ابرهه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(افزودن مطلب)
سطر ۱: سطر ۱:
ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی [[یمن]] و صاحب فیل، از مردم [[حبشه]] بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. "ابرهه" نامی است غیرعربی و در واقع همان "ابراهیم" یا "آبراهام" است که در زبان مردم حبشه "ابرهه" گفته می شود. نام او در منابع عربی به صورت های "ابرهة الاشرم" (اشرم؛ شکافته لب و بینی) و "ابرهة بن صباح" و گاهی نیز با کنیه اش "ابویکسوم" آمده است. در تاریخ آمده که او از غلامان و مردی بی اصل و نسب بوده، در عین حال برخی نیز معتقدند که او یک روحانی مسیحی بوده است. ابرهه کلیسایی باشکوه به نام "قلیس" (واژه ای یونانی) در صنعا – پایتخت کشور یمن – ساخت که در زمان خود بی نظیر بود و گنبدهای آن از طلا ساخته شده و از انواع سنگهای قیمتی برای زینت دادن درون این کلیسا استفاده شده بود و به اهل یمن فرمان داد تا این معبد را مانند مراسم [[حج]] [[زیارت]] کرده و به دور آن [[طواف]] کنند.
+
ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی [[یمن]] و از مردم [[حبشه]] بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. ماجرای حمله ابرهه به مکه به منظور تخریب خانه کعبه و نابود شدن سپاهش به دست پرندگانی به نام ابابیل در قرآن  در [[سوره فیل]] ذکر شده است.
  
در همین ایام مردی از قبیله بنی کنانه به یمن آمد و در این کلیسا قضاء حاجت نمود. وقتی این خبر به ابرهه رسید و گفتند: این کار از سوی مردم همان خانه ای است که عرب در آن طواف حج می کنند. ابرهه سوگند خورد که آن خانه را ویران کند تا کسی به حج و زیارت آن نرود و سپس با مردم [[حبشه]] و یمن به قصد ویران کردن کعبه حرکت کرد.
+
==نام و نسب==
 +
ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی [[یمن]] و از مردم [[حبشه]] بود  در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. "ابرهه" نامی است غیرعربی و در واقع همان "ابراهیم" یا "آبراهام" است که در زبان مردم حبشه "ابرهه" گفته می شود. نام او در منابع عربی به صورت های "ابرهة الاشرم" (اشرم؛ شکافته لب و بینی) و "ابرهة بن صباح" و گاهی نیز با کنیه اش "ابویکسوم" آمده است.در تاریخ آمده که او از غلامان و مردی بی اصل و نسب بوده، در عین حال برخی نیز معتقدند که او یک روحانی مسیحی بوده است.
  
هنگامی که لشگر ابرهه به مکه نزدیک شد، مردم قریش دسته دسته به بالای کوه ها رفتند و وقتی لشگر ابرهه را دیدند، گفتند: ما توانایی مقاومت در مقابل اینان را نداریم. بنابراین همه از [[مکه]] بیرون رفتند غیر از عبدالمطلب بن هاشم و شیبة بن عثمان بن عبدالدار – که پرده دار کعبه بود -. در این موقعیت حساس عبدالمطلب دست خود را در دو طرف کعبه قرار داد و عرض کرد: بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند. مگذار داخل شهر حرام شوند و البته آنچه تو بخواهی همان واقع می شود.
+
== حمله ابرهه به مکه==
 
+
ابرهه در حدود سال 530 م به فرمانروایی یمن رسید. او پس از تثبیت حاکمیت خودش به فكر ساختن كليساى بزرگ و باشكوهى افتاد. ابرهه اين كليساى بى نظير را به نام «قليّس» در شهر صنعا ساخت و قصد داشت آن را زيارتگاه عرب كند.<ref>اخبار مكة، ج 1، ص 137 ـ 139</ref> اما اعراب از این اقدام ابرهه خشمگین شدند و به کلیسای او اهانت کردند و آن را آلوده کردند. ابرهه نيز به قصد انتقامجويى و ويران كردن كعبه، سپاهى را كه فيل به همراه آن بود، به مكه روانه نمود و در ميان راه، تمام قبايلى را كه در مقابل او مقاومت كردند، شكست داد. زمانى كه به مكّه رسيد، گويا رؤساى قبايل «بكر» و «هذيل» يك سوم دارايى تهامه را به شرط چشم پوشى از ويران كردن كعبه، به وى پيشنهاد دادند، ولى ابرهه نپذيرفت.
==ملاقات جالب عبدالمطلب و ابرهه==
 
  
 +
===ملاقات ابرهه با عبدالمطلب===
 
لشگر ابرهه در راه [[مکه]] به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست. این سخن آنچنان ابرهه را مرعوب کرد که بلافاصله دستور داد شتران را به او پس دهند.
 
لشگر ابرهه در راه [[مکه]] به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست. این سخن آنچنان ابرهه را مرعوب کرد که بلافاصله دستور داد شتران را به او پس دهند.
  
صبح روز بعد، هنگام طلوع آفتاب، خداوند "طیر ابابیل" را در آسمان نمودار کرد. در حالی که سنگریزه هایی با خود داشتند و آنها را بر سر لشگریان می افکندند. هر یک از این پرندگان یک سنگ در منقار و دو سنگ در چنگالشان داشتند و هیچ سنگی از آن سنگها نمی افتاد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد، به شکم کسی نخورد مگر آن که پاره اش کرد و به استخوانی برنخورد مگر آن که هدف را سوراخ می کرد.
+
===نابودی سپاه ابرهه===
 
+
ابرهه در تصمیم خود برای تخریب کعبه مصمم بود اما به اذن خداوند موفق به این کار نشد. ماجرای نابودی سپاه ابرهه به دست پرندگانی که از سوی خداوند آنان را سنگ باران کردند علاوه بر کتب تاریخی در قرآن کریم نیز بیان شده است. قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و ‌فرموده: {{متن قرآن|«أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصحَابِ الْفِیل»‌}}؛<ref>[[سوره فیل]]/1.</ref> آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟!
و احدی از لشگریان زنده نماند و به یمن نرسید. ابرهه نیز به محض ورود به یمن به هلاکت رسید و پسرش "یکسوم" به جای او به فرمانروایی رسید. از حبشیان در مدت هفتاد و دو سال، چهار نفر به نام های اریاط، ابرهه، یکسوم و مسروق، پسر دیگر ابرهه بر یمن فرمانروایی کردند.  
+
این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.<ref>شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج10، ص410.</ref>
 +
[[قرآن كریم]] چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌كند كه خداوند دسته‌هایى از پرندگان را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود كنند: {{متن قرآن|«وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ × تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ»}}. <ref>([[سوره فیل]]/105، 3‌ـ‌4)</ref>
 +
سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأكول (زراعتى كه چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال كرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌كاه)<ref> جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 392؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 825.</ref> شدند: {{متن قرآن|«فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ»}}. <ref>(سوره فیل/105، 5)</ref>
 +
==پانویس==
 +
<references/>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://alaam.tahoor.com/page.php?id=10633&cat=1247 سایت اعلام طهور]، تاریخ بازیابی: 11 دی ماه 1391.
+
* سایت اعلام طهور، تاریخ بازیابی: 11 دی ماه 1391.
 +
*شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن
 +
*اخبار مكة
  
 
[[رده:دوران جاهلیت]]
 
[[رده:دوران جاهلیت]]

نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۰۵:۴۲

ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و از مردم حبشه بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. ماجرای حمله ابرهه به مکه به منظور تخریب خانه کعبه و نابود شدن سپاهش به دست پرندگانی به نام ابابیل در قرآن در سوره فیل ذکر شده است.

نام و نسب

ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و از مردم حبشه بود در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید. "ابرهه" نامی است غیرعربی و در واقع همان "ابراهیم" یا "آبراهام" است که در زبان مردم حبشه "ابرهه" گفته می شود. نام او در منابع عربی به صورت های "ابرهة الاشرم" (اشرم؛ شکافته لب و بینی) و "ابرهة بن صباح" و گاهی نیز با کنیه اش "ابویکسوم" آمده است.در تاریخ آمده که او از غلامان و مردی بی اصل و نسب بوده، در عین حال برخی نیز معتقدند که او یک روحانی مسیحی بوده است.

حمله ابرهه به مکه

ابرهه در حدود سال 530 م به فرمانروایی یمن رسید. او پس از تثبیت حاکمیت خودش به فكر ساختن كليساى بزرگ و باشكوهى افتاد. ابرهه اين كليساى بى نظير را به نام «قليّس» در شهر صنعا ساخت و قصد داشت آن را زيارتگاه عرب كند.[۱] اما اعراب از این اقدام ابرهه خشمگین شدند و به کلیسای او اهانت کردند و آن را آلوده کردند. ابرهه نيز به قصد انتقامجويى و ويران كردن كعبه، سپاهى را كه فيل به همراه آن بود، به مكه روانه نمود و در ميان راه، تمام قبايلى را كه در مقابل او مقاومت كردند، شكست داد. زمانى كه به مكّه رسيد، گويا رؤساى قبايل «بكر» و «هذيل» يك سوم دارايى تهامه را به شرط چشم پوشى از ويران كردن كعبه، به وى پيشنهاد دادند، ولى ابرهه نپذيرفت.

ملاقات ابرهه با عبدالمطلب

لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست. این سخن آنچنان ابرهه را مرعوب کرد که بلافاصله دستور داد شتران را به او پس دهند.

نابودی سپاه ابرهه

ابرهه در تصمیم خود برای تخریب کعبه مصمم بود اما به اذن خداوند موفق به این کار نشد. ماجرای نابودی سپاه ابرهه به دست پرندگانی که از سوی خداوند آنان را سنگ باران کردند علاوه بر کتب تاریخی در قرآن کریم نیز بیان شده است. قرآن یک سوره به آن اختصاص داده و هدف از بیان این واقعه را عبرت گرفتن مردم تصریح نموده و پیامبر خویش را مورد خطاب قرار داده و ‌فرموده: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصحَابِ الْفِیل»‌؛[۲] آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟! این معجزه‌ای مشهود و محسوس، جهت تنبه و عبرت گیری است؛ تا مردم به طاعت و عبادت خدا روی آورند.[۳] قرآن كریم چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌كند كه خداوند دسته‌هایى از پرندگان را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود كنند: «وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ × تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّيلٍ». [۴] سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأكول (زراعتى كه چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال كرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌كاه)[۵] شدند: «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولٍ». [۶]

پانویس

  1. اخبار مكة، ج 1، ص 137 ـ 139
  2. سوره فیل/1.
  3. شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج10، ص410.
  4. (سوره فیل/105، 3‌ـ‌4)
  5. جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 392؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 825.
  6. (سوره فیل/105، 5)

منابع

  • سایت اعلام طهور، تاریخ بازیابی: 11 دی ماه 1391.
  • شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ التبیان فی تفسیرالقرآن
  • اخبار مكة