منابع و پی نوشتهای متوسط
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

عقوق والدین: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(جایگاه عقوق والدین)
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
'''«عقوق والدین»''' به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان می‌باشد و عاقّ والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادرش از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند. عقوق والدین از [[گناهان]] کبیره بوده و از آفات و عواقب آن می‌توان به عدم قبولی [[نماز]] و [[دعا]] و عدم‌ [[برکت]] در مال و زندگی فرد اشاره کرد.
"عقوق" از ماده عقق (عقّ) و عقوق والدین به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان می‌باشد.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صار، ۱۴۱۴، سوم، ج۱۰، ص۲۵۶.</ref> عاق والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادر از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.<ref>صدر حاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۲، اول، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref> [[علامه مجلسی]] در شرح [[الکافی (کتاب)|کافی]] گوید: عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق [[گناه]] کبیره است و دلیل بر حرمت آن [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] و [[اجماع]] خاصه و عامه است.<ref>دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، سیزدهم، ج۱، ص۱۲۰.</ref>
+
==مفهوم‌شناسی==
 +
 
 +
«عقوق» از ماده عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان می‌باشد.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صار، ۱۴۱۴، سوم، ج۱۰، ص۲۵۶.</ref> عاق والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادر از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.<ref>صدر حاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۲، اول، ج۱۱، ص۳۳۳.</ref>  
 +
 
 +
[[علامه مجلسی]] در شرح «[[الکافی (کتاب)|کافی]]» گوید: عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق [[گناه]] کبیره است و دلیل بر حرمت آن [[قرآن|کتاب]] و [[سنت]] و [[اجماع]] خاصه و عامه است.<ref>دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، سیزدهم، ج۱، ص۱۲۰.</ref>
 +
 
 +
از [[امیرالمؤمنین]] (علیه‌السّلام) روایت شده که محزون ساختن پدر یا مادر از عقوق است.<ref>مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول.</ref> و از موارد قطعی عقوق که گناه کبیره است ترک بر واجب مانند [[نفقه]] مخارج روزانه و لباس و مسکن در صورت احتیاج پدر یا مادر می‌باشد و به‌طور کلی آزردن خاطر والدین و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و حرام مسلم است. و از [[امام صادق]] (علیه‌السّلام) مروی است که کمترین عقوق و ناسپاسی والدین گفتن «اُفّ» است به روی پدر یا مادر و اگر خدا چیزی را از آن آسان‌تر می‌دانست از آن نهی می‌کرد. و نیز از عقوق است به پدر یا مادر نگاه خیره و تند کردن.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، باب العقوق.</ref>
 +
 
 +
عقوق والدین یا ناشی از [[کینه]] و خشم است یا از [[بخل]] و حبّ دنیاست و به هر حال، از رذایل اخلاقی است.<ref>نراقی، ملا مهدی، علم اخلاق اسلامی (گزیده ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال الدین مجتبوی، ص ۲۸۱.</ref>
  
 
== جایگاه عقوق والدین ==
 
== جایگاه عقوق والدین ==
عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع [[قطع رحم]] است زیرا نزدیک‌ترین ارحام به سبب ولادت تحقق می‌یابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان می‌کند. [[امام صادق]] علیه السلام می‌فرماید: {{متن حدیث|«عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً»}}<ref>محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۷، اول، ج۱۴، ص۷۰۹۸.</ref> نافرمانی والدین از گناهان کبیره است زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده است.
+
عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع [[قطع رحم]] است، زیرا نزدیک‌ترین ارحام به سبب ولادت تحقق می‌یابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان می‌کند. [[امام صادق]] علیه السلام می‌فرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً».<ref>محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، قم، ج۱۴، ص۷۰۹۸.</ref>  
  
گرچه عواطف انسانی و مسأله حق شناسی به تنهایی برای رعایت [[احترام به والدین]] کافی است، ولی از آنجا که [[اسلام]] حتی در مسائلی که هم [[عقل]] در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمی‌یابد، سکوت روا نمی‌دارد بلکه به عنوان تأکید در این گونه موارد، دستوراتی صادر می‌کند. در مورد احترام به والدین آنقدر تأکید کرده که در کمتر مسأله‌ای دیده می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۴، سوم، ۲۳۶.</ref>
+
عقوق و نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده و بر آن وعده‌ [[عذاب]] داده شده است. همچنین در روایاتی که از [[اهل بیت]] (علیهم‌السّلام) در شماره‌ کبائر از ایشان رسیده، به کبیره بودن عقوق والدین تصریح شده‌ است. از [[پیامبر اکرم]] (صلّی الله‌علیه‌وآله‌) چنین رسیده است که از هر گناه کبیره بزرگ‌تر، [[شرک]] به خدا و عقوق والدین است. [[امام صادق]] (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً»؛<ref>محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج ۱۳، ص۴۹۹.</ref> نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیان‌گر و بدبخت قرار داده است.
  
مهمترین رابطه‌ای که ممکن است بین دو [[انسان]] تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگی وجود فرزند به وجود والدین اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است که همانندی در سایر افراد جامعه ندارد، البته ممکن است پدر و مادر غیر از حق پدری و مادری حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در سایر افراد جامعه همانند داشته باشد اما اصل حقوق والدین در جای دیگر یافت نمی‌شود از این روست که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر در جای دیگری نظیر ندارد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزش پژوهش امام خمینی، ۱۳۷۸، اول، ج۳، ص۵۳.</ref>
+
گرچه عواطف انسانی و مسأله حق شناسی به تنهایی برای رعایت [[احترام به والدین]] کافی است، ولی از آنجا که [[اسلام]] حتی در مسائلی که هم [[عقل]] در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمی‌یابد، سکوت روا نمی‌دارد و به عنوان تأکید در این گونه موارد، دستوراتی صادر می‌کند. دین اسلام در مورد احترام به والدین آنقدر تأکید کرده که در کمتر مسأله‌ای دیده می‌شود.<ref>مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص۲۳۶.</ref>
 +
 
 +
مهمترین رابطه‌ای که ممکن است بین دو [[انسان]] تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگی وجود فرزند به وجود والدین اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است که همانندی در سایر افراد جامعه ندارد، البته ممکن است پدر و مادر غیر از حق پدری و مادری، حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در سایر افراد جامعه همانند داشته باشد، اما اصل حقوق والدین در جای دیگر یافت نمی‌شود؛ از این روست که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر در جای دیگری نظیر ندارد.<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزش پژوهش امام خمینی، ج۳، ص۵۳.</ref>
 +
 
 +
میان [[عبادت]] خدا و [[احترام به والدین|احترام به پدر و مادر]] ارتباط و پیوندی وجود دارد، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه [[الله|خدا]] است و در مراحل بعد به پدر و مادر برمی‌گردد. زیرا فرزند بخشی از وجود پدر و مادر است. پس ترک حقوق والدین، همدوش [[شرک]] به خداست.<ref>شیخ الاسلامی، جعفر؛ پدر و مادر در قرآن، تهران، داود، ۱۳۷۸، اول، ص ۵۳-۵۲.</ref>
  
اما متأسفانه فرزندان وقتی از پدر و مادرشان بی نیاز می‌شوند، اغلب نظریات تازه و عجیبی پیدا می‌کنند که با نظریات والدین مخالف می‌باشد، فرزندان از ولی نعمت خویش (والدین) زود خسته می‌گردند. مواردی از این قبیل باعث شده که اسلام تأکید فراوانی درباره پیوند و نیکی فرزند به والدین داشته باشد، اما سفارش فرزند به پدر و مادر کمتر دیده می‌شود و در حاشیه دستوران مذهبی قرار دارد، زیرا [[فطرت]] و طبیعت پدر و مادر خود ضامن رعایت حقوق فرزندان است. از جمله این حقوق، تربیت نیکو، نامگذاری نیکو، ازدواج مناسب و... می‌باشد.<ref>حسینی شیرازی، محمد؛ اخلاق اسلامی، ترجمه علی کاظمی، قم، قرآن قم، ۱۳۵۸، ص۱۰۲.</ref>
+
اما متأسفانه فرزندان وقتی از پدر و مادرشان بی نیاز می‌شوند، اغلب نظریات تازه و عجیبی پیدا می‌کنند که با نظریات والدین مخالف می‌باشد، فرزندان از ولی نعمت خویش (والدین) زود خسته می‌گردند. مواردی از این قبیل باعث شده که اسلام تأکید فراوانی درباره پیوند و نیکی فرزند به والدین داشته باشد؛ اما سفارش فرزند به پدر و مادر کمتر دیده می‌شود و در حاشیه دستوران مذهبی قرار دارد، زیرا [[فطرت]] و طبیعت پدر و مادر خود ضامن رعایت حقوق فرزندان است. از جمله این حقوق، تربیت نیکو، نامگذاری نیکو، [[ازدواج]] مناسب و... می‌باشد.<ref>حسینی شیرازی، محمد؛ اخلاق اسلامی، ترجمه علی کاظمی، قم، قرآن قم، ۱۳۵۸، ص۱۰۲.</ref>
  
نیکی به پدر و مادر برترین وسیله [[قرب الهی|قرب]] به خدا و شریف‌ترین سعادت‌هاست. هر مؤمنی سزاوار است که در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و در خدمت آنها کوتاهی نکند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد، نگاه تند به ایشان نیفکند بلکه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از فروتنی و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید، اجر و ثوابش بیشتر است، در صورت اختلاف بین والدین فرزند باید در اصلاح و آشتی میان آنها به هر طریق ممکن بکوشد.<ref>علم اخلاق اسلامی، پیشین،‌ ص۲۸۲.</ref>
+
نیکی به پدر و مادر بهترین وسیله [[قرب الهی|قرب]] به خدا و شریف‌ترین سعادت‌هاست. هر مؤمنی سزاوار است که در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و در خدمت آنها کوتاهی نکند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد؛ نگاه تند به ایشان نیفکند بلکه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از [[تواضع]] و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید، اجر و ثوابش بیشتر است.<ref>علم اخلاق اسلامی، پیشین،‌ ص۲۸۲.</ref>
  
 
==حقوق والدین در قرآن==
 
==حقوق والدین در قرآن==
  
"عقوق" و مشتقات آن در [[قرآن]] نیامده است ولی آیات فراوانی وجود دارد که اشاره به مقام والای پدر و مادر دارند و وظیفه فرزندان را در قبال زحمات ایشان بازگو می‌کنند:  
+
کلمه "عقوق" و مشتقات آن در [[قرآن]] نیامده است، ولی [[آیات]] فراوانی وجود دارد که اشاره به مقام والای پدر و مادر دارند و وظیفه فرزندان را در قبال زحمات ایشان بازگو می‌کنند:  
  
'''الف:''' {{متن قرآن|{{آیه|17|23}} * {{آیه|17|24}}}}.<ref>[[سوره اسراء]]/ ۲۴-۲۳ (ترجمه آیات از آیت الله مکارم شیرازی می‌باشد).</ref> و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها، نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو و بادهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.
+
'''الف:''' {{متن قرآن|«وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا»}}؛<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۲۴-۲۳.</ref> و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.
  
این [[آیه|آیات]] از جمله تأکیدات قرآن است بر مسأله حقوق والدین؛ "قضا" مفهوم مؤکدتری نسبت به "امر" دارد و امر و فرمان قطعی را می‌رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است، قرار دادن [[توحید]] یعنی اساسی ترین اصل [[اسلام|اسلامی]] در کنار نیکی به پدر و مادر تأکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن [[احسان]] که هر گونه نیکی را شامل می‌شود و همچنین مطلق بودن والدین که مسلمان و کافر را نیز دربرمی‌گیرد سومین و چهارمین تأکید در این جمله است. نکره بودن احسان که در این گونه موارد برای عظمت می‌آید، پنجمین تأکید محسوب می‌شود.<ref>مکارم شیرازی،‌ ناصر و دیگران؛ تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۱۲، ص۷۶-۷۳.</ref>
+
این [[آیه|آیات]] از جمله تأکیدات قرآن است بر مسأله حقوق والدین؛ "قضا" مفهوم مؤکدتری نسبت به "امر" دارد و امر و فرمان قطعی را می‌رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است. قرار دادن [[توحید]] یعنی اساسی ترین اصل [[اسلام|اسلامی]] در کنار نیکی به پدر و مادر، تأکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن [[احسان]] که هر گونه نیکی را شامل می‌شود و همچنین مطلق بودن والدین که مسلمان و کافر را نیز دربرمی‌گیرد، سومین و چهارمین تأکید در این جمله است. نکره بودن احسان که در این گونه موارد برای عظمت می‌آید، پنجمین تأکید محسوب می‌شود.<ref>مکارم شیرازی،‌ ناصر و دیگران؛ تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۱۲، ص۷۶-۷۳.</ref>
  
[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کلمه «افّ» می‌فرماید: «این کمترین آزردن است که خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را [[حرام]] کرده است».<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۶.</ref>  
+
[[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام در [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کلمه «اُفّ» می‌فرماید: «این کمترین آزردن است که خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را [[حرام]] کرده است».<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۶.</ref>  
  
باز تأکید می‌کند که با قول کریم و بزرگوارانه که نهایت [[ادب]] در سخن است، با آنها سخن بگو که زبان کلید قلب است. و هرگاه به سوی درگاه الهی روی آوری پدر و مادر را چه در حیات و چه در ممات فراموش مکن و برایشان از خداوند تقاضای رحمت نما.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ص ۷۶.</ref>  
+
همچنین تأکید می‌کند که با قول کریم و بزرگوارانه که نهایت [[ادب]] در سخن است، با آنها سخن بگو که زبان کلید قلب است. و هرگاه به سوی درگاه الهی روی آوری پدر و مادر را چه در حیات و چه در ممات فراموش مکن و برایشان از خداوند تقاضای رحمت نما.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ص ۷۶.</ref>  
  
میان [[عبادت]] خدا و [[احترام به والدین|احترام به پدر و مادر]] ارتباط و پیوندی وجود دارد، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه [[الله|خدا]] است و در مراحل بعد به پدر و مادر برمی‌گردد. زیرا فرزند بخشی از وجود پدر و مادر است. پس ترک حقوق والدین، همدوش [[شرک]] به خداست.<ref>شیخ الاسلامی، جعفر؛ پدر و مادر در قرآن، تهران، داود، ۱۳۷۸، اول، ص ۵۳-۵۲.</ref>
+
'''ب:''' {{متن قرآن|«وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ * وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...»}}؛<ref>[[سوره لقمان]]، آیه ۱۴-۱۵.</ref> و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است. و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری. (بلکه می‌دانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن ولی با آن دو در دنیا به طرز شایسته‌ای رفتار کن...».
  
'''ب:''' {{متن قرآن|«وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ *  وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...»}}.<ref>[[سوره لقمان]]/۱۴-۱۵.</ref> و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است. و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری. (بلکه می‌دانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن ولی با آن دو در دنیا به طرز شایسته‌ای رفتار کن...».
+
بدون شک اگر زحمات فراوانی که مادر از هنگام حمل تا وضع و دوران شیرخوارگی تا بزرگ شدن او تحمل می‌کند، رنج ها، بیداری ها، بیماری ها، پرستاری‌ها و... که همه را با آغوش باز در راه فرزند پذیرا می‌گردد، در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان در [[احسان]] به مقام مادر بکوشد باز هم در برابر حقوق او بدهکار است.<ref>یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، پیشین، ص ۲۴۱.</ref> از جمله افتخارات [[حضرت عیسی]] علیه السلام به خود، نیکوکاری‌اش را نسبت به مادرش ذکر کرده<ref>[[سوره مریم]]، آیه ۳۲.</ref> که دلیلی بر اهمیت مقام مادر است.<ref>مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۵۸.</ref>
  
بدون شک اگر زحمات فراوانی که مادر از هنگام حمل تا وضع و دوران شیرخوارگی تا بزرگ شدن او تحمل می‌کند، رنج ها، بیداری ها، بیماری ها، پرستاری‌ها و... که همه را با آغوش باز در راه فرزند پذیرا می‌گردد، در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان در [[احسان]] به مقام مادر بکوشد باز هم در برابر حقوق او بدهکار است.<ref>یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، پیشین، ص ۲۴۱.</ref> از جمله افتخارات [[حضرت عیسی]] علیه السلام به خود، نیکوکاری‌اش را نسبت به مادرش ذکر کرده<ref>[[سوره مریم]]/ ۳۲.</ref> که دلیلی بر اهمیت مقام مادر است.<ref>مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۵۸.</ref>
+
از نظر عملی و تجربی ثابت شده که مادران در دوران بارداری دچار وهن و سستی می‌شوند، چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را بر پرورش جنین خود اختصاص می‌دهند و خود دچار کمبود ویتامین می‌شوند که باید جبران کنند، در دوران شیر دادن نیز اینگونه است. به هر حال در این دوران، مادر بزرگترین فداکاری را هم از نظر عاطفی و هم و از نظر جسمی و هم خدمات دیگر در مورد فرزندش انجام می‌دهد.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج۱۷، ص۴۰.</ref>
  
از نظر عملی و تجربی ثابت شده که مادران در دوران بارداری دچار وهن و سستی می‌شوند چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را بر پرورش جنین خود اختصاص می‌دهند و خود دچار کمبود ویتامین می‌شوند که باید جبران کنند، در دوران شیر دادن نیز اینگونه است. به هر حال در این دوران مادر بزرگترین فداکاری را هم از نظر عاطفی و هم و از نظر جسمی و هم خدمات دیگر در مورد فرزندش انجام می‌دهد.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ج۱۷، ص۴۰.</ref>
+
همچنین با این که نعمت‌های خدا بیش از آن است که قابل شمارش باشد، شکرگذاری در برابر پدر و مادر را همردیف [[شکر]] خود قرار داده است و این عمق و وسعت حقوق والدین است.<ref>سلطانی، غلامرضا؛ تکامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۲، چهاردهم، ج۲، ص۱۷۰.</ref> در هیچ جای قرآن سراغ نداریم که خداوند بلافاصله بعد از دستور به شکر از خودش، دستور به شکر از والدین بدهد. جالب این که شکر والدین را از شکر خدا جدا نمی‌کند، بلکه امر به این دو شکر را با یک فعل ذکر می‌کند و این چیزی جز اهمیت حقوق والدین را نمی‌رساند.<ref>اخلاق در قرآن، پیشین، ص ۵۶-۵۵.</ref>
  
همچنین با این که نعمت‌های خدا بیش از آن است که قابل شمارش باشد، شکرگذاری در برابر پدر و مادر را همردیف آن قرار داده است و این عمق و وسعت حقوق والدین است.<ref>سلطانی، غلامرضا؛ تکامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۲، چهاردهم، ج۲، ص۱۷۰.</ref> در هیچ جای قرآن سراغ نداریم که خداوند بلافاصله بعد از دستور به [[شکر]] از خودش، دستور به شکر از والدین بدهد. جالب این که شکر والدین را از شکر خدا جدا نمی‌کند بلکه امر به این دو شکر را با یک فعل ذکر می‌کند و این چیزی جز اهمیت حقوق والدین را نمی‌رساند.<ref>اخلاق در قرآن، پیشین، ص ۵۶-۵۵.</ref>
+
اما از آنجا که توجه به [[نیکی به پدر و مادر|نیکی]] در مورد والدین، ممکن است این توهم را ایجاد کند که حتی در مسأله [[عقاید]] و [[کفر]] و [[ایمان]] باید از ایشان پیروی نمود. قرآن برای پاسخ این توهم می‌افزاید هرگز نباید رابطه انسان و پدر مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقادات مکتبی گردد. تعبیر «جاهداک» اشاره به این است که آنها گمان می‌کنند که سعادت فرزند را می‌خواهند و تلاش می‌کنند که او را بر عقیده انحرافی خویش بکشانند. وظیفه فرزندان این است که در برابر این فشار‌ها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را حفظ نمایند. احسان و تکریم در امور دنیوی و اطاعت آنها در این امور لازم است، ولی اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود لازم نیست. در حقیقت همه چیز باید فدای هدف اصلی یعنی [[توحید]] شود.<ref>مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۲۶-۲۵.</ref>  
  
اما از آنجا که توجه به [[نیکی به پدر و مادر|نیکی]] در مورد والدین ممکن است این توهم را ایجاد کند که حتی در مسأله [[عقاید]] و [[کفر]] و [[ایمان]] باید از ایشان پیروی نمود. قرآن برای پاسخ این توهم می‌افزاید هرگز نباید رابطه انسان و پدر مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقادات مکتبی گردد. تعبیر «جاهداک» اشاره به این است که آنها گمان می‌کنند که سعادت فرزند را می‌خواهند و تلاش می‌کنند که او را بر عقیده انحرافی خویش بکشانند. وظیفه فرزندان این است که در برابر این فشار‌ها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را حفظ نمایند.  
+
باز از آنجا که ممکن است این توهم ایجاد شود که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل به خرج داد، [[قرآن]] بلافاصله می‌افزاید عدم اطاعت آنها در این مسأله دلیل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نیست.<ref>تفسیر نمونه، پیشین، ‌ص ۴۳-۴۲.</ref>
  
باز از آنجا که ممکن است این توهم ایجاد شود که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل به خرج داد [[قرآن]] بلافاصله می‌افزاید عدم اطاعت آنها در این مسأله دلیل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نیست.<ref>تفسیرنمونه، پیشین، ‌ص ۴۳-۴۲.</ref> احسان و تکریم در امور دنیوی و اطاعت آنها در این امور لازم است ولی اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود لازم نیست. در حقیقت همه چیز باید فدای هدف اصلی یعنی [[توحید]] شود.<ref>مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۲۶-۲۵.</ref>
+
'''ج.''' در قرآن مجید از قول [[عیسی بن مریم]] (علیه‌السّلام) حکایت می‌فرماید: {{متن قرآن|«و بَرّاً بوالدتی و لَم یجعلنی جباراً شقیاً»}}؛<ref>[[سوره مریم]]، آیه۳۲.</ref> خداوند مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستم‌کار و بدعاقبت قرار نداد.
 +
در این [[آیه]] شریفه عاق والدین را به دو صفت یاد فرموده: جبار (گردنکش و ستمگر) و شقی (تیره بخت) و به هر یک از آنها وعده‌ی عذاب سخت داده شده، چنانچه درباره‌ی جبار می‌فرماید: {{متن قرآن|«و خابَ کلّ جبار عنید مِن وَرائه جهنم...»}}؛<ref>[[سوره ابراهیم]]، آیه۱۵-۱۶.</ref> و نومید شد هر گردن‌کش کینه‌ورزی پشت سر او است دوزخ....
 +
و درباره‌ی شقی می‌فرماید: {{متن قرآن|«فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض الا ماشاء ربک ان ربک فعال لما یرید»}}؛<ref>[[سوره هود]]، آیه۱۰۶-۱۰۷.</ref> اما آنها که بدبختند در آتشند و ایشان را در آتش ناله‌ای زار و خروشی سخت باشد، در آن آتش همیشه تا آسمان‌ها و زمین بر پا است جاویدانند مگر آنچه که پروردگارت خواهد.  
  
 
==مکافات عقوق والدین==
 
==مکافات عقوق والدین==
حدیثی از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اعظم]] صلی الله علیه و آله در این باره بسیار تأمل برانگیز است: «اِثْنَتانِ یُعَجِّلُها اللهُ فِی الدُنیا: الْبَغیُ و عُقوقُ الْوالِدَیْنِ».<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.</ref> «دو کار است که خداوند در همین دنیا کیفرش را می‌دهد تعدی کردن و نافرمانی والدین».
+
[[حدیث|حدیثی]] از حضرت [[پیامبر اسلام|رسول اعظم]] صلی الله علیه وآله در این باره بسیار تأمل برانگیز است: «اِثْنَتانِ یُعَجِّلُها اللهُ فِی الدُنیا: الْبَغیُ و عُقوقُ الْوالِدَیْنِ».<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.</ref> «دو کار است که خداوند در همین دنیا کیفرش را می‌دهد؛ تعدی کردن و نافرمانی والدین».
 +
 
 +
روایات فراوانی وجود دارد که مؤید این حدیث است؛ از [[امام صادق]] (علیه‌السّلام) نقل شده است: «من نظرَ الی أبَویه نظرَ ماقِت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلوة؛ کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد -در حالی که والدین بر او ستم کرده باشند- خداوند نماز او را نمی‌پذیرد.»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی.</ref> پس چگونه است در صورتی که به او نیکوکار باشند؟ عاق والدین نمازش مقبول نمی‌شود.
 +
 
 +
پیغمبر اکرم (صلّی الله‌علیه‌وآله‌) فرمود: «ایّاکم و عقوق الوالدین فانّ ریحَ الجنة یوجد من مسیره الف عام و لا یجدها عاقّ ولا قاطع رحم»؛ از آزردن والدین بپرهیزید به درستی که بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می‌شود ولی عاق والدین و قاطع رحم آن را نمی‌یابند.<ref>حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۸۱.</ref>
 +
 
 +
از همان حضرت مروی است که فرمود: «مَن اسخطَ والدَیه فقد اسخط الله و من اغضبهما فقد اغضبَ الله»؛ کسی که پدر و مادر خود را به خشم درآورد خدای را به غضب درآورده است.<ref>نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۳.</ref>
 +
 
 +
و همچنین فرمود: «مَن آذَی والدَیه فقد آذانی و مَن آذانی فقد آذی الله و مَن آذی الله فهو ملعون»؛ کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدای را آزرده و آزار کننده‌ی خدا معلون است.<ref>همان.</ref> و همچنین فرمود: «ولیعمل العاق ما شاء إن یعمل فلَن یدخل الجنة؛ عاق والدین هر عملی که می‌خواهد به جا آورد، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.»<ref>همان.</ref>
 +
 
 +
و نیز پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) فرمود: «ثلاثة لا یکلّمهم الله یوم القیمه ولا یزکّیهم ولا ینظر الیهم و لهم عذاب الیم و هم المکذّب بالقدر و المُدمن للخمر و العاق الوالدیه»؛<ref>نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۳۲۹.</ref> سه طایفه‌اند که در روز [[قیامت]] خداوند با ایشان سخن نمی‌فرماید و نظر رحمت به آنها نمی‌کند و ایشان را پاک نکرده و از برای آنها عذاب دردناکی است؛ ایشان شراب‌خواران و تکذیب‌کنندگان به قدر الهی و عاق والدین‌ هستند.
 +
 
 +
و از حضرت صادق (علیه‌السّلام) مروی است که فرمود: «ملعونٌ ملعون مَن ضربَ والدَیه ملعونٌ ملعون من عقّ والدیه»؛ ملعون است ملعون است کسی که والدینش را بزند و کسی که آزار به آنها رساند.<ref>نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۴.</ref>
  
روایات فراوانی وجود دارد که مؤید این حدیث است: عاق والدین نمازش مقبول نمی‌شود،<ref>همان.</ref> دعایش مستجاب نمی‌گردد،<ref>الوافی، ج۱ ص۱۷۳، به نقل از مقام والدین در اسلام.</ref> عقوق والدین سبب کمی مال و باعث [[ذلت نفس|ذلت]] می‌گردد<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.</ref> و... این تنها مکافات دنیوی است و مجازات اخروی به قوت خود باقی است.
+
همچنین طبق روایات: [[نماز]] عاق والدین مقبول نمی‌شود،<ref>همان.</ref> دعایش مستجاب نمی‌گردد،<ref>الوافی، ج۱ ص۱۷۳، به نقل از مقام والدین در اسلام.</ref> عقوق والدین سبب کمی مال و باعث [[ذلت نفس|ذلت]] می‌گردد<ref>میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.</ref> و...؛ این تنها مکافات دنیوی است و مجازات اخروی به قوت خود باقی است.
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
==منابع==
 
==منابع==
*علی محمودی، عقوق والدین، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۱۰ تیر ۱۳۹۲.
+
*[http://www.pajoohe.ir "عقوق والدین"، علی محمودی، دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۱۰ تیر ۱۳۹۲.
 +
*"عقوق والدین"، پایگاه معارف قرآن.
 +
*"عقوق والدین"، پایگاه اندیشه قم.
 
[[رده:اخلاق خانواده]]
 
[[رده:اخلاق خانواده]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۵، ساعت ۱۰:۵۵

«عقوق والدین» به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان می‌باشد و عاقّ والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادرش از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند. عقوق والدین از گناهان کبیره بوده و از آفات و عواقب آن می‌توان به عدم قبولی نماز و دعا و عدم‌ برکت در مال و زندگی فرد اشاره کرد.

مفهوم‌شناسی

«عقوق» از ماده عقق (عقّ) و به معنی نافرمانی و سرکشی از پدر و مادر و بریدن از ایشان می‌باشد.[۱] عاق والدین در مورد فرزندی است که پدر و مادر از او ناراضی بوده و او را نفرین کرده باشند.[۲]

علامه مجلسی در شرح «کافی» گوید: عقوق والدین به این است که فرزند، حرمت آنها را رعایت نکند و بی ادبی نماید و آنها را به سبب گرفتاری یا رفتاری برنجاند و آزار و اذیت کند و در چیزهایی که عقلاً و شرعاً مانعی ندارد از آنها نافرمانی نماید و این عقوق گناه کبیره است و دلیل بر حرمت آن کتاب و سنت و اجماع خاصه و عامه است.[۳]

از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) روایت شده که محزون ساختن پدر یا مادر از عقوق است.[۴] و از موارد قطعی عقوق که گناه کبیره است ترک بر واجب مانند نفقه مخارج روزانه و لباس و مسکن در صورت احتیاج پدر یا مادر می‌باشد و به‌طور کلی آزردن خاطر والدین و رنجاندن و ناراحت ساختن آنها عقوق و حرام مسلم است. و از امام صادق (علیه‌السّلام) مروی است که کمترین عقوق و ناسپاسی والدین گفتن «اُفّ» است به روی پدر یا مادر و اگر خدا چیزی را از آن آسان‌تر می‌دانست از آن نهی می‌کرد. و نیز از عقوق است به پدر یا مادر نگاه خیره و تند کردن.[۵]

عقوق والدین یا ناشی از کینه و خشم است یا از بخل و حبّ دنیاست و به هر حال، از رذایل اخلاقی است.[۶]

جایگاه عقوق والدین

عقوق و آزردن پدر و مادر بدترین نوع قطع رحم است، زیرا نزدیک‌ترین ارحام به سبب ولادت تحقق می‌یابد و بنابراین حق پدر و مادر را دو چندان می‌کند. امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً».[۷]

عقوق و نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیانگر بدبخت قرار داده و بر آن وعده‌ عذاب داده شده است. همچنین در روایاتی که از اهل بیت (علیهم‌السّلام) در شماره‌ کبائر از ایشان رسیده، به کبیره بودن عقوق والدین تصریح شده‌ است. از پیامبر اکرم (صلّی الله‌علیه‌وآله‌) چنین رسیده است که از هر گناه کبیره بزرگ‌تر، شرک به خدا و عقوق والدین است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «عقوقُ والِدَیْنِ مِنَ الکبائِر لِأنَّ اللهَ تعالی جَعَلَ العاقَ عَصِیّاً شَقِیّاً»؛[۸] نافرمانی والدین از گناهان کبیره است، زیرا خداوند متعال فرزند نافرمان را عصیان‌گر و بدبخت قرار داده است.

گرچه عواطف انسانی و مسأله حق شناسی به تنهایی برای رعایت احترام به والدین کافی است، ولی از آنجا که اسلام حتی در مسائلی که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمی‌یابد، سکوت روا نمی‌دارد و به عنوان تأکید در این گونه موارد، دستوراتی صادر می‌کند. دین اسلام در مورد احترام به والدین آنقدر تأکید کرده که در کمتر مسأله‌ای دیده می‌شود.[۹]

مهمترین رابطه‌ای که ممکن است بین دو انسان تحقق پیدا کند، رابطه فرزند با پدر و مادر است که نمایانگر وابستگی وجود فرزند به وجود والدین اوست. حق پدر و مادر چنان بزرگ است که همانندی در سایر افراد جامعه ندارد، البته ممکن است پدر و مادر غیر از حق پدری و مادری، حقوق دیگری نیز بر فرزند پیدا کنند که در سایر افراد جامعه همانند داشته باشد، اما اصل حقوق والدین در جای دیگر یافت نمی‌شود؛ از این روست که وظایف و تکالیف فرزند نسبت به پدر و مادر در جای دیگری نظیر ندارد.[۱۰]

میان عبادت خدا و احترام به پدر و مادر ارتباط و پیوندی وجود دارد، چون بزرگترین نعمت، نعمت هستی و حیات است که در درجه اول از ناحیه خدا است و در مراحل بعد به پدر و مادر برمی‌گردد. زیرا فرزند بخشی از وجود پدر و مادر است. پس ترک حقوق والدین، همدوش شرک به خداست.[۱۱]

اما متأسفانه فرزندان وقتی از پدر و مادرشان بی نیاز می‌شوند، اغلب نظریات تازه و عجیبی پیدا می‌کنند که با نظریات والدین مخالف می‌باشد، فرزندان از ولی نعمت خویش (والدین) زود خسته می‌گردند. مواردی از این قبیل باعث شده که اسلام تأکید فراوانی درباره پیوند و نیکی فرزند به والدین داشته باشد؛ اما سفارش فرزند به پدر و مادر کمتر دیده می‌شود و در حاشیه دستوران مذهبی قرار دارد، زیرا فطرت و طبیعت پدر و مادر خود ضامن رعایت حقوق فرزندان است. از جمله این حقوق، تربیت نیکو، نامگذاری نیکو، ازدواج مناسب و... می‌باشد.[۱۲]

نیکی به پدر و مادر بهترین وسیله قرب به خدا و شریف‌ترین سعادت‌هاست. هر مؤمنی سزاوار است که در گرامی داشتن ایشان اهتمام نماید و در خدمت آنها کوتاهی نکند و در معاشرت و مصاحبت با آنها رفتار نیکو داشته باشد؛ نگاه تند به ایشان نیفکند بلکه به نظر رحمت و عطوفت بنگرد، صدای خود را از صدای آنها بلندتر نکند و هر چه از تواضع و خاکساری بر ایشان مبالغه نماید، اجر و ثوابش بیشتر است.[۱۳]

حقوق والدین در قرآن

کلمه "عقوق" و مشتقات آن در قرآن نیامده است، ولی آیات فراوانی وجود دارد که اشاره به مقام والای پدر و مادر دارند و وظیفه فرزندان را در قبال زحمات ایشان بازگو می‌کنند:

الف: «وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا * وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا»؛[۱۴] و پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید، هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها نزد تو به سن پیری رسند، کمترین اهانتی به آنها روا مدار و بر آنها فریاد مزن و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگو و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو پروردگارا همان گونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند مشمول رحمتشان قرار ده.

این آیات از جمله تأکیدات قرآن است بر مسأله حقوق والدین؛ "قضا" مفهوم مؤکدتری نسبت به "امر" دارد و امر و فرمان قطعی را می‌رساند و این نخستین تأکید در این مسأله است. قرار دادن توحید یعنی اساسی ترین اصل اسلامی در کنار نیکی به پدر و مادر، تأکید دیگری است بر اهمیت این دستور اسلامی. مطلق بودن احسان که هر گونه نیکی را شامل می‌شود و همچنین مطلق بودن والدین که مسلمان و کافر را نیز دربرمی‌گیرد، سومین و چهارمین تأکید در این جمله است. نکره بودن احسان که در این گونه موارد برای عظمت می‌آید، پنجمین تأکید محسوب می‌شود.[۱۵]

امام باقر علیه السلام در تفسیر کلمه «اُفّ» می‌فرماید: «این کمترین آزردن است که خداوند آن و هر چه بالاتر از آن را حرام کرده است».[۱۶]

همچنین تأکید می‌کند که با قول کریم و بزرگوارانه که نهایت ادب در سخن است، با آنها سخن بگو که زبان کلید قلب است. و هرگاه به سوی درگاه الهی روی آوری پدر و مادر را چه در حیات و چه در ممات فراموش مکن و برایشان از خداوند تقاضای رحمت نما.[۱۷]

ب: «وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَىٰ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ * وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَىٰ أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا...»؛[۱۸] و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش او را با ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد) و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است. و هرگاه آن دو تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری. (بلکه می‌دانی باطل است) از ایشان اطاعت مکن ولی با آن دو در دنیا به طرز شایسته‌ای رفتار کن...».

بدون شک اگر زحمات فراوانی که مادر از هنگام حمل تا وضع و دوران شیرخوارگی تا بزرگ شدن او تحمل می‌کند، رنج ها، بیداری ها، بیماری ها، پرستاری‌ها و... که همه را با آغوش باز در راه فرزند پذیرا می‌گردد، در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان در احسان به مقام مادر بکوشد باز هم در برابر حقوق او بدهکار است.[۱۹] از جمله افتخارات حضرت عیسی علیه السلام به خود، نیکوکاری‌اش را نسبت به مادرش ذکر کرده[۲۰] که دلیلی بر اهمیت مقام مادر است.[۲۱]

از نظر عملی و تجربی ثابت شده که مادران در دوران بارداری دچار وهن و سستی می‌شوند، چرا که شیره جان و مغز استخوانشان را بر پرورش جنین خود اختصاص می‌دهند و خود دچار کمبود ویتامین می‌شوند که باید جبران کنند، در دوران شیر دادن نیز اینگونه است. به هر حال در این دوران، مادر بزرگترین فداکاری را هم از نظر عاطفی و هم و از نظر جسمی و هم خدمات دیگر در مورد فرزندش انجام می‌دهد.[۲۲]

همچنین با این که نعمت‌های خدا بیش از آن است که قابل شمارش باشد، شکرگذاری در برابر پدر و مادر را همردیف شکر خود قرار داده است و این عمق و وسعت حقوق والدین است.[۲۳] در هیچ جای قرآن سراغ نداریم که خداوند بلافاصله بعد از دستور به شکر از خودش، دستور به شکر از والدین بدهد. جالب این که شکر والدین را از شکر خدا جدا نمی‌کند، بلکه امر به این دو شکر را با یک فعل ذکر می‌کند و این چیزی جز اهمیت حقوق والدین را نمی‌رساند.[۲۴]

اما از آنجا که توجه به نیکی در مورد والدین، ممکن است این توهم را ایجاد کند که حتی در مسأله عقاید و کفر و ایمان باید از ایشان پیروی نمود. قرآن برای پاسخ این توهم می‌افزاید هرگز نباید رابطه انسان و پدر مادرش مقدم بر رابطه او با خدا باشد و هرگز نباید عواطف خویشاوندی حاکم بر اعتقادات مکتبی گردد. تعبیر «جاهداک» اشاره به این است که آنها گمان می‌کنند که سعادت فرزند را می‌خواهند و تلاش می‌کنند که او را بر عقیده انحرافی خویش بکشانند. وظیفه فرزندان این است که در برابر این فشار‌ها تسلیم نشوند و استقلال فکری خود را حفظ نمایند. احسان و تکریم در امور دنیوی و اطاعت آنها در این امور لازم است، ولی اطاعت آنها اگر مخالف فرمان خدا و رسولش بود لازم نیست. در حقیقت همه چیز باید فدای هدف اصلی یعنی توحید شود.[۲۵]

باز از آنجا که ممکن است این توهم ایجاد شود که در برابر پدر و مادر مشرک باید شدت عمل به خرج داد، قرآن بلافاصله می‌افزاید عدم اطاعت آنها در این مسأله دلیل بر قطع رابطه و قطع مهر و محبت و ملاطفت نیست.[۲۶]

ج. در قرآن مجید از قول عیسی بن مریم (علیه‌السّلام) حکایت می‌فرماید: «و بَرّاً بوالدتی و لَم یجعلنی جباراً شقیاً»؛[۲۷] خداوند مرا نیکوکار به مادرم قرار داد و مرا ستم‌کار و بدعاقبت قرار نداد. در این آیه شریفه عاق والدین را به دو صفت یاد فرموده: جبار (گردنکش و ستمگر) و شقی (تیره بخت) و به هر یک از آنها وعده‌ی عذاب سخت داده شده، چنانچه درباره‌ی جبار می‌فرماید: «و خابَ کلّ جبار عنید مِن وَرائه جهنم...»؛[۲۸] و نومید شد هر گردن‌کش کینه‌ورزی پشت سر او است دوزخ.... و درباره‌ی شقی می‌فرماید: «فاما الذین شقوا ففی النار لهم فیها زفیر و شهیق خالدین فیها ما دامت السماوات و الارض الا ماشاء ربک ان ربک فعال لما یرید»؛[۲۹] اما آنها که بدبختند در آتشند و ایشان را در آتش ناله‌ای زار و خروشی سخت باشد، در آن آتش همیشه تا آسمان‌ها و زمین بر پا است جاویدانند مگر آنچه که پروردگارت خواهد.

مکافات عقوق والدین

حدیثی از حضرت رسول اعظم صلی الله علیه وآله در این باره بسیار تأمل برانگیز است: «اِثْنَتانِ یُعَجِّلُها اللهُ فِی الدُنیا: الْبَغیُ و عُقوقُ الْوالِدَیْنِ».[۳۰] «دو کار است که خداوند در همین دنیا کیفرش را می‌دهد؛ تعدی کردن و نافرمانی والدین».

روایات فراوانی وجود دارد که مؤید این حدیث است؛ از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل شده است: «من نظرَ الی أبَویه نظرَ ماقِت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلوة؛ کسی که به پدر و مادرش از روی غیظ بنگرد -در حالی که والدین بر او ستم کرده باشند- خداوند نماز او را نمی‌پذیرد.»[۳۱] پس چگونه است در صورتی که به او نیکوکار باشند؟ عاق والدین نمازش مقبول نمی‌شود.

پیغمبر اکرم (صلّی الله‌علیه‌وآله‌) فرمود: «ایّاکم و عقوق الوالدین فانّ ریحَ الجنة یوجد من مسیره الف عام و لا یجدها عاقّ ولا قاطع رحم»؛ از آزردن والدین بپرهیزید به درستی که بوی بهشت از هزار سال راه استشمام می‌شود ولی عاق والدین و قاطع رحم آن را نمی‌یابند.[۳۲]

از همان حضرت مروی است که فرمود: «مَن اسخطَ والدَیه فقد اسخط الله و من اغضبهما فقد اغضبَ الله»؛ کسی که پدر و مادر خود را به خشم درآورد خدای را به غضب درآورده است.[۳۳]

و همچنین فرمود: «مَن آذَی والدَیه فقد آذانی و مَن آذانی فقد آذی الله و مَن آذی الله فهو ملعون»؛ کسی که والدین خود را بیازارد مرا اذیت کرده و کسی که مرا بیازارد خدای را آزرده و آزار کننده‌ی خدا معلون است.[۳۴] و همچنین فرمود: «ولیعمل العاق ما شاء إن یعمل فلَن یدخل الجنة؛ عاق والدین هر عملی که می‌خواهد به جا آورد، هرگز داخل بهشت نخواهد شد.»[۳۵]

و نیز پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) فرمود: «ثلاثة لا یکلّمهم الله یوم القیمه ولا یزکّیهم ولا ینظر الیهم و لهم عذاب الیم و هم المکذّب بالقدر و المُدمن للخمر و العاق الوالدیه»؛[۳۶] سه طایفه‌اند که در روز قیامت خداوند با ایشان سخن نمی‌فرماید و نظر رحمت به آنها نمی‌کند و ایشان را پاک نکرده و از برای آنها عذاب دردناکی است؛ ایشان شراب‌خواران و تکذیب‌کنندگان به قدر الهی و عاق والدین‌ هستند.

و از حضرت صادق (علیه‌السّلام) مروی است که فرمود: «ملعونٌ ملعون مَن ضربَ والدَیه ملعونٌ ملعون من عقّ والدیه»؛ ملعون است ملعون است کسی که والدینش را بزند و کسی که آزار به آنها رساند.[۳۷]

همچنین طبق روایات: نماز عاق والدین مقبول نمی‌شود،[۳۸] دعایش مستجاب نمی‌گردد،[۳۹] عقوق والدین سبب کمی مال و باعث ذلت می‌گردد[۴۰] و...؛ این تنها مکافات دنیوی است و مجازات اخروی به قوت خود باقی است.

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دار صار، ۱۴۱۴، سوم، ج۱۰، ص۲۵۶.
  2. صدر حاج سید جوادی، احمد و دیگران؛ دایره المعارف تشیع، تهران، شهید سعید محبی، ۱۳۸۲، اول، ج۱۱، ص۳۳۳.
  3. دستغیب، عبدالحسین؛ گناهان کبیره، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۹، سیزدهم، ج۱، ص۱۲۰.
  4. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول.
  5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، باب العقوق.
  6. نراقی، ملا مهدی، علم اخلاق اسلامی (گزیده ترجمه جامع السعادات)، ترجمه جلال الدین مجتبوی، ص ۲۸۱.
  7. محمدی ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، قم، دارالحدیث، قم، ج۱۴، ص۷۰۹۸.
  8. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ترجمه حمیدرضا شیخی، ج ۱۳، ص۴۹۹.
  9. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، تدوین حسین حسینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص۲۳۶.
  10. مصباح یزدی، محمدتقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزش پژوهش امام خمینی، ج۳، ص۵۳.
  11. شیخ الاسلامی، جعفر؛ پدر و مادر در قرآن، تهران، داود، ۱۳۷۸، اول، ص ۵۳-۵۲.
  12. حسینی شیرازی، محمد؛ اخلاق اسلامی، ترجمه علی کاظمی، قم، قرآن قم، ۱۳۵۸، ص۱۰۲.
  13. علم اخلاق اسلامی، پیشین،‌ ص۲۸۲.
  14. سوره اسراء، آیه ۲۴-۲۳.
  15. مکارم شیرازی،‌ ناصر و دیگران؛ تفسیرنمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴، اول، ج۱۲، ص۷۶-۷۳.
  16. میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۶.
  17. تفسیر نمونه، پیشین، ص ۷۶.
  18. سوره لقمان، آیه ۱۴-۱۵.
  19. یکصد موضوع اخلاقی در قرآن و حدیث، پیشین، ص ۲۴۱.
  20. سوره مریم، آیه ۳۲.
  21. مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۵۸.
  22. تفسیر نمونه، پیشین، ج۱۷، ص۴۰.
  23. سلطانی، غلامرضا؛ تکامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۲، چهاردهم، ج۲، ص۱۷۰.
  24. اخلاق در قرآن، پیشین، ص ۵۶-۵۵.
  25. مقام والدین در اسلام، پیشین، ص ۲۶-۲۵.
  26. تفسیر نمونه، پیشین، ‌ص ۴۳-۴۲.
  27. سوره مریم، آیه۳۲.
  28. سوره ابراهیم، آیه۱۵-۱۶.
  29. سوره هود، آیه۱۰۶-۱۰۷.
  30. میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.
  31. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی.
  32. حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۱، ص۴۸۱.
  33. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۳.
  34. همان.
  35. همان.
  36. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۳۲۹.
  37. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۵، ص۱۹۴.
  38. همان.
  39. الوافی، ج۱ ص۱۷۳، به نقل از مقام والدین در اسلام.
  40. میزان الحکمه، پیشین، ص ۷۱۰۰.

منابع




مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه