اسد‌ بن عبید هدلی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
«اَسَد‌ بن‌ عُبَید هَدْلى» از [[یهود|یهودیان]] مسلمان‌ شده است.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۲۴۷؛ السیرة‌النبویه، ج ۳، ص ۲۳۸؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲، ۲۳۷، ۴۶۸.</ref> از زندگانى او اطلاع چندانى در دست نیست جز آن که او و پسرعموