آیه ۱ تحریم: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی '=== متن آیه === {{قرآن در قاب|یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ ا...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آیه== | |
− | {{قرآن در قاب| | + | {{قرآن در قاب|«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ».|سوره=66|آیه=1}} |
− | + | ==ترجمه== | |
− | ای | + | ای پیامبر چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده است، به خاطر خشنود ساختن زنانت بر خود حرام می کنی؟ و خدا آمرزنده و مهربان است. |
− | == | + | ==نزول== |
− | «[[شیخ طوسى]]» عبدالله بن شداد بن الهلال روایت کند که [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم در نزد زینب یکى از زوجات خویش شربت عسل نوشید و توقف وى در نزد او زیاد شده بود. این موضوع بر عائشه و حفصه گران آمد وقتى که پیامبر نزد آنان برگشت، آنها به پیامبر گفتند: یا رسول الله از دهان تو بوى بدى به مشام ما میرسد. | + | «[[شیخ طوسى]]» گویند: عبدالله بن شداد بن الهلال روایت کند که [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله و سلم در نزد زینب یکى از زوجات خویش شربت عسل نوشید و توقف وى در نزد او زیاد شده بود. این موضوع بر عائشه و حفصه گران آمد وقتى که پیامبر نزد آنان برگشت، آنها به پیامبر گفتند: یا رسول الله از دهان تو بوى بدى به مشام ما میرسد. |
رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن پس شربت عسل را بر خویش حرام نمود و گویند: موضوع بدبوئى دهن پیامبر را حفصه به میان آورد و پیامبر شربت عسل را بر خود حرام نمود. | رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن پس شربت عسل را بر خویش حرام نمود و گویند: موضوع بدبوئى دهن پیامبر را حفصه به میان آورد و پیامبر شربت عسل را بر خود حرام نمود. | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
زید بن اسلم و مسروق و قتادة و شعبى و ضحاک گویند: پیامبر ماریه قبطیه را بر خویش با سوگند خوردن حرام کرده بود آن هم به خاطر خشنودى حفصه زوجه دیگر خود، حسن بصرى گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله ماریه قبطیه مادر ابراهیم را بر خود حرام کرد و آن را به عنوان سر پنهانى به زوجه دیگر خود حفصه گفته بود و حفصه آن را براى عائشه نقل نمود.<ref> صاحب کشف الاسرار گوید: ماریه قبطیه در بیرون [[مدینه]] در نخلستانى خانه اى داشت و زنان پیامبر مایل نبودند که ماریه با خودشان در حجرات [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بسر ببرد و گاهگاهى که پیامبر به جهت طهارت بیرون میرفت نزد ماریه هم میرفت و سبب تحریم ماریه چنین بوده است که پیامبر در هر شبانهروز از روى نوبت نزد یک نفر از زنان خویش میرفت، حفصه در یکى از اوقات نوبه خود از پیامبر اجازه گرفت که نزد پدرش برود، پیامبر به او اجازه داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در غیبت او به دنبال ماریه قبطیة کس فرستاد و با او در حجره حفصه خلوت نمود، حفصه آمد و ماریه را با پیامبر در حجره خویش دید. حفصه به گریه افتاد که چرا در غیاب او پیامبر از نوبه او درباره ماریه استفاده کرده است. پیامبر به حفصه فرمود: ماریه کنیز من است و بر من [[حلال]] است. حفصه با گریه اظهار نارضایتى کرد. پیامبر فرمود: اکنون خاموش باش که براى خاطر تو ماریه را بر خود حرام کرده ام و تو این راز را به کسى ابراز نکن، بعضى از مفسرین گویند: این قضیه از براى عائشه پیش آمد کرده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر عائشه ماریه را بر خود حرام کرده بود و خداوند این آیه را فرستاد که چرا به خاطر زنان خود ماریه را که کنیز حلال تو است بر خویشتن حرام کرده اى. عده دیگرى از مفسرین گویند که پیامبر عسل را بر خود حرام کرد بدین شرح که زینب دختر جحش یکى از زنان پیامبر عسلى داشت که از براى او هدیه آورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم حلوا و عسل را دوست میداشت و بامدادان به حجرات زنان خویش میرفت و از ایشان مى پرسید که براى صبحانه چه چیزى دارند تا این که به حجره زینب میرود و از آن عسل میخورد و این امر سبب مى شود که در حجره زینب زیاد توقف نماید. این کار بر عائشه و حفصه گران مى آید لذا با یکدیگر و سایر زنان توطئهچینى مى کنند که اگر پیامبر نزد آنان بیاید، بگویند که دهن شما بوى بد میدهد. زنان همین کار را کردند. پیامبر فرمود: من در خانه زینب عسل خورده ام از آن به بعد سوگند یاد کرد که عسل نخورد و خوردن آن را بر خویش حرام نمود سپس این آیه نازل گردید. حاکم صاحب المستدرک و نسائى در سنن خود از انس نقل نمایند که پیامبر داراى کنیزى بود، حفصه کارى کرد که پیامبر آن کنیز را بر خود حرام کند و نیز موضوع عسل را بزار از ابن عباس نقل نموده و حافظ بن حجر گوید: مى توان هر دو موضوع کنیز و عسل را سبب نزول آیه قرار داد.</ref> | زید بن اسلم و مسروق و قتادة و شعبى و ضحاک گویند: پیامبر ماریه قبطیه را بر خویش با سوگند خوردن حرام کرده بود آن هم به خاطر خشنودى حفصه زوجه دیگر خود، حسن بصرى گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله ماریه قبطیه مادر ابراهیم را بر خود حرام کرد و آن را به عنوان سر پنهانى به زوجه دیگر خود حفصه گفته بود و حفصه آن را براى عائشه نقل نمود.<ref> صاحب کشف الاسرار گوید: ماریه قبطیه در بیرون [[مدینه]] در نخلستانى خانه اى داشت و زنان پیامبر مایل نبودند که ماریه با خودشان در حجرات [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله بسر ببرد و گاهگاهى که پیامبر به جهت طهارت بیرون میرفت نزد ماریه هم میرفت و سبب تحریم ماریه چنین بوده است که پیامبر در هر شبانهروز از روى نوبت نزد یک نفر از زنان خویش میرفت، حفصه در یکى از اوقات نوبه خود از پیامبر اجازه گرفت که نزد پدرش برود، پیامبر به او اجازه داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در غیبت او به دنبال ماریه قبطیة کس فرستاد و با او در حجره حفصه خلوت نمود، حفصه آمد و ماریه را با پیامبر در حجره خویش دید. حفصه به گریه افتاد که چرا در غیاب او پیامبر از نوبه او درباره ماریه استفاده کرده است. پیامبر به حفصه فرمود: ماریه کنیز من است و بر من [[حلال]] است. حفصه با گریه اظهار نارضایتى کرد. پیامبر فرمود: اکنون خاموش باش که براى خاطر تو ماریه را بر خود حرام کرده ام و تو این راز را به کسى ابراز نکن، بعضى از مفسرین گویند: این قضیه از براى عائشه پیش آمد کرده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر عائشه ماریه را بر خود حرام کرده بود و خداوند این آیه را فرستاد که چرا به خاطر زنان خود ماریه را که کنیز حلال تو است بر خویشتن حرام کرده اى. عده دیگرى از مفسرین گویند که پیامبر عسل را بر خود حرام کرد بدین شرح که زینب دختر جحش یکى از زنان پیامبر عسلى داشت که از براى او هدیه آورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم حلوا و عسل را دوست میداشت و بامدادان به حجرات زنان خویش میرفت و از ایشان مى پرسید که براى صبحانه چه چیزى دارند تا این که به حجره زینب میرود و از آن عسل میخورد و این امر سبب مى شود که در حجره زینب زیاد توقف نماید. این کار بر عائشه و حفصه گران مى آید لذا با یکدیگر و سایر زنان توطئهچینى مى کنند که اگر پیامبر نزد آنان بیاید، بگویند که دهن شما بوى بد میدهد. زنان همین کار را کردند. پیامبر فرمود: من در خانه زینب عسل خورده ام از آن به بعد سوگند یاد کرد که عسل نخورد و خوردن آن را بر خویش حرام نمود سپس این آیه نازل گردید. حاکم صاحب المستدرک و نسائى در سنن خود از انس نقل نمایند که پیامبر داراى کنیزى بود، حفصه کارى کرد که پیامبر آن کنیز را بر خود حرام کند و نیز موضوع عسل را بزار از ابن عباس نقل نموده و حافظ بن حجر گوید: مى توان هر دو موضوع کنیز و عسل را سبب نزول آیه قرار داد.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
+ | ==منابع== | ||
* قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | * قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی. | ||
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 820. | ||
− | + | ==پیوندها== | |
− | + | * [[سوره تحریم]] | |
− | + | * [[سوره تحریم/متن و ترجمه سوره]] | |
− | |||
− | *[[سوره تحریم ]] | ||
− | |||
− | *[[سوره تحریم /متن و ترجمه سوره | ||
− | |||
− | |||
+ | [[رده:آیات سوره تحریم]] | ||
[[رده:آیات دارای شان نزول]] | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۶
متن آیه
ترجمه
ای پیامبر چرا چیزی را که خدا بر تو حلال کرده است، به خاطر خشنود ساختن زنانت بر خود حرام می کنی؟ و خدا آمرزنده و مهربان است.
نزول
«شیخ طوسى» گویند: عبدالله بن شداد بن الهلال روایت کند که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در نزد زینب یکى از زوجات خویش شربت عسل نوشید و توقف وى در نزد او زیاد شده بود. این موضوع بر عائشه و حفصه گران آمد وقتى که پیامبر نزد آنان برگشت، آنها به پیامبر گفتند: یا رسول الله از دهان تو بوى بدى به مشام ما میرسد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله از آن پس شربت عسل را بر خویش حرام نمود و گویند: موضوع بدبوئى دهن پیامبر را حفصه به میان آورد و پیامبر شربت عسل را بر خود حرام نمود.
زید بن اسلم و مسروق و قتادة و شعبى و ضحاک گویند: پیامبر ماریه قبطیه را بر خویش با سوگند خوردن حرام کرده بود آن هم به خاطر خشنودى حفصه زوجه دیگر خود، حسن بصرى گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله ماریه قبطیه مادر ابراهیم را بر خود حرام کرد و آن را به عنوان سر پنهانى به زوجه دیگر خود حفصه گفته بود و حفصه آن را براى عائشه نقل نمود.[۱]
پانویس
- ↑ صاحب کشف الاسرار گوید: ماریه قبطیه در بیرون مدینه در نخلستانى خانه اى داشت و زنان پیامبر مایل نبودند که ماریه با خودشان در حجرات رسول خدا صلی الله علیه و آله بسر ببرد و گاهگاهى که پیامبر به جهت طهارت بیرون میرفت نزد ماریه هم میرفت و سبب تحریم ماریه چنین بوده است که پیامبر در هر شبانهروز از روى نوبت نزد یک نفر از زنان خویش میرفت، حفصه در یکى از اوقات نوبه خود از پیامبر اجازه گرفت که نزد پدرش برود، پیامبر به او اجازه داد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در غیبت او به دنبال ماریه قبطیة کس فرستاد و با او در حجره حفصه خلوت نمود، حفصه آمد و ماریه را با پیامبر در حجره خویش دید. حفصه به گریه افتاد که چرا در غیاب او پیامبر از نوبه او درباره ماریه استفاده کرده است. پیامبر به حفصه فرمود: ماریه کنیز من است و بر من حلال است. حفصه با گریه اظهار نارضایتى کرد. پیامبر فرمود: اکنون خاموش باش که براى خاطر تو ماریه را بر خود حرام کرده ام و تو این راز را به کسى ابراز نکن، بعضى از مفسرین گویند: این قضیه از براى عائشه پیش آمد کرده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله به خاطر عائشه ماریه را بر خود حرام کرده بود و خداوند این آیه را فرستاد که چرا به خاطر زنان خود ماریه را که کنیز حلال تو است بر خویشتن حرام کرده اى. عده دیگرى از مفسرین گویند که پیامبر عسل را بر خود حرام کرد بدین شرح که زینب دختر جحش یکى از زنان پیامبر عسلى داشت که از براى او هدیه آورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله هم حلوا و عسل را دوست میداشت و بامدادان به حجرات زنان خویش میرفت و از ایشان مى پرسید که براى صبحانه چه چیزى دارند تا این که به حجره زینب میرود و از آن عسل میخورد و این امر سبب مى شود که در حجره زینب زیاد توقف نماید. این کار بر عائشه و حفصه گران مى آید لذا با یکدیگر و سایر زنان توطئهچینى مى کنند که اگر پیامبر نزد آنان بیاید، بگویند که دهن شما بوى بد میدهد. زنان همین کار را کردند. پیامبر فرمود: من در خانه زینب عسل خورده ام از آن به بعد سوگند یاد کرد که عسل نخورد و خوردن آن را بر خویش حرام نمود سپس این آیه نازل گردید. حاکم صاحب المستدرک و نسائى در سنن خود از انس نقل نمایند که پیامبر داراى کنیزى بود، حفصه کارى کرد که پیامبر آن کنیز را بر خود حرام کند و نیز موضوع عسل را بزار از ابن عباس نقل نموده و حافظ بن حجر گوید: مى توان هر دو موضوع کنیز و عسل را سبب نزول آیه قرار داد.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه عبدالمحمد آیتی.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 820.