سید محمدعلی انگجی: تفاوت بین نسخهها
جز (سيد محمدعلي انگجي را به حاج سيد محمدعلى انگجى منتقل کرد) |
|||
سطر ۱۲۳: | سطر ۱۲۳: | ||
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] | ||
+ | [[رده:مدفونین در حرم حضرت معصومه (س)]] |
نسخهٔ ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۴، ساعت ۱۳:۵۳
آموزگار غيرت
اشاره:
آيت الله انگجي از خيل عظيم عالمان مبارز و از تبار حماسه سازان تاريخ ايران است. او فقيهي است آگاه، مجاهدي بيدار و عالمي وارسته كه در مقاطع مختلف به پا خاست و وظيفه الهي و انساني خود را در جهت آگاهي بخشيدن به هم نوعان خويش انجام داد. او فعاليت و دخالت عملي در سياست را از دوره هفدهم مجلس شوراي ملي آغاز نمود و در عرصههاي مختلف سياسي به خوبي درخشيد. اين نوشتار، به صورت اختصار، به گوشههايي از ابعاد زندگي و شخصيت سياسي و مبارزاتي آن عالم رباني مي پردازد.
ميلاد
در سال 1315 ق (1276 ش)[۱]، خانه پرمهر و صفاي مرجع تقليد شيعيان، آيت الله انگجي، با تولد طفلي از تبار سالار شهيدان، نورباران گرديد. خداوند متعال فرزندي به ايشان عطا فرمود كه او را «سيد محمدعلي» ناميدند.
مهد پرورش
سيد محمدعلي، در خانهاي پرورش يافت كه زهد، تقوا و فقاهت در آن موج مي زد و پدر و مادرش با كردار صالح، معنويات خاصي به فضاي خانه بخشيده بودند. پدر او بزرگ پرچمدار مبارزه عليه رضاخان قُلدر و يكي از پيشتازان نهضت روحانيت بود. مادرش حاجيه فاطمه خانم، دختر امام جمعه و زني پاكدامن و مؤمن بود. در بزرگي و نورانيت باطني اين بانو همين بس كه فرزندان مجتهدي پرورانيد.[۲]
آغاز تحصيلات
فكر و انديشه سيد محمدعلي در زمان حيات پدر شكوفا شد و روح و جان او در آن دوران با كلام الهي آشنا گشت و فراگيري نوشتن و قرائت قرآن را آغاز نمود. وي تحصيلات اوليه و علوم مقدماتي را از استادان آن سامان فراگرفت و در سطوح عالي، از حوزه بابركت پدرش آيت الله انگجي، بهرهها برد. او به سبب استعداد قوي و ذوق سرشار، دروس مختلف را در مدت كوتاهي آموخت و براي تكميل آموخته هاي خود رهسپار شهر قم گرديد.[۳]
هجرت به قم
با ورود آيت الله حائري يزدي به قم و اقامت ايشان در آن شهر، حوزه عمليه قم جان تازهاي گرفت. شيفتگان مكتب فقه جعفري از هر سويي، به آن شهر روي مي آوردند و از حوزه علمي آيت الله حائري استفاده مي كردند. يكي از شخصیت هاي برجستهاي كه از حوزه علمي تازه تأسيس آيت الله حائري بهره برد، آيت الله انگجي است. او در شهر قم، از محفل درسي آيت الله حائري و آيت الله سيد محمد حجت استفاده نمود و به مدد توان و قوه استنباط و ذوق سرشار علمي و فقهياش به قله رفيع فقاهت دست يافت و به درجه اجتهاد نايل آمد.
ايشان در كنار تحصيل علوم اسلامي، به فراگيري زبان فرانسه پرداخت و در اين زبان مهارت كامل يافت. وي به زبان هاي تركي، فارسي و عربي نيز تسلط داشت. سيد محمدعلي پس از آموختن دانش هاي گوناگون، به زادگاه خويش بازگشت و به تدريس، اقامه نماز جماعت و فعاليت در امور سياسي پرداخت.[۴]
تدريس
سيد محمدعلي از اوايل طلبگي در تبريز، شروع به تدريس كرد و در قم نيز در كنار تحصيل به تدريس پرداخت. او بعد از انتقال به تبريز، به تدريس و تعليم در فقه و اصول و ديگر معارف ديني ادامه دارد. برخي از طلاب علوم اسلامي با ميل و رغبت بسيار در درسش حضور مي يافتند و از محضر علمي و عملي او بهرهمند مي شدند.[۵]
فعاليتهاي سياسي اجتماعي
وي داراي روحيه اجتماعي و سياسي، و در ويژگي هاي فردي و خانوادگي، و كمك به قشرهاي نيازمند و كم درآمد جامعه، سرآمد هم نوعان خود بود. او در مسائل سياسي - اجتماعي جامعه كوشش و فعاليت فراواني داشت كه به گوشههايي از آن اشاره مي گردد:
الف) دوره نمايندگي:
آيت الله انگجي به درخواست برخي از قشرهاي مذهبي، در دوره هفدهم مجلس شوراي ملي، جزء نامزدهاي انتخاباتي مجلس گرديد. با تلاش هاي شهيد فضل الله محلاتي و برخي عالمان آذربايجان، شش نفر به مجلس راه يافتند كه سه نفر آن ها يعني آيات عظام: انگجي، ميلاني و شبستري، با بالاترين رأي، راهي مجلس شدند. وي در مجلس، از نمايندگان فعال و برجسته شمرده مي شد و از حقوق شرعي و قانوني مردم دفاع مي كرد. در پي استعفاي تعدادي از نمايندگان مجلس دوره هفدهم به منظور حفظ قانون اساسي و استقلال كشور به تقاضاي دكتر مصدق، بعد از كودتاي 28 مرداد عدهاي از نمايندگان از جمله آيت الله انگجي و آيت الله ميلاني دستگير شدند، ليكن با وساطت آيات: سيد محمد بهبهاني و كاشاني نزد شاه، آزاد شدند. پس از آزادي آنان، زاهدي براي مراقبت از اعمال و رفتار آن ها در تبريز به سپهبد شاه بختي دستور داد: «مواظب باشيد، تحريكاتي نكنند».[۶]
ب) بازسازي مسجد آيت الله ميرزا ابوالحسن انگجي:
اين مسجد، كه در مركز شهر (خيابان جمهوري اسلامي) قرار دارد، قدمتي چند صد ساله داشته و به جهت اقامه نماز جماعت به وسيله آيت الله انگجي در آن، به نام ايشان معروف شده است. بناي فعلي مسجد، با سرمايه شادروان دكتر محمدباقر صدقياني و با نظارت حضرات آيات: سيد محمدعلي انگجي و شيخ عبدالحسين غروي (داماد آيت الله حاج سيد حسن انگجي) به شكل باشكوهي، تجديد بنا و بازسازي گرديد و در سالروز ميلاد مسعود قائم آل محمد علیهم السلام و با حضور عالمان شهر در سال 1350 ش. افتتاح شد. اين مسجد، تا زمان وفات آيت الله انگجي تحت سرپرستي و توليت وي بود و زير نظر ايشان اداره مي شد.[۷]
آغاز فعاليت هاي انقلابي
آيت الله سيد محمدعلي انگجي، داراي روحيه ظلم ستيزي و مبارزه با فساد و فحشا بود و در مواقع متعدد روحيه كفرستيزي خود را بروز مي داد. ايشان از همان دوران جواني كه 32 سال داشت، طعم تلخ تبعيد را چشيد و همراه پدرش، و ميرزا صادق آقا دينوري، سيد محمد مولانا، و برادر تني خود سيد حسن انگجي و ديگر برادران ناتني سيد مهدي انگجي، دكتر سيد محمود انگجي، دكتر سيد ابراهيم انگجي و دكتر اسماعيل انگجي، به كردستان تبعيد گرديد وي به سبب روحيه ظلم ستيزي، بيش از بيست سال عليه تبعيض، بي عدالتي، ظلم و فساد به مبارزه برخاست و هيچ گاه در انجام وظيفه شرعي خويش كوتاهي نكرد. اين فقيه خستگي ناپذير به همراه ديگر عالمان، در مقاطع مختلف با انتشار بيانيهها، پيامها و اطلاعيهها به وظيفه الهي خود عمل كرد، كه در اين جا به بعضي از آن ها اشاره مي شود:
اعتراض به انجمن هاي ايالتي و ولايتي:
با شروع نهضت بزرگ اسلامي، به رهبري حضرت امام خمینی، آيت الله انگجي رسماً وارد فعاليتهاي سياسي عليه حكومت پهلوي گرديد. وي در اولين اطلاعيه اي كه به همراه علما، در آبان 1341 ش. منتشر كرد، اعتراض و انزجار خود را از تصويب قوانين غيراسلامي انجمن هاي ايالتي و ولايتي اعلام داشت.[۸]
قيام 29 بهمن:
يكي از حركتهاي مهم و حساس در پيروزي انقلاب اسلامي ايران، قيام خونين 29 بهمن تبريز است. اين خيزش، با مجلس گرامي داشت چهلم شهداي نوزده دي قم آغاز شد. به علت اعمال ضدانساني نيروهاي رژيم طاغوتي، به تظاهرات و قيام خونين كشيده شد. آيت الله انگجي در كنار روحانيان مبارز شهر، در برپايي اين حركت عظيم مردمي و حمايت از آن نقش مهمي ايفا كرد و با صدور اطلاعيه و اعلاميه، حمايت خود را از اين جنبش اسلامي ابراز داشت.[۹]
حمله به مدرسه حضرت ولي عصر علیه السلام:
در بيست و پنجم خرداد 1357 ش. كماندوهاي مسلح و مأموران انتظامي و نظامي با حمله به مدرسه ديني حضرت ولي عصر علیه السلام[۱۰] تبريز، به ضرب و شتم طلاب علوم ديني پرداختند. عالمان و روحانيان به اتفاق سران و رهبران سياسي و انقلابي شهر مانند حضرات آيات سيد حسن انگجي، قاضي طباطبايي، عبدالحسين غروي، سيد محمدعلي انگجي و... در واكنش به اين اقدام، اعلاميه اي صادر كردند. در بخشي از اين اعلاميه چنين آمده است.
«روز پنجشنبه نهم ماه رجب 98، مطابق 25 خرداد 1357 ش. ساعت 3 بعد از ظهر، جمعي از كماندوهاي مسلح و دژخيمان، مسلسل به دست گرفته، با همراهي چند نفر پاسبان شهرباني، با استحضار كلانتري، به درب مدرسه علوم ديني، واقع در محله «ششگلان» تبريز رسيده، با اين كه درب مدرسه مثل اغلب اوقات بسته بوده، درب را مي زنند. پس از باز كردن درب به وسيله سرايدار مدرسه، با تمام بي پروايي و بدون درخواست اجازه و به طور وحشيانه و بي شرمي، سراسيمه وارد مدرسه شده و بناي كتك كاريِ طلاب مدرسه، كه موقع استراحت آن ها بوده، مي گذارند و با قنداقه مسلسل بناي ضرب و شتم گذاشته و با فحاشي و هرزه سرايي و ياوه گويي به طلاب حمله مي كنند، مسلسل را به سينه يكي گذاشته و تهديد به قتل مي نمايند و ديگري را لوله مسلسل به گوش گذاشته، و به آن يكي كه مشغول عبادت و نماز خواندن بوده، مسلسل به دهانش گذاشته و تهديد و توهين مي كنند...».[۱۱]
خلع شاه از سلطنت:
با گسترش اعتراضات سياسي و راهپيمايي هاي سراسري تاسوعا و عاشوراي سال 1357 ش.، از سوي مبارزان مسلمان و جامعه مدرسين، اعلاميه اي صادر شد كه در آن، خواستار خلع شاه از سلطنت شدند. آيت الله سيد محمدعلي انگجي همراه با دو تن از عالمان سرشناس تبريز اين اعلاميه را امضا مي كند.[۱۲]
آيت الله بني فضل در اين باره مي گويد: «با اين كه در آن روز، عدهاي بودند در تبريز، لكن در بين آن عده، تنها سه نفر، آن اعلاميه را از تبريز امضا كردند: مرحوم قاضي طباطبايي، سيد حسن انگجي و سيد محمدعلي انگجي. اين سه نفر اعلاميه خلع شاه از سلطنت را امضا كردند و ديگران جرأت نكردند. البته بعضي هايشان نتوانستند، اما بعضي هايشان نخواستند».[۱۳]
حوادث هجده ارديبهشت دانشگاه تبريز:
دانشگاه تبريز، مقارن با چهلم شهداي يزد در هيجدهم ارديبهشت 1357 ش. شاهد زد و خورد نيروهاي رژيم پهلوي با دانشجويان انقلابي بود. در اثر اين درگيري، تعدادي از دانشجويان به شهادت رسيدند. در پي اين حركت وحشيانه رژيم شاه، آيت الله انگجي همراه روحانيان و وعاظ معروف شهر، با انتشار اعلاميهاي، تنفر و انزجار خود را اعلام نمود.[۱۴]
مجلس خبرگان:
آيت الله انگجي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران همگام بود. وي در سال 1358 ش. آمادگي خود را جهت شركت در اولين دوره انتخاباتي مجلس خبرگان، رسماً به اطلاع عموم رساند. او با كسب 580854 رأي از كل آراي مأخوذه 899/181، به عنوان نماينده استان آذربايجان شرقي در مجلس خبرگان انتخاب شد.[۱۵]
اولين هسته مقاومت در مسجد آيت الله انگجي:
در تاريخ دهم آبان 59 ش، حضرت آيت الله شهيد مدني طي حكمي به شهيد محمدرضا غفاري،[۱۶] خواستار تشكيل اولين هسته مقاومت در مسجد آيت الله انگجي شد. حكم وي چنين است: بسمه تعالي. فرزند عزيز محمدرضا غفاري، لازم است حسب الامكان در مساجدي كه بسيج تشكيل نشده، از جمله مسجد انگج،[۱۷] اقدام به آموزش نظامي و ايدئولوژي اسلامي نموده و فرمان امام را كه فرمود: «مساجد سنگر است و سنگرها را حفظ نماييد»، به موقع عمل بنماييد. سيد اسدالله مدني.
آيت الله انگجي نيز با دريافت حكم مذكور، در ذيل آن مي نويسد: «مسجد انگج براي آموزش نظامي مهيا است. اقدام مورد نظر معمول دارند». سيد محمدعلي انگجي.[۱۸]
در اسناد ساواك:
فعاليتهاي روزافزون دانشوران و روحانيان در هدايت و رهبري مردم، رژيم ستم شاهي را با خطر جدي مواجه كرد. در نتيجه، آن ها چارهاي جز برخورد جدي و تبعيد عالمان شاخص شهر نديدند. ساواك در 28 مهر 1342 طي دستوري خواستار جلوگيري از تحركات علني برخي از علما، از جمله آيت الله انگجي، گرديد. متن آن دستور چنين است:
«به منظور قطع ريشه فساد و جلوگيري از تحركات علني چند تن از روحانيون كه اهالي را دعوت به ادامه مبارزه و ايستادگي در مقابل قواي انتظامي مي نمايند و اين عمل در روحيه متعصبين اين شهر بسيار مؤثر واقع و در صورت ادامه آن امكان وقوع حوادث ناگوار مي رود، كميته امنيت مصمم است كه چهار نفر از علماي طراز اول به اسامي: قاضي طباطبايي، سيد احمد خسروشاهي، ميرزا عبدالله مجتهدي و ميرزا (محمد)علي انگجي و دو نفر از وعاظ ناراحت به نامهاي، انزابي و ناصرزاده را دستگير و به مركز اعزام دارد. چون طبق اوامر صادره، دستگيري اين قبيل اشخاص مستلزم كسب اجازه قبلي از مركز مي باشد مقرر فرمايند مقتضيات رأي عالي را سريعاً امر به ابلاغ فرمايند. توضيحاً به عرض مي رساند ضمن اين كه ممكن است دستگيري نامبردگان منجر به تعطيلي بازار و وقوع حوادثي بشود، ولي در عين حال دستگيري آنان تأثير فوق العاده زيادي در امنيت منطقه داشته و با اين ترتيب ريشه فساد به كلي قطع خواهد شد».
مهرداد، رئيس ساواك تبريز نيز، در نامه اي كه به مركز ارسال داشت، خواهان دستگيري برخي از روحانيان مبارز، از جمله آيت الله انگجي گرديد. در بخشي از نامه وي چنين آمده است: «...اقدامات چند نفر از روحانيون مخالف و وعاظ ناراحت بالأخره باعث گمراهي مردم و موجب وقوع حوادث نامطلوب خواهد شد. با توجه به نزديك شدن ماه رمضان، مصلحت منطقه چنين ايجاب مي نمايد كه در درجه اول اشخاص مشروحه زير به وسيله شهرباني و با پشتيباني و راهنمايي هاي ساواك دستگير و به مركز اعزام گردند، مشروط به اين كه حداقل به مدت يك سال از مراجعت آنان به آذربايجان قوياً جلوگيري شود. در غير اين صورت بدون ترديد، نتيجه معكوس گرفته خواهد شد:
- ميرزا محمدعلي قاضي طباطبايي،
- سيد احمد خسروشاهي،
- ميرزا محمدعلي انگجي،
- اشراقي،
- دروازهاي،
- انزابي...
به احتمال قريب به يقين دستگيري سري اول مخصوصاً رديف 1 و 2 و 3 عكس العمل هايي ايجاد و حوادث سويي به بار خواهد آورد... به موازات دستگيري سري اول در تبريز و براي اين كه عكس العمل هايي در ساير نقاط استان نشان داده نشود، اجازه داده شود كه درباره چند نفر از روحانيون مخالف و ناراحت منطقه من جمله: اردبيل، آذرشهر و اهر به همين منوال اقدام گردد».[۱۹]
مهرداد، در سوم آذر 1342 ه.ش در گزارش مجدد به مركز مي نويسد: «براي خاتمه دادن به تبليغات سوء چند تن از روحانيون، مراتب مجدداً در كميته امنيت مطرح و تصميمات زير اتخاذ گرديد:
- 1- قرار شد آقايان قاضي طباطبايي، سيد احمد خسروشاهي، دروازهاي، انزابي، ناصرزاده و ميرزا محمدعلي انگجي دستگير و به مركز اعزام شوند.
- 2- نسبت به دستگيري ميرزا محمدعلي انگجي كه فعلاً در مسافرت تهران و قم مي باشد، به ساواك مركز و شهرباني كل گزارش شود كه نامبرده را در مركز دستگير و يا نگذارند به آذربايجان بيايد، زيرا دستگيري ايشان در تبريز بانفوذي كه برادر مجتهد ايشان در بين مردم دارد، ممكن است حوادث نامطلوبي ايجاد نمايد. نامبرده در تهران در منزل برادرش حاجي ميرزا مهدي انگجي و يا دكتر ابراهيم انگجي استاد دانشگاه سكونت دارد».[۲۰]
از منظر ديگران
نوشتهها و اظهارنظرهاي سيره نگاران و دانشمندان اسلامي معيار درستي براي معرفي شخصیت ها و انديشمندان اسلامي است. آيت الله انگجي را علاوه بر فعاليت هاي علمي، اجتماعي، سياسي و مبارزاتي، بايد در گفته ها و ديدگاه هاي ديگران جستجو كرد؛ تا به شخصيت او در ميان عالمان دين پي بُرد. شرح حال نگاران، ادب، تواضع، حُسن خُلق و گستره فهم و كمال وي را ستودهاند. علامه فرزانه، حاج ميرزا عبدالله مجتهدي، مي نويسد: «حاجي ميرزا محمدعلي آقا، شخص بسيار عاقل و كافي هستند و مابين مردم بسيار محبوب و محترم بوده و از اعيان علما بشمار مي آيند».[۲۱]
شادروان مهدي مجتهدي در مورد وي و برادرانش مي نويسد: «...اثر نجابت و آقايي از سيماي آنان ساطع است. وقتي كه انسان اين سه برادر با فضل و كمال و نجيب و آقا را ميبيند، به ياد اشراف سادات بني عباس، مانند سيد مرتضي و سيد رضي، و ساير سادات متشخص مي افتد و به احترام مجبور مي شود. آنان از حيا و وقار سر به زير ميافكنند و چشم روي هم مي گذارند. ديگران از مهابت آنان سر به زير مي افكنند و چشم بلند نمي كنند. هر سه برادر غيرت اسلامي دارند و به اسلام و عظمت آن مي انديشمند».[۲۲]
نويسنده مفاخر آذربايجان او را مردي موقر، وزين و متشخص معرفي مي نمايد.[۲۳] و مؤلف نامداران تاريخ، ايشان را فردي خوش رفتار و مشكل گشا ياد مي كند.[۲۴]
درگذشت
سرانجام اين مرد صبور و مقاوم در مراسم گرامي داشت 15 خرداد سال 1362 در مصلاي امام خمینی، مقارن با ظهر، جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از تشييع بي سابقه مردم خوب تبريز، به شهر مقدس قم منتقل گرديد و در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها و در كنار مرقد مطهر يار ديرينش آيت الله شهيد مدني، در مسجد بالاسر دفن گرديد.[۲۵]
در پي رحلت جانسوز اين فقيه نستوه، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در تلگراف به امام جمعه وقت تبريز، وفات ايشان را تسليت گفت. تلگراف حضرت امام 1 بدين قرار است: بسم الله الرحمن الرحيم. جناب حجة الاسلام آقاي ملكوتي امام جمعه محترم تبريز دامت بركاته خبر رحلت عالم بزرگوار جناب حجة الاسلام آقاي انگجي، موجب تأسف و تأثر گرديد. سوابق ايشان و خانواده معظمشان در حكومت طاغوت و مخالفت هايشان با ستم شاهي بر اهالي آذربايجان معلوم است. مراتب تأسف اين جانب را به اهالي محترم، به ويژه علماي اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم و خانواده معظم ايشان ابلاغ فرماييد. از خداوند تعالي رحمت براي ايشان و سلامت و صبر براي خاندان محترمشان خواستار و پيروزي براي ملت ايران به ويژه اهالي محترم آذربايجان خواستارم.[۲۶] روح الله الموسوي الخميني.
پانویس
- ↑ گنجينه دانشمندان، شيخ محمد شريف رازي، ج 3، ص 302.
- ↑ آشناي جانان، محمد الوانساز خويي، خطي.
- ↑ همان.
- ↑ نامداران تاريخ، عمران عليزاده، ج 2، ص 356؛ گنجينه دانشمندان، ج 3، ص 302.
- ↑ نامداران تاريخ، ج 2، ص 357.
- ↑ زندگي و مبارزات شهيد قاضي طباطبايي، رحيم نيكبخت، اسماعيل زاده، ص 321.
- ↑ آشناي جانان.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 47 و 107.
- ↑ ر.ك: حماسه 29 بهمن، به كوشش علي شيرخاني.
- ↑ مدرسه علوم ديني مذكور را برادران بنابي اداره مي كردند اين مدرسه در اوايل پيروزي انقلاب اسلامي تعطيل گرديد و به جاي آن در بلوار 29 بهمن مدرسه مجهزي ساخته شد.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامي، ج 3، ص 316 و 317.
- ↑ زندگي و مبارزات شهيد قاضي طباطبايي، ص 296.
- ↑ تنهايي و پايداري، حسين نجفي، ص 77.
- ↑ زندگي و مبارزات شهيد قاضي طباطبايي، ص 292.
- ↑ راهنماي استفاده از صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي، ج 4، ص 327.
- ↑ شهيد محمدرضا غفاري اولين مسئول هسته مقاومت بود كه در عمليات كربلاي 5به شهادت رسيد.
- ↑ مسجد آيت الله انگجي در اصطلاح مردم محل، به مسجد انگج معروف است.
- ↑ آشناي جانان.
- ↑ جلوه محراب، ص 59.
- ↑ تاريخ و فرهنگ معاصر، سال اول، ش 3 و 4، ص 294.
- ↑ جلوه محراب، ص 59.
- ↑ بحران آذربايجان، به كوشش رسول جعفريان.
- ↑ رجال آذربايجان در عصر مشروطيت، مهدي مجتهدي، ص 181.
- ↑ مفاخر آذربايجان، عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، ج 1، ص 288.
- ↑ نامداران تاريخ، ج 2، ص 357.
- ↑ آشناي جانان.
منابع
محمد الوانساز خويي، ستارگان حرم، جلد 18، صفحه 118، 129.