یأجوج و مأجوج: تفاوت بین نسخهها
جز |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | «يأجوج و مأجوج» اقوامى بودند كه با حملات خود به مناطق همجوار، موجب [[فساد]] در زمين و خرابى و نابودى مىشدند، تا آنكه به دستِ [[ذوالقرنين]] سدّى ساخته شد و راه نفوذ آنان به ديگر مناطق بسته شد. | |
− | در | ||
− | + | در [[قرآن|قرآن مجيد]] در دو سوره از یأجوج و مأجوج سخن به ميان آمده است؛ يكى در آیه 94 [[سوره کهف]] و ديگری در آيه 96 [[سوره انبياء]]: | |
− | |||
− | {{متن قرآن| | + | *{{متن قرآن|«قَالُوا يَا ذَاالْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا»}} (کهف، 94)؛ گفتند: ای ذوالقرنین، یاجوج و ماجوج در زمین فساد می کنند، میخواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟ |
− | |||
− | + | *{{متن قرآن|«حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ»}} (انبیاء، 96)؛ تا آنگاه که یاجوج و ماجوج گشوده شوند و آنان از بلندی ها به شتاب سرازیر گردند. | |
− | + | برخی مفسّران و مورّخان، با استفاده از قرائن موجود مىگويند: مراد از يأجوج و مأجوج همان قبايل مغول و تاتار مىباشند. | |
− | |||
+ | آيات [[قرآن]] به خوبى گواهى مى دهد كه اين دو نام متعلق به دو قبيله وحشى بوده است كه مزاحمت شديدى براى ساكنان اطراف مركز سكونت خود داشته اند و مردم قفقاز به هنگام سفر [[ذوالقرنین]] به آن منطقه تقاضاى جلوگيرى از آنها را از وى كه داراى قدرت و امكانات عظيمى بود، نمودند و او نيز اقدام به كشيدن سدّ محکم و معروف ذوالقرنين نمود، به گونه ای که یأجوج و مأجوج نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ ایجاد کنند: {{متن قرآن|«فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَااسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا»}} (کهف، 97). | ||
− | == منابع == | + | در روايتى از [[امام على]] عليه السلام آمده است: [[ذوالقرنين]] قومى را يافت كه به او گفتند: قوم يأجوج و مأجوج پشت اين كوه هستند و هنگام برداشت محصول و ميوهها هجوم آورده و همه را غارت يا نابود مىكنند، آيا ما براى تو ساليانه هزينهاى را قرار دهيم تا براى ما سدّى بسازى؟<ref>تفسیر نورالثقلين، حویزی.</ref> |
− | *تفسیر | + | ==پانویس== |
+ | {{پانویس}} | ||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | *[[تفسیر نمونه]]، ناصر مکارم شیرازی، ج3. | ||
+ | *[[تفسیر نور]]، محسن قرائتی، ج5، ص224. | ||
[[رده:واژگان قرآنی]] | [[رده:واژگان قرآنی]] | ||
[[رده:اقوام در قرآن]] | [[رده:اقوام در قرآن]] | ||
[[رده:قصههای قرآنی]] | [[رده:قصههای قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۱۵
«يأجوج و مأجوج» اقوامى بودند كه با حملات خود به مناطق همجوار، موجب فساد در زمين و خرابى و نابودى مىشدند، تا آنكه به دستِ ذوالقرنين سدّى ساخته شد و راه نفوذ آنان به ديگر مناطق بسته شد.
در قرآن مجيد در دو سوره از یأجوج و مأجوج سخن به ميان آمده است؛ يكى در آیه 94 سوره کهف و ديگری در آيه 96 سوره انبياء:
- «قَالُوا يَا ذَاالْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا» (کهف، 94)؛ گفتند: ای ذوالقرنین، یاجوج و ماجوج در زمین فساد می کنند، میخواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟
- «حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَهُم مِّن كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلُونَ» (انبیاء، 96)؛ تا آنگاه که یاجوج و ماجوج گشوده شوند و آنان از بلندی ها به شتاب سرازیر گردند.
برخی مفسّران و مورّخان، با استفاده از قرائن موجود مىگويند: مراد از يأجوج و مأجوج همان قبايل مغول و تاتار مىباشند.
آيات قرآن به خوبى گواهى مى دهد كه اين دو نام متعلق به دو قبيله وحشى بوده است كه مزاحمت شديدى براى ساكنان اطراف مركز سكونت خود داشته اند و مردم قفقاز به هنگام سفر ذوالقرنین به آن منطقه تقاضاى جلوگيرى از آنها را از وى كه داراى قدرت و امكانات عظيمى بود، نمودند و او نيز اقدام به كشيدن سدّ محکم و معروف ذوالقرنين نمود، به گونه ای که یأجوج و مأجوج نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ ایجاد کنند: «فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَااسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا» (کهف، 97).
در روايتى از امام على عليه السلام آمده است: ذوالقرنين قومى را يافت كه به او گفتند: قوم يأجوج و مأجوج پشت اين كوه هستند و هنگام برداشت محصول و ميوهها هجوم آورده و همه را غارت يا نابود مىكنند، آيا ما براى تو ساليانه هزينهاى را قرار دهيم تا براى ما سدّى بسازى؟[۱]
پانویس
- ↑ تفسیر نورالثقلين، حویزی.
منابع
- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج3.
- تفسیر نور، محسن قرائتی، ج5، ص224.