قیام ابراهیم بن عبدالله محض: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' <keywords content='کلید واژه: 25 ذی القعده، نفس زكيه، مقتول باخمري، ایراهیم باخمری، ' /> '''...' ایجاد کرد)
 
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
'''منبع:''' نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
+
{{تقویم|روز= 25 ذی القعده|سال= سال ۱۴۵ هجری قمری}}
 +
«[[ابراهیم بن عبدالله محض]]» معروف به «مقتول باخمری» یا «أحمر العينين»،<ref>او از آن جهت به احمر العینین ملقب گردیده چرا که حدقه چشمش قرمز بوده است.</ref> فرزند عبدالله محض بن [[حسن مثنی|حسن مثنی]] بن [[امام حسن|امام حسن‌]] علیه‌السلام بود. او فردی عالم و شجاع بود، و در سال ۱۴۵ قمری به همراه برادرش «[[نفس زکیه|محمد نفس زکیه]]» عليه [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور عباسی]] قيام كرد، ولی سرانجام هر دو به دست لشكريان منصور به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسيدند.
  
==كشته شدن ابراهيم باخمري - سال 145 هجري قمري/ 25 ذوالقعده==
+
== قیام علیه عباسیان ==
 +
در اواخر حکومت [[بنی امیه|بنی‌امیه]] از سال ۱۰۰ تا ۱۳۲ قمری، قیامی بر ضد [[امویان]] در سراسر جوامع اسلامی پدیدار گشت و رهبریت آن را [[بنی هاشم|هاشمیان]] بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین افراد طایفه [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]]، عبارت بودند از: نوادگان علی بن [[ابن عباس|عبدالله بن عباس]] (که بعدها به [[بنی‌عباس]] معروف شدند)، نوادگان [[امام حسن]] علیه‌السلام (که بنی‌الحسن علیه‌السلام خوانده می‌شدند) و برخی از نوادگان [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه‌السلام (که بنی‌الحسین علیه‌السلام خوانده می‌شدند).
  
محمد معروف به "نفس زكيه" و ابراهيم معروف به "مقتول باخمري" دو تن از فرزندان عبدالله محض بن حسن مثني بن [[امام حسن]]‌مجتبي علیه‌السلام بودند كه در اوائل خلافت بني‌عباس، حكومتشان را غاصبانه و غيرمشروع دانسته و بر عليه آنان قيام نمودند. در اواخر حكومت بني‌اميه از سال 100 تا 132 قمري، قيامي بر ضد امويان در سراسر جوامع اسلامي پديدار گشت و رهبريت آن را هاشميان بر عهده داشتند.
+
مجموع آنان، بدون در نظر گرفتن پیشوای خاصی، به شعار "الرضا من آل محمد" که یک عنوان جاذبه‌دار و خوش‌آیند بود، دعوت می‌کردند. اما هنگامی که قیام سراسری مردم به ثمر نشست و خلافت ستمکارانه امویان زایل گردید، بنی‌عباس پیش‌دستی کرده و [[خلافت]] را از رقبای دیگر خود، یعنی بنی‌الحسن علیه‌السلام و بنی‌الحسین علیه‌السلام ربودند و در مسند خلافت اسلامی قرار گرفتند.
  
مهمترين و معروفترين افراد طايفه بني‌هاشم، عبارت بودند از نوادگان علي بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] كه بعدها به بني‌عباس معروف شدند، نوادگان امام حسن‌مجتبي علیه‌السلام كه بني‌الحسن علیه‌السلام خوانده مي‌شدند و برخي از نوادگان امام حسين علیه‌السلام كه بني‌الحسين علیه‌السلام خوانده مي‌شدند.
+
برخی از [[علویان]] به خلافتشان رضایت داده و با آنان همراه شدند و یا حداقل، موضع مخالف نگرفتند. ولی برخی دیگر به ویژه فرزندان عبدالله محض از آغاز، ناسازگاری در پیش گرفته و با آنان مخالفت نموده، حکومتشان را غاصبانه و غیرمشروع دانسته و بر علیه آنان قیام نمودند. [[ابوالعباس سفاح]] نخستین خلیفه عباسی، رفتار نیکویی با علویان در پیش گرفت و آنان را از خود راضی نگه داشت، ولی هنگامی که خلافت به [[منصور (خلیفه عباسی)|منصور دوانقی]] رسید، شدت عمل نشان داد و مخالفان را به قیامی بزرگ وادار کرد.  
  
مجموع آنان، بدون در نظر گرفتن پيشواي خاصي، به "الرضا من آل محمد صلی الله علیه و آله" كه يك عنوان جاذبه‌دار و خوش‌آيند بود، دعوت مي‌كردند. اما هنگامي كه قيام سراسري مردم به ثمر نشست و خلافت ستمكارانه امويان زايل گرديد، بني‌عباس پيش‌دستي كرده و [[خلافت]] را از رقباي ديگر خود، يعني از بني‌الحسن علیه‌السلام و بني‌الحسين علیه‌السلام ربودند و در مسند خلافت اسلامي قرار گرفتند.
+
پیشوایی قیام ضد [[عباسیان]] را محمد بن عبدالله، معروف به «[[نفس زکیه|نفس زکیه]]» برعهده داشت. وی در [[جمادی الثانی]] سال ۱۴۵ قمری در [[مدینه]] منوره قیام کرد و این شهر و حوالی آن را از دست عوامل منصور دوانقی بیرون آورد و به برادرش ابراهیم بن عبدالله که در [[عراق]] ساکن بود، دستور داد قیامش را آشکار کند و دست منصور دوانقی را از عراق کوتاه نماید. ولی خود محمد بن عبدالله نتوانست چندان دوام آورد و در نبرد با سپاهیان مهاجم منصور در ماه [[رمضان]] همان سال شکست خورد و به همراه تعداد زیادی از همراهانش کشته شد.
  
برخي از [[علویان]] به خلافتشان رضايت داده و با آنان همراه شدند و يا حداقل، موضع مخالف نگرفتند. ولي برخي ديگر به ويژه فرزندان عبدالله محض از آغاز، ناسازگاري در پيش گرفته و با آنان مخالفت نمودند. ابوالعباس سفاح نخستين خليفه عباسي، رفتار نيكويي با علويان در پيش گرفت و آنان را از خود راضي نگه داشت ولي هنگامي كه خلافت به منصور دوانقي رسيد، شدت عمل نشان داد و مخالفان را به قيامي بزرگ وادار كرد.  
+
اما برادرش ابراهیم بن عبدالله در نخستین روز مبارک رمضان سال ۱۴۵ قمری در [[بصره]] قیامش را آشکار کرد و با فداکاری‌های هوادارانش این شهر را از سیطره عباسیان بیرون آورد و سپس سپاهیان را به شهرهای اطراف فرستاد و برخی از آن‌ها را از تصرف عباسیان خارج کرد. سپاهیان وی در مناطق فارس، اهواز، [[واسط]]، کسکر، [[مداین|مداین]] و بسیاری از نقاط جنوب غربی [[ایران|ایران]] و جنوب عراق به پیروزی رسیدند. شهر بزرگ [[کوفه|کوفه]]، گرچه در تصرف عباسیان بود، ولی تعداد یکصد هزار رزمنده آماده حضور در رکاب ابراهیم و نبرد با سپاهیان بنی‌عباس بودند.
  
پيشوايي قيام ضد [[عباسیان]] را محمد بن عبدالله، معروف به نفس زكيه برعهده داشت. وي در [[جمادی الثانی]] سال 145 قمري در [[مدينه]] منوره قيام كرد و اين شهر و حوالي آن را از دست عوامل منصور دوانقي بيرون آورد و به برادر خود ابراهيم كه در [[عراق]] ساكن بود، دستور داد قيامش را آشكار كند و دست منصور دوانقي را از عراق كوتاه نمايد. ولي محمد بن عبدالله نتوانست چندان دوام آورد و در نبرد با سپاهيان مهاجم منصور در [[رمضان]] همان سال شكست خورد و به همراه تعداد زيادي از همراهانش كشته شد.
+
مردم علاقه خاصی به ابراهیم نشان داده و او را [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] می‌خواندند و منتظر پیروزی نهایی او بر عباسیان بودند. منصور دوانقی، احساس خطر بزرگی می‌کرد و حتی آماده گریختن به مناطق دوردست گردید. وی برای جلوگیری از نفوذ زیادتر ابراهیم، سپاهیان خویش را از مناطق مختلف از جمله: [[حجاز]]، [[ایران]] و [[عراق]] فراخواند و سپاه عظیمی تشکیل داد و آنان را برای نابودی قیام ابراهیم به سوی [[کوفه]] اعزام کرد.
  
اما برادرش ابراهيم در نخستين روز ماه مبارك [[رمضان]] سال 145 قمري در [[بصره]] قيامش را آشكار كرد و با فداكاري‌هاي هوادارانش اين شهر را از سيطره عباسيان بيرون آورد و سپس سپاهيان را به شهرهاي اطراف فرستاد و برخي از آن‌ها را از تصرف عباسيان خارج كرد. سپاهيان وي در مناطق فارس، اهواز، واسط، كسكر، مداين و بسياري از نقاط جنوب غربي ايران و جنوب عراق به پيروزي رسيدند. شهر بزرگ كوفه، گرچه در تصرف عباسيان بود ولي تعداد يكصد هزار رزمنده آماده حضور در ركاب ابراهيم و نبرد با سپاهيان بني‌عباس بودند.
+
از آن سو ابراهیم بن عبدالله به قصد ورود به کوفه و بهره‌وری بیشتر از [[شیعه|شیعیان]] مقیم این شهر بزرگ از [[بصره]] خارج گردید و به سوی کوفه حرکت کرد. دو سپاه در مکانی به نام "باخمری" واقع در ۱۶ فرسنگی کوفه به یکدیگر رسیده و نبرد بزرگی را آغاز کردند. در ابتدا سپاهیان ابراهیم بر سپاهیان منصور فائق آمده و آنان را به عقب‌نشینی وادار کردند و به پیروزی رسیدند. ولی ابراهیم به سپاهیان خویش فرمان داد که از تعقیب فراریان دست برداشته و به اردوگاه خویش برگردند.
  
مردم علاقه خاصي به ابراهيم نشان داده و او را اميرالمؤمنين مي‌خواندند و منتظر پيروزي نهايي او بر عباسيان بودند. منصور دوانقي، احساس خطر بزرگي مي‌كرد و حتي آماده گريختن به مناطق دوردست گرديد. وي براي جلوگيري از نفوذ زيادتر ابراهيم، سپاهيان خويش را از مناطق مختلف از جمله: [[حجاز]]، [[ايران]] و [[عراق]] فراخواند و سپاه عظيمي تشكيل داد و آنان را براي نابودي قيام ابراهيم به سوي [[كوفه]] اعزام كرد.
+
آنان در بازگشت که کار را تمام شده پنداشته بودند، یک باره با تهاجم دیگر سپاهیان منصور مواجه شدند و در این مرحله کشته زیادی دادند و در میدان نبرد، تیری به ابراهیم اصابت کرد و او را نقش بر زمین نمود. پس از کشته شدن ابراهیم، سپاه وی از هم گسست و متحمل شکست نهایی شد. سر ابراهیم را از بدن جدا کرده و به نزد منصور دوانقی فرستادند. این رویداد در ۲۵ و به قولی در ۲۶ [[ذی القعده]] سال ۱۴۵ قمری واقع گردید و چون ابراهیم در آن مکان «باخمری» کشته شد، به «مقتول باخمری» معروف گردید.<ref> الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۵، ص۵۶۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۰۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص۱۰۲.</ref> امروزه در محل دفن سر او در هاشميه، در نزديكى رودخانه الجربوعيه آرامگاهى به نام او ساخته‌اند.
  
از آن سو ابراهيم بن عبدالله به قصد ورود به كوفه و بهره‌وري بيشتر از شيعيان مقيم اين شهر بزرگ از بصره خارج گرديد و به سوي كوفه حركت كرد. دو سپاه در مكاني به نام "باخمري" واقع در 16 فرسنگي كوفه به يكديگر رسيده و نبرد بزرگي را آغاز كردند. در ابتدا سپاهيان ابراهيم بر سپاهيان منصور فائق آمده و آنان را به عقب‌نشيني وادار كردند و به پيروزي رسيدند. ولي ابراهيم به سپاهيان خويش فرمان داد كه از تعقيب فراريان دست برداشته و به اردوگاه خويش برگردند.
+
گفتنی است، [[ابوحنیفه|ابوحنیفه]] پیشوای [[حنفی|حنفیان]] از هواداران جدی ابراهیم بود و به او کمک‌های مالی و تبلیغاتی زیادی نمود و [[فتوا]] به پشتیبانی از وی و حضور در قیامش داده بود. بدین لحاظ پس از قتل ابراهیم مورد خشم منصور دوانقی قرار گرفت.<ref> عمدة الطالب فی أنساب آل ابی‌طالب، احمد بن عیینه حسینی، ص۱۳۰.</ref>
 +
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
 +
*راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در عراق، دکتر احسان مقدس، نشر مشعر، تهران، ص۳۲۳.
  
آنان در بازگشت كه كار را تمام شده پنداشته بودند، يك باره با تهاجم ديگر سپاهيان منصور مواجه شدند و در اين مرحله كشته زيادي دادند و در ميدان نبرد، تيري به ابراهيم اصابت كرد و او را نقش بر زمين نمود. پس از كشته شدن ابراهيم سپاه وي از هم گسست و متحمل شكست نهايي شد. سر ابراهيم را از بدن جدا كرده و به نزد منصور دوانقي رسانيدند. اين رويداد در 25 و به قولي در 26 [[ذی القعده]] سال 145 قمري واقع گرديد و چون ابراهيم در آن مكان باخمري كشته شد به مقتول باخمري، معروف گرديد.<ref> الكامل في التاريخ ابن اثير شيباني، ج 5، ص 565؛ تاريخ ابن خلدون، ج 2، ص 303؛ وقايع الايام [[شیخ عباس قمی]]، ص 102.</ref>
+
منابع بیشتر:
  
گفتني است، ابوحنيفه پيشواي حنفيان از هواداران جدي ابراهيم بود و به او كمك‌هاي مالي و تبليغاتي زيادي نمود و فتوا به پشتيباني از وي و حضور در قيامش داده بود. بدين لحاظ پس از قتل ابراهيم مورد خشم منصور دوانقي قرار گرفت.<ref> عمده الطالب في أنساب آل ابي‌طالب احمد بن عيينه حسيني، ص 130.</ref>
+
*[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=46 وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ۲۵ ذی القعده].
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
منابع بیشتر:
 
  
[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource/31855/%D9%81%D9%8A%D8%B6-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D9%81%D9%8A-%D8%B9%D9%85%D9%84-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D9%88-%D9%88%D9%82%D8%A7%D9%8A%D8%B9-%D8%A7%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%A7%D9%85/preview/31084/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D8%AF%D9%8A%D8%AC%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A/&sa=false&#!page=46 وقایع الایام شیخ عباس قمی، 25 ذی القعده].
+
[[رده:قیام های علویان]]
 +
[[رده:قیامهای بر ضد عباسیان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۵۱

تقویم هجری قمری

روز واقعه:25 ذی القعده
سال ۱۴۵ هجری قمری

«ابراهیم بن عبدالله محض» معروف به «مقتول باخمری» یا «أحمر العينين»،[۱] فرزند عبدالله محض بن حسن مثنی بن امام حسن‌ علیه‌السلام بود. او فردی عالم و شجاع بود، و در سال ۱۴۵ قمری به همراه برادرش «محمد نفس زکیه» عليه منصور عباسی قيام كرد، ولی سرانجام هر دو به دست لشكريان منصور به شهادت رسيدند.

قیام علیه عباسیان

در اواخر حکومت بنی‌امیه از سال ۱۰۰ تا ۱۳۲ قمری، قیامی بر ضد امویان در سراسر جوامع اسلامی پدیدار گشت و رهبریت آن را هاشمیان بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین افراد طایفه بنی‌هاشم، عبارت بودند از: نوادگان علی بن عبدالله بن عباس (که بعدها به بنی‌عباس معروف شدند)، نوادگان امام حسن علیه‌السلام (که بنی‌الحسن علیه‌السلام خوانده می‌شدند) و برخی از نوادگان امام حسین علیه‌السلام (که بنی‌الحسین علیه‌السلام خوانده می‌شدند).

مجموع آنان، بدون در نظر گرفتن پیشوای خاصی، به شعار "الرضا من آل محمد" که یک عنوان جاذبه‌دار و خوش‌آیند بود، دعوت می‌کردند. اما هنگامی که قیام سراسری مردم به ثمر نشست و خلافت ستمکارانه امویان زایل گردید، بنی‌عباس پیش‌دستی کرده و خلافت را از رقبای دیگر خود، یعنی بنی‌الحسن علیه‌السلام و بنی‌الحسین علیه‌السلام ربودند و در مسند خلافت اسلامی قرار گرفتند.

برخی از علویان به خلافتشان رضایت داده و با آنان همراه شدند و یا حداقل، موضع مخالف نگرفتند. ولی برخی دیگر به ویژه فرزندان عبدالله محض از آغاز، ناسازگاری در پیش گرفته و با آنان مخالفت نموده، حکومتشان را غاصبانه و غیرمشروع دانسته و بر علیه آنان قیام نمودند. ابوالعباس سفاح نخستین خلیفه عباسی، رفتار نیکویی با علویان در پیش گرفت و آنان را از خود راضی نگه داشت، ولی هنگامی که خلافت به منصور دوانقی رسید، شدت عمل نشان داد و مخالفان را به قیامی بزرگ وادار کرد.

پیشوایی قیام ضد عباسیان را محمد بن عبدالله، معروف به «نفس زکیه» برعهده داشت. وی در جمادی الثانی سال ۱۴۵ قمری در مدینه منوره قیام کرد و این شهر و حوالی آن را از دست عوامل منصور دوانقی بیرون آورد و به برادرش ابراهیم بن عبدالله که در عراق ساکن بود، دستور داد قیامش را آشکار کند و دست منصور دوانقی را از عراق کوتاه نماید. ولی خود محمد بن عبدالله نتوانست چندان دوام آورد و در نبرد با سپاهیان مهاجم منصور در ماه رمضان همان سال شکست خورد و به همراه تعداد زیادی از همراهانش کشته شد.

اما برادرش ابراهیم بن عبدالله در نخستین روز مبارک رمضان سال ۱۴۵ قمری در بصره قیامش را آشکار کرد و با فداکاری‌های هوادارانش این شهر را از سیطره عباسیان بیرون آورد و سپس سپاهیان را به شهرهای اطراف فرستاد و برخی از آن‌ها را از تصرف عباسیان خارج کرد. سپاهیان وی در مناطق فارس، اهواز، واسط، کسکر، مداین و بسیاری از نقاط جنوب غربی ایران و جنوب عراق به پیروزی رسیدند. شهر بزرگ کوفه، گرچه در تصرف عباسیان بود، ولی تعداد یکصد هزار رزمنده آماده حضور در رکاب ابراهیم و نبرد با سپاهیان بنی‌عباس بودند.

مردم علاقه خاصی به ابراهیم نشان داده و او را امیرالمؤمنین می‌خواندند و منتظر پیروزی نهایی او بر عباسیان بودند. منصور دوانقی، احساس خطر بزرگی می‌کرد و حتی آماده گریختن به مناطق دوردست گردید. وی برای جلوگیری از نفوذ زیادتر ابراهیم، سپاهیان خویش را از مناطق مختلف از جمله: حجاز، ایران و عراق فراخواند و سپاه عظیمی تشکیل داد و آنان را برای نابودی قیام ابراهیم به سوی کوفه اعزام کرد.

از آن سو ابراهیم بن عبدالله به قصد ورود به کوفه و بهره‌وری بیشتر از شیعیان مقیم این شهر بزرگ از بصره خارج گردید و به سوی کوفه حرکت کرد. دو سپاه در مکانی به نام "باخمری" واقع در ۱۶ فرسنگی کوفه به یکدیگر رسیده و نبرد بزرگی را آغاز کردند. در ابتدا سپاهیان ابراهیم بر سپاهیان منصور فائق آمده و آنان را به عقب‌نشینی وادار کردند و به پیروزی رسیدند. ولی ابراهیم به سپاهیان خویش فرمان داد که از تعقیب فراریان دست برداشته و به اردوگاه خویش برگردند.

آنان در بازگشت که کار را تمام شده پنداشته بودند، یک باره با تهاجم دیگر سپاهیان منصور مواجه شدند و در این مرحله کشته زیادی دادند و در میدان نبرد، تیری به ابراهیم اصابت کرد و او را نقش بر زمین نمود. پس از کشته شدن ابراهیم، سپاه وی از هم گسست و متحمل شکست نهایی شد. سر ابراهیم را از بدن جدا کرده و به نزد منصور دوانقی فرستادند. این رویداد در ۲۵ و به قولی در ۲۶ ذی القعده سال ۱۴۵ قمری واقع گردید و چون ابراهیم در آن مکان «باخمری» کشته شد، به «مقتول باخمری» معروف گردید.[۲] امروزه در محل دفن سر او در هاشميه، در نزديكى رودخانه الجربوعيه آرامگاهى به نام او ساخته‌اند.

گفتنی است، ابوحنیفه پیشوای حنفیان از هواداران جدی ابراهیم بود و به او کمک‌های مالی و تبلیغاتی زیادی نمود و فتوا به پشتیبانی از وی و حضور در قیامش داده بود. بدین لحاظ پس از قتل ابراهیم مورد خشم منصور دوانقی قرار گرفت.[۳]

پانویس

  1. او از آن جهت به احمر العینین ملقب گردیده چرا که حدقه چشمش قرمز بوده است.
  2. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، ج۵، ص۵۶۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۰۳؛ وقایع الایام، شیخ عباس قمی، ص۱۰۲.
  3. عمدة الطالب فی أنساب آل ابی‌طالب، احمد بن عیینه حسینی، ص۱۳۰.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در عراق، دکتر احسان مقدس، نشر مشعر، تهران، ص۳۲۳.

منابع بیشتر: