محمد بن علی هادی (سید محمد): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
ابوجعفر، سید محمد فرزند [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] - علیه السلام - نمونه زیبایی از [[ائمه اطهار|امامان]] اهل بیت و جلوه ی تابناک افکار و دیدگاه های آنان بود.
+
'''«ابوجعفر محمد بن علی»''' (متوفای ۲۵۲ ق)، فرزند بزرگ [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] (علیه‌السّلام) و برادر [[امام حسن عسکری]] (علیه‌السّلام) است. برخی [[شیعه|شیعیان]] تصور می‌کردند سید محمد، جانشین پدرش در امر [[امامت]] خواهد بود؛ اما با رحلت او پیش از امام‌ هادی (علیه‌السّلام)، جانشینی [[امام حسن عسکری]] (علیه‌السّلام) بر همگان آشکار شد. امامزاده سید محمد در نظر علما و مردم [[عراق]]، صاحب فضایل و کرامات بسیار است. آستان امامزاده سید محمد در چهل کیلومتری جنوب [[سامرا]]، نزدیک قریه‌ای به نام «بلد» در استان صلاح‌الدین، قرار دارد.
 +
[[پرونده:محمد بن علی هادی.jpg|بندانگشتی|امامزاده سید محمد بن علی الهادی]]
  
==ویژگی ها==
+
==زندگی‌نامه==
تیزهوشی، اخلاق والا، گستردگی علوم و ادب بسیار برجسته، او را از دیگران متمایز می ساخت تا آنجا که بسیاری از [[شیعه|شیعیان]] بر آن باور بودند که پس از امام هادی منصب [[امامت]] به او می رسد. عارف بزرگ «الکلانی» درباره ی وقار و اخلاق نیکوی او چنین می گوید: خدمت ابوجعفر، محمدبن علی الرضا (لقب امام هادی) در آغاز شکوفایی و سن کم رسیدم و از او با وقارتر، بزرگوارتر، جلیل تر و پاکیزه تر ندیدم.
 
  
==در خدمت برادر==
+
سال ۲۲۸ هجری، نزدیک به ده سال از دوران امامت [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] (علیه‌السّلام) می‌گذشت. در یکی از روزها در دهکده «صرایا» در سه فرسخی [[مدینه]] که [[امام کاظم]] (علیه‌السّلام) آن‌را بنیان نهاده بود، امام دهم، از بانویی پارسا و ارجمند دارای فرزندی گردید که محمّد نامیده شد.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۸۲.</ref> بنابر این قول، سید محمد، فرزند اولِ امام است. ولی طبق برخی روایات، سید محمد فرزند دوم و از [[امام حسن عسکری]] (علیه‌السلام) کوچک‌تر بود.
در آن هنگام [[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] - در حجاز - کودک بود و ابوجعفر او را بسیار می ستود.<ref>المجدي فی النسب (نسخه خطی).</ref> ابوجعفر همواره ملازم برادرش امام حسن عسکری بود و از او جدا نمی شد.<ref>المجدي فی النسب (نسخه خطی).</ref> حضرت نیز آموزش و تربیت او را به عهده گرفته از علوم، معارف و آداب خویش او را بهره مند می ساخت.
 
  
==مرگ مشکوک ایشان==
+
برخی مورخان و رجالیون، تاریخ تولد این امامزاده را به سال ۲۳۶ یا ۲۳۸ هجری نوشته‌اند؛ در صورتی که در این منابع آمده است وقتی امام‌ هادی (علیه‌السّلام) به سال ۲۳۳ هجری به [[سامرا]] فرا خوانده شد، سید محمد که سنین خردسالی را می‌گذراند، در مدینه اقامت داشت. شگفت آن‌که مدارک مزبور زمان تولد امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) را که از نظر سنی کوچک‌تر از سید محمد بوده، ۲۳۱ یا ۲۳۲ هجری در مدینه نوشته‌اند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۶۷.</ref> با این وصف، تاریخ یاد شده دقیق نبوده و همان سال ۲۳۸ یا ۲۳۹ هجری درست است.
ابوجعفر بسختی بیمار شد و در بستر افتاد. سبب بیماری ایشان معلوم نیست و نمی دانیم آیا [[حکومت بنی عباس|عباسیان]] کینه توز و حسود نتوانستند وجود مبارک ایشان را تحمل کنند زیرا همگان ایشان را ارج می نهادند و به ناچار ایشان را مسموم کردند، یا آنکه بیماری و مرگ ایشان طبیعی بود. به هر حال مرض در تن ایشان پیشرفت و جوانی ابوجعفر پژمرده گشت. امام حسن عسکری - علیه السلام - همواره ملازم برادر بود و او را تنها نمی گذاشت. حضرت برادر را از جان خود عزیزتر می داشت و بیماری او برایشان گران بود. حال ابوجعفر بسیار بد شد و در آخرین لحظات به تلاوت آیاتی از [[قرآن]] مشغول شدند و به تمجید و تعظیم خدا پرداختند که روح مطهرشان به سوی خالقش پرواز کرد و مانند ارواح انبیا و اوصیا مورد استقبال ملائکه قرار گرفت. قلب برادر پاره پاره شد زیرا عزیزترین برادر خود را از دست داده بود. کسی که او را از زندگی ارزشمندتر می دانست. رنج و غم، ایشان را احاطه کرده با گریه و مویه خارج شدند و گریبان چاک کردند. این صحنه ی رقت بار همگان را در سکوتی اندوهبار فروبرد و خاموشی همه را فراگرفت و کم کم گریه و ناله ی همگان برخاست. تمامی مردم با امام همدرد بودند و به شدت می گریستند. قلبها مالامال از اندوه بود.
 
  
==آرامگاه سید محمّد==
+
نام مادر سید محمد، [[سوسن مادر امام حسن عسکری علیه السلام|سوسن]]، سلیل، حدیثه و جدّه گفته شده است. ایشان بانویی [[ام ولد]] می‌باشد. امام‌ هادی (علیه‌السّلام) درباره‌اش فرموده‌اند: «همانا سلیل (سوسن) از هرگونه آفت، پلیدی و آلودگی برحذر داشته شده است.» سپس حضرت به وی مژده داد که به زودی مادر امام یازدهم خواهد گردید.
امام هادی - علیه السلام - فرزندش ابوجعفر را غسل داد و کفن نمود و بر او  نماز خواند. سپس پیکر مطهر او را انبوه تشییع کنندگان در میان هاله ای از تکبیر و ابراز تأسف از فقدان بزرگواری که مسلمانان از او بهره ها می بردند به آخرین منزل رساندند و او را به خاک سپردند و در آنجا مرقدی به وجود آوردند که از گرامی ترین مراقد در جهان [[اسلام]] به شمار می رود و لحظه ای از زائرین خالی نمی ماند و پناهگاهی برای حاجتمندان است، همگان - علی رغم اختلاف عقیده و نظر - بر این باورند که هر کس در آن مکان مقدس مخلصانه به خداوند متوسل شود و این امامزاده را شفیع قرار دهد، دعایش به اجابت می رسد و به مقصود خود نائل می گردد... متبرک باد آرامگاهت ای اباجعفر و برکات خداوندی شب و روز بر تو سرازیر باد که زندگی و مرگت برای مسلمانان چه بسیار پربار و مفید بوده است.
 
  
==شبهه بداء==
+
برای سید محمد [[کنیه|کنیه‌های]] متعددی برشمرده‌اند که عبارتند از: ابوجعفر، ابوجاسم، ابواشارات، ابوبرهان، ابوعلی و ابواحمد. همچنین آن حضرت با لقب‌هایی چون سَبْعُ الدّجیل (شیر دجیل)، اسَد الدجیل، سَبع الجزیره، باب الحوائج، حامی الجار (پشتیبان همسایگان) و اخوالعباس شناخته می‌شود، این کنیه‌ها و القاب از کرامت‌های اخلاقی، شجاعت، سخاوت، گذشت و دیگر خصال پسندیده سید محمد حکایت دارد. البته معروف‌ترین کنیه‌اش «ابوجعفر» و لقب مشهورش «سَبْعُ الدجیل» می‌باشد.<ref>غریفی، سید محمود، سبع ‌الدجیل مناخ القاصد الی سامراء، ص۴-۵.</ref> علت اشتهارش به این لقب آن است که مزارش در منطقه دجیل قرار گرفته و روح مطهرش فریادرس بی‌پناهان می‌باشد؛ چنان‌که ادیبی گفته است: «ای ملجا افراد بی پناه! اگر مظلومی از دست اشرار نزد شما آمد، ناامیدش نمی‌کنی و حقش را از ستمگر می‌گیری و هر مستبد خودخواه را بر جای خود می‌نشانی.»<ref>فاطمه علی جعفر، مجلس السید محمد سبع الدجیل، ص۲۵- ۲۶.</ref>
برخی روایات تصریح می کنند که امام هادی - علیه السلام - مرگ ابوجعفر را به امام حسن عسکری - علیه السلام - تسلیت گفت. در این روایات عباراتی به کار رفته که «شبهه بداء» را برای عده ای پیش آورده است.<ref>رجوع شود: زندگانی امام حسن عسکري علیه السلام، باقرشریف قرشی؛ 1 ص 20.</ref>
+
 
 +
امام‌ هادی (علیه‌السّلام) در تعلیم و تربیت سید محمد نظارت دقیق، مداوم و جدّی داشت. مراقبت‌های تربیتی امام‌ هادی درباره فرزند ارشدش محمد به‌اندازه‌ای بود، که برخی شیعیان و اصحاب تصور می‌کردند سید محمّد، جانشین والدش در امر امامت خواهد بود؛ اما علی‌رغم انتظار عمومی، وی پیش از شهادت پدر درگذشت و امام دهم در همان مجلس تعزیت سید محمد، [[امام حسن عسکری]] (علیه‌السّلام) را به عنوان جانشین پس از خود معرفی نمودند.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۰۳.</ref>
 +
 
 +
سید محمّد، از زمان خردسالی تا هنگام رحلت، خلافت غاصبانه شش خلیفه به نام‌های [[واثق]] (۲۲۷-۲۳۲ ق)، [[متوکل]] (۲۳۲-۲۴۸ ق)، [[منتصر]] (شش ماه)، [[مستعین]] (۲۴۸-۲۵۲ ق) و [[معتز]] (۲۵۲-۲۵۵ ق) را درک کرد.
 +
سید محمد سنین خردسالی را می‌گذراند که متوکل عباسی در سال ۲۳۳ هجری از ترس قیام شیعیان علیه دستگاه خلافت، تصمیم گرفت امام‌ هادی (علیه‌السّلام) را به اجبار، به مرکز حکومت ([[سامرا]]) ببرد و زیر نظر داشته باشد.
 +
آن‌گاه که امام، [[مدینه]] را ترک می‌نمود، سید محمّد در مدینه نزد خویشاوندان باقی ماند. مردم مدینه و شیعیان آن حوالی که دیگر از وجود امام محروم شدند، ارادت و علاقه خود را نسبت به این امامزاده که مورد توجه پدرش بود، بروز می‌دادند و آن یادگار حضرت را ذخیره‌ای معنوی و برکتی ماندگار برای دیار خویش می‌دانستند.<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۵۱۲- ۵۱۳.</ref>
 +
 
 +
==فضایل و کرامات‌==
 +
علمای بزرگ، عرفا و شخصیت‌های نامی و نیز سایر اهالی سرزمین [[عراق]] بر این باورند که حضرت ابوجعفر محمّد صاحب کرامت‌های بسیار است و حتی [[اهل سنّت]] و اعراب بادیه و عشایر منطقه بی‌نهایت به او احترام می‌گذارند و پیوسته از اطراف و اکناف برایش [[نذر|نذورات]] می‌برند و از جلالت قدرش به قدری خوف دارند که هرگز [[قسم]] دروغ به او نمی‌خورند و اگر کسی ادعایی داشته باشد و به سید محمد سوگند بخورد، آنچه می‌گوید را باور می‌کنند و معتقدند به این امامزاده «سبع الدجیل» می‌گویند و او می‌تواند کسی را که به ناحق سوگند یاد کند، به شدت مجازات نماید.<ref>محدث نوری، حسین، النجم الثاقب، ص۱۶۱.</ref>
 +
 
 +
از مواردی که مؤید مقامات علمی و معنوی این امامزاده است، وصف فضایل وی توسط علما، فقها، محدثان، مورخان، نسب‌شناسان، ادبا و عرفا می‌باشد که به نمونه‌هایی در ذیل اشاره می‌کنیم:
 +
 
 +
*شجاع‌الدین موصلی، از مشاهیر قرن هفتم هجری: جلالت شان و عظمت امامزاده سید محمّد چنان است که نمی‌توان به تمامی جنبه‌های کمالاتش پرداخت.<ref>موصلی، عمر بن شجاع، نعیم المقیم لعترة النبأ العظیم، ص۸۶. </ref>
 +
 
 +
*محمد حرزالدین: ابوجعفر محمد جلیل‌القدر و رفیع‌المنزله و نیز عالم عامل به شمار می‌رفت.<ref>حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، ج۲، ص۸۱.</ref>
 +
 
 +
*محمدرضا سیبویه: سید محمد امامزاده‌ای با شرافت و جلالت می‌باشد و شئون معنوی و معرفتی وی در این مجال قابل بیان و احصا نیست.<ref>سبع الدجیل مناخ القاصد الی السامراء، ص۱۳.</ref>
 +
 
 +
*علامه سید محمدمهدی صدر: جناب سید محمد! اگر [[امامت]] از شما گذشت، ولی از فضایل شما چیزی کم نمی‌شود و کسی نمی‌تواند رفعت مقام شما را تنزل دهد. همین‌که شما در سنین جوانی از اقران سبقت گرفته‌اید، کفایت می‌کند. شما سینه‌ای آکنده از علوم و مکارم و سرچشمه معارف بودید.<ref>نگین دجیل، ص۳۹.</ref>
 +
 
 +
*[[محدث نوری]]: سید محمد از اجلّاء [[سادات]] و صاحب کرامات متواترات، حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه بوده، که به غایت او را احترام می‌کنند و از جنابش خوف دارند و هرگز قسم دروغ به او نمی‌خورند و پیوسته از اطراف و اکناف برای او نذورات می‌برند، بلکه غالب دعاوی در سامراء و اطراف آن به قسم اوست و مکرّر دیده‌ایم که چون بنای سوگند یاد کردن شود، منکِر، مال را به صاحبش باز می‌گرداند و برخی نیز از قسم دروغ صدمه دیدند. در ایام توقف در سامراء چند کرامت باهره از او دیده شد.<ref>محدث نوری، حسین، النجم الثاقب، ص۱۶۱. </ref>
 +
 
 +
*سید جعفر بحرالعلوم در کتاب «تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم» گفته است: این امامزاده که فرزند ارشد امام‌ هادی بود، به چنان فضایل و خصالی دست یافت که قابلیت وی برای امر امامت، در ذهن شیعیان متصوّر گردید.<ref>سبع الدجیل مناخ القاصد الی السامراء، ص۷.</ref>
 +
 
 +
*[[سید محسن امین]] در [[اعیان الشیعه]]: سید ابوجعفر محمد، فرزند امام ابوالحسن‌ هادی (علیه‌السّلام) چنان جلیل‌القدر و عظیم‌الشان بود که شیعه گمان کرد او بعد از پدرش منصب زعامت و امامت را عهده‌دار خواهد گردید، اما او در زمان حیات والدش رحلت کرد و این امر به امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، برادرش اختصاص یافت. او طفل بود که پدرش به سامراء رفت و بعدها تصمیم گرفت برای دیدار با پدر و برادر به عراق برود، اما در هنگام بازگشت به [[حجاز]]، در جایی به نام «بلد» در نه فرسخی سامراء دچار کسالت گردید و همانجا درگذشت و دفن شد و مزارش زیارتگاهی مشهور است. برادرش امام عسکری (علیه‌السّلام) نسبت او را به خود همچون‌ [[حضرت هارون|هارون]] به [[حضرت موسی]] (علیه‌السّلام) دانست.<ref>امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۵.</ref>
 +
 
 +
*[[شیخ عباس قمی]]: سید محمّد، مکنّی به ابوجعفر که به جلالت‌ قدر و نبالت شأن معروف است و بس است در شأن او که قابلیت و صلاحیت امامت را داشت، پس از وفاتش امام‌ هادی (علیه‌السّلام) خطاب به امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) فرمود: «یَا بُنَیَّ اَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فِیکَ اَمْراً»؛ ای پسرم، تازه کن شکر خدا را؛ پس به تحقیق که حق تعالی تازه فرمود در حق تو امری را.» یعنی ظهور امر امامت آن حضرت و احادیث بدائیه در حال ابوجعفر بسیار نقل شده و جمله‌ای از آن‌ها را [[شیخ مفید]]، [[شیخ طوسی]] و [[شیخ طبرسی]] ایراد فرموده‌اند.<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۶۸۸-۶۸۹.</ref>
 +
 
 +
*علامه سید‌ هادی خراسانی بجستانی‌ از سید حسن آل خوجه، از خدّام آستانه [[حرم عسکریین|عسکریین]] (علیهما‌السّلام)، نقل می‌کند: در صحن شریف ابوجعفر سید محمد، نشسته بودم. متوجه شدم شخصی در حالی که یکی از دست‌هایش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزدیک رفتم و از علت مریضی او سؤال کردم. در جوابم گفت: «سال گذشته، روزی به منزل خواهرم رفتم. دیدم در حیاط، گوسفندی بسته است. خواستم [[ذبح]] کنم و بخورم؛ خواهرم اجازه نداد و گفت که این گوسفند نذر سید محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن‌را ذبح کردم. پس از سه روز، آثار شَلی در دستم، نمایان گشت و روزبه‌روز، بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا اینکه در این اواخر متوجه عملم شدم. حالا هم پشیمانم و برای شفا به آستانه سید محمد آمدم». سپس با همراهیان، وارد حرم شد و شروع به گریه و زاری کرد. پس از ساعتی، دیدم دستش را حرکت می‌دهد. سجده شکر به‌جا آورد و [[نذر]] کرد هر سال، گوسفندی بیاورد و به نیت سید محمد، ذبح کند.<ref>اردوبادی، محمدعلی، ابوجعفر محمد بن الامام الهادی (علیه‌السّلام) سبع الدجیل، ص۴۰.</ref>
 +
 
 +
==وفات و آرامگاه==
 +
 
 +
دولت [[عباسیان|عباسی]] از طریق جاسوسان و ماموران مخفی، تمام فعالیت‌های [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] (علیه‌السّلام) را زیر نظر گرفته بود و در صدد بود تا جانشین آن حضرت را شناسایی کرده و او را به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] برساند. از این رو، امام علی النقی (علیه‌السّلام) به گونه‌ای برنامه‌ریزی فرمودند که درباره جانشین ایشان اخباری انتشار نیابد، اما چون سید محمد فرزند بزرگ‌تر آن حضرت بود، عده‌ای تصور کردند ایشان [[امام]] بعدی است، تا آن‌که در سال ۲۵۲ هجری، سید محمد تصمیم گرفت به [[عراق]] برود و در [[سامرا]] دیداری با والد ماجدش داشته باشد. این ملاقات انجام پذیرفت، اما چون امام فرزندش را مسئول رسیدگی به اراضی [[وقف|وقفی]] اطراف سامراء فرموده بود، وی چند روزی نیز مشغول نظارت بر این موقوفات بود. ماموران دستگاه خلافت عباسی که در پی فرصتی برای عملی ساختن نقشه خود بودند، از شرایط پیش آمده استفاده کردند و مخفیانه آن بزرگوار را هنگامی که عازم بازگشت به زادگاهش [[مدینه]] بود، مسموم کردند. او به دلیل تاثیر زهر دچار بیماری گردید و ناگزیر در حوالی «بلد» از توابع استان صلاح‌الدین، واقع در ۴۰ کیلومتری جنوب سامراء توقف نمود؛ در حالی که وضع وخیمی داشت و سرانجام در اواخر [[ربیع الثانی]] ۲۵۲ هجری در ۲۴ سالگی به شهادت رسید.
 +
 
 +
با این وجود، عده‌ای گفته‌اند علت بیماری ایشان، معلوم نیست و نمی‌دانیم آیا خلفای عباسی، ایشان را مسموم کردند یا آنکه بیماری و مرگ ایشان، طبیعی بود.<ref>قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، ص۳۰.</ref>
 +
 
 +
در لحظات وفات سید محمد، امام‌ هادی (علیه‌السّلام) نیز بر بالین فرزندش حاضر گردید و ایشان را در همان جایی که درگذشته بود، پس از تشریفات شرعی (غسل، کفن و نماز میت) دفن نمود و زمین‌های آن حوالی را وقف مزار او کرد و امور آنها را به دوست ابوجعفر سپرد تا مخارج و درآمد حاصل از آن‌ها را صرف بنای قبر و ساختمان مرقد این امامزاده کند تا در گذر روزگار از بین نرود و نیز بخشی از این درآمدها برای تامین معاش بازماندگان او (همسر و فرزندان) اختصاص یابد.<ref>اردوبادی، محمدعلی، ابوجعفر محمد بن الامام الهادی، ص۳۲-۳۳. </ref>
 +
 
 +
در واقع اولین بزرگواری که قبر سید محمد را بنا نهاد، والدش بزرگوارش امام علی النقی (علیه‌السّلام) است؛ امّا نخستین ساختمان آن مربوط به سال ۳۷۲ ق. و متعلق به عضدالدوله دیلمی می باشد. در قرن دهم هجری، شاه اسماعیل صفوی، آن‌را پس از فتح بغداد، تجدید بنا نمود که در آن هنگام، قسمتی هم برای سکونت زائرانی در نظر گرفته شد که قصد زیارت سامرا را داشتند و از این آستانه هم زیارت می‌کردند.
 +
 
 +
بنای کنونی حرم مربوط به سال ۱۳۲۹ شمسی می‌باشد که با هدایا و نذورات عموم شیعیان ساخته شد. کتیبه‌ای که بر [[ضریح]] شریف نگاشته شده، از آثار [[محدث نوری]] می‌باشد که در آن آمده است: «هذا مرقد السّید الجلیل ابی جعفر محمد بن الامام ابی الحسن علی الهادی عظیم الشان جلیل القدر...».<ref>امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۷.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
==منبع==
+
==منابع==
زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام/ باقرشریف قرشی؛ مترجم حسن اسلامی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی
+
*"امامزاده سید محمد"، زیارتگاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، ج۱، ص۱۷۲.   
 +
*"امامزاده سید محمد"، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۱۵.   
 +
*"سید محمد برادر امام حسن عسکری"، پایگاه العتبة الحسینه المقدسه، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۱۵.
  
[[رده:امامزادگان]]
+
[[رده:خاندان اهل البیت علیهم السلام]][[رده:وابستگان امام هادی علیه السلام]][[رده:امامزادگان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۵۷

«ابوجعفر محمد بن علی» (متوفای ۲۵۲ ق)، فرزند بزرگ امام هادی (علیه‌السّلام) و برادر امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) است. برخی شیعیان تصور می‌کردند سید محمد، جانشین پدرش در امر امامت خواهد بود؛ اما با رحلت او پیش از امام‌ هادی (علیه‌السّلام)، جانشینی امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) بر همگان آشکار شد. امامزاده سید محمد در نظر علما و مردم عراق، صاحب فضایل و کرامات بسیار است. آستان امامزاده سید محمد در چهل کیلومتری جنوب سامرا، نزدیک قریه‌ای به نام «بلد» در استان صلاح‌الدین، قرار دارد.

امامزاده سید محمد بن علی الهادی

زندگی‌نامه

سال ۲۲۸ هجری، نزدیک به ده سال از دوران امامت امام هادی (علیه‌السّلام) می‌گذشت. در یکی از روزها در دهکده «صرایا» در سه فرسخی مدینه که امام کاظم (علیه‌السّلام) آن‌را بنیان نهاده بود، امام دهم، از بانویی پارسا و ارجمند دارای فرزندی گردید که محمّد نامیده شد.[۱] بنابر این قول، سید محمد، فرزند اولِ امام است. ولی طبق برخی روایات، سید محمد فرزند دوم و از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) کوچک‌تر بود.

برخی مورخان و رجالیون، تاریخ تولد این امامزاده را به سال ۲۳۶ یا ۲۳۸ هجری نوشته‌اند؛ در صورتی که در این منابع آمده است وقتی امام‌ هادی (علیه‌السّلام) به سال ۲۳۳ هجری به سامرا فرا خوانده شد، سید محمد که سنین خردسالی را می‌گذراند، در مدینه اقامت داشت. شگفت آن‌که مدارک مزبور زمان تولد امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) را که از نظر سنی کوچک‌تر از سید محمد بوده، ۲۳۱ یا ۲۳۲ هجری در مدینه نوشته‌اند.[۲] با این وصف، تاریخ یاد شده دقیق نبوده و همان سال ۲۳۸ یا ۲۳۹ هجری درست است.

نام مادر سید محمد، سوسن، سلیل، حدیثه و جدّه گفته شده است. ایشان بانویی ام ولد می‌باشد. امام‌ هادی (علیه‌السّلام) درباره‌اش فرموده‌اند: «همانا سلیل (سوسن) از هرگونه آفت، پلیدی و آلودگی برحذر داشته شده است.» سپس حضرت به وی مژده داد که به زودی مادر امام یازدهم خواهد گردید.

برای سید محمد کنیه‌های متعددی برشمرده‌اند که عبارتند از: ابوجعفر، ابوجاسم، ابواشارات، ابوبرهان، ابوعلی و ابواحمد. همچنین آن حضرت با لقب‌هایی چون سَبْعُ الدّجیل (شیر دجیل)، اسَد الدجیل، سَبع الجزیره، باب الحوائج، حامی الجار (پشتیبان همسایگان) و اخوالعباس شناخته می‌شود، این کنیه‌ها و القاب از کرامت‌های اخلاقی، شجاعت، سخاوت، گذشت و دیگر خصال پسندیده سید محمد حکایت دارد. البته معروف‌ترین کنیه‌اش «ابوجعفر» و لقب مشهورش «سَبْعُ الدجیل» می‌باشد.[۳] علت اشتهارش به این لقب آن است که مزارش در منطقه دجیل قرار گرفته و روح مطهرش فریادرس بی‌پناهان می‌باشد؛ چنان‌که ادیبی گفته است: «ای ملجا افراد بی پناه! اگر مظلومی از دست اشرار نزد شما آمد، ناامیدش نمی‌کنی و حقش را از ستمگر می‌گیری و هر مستبد خودخواه را بر جای خود می‌نشانی.»[۴]

امام‌ هادی (علیه‌السّلام) در تعلیم و تربیت سید محمد نظارت دقیق، مداوم و جدّی داشت. مراقبت‌های تربیتی امام‌ هادی درباره فرزند ارشدش محمد به‌اندازه‌ای بود، که برخی شیعیان و اصحاب تصور می‌کردند سید محمّد، جانشین والدش در امر امامت خواهد بود؛ اما علی‌رغم انتظار عمومی، وی پیش از شهادت پدر درگذشت و امام دهم در همان مجلس تعزیت سید محمد، امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) را به عنوان جانشین پس از خود معرفی نمودند.[۵]

سید محمّد، از زمان خردسالی تا هنگام رحلت، خلافت غاصبانه شش خلیفه به نام‌های واثق (۲۲۷-۲۳۲ ق)، متوکل (۲۳۲-۲۴۸ ق)، منتصر (شش ماه)، مستعین (۲۴۸-۲۵۲ ق) و معتز (۲۵۲-۲۵۵ ق) را درک کرد. سید محمد سنین خردسالی را می‌گذراند که متوکل عباسی در سال ۲۳۳ هجری از ترس قیام شیعیان علیه دستگاه خلافت، تصمیم گرفت امام‌ هادی (علیه‌السّلام) را به اجبار، به مرکز حکومت (سامرا) ببرد و زیر نظر داشته باشد. آن‌گاه که امام، مدینه را ترک می‌نمود، سید محمّد در مدینه نزد خویشاوندان باقی ماند. مردم مدینه و شیعیان آن حوالی که دیگر از وجود امام محروم شدند، ارادت و علاقه خود را نسبت به این امامزاده که مورد توجه پدرش بود، بروز می‌دادند و آن یادگار حضرت را ذخیره‌ای معنوی و برکتی ماندگار برای دیار خویش می‌دانستند.[۶]

فضایل و کرامات‌

علمای بزرگ، عرفا و شخصیت‌های نامی و نیز سایر اهالی سرزمین عراق بر این باورند که حضرت ابوجعفر محمّد صاحب کرامت‌های بسیار است و حتی اهل سنّت و اعراب بادیه و عشایر منطقه بی‌نهایت به او احترام می‌گذارند و پیوسته از اطراف و اکناف برایش نذورات می‌برند و از جلالت قدرش به قدری خوف دارند که هرگز قسم دروغ به او نمی‌خورند و اگر کسی ادعایی داشته باشد و به سید محمد سوگند بخورد، آنچه می‌گوید را باور می‌کنند و معتقدند به این امامزاده «سبع الدجیل» می‌گویند و او می‌تواند کسی را که به ناحق سوگند یاد کند، به شدت مجازات نماید.[۷]

از مواردی که مؤید مقامات علمی و معنوی این امامزاده است، وصف فضایل وی توسط علما، فقها، محدثان، مورخان، نسب‌شناسان، ادبا و عرفا می‌باشد که به نمونه‌هایی در ذیل اشاره می‌کنیم:

  • شجاع‌الدین موصلی، از مشاهیر قرن هفتم هجری: جلالت شان و عظمت امامزاده سید محمّد چنان است که نمی‌توان به تمامی جنبه‌های کمالاتش پرداخت.[۸]
  • محمد حرزالدین: ابوجعفر محمد جلیل‌القدر و رفیع‌المنزله و نیز عالم عامل به شمار می‌رفت.[۹]
  • محمدرضا سیبویه: سید محمد امامزاده‌ای با شرافت و جلالت می‌باشد و شئون معنوی و معرفتی وی در این مجال قابل بیان و احصا نیست.[۱۰]
  • علامه سید محمدمهدی صدر: جناب سید محمد! اگر امامت از شما گذشت، ولی از فضایل شما چیزی کم نمی‌شود و کسی نمی‌تواند رفعت مقام شما را تنزل دهد. همین‌که شما در سنین جوانی از اقران سبقت گرفته‌اید، کفایت می‌کند. شما سینه‌ای آکنده از علوم و مکارم و سرچشمه معارف بودید.[۱۱]
  • محدث نوری: سید محمد از اجلّاء سادات و صاحب کرامات متواترات، حتی نزد اهل سنت و اعراب بادیه بوده، که به غایت او را احترام می‌کنند و از جنابش خوف دارند و هرگز قسم دروغ به او نمی‌خورند و پیوسته از اطراف و اکناف برای او نذورات می‌برند، بلکه غالب دعاوی در سامراء و اطراف آن به قسم اوست و مکرّر دیده‌ایم که چون بنای سوگند یاد کردن شود، منکِر، مال را به صاحبش باز می‌گرداند و برخی نیز از قسم دروغ صدمه دیدند. در ایام توقف در سامراء چند کرامت باهره از او دیده شد.[۱۲]
  • سید جعفر بحرالعلوم در کتاب «تحفة العالم فی شرح خطبة المعالم» گفته است: این امامزاده که فرزند ارشد امام‌ هادی بود، به چنان فضایل و خصالی دست یافت که قابلیت وی برای امر امامت، در ذهن شیعیان متصوّر گردید.[۱۳]
  • سید محسن امین در اعیان الشیعه: سید ابوجعفر محمد، فرزند امام ابوالحسن‌ هادی (علیه‌السّلام) چنان جلیل‌القدر و عظیم‌الشان بود که شیعه گمان کرد او بعد از پدرش منصب زعامت و امامت را عهده‌دار خواهد گردید، اما او در زمان حیات والدش رحلت کرد و این امر به امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، برادرش اختصاص یافت. او طفل بود که پدرش به سامراء رفت و بعدها تصمیم گرفت برای دیدار با پدر و برادر به عراق برود، اما در هنگام بازگشت به حجاز، در جایی به نام «بلد» در نه فرسخی سامراء دچار کسالت گردید و همانجا درگذشت و دفن شد و مزارش زیارتگاهی مشهور است. برادرش امام عسکری (علیه‌السّلام) نسبت او را به خود همچون‌ هارون به حضرت موسی (علیه‌السّلام) دانست.[۱۴]
  • شیخ عباس قمی: سید محمّد، مکنّی به ابوجعفر که به جلالت‌ قدر و نبالت شأن معروف است و بس است در شأن او که قابلیت و صلاحیت امامت را داشت، پس از وفاتش امام‌ هادی (علیه‌السّلام) خطاب به امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) فرمود: «یَا بُنَیَّ اَحْدِثْ لِلَّهِ شُکْراً فَقَدْ اَحْدَثَ فِیکَ اَمْراً»؛ ای پسرم، تازه کن شکر خدا را؛ پس به تحقیق که حق تعالی تازه فرمود در حق تو امری را.» یعنی ظهور امر امامت آن حضرت و احادیث بدائیه در حال ابوجعفر بسیار نقل شده و جمله‌ای از آن‌ها را شیخ مفید، شیخ طوسی و شیخ طبرسی ایراد فرموده‌اند.[۱۵]
  • علامه سید‌ هادی خراسانی بجستانی‌ از سید حسن آل خوجه، از خدّام آستانه عسکریین (علیهما‌السّلام)، نقل می‌کند: در صحن شریف ابوجعفر سید محمد، نشسته بودم. متوجه شدم شخصی در حالی که یکی از دست‌هایش را به گردن بسته بود، وارد آستانه شد. نزدیک رفتم و از علت مریضی او سؤال کردم. در جوابم گفت: «سال گذشته، روزی به منزل خواهرم رفتم. دیدم در حیاط، گوسفندی بسته است. خواستم ذبح کنم و بخورم؛ خواهرم اجازه نداد و گفت که این گوسفند نذر سید محمد است. من به حرف او توجه نکردم و آن‌را ذبح کردم. پس از سه روز، آثار شَلی در دستم، نمایان گشت و روزبه‌روز، بدتر شد. من متوجه علت آن نبودم، تا اینکه در این اواخر متوجه عملم شدم. حالا هم پشیمانم و برای شفا به آستانه سید محمد آمدم». سپس با همراهیان، وارد حرم شد و شروع به گریه و زاری کرد. پس از ساعتی، دیدم دستش را حرکت می‌دهد. سجده شکر به‌جا آورد و نذر کرد هر سال، گوسفندی بیاورد و به نیت سید محمد، ذبح کند.[۱۶]

