امامیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۵: | سطر ۵: | ||
[[اماميه]] معتقد است كه حضرت [[امام على]] علیه السلام و يازده تن از نسل او - تا [[حضرت مهدى]] علیه السلام - به نصّ پيامبر صلی الله علیه و آله و نصب الهى، امام و پيشواى مسلمانان هستند. | [[اماميه]] معتقد است كه حضرت [[امام على]] علیه السلام و يازده تن از نسل او - تا [[حضرت مهدى]] علیه السلام - به نصّ پيامبر صلی الله علیه و آله و نصب الهى، امام و پيشواى مسلمانان هستند. | ||
− | حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین امام معصوم در آخرالزّمان ظهور مى كند و جهان را به عدل و داد راه مى نمايد. اين امامان به ترتيب، عبارتاند از: على بن ابى طالب، حسن بن على، حسين بن على، على بن الحسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمّد، حسن بن على و سرانجام حجه بن الحسن | + | حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین امام معصوم در آخرالزّمان ظهور مى كند و جهان را به عدل و داد راه مى نمايد. اين امامان به ترتيب، عبارتاند از: على بن ابى طالب، حسن بن على، حسين بن على، على بن الحسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمّد، حسن بن على و سرانجام حجه بن الحسن مهدى علیه السلام. |
+ | |||
+ | واپسين امام علیه السلام از سال 329 ق. تاكنون از انظار غايب گشته است.<ref>فرهنگ فرق اسلامى، 26.</ref> | ||
==اعتقادات== | ==اعتقادات== |
نسخهٔ ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۴:۲۲
در گذشته نام عمومى مذاهبى بوده است كه به امامت و خلافت بلافصل حضرت على بن ابى طالب علیه السلام و امامت فرزندانش معتقد بوده اند؛ اما امروزه بر يك مذهب اطلاق مى شود كه آن را مذهب جعفرى يا اثنى عشرى نيز گويند. از القاب اين مذهب است: اهل ايمان، اصحاب الانتظار و قائميّه.[۱]
اماميه معتقد است كه حضرت امام على علیه السلام و يازده تن از نسل او - تا حضرت مهدى علیه السلام - به نصّ پيامبر صلی الله علیه و آله و نصب الهى، امام و پيشواى مسلمانان هستند.
حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف آخرین امام معصوم در آخرالزّمان ظهور مى كند و جهان را به عدل و داد راه مى نمايد. اين امامان به ترتيب، عبارتاند از: على بن ابى طالب، حسن بن على، حسين بن على، على بن الحسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على، على بن محمّد، حسن بن على و سرانجام حجه بن الحسن مهدى علیه السلام.
واپسين امام علیه السلام از سال 329 ق. تاكنون از انظار غايب گشته است.[۲]
محتویات
اعتقادات
اماميّه وجود امام را عقلاً واجب مى دانند و بر آناند كه مردم براى تحقق نيكى و حفظ شريعت به امام نيازمندند. نيازمندى مردم و دين به امام معصوم تا قيامت باقى است و وجود جهان بدون او ناممكن است.[۳]
در نظرگاه اماميّه امام از كاستى و كژى و عيبهاى ظاهرى و درونى پيراسته و به صفات نيك اخلاقى آراسته است و داراى فضايل نفسانى است.[۴]
ويژگىهاى امام عبارتاند از:
الف. عصمت:
مراد آن است كه شخص امام بايد از داعيه عمدى يا سهوىِ معصيت و ترك طاعت برى باشد.
ب. برخوردارى از نص:
شخص امام تنها از گذر نص خداوند يا پيامبر و يا امام پيشين به امامت مىرسد.
ج. افضليّت:
امام بايد از همه مردمان برتر باشد.[۵]
برخى ديگر از اعتقادات ويژه اماميّه عبارتاند از: عصمت همه انبياء و امامان علیهم السلام بداء و رجعت. اماميّه در احكام عملى نيز ويژگىهايى دارند؛ از جمله آن كه مسح پا را در وضو واجب مىشمارند. لزوم ذكر «حىّ على خيرالعمل» در اذان و اقامه و پنج تكبير در نماز ميت از ديگر ويژگىهاى فقهى اماميّه است.
اماميّه - برخلاف اهل تسنّن - نكاح مُتعه (ازدواج موقّت) را جايز مىدانند و نيز معتقدند كه در يك مجلس، سه طلاق تحقّق نمىيابد و فُقّاع حرام است و در استنباط احكام و تعاليم دينى نمىتوان از قياس و استحسان بهره جست.[۶]
امام باقر و امام صادق علیهم السلام بنيانگذاران و شارحان بزرگ فقه شيعىاند. مجموعه احاديث اين دو امام علیه السلام در چهار كتاب الكافى، الاستبصار، التهذيب و من لايحضره الفقيه گرد آمده است كه «الكتب الاربعه» لقب گرفتهاند. مبانى فقهى اماميّه عبارتاند از: قرآن، سنّت، اجماع و عقل.
اماميّه از نظر كلامى، داراى روشى ميانه است و بيشتر به روش كلامى معتزله نزديك است. نفى جبر و تفويض و اعتقاد به «امر بين الامرين» و مخلوق دانستن قرآن از جلوههاى روش اعتدالگرايى اماميّه است. در مذهب اماميه زيارات و ادعيه جايگاهى ويژه دارند. دعاهاى پرشورى همانند كميل و ابوحمزه ثمالى و آنچه در صحيفه سجاديه آمده است، از نمونههاى ادعيه و مناجات اماميّهاند. اماميّه اعيادى ويژه نيز دارد؛ از جمله عيد غدير خم كه روز اعلان خلافت و ولايت حضرت على بن ابى طالب علیه السلام است.
فِرَق اماميّه
اماميّه - همچون ديگر مذاهب اسلامى - به فرقه هايى تقسيم شده است. پيش از شهادت امام حسن عسكرى علیه السلام فرقه هايى چون اسماعيليّه، واقفيّه و فطحيّه پديد آمده بودند؛ اما در دوره پس از شهادت ايشان ، اماميه به بيش از چهار فرقه انشعاب يافت كه امروزه از ميان آنها تنها اثنى عشريّه بر جاى مانده است. (الملل والنّحل، 284؛ فرق الشّيعة، 96؛ المقالات والفرق، 116-102) در سده هاى اخير دو ديدگاه در اماميّه پديد آمد:
اخبارى و اصولى. مؤسّس ديدگاه اخبارى، ملا محمدامين استرآبادى (م.1033 ق.) صاحب كتاب فوائد المدنيّة است. اخباريان، شيوه اصولى را برنمى تابيدند و معتقد بودند كه احكام شريعت را تنها از نصوص ائمّه علیهم السلام مى توان گرفت. نفى تقليد نيز يكى از اركان اين ديدگاه است. در برابر اينان بيشتر فقهاى اماميّه، پيرو ديدگاه اصولى بوده و هستند. بنابراين ديدگاه منابع احكام شرعى اسلام، تنها نصوص معصومين علیهم السلام نيست؛ بلكه عبارت است از:
قرآن، سنّت، عقل و اجماع. براى استنباط احكام شرعى ، لازم است از قواعد اصول فقه بهره برد؛ از جمله برائت، استصحاب و عمل به ظن. اخبار را بايد از يكديگر تميز داد و ميزان اعتبار و اصالت آنها را سنجيد. برجسته ترين شخصيّت علمى اصولى كه سرانجام بساط اخبارى گرى را برچيد، آقا سيّد محمدباقر وحيد بهبهانى (م.1208 ق.) است.
در عصر اخير فرقه هايى كه برخى از آنها را نمى توان شيعه شمرد، از ميان شيعيان سربرآوردند. از آن جمله است فرقه بابيّه به سركردگى على محمّد باب شيرازى و نيز فرقه بهائيّه به سركردگى حسين على بهاء.
شيخ احمد احسائى (م.1241 ق.) نيز فرقه شيخيّه را بنيان نهاد. اساس فكرى اين فرقه آميزه اى است از تعابير و مفاهيم فلسفه قديم، به ويژه آثار فكرى سهروردى و اخبار و احاديث اهل بيت علیهم السلام.
فرقه هاى زیادی مانند بابيّه و بهائيّه، از اين فرقه سر برآوردند. بنابر نظر مشهور شيعه اين فرقه ها اهل بدعت و گمراه محسوب می شوند.[۷]
نقش اماميّه را در شكوفايى و بالندگى فرهنگ و تمدّن اسلامى نمىتوان انكار كرد. شيعيان در هر شاخهاى از علوم و فنون، نخبگانى به جهان اسلام تقديم كردهاند و چهرههاى تابناكى پرورانيدهاند. هم اينك مذهب اماميّه يا شيعه اثنى عشريه، مذهب رسمى كشور ايران است و در كشورهايى همچون عراق، بحرين، جمهورى آذربايجان و لبنان نيز پيروان بسيارى دارد.
پانویس
- ↑ دائرة المعارف تشيّع، 4/273.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامى، 26.
- ↑ فرق الشّيعة، 109؛ المقالات والفرق، 103؛ دائرة المعارف تشيّع، 2/331.
- ↑ همان.
- ↑ فرهنگ فرق اسلامى، 76-73؛المقالات والفرق، 118؛ الملل والنّحل، 265؛ تاريخ شيعه و فرقههاى اسلام، 147.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامى، 10/162؛ فرهنگ فرق اسلامى، 33-31.
- ↑ دائرة المعارف تشيّع، 4/275؛ فرهنگ فرق اسلامى، 94/87.
منبع
فرهنگ شيعه، جمعى از نويسندگان، زمزم هدايت، قم، 1386، ص 130 تا 132.