ثوب: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ثوب به معنای جامه بافته است که شامل نمد و پوستین و مانند آن نمی شود.<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه ثوب.(ج1، ص120)</ref> این کلمه از ریشه (ث و ب) است. لسان العرب در مورد معنای آن می گوید: ثابَ الرَّجُلُ يَثُوبُ ثَوْباً و ثَوَباناً: رجَع بعد ذهابه یعنی بعد از رفتنش بازگشت.<ref>لسان العرب، ابن منظور محمد بن مكرم، دار صادر، بيروت، 1414 ق، ذیل واژه ثوب.</ref> | |
− | ثوب به معنای جامه بافته است که شامل نمد و پوستین و مانند آن نمی شود.<ref> نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه ثوب (ج1، ص120) </ref> این کلمه از ریشه (ث و ب) است. لسان العرب در مورد معنای آن می گوید: ثابَ الرَّجُلُ يَثُوبُ ثَوْباً و ثَوَباناً: رجَع بعد ذهابه یعنی بعد از رفتنش بازگشت.<ref> لسان العرب، ابن منظور محمد بن مكرم، دار صادر، بيروت، 1414 ق، ذیل واژه ثوب </ref> | ||
− | + | التحقیق در مورد ارتباط این معنا با ریشه کلمه می گوید: والثوب هو ما يرجع الى شخص و يرتبط الى فرد معيّن فانّ لباس كلّ أحد على كيفيّة مخصوصة و حدود و خصوصيّات معيّنة مناسبة له، و هو كالصورة لجسم الإنسان والزينة له والمعرّف لنفسه فهو كالأجر الذي يتوقّع حصوله و تحقّقه، و بتحصيل الأجر يكمل العمل، وليس كذلك سائر أسباب المعاش للإنسان من الغذاء والطعام والمسكن والعلوم والصنايع، فانّها عامّة لكلّ فرد ولا يختص بشخص مخصوص حتّى يرجع إليه. | |
− | |||
− | |||
+ | ثوب آن چیزی است که به شخص بازمی گردد و به یک فرد معین ارتباط دارد چرا که لباس هر کسی به کیفیت مخصوص و حدود و خصوصیات معینی است که مناسب با خود اوست و مانند صورت و زینت است برای جسم انسان، و معرف شخص است... و سائر اسباب معاش مانند غذا و مسکن و علوم و صنایع چنین نیستند چرا که آنها عام هستند برای همه افراد و اختصاص به شخص مخصوصی ندارند تا به او بازگردند. <ref>التحقيق في كلمات القرآن الكريم، مصطفوى حسن، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، تهران، 1360ش، ج2، ص35.</ref> | ||
==ثوب در قرآن== | ==ثوب در قرآن== | ||
− | ثوب در قران به صورت مفرد نیامده ولی ثیاب که جمع آن است در موارد بسیاری آمده است. مانند: | + | ثوب در قران به صورت مفرد نیامده ولی ثیاب که جمع آن است در موارد بسیاری آمده است. مانند: {{متن قرآن|«وثیابک فطهر»}}.([[سوره مدثر]]/آیه4) جامه های خویش پاکیزه دار. |
− | |||
− | «وثیابک فطهر» (سوره مدثر/آیه4) جامه های | ||
− | «فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن» (سوره نور/آیه60) بر زنان سالخورده که امید شوهر ندارند گناهی نیست که جامه های خویش | + | {{متن قرآن|«فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن»}}؛ ([[سوره نور]]/آیه60) بر زنان سالخورده که امید شوهر ندارند گناهی نیست که جامه های خویش فروگذارند. |
− | یعنی آن جامه که بالای دیگر جامه ها پوشند، مانند چادر | + | یعنی آن جامه که بالای دیگر جامه ها پوشند، مانند چادر و عبا. از اینجا معلوم می شود که زنان جوان نباید بی چادر و عبا در مناظر مردم ظاهر شوند، جامه های عادی زنان خالی از زیب و آرایشی نیست که جالب نظر و موجب ریبت است، لازم است جامه بی آرایشی روی همه بپوشند و اگر جامه زیرین هم ساده و بی آرایش باشد، باک بدان نیست.<ref>نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه ثوب.(ج1، ص120)</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== |
نسخهٔ ۳ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۳۰
ثوب به معنای جامه بافته است که شامل نمد و پوستین و مانند آن نمی شود.[۱] این کلمه از ریشه (ث و ب) است. لسان العرب در مورد معنای آن می گوید: ثابَ الرَّجُلُ يَثُوبُ ثَوْباً و ثَوَباناً: رجَع بعد ذهابه یعنی بعد از رفتنش بازگشت.[۲]
التحقیق در مورد ارتباط این معنا با ریشه کلمه می گوید: والثوب هو ما يرجع الى شخص و يرتبط الى فرد معيّن فانّ لباس كلّ أحد على كيفيّة مخصوصة و حدود و خصوصيّات معيّنة مناسبة له، و هو كالصورة لجسم الإنسان والزينة له والمعرّف لنفسه فهو كالأجر الذي يتوقّع حصوله و تحقّقه، و بتحصيل الأجر يكمل العمل، وليس كذلك سائر أسباب المعاش للإنسان من الغذاء والطعام والمسكن والعلوم والصنايع، فانّها عامّة لكلّ فرد ولا يختص بشخص مخصوص حتّى يرجع إليه.
ثوب آن چیزی است که به شخص بازمی گردد و به یک فرد معین ارتباط دارد چرا که لباس هر کسی به کیفیت مخصوص و حدود و خصوصیات معینی است که مناسب با خود اوست و مانند صورت و زینت است برای جسم انسان، و معرف شخص است... و سائر اسباب معاش مانند غذا و مسکن و علوم و صنایع چنین نیستند چرا که آنها عام هستند برای همه افراد و اختصاص به شخص مخصوصی ندارند تا به او بازگردند. [۳]
ثوب در قرآن
ثوب در قران به صورت مفرد نیامده ولی ثیاب که جمع آن است در موارد بسیاری آمده است. مانند: «وثیابک فطهر».(سوره مدثر/آیه4) جامه های خویش پاکیزه دار.
«فلیس علیهن جناح ان یضعن ثیابهن»؛ (سوره نور/آیه60) بر زنان سالخورده که امید شوهر ندارند گناهی نیست که جامه های خویش فروگذارند.
یعنی آن جامه که بالای دیگر جامه ها پوشند، مانند چادر و عبا. از اینجا معلوم می شود که زنان جوان نباید بی چادر و عبا در مناظر مردم ظاهر شوند، جامه های عادی زنان خالی از زیب و آرایشی نیست که جالب نظر و موجب ریبت است، لازم است جامه بی آرایشی روی همه بپوشند و اگر جامه زیرین هم ساده و بی آرایش باشد، باک بدان نیست.[۴]