وفات و آرامگاه

دولت عباسی از طریق جاسوسان و ماموران مخفی، تمام فعالیت‌های امام هادی (علیه‌السّلام) را زیر نظر گرفته بود و در صدد بود تا جانشین آن حضرت را شناسایی کرده و او را به شهادت برساند. از این رو، امام علی النقی (علیه‌السّلام) به گونه‌ای برنامه‌ریزی فرمودند که درباره جانشین ایشان اخباری انتشار نیابد، اما چون سید محمد فرزند بزرگ‌تر آن حضرت بود، عده‌ای تصور کردند ایشان امام بعدی است، تا آن‌که در سال ۲۵۲ هجری، سید محمد تصمیم گرفت به عراق برود و در سامرا دیداری با والد ماجدش داشته باشد. این ملاقات انجام پذیرفت، اما چون امام فرزندش را مسئول رسیدگی به اراضی وقفی اطراف سامراء فرموده بود، وی چند روزی نیز مشغول نظارت بر این موقوفات بود. ماموران دستگاه خلافت عباسی که در پی فرصتی برای عملی ساختن نقشه خود بودند، از شرایط پیش آمده استفاده کردند و مخفیانه آن بزرگوار را هنگامی که عازم بازگشت به زادگاهش مدینه بود، مسموم کردند. او به دلیل تاثیر زهر دچار بیماری گردید و ناگزیر در حوالی «بلد» از توابع استان صلاح‌الدین، واقع در ۴۰ کیلومتری جنوب سامراء توقف نمود؛ در حالی که وضع وخیمی داشت و سرانجام در اواخر ربیع الثانی ۲۵۲ هجری در ۲۴ سالگی به شهادت رسید.

با این وجود، عده‌ای گفته‌اند علت بیماری ایشان، معلوم نیست و نمی‌دانیم آیا خلفای عباسی، ایشان را مسموم کردند یا آنکه بیماری و مرگ ایشان، طبیعی بود.[۱۷]

در لحظات وفات سید محمد، امام‌ هادی (علیه‌السّلام) نیز بر بالین فرزندش حاضر گردید و ایشان را در همان جایی که درگذشته بود، پس از تشریفات شرعی (غسل، کفن و نماز میت) دفن نمود و زمین‌های آن حوالی را وقف مزار او کرد و امور آنها را به دوست ابوجعفر سپرد تا مخارج و درآمد حاصل از آن‌ها را صرف بنای قبر و ساختمان مرقد این امامزاده کند تا در گذر روزگار از بین نرود و نیز بخشی از این درآمدها برای تامین معاش بازماندگان او (همسر و فرزندان) اختصاص یابد.[۱۸]

در واقع اولین بزرگواری که قبر سید محمد را بنا نهاد، والدش بزرگوارش امام علی النقی (علیه‌السّلام) است؛ امّا نخستین ساختمان آن مربوط به سال ۳۷۲ ق. و متعلق به عضدالدوله دیلمی می باشد. در قرن دهم هجری، شاه اسماعیل صفوی، آن‌را پس از فتح بغداد، تجدید بنا نمود که در آن هنگام، قسمتی هم برای سکونت زائرانی در نظر گرفته شد که قصد زیارت سامرا را داشتند و از این آستانه هم زیارت می‌کردند.

بنای کنونی حرم مربوط به سال ۱۳۲۹ شمسی می‌باشد که با هدایا و نذورات عموم شیعیان ساخته شد. کتیبه‌ای که بر ضریح شریف نگاشته شده، از آثار محدث نوری می‌باشد که در آن آمده است: «هذا مرقد السّید الجلیل ابی جعفر محمد بن الامام ابی الحسن علی الهادی عظیم الشان جلیل القدر...».[۱۹]

پانویس

  1. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۳۸۲.
  2. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص۳۶۷.
  3. غریفی، سید محمود، سبع ‌الدجیل مناخ القاصد الی سامراء، ص۴-۵.
  4. فاطمه علی جعفر، مجلس السید محمد سبع الدجیل، ص۲۵- ۲۶.
  5. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۰۳.
  6. مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۵۱۲- ۵۱۳.
  7. محدث نوری، حسین، النجم الثاقب، ص۱۶۱.
  8. موصلی، عمر بن شجاع، نعیم المقیم لعترة النبأ العظیم، ص۸۶.
  9. حرزالدین، محمد، مراقد المعارف، ج۲، ص۸۱.
  10. سبع الدجیل مناخ القاصد الی السامراء، ص۱۳.
  11. نگین دجیل، ص۳۹.
  12. محدث نوری، حسین، النجم الثاقب، ص۱۶۱.
  13. سبع الدجیل مناخ القاصد الی السامراء، ص۷.
  14. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۵.
  15. شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ج۲، ص۶۸۸-۶۸۹.
  16. اردوبادی، محمدعلی، ابوجعفر محمد بن الامام الهادی (علیه‌السّلام) سبع الدجیل، ص۴۰.
  17. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن عسکری (علیه‌السّلام)، ص۳۰.
  18. اردوبادی، محمدعلی، ابوجعفر محمد بن الامام الهادی، ص۳۲-۳۳.
  19. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۲، ص۳۷.

منابع

  • "امامزاده سید محمد"، زیارتگاه‌های عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، ج۱، ص۱۷۲.
  • "امامزاده سید محمد"، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۱۵.
  • "سید محمد برادر امام حسن عسکری"، پایگاه العتبة الحسینه المقدسه، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۱۱/۱۵.
مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه