فقیه: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «فَقيه» از ریشه «[[فقه]]» و جمع آن «فقهاء» است، و به معنی دانشمند، دانشمند دينى، عالم به [[احكام]] [[دین اسلام]] از روى دليل می باشد. اما در اصطلاح کنونی آن فقیه به معنای دارنده ملکه استنباط احکام شرعی از منابع معتبر میباشد. | |
− | |||
− | «فَقيه» از ریشه «[[فقه]]» و جمع آن «فقهاء» است، و به معنی دانشمند، دانشمند دينى، عالم به [[احكام]] [[دین اسلام]] از روى دليل می باشد. | ||
==فقیه در اصطلاح حدیث== | ==فقیه در اصطلاح حدیث== |
نسخهٔ ۸ اکتبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۱:۰۸
«فَقيه» از ریشه «فقه» و جمع آن «فقهاء» است، و به معنی دانشمند، دانشمند دينى، عالم به احكام دین اسلام از روى دليل می باشد. اما در اصطلاح کنونی آن فقیه به معنای دارنده ملکه استنباط احکام شرعی از منابع معتبر میباشد.
فقیه در اصطلاح حدیث
مراد از «فقيه» در روایات، بصير در امر دين است.
در حديث حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) آمده: «من حفظ على امتى اربعين حديثاً بعثه الله «فقيهاً» عالماً».(هر كس چهل حديث بر امت من حفظ كند خداوند او را فقيه و عالم محشور كند).[۱]
«فقه» و بصيرت دينى، گاه به موهبت پروردگار حاصل شود، مانند این دعاى پيغمبر (صلی الله علیه و آله) در باره امام على (علیه السلام)، هنگامى كه وى را به یمن اعزام داشت و فرمود: «اللهم فقّههُ فى الدين» (خدایا او را در دین فقیه و دانا گردان).
و گاه به كسب و تحصيل بدست آيد، چنان اميرالمؤمنين (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) فرمود: «و تفقَّه يا بنیّ فى الدين».[۲]
فقهای پیشین
بزرگان متفقند كه فقيه ترين پيشينيان شش تن بودند كه آنها از اصحاب امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) مى باشند و آنها عبارتند از: زرارة بن اعين و معروف بن خرّبوذ مكى و ابوبصير اسدى و فضيل بن يسار و محمد بن مسلم و بريد معاویه عجلى.[۳]
كلمه فقیه در اصطلاح کنونی
کلمه فقه در اصطلاح علماء به مرور زمان به «فقه الاحكام» اختصاص يافته است. توضيح اين كه علماء اسلام، تعاليم اسلامى را منقسم كردند به سه قسمت:
- الف) معارف و اعتقادات، يعنى امورى كه هدف از آنها شناخت و ايمان و اعتقاد است كه به قلب و دل و فكر مربوط است مانند مسائل مربوط به مبدا و معاد و نبوت و وحى و ملائكه و امامت.
- ب) اخلاقيات و امور تربيتى، يعنى امورى كه هدف از آنها اين است كه انسان از نظر خصلتهاى روحى چگونه باشد و چگونه نباشد. مانند تقوا، عدالت، جود و سخا، شجاعت، صبر و رضا، استقامت و غيره.
- ج) احكام و مسائل عملى، يعنى امورى كه هدف از آنها اين است كه انسان در خارج، عمل خاصى انجام دهد و يا عملى كه انجام مى دهد چگونه باشد و چگونه نباشد و به عبارت ديگر «قوانين و مقررات موضوعه».
فقهاء اسلام، كلمه فقه را در مورد قسم اخير اصطلاح كردند، شايد از آن نظر كه از صدر اسلام آنچه بيشتر مورد توجه و پرسش مردم بود مسائل عملى بود. از اين رو كسانى كه تخصصشان در اين رشته مسائل بود به عنوان «فقهاء» شناخته شدند.[۴]
پانویس
منابع
سيد مصطفى حسينى دشتی، فرهنگ «معارف و معاريف»
فقیه، ویکی فقه
فقه، همین دانشنامه