لسانی شیرازی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
سطر ۱: سطر ۱:
لسانی شیرازی از شاعران [[شیعه|شیعی]] مذهب پارسی گوست که در قرن ده قمری می زیسته است.
+
'''«لسانی شیرازی»''' از شاعران پارسی‌گوی [[شیعه]] مذهب در قرن دهم قمری است. او در سرودن [[قصیده]]، [[غزل]]، [[رباعی]] و [[ترکیب بند]] متبحر و مورد تقلید بوده و اشعاری در مدح [[اهل بیت]] علیهم‌السلام نیز سروده است.
  
==معرفی اجمالی==
+
==زندگی‌نامه==
  
وجیه الدین عبدالله لسانی فرزند محمد مشک فروش شیرازی (م، ۹۴۱ ه)، مولدش [[شیراز]] بود، ولی زندگانی اش بیشتر در [[بغداد]] و [[تبریز]] گذشت و از مصاحبت و حمایت سام میرزا و امیر نجم ثانی برخوردار بود.
+
وجیه‌الدین عبدالله لسانی فرزند محمد مُشک‌فروش شیرازی (م، ۹۴۱ ق)، مولدش [[شیراز]] بود، ولی زندگانی اش بیشتر در [[بغداد]] و [[تبریز]] گذشت و از مصاحبت و حمایت سام میرزا و امیر نجم ثانی برخوردار بود.
  
وى آخرین کس از بیست و دو شاعر [[شیعه]] است که در [[مجالس المؤمنین]] نامش بیان شده و به واسطه تعصبى که نسبت به مذهب خود داشته بیشتر قابل ذکر است تا به سبب رتبه شاعرى. زیرا که هر چند می گویند متجاوز از صد هزار شعر سروده اما گفتار او بسیار کم معروفست. واگر چه در آتشکده و هفت اقلیم نام او مسطور است ولى رضا قلیخان نام وى را از قلم انداخته است .
+
وى آخرین کس از بیست و دو شاعر [[شیعه]] است که در «[[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]]» نامش بیان شده و به واسطه [[تعصب|تعصبى]] که نسبت به مذهب خود داشته، بیشتر قابل ذکر است تا به سبب رتبه شاعرى. زیرا که هر چند می گویند متجاوز از صد هزار شعر سروده، اما گفتار او بسیار کم معروف است. واگر چه در کتاب «آتشکده» و «هفت اقلیم» نام او مسطور است، ولى رضا قلیخان هدایت نام وى را از قلم انداخته است.
 +
 
 +
وفات لسانی شیرازی به سال ۹۴۰ هجرى بوده است و او را در مقبره سرخاب تبریز به خاک سپرده اند. وی قبل از غلبه سلطان سلیمان رومى بر تبریز وفات یافته است. مؤلف «مجالس المؤمنین» گوید: به واسطه اخلاصى که به حضرات [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام داشت، تاج دوازده ترک شاهى را از سر نمى نهاد، تا آنکه وقتى که سلطان سلیمان متوجه تسخیر تبریز بود، چون خبر قرب وصول او به لسانی رسید -اتفاقاً در آن وقت او در [[مسجدجامع|مسجد جامع]] تبریز به تعقیب [[نماز]] مشغول بود-، دست برداشت و [[دعا]] کرد که خدایا این متقلب به تبریز مى آید و من تاج از سر نمی توانم نهاد و مشاهده استیلاى او به خود قرار نتوانم داد، مرا بمیران و به درگاه رحمت خود واصل گردان. این مضمون گفت و سر به [[سجده]] برد و در آن سجده جان به جان آفرین سپرد. چنانکه گوید:
 +
{{بیت|گر بند لسانى گسلد از بندش|در خاک شود وجود حاجتمندش}}
 +
{{بیت|بالله که ز مشرق دلش سر نزند|جز مهر على و یازده فرزندش}}
  
 
==اشعار لسانی==
 
==اشعار لسانی==
  
[[قصیده]] ای که لسانی به [[مطلع]] زیرین در ستایش [[علی بن ابی طالب]] (علیه السلام) سروده، شهرت بسیار دارد:
+
[[قصیده|قصیده‌ای]] که لسانی به [[مطلع]] زیرین در ستایش [[امام علی]] (علیه السلام) سروده، شهرت بسیار دارد:
{{بیت|می رسم از گرد راه، رقص کنان چون صبا|باد جنون در دماغ، عاشق و سر در هوا}}
+
{{بیت|می‌رسم از گرد راه، رقص کنان چون صبا|باد جنون در دماغ، عاشق و سر در هوا}}
 
 
لسانی در شیوه های دیگر سخن نیز مبتکر و مورد تقلید بوده است از جمله در ساختن [[ترکیب بند|ترکیب بندهای]] کوتاه و نیز نوعی شعر وصفی و غنایی به نام «شهر آشوب» یا «شهرانگیز».
 
  
مجموعه [[رباعی|رباعیاتی]] که او در توصیف تبریز و پیشه وران آن و وصف عشق و جز آن گفته و شهر آشوب نامیده، به مجمع الاصناف موسوم و شامل ۵۴۰ رباعی است که به طبع رسیده است. وی به جز قصیده و رباعی، [[غزل]] را نیز گاه خوب می سرود.
+
لسانی در شیوه های دیگر سخن نیز مبتکر و مورد تقلید بوده است، از جمله در ساختن [[ترکیب بند|ترکیب بندهای]] کوتاه و نیز نوعی [[شعر]] وصفی و غنایی به نام «شهر آشوب» یا «شهرانگیز».
  
از دیوانش نسخه های ناقصی در دست است. کامل ترین این نسخه ها در موزه بریتانیاست که هشت هزار [[بیت (شعر)|بیت]] غزل و یک ساقی نامه به [[بحر متقارب]] مثمن مقصور دارد.
+
مجموعه [[رباعی|رباعیاتی]] که او در توصیف [[تبریز]] و پیشه وران آن و وصف عشق و جز آن گفته و «شهر آشوب» نامیده، به «مجمع الاصناف» موسوم و شامل ۵۴۰ رباعی است که به طبع رسیده است. وی به جز قصیده و رباعی، [[غزل]] را نیز گاه خوب می سرود.
  
وی بر روی هم، شاعری نیک و از بازماندگان استادان سده نهم بود که در شیوه شاعری گویندگان سده دهم خاصه [[محتشم کاشانی|محتشم]]، [[ضمیری اصفهانی|ضمیری]]، وحشتی تأثیر داشت و سخن شناسان پیشین، بدین معنی بارها اشاره کرده اند.
+
از [[دیوان (شعر)|دیوانش]] نسخه های ناقصی در دست است. کامل ترین این نسخه ها در موزه بریتانیاست که هشت هزار [[بیت (شعر)|بیت]] غزل و یک ساقی نامه به [[بحر (شعر)|بحر]] متقارب مثمّن مقصور دارد.
  
او در جمع اشعار خود توجهى نداشت. آثار او را پس از مرگ، شریف تبریزى که از شاگردان وى بود جمع آورد. اما مجموعه مزبوره به قدرى نامناسب بود که بنابر قول آتشکده به سهو اللسان شهرت یافت.<ref>ادوارد گرانویل براون، ترجمه تاریخ ادبیات ایران ، ،۴/۱۵۷ </ref> در برابر، شاگرد دیگر لسانی به نام حیدری، «لسان الغیب» را در دفاع از استاد خود ترتیب داد. و از اوست:
+
وی بر روی هم، شاعری نیک و از بازماندگان استادان سده نهم هجری بود که در شیوه شاعری گویندگان سده دهم خاصه [[محتشم کاشانی|محتشم]] و [[ضمیری اصفهانی|ضمیری]]، تأثیر داشت و سخن شناسان پیشین، بدین معنی بارها اشاره کرده اند.
{{بیت|ای فلک ذات تو هر روز روالی دارد|در سر از گردش بیهوده خیالی دارد}}
 
==وفات==
 
  
وفات لسانی شیرازی به سال ۹۴۰ هجرى بوده است. وی قبل از غلبه سلطان سلیمان بر تبریز وفات یافته است. مؤلف [[مجالس المؤمنین (کتاب)|مجالس المؤمنین]] گوید: به واسطه اخلاصى که به حضرات [[ائمه اطهار|ائمه]] علیهم السلام داشت، تاج دوازده ترک شاهى را از سر نمى نهاد تا آنکه وقتى که سلطان سلیمان رومى متوجه تسخیر تبریز بود. چون خبر قرب وصول او به مولانا رسید اتفاقاً در آن وقت مولانا در [[مسجدجامع|مسجد جامع]] تبریز به تعقیب [[نماز]] مشغول بود استماع آن خبر کرد دست برداشت و دعا کرد که خدایا این متقلب به تبریز مى آید و من تاج از سر نمی توانم نهاد و مشاهده استیلاى او به خود قرار نتوانم داد، مرا بمیران و به درگاه رحمت خود واصل گردان. این مضمون گفت و سر به [[سجده]] برد و در آن سجده جان به جان آفرین سپرد. چنانکه گوید:
+
او در جمع اشعار خود توجهى نداشت. آثار او را پس از مرگ، شریف تبریزى که از شاگردان وى بود جمع آورد. اما مجموعه مزبور به قدرى نامناسب بود که بنابر قول «آتشکده» به «سهو اللسان» شهرت یافت.<ref>ادوارد گرانویل براون، ترجمه تاریخ ادبیات ایران، ۴/۱۵۷. </ref> در مقابل، شاگرد دیگر لسانی به نام حیدری، «لسان الغیب» را در دفاع از استاد خود ترتیب داد.  
{{بیت|گر بند لسانى گسلد از بندش|در خاک شود وجود حاجتمندش}}
 
{{بیت|بالله که ز مشرق دلش سر نزند|جز مهر على ویازده فرزندش}}
 
وی را در مقبره سرخاب تبریز به خاک سپرده اند.
 
  
 
==پانویس==  
 
==پانویس==  
سطر ۳۴: سطر ۳۱:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.
+
*[[فرهنگ معارف و معاریف]]، سید مصطفی حسینی دشتی.
*مجله شمیم یاس، فروردین ۱۳۸۷، شماره ۶۱، صفحه ۵۳، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/6086/63757 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 4خرداد 1393.
+
*"لسانی شیرازی"، مجله شمیم یاس، فروردین ۱۳۸۷، شماره ۶۱، صفحه ۵۳، در دسترس در [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/3674/6086/63757 پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه].
  
[[رده: شعرای پارسی گوی قرن دهم]]
+
[[رده: شعرای پارسی گو]][[رده: شعرای پارسی گوی قرن دهم]][[رده: شعرای اهل البیت]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۸:۰۰

«لسانی شیرازی» از شاعران پارسی‌گوی شیعه مذهب در قرن دهم قمری است. او در سرودن قصیده، غزل، رباعی و ترکیب بند متبحر و مورد تقلید بوده و اشعاری در مدح اهل بیت علیهم‌السلام نیز سروده است.

زندگی‌نامه

وجیه‌الدین عبدالله لسانی فرزند محمد مُشک‌فروش شیرازی (م، ۹۴۱ ق)، مولدش شیراز بود، ولی زندگانی اش بیشتر در بغداد و تبریز گذشت و از مصاحبت و حمایت سام میرزا و امیر نجم ثانی برخوردار بود.

وى آخرین کس از بیست و دو شاعر شیعه است که در «مجالس المؤمنین» نامش بیان شده و به واسطه تعصبى که نسبت به مذهب خود داشته، بیشتر قابل ذکر است تا به سبب رتبه شاعرى. زیرا که هر چند می گویند متجاوز از صد هزار شعر سروده، اما گفتار او بسیار کم معروف است. واگر چه در کتاب «آتشکده» و «هفت اقلیم» نام او مسطور است، ولى رضا قلیخان هدایت نام وى را از قلم انداخته است.

وفات لسانی شیرازی به سال ۹۴۰ هجرى بوده است و او را در مقبره سرخاب تبریز به خاک سپرده اند. وی قبل از غلبه سلطان سلیمان رومى بر تبریز وفات یافته است. مؤلف «مجالس المؤمنین» گوید: به واسطه اخلاصى که به حضرات ائمه علیهم السلام داشت، تاج دوازده ترک شاهى را از سر نمى نهاد، تا آنکه وقتى که سلطان سلیمان متوجه تسخیر تبریز بود، چون خبر قرب وصول او به لسانی رسید -اتفاقاً در آن وقت او در مسجد جامع تبریز به تعقیب نماز مشغول بود-، دست برداشت و دعا کرد که خدایا این متقلب به تبریز مى آید و من تاج از سر نمی توانم نهاد و مشاهده استیلاى او به خود قرار نتوانم داد، مرا بمیران و به درگاه رحمت خود واصل گردان. این مضمون گفت و سر به سجده برد و در آن سجده جان به جان آفرین سپرد. چنانکه گوید:

گر بند لسانى گسلد از بندش در خاک شود وجود حاجتمندش

بالله که ز مشرق دلش سر نزند جز مهر على و یازده فرزندش

اشعار لسانی

قصیده‌ای که لسانی به مطلع زیرین در ستایش امام علی (علیه السلام) سروده، شهرت بسیار دارد:

می‌رسم از گرد راه، رقص کنان چون صبا باد جنون در دماغ، عاشق و سر در هوا

لسانی در شیوه های دیگر سخن نیز مبتکر و مورد تقلید بوده است، از جمله در ساختن ترکیب بندهای کوتاه و نیز نوعی شعر وصفی و غنایی به نام «شهر آشوب» یا «شهرانگیز».

مجموعه رباعیاتی که او در توصیف تبریز و پیشه وران آن و وصف عشق و جز آن گفته و «شهر آشوب» نامیده، به «مجمع الاصناف» موسوم و شامل ۵۴۰ رباعی است که به طبع رسیده است. وی به جز قصیده و رباعی، غزل را نیز گاه خوب می سرود.

از دیوانش نسخه های ناقصی در دست است. کامل ترین این نسخه ها در موزه بریتانیاست که هشت هزار بیت غزل و یک ساقی نامه به بحر متقارب مثمّن مقصور دارد.

وی بر روی هم، شاعری نیک و از بازماندگان استادان سده نهم هجری بود که در شیوه شاعری گویندگان سده دهم خاصه محتشم و ضمیری، تأثیر داشت و سخن شناسان پیشین، بدین معنی بارها اشاره کرده اند.

او در جمع اشعار خود توجهى نداشت. آثار او را پس از مرگ، شریف تبریزى که از شاگردان وى بود جمع آورد. اما مجموعه مزبور به قدرى نامناسب بود که بنابر قول «آتشکده» به «سهو اللسان» شهرت یافت.[۱] در مقابل، شاگرد دیگر لسانی به نام حیدری، «لسان الغیب» را در دفاع از استاد خود ترتیب داد.

پانویس

  1. ادوارد گرانویل براون، ترجمه تاریخ ادبیات ایران، ۴/۱۵۷.

منابع

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه