شهادت امام رضا علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
شهادت امام رضا علیه السلام بنابه قول مشهور در بین شیعه در روز 30 صفر واقع گردیده است. آن حضرت توسط ماومن و با خورانده شدن سم به شهادت رسیدند.
  
 +
==تاریخ شهادت امام رضا علیه السلام==
 +
درباره تاريخ شهادت امام رضا علیه السلام گفتار مورخان و سيره‌نگاران مختلف است:
  
 +
[[شيخ مفيد]] در [[مسارالشيعه]]، آن را در روز 23 [[ذی القعده]] سال 203 مي‌داند.<ref> مسارالشيعه (شيخ مفيد)، ص 16.</ref> به همين جهت، براي [[زيارت]] آن حضرت در اين روز تأكيد فراواني به عمل آمده.<ref> [[منتهي الآمال]] ([[شیخ عباس قمی]])، ج 2، ص 312؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 97.</ref> برخي، روز 23 ماه [[رمضان]] را روز [[شهادت]] آن حضرت دانستند.<ref> زندگاني چهارده معصوم علیهم‌السلام (ترجمه [[اعلام الوري]] – امين الاسلام طبرسي)، ص 424.</ref>
  
 +
عده‌اي هم، شهادتش را در ماه [[صفر]] ذكر كرده‌اند وليكن برخي از آنان روز چهاردهم، برخي روز هفدهم و برخي ديگر آخرين روز صفر را تاريخ شهادتش مي‌دانند.<ref> منتهي الآمال، ج 2، ص 312.</ref> معروف و مشهور ميان علما و مورخان شيعه آن است كه آن حضرت در آخرين روز ماه صفر سال 203 قمري در طوس به شهادت رسيد و اين، گفتار شيخ مفيد در ارشاد نيز است.<ref> الارشاد (شيخ مفيد)، ص 591.</ref>
  
حكام بسيار مى  كوشيدند تا حقايق مربوط به ائمه علیهم السلام باز گفته نشود و يا آن كه بگونه نادرستى آن ها را به مردم عرضه مى  كردند و در اين باره از كسانى كه عنوان «دانشمند» داشتند نيز كمك مى  گرفتند. بنابراين، اين راست است اگر بگوييم [[ابن اثير]]، [[طبرى]]، [[ابوالفداء]]، [[ابن العبرى]]، [[يافعى]] و [[ابن خلكان]] از آن دسته از دانشمندانى بودند كه به حقيقت و تاريخ خيانت كردند و در نگارش وقايع انصاف و بي طرفى لازم را نداشتند. مثلا يكى از موارد لغزش اينان كه به وضوح حاكى از تعصب آنان و اطاعت كوركورانه شان از حكام است مطلبى است كه درباره نحوه درگذشت [[امام رضا]] علیه السلام نوشته  اند. طبق نوشته ايشان امام انگور خورد و آنقدر زياد خورد كه به مرگش منتهى گرديد.-<ref> الكامل، 5، ص 150 - طبرى، 11، ص 1030 - تاريخ [[ابوالفداء]]، 2، ص 23 - مختصر تاريخ الدول، ص 134 - [[مرآة الجنان]]، 2، ص 12 - [[وفيات الاعيان]]، 1، ص 321 (چاپ 1310 هجرى) - برخى از اينان داستان مسموم شدن را با تعبير «گفته مى  شود...» بيان كرده اند.</ref>
+
==بیان های مختلف در مورد شهادت امام رضا علیه السلام==
  
ظاهرا [[ابن خلدون]] هم كه شخصى اموى مشرب بود مى  خواسته از اينان پيروى كند كه در تاريخ خود چنين آورده: «چون مامون به طوس وارد شد، امام رضا علیه السلام بر اثر انگورى كه خورده بود بطور ناگهانى درگذشت...».-<ref> تاريخ [[ابن خلدون]]، ص 250.</ref>
+
===مرگ در اثر زیاد خوردن انگور===
 +
*[[ابن اثير]]، [[طبرى]]، [[ابوالفداء]]، [[ابن العبرى]]، [[يافعى]] و [[ابن خلكان]] درباره نحوه درگذشت [[امام رضا]] علیه السلام نوشته‌اندامام بر اثر زیاد خوردن انگور وفات نمود.-<ref> الكامل، 5، ص 150 - طبرى، 11، ص 1030 - تاريخ [[ابوالفداء]]، 2، ص 23 - مختصر تاريخ الدول، ص 134 - [[مرآة الجنان]]، 2، ص 12 - [[وفيات الاعيان]]، ص 321 (چاپ 1310 هجرى) - برخى از اينان داستان مسموم شدن را با تعبير «گفته مى  شود...» بيان كرده اند.</ref>
  
براستى كه اين حرفها عجيب است. آخر چگونه انسان مى تواند چنان پرخورى را درباره يك آدم معمولى بپذيرد تا چه رسد به امامى كه همه به [[دانش]]، [[حكمت]]، [[زهد]] و پارسائيش اعتراف داشتند. آيا انسان عاقل هيچ به خود اجازه چنين پندارى مى  دهد كه شخصى عاقل و حكيم همچون امام با پرخورى دست  به خودكشى زده باشد؟ آيا كسى در طول زندگى امام به ياد دارد كه وى شخصى پرخور و شكم  پرست  بوده باشد؟ يا برعكس، علم و زهد و [[تقوا]]، با صرفنظر از [[عقل]] و حكمت، هرگز به انسان اجازه نمى  دهد تا بدان حد شكم خود را انباشته از خوردنى كند. اين ها تمام ناشى از تعصب مذهبى و پيروى از تمايلات كوركورانه است كه به امام چنين نسبتى را مى  دهند وگرنه كجا عقل و وجدان آدمى چنين رويدادى را مى  تواند تصديق كند!
+
سید جعفر شهیدی پس از نقل این نظر آن را مردود دانستهدر مورد آن می گوید: راستى كه اين حرفها عجيب است. آخر چگونه انسان مى تواند چنان پرخورى را درباره يك آدم معمولى بپذيرد تا چه رسد به امامى كه همه به دانش، حكمت، زهد و پارسائيش اعتراف داشتند.<ref>سيد جعفر شهيدى، زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202.</ref>
  
اكنون ببينيم ديگران درباره درگذشت امام علیه السلام چه گفته اند. نظر برخى ديگر از مورخان  با نگرشى سريع بر اقوال مورخان درباره درگذشت امام علیه السلام به بررسى ناهماهنگى گفته ها و نقطه نظرهايشان خواهيم رسيد. عده اى در اين باره فقط خود حادثه را گزارش كرده اند ولى هيچ گونه ذكرى از علت آن ننموده اند و فقط بر سبيل ترديد چنين آورده اند: «گفته مى  شود كه او مسموم شد و درگذشت ». (مانند يعقوبى در جلد دوم ص 80 از تاريخش)
+
===مسموم شدن بدون بیان علت===
 +
عده اى در اين باره فقط خود حادثه را گزارش كرده اند ولى هيچ گونه ذكرى از علت آن ننموده اند و فقط بر سبيل ترديد چنين آورده اند: «گفته مى  شود كه او مسموم شد و درگذشت ». (مانند يعقوبى در جلد دوم ص 80 از تاريخش)
  
نظر دسته سوم عده اى ديگر مسموم شدن امام را پذيرفته  اند ولى معتقدند كه اين جنايت  به دست [[عباسيان]] صورت گرفت. سيد اميرعلى داراى همين عقيده بود كه احمد امين نيز بدان اشاره كرده.-<ref> [[روح الاسلام]]، سيد اميرعلى، ص 311 و 312 - احمد امين چنين نگاشته: «اگر براستى او را مسموم كرده باشند، حتما اين سم را كسى غير از مامون به او خورانيده، يعنى يكى از مدعيان حكومت  براى خاندان عباسى».</ref>
+
=== مسموم شدن به دست عباسیان===
 +
عده اى ديگر مسموم شدن امام را پذيرفته  اند ولى معتقدند كه اين جنايت  به دست [[عباسيان]] صورت گرفت. سيد اميرعلى داراى همين عقيده بود<ref> [[روح الاسلام]]، سيد اميرعلى، ص 311 و 312</ref> كه احمد امين نيز بدان اشاره كردهو خود گفته است: «اگر براستى او را مسموم كرده باشند، حتما اين سم را كسى غير از مامون به او خورانيده، يعنى يكى از مدعيان حكومت  براى خاندان عباسى».
  
 
براى اين نظر سند تاريخى جز آن چه كه «[[اربلى ]]» نقل كرده، وجود ندارد. وى عبارتى مبهم در اين باره نوشته: «چون ديدند كه خلافت  به اولاد على انتقال يافته على بن موسى را سم دادند و او در [[رمضان]] به طوس درگذشت ».-<ref> الامام الرضا ولى عهد المامون، ص 102 به نقل از خلاصة الذهب المسبوك، ص 142.</ref>
 
براى اين نظر سند تاريخى جز آن چه كه «[[اربلى ]]» نقل كرده، وجود ندارد. وى عبارتى مبهم در اين باره نوشته: «چون ديدند كه خلافت  به اولاد على انتقال يافته على بن موسى را سم دادند و او در [[رمضان]] به طوس درگذشت ».-<ref> الامام الرضا ولى عهد المامون، ص 102 به نقل از خلاصة الذهب المسبوك، ص 142.</ref>
  
نظر چهارم برخى نيز گفته  اند امام به دست مامون مسموم گرديد ولى اين به رهنمود و تشويق فضل بود. به نظر ما مامون هرگز نيازى به تشويق يا راهنمايى براى انجام اين كار نداشت، چه خود موقعيت امام را بخوبى احساس مى  كرد. روشن است كه اين نظريه براى تبرئه مامون ابراز شده، چه فضل مدت ها پيش از امام بدست مامون كشته شده بود. از اين گذشته، چگونه مى  توان باور كرد كه مامون اين جنايت را تنها به خاطر خوشايند فضل انجام داده و خودش هيچ گونه تمايلى بدان نداشته است!
+
===وفات به مرگ طبیعی===
 
+
برخى ديگر گفته  اند كه امام به مرگ طبيعى درگذشت و هرگز مسموميتى در كار نبود. براى اثبات اين موضوع دلايلى ذكر كرده اند. يكى از اين افراد «[[ابن جوزى ]]» است كه پس از نقل قول از ديگران كه نوشته  اند پس از يك استحمام در برابر امام علیه السلام بشقابى از انگور كه بوسيله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حيات گفت، ابن جوزى مى  نويسد كه اين درست نيست كه بگوييم مامون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اين طور بود پس چرا آن همه در [[مرگ]] امام ابراز حزن و اندوه مى  كرد. اين حادثه چنان بر مامون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشاميدن و هرگونه لذتى چشم پوشيده بود.-<ref> [[تذكرة الخواص]]، ص 355.</ref>
نظر پنجم  برخى ديگر گفته  اند كه امام به مرگ طبيعى درگذشت و هرگز مسموميتى در كار نبود. براى اثبات اين موضوع دلايلى ذكر كرده اند. يكى از اين افراد «[[ابن جوزى ]]» است كه پس از نقل قول از ديگران كه نوشته  اند پس از يك استحمام در برابر امام علیه السلام بشقابى از انگور كه بوسيله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حيات گفت، ابن جوزى مى  نويسد كه اين درست نيست كه بگوييم مامون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اين طور بود پس چرا آن همه در [[مرگ]] امام ابراز حزن و اندوه مى  كرد. اين حادثه چنان بر مامون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشاميدن و هرگونه لذتى چشم پوشيده بود.-<ref> [[تذكرة الخواص]]، ص 355.</ref>
 
 
 
البته عبارت [[ابن جوزى]] حاكى از آن است كه مسموم شدن امام را پذيرفته ولى منكر آن است كه مامون عامل اين جنايت  بوده باشد. «اربلى » نيز به پيروى از ابن جوزى همين عقيده را ابراز كرده و همان گونه بر گفته خويش دليل آورده است. احمد امين نيز از كسانى است كه معتقدند كسى غير از مامون بود كه سم را به امام خورانيده، چه او حتى پس از مرگ امام و ورودش به [[بغداد]] هنوز جامه سبز مى  پوشيد و بعلاوه، مامون با علما درباره برترى حضرت [[امام علی]] علیه السلام مباحثه مى  كرد.-<ref> ضحى الاسلام، 3، ص 295 و 296.</ref>
 
  
 
دكتر [[احمد محمود صبحى]] نيز چنين پنداشته كه داستان مسموميت [[امام رضا]] علیه السلام از مطالب ساختگى [[شيعه]] است كه هرگز بين موقعيت امام در نزد مامون كه از آن همه ارجمندى برخوردار بود با خورانيدن سم به او، تناقضى احساس نمى  كنند.-<ref> [[نظرية الامامة]]، ص 387.</ref>
 
دكتر [[احمد محمود صبحى]] نيز چنين پنداشته كه داستان مسموميت [[امام رضا]] علیه السلام از مطالب ساختگى [[شيعه]] است كه هرگز بين موقعيت امام در نزد مامون كه از آن همه ارجمندى برخوردار بود با خورانيدن سم به او، تناقضى احساس نمى  كنند.-<ref> [[نظرية الامامة]]، ص 387.</ref>
  
دلايل كسانى كه در تبرئه مامون از جنايت  سم خورانى سعى كرده اند، به شرح زير خلاصه مى گردد:
+
===مسموم شدن به دست مامون===
# پيمان وليعهدى كه به موجب آن امام پس از مامون به خلافت مى  رسيد.
 
# بزرگداشت  شان امام و تاييد شرف و علم و فضيلت وى و ارجمندى خانواده اش.
 
# به همسرى وى درآوردن دخترش كه خود عامل تحكيم دوستى ميان آن دو بود.
 
# استدلال مامون بر برترى على علیه السلام در برابر علما.
 
# ابراز اندوه فراوان پس از درگذشت امام بطورى كه از خوردن و آشاميدن و ديگر لذت ها روى گردانده بود.
 
# دفن كردن امام در كنار قبر پدرش رشيد، و اين كه او خود بر جسد وى [[نماز]] گزارد.
 
# پس از درگذشت امام، او همچنان لباس سبز مى  پوشيد حتى پس از ورودش به [[بغداد]].
 
# پيوسته با [[علويان]] به رغم اقدام هاى مكرر بر ضدش، مهربانى مى  نمود.
 
# خلق و خوى مامون به او اجازه چنين جنايتى نمى  داد.
 
# مسموميت امام از جعليات [[شيعه]] است.
 
  
اين خلاصه همه دلايلى بود كه تبرئه كنندگان مامون آورده اند. ولى به نظر ما اينان يا به تمام حقايق، علم كافى نداشتند و در نتيجه نتوانستند نظر درستى درباره اين مساله تاريخى ابراز كنند، و يا آن كه حقيقت را مى  دانستند ولى به داب پيشينيان خود بر ضد ائمه تعصب ورزيده به پيروى از هواى خويش و خلفايشان، حقايق مضر به احوالشان را لوث كرده اند.
+
كسانى كه بر اين عقيده اند گروه بزرگى را تشكيل مى  دهند كه [[ابن جوزى]] نيز بدان ها اشاره كرده است. و شيعيان بطور كلى اين نظر را تاييد كرده اند مگر مرحوم [[اربلى]] در [[كشف الغمة]] كه خود را هم عقيده با [[ابن طاووس]] و [[شيخ مفيد]] دانسته است. ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قايل به مسموميت امام بوده، چه نوشته است: آن دو - يعنى مامون و رضا - با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام علیه السلام بيمار شد و مامون نيز خود را به بيمارى زد!!!
 
 
واقع امر اين است كه تمام چيزهايى كه اينان ذكر كرده اند هيچ كدام مانع از آن نبود كه مامون براى دفع خطر وجود امام علیه السلام دست  به توطئه بزند، همان گونه كه قبلا هم همين بلا را بر سر وزيرش [[فضل بن  سهل]] آورده بود. فضل نيز مقامى شامخ نزد مامون داشت و حتى اصرار داشت كه دخترش را هم به وى تزويج كند. او همچنين فرمانده خود «[[هرثمة بن اعين]] » را نيز به مجرد ورود به مرو سر به نيست كرد، بى  آنكه كوچكترين مجالى براى دفاع به وى بدهد و يا شكايتش را استماع كند. توطئه  هاى مامون گريبانگير طاهر و فرزندانش و ديگران و ديگران نيز شد. اينان وزرا و فرماندهانش بودند كه براى مامون و تحكيم پايه  هاى قدرتش آن همه خدمت كرده و ديگران را با زور و شمشير به اطاعتش درآورده بودند.
 
 
 
با اين وصف مى  بينيم كه چگونه همه را يكى پس از ديگرى به ديار عدم فرستاد در حالى كه نسبت  به همه نيز ابراز محبت و سپاسگزارى مى  نمود. مامون كسى بود كه بخاطر سلطنت و حكومت، برادر خود را بكشت، حال چگونه به همين انگيزه از كشتن امام رضا علیه السلام دست  باز دارد. آيا اين معقول است كه بگوييم به نظر وى امام رضا علیه السلام از تمام اين خدمت گزاران صديقش و حتى از برادرش محبوبتر مى  نمود؟ اما اين كه بر [[مرگ]] امام ابراز حزن و سوگوارى نمود قضيه روشن است. مگر در آن شرايط از چنان افعى مكار و سياست  بازى مى  شد انتظار شادمانى و سرور برد؟ مگر هم او نبود كه فضل را كشت و سپس بر مرگش اندوه فراوان ابراز داشت-<ref> التاريخ الاسلامى و الحضارة الاسلامية، 3، ص 322 - [[ماثر الانافة]]، 1، ص 211. درباره چگونگى قتل فضل سخن گفتيم و ديگر آن را تكرار نمى كنيم.</ref>
 
 
 
و قاتلانش را هم كه به دستور خود او بودند، از دم تيغ گذرانيد. بعد هم سر آنان را نزد حسن - برادر فضل - فرستاد و دخترش هم را به عقد وى درآورد. اما پس از پيروزى بر ابن شكله، حسن را نيز از مقامش سرنگون ساخت.-<ref> [[لطف التدبير]]، ص 166.</ref>
 
 
 
طاهر را نيز خود او كشت ولى بي درنگ [[يحيى بن اكثم]] را از سوى خود نزد فرزندانش گسيل داشت تا مراتب تسليت  خليفه را به ايشان ابراز كند. سپس فرزندان طاهر را بر جاى پدر بنشاند ولى بتدريج همه را يكى پس از ديگرى سرنگون نمود. از اين قبيل جنايات، مامون بسيار كرده كه اكنون مجال ذكر همه آن ها نيست. به همين قياس، عكس  العمل ها و گفته  هايش در مرگ امام رضا علیه السلام نيز كوچكترين ارزشى نداشت. چه اگر راست مى  گفت پس چگونه دست  به خون هفت تن از برادران امام بي الود و [[علويان]] را تحت  شكنجه و آزار درآورد و به كارگزار خود در [[مصر]] نوشت كه منبرها را شستشو دهد، چه بر فرازشان نام امام رضا علیه السلام در خطبه  ها رانده شده بود.
 
 
 
مامون از چه شرافتى برخوردار بود كه بگوييم كشتن امام با خلق و خوى وى ناسازگار بود. آيا كشتن آن همه افراد مگر منافاتى با مهر و محبتش داشت كه پيوسته نسبت  به آنان ابراز مى  داشت. بنابراين، مهر ورزيش نسبت  به امام نيز هيچ گونه منافاتى با قتلش نمى  توانست داشته باشد. اما اين كه علويان را بزرگ مى  داشت علت را خودش در نامه  اى كه به عباسيان نوشته، چنين بيان مى دارد كه اين بزرگداشت جزئى از سياست وى بشمار مى  رود. لذا پس از درگذشت امام رضا علیه السلام ديگر لباس سبز را - كه ويژه علويان بود - نپوشيد، هفت تن از برادران امام را به قتل رسانيد و به فرمانروايان خود در هر نقطه اى دستور داد كه به دستگيرى علويان بپردازند.
 
 
 
اما سخن احمد امين كه نوشته علويان بر ضد مامون بسيار قيام كرده بودند، ادعايى است كه هرگز صحت ندارد. زيرا در تاريخ حتى نام يك قيام پس از درگذشت امام رضا علیه السلام ثبت نشده، بجز قيام «عبدالرحمن بن احمد» در [[يمن]] كه انگيزه اش را همه مورخان ظلم كارگزاران خليفه نوشته اند، و همچنين شورش برادران امام علیه السلام كه به خون خواهى وى برخاسته بودند. اما اين كه گفته اند داستان مسموميت امام از ساختگي هاى شيعه است، بايد گفت كه پيش از شيعه خود تاريخ نويسان سنى اين جنايت را به مامون نسبت داده بودند و شيعيان نيز شرح اين داستان را در كتاب هاى اهل سنت مى  خواندند كه منابع بسيارى از آنان را ما در همين كتاب ذكر كرده ايم.
 
 
 
با اين همه اگر كسى باز در تبرئه مامون و حسن نيتش اصرار دارد به اين سؤال پاسخ دهد كه چرا پس از درگذشت امام، مقام وليعهدى را به فرزندش حضرت [[امام جواد]] علیه السلام عرضه نكرد، در حالى كه او نيز دامادش بود و به فضل و علم و كمالاتش نيز اعتراف مى  كرد. حضرت جواد به رغم خردساليش تحسين عباسيان را نسبت  به فضل و كمال خويش برانگيخته بود. مناظره وى با «يحيى بن اكثم » معروف است كه با چه مهارتى به سؤال هاى وى پاسخ مى  داد.-<ref> [[الصواعق المحرقة]]، [[فصول المهمة]]، [[ينابيع المودة]]، [[اثبات الوصية]]، بحار، [[اعيان الشيعة]]، [[احقاق الحق]] جلد 2 به نقل از: اخبار الدول قرمانى، [[نور الابصار]]، ائمة الهدى هاشمى، الاتحاف بحب الاشراف، مفتاح النجا فى مناقب اهل العبا...</ref>
 
 
 
به علاوه، صغر سن نمى  توانست  بهانه عدم واگذارى مقام وليعهدى به امام جواد علیه السلام باشد، چه وليعهدى معنايش تصدى عملى امور مملكتى نيست و تازه خلفا و حتى رشيد، پدر مامون، براى كسانى بيعت وليعهدى گرفته بودند كه به مراتب خردسالتر از امام جواد علیه السلام بودند.
 
 
 
'''<I>نظر ششم كه نظرى درست است!</I>'''
 
 
 
طبق اين نظر امام علیه السلام بدون شك مسموم گرديد. كسانى كه بر اين عقيده اند گروه بزرگى را تشكيل مى  دهند كه [[ابن جوزى]] نيز بدان ها اشاره كرده است. شيعيان بطور كلى اين نظر را تاييد كرده اند مگر مرحوم [[اربلى]] در [[كشف الغمة]] كه خود را هم عقيده با [[ابن طاووس]] و [[شيخ مفيد]] دانسته است. ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قايل به مسموميت امام بوده، چه نوشته است: آن دو - يعنى مامون و رضا - با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام علیه السلام بيمار شد و مامون نيز خود را به بيمارى زد!!!
 
 
 
يكى از امورى كه بهترين دليل بر شهادت امام علیه السلام بشمار مى  رود اتفاق شيعه بر اين مطلب است. چه آنان بهتر و عميق تر به احوال امامان خود مى  پرداختند و دليلى هم براى تحريف يا كتمان حقايق در اين زمينه نداشتند.
 
  
 
از اهل سنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام علیه السلام بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته اند. مانند اين افراد:
 
از اهل سنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام علیه السلام بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته اند. مانند اين افراد:
سطر ۷۲: سطر ۴۴:
 
* دكتر كامل مصطفى شيبى در [[الصلة بين التصوف والتشيع]]، ص 226 و بسيارى ديگر...
 
* دكتر كامل مصطفى شيبى در [[الصلة بين التصوف والتشيع]]، ص 226 و بسيارى ديگر...
  
'''بازتاب قتل امام علیه السلام در زمان مامون'''
+
==پيشگويى امام رضا علیه السلام و اجدادشان از شهادت آن حضرت ==
 
 
چون به كتاب هاى تاريخى مراجعه مى  كنيم درمى  يابيم كه شهادت [[امام رضا]] علیه السلام به دست مامون به وسيله سم، حتى در زمان مامون نيز امرى معروف و بر سر زبان هاى مردم بود. بطورى كه مامون خود شكوه از اين اتهام مى  كرد كه چرا مردم او را عامل مسموم كردن امام مى  پنداشتند!
 
 
 
در روايت آمده كه هنگام [[مرگ]] امام علیه السلام مردم اجتماع كرده و پيوسته مى  گفتند كه اين مرد - يعنى مامون - وى را ترور كرده است. در اين باره آنقدر صدا به اعتراض برخاست كه مامون مجبور شد محمد بن جعفر، عموى امام، را به سويشان بفرستد و براى متفرق كردنشان بگويد كه امام علیه السلام امروز براى احتراز از آشوب از منزل خارج نمى  شود.-<ref> مسند الامام الرضا، 1، ص 130 - بحار، 49، ص 299 - [[عيون اخبارالرضا]]، 2، ص 242.</ref>
 
 
 
[[ابن خلدون]] علت قيام ابراهيم فرزند امام موسى علیه السلام را آن دانسته كه وى مامون را متهم به قتل برادرش مى  نمود.-<ref> تاريخ ابن خلدون، 3، ص 115.</ref>
 
  
ابراهيم نيز به اتفاق مورخان به دست مامون مسموم گرديد. برادرش نيز زيد بن موسى كه در مصر شورش كرده بود به دست همين خليفه مسموم شد. اين كه يعقوبى نوشته كه مامون ابراهيم و زيد را مورد عفو قرار داد-<ref> مشاكلة الناس لزمانهم، ص 29.</ref>
+
رویداد شهادت امام رضا علیه السلام بوسيله زهر در شهر طوس در روایاتی از پیامبر یا ائمه اطهار علیهم السلام سال ها پيش از آن حضرت پیش بینی شده بود. به عنوان نمونه شیخ صدوق به سند خود از نعمان بن سعد روایت کرده که گفت: امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه‎السلام فرمود:
  
منافاتى با آن ندارد كه مدتى بعد با نيرنگ به ايشان سم خورانيده باشد. چه آنان به خونخواهى برادر خود برخاسته بودند و عفو مامون يك ژست ظاهرى مى بود.
+
سَیُقتَلُ رَجُلٌ مِن وُلِدی بِاَرض خُراسان بِالسَّمَّ ظُلماً اِسمُهُ اِسمِی وَ اِسمٌ اَبیهِ اِسمٌ اِبن عمران مُوسی اِلا فَمَن زارَةٌ فِی غُربَتهِ غَفَراللهُ ذُنوبَهٌ ما تقدّم منها و ما تَاَخَّر و لو کانَت مثل عَدَدِ النُّجومِ و قطر الامطار وَ وَرَقِ الاشجار.<ref>عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 9- 358.</ref>
  
طبق نقل برخى از منابع تاريخى يكى ديگر از برادران امام رضا علیه السلام به نام احمد بن موسى چون از حيله مامون آگاه شد. همراه سه هزار تن - و به روايتى دوازده هزار - از بغداد قيام كرد. كارگزار مامون در شيراز به نام «قتلغ خان » به امر خليفه با او به مقابله برخاست و پس از كشمكش هايى هم او هم برادرش «محمد عابد» و يارانشان را به شهادت رسانيد.-<ref> قيام [[سادات]] علوى، ص 169 - [[اعيان الشيعة]]، 10 از مجلد 11، ص 286 و 287 به نقل از كتاب الانساب از محمد بن هارون موسوى نيشابورى - مدينة الحسين (سرى دوم) ص 91 - بحار، 8، ص 308 - حياة الامام موسى بن جعفر، 2، ص 413 - فرق الشيعة، حاشيه ص 97 به نقل از بحر الانساب (چاپ بمبئى) و ساير منابع.</ref>
+
به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان از روی ستم و جور به زهر کشته می‎شود، اسم او اسم من، و اسم پدرش اسم موسی بن عمران است بدانید هر کس او را در غربتش زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می‎آمرزد و لو این که به تعداد ستارگان و قطرات باران و برگ درختان باشد.
  
در آن ايام برادر ديگر امام رضا علیه السلام به نام هارون بن موسى همراه با بيست و دو تن از علويان به سوى خراسان مى  آمد. بزرگ اين قافله خواهر امام رضا يعنى حضرت فاطمه علیه السلام بود -<ref> قيام سادات علوى، ص 168.</ref>
+
و سید هاشم بحرانی در مدینه المعاجز می‎نویسد:
  
مامون ماموران انتظامى خود را دستور داد تا بر قافله بتازند. آن ها نيز همه را مجروح و پراكنده كردند. هارون نيز در اين نبرد مجروح شد ولى سپس او را در حالى كه بر سر سفره غذا نشسته بود غافلگير كرده بقتل رساندند. -<ref> جامع الانساب، ص 56 - قيام سادات علوى، ص 161 - حياة الامام موسى بن جعفر، 2.</ref>
+
از سلیمان بن حفص مروزی روایت شده که گفت: از موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که می‎فرمود:
  
مى گويند حتى به [[حضرت فاطمه]] معصومه علیهاالسلام نيز در ساوه زهر خورانيدند كه پس از چند روزى او هم به شهادت رسيد.-<ref> قيام سادات علوى، ص 168.</ref>
+
ان ابنی علیّاً مَقتُولٌ بالسّمٌ مَدفُونٌ اِلی جَنبِ هارُون بِطُوس مَن زارَةٌ کَمَن زارَ رَسُول الله<ref>مدینه المعاجز بنا به نقل مرحوم سحاب در کتاب زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، ج 2، ص 153.</ref>؛ پسرم علی را با سم مظلومانه به قتل می‎رسانند و او در جنب قبر هارون در طوس مدفون می‎شود، کسی که او را زیارت کند مانند کسی است که رسول خدا را زیارت نموده است.
  
ديگر از قربانيان مامون، برادر ديگر امام علیه السلام به نام حمزة بن موسى بود. با توجه به اين وقايع درمى  يابيم كه مساله شهادت امام به دست مامون در همان ايام نيز امرى شايع ميان مردم گرديده بود.
+
همچنین دسته ای از روایات از خود امام رضا علیه السلام نقل شده که در آنها از شهادت خود به دست مامون و از دفنش در طوس کنار قبر هارون خبر داده است، از جمله:
 +
اباصلت هروی گفت: شنیدم از امام رضا علیه السلام که می‎فرمود:
 +
به خدا نیست از ما ائمه احدی، مگر این که کشته یا شهید می‎شود.
 +
عرض شد: ای فرزند رسول خدا، پس ترا چه کسی به قتل می‎رساند؟
  
'''پيشگويى امام علیه السلام و اجدادش'''
+
فرمود: بدترین مخلوق خدا در زمان خودم مرا به زهر می‎کشد، و سپس در یک خانه تباه شده در دیار غربت دفن می‎کنند. آگاه باشید هر کس مرا در غربتم زیارت کند خداوند به او اجر صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حج و عمره کننده و صدهزار جهادگر می‎نویسد و در زمره ما محشور می‎گردد و در بالاترین درجات بهشت رفیق ما قرار داده می‎شود.<ref>امالی الصدوق، ص63 - عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 256.</ref>
  
افزون بر تمام آن چه كه گذشت  ياد اين نكته نيز لازم است كه امام رضا علیه السلام شهادتش را بوسيله زهر خود بارها پيشگويى كرده بود. به علاوه، اجداد پاكش نيز سال ها پيش از وى رويداد شهادت امام رضا علیه السلام را خبر داده بودند. مى  توان روايات وارد شده در اين زمينه را به سه طبقه تقسيم كرد:
+
==نحوه شهادت امام رضا علیه اسلام==
 +
شیخ مفید در کتاب ارشاد دو روایت مختلف در مورد نحوه شهادت ان حضرت به دست مامون به شرح زیر نقل می کند:
 +
===روایت اول===
 +
روزي آن حضرت با مامون طعامي خوردند و حضرت از آن طعام بيمار شد و مامون نيز خود را به تمارض زد.
 +
سپس مفيد در تفصيل اين جريان غم انگيز آورده است كه: محمد بن علي بن حمزه از منصور بن بشير از عبدالله بن بشير روايت كرده كه گفت:
 +
مامون به من دستور داد ناخن‎هاي خود را بلند كنم و اين كار را براي خود عادي نمايم و براي كسي درازي ناخن خود را نشان ندهم، من نيز چنان كردم، سپس مرا خواست و چيزي به من داد كه شبيه به تمر هندي بود و به من گفت: اين را به دو دست خود بمال، و من چنان كردم سپس برخاسته و مرا به حال خود گذارد و پيش حضرت رضا عليه السلام رفته، گفت:
 +
حال شما چگونه است؟
 +
فرمود: اميد بهبودي دارم.
 +
مامون گفت: من نيز بحمدالله امروز بهترم و كسي از پرستاران و غلامان به خدمت تو آمده‎اند؟
 +
حضرت فرمود: نه.
 +
مامون خشمناك شد و به غلامان فرياد زد كه چرا به آن حضرت رسيدگي نكرده‎اند.
 +
سپس گفت: هم اكنون آب انار بگير و بخور كه براي رفع اين بيماري چاره‎اي جز خوردن آن نيست.
 +
برادر عبدالله بن بشير گويد: پس به من گفت: انار براي ما بياور، و من اناري چند حاضر كردم، مامون گفت با دست خود آن را فشار بده و من فشردم مامون آب آن را با دست خود به امام رضا عليه السلام خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از آن، دو روز بيشتر زنده نماند كه از دنيا رفت.
 +
مرحوم مفيد در ادامه گزارش خود از اباصلت هروي روايت كرده كه گفت:
 +
پس از آن كه مامون (در آن روز) از نزد آن حضرت بيرون رفت بر آن جناب وارد شدم، حضرت به من فرمود:
 +
اي اباصلت اينان كار خود را كردند و زبانش به ذكر خدا گويا بود.
  
* آن دسته از روايات كه از زبان [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله يا [[ائمه اطهار]] علیهم السلام نقل شده و حاكى از به شهادت رسانيدن [[امام رضا]] علیه السلام در طوس است. در اين باره پنج  [[حدیث]] وارد شده.
+
===روایت دوم===
* آن دسته از روايات كه از خود امام رضا علیه السلام نقل شده كه شهادتش بدست مامون و دفنش را در طوس كنار قبر هارون، پيشگويى نموده است.
+
شیخ مفيد در روايت ديگر از محمد بن جهم نقل می نماید كه گفت:
 +
حضرت رضا عليه السلام انگور را زياد دوست مي‎داشت، پس قدري انگور براي آن حضرت تهيه كردند، و در دانه‎هاي آن چند روز سوزن‎هاي زهرآلود زدند، سپس آن سوزن‎ها را كشيده و آن انگور را به نزد آن بزرگوار آوردند حضرت به همان بيماري كه پيش از اين گفته شد، مبتلا بود، از آن انگور زهرآلود ميل فرمود و سبب شهادتش گرديد.<ref>ارشاد، ج6، ص 295.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
سطر ۱۰۶: سطر ۹۱:
 
==منابع==
 
==منابع==
 
* سيد جعفر شهيدى، زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202.
 
* سيد جعفر شهيدى، زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202.
 +
* داود الهامی، نظر شیعه درباره علت شهادت امام رضا (ع)، مکتب اسلام، 1373، شماره 1 (ص 16 تا 28)
 +
* موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
 +
  
 
[[Category:امام رضا علیه السلام]]
 
[[Category:امام رضا علیه السلام]]
 +
[[رده:تاریخ صدر اسلام]]

نسخهٔ ‏۶ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۳۱

شهادت امام رضا علیه السلام بنابه قول مشهور در بین شیعه در روز 30 صفر واقع گردیده است. آن حضرت توسط ماومن و با خورانده شدن سم به شهادت رسیدند.

تاریخ شهادت امام رضا علیه السلام

درباره تاريخ شهادت امام رضا علیه السلام گفتار مورخان و سيره‌نگاران مختلف است:

شيخ مفيد در مسارالشيعه، آن را در روز 23 ذی القعده سال 203 مي‌داند.[۱] به همين جهت، براي زيارت آن حضرت در اين روز تأكيد فراواني به عمل آمده.[۲] برخي، روز 23 ماه رمضان را روز شهادت آن حضرت دانستند.[۳]

عده‌اي هم، شهادتش را در ماه صفر ذكر كرده‌اند وليكن برخي از آنان روز چهاردهم، برخي روز هفدهم و برخي ديگر آخرين روز صفر را تاريخ شهادتش مي‌دانند.[۴] معروف و مشهور ميان علما و مورخان شيعه آن است كه آن حضرت در آخرين روز ماه صفر سال 203 قمري در طوس به شهادت رسيد و اين، گفتار شيخ مفيد در ارشاد نيز است.[۵]

بیان های مختلف در مورد شهادت امام رضا علیه السلام

مرگ در اثر زیاد خوردن انگور

سید جعفر شهیدی پس از نقل این نظر آن را مردود دانستهدر مورد آن می گوید: راستى كه اين حرفها عجيب است. آخر چگونه انسان مى تواند چنان پرخورى را درباره يك آدم معمولى بپذيرد تا چه رسد به امامى كه همه به دانش، حكمت، زهد و پارسائيش اعتراف داشتند.[۷]

مسموم شدن بدون بیان علت

عده اى در اين باره فقط خود حادثه را گزارش كرده اند ولى هيچ گونه ذكرى از علت آن ننموده اند و فقط بر سبيل ترديد چنين آورده اند: «گفته مى شود كه او مسموم شد و درگذشت ». (مانند يعقوبى در جلد دوم ص 80 از تاريخش)

مسموم شدن به دست عباسیان

عده اى ديگر مسموم شدن امام را پذيرفته اند ولى معتقدند كه اين جنايت به دست عباسيان صورت گرفت. سيد اميرعلى داراى همين عقيده بود[۸] كه احمد امين نيز بدان اشاره كردهو خود گفته است: «اگر براستى او را مسموم كرده باشند، حتما اين سم را كسى غير از مامون به او خورانيده، يعنى يكى از مدعيان حكومت براى خاندان عباسى».

براى اين نظر سند تاريخى جز آن چه كه «اربلى » نقل كرده، وجود ندارد. وى عبارتى مبهم در اين باره نوشته: «چون ديدند كه خلافت به اولاد على انتقال يافته على بن موسى را سم دادند و او در رمضان به طوس درگذشت ».-[۹]

وفات به مرگ طبیعی

برخى ديگر گفته اند كه امام به مرگ طبيعى درگذشت و هرگز مسموميتى در كار نبود. براى اثبات اين موضوع دلايلى ذكر كرده اند. يكى از اين افراد «ابن جوزى » است كه پس از نقل قول از ديگران كه نوشته اند پس از يك استحمام در برابر امام علیه السلام بشقابى از انگور كه بوسيله سوزن زهرآلود مسموم شده بود، نهادند و او با تناول انگورها مسموم شده بدرود حيات گفت، ابن جوزى مى نويسد كه اين درست نيست كه بگوييم مامون عامل مسموم كردن وى بوده باشد. چه اگر اين طور بود پس چرا آن همه در مرگ امام ابراز حزن و اندوه مى كرد. اين حادثه چنان بر مامون گران آمد كه از شدت اندوه چند روز از خوردن و آشاميدن و هرگونه لذتى چشم پوشيده بود.-[۱۰]

دكتر احمد محمود صبحى نيز چنين پنداشته كه داستان مسموميت امام رضا علیه السلام از مطالب ساختگى شيعه است كه هرگز بين موقعيت امام در نزد مامون كه از آن همه ارجمندى برخوردار بود با خورانيدن سم به او، تناقضى احساس نمى كنند.-[۱۱]

مسموم شدن به دست مامون

كسانى كه بر اين عقيده اند گروه بزرگى را تشكيل مى دهند كه ابن جوزى نيز بدان ها اشاره كرده است. و شيعيان بطور كلى اين نظر را تاييد كرده اند مگر مرحوم اربلى در كشف الغمة كه خود را هم عقيده با ابن طاووس و شيخ مفيد دانسته است. ولى ظاهر امر چنين است كه شيخ مفيد نيز قايل به مسموميت امام بوده، چه نوشته است: آن دو - يعنى مامون و رضا - با همديگر انگورى را تناول كردند سپس امام علیه السلام بيمار شد و مامون نيز خود را به بيمارى زد!!!

از اهل سنت و ديگران نيز گروه بسيارى از دانشمندان و مورخان هستند كه منكر مرگ طبيعى امام علیه السلام بوده و يا لااقل مسموميت وى را قولى مرحج دانسته اند. مانند اين افراد:

پيشگويى امام رضا علیه السلام و اجدادشان از شهادت آن حضرت

رویداد شهادت امام رضا علیه السلام بوسيله زهر در شهر طوس در روایاتی از پیامبر یا ائمه اطهار علیهم السلام سال ها پيش از آن حضرت پیش بینی شده بود. به عنوان نمونه شیخ صدوق به سند خود از نعمان بن سعد روایت کرده که گفت: امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه‎السلام فرمود:

سَیُقتَلُ رَجُلٌ مِن وُلِدی بِاَرض خُراسان بِالسَّمَّ ظُلماً اِسمُهُ اِسمِی وَ اِسمٌ اَبیهِ اِسمٌ اِبن عمران مُوسی اِلا فَمَن زارَةٌ فِی غُربَتهِ غَفَراللهُ ذُنوبَهٌ ما تقدّم منها و ما تَاَخَّر و لو کانَت مثل عَدَدِ النُّجومِ و قطر الامطار وَ وَرَقِ الاشجار.[۱۲]

به زودی مردی از فرزندان من در سرزمین خراسان از روی ستم و جور به زهر کشته می‎شود، اسم او اسم من، و اسم پدرش اسم موسی بن عمران است بدانید هر کس او را در غربتش زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می‎آمرزد و لو این که به تعداد ستارگان و قطرات باران و برگ درختان باشد.

و سید هاشم بحرانی در مدینه المعاجز می‎نویسد:

از سلیمان بن حفص مروزی روایت شده که گفت: از موسی بن جعفر علیه السلام شنیدم که می‎فرمود:

ان ابنی علیّاً مَقتُولٌ بالسّمٌ مَدفُونٌ اِلی جَنبِ هارُون بِطُوس مَن زارَةٌ کَمَن زارَ رَسُول الله[۱۳]؛ پسرم علی را با سم مظلومانه به قتل می‎رسانند و او در جنب قبر هارون در طوس مدفون می‎شود، کسی که او را زیارت کند مانند کسی است که رسول خدا را زیارت نموده است.

همچنین دسته ای از روایات از خود امام رضا علیه السلام نقل شده که در آنها از شهادت خود به دست مامون و از دفنش در طوس کنار قبر هارون خبر داده است، از جمله: اباصلت هروی گفت: شنیدم از امام رضا علیه السلام که می‎فرمود: به خدا نیست از ما ائمه احدی، مگر این که کشته یا شهید می‎شود. عرض شد: ای فرزند رسول خدا، پس ترا چه کسی به قتل می‎رساند؟

فرمود: بدترین مخلوق خدا در زمان خودم مرا به زهر می‎کشد، و سپس در یک خانه تباه شده در دیار غربت دفن می‎کنند. آگاه باشید هر کس مرا در غربتم زیارت کند خداوند به او اجر صدهزار شهید و صدهزار صدیق و صدهزار حج و عمره کننده و صدهزار جهادگر می‎نویسد و در زمره ما محشور می‎گردد و در بالاترین درجات بهشت رفیق ما قرار داده می‎شود.[۱۴]

نحوه شهادت امام رضا علیه اسلام

شیخ مفید در کتاب ارشاد دو روایت مختلف در مورد نحوه شهادت ان حضرت به دست مامون به شرح زیر نقل می کند:

روایت اول

روزي آن حضرت با مامون طعامي خوردند و حضرت از آن طعام بيمار شد و مامون نيز خود را به تمارض زد. سپس مفيد در تفصيل اين جريان غم انگيز آورده است كه: محمد بن علي بن حمزه از منصور بن بشير از عبدالله بن بشير روايت كرده كه گفت: مامون به من دستور داد ناخن‎هاي خود را بلند كنم و اين كار را براي خود عادي نمايم و براي كسي درازي ناخن خود را نشان ندهم، من نيز چنان كردم، سپس مرا خواست و چيزي به من داد كه شبيه به تمر هندي بود و به من گفت: اين را به دو دست خود بمال، و من چنان كردم سپس برخاسته و مرا به حال خود گذارد و پيش حضرت رضا عليه السلام رفته، گفت: حال شما چگونه است؟ فرمود: اميد بهبودي دارم. مامون گفت: من نيز بحمدالله امروز بهترم و كسي از پرستاران و غلامان به خدمت تو آمده‎اند؟ حضرت فرمود: نه. مامون خشمناك شد و به غلامان فرياد زد كه چرا به آن حضرت رسيدگي نكرده‎اند. سپس گفت: هم اكنون آب انار بگير و بخور كه براي رفع اين بيماري چاره‎اي جز خوردن آن نيست. برادر عبدالله بن بشير گويد: پس به من گفت: انار براي ما بياور، و من اناري چند حاضر كردم، مامون گفت با دست خود آن را فشار بده و من فشردم مامون آب آن را با دست خود به امام رضا عليه السلام خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از آن، دو روز بيشتر زنده نماند كه از دنيا رفت. مرحوم مفيد در ادامه گزارش خود از اباصلت هروي روايت كرده كه گفت: پس از آن كه مامون (در آن روز) از نزد آن حضرت بيرون رفت بر آن جناب وارد شدم، حضرت به من فرمود: اي اباصلت اينان كار خود را كردند و زبانش به ذكر خدا گويا بود.

روایت دوم

شیخ مفيد در روايت ديگر از محمد بن جهم نقل می نماید كه گفت: حضرت رضا عليه السلام انگور را زياد دوست مي‎داشت، پس قدري انگور براي آن حضرت تهيه كردند، و در دانه‎هاي آن چند روز سوزن‎هاي زهرآلود زدند، سپس آن سوزن‎ها را كشيده و آن انگور را به نزد آن بزرگوار آوردند حضرت به همان بيماري كه پيش از اين گفته شد، مبتلا بود، از آن انگور زهرآلود ميل فرمود و سبب شهادتش گرديد.[۱۵]

پانویس

  1. مسارالشيعه (شيخ مفيد)، ص 16.
  2. منتهي الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 2، ص 312؛ وقايع الايام (شيخ عباس قمي)، ص 97.
  3. زندگاني چهارده معصوم علیهم‌السلام (ترجمه اعلام الوري – امين الاسلام طبرسي)، ص 424.
  4. منتهي الآمال، ج 2، ص 312.
  5. الارشاد (شيخ مفيد)، ص 591.
  6. الكامل، 5، ص 150 - طبرى، 11، ص 1030 - تاريخ ابوالفداء، 2، ص 23 - مختصر تاريخ الدول، ص 134 - مرآة الجنان، 2، ص 12 - وفيات الاعيان، 1، ص 321 (چاپ 1310 هجرى) - برخى از اينان داستان مسموم شدن را با تعبير «گفته مى شود...» بيان كرده اند.
  7. سيد جعفر شهيدى، زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202.
  8. روح الاسلام، سيد اميرعلى، ص 311 و 312
  9. الامام الرضا ولى عهد المامون، ص 102 به نقل از خلاصة الذهب المسبوك، ص 142.
  10. تذكرة الخواص، ص 355.
  11. نظرية الامامة، ص 387.
  12. عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 9- 358.
  13. مدینه المعاجز بنا به نقل مرحوم سحاب در کتاب زندگانی حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام، ج 2، ص 153.
  14. امالی الصدوق، ص63 - عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 256.
  15. ارشاد، ج6، ص 295.

منابع

  • سيد جعفر شهيدى، زندگى سياسى هشتمين امام، ص 202.
  • داود الهامی، نظر شیعه درباره علت شهادت امام رضا (ع)، مکتب اسلام، 1373، شماره 1 (ص 16 تا 28)
  • موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام