برادری: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{خوب}} | {{خوب}} | ||
− | |||
== واژه أخ و مشتقات آن در قرآن == | == واژه أخ و مشتقات آن در قرآن == | ||
سطر ۱۲۰: | سطر ۱۱۹: | ||
[[رده:اخلاق اجتماعی]] | [[رده:اخلاق اجتماعی]] | ||
[[رده:صفات پسندیده]] | [[رده:صفات پسندیده]] | ||
− |
نسخهٔ ۲۶ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۰۳
محتویات
واژه أخ و مشتقات آن در قرآن
واژه «اخ» و مشتقّات آن بهصورتهای مفرد، تثنیه و جمع 96 بار در قرآن آمده است. واژهشناسان، اخوّت مصدر «اخ» را بهمعنای برادری نسبی یا دینی و دوستی و مصاحبت دانستهاند.[۱] معنای اصلی و حقیقی «اخ» شریک در ولادت یا شیرخوارگی است که برادر نَسَبی و رضاعی را شامل میشود و در دیگر مفاهیم (مانند مشارکت در قبیله، کار و صنعت، دین و دوستی) بهصورت استعاره و مجاز بهکار رفته است.[۲] برخیمعتقدند:معنای اصلی این واژه قوّت و نیرو است که در آن مفهوم الفت، عطوفت و دوستی اشراب شده و در همه واژههای قرآنی «اخ» و مشتقّات آن، این معنا لحاظ شده است.[۳] واژه اخ و مشتقّات آن در قرآن بهمعنای برادری نَسَبی و رضاعی میان دو تن، عاطفی، قبیلهای، همراهی و همگرایی و برادری دینی آمده است.[۴]
در برخی از آیات، «اخ» بهمعنای برادر نسبی یا رضاعی بهکار رفته، مانند مواردی که داستان برخی برادران آمده است؛ همچون داستان هابیل و قابیل (مائده/5، 2731)، داستان موسی و هارون (اعراف/7، 42)، داستان یوسف و برادرانش (سوره یوسف/12)، و آیاتی که از احکام برادری چون ارث (نساء/4، 12)، و رابطه محارم نسبی (نور/31، 24)، سخن بهمیان آورده (=>برادر) و آیاتی که مرز دینداری را از مرز روابط نسبی و برادری جدا ساخته، و از مؤمنان خواسته درصورت گمراهی، از آنان فاصله بگیرند:
«...لاتَتَّخِذُوا ءاباءَکُم و اِخونَکُم اَولِیاءَ اِنِ استَحَبُّوا الکُفرَ عَلَی الاِیمنِ» (توبه/9، 23)، و نیز آیاتی از گریز برادران از یکدیگر در روز قیامت خبر داده است:«یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه» (عبس/80، 34) و هدایتیابی و برگزیدگی شماری از برادران پیامبران (انعام/6، 87)، گزارش شده است. در پارهای از آیات که از پیامبران بهصورت برادران امّت خود یادشده، همچون «واِلی عاد اَخاهُم هودًا» (اعراف/7، 65)، «اِذ قالَ لَهُم اَخوهُم نوحٌ...» (شعراء/26، 106) و...، اخوّت به مفهوم برادری عاطفی بهکار رفته است؛[۵] چه، پیامبران بهسبب دلسوزی و مصلحتجویی درباره امّت خود و کوشش برای سعادت آنان به مثابه برادر به آنان سود رساندهاند.[۶]برخی از مفسّران بر این باورند که در همه این موارد[۷] یا دست کم درباره هود، «اخ» بهمعنای حقیقی خود بهکار رفته؛[۸] زیرا آنان جزو امّتی بودند که با چند واسطه، به یک پدر منتهی میشدند.
در بخشی دیگر از آیات، اخوّت بهمعنای همراهی و همگرایی آمده است؛ نظیر آیاتی که از برادری منافقان و کافران با یکدیگر سخن گفته است:«...لاتَکونوا کَالَّذینَ کَفَروا و قالوا لاِِخونِهِم» (آلعمران/3، 156)، «اَلَم تَرَ اِلَی الَّذینَ نافَقوا یَقولونَ لاِِخونِهِمُ الَّذینَ کَفَروا» (حشر/59، 11)؛ زیرا آنان در مبارزه با اسلام و مسلمانان و عدم پذیرش آیین الهی با یکدیگر همراه و همگرا بودهاند[۹] چنانکه تبذیرکنندگان بهسبب همگرایی با شیطان، برادران او معرّفی شدهاند:«اِنَّ المُبَذِّرینَ کانوا اِخونَ الشَّیطینِ» (اسراء/17، 27) نیز آیه202 اعراف/7 «واِخونُهُم یَمُدّونَهُم فِی الغَیِّ...= یارانشان آنان را به گمراهی میکشانند» بهمعنای همگرایی[۱۰] شیطانی و آیه18 احزاب/33 «والقائِلینَ لاِِخونِهِم هَلُمَّ اِلَینا= کارشکنان در جنگ به برادرانشان میگفتند:نزد ما بیایید...» نیز در معنای برادری و همگرایی در کفر و نفاق بهکار رفته است.[۱۱] در برخی دیگر از آیات، اخوت بهمعنای برادری دینی و اسلامی آمده است. چنانکه مؤمنان را برادران یکدیگر:«اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ» (حجرات/49، 10) یا مشرکان پیمانشکن را که توبه کرده، به انجام نماز و پرداخت زکات روی آورند، برادران مؤمنان:«فَاِن تَابوا و اَقاموا الصَّلوةَ و ءاتَوُا الزَّکوةَ فَاِخونُکُم فِی الدِّینِ» (توبه/9، 11) دانسته[۱۲] و از مؤمنان خواسته شده است تا برای برادران دینیِ پیش از خود بخشش و صفای دل بخواهند:«رَبَّنَا اغفِر لَنا و لاِِخونِنَا الَّذینَ سَبَقونا بِالایمنِ و لاتَجعَل فی قُلوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ ءامَنوا...» (حشر/59، 10) چنانکه از پسرخواندههایی که پدرانشان مشخّص نیست، با عنوان برادران دینی یادکرده است:«فَاِن لَمتَعلَمُوا ءاباءَهُم فَاِخونُکُم فِیالدّینِ». (احزاب/33، 5)
اهمیت برادری و اخوت
برادری دینی، یکی از کارآمدترین راهها برای گریز از زیانهای تفرقه و حفظ کیان جامعه دینی از سوی قرآن معرّفی شده است؛ زیرا در سایه برادری دینی اتّحاد و محبّت و همکاری در کارهای نیک پدید میآید و جامعه از بسیاری از انحرافات روحی، اجتماعی و دینی مصون میماند و توازن اجتماعی بین افراد جامعه بهوجود میآید؛ چنانکه روایت شده:مسلمانان در برابر همدیگر مانند ساختمانی هستند که تمام اجزای آن همدیگر را نگه میدارند.[۱۳] و از پیامبر نقل شده است:مؤمنان برادرند و خون (بهای) آنان یکسان و برابر و دستی واحد، در برابر دشمن هستند؛[۱۴] بهطوری که محور اصلی ارتباط با افراد را همگرایی ایمانی قرارداده و از ارتباط با افراد بیایمان، حتّی پدر و برادر نسبی جلوگیری کرده است (توبه/9،24).
همچنین اگر مسلمانی، مسلمان دیگریََ را به قتل برساند، قرآن ضمن حفظ حقّ قصاص برای اولیای دم، به آنان سفارش کرده که بهسبب اخوّت ایمانی، قاتل را عفو کنند؛ حتّی با قتل عمد، اخوّت ایمانی بین قاتل و ولیّ دم از بین نمیرود:«فَمَن عُفِیَ لَهُ مِن اَخیهِ شَیءٌ...». (بقره/2، 178)[۱۵] قرآن بر نقش ایمان در نابود کردن کینهها و منازعات و ایجاد روح دوستی و همدلی تأکید (آلعمران/3، 103) و مؤمنان را برادر یکدیگر معرّفی کرده:«اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ» (حجرات/49، 10)، و پیوند میانشان را نه پیوند نسبی یا اعتباری، بلکه پیوندی قلبی خوانده است:«واَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم» (انفال/8، 63) که با صرف تمام سرمایههای زمین، دستیافتنی نیست:«لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا ما اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم» (انفال/8، 63) و ضمن یادکرد اختلاف دیرینه میان اوس و خزرج در یک آیه، دوبار از برادری ایجاد شده میانشان بهصورت نعمت الهی یادکرده است:«واذکُروا نِعمَتَ اللّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخونًا» (آلعمران/3، 103) (=>اتحاد)؛ چنانکه یوسف، ستم برادرانش به خود را ناشی از کوشش شیطان برای ایجاد شکاف میانشان دانسته است:«مِن بَعدِ اَن نَزَغَ الشَّیطنُ بَینی و بَینَ اِخوَتی...» (یوسف/12، 100)
بهسبب اهمّیّت و نقش برادری دینی در استحکام جامعه دینی، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) پس از هجرت به مدینه در آغازین گامهای خود میان مسلمانان عقد اخوّت برقرار ساخت[۱۶] و علی(علیه السلام)را برادر خود خواند و فرمود:تو در دنیا و آخرت برادر منی.[۱۷] برخی معتقدند:عقد اخوّت دو بار انجام شد:یک بار پیش از هجرت و در میان مسلمانان مکّه و یک بار هم در مدینه میان مهاجر و انصار.[۱۸] این برادری چنان مستحکم بود که تا پیش از نزول آیه «واولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولی بِبَعض فی کِتبِ اللّهِ» (انفال/8، 75) که ارث را بر اساس خویشاوندی قرار داد، آنان از یکدیگر ارث میبردند.[۱۹] واقعیت آن است که حقیقیترین مراتب برادری[۲۰] و از راههای تقرّب به خداوند، برادری دینی است.[۲۱] و حتّی برادری دینی استوارتر از برادری نسبی است؛[۲۲] زیرا در قیامت برادری نسبی از بین میرود «فَلا اَنسَابَ بَینَهُم یَومَئِذ» (مؤمنون/23، 101) و حتّی برادران نسبی از یکدیگر گریزانند «یَومَ یَفِرُّ المَرءُ مِن اَخیه» (عبس/80، 34)؛ امّا برادری ایمانی است که در آخرت نیز تداوم دارد:«اِخونًا عَلی سُرُر مُتَقبِلین». (حجر/15، 47) این اخوّت برپایه ایمان به خدا بنا شده است (حجرات/49، 10) چنانکه در معنای اخوّت، عطوفت و مهربانی هم هست. این ارتباط عاطفی سبب میشود به یکدیگر نهتنها ستم نکرده؛ بلکه به یکدیگر یاری رسانند؛[۲۳] عیبپوش یکدیگر باشند؛ از خطاهای هم درگذرند، و برای یکدیگر آمرزش طلبند.[۲۴]
از جمله آیاتی که در قرآن کریم در مورد اخوت و برادری بحث کرده آیه دهم سوره حجرات است که میفرماید: «مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!».[۲۵]
در اين آیه نكاتى نهفته است:
- دو برادر در برابر بيگانه، يگانه و بازوى يكديگرند.
- دوستى دو برادر عميق است.
- امروزه براى اظهار علاقه كلمات رفيق، دوست، هم شهرى، هم وطن و... بكار مىرود ولی اسلام كلمه برادر را بكار برده است كه عميقترين واژهها است.
- دوستى دو برادر متقابل است.
- رمز برادرى تنها در ايمان است. مسائل اقتصادى، سياسى، نژادى، جغرافيايى، تاريخى و... نمىتواند در مردم روح برادرى به وجود بياورد.
- برادرى بر اساس ايمان، مشروط به زمان، سن، شغل و مكان نيست.
- كسى خود را برتر از ديگران نداند. (آرى، ميان والدين و فرزند برترى است ولى ميان برادران مساوات است).[۲۶]
طرح برادرى و استفاده از اين واژه از ابتكارات اسلام است. در صدر اسلام پيامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخيله» حضور داشتند كه جبرئيل نازل شد و فرمود: «خداوند ميان فرشتگان عقد برادرى بسته است. حضرت نيز ميان اصحابش عقد اُخوّت بست و هر كس با ديگرى كه همفكرش بود برادر مىشد. مثلاً: ابوبكر با عمر، عثمان با عبدالرحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبير، مصعب با ابوايوب انصارى، حمزه با زيد بن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طيار با معاذ بن جبل، مقداد با عمّار، عايشه با حفصه، ام السلمه با صفيّه و شخص پيامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام برادر شدند».[۲۷]
در جنگ اُحد پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا (عبداللّه بن عمر و عمربن جموح) را كه ميانشان برادرى برقرار شده بود در يك قبر دفن كنند.[۲۸]
برادرى نسبى در روزى گسسته خواهد شد «فلا اَنساب بينهم»[۲۹] ولى برادرى دينى حتى روز قيامت پايدار است. «اِخواناً على سُرُرٍ متقابِلين».[۳۰]
اُخوّت در ميان زنان مؤمنه نيز هست، چنانكه در جاى ديگر تعبير اخوت در مورد زنان نيز بكار رفته است. «وان كانوا اِخوَة رجالاً و نساءً».[۳۱]
برادرى بايد تنها براى خدا باشد، امام علي علیه السلام در این مورد میفرماید: مردم (مسلمان) برادرند. اگر برادري آنان براي غيرخدا باشد، آن برادري دشمني است و اين است سخن خداوند متعال كه: «در آن روز، دوستان با هم دشمنند مگر پرهيزگاران».[۳۲]
آنچه مهمتر از گرفتن برادر است حفظ برادرى است و در روايات از كسانى كه برادران دينى خود را رها مىكنند به شدت انتقاد شده است تا آنجا كه سفارش شده است كه اگر برادران از تو فاصله گرفتند تو با آنان رفت و آمد داشته باش.[۳۳]
حقوق برادرى
يكي از ياران امام صادق علیه السلام حق مومن را بر مومن پرسيد. امام فرمود:
- آسانترین حق این است که آنچه برای خود میخواهی برای او نیز بخواهی و آنچه برای خود بد میدانی برای دیگران نیز بد بدانی.
- برای برطرف کردن نیازهای او تلاش کنی و رضایت او را جلب کنی امر و خواسته او را اطاعت کنی.
- به او با جان، مال، دست، پا و زبانت کمک کنی.
- چشم و راهنما و آئينه و پيراهنش باشى.
- طوری نباشد که تو سير باشى و او گرسنه، تو پوشيده باشى و او برهنه و... [۳۴]
رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی میفرماید: مؤمن بر مؤمن از جانب خدا هفت حق واجب دارد:
- احترام: او را در چشم خود بالا مرتبه ببیند.
- محبت: از عمق دل او را دوست داشته باشد.
- مواسات: در مال و اموال خود با او شریک باشد.
- حمايت: در مقابل غيبت و بدگوئى دیگران از او حمایت کند.
- عيادت: در زمان بيماريش از او عيادت كند.
- تشييع: در تشییع جنازه مؤمن شرکت بکند.
- ياد خير: پس از مردن مؤمن جز به خوبى از او یاد نکند.[۳۵]
امام سجاد علیه السلام در ضمن حدیثی میفرماید: حق برادرت اين است که:
- او را سلاح نافرمانى خدا قرار نده.
- وسيله ای برای ستم کردن به خلق خدا قرار نده.
- كمك نمودن به او را در برابر دشمنش.
- حائل شدن ميان او و شيطان هايش.
- نصيحت و خيرخواهیاش.
- توجه به او در راه خدا را.
اين همه در صورتى است كه او مطيع فرمان پروردگارش باشد و اوامر او را بخوبى انجام دهد و اگر این طور نباشد بايد خدا در نزد تو مقدم و گرامىتر از او باشد.[۳۶]
پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آيه «انّما المؤ منون اِخوَة» فرمودند: تمام افراد مسلمين برادر و برابر و خون و جان همه آنها در يك سطح و مساوى با هم است و هر گونه تعهد و پيمانى كه يك فرد از مسلمانان با كفار داشته باشد. از نظر همگى محترم است اگر چه آن يك فرد از نظر موقعيت اجتماعى و يا مالى در سطح پائينترى باشد...؛ «و هم يَدٌ على مَن سَواهم».[۳۷]
ویژگی برادران واقعی
در روايات، نشانه بهترين برادر را اين گونه مىخوانيم:
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترين برادران كسى است كه با شما در كارهاى اخروى مساعدت كند».[۳۸] یعنی تو را در كارهاى آخرت يارى رساند.
رسول اللّه صلی الله علیه و آله فرمودند: «بهترين برادران شما كسى است كه عيب هايتان را به شما اهدا كند».[۳۹]
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادر آن است كه در نصيحت و ارشاد كمتر ملاحظه كند».[۴۰] يعنى آنست كه مدارای او در نصيحت تو در بدي ها كمتر از ساير برادران باشد.
همچنین فرمودند: «بهترين برادر تو کسی است كه در راه حق، بر تو زياد خشم گيرد».[۴۱] يعنى در آنچه حق باشد اگر خلاف حقّ از تو ببيند منع و زجر تو كند.
امام على علیه السلام میفرمایند: «بهترين برادر آن است كه برادران خويش را نيازمند ديگرى نسازد».[۴۲] يعنى خود كفايت امور ايشان بكند و نگذارد كه محتاج به ديگرى شوند.
امام على علیه السلام چنین فرمود: «بهترين برادران تو كسى است كه به تو يارى دهد و بهتر از او كسى است كه تو را بسنده باشد و اگر به تو نيازمند شد از تو بگذرد».[۴۳]
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران تو آن كسى است كه با مال خويش تو را يارى رساند و بهتر از او كسى است كه تو را از ديگرى بىنياز سازد».[۴۴]
امام على علیه السلام میفرماید: «بهترين برادران كسى است كه دوستىاش براى خدا باشد».[۴۵]
امام على علیه السلام چنین میفرماید: «بهترين برادران كسى است كه برادريش براى دنيا نباشد».[۴۶]
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران آن كسى است كه چون او را از دست دهى، دوست نداشته باشى پس از او زنده بمانى».[۴۷]
امام على علیه السلام میفرماید: «بهترين برادران تو كسى است كه براى انجام كارهاى نيك بشتابد و تو را نيز به نيكوكارى بكشاند و به نيكى فرمانت دهد و در آن يارىات دهد».[۴۸]
امام على علیه السلام فرمودند: «بهترين برادران تو آن كسى است كه با راستگويى خود، تو را به راستگويى فراخواند و با نيكوكارى اش تو را به بهترين كارها دعوت كند».[۴۹]
ویژگیهای بدترین برادران
در روايات نشانه بدترين برادر را اين گونه مىخوانيم: امام على علیه السلام فرمودند: «بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد».[۵۰]
امام صادق علیه السلام میفرماید: «بدترین برادر آنست كه نافرمانى خدا را در پيش تو آراسته جلوه دهد».[۵۱] یعنی معصيت خدا را در نظرت زيبا جلوه دهد.
پانویس
- ↑ . لسانالعرب، ج1، ص92، «اخ»؛ المیزان، ج19، ص211.
- ↑ . الوجوه والنظائر، ج1، ص89؛ مفردات، ص68، «اخ».
- ↑ . المعجم فی فقه اللغة القرآن، ج1، ص681682.
- ↑ . الوجوه و النظائر، ج1، ص89.
- ↑ . الوجوه و النظائر، ج1، ص89.
- ↑ . مفردات، ص68.
- ↑ . کشفالاسرار، ج3، ص667.
- ↑ . تفسیر قرطبی، ج7، ص150.
- ↑ . مفردات، ص68؛ جامعالبیان، مج9، ج15، ص95.
- ↑ . التفسیر الکبیر، ج15، ص100.
- ↑ . مجمعالبیان، ج4، ص546.
- ↑ . جوامع الجامع، ج2، ص40.
- ↑ . بحارالانوار، ج58، ص150.
- ↑ . الکافی، ج1، ص403.
- ↑ . راهنما، ج1، ص571573.
- ↑ . السیرة النبویه، ج2، ص504505؛ البدایة والنهایه، ج3، ص178.
- ↑ . ینابیع الموده، ج1، ص178؛ الصحیح من سیره، ج3، ص345.
- ↑ . الصحیح من سیره، ج3، ص345346.
- ↑ . المیزان، ج9، ص142؛ الدرالمنثور، ج4، ص117.
- ↑ . رحمة من الرحمن، ج4، ص162.
- ↑ . احیاء علوم الدین، مج2، ج5، ص140.
- ↑ . کشفالاسرار، ج9، ص258.
- ↑ . کشفالاسرار، ج9، ص258.
- ↑ . مجمعالبیان، ج5، ص200201
- ↑ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ...».
- ↑ قرائتی، محسن؛ تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383، سوره حجرات، ذیل آیه 10.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج 38، ص 335.
- ↑ ابن ابی الحديد؛ شرح نهج البلاغه، تهران، اسماعیلیان، ج 14، ص 263.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه 101.
- ↑ سوره حجر، 47.
- ↑ سوره نساء، 176.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمة، حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، 1377، چاپ اول، ج1، صفحه 74. النّاسُ إخـْوانٌ ؛ فمَنْ كانَتْ اُخُوّتُهُ في غيرِ ذاتِ اللّه فهِيَ عَداوةٌ، و ذلكَ قولُهُ عزّوجلّ: «الأخِلاّءُ يومئذٍ بعضُهم لبعضٍ عدوٌّ إلاّ المتّقين». سوره زخرف، 67.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج 68، ص423. «صِلْ مَن قَطعك».
- ↑ همان، ج3، صفحه 167.
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، جلد 71، صفحه 222.
- ↑ همان، صفحه 15. «وَ أَمَّا حَقُّ أَخِيكَ - فَتَعْلَمُ أَنَّهُ يَدُكَ الَّتِي تَبْسُطُهَا وَ...».
- ↑ همان، ج 67، ص 242.
- ↑ مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج2، ص123.
- ↑ همان.
- ↑ عبدالواحد، آمدی، تصنيف غررالحكم و دررالكلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص416. «خَيْرُ الْإِخْوَانِ أَقَلُّهُمْ مُصَانَعَةً فِي النَّصِيحَة».
- ↑ همان، ص417.
- ↑ همان، «خَيْرُ الْإِخْوَانِ مَنْ لَا يُحْوِجُ إِخْوَانَهُ إِلَى سِوَاه».
- ↑ همان، ص415.
- ↑ همان، «خيرُ إخْوانِكَ مَن واساكَ بخيرِهِ و خيرٌ مِنه مَن أغناكَ عن غيرِهِ».
- ↑ همان، ص423. «خيرُالإخْوانِ مَن كانتْ في اللّه ِ مَودّتُهُ».
- ↑ همان، ص417. «خيرُالإخْوانِ مَن لَم تَكُنْ علَى الدُّنيا اُخوّتُهُ».
- ↑ همان، «خيرُالإخْوانِ مَن إذا فَقَدتَهُ لَم تُحبَّ البقاءَ بَعْدَهُ».
- ↑ همان، «خيرُ إخْوانِكَ مَن سارَعَ إلى الخيرِ و جَذَبَكَ إلَيهِ و أمَرَكَ بالبِرِّ و أعانَكَ علَيهِ».
- ↑ همان، «خيرُ إخْوانِك مَن دَعاكَ إلى صِدْقِ المَقالِ بصدقِ مقالِهِ و نَدَبكَ إلى أفضلِ الأعمالِ بحُسْنِ أعمالِهِ».
- ↑ مجلسی محمدباقر؛ بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، تهران، دارالكتاب اسلامیه، 1364، نوبت دوم، ج71، ص165. «شَرُّ الإخْوانِ مَن تُكُلِّفَ لَهُ».
- ↑ همان، ج71، ص191.
منابع
- برادری، علی اکبریان تبریزی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)، تاریخ بازیابی: 8 بهمن1391.
- محمد خراسانى ، اخوّت،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 2،فرهنگ و معارف قرآن