اَصحاب فيل: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
(تغییرمسیر به اصحاب فیل)
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
===اَصحاب فیل===
+
#تغییرمسیر[[اصحاب فیل]]
 
 
سپاه ابرهه؛ سپاهى با فیل‌هاى جنگى و با قصد ویران كردن [[كعبه]].
 
 
 
اصحاب فیل به سپاهى گفته مى‌شود كه به فرماندهى اَبرَهه، قصد ویران كردن كعبه را داشتند. ابرهه فرزند صَبّاح، اهل حبشه و از فرمانروایان یمن بود و بر اثر زخمى كه در یكى از جنگ‌ها در صورت وى پدید آمد به اَشرَم ملقب شد. كنیه وى را اَبویَكْسوم دانسته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 821؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص ‌420.</ref> او با حیله‌اى، فرمانرواى پیشین یمن، یعنى «اَرباط» را كشت و خود بر جاى او نشست.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 42؛ روح‌المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 420.</ref>
 
 
 
ابرهه از این كه كعبه مورد توجه ویژه مردم بود و [[زیارت]] آن، قدرت و شوكت [[مكه]] را در پى داشت ناخشنود بود و تصمیم گرفت مردم را به جاى مكه، متوجه یمن كند. انگیزه او در این تهاجم را گسترش سلطه و نفوذ حبشه و امپراتورى روم و تسلط آن‌ها بر همه سرزمین‌هاى عربى مانند مكه، ایجاد پایگاهى در برابر امپراتورى ایران و حذف واسطه‌گرى ساسانیان در روابط تجارى میان روم با سیلان و هند دانسته‌اند.<ref> المفصل، ج‌ 3، ص‌ 517‌ـ‌518؛ پرتوى از قرآن، ق.2، ج‌ 30، ص‌ 260‌ـ‌261.</ref>
 
 
 
وى در پى این تصمیم، كلیسایى باشكوه به نام «قُلَّیْس» در صَنعا بنا كرد و از مردم خواست تا به جاى كعبه، به زیارت آن بروند.<ref> جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 386؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 822.</ref> خبر تأسیس این كلیسا عرب‌ها را بسیار خشمگین ساخت، به ‌طورى ‌كه گفته‌اند: یكى از آن‌ها خود را به قلیس رساند و آن را آلوده ساخت<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 45؛ تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440.</ref> و یكى از فرستادگان ابرهه به نام محمد بن ‌خُزاعى كه براى فراخوانى مردم به زیارت قلّیس به میان عرب‌ها رفته بود، به دست آنان كشته شد.<ref> تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 387.</ref>
 
 
 
برخى گفته‌اند: گروهى از قریش در راه تجارتشان، كنار یكى از معابد مسیحیان فرود آمده، براى پختن غذا آتشى برافروختند و باد، آتش را در معبد افكند و آن را سوزاند.<ref> المفصل، ج‌ 3، ص‌ 510، 512؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 824.</ref>
 
 
 
این عوامل خشم ابرهه را برانگیخت و فهمید كه با بودن كعبه، نمى‌تواند مردم را از مكه متوجه یمن كند و به اهداف خود برسد، از این‌رو تصمیم گرفت كعبه را ویران كند. براى این ‌كار سپاهى مجهز فراهم آورد و با فیل‌هاى جنگى به سوى [[مكه]] حركت كرد. شمار سپاهیان را 60000، و تعداد فیل‌ها را یك، 8، 12، 13 و 1000 رأس نوشته‌اند.<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 824؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج ‌30، ص‌ 421.</ref>
 
 
 
در بین راه، هر قبیله‌اى را كه با آن‌ها به مقابله برمى‌خاست درهم شكسته و سران آن‌ها را اسیر مى‌كردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 46؛ تاریخ طبرى، ج‌ 1، ص‌ 440.</ref> تا در نزدیكى مكه در محلى به نام «مُغَمَّس»<ref> جامع‌البیان، مج ‌15، ج‌ 30، ص‌ 388؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 822.</ref> یا «حبّ المُحَصَّب»<ref> مروج الذهب، ج‌ 2، ص‌ 139.</ref> فرود آمدند. ابرهه گروهى از سواران خود را به فرماندهى اَسود ‌بن ‌مقصود براى تاراج اموال مردم به مكه فرستاد كه در این میان 200 شتر را از عبدالمطلب به غارت بردند<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 48؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 388.</ref> و به وسیله حُناطه حِمْیَرى به بزرگ مكیان یعنى [[عبدالمطلب]] پیامى به این مضمون فرستاد كه من قصد جنگ با شما را ندارم و هدفم ویران كردن این خانه است.
 
 
 
عبدالمطلب پس از شنیدن پیام ابرهه گفت: ما نیز توان جنگ نداریم؛ اما كعبه خانه خدا و خانه خلیل وى [[حضرت ابراهیم]] علیه‌السلام است و او خود حرم خویش را حفظ خواهد كرد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 48؛ جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 388‌ـ‌389.</ref> سپس عبدالمطلب به ملاقات ابرهه رفت. ابرهه با دیدن سیماى زیبا و ابهت او از تخت به زیر آمد و كنار وى روى زمین نشسته، گفت: خواسته‌ات چیست؟ عبدالمطلب گفت: سپاهیانت 200 شتر از من ربوده‌اند بگو تا باز‌گردانند.
 
 
 
ابرهه با آنچه از مقام بزرگ قریش شنیده بود، از این درخواست شگفت‌زده شد و گفت: تصور مى‌كردم از من بخواهى خانه‌اى را كه آیین تو و پدران توست، ویران نكنم. عبدالمطلب گفت: من صاحب شتران خویشم و خانه، خود صاحبى دارد كه تو را از تعرض به آن باز خواهد داشت. عبدالمطلب پس از بازگشت از نزد ابرهه به مردم [[مكه]] فرمان داد شهر را ترك كرده به كوه‌ها و دره‌هاى اطراف پناه برند و خود با تنى چند در مكه ماند. وى حلقه در كعبه را گرفت و با سرودن اشعارى از خداى خانه یارى خواست.<ref> السیرة النبویه، ج‌ 1، ص‌ 50‌ـ‌51؛ جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 389‌ـ‌390.</ref>
 
 
 
پس از آن حلقه خانه را رها كرده به سوى دره‌هاى مكه رفت. گویند زمانى كه ابرهه فرمان حمله داد عبدالمطلب یا شخصى به نام نفیل ‌بن ‌حبیب، خود را به فیل جنگى رساند و در گوشش گفت: از ‌حركت بایست و از جایى كه آمده‌اى بازگرد. اینجا سرزمین امن الهى است. ناگهان فیل پیش او زانو زد و هیچ فشارى نتوانست او را به سوى كعبه به ‌حركت درآورد؛ ولى به هر سوى دیگر كه او را باز مى‌گرداندند، شتابان مى‌رفت.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 52؛ روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 423.</ref> خداوند خانه خویش را از آسیب اصحاب فیل حفظ كرد و آن‌ها را به عذابى دردناك مبتلا ساخت.
 
 
 
[[قرآن كریم]] با اختصاص سوره‌اى به داستان اصحاب فیل، چگونگى عذاب آنان را این‌گونه بیان مى‌كند كه خداوند دسته‌هایى از پرندگان را با سنگ‌هایى از گِل، به سوى آنان فرستاد تا با آن‌ها اصحاب فیل را هدف قرار داده، نابود كنند: «واَرسَلَ عَلَیهِم طَیرًا اَبابیل × تَرمیهِم بِحِجارَة مِن ‌سِجّیل». ([[سوره فیل]]/105، 3‌ـ‌4)
 
 
 
سپس مى‌فرماید: آن‌ها بر اثر عذاب الهى مانند عَصْف مَأكول (زراعتى كه چهارپایان خورده و بر آن سرگین انداخته و لگدمال كرده باشند، برگ پوسیده درختان، خورده‌كاه)<ref> جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 392؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 825.</ref> شدند: «فَجَعلَهُم كَعَصف مَأكول». (سوره فیل/105،5)
 
 
 
درباره جزئیات این عذاب، میان مورخان و مفسران، اختلافات فراوانى وجود دارد؛ نقل شده كه در منقار و پاهاى هر یك از مرغان ابابیل، سه سنگریزه بود و هر سنگریزه بر سر و پیكر یك نفر فرود مى‌آمد وى را نابود مى‌كرد.<ref> جامع‌البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 390؛ مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 842.</ref>
 
 
 
گفته‌اند: وقتى ابرهه چنین دید پا به فرار گذاشت؛ اما یكى از سنگ‌ها به او اصابت كرد و بر اثر آن به تدریج گوشت بدنش ریخت و از آن چرك و خون خارج ‌شد.<ref> السیرة‌النبویه، ج‌ 1، ص‌ 54؛ جامع البیان، مج‌ 15، ج‌ 30، ص‌ 391.</ref> به نقلى، دست و پایش جدا شد<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 15، ص‌ 74.</ref> تا به یمن رسید و در حالى نابود شد كه سینه و قلبش شكافته<ref> السیرة‌النبویه، ج ‌1، ص‌ 54؛ مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 823.</ref> و شكمش پاره شده بود<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 823.</ref> و به قولى، در بین راه در میان قبیله خَثْعَمْ هلاك شد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8، ص‌ 632.</ref>
 
 
 
به نقلى، مرغان ابابیل، شبانه اصحاب فیل را هدف قرار دادند و صبح كه [[عبدالمطلب]] آگاه شد، همگى را نابود شده یافت.<ref> همان، ص‌ 628.</ref> گفته شده: در بدن هر یك از سپاهیان پس از اصابت سنگریزه، خارشى پدید مى‌آمد و و بر اثر خاراندن، گوشتش مى‌ریخت.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 824؛ الدرالمنثور، ج ‌8، ص‌ 629.</ref>
 
 
 
[[امام باقر]] علیه‌السلام فرمود: پس از آن كه اصحاب فیل هدف سنگریزه قرار گرفتند بیمارى آبله در میانشان شایع ‌شد و نابودشان كرد و تا آن زمان، چنان مرضى در آنجا دیده نشده بود.<ref> الكافى، ج‌ 8، ص‌ 84.</ref>
 
 
 
گفته شده: چون ابرهه دید در سپاهش بیمارى وبا پدید آمده و بیشتر آنان را از بین برد، ناچار شد به سرعت بازگردد و در برگشت به یمن نیز بسیارى از لشكریانش در میان راه از بین رفتند و خود ابرهه نیز كه به این بیمارى مبتلا شده بود به زحمت توانست خود را به صنعا برساند و چون به آنجا رسید جان سپرد.<ref> المفصل، ج‌ 3، ص‌ 516.</ref>
 
 
 
به نقلى فقط یك نفر توانسته بود نجات یابد و خود را به نجاشى پادشاه حبشه برساند. او هم پس از گزارش دادن نابودى سپاه با سنگریزه یكى از همان مرغان كه مأمور تعقیب او بود در حضور نجاشى نابود شد.<ref> روح المعانى، مج‌ 16، ج‌ 30، ص‌ 424.</ref>
 
 
 
به نقل سیوطى از محمد بن ‌كَعب قُرَظى دو فیل در این حمله شركت داشتند كه یكى سالم ماند و دیگرى نابود ‌شد.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 8، ص‌ 632.</ref> بیشتر نویسندگان مسلمان، عذاب اصحاب فیل را 40‌ سال پیش از بعثت و در سال ولادت رسول ‌اكرم صلى الله علیه و آله دانسته<ref> مجمع‌البیان، ج 10، ص 825؛ المفصل، ج 3، ص 507.</ref> و این تقارن را از بركات ولادت آن بزرگوار (ارهاص) برشمرده‌اند.<ref> همان، ص‌ 825‌؛ روح‌المعانى، مج ‌16، ج‌ 30، ص‌ 420.</ref>
 
 
 
داستان اصحاب فیل در میان مردم [[حجاز]] چنان ‌مشهور بود كه سال وقوع این رخداد، «عام‌الفیل» را مبدئى براى تاریخ قرار داده و در اشعارشان از آن یاد ‌كرده‌اند و زمانى كه پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله [[سوره فیل]] را براى مشركان خواند با وجود مخالفت شدیدى كه با او داشتند هیچ ‌كس آن را انكار نكرد،<ref> همان، ص‌ 826؛ المیزان، ج‌ 20، ص‌ 361.</ref> از این ‌رو خداوند، عذاب اصحاب فیل و خنثی شدن مكر آن‌ها براى ویرانى كعبه را از نشانه‌هاى روشن الهى و از نعمت‌هاى خداوند براى قریش مى‌داند: «اَلَم ‌تَرَ كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفیل × اَلَم ‌یَجعَل كَیدَهُم فى ‌تَضلیل». ([[سوره فیل]]/105، 1‌ـ‌2)
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منابع===
 
 
 
محمد خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 439-442
 
 
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۶

تغییرمسیر به: