گفتگوی امام سجاد علیه‌السلام و یزید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
[[تفسير القمّى]] از [[امام صادق عليه السلام]] درباره گفتگوی تند [[امام زین العابدین(ع)]] با یزید اینگونه نقل می کند : هنگامى كه سرِ حسين بن على عليه السلام و على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام را دست بسته و در بند ، همراه دخترانِ [اسير شده ]امير مؤمنان [على] عليه السلام نزد يزيد ـ كه خدا، لعنتش كند ـ آوردند ، [[يزيد]] گفت : اى على بن الحسين ! ستايش ، خدايى را كه پدرت را كُشت.على بن الحسين عليه السلام فرمود : «خداوند ، لعنت كند هر كس را كه پدرم را كشت !»  يزيد ، خشمگين شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند . على بن الحسين عليه السلام فرمود : «اگر مرا بكُشى ، چه كسى دختران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را به خانه هايشان باز گردانَد ، كه مَحرمى غير از من ندارند؟». يزيد گفت : تو آنان را به خانه هايشان باز مى گردانى . سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود ، غُل و زنجير را از گردن امام عليه السلام گشود . سپس به امام عليه السلام گفت :اى على بن الحسين !آيا مى دانى از اين كار، چه قصدى دارم؟ فرمود : «آرى . مى خواهى كه غير از تو ، كسِ ديگرى بر من منّت نداشته باشد».يزيد گفت : به خدا سوگند  اين همان چيزى است كه مى خواستم بكنم. سپس يزيد گفت : اى على بن الحسين ! «و هر مصيبتى كه به شما رسيد ، دستاورد خودتان است» .
+
صاحب «[[تفسیر قمی (کتاب)|تفسیر قمى]]» از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه‌السلام درباره گفتگوی تند [[امام سجاد علیه السلام|امام زین العابدین]] علیه‌السلام با [[یزید بن معاویه|یزید]] اینگونه نقل می کند: هنگامى که سرِ مطهر [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على]] علیه السلام و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را دست بسته و در بند، همراه دخترانِ [اسیر شده] [[امام علی علیه السلام|امیر مؤمنان]] [على] علیه السلام نزد یزید ـ که خدا لعنتش کند ـ آوردند، یزید گفت: اى على بن الحسین! ستایش خدایى را که پدرت را کشت.  
  
[[على بن الحسين عليه السلام]] فرمود: «هرگز ! اين آيه در حقّ ما نازل نشده است.در باره ما،تنها اين آيه نازل شده است : «مصيبتى در زمين [مانند زلزله] و يا در خودتان [مانند بيمارى] به شما نمى رسد، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم،ثبت شده است.اين براى خدا آسان است ، تا بر آنچه از دستتان رفت،اندوهگين نشويدو بر آنچه به شما داد،سرمستى نكنيد» .ما كسانى هستيم كه بر آنچه از دست ما برود،اندوهگين نمى شويم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى كنيم»
+
[[امام سجاد|على بن الحسین]] علیه السلام فرمود: «خداوند، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت!»  یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند. على بن الحسین علیه السلام فرمود: «اگر مرا بکشى، چه کسى دختران [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه وآله را به خانه هایشان باز گردانَد، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت: تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى. سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود. سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود: «آرى. مى خواهى که غیر از تو، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت: به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.
  
در [[تاريخ الطبرى]] به نقل از [[ابو عماره عَبْسى]] در این باره اینگونه آمده است : هنگامى كه يزيد بن معاويه نشست ، بزرگان شام را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام ، كودكان حسين عليه السلام و زنانش را فرا خواند . آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى كردند .
+
سپس یزید -با اشاره به آیه‌ای از [[قرآن]]- گفت: اى على بن الحسین! {{متن قرآن|«{{آیه|42|30}}}}<ref>[[آیه 30 سوره شوری|سوره شوری، آیه ۳۰.]]</ref>؛ هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است.  
  
يزيد به على [بن الحسين] عليه السلام گفت : اى على ! پدرت كسى بود كه پيوند با من را بُريد و حقّ مرا ناديده گرفت و در فرمان روايى ، با من در افتاد و خدا هم آنچه را ديدى ، بر سرِ او آورد . على [بن الحسين] عليه السلام فرمود: « «مصيبتى در زمين و يا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن كه پيش از آن كه ايجادش كنيم، ثبت شده است» ». يزيد به پسرش خالد گفت : جوابش را بده. خالد، ندانست كه در پاسخ او چه بگويد. يزيد به او گفت : بگو : « و هر مصيبتى كه به شما رسيد، دستاورد خودتان است و خداوند، بسيارى را نيز عفو مى كند » ديگر هيچ نگفت.
+
على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این [[آیه|آیه]] در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است: {{متن قرآن|«{{آیه|57|22}} 💠<ref name=":۰">[[آیه 22 سوره حدید|سوره حدید، آیه ۲۲.]]</ref> {{آیه|57|23}}<ref>[[آیه 23 سوره حدید|همان، آیه ۲۳.]]</ref>»}}؛ مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید. ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».
  
 +
همچنین در «[[تاريخ طبرى]]» به نقل از ابوعماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است: هنگامى که یزید بن معاویه نشست، بزرگان [[شام]] را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند. آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند.
  
== منبع ==
+
یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت: اى على! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى، بر سرِ او آورد. على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: {{متن قرآن|«{{آیه|57|22}}}}<ref name=":۰" />؛ مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. یزید به پسرش خالد گفت: جوابش را بده. خالد ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت: بگو: «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت!
*محمد محمدی ری شهری و همکاران، دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاریخ، ترجمه عبدالهادی مسعودی ج8،ص299 دسترس در[http://www.hadith.net/n668-e5680-p299.html حدیث نت]
+
 
 +
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
*[[دانشنامه امام حسین علیه السلام (کتاب)|دانشنامه امام حسین علیه‌السلام بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ]]، محمد محمدی ری‌شهری، ترجمه عبدالهادی مسعودی، ج۸، ص۲۹۹، دسترس در [http://www.hadith.net/n668-e5680-p299.html پایگاه حدیث نت].
 +
 
 +
{{شناختنامه امام سجاد (ع)}}
 +
 
 +
[[رده: امام سجاد علیه السلام]][[رده:گفتارهای عاشورائی]][[رده:واقعه عاشورا]][[رده:اسیران کربلا در شام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۰۱

صاحب «تفسیر قمى» از امام صادق علیه‌السلام درباره گفتگوی تند امام زین العابدین علیه‌السلام با یزید اینگونه نقل می کند: هنگامى که سرِ مطهر حسین بن على علیه السلام و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را دست بسته و در بند، همراه دخترانِ [اسیر شده] امیر مؤمنان [على] علیه السلام نزد یزید ـ که خدا لعنتش کند ـ آوردند، یزید گفت: اى على بن الحسین! ستایش خدایى را که پدرت را کشت.

على بن الحسین علیه السلام فرمود: «خداوند، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت!» یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند. على بن الحسین علیه السلام فرمود: «اگر مرا بکشى، چه کسى دختران پیامبر خدا صلى الله علیه وآله را به خانه هایشان باز گردانَد، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت: تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى. سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود. سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود: «آرى. مى خواهى که غیر از تو، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت: به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.

سپس یزید -با اشاره به آیه‌ای از قرآن- گفت: اى على بن الحسین! «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ[۱]؛ هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است.

على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این آیه در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 💠[۲] لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[۳]»؛ مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید. ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».

همچنین در «تاريخ طبرى» به نقل از ابوعماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است: هنگامى که یزید بن معاویه نشست، بزرگان شام را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند. آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند.

یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت: اى على! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى، بر سرِ او آورد. على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ[۲]؛ مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. یزید به پسرش خالد گفت: جوابش را بده. خالد ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت: بگو: «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت!

پانویس

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه