گفتگوی امام سجاد علیه‌السلام و یزید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۳: سطر ۳:
 
[[امام سجاد|على بن الحسین]] علیه السلام فرمود: «خداوند، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت!»  یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند. على بن الحسین علیه السلام فرمود: «اگر مرا بکشى، چه کسى دختران [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه وآله را به خانه هایشان باز گردانَد، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت: تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى. سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود. سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود: «آرى. مى خواهى که غیر از تو، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت: به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.  
 
[[امام سجاد|على بن الحسین]] علیه السلام فرمود: «خداوند، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت!»  یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند. على بن الحسین علیه السلام فرمود: «اگر مرا بکشى، چه کسى دختران [[پیامبر اسلام|پیامبر خدا]] صلى الله علیه وآله را به خانه هایشان باز گردانَد، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت: تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى. سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود. سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود: «آرى. مى خواهى که غیر از تو، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت: به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.  
  
سپس یزید -با اشاره به آیه‌ای از [[قرآن]]- گفت: اى على بن الحسین! {{متن قرآن|«مَا أَصَابَكُم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»}}؛<ref>[[سوره شوری]]، آیه ۳۰.</ref> (هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است).  
+
سپس یزید -با اشاره به آیه‌ای از [[قرآن]]- گفت: اى على بن الحسین! {{متن قرآن|«{{آیه|42|30}}}}<ref>[[آیه 30 سوره شوری|سوره شوری، آیه ۳۰.]]</ref>؛ هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است.  
  
على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این [[آیه|آیه]] در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است: {{متن قرآن|«مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ»}}؛<ref>[[سوره حدید]]، آیه ۲۲-۲۳.</ref> (مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید). ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».
+
على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این [[آیه|آیه]] در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است: {{متن قرآن|«{{آیه|57|22}} 💠<ref name=":۰">[[آیه 22 سوره حدید|سوره حدید، آیه ۲۲.]]</ref> {{آیه|57|23}}<ref>[[آیه 23 سوره حدید|همان، آیه ۲۳.]]</ref>»}}؛ مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید. ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».
  
 
همچنین در «[[تاريخ طبرى]]» به نقل از ابوعماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است: هنگامى که یزید بن معاویه نشست، بزرگان [[شام]] را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند. آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند.
 
همچنین در «[[تاريخ طبرى]]» به نقل از ابوعماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است: هنگامى که یزید بن معاویه نشست، بزرگان [[شام]] را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند. آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند.
  
یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت: اى على! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى، بر سرِ او آورد. على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: {{متن قرآن|«مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا...»}}؛<ref>سوره حدید، آیه ۲۲.</ref> (مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است). یزید به پسرش خالد گفت: جوابش را بده. خالد ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت: بگو: «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت!
+
یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت: اى على! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى، بر سرِ او آورد. على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: {{متن قرآن|«{{آیه|57|22}}}}<ref name=":۰" />؛ مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. یزید به پسرش خالد گفت: جوابش را بده. خالد ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت: بگو: «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت!
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ سپتامبر ۲۰۲۵، ساعت ۲۱:۰۱

صاحب «تفسیر قمى» از امام صادق علیه‌السلام درباره گفتگوی تند امام زین العابدین علیه‌السلام با یزید اینگونه نقل می کند: هنگامى که سرِ مطهر حسین بن على علیه السلام و على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام را دست بسته و در بند، همراه دخترانِ [اسیر شده] امیر مؤمنان [على] علیه السلام نزد یزید ـ که خدا لعنتش کند ـ آوردند، یزید گفت: اى على بن الحسین! ستایش خدایى را که پدرت را کشت.

على بن الحسین علیه السلام فرمود: «خداوند، لعنت کند هر کس را که پدرم را کشت!» یزید خشمگین شد و فرمان داد تا گردنش را بزنند. على بن الحسین علیه السلام فرمود: «اگر مرا بکشى، چه کسى دختران پیامبر خدا صلى الله علیه وآله را به خانه هایشان باز گردانَد، که مَحرمى غیر از من ندارند؟». یزید گفت: تو آنان را به خانه هایشان باز مى گردانى. سپس سوهانى خواست و جلو آمد و با دست خود، غُل و زنجیر را از گردن امام علیه السلام گشود. سپس به امام علیه السلام گفت: اى على بن الحسین! آیا مى دانى از این کار، چه قصدى دارم؟ فرمود: «آرى. مى خواهى که غیر از تو، کسِ دیگرى بر من منّت نداشته باشد». یزید گفت: به خدا سوگند این همان چیزى است که مى خواستم بکنم.

سپس یزید -با اشاره به آیه‌ای از قرآن- گفت: اى على بن الحسین! «وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ[۱]؛ هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است.

على بن الحسین علیه السلام فرمود: «هرگز! این آیه در حقّ ما نازل نشده است. بلکه در باره ما، این آیه نازل شده است: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ 💠[۲] لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ[۳]»؛ مصیبتى در زمین [مانند زلزله] و یا در خودتان [مانند بیمارى] به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. این براى خدا آسان است، تا بر آنچه از دستتان رفت، اندوهگین نشوید و بر آنچه به شما داد، سرمستى نکنید. ما کسانى هستیم که بر آنچه از دست ما برود، اندوهگین نمى شویم و بر آنچه [خدا] به ما داده است، شادى [فزون از حد] نمى کنیم».

همچنین در «تاريخ طبرى» به نقل از ابوعماره عَبْسى در این باره اینگونه آمده است: هنگامى که یزید بن معاویه نشست، بزرگان شام را خواست و گِرد خود نشاند و سپس على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام، کودکان حسین علیه السلام و زنانش را فرا خواند. آنان را نزد او آوردند و مردم هم تماشا مى کردند.

یزید به على [بن الحسین] علیه السلام گفت: اى على! پدرت کسى بود که پیوند با من را بُرید و حقّ مرا نادیده گرفت و در فرمانروایى با من در افتاد و خدا هم آنچه را دیدى، بر سرِ او آورد. على [بن الحسین] علیه السلام فرمود: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ[۲]؛ مصیبتى در زمین و یا در خودتان به شما نمى رسد، جز آن که پیش از آن که ایجادش کنیم، ثبت شده است. یزید به پسرش خالد گفت: جوابش را بده. خالد ندانست که در پاسخ او چه بگوید. یزید به او گفت: بگو: «و هر مصیبتى که به شما رسید، دستاورد خودتان است و خداوند، بسیارى را نیز عفو مى کند.» و دیگر هیچ نگفت!

پانویس

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه