فی ظلال نهج البلاغه (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) جز (مهدی موسوی صفحهٔ في ظلال نهج البلاغة (کتاب) را به فی ظلال نهج البلاغه (کتاب) منتقل کرد) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | [[ | + | کتاب '''«فى ظلال نهجالبلاغه»'''، اثر [[شيخ محمد جواد مغنيه|محمدجواد مغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق) از علمای [[شیعه]] [[لبنان]]، در شرح کتاب شریف «[[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]]» نوشته شده است. مؤلّف، شرحى آسان و در عین حال کارآمد براى «نهجالبلاغه» در اختیار مىگذارد. |
| + | {{مشخصات کتاب | ||
| − | + | |عنوان=فی ظلال نهجالبلاغه | |
| − | = | + | |تصویر= [[پرونده:Ketab366.jpg|240px|وسط]] |
| − | |||
| − | + | |نویسنده= محمدجواد مغنیه | |
| − | + | |موضوع= شرح نهجالبلاغه | |
| − | = | + | |زبان= عربی |
| − | + | |تعداد جلد= ۴ | |
| − | + | |عنوان افزوده1= | |
| − | + | |افزوده1= | |
| − | + | |عنوان افزوده2= | |
| − | + | |افزوده2= | |
| − | + | |لینک= [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/39179/تفسير-الكاشف التفسير الكاشف] | |
| + | }} | ||
| − | + | ==مؤلف== | |
| − | + | شیخ [[شیخ محمدجواد مغنیه|محمدجواد مغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق)، از نویسندگان متعهد و متفکر [[شیعه|شیعى]] معاصر و از علمای مبارز [[لبنان]] است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى و دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع و بعد به عنوان نایب رئیس دادگاه عالى انتخاب گردید. پس از مدتى از کار کناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین کتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد. | |
| − | + | علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، کلامى و فقهى، دو [[تفسیر قرآن]] نیز نگاشته است: یکى، تفسیر کوتاه در حاشیه قرآن به نام [[التفسیر المبین (کتاب)|التفسیر المبین]] و دیگرى، [[التفسیر الکاشف (کتاب)|التفسیر الکاشف]]. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: [[فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)|فى ظلال نهج البلاغه]]، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام صادق علیهالسلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام. | |
| − | + | ==معرفی کتاب== | |
| − | + | [[شيخ محمد جواد مغنيه]] درباره چگونگى این شرح در مقدمه خود چنین مىنویسد: «تفاوت میان هر کتابى با کتاب دیگر در هر علمى از علوم همان تفاوت میان هر مؤلف با مؤلف دیگر است؛ چرا که شیوه هر کس برخاسته از شخصیت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنویسند یا متن واحد را شرح دهند، هر کدام از آنها از دیدگاه خود بدان موضوع یا کتاب خواهد پرداخت و از زاویه گرایشها و تمایل خود بدان خواهد نگریست. از همین جاست که بر [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (کتاب)|شرح ابن ابىالحدید]] جنبههاى تاریخ و ادب غلبه دارد، بر شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن میثم بحرانى]]، [[علم کلام]]، همراه با اندکى از ذوق [[تصوف|صوفیانه]] چیرگى دارد و شرح [[میرزا حبیب الله هاشم خویی]] تکرار همان گفتههاى [[ابن میثم، میثم بن علی|ابنمیثم]] همراه با پارهاى اضافاتِ برگرفته از روایات و [[حدیث|احادیث]] است.» | |
| − | |||
| − | == | + | مؤلف در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح «[[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]]» چنین گزارش مىکند: «از آنجا که اعتقاد دارم و بر این باورم که دین [[اسلام]] تنها براى خیر و سعادت بشر تشریع شده و از همین روى دانشهاى سودمند را فضیلت و فریضه مىداند و کار و تلاش براى رسیدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مىشمرد، این اعتقاد مرا بر آن داشته است که نهجالبلاغه را شرح کنم و یک یک واژهها و جملههاى آن را از این نگرگاه تفسیر کنم، البته اگر که ظاهر عبارت چنین تفسیرى را برتابد یا بدان اشارهاى داشته باشد. اما معنى این سخن آن نیست که هیچ از دانش کهن گذشتگان در این حوزه بهره نجستهام و همه میراث فرهنگى گذشته را رد کرده و پشت سر نهادهام. چگونه مىتوانم چنین کنم، در حالى که اگر این مىکردم، کتابى که حاصل مىآمد یا شرحى براى چیزى جز نهجالبلاغه بود یا اساساً شرح نبود و کارى کرده بودم که هیچ آهنگ آن نداشتهام! از این گذشته، آیا مىتوانم واژهها را به چیزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مىکند و جز آنچه در واژهنامهها آمده است، تفسیر کنم یا رخدادهاى تاریخ را عوض کنم و یا سیاقى را که همه در فهم آن با همدیگر وحدت نظر دارند نادیده انگارم؟ البته، من آنچه را از برداشتهاى قدیم در این عصر شایسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چیزى از [[دین]] نمىکاهد رد کردهام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذیرفتهام، آن را توضیح دادهام و تثبیت کردهام و از همین نقطه راهى به سوى آنچه همه انسانها مىپذیرند و همه خردها در این روزگار و در هر روزگار دیگر مىفهمند و برمىتابند گشودهام. متون دینى، همه آنها به جز آنچه عقیده و عبادت است، نیازمند چنین نگرگاهى معاصر است. این نگرگاه کاملاً با اصول [[شریعت|شریعت]] سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مىتوان جوانانى را که از عقیده پدران و نیاکان روى برتافتهاند، جذب کرد». |
| − | + | ||
| + | بخش حکمتهای کتاب حاضر، توسط غلامحسین انصاری با عنوان «فی ظلال نهجالبلاغه (حکمتها)» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب همچنین با تصحیح سامی الغریری و با عنوان «در سايهسار نهجالبلاغه» توسط گروهی از مترجمان به فارسی برگردان شده است. | ||
| + | |||
| + | ==محتوای کتاب== | ||
| + | کتاب «فى ظلال نهجالبلاغه» در چهار جلد تدوین شده، به این صورت که جلد اول کتاب داراى مقدمه مؤلف است که در آن هدف خود از شرح «[[نهج البلاغة|نهجالبلاغه]]» و شیوه کار خود را به همراه صحبتى چند درباره کتاب شریف نهجالبلاغه بیان می کند. بعد از مقدمه، کتاب در جلد اول مشتمل بر شرح [[خطبه|خطبههاى]] نهجالبلاغه است و جلد دوم کتاب، در ادامه بیان خطب نهجالبلاغه مىباشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامههاى [[حضرت علی]] علیهالسلام در نهجالبلاغه مربوط شده و در جلد چهارم تتمه نامهها و کلمات قصار مىباشد. | ||
| + | |||
| + | [[شيخ محمد جواد مغنيه|مغنیه]] کتاب «فى ظلال نهجالبلاغه» را با شیوهاى همسان با آنچه در «[[تفسیر کاشف (کتاب)|تفسیر کاشف]]» در پیش گرفته است، شرح مىکند؛ جزئیات این شیوه به قرار زیر است: | ||
| + | |||
| + | ۱. همانند دیگر شارحان قسمتى از متن خطبه یا نامه و در خطبههاى کوتاه و نامههاى کوتاه همه آن را و در کلمات قصار نیز کل عبارت را در آغاز نقل مىکند. او در بالاى هر بخش یا هر قسمت عنوانى قرار مىدهد و سپس تعداد بندها یا جملههاى آن را نیز یادآور مىشود. براى نمونه در شرح خطبه اول نهجالبلاغه آن را به ۱۱ بخش قسمت مىکند که مجموع این یازده بخش دربردارنده ۳۱ بند (فقره) است و عناوین این بخشهاى یازده گانه به ترتیب عبارتند از سپاس خدا (فقره ۱ - ۳)، آغاز دین (۴ - ۶)، پیدایش آفرینش (۷ - ۸)، آفرینش آسمانها (۹ - ۱۳)، [[فرشتگان]] (۱۴ - ۱۶)، خلقت [[آدم]] (۱۷ - ۱۹)، آدم و [[ابلیس]] (۲۰ - ۲۱)، پیامبران (۲۲ - ۲۵)، [[حضرت محمد]] (صلی الله علیه وآله) (۲۵ - ۲۷)، [[قرآن]] و [[شریعت]] (۲۸ - ۲۹) و [[حج|حجّ]] (۳۰ - ۳۱). هر یک از این بخشها داراى حرکت گذارى کامل و همچنین نشانههاى نگارش جدید است. | ||
| + | |||
| + | ۲. در ذیل هر قسمت، پس از متن نهجالبلاغه، عنوانى به نام «اللغة» مىگشاید و در زیر آن به شرح مفردات آن قسمت مىپردازد. او در این توضیحها از کتب لغت نامى به میان نمىآورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آیات [[قرآن]] یا [[شعر]] عربى ذکر مىکند. | ||
| + | |||
| + | ۳. در هر قسمت پس از اللغة، عنوان دیگرى به نام «الاعراب» به چشم مىخورد و مؤلف در زیر این عنوان به تجزیه و تحلیل، ساختار دستورى جمله پرداخته است. | ||
| + | |||
| + | ۴. در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان دیگرى به نام «المعنى» وجود دارد که در زیر آن، جملههاى قسمتِ مورد بررسى از متن را یک به یک شرح و تفسیر کرده است. | ||
| + | |||
| + | ۵. افزون بر این در هر قسمت یا پس از عنوان «المعنى» و یا پیش از آن و پس از عنوان «الاعراب» یک یا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زیر این عنوان یا عنوانها بحثى مستقل مطرح کرده است. | ||
| + | |||
| + | ۶. همچنین در برخى از قسمتها با عنوان دیگرى به نام «للمنبر» برخورد مىکنیم. مؤلّف درباره این کار انحصارى خود چنین توضیح مىدهد: «متوجّه شدهام کسانى که تنها کارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنین سحر بیان و عطرى که در نهجالبلاغه و خطبههاى آن است به فراوانى بدین کتاب مراجعه مىکنند. به همین دلیل کوشیدم هر چند به مقدارى اندک بدین گروه کمک کنم، باشد که منبرهایشان پربارتر و مفیدتر شود... بدین ترتیب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى یافتم که به گمان خودم در شنونده تأثیرى ویژه به جاى مىگذارد آن را با عنوان «للمنبر» بیان کردم تا هر کس در پى چنین مضمونهاى فشردهاى است با مراجعه به فهرست یا با ورق زدن کتاب بسادگى بتواند به آنها دست بیابد.» اولین نمونه «للمنبر» در ذیل خطبه بیستم به چشم مىخورد که عنوانش «للمنبر: الدنیا جنازه» است. | ||
| + | |||
| + | ۷. مؤلف گاه که شرح عبارتى را مفید و داراى ثمره علمى نمىداند، از آن خوددارى مىکند، چنانکه در ذیل بخش مربوط به [[فرشتگان]] در خطبه یکم نهجالبلاغه تنها با گشودن عنوان «مشکل و شائک» (یک معضل و یک دشوارى) در حدود یک صفحه گزارش در این باره که در مورد [[فرشتگان]] بحثهایى میان قدما رایج بوده است به دست مىدهد و با اشاره به ناکارآمدى آگاهىهاى گذشتگان و ناتوانى ما در این زمینه و با اعتراف به این که حقیقت فرشتگان به کلّى بر ما پوشیده است، مىنویسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نیست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازیم». | ||
| + | |||
| + | ۸. مؤلّف در تقسیم خطبهها و نامههاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شیوه معمول درباره [[قرآن|قرآن کریم]] که - سجع و توازن آهنگ یکى از معیارهاى بخشبندى یک [[سوره]] است - سجع و تناسب وزن را معیار تقسیم قرار نمىدهد و بیشتر به وحدت موضوع توجه دارد. دیگر شارحان نهجالبلاغه نیز عموماً در قسمتبندى خطبهها و نامهها به همین ملاک توجه داشتهاند. | ||
| + | |||
| + | ==منابع== | ||
| + | *[[نرم افزار دانشنامه علوی]]، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی. | ||
{{نهج البلاغه}} | {{نهج البلاغه}} | ||
| − | [[رده:شروح نهج البلاغه]] | + | [[رده:نهج البلاغه]][[رده:شروح نهج البلاغه]][[رده:کتابهای با موضوع نهج البلاغه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۶ اکتبر ۲۰۲۵، ساعت ۰۸:۴۲
کتاب «فى ظلال نهجالبلاغه»، اثر محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) از علمای شیعه لبنان، در شرح کتاب شریف «نهجالبلاغه» نوشته شده است. مؤلّف، شرحى آسان و در عین حال کارآمد براى «نهجالبلاغه» در اختیار مىگذارد.
| نویسنده | محمدجواد مغنیه |
| موضوع | شرح نهجالبلاغه |
| زبان | عربی |
| تعداد جلد | ۴ |
|
| |
محتویات
مؤلف
شیخ محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق)، از نویسندگان متعهد و متفکر شیعى معاصر و از علمای مبارز لبنان است که نقش مهمى در تقریب مذاهب اسلامى و دعوت مردم به وحدت و بیدارى اسلامى ایفا کرد. وى در لبنان به عنوان قاضى شرع و بعد به عنوان نایب رئیس دادگاه عالى انتخاب گردید. پس از مدتى از کار کناره گیرى نمود و به تألیف و تدوین کتاب پرداخت و تألیفات فراوان و ارزشمند و معتبرى به رشته تحریر درآورد.
علامه مغنیه افزون بر آثار مختلف اجتماعى، سیاسى، کلامى و فقهى، دو تفسیر قرآن نیز نگاشته است: یکى، تفسیر کوتاه در حاشیه قرآن به نام التفسیر المبین و دیگرى، التفسیر الکاشف. برخی دیگر از تألیفات او عبارت است از: فى ظلال نهج البلاغه، شبهات الملحدین والاجابة عنها، الشیعة فى المیزان، عقلیات اسلامیة، علم اصول الفقه فى ثوبه الجدید، فقه امام صادق علیهالسلام، الفقه على مذاهب الخمسه، فلسفة الاخلاق فى الاسلام.
معرفی کتاب
شيخ محمد جواد مغنيه درباره چگونگى این شرح در مقدمه خود چنین مىنویسد: «تفاوت میان هر کتابى با کتاب دیگر در هر علمى از علوم همان تفاوت میان هر مؤلف با مؤلف دیگر است؛ چرا که شیوه هر کس برخاسته از شخصیت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنویسند یا متن واحد را شرح دهند، هر کدام از آنها از دیدگاه خود بدان موضوع یا کتاب خواهد پرداخت و از زاویه گرایشها و تمایل خود بدان خواهد نگریست. از همین جاست که بر شرح ابن ابىالحدید جنبههاى تاریخ و ادب غلبه دارد، بر شرح ابن میثم بحرانى، علم کلام، همراه با اندکى از ذوق صوفیانه چیرگى دارد و شرح میرزا حبیب الله هاشم خویی تکرار همان گفتههاى ابنمیثم همراه با پارهاى اضافاتِ برگرفته از روایات و احادیث است.»
مؤلف در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح «نهجالبلاغه» چنین گزارش مىکند: «از آنجا که اعتقاد دارم و بر این باورم که دین اسلام تنها براى خیر و سعادت بشر تشریع شده و از همین روى دانشهاى سودمند را فضیلت و فریضه مىداند و کار و تلاش براى رسیدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مىشمرد، این اعتقاد مرا بر آن داشته است که نهجالبلاغه را شرح کنم و یک یک واژهها و جملههاى آن را از این نگرگاه تفسیر کنم، البته اگر که ظاهر عبارت چنین تفسیرى را برتابد یا بدان اشارهاى داشته باشد. اما معنى این سخن آن نیست که هیچ از دانش کهن گذشتگان در این حوزه بهره نجستهام و همه میراث فرهنگى گذشته را رد کرده و پشت سر نهادهام. چگونه مىتوانم چنین کنم، در حالى که اگر این مىکردم، کتابى که حاصل مىآمد یا شرحى براى چیزى جز نهجالبلاغه بود یا اساساً شرح نبود و کارى کرده بودم که هیچ آهنگ آن نداشتهام! از این گذشته، آیا مىتوانم واژهها را به چیزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مىکند و جز آنچه در واژهنامهها آمده است، تفسیر کنم یا رخدادهاى تاریخ را عوض کنم و یا سیاقى را که همه در فهم آن با همدیگر وحدت نظر دارند نادیده انگارم؟ البته، من آنچه را از برداشتهاى قدیم در این عصر شایسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چیزى از دین نمىکاهد رد کردهام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذیرفتهام، آن را توضیح دادهام و تثبیت کردهام و از همین نقطه راهى به سوى آنچه همه انسانها مىپذیرند و همه خردها در این روزگار و در هر روزگار دیگر مىفهمند و برمىتابند گشودهام. متون دینى، همه آنها به جز آنچه عقیده و عبادت است، نیازمند چنین نگرگاهى معاصر است. این نگرگاه کاملاً با اصول شریعت سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مىتوان جوانانى را که از عقیده پدران و نیاکان روى برتافتهاند، جذب کرد».
بخش حکمتهای کتاب حاضر، توسط غلامحسین انصاری با عنوان «فی ظلال نهجالبلاغه (حکمتها)» به فارسی ترجمه شده است. این کتاب همچنین با تصحیح سامی الغریری و با عنوان «در سايهسار نهجالبلاغه» توسط گروهی از مترجمان به فارسی برگردان شده است.
محتوای کتاب
کتاب «فى ظلال نهجالبلاغه» در چهار جلد تدوین شده، به این صورت که جلد اول کتاب داراى مقدمه مؤلف است که در آن هدف خود از شرح «نهجالبلاغه» و شیوه کار خود را به همراه صحبتى چند درباره کتاب شریف نهجالبلاغه بیان می کند. بعد از مقدمه، کتاب در جلد اول مشتمل بر شرح خطبههاى نهجالبلاغه است و جلد دوم کتاب، در ادامه بیان خطب نهجالبلاغه مىباشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامههاى حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه مربوط شده و در جلد چهارم تتمه نامهها و کلمات قصار مىباشد.
مغنیه کتاب «فى ظلال نهجالبلاغه» را با شیوهاى همسان با آنچه در «تفسیر کاشف» در پیش گرفته است، شرح مىکند؛ جزئیات این شیوه به قرار زیر است:
۱. همانند دیگر شارحان قسمتى از متن خطبه یا نامه و در خطبههاى کوتاه و نامههاى کوتاه همه آن را و در کلمات قصار نیز کل عبارت را در آغاز نقل مىکند. او در بالاى هر بخش یا هر قسمت عنوانى قرار مىدهد و سپس تعداد بندها یا جملههاى آن را نیز یادآور مىشود. براى نمونه در شرح خطبه اول نهجالبلاغه آن را به ۱۱ بخش قسمت مىکند که مجموع این یازده بخش دربردارنده ۳۱ بند (فقره) است و عناوین این بخشهاى یازده گانه به ترتیب عبارتند از سپاس خدا (فقره ۱ - ۳)، آغاز دین (۴ - ۶)، پیدایش آفرینش (۷ - ۸)، آفرینش آسمانها (۹ - ۱۳)، فرشتگان (۱۴ - ۱۶)، خلقت آدم (۱۷ - ۱۹)، آدم و ابلیس (۲۰ - ۲۱)، پیامبران (۲۲ - ۲۵)، حضرت محمد (صلی الله علیه وآله) (۲۵ - ۲۷)، قرآن و شریعت (۲۸ - ۲۹) و حجّ (۳۰ - ۳۱). هر یک از این بخشها داراى حرکت گذارى کامل و همچنین نشانههاى نگارش جدید است.
۲. در ذیل هر قسمت، پس از متن نهجالبلاغه، عنوانى به نام «اللغة» مىگشاید و در زیر آن به شرح مفردات آن قسمت مىپردازد. او در این توضیحها از کتب لغت نامى به میان نمىآورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آیات قرآن یا شعر عربى ذکر مىکند.
۳. در هر قسمت پس از اللغة، عنوان دیگرى به نام «الاعراب» به چشم مىخورد و مؤلف در زیر این عنوان به تجزیه و تحلیل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.
۴. در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان دیگرى به نام «المعنى» وجود دارد که در زیر آن، جملههاى قسمتِ مورد بررسى از متن را یک به یک شرح و تفسیر کرده است.
۵. افزون بر این در هر قسمت یا پس از عنوان «المعنى» و یا پیش از آن و پس از عنوان «الاعراب» یک یا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زیر این عنوان یا عنوانها بحثى مستقل مطرح کرده است.
۶. همچنین در برخى از قسمتها با عنوان دیگرى به نام «للمنبر» برخورد مىکنیم. مؤلّف درباره این کار انحصارى خود چنین توضیح مىدهد: «متوجّه شدهام کسانى که تنها کارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنین سحر بیان و عطرى که در نهجالبلاغه و خطبههاى آن است به فراوانى بدین کتاب مراجعه مىکنند. به همین دلیل کوشیدم هر چند به مقدارى اندک بدین گروه کمک کنم، باشد که منبرهایشان پربارتر و مفیدتر شود... بدین ترتیب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى یافتم که به گمان خودم در شنونده تأثیرى ویژه به جاى مىگذارد آن را با عنوان «للمنبر» بیان کردم تا هر کس در پى چنین مضمونهاى فشردهاى است با مراجعه به فهرست یا با ورق زدن کتاب بسادگى بتواند به آنها دست بیابد.» اولین نمونه «للمنبر» در ذیل خطبه بیستم به چشم مىخورد که عنوانش «للمنبر: الدنیا جنازه» است.
۷. مؤلف گاه که شرح عبارتى را مفید و داراى ثمره علمى نمىداند، از آن خوددارى مىکند، چنانکه در ذیل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه یکم نهجالبلاغه تنها با گشودن عنوان «مشکل و شائک» (یک معضل و یک دشوارى) در حدود یک صفحه گزارش در این باره که در مورد فرشتگان بحثهایى میان قدما رایج بوده است به دست مىدهد و با اشاره به ناکارآمدى آگاهىهاى گذشتگان و ناتوانى ما در این زمینه و با اعتراف به این که حقیقت فرشتگان به کلّى بر ما پوشیده است، مىنویسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نیست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازیم».
۸. مؤلّف در تقسیم خطبهها و نامههاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شیوه معمول درباره قرآن کریم که - سجع و توازن آهنگ یکى از معیارهاى بخشبندى یک سوره است - سجع و تناسب وزن را معیار تقسیم قرار نمىدهد و بیشتر به وحدت موضوع توجه دارد. دیگر شارحان نهجالبلاغه نیز عموماً در قسمتبندى خطبهها و نامهها به همین ملاک توجه داشتهاند.
منابع
- نرم افزار دانشنامه علوی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.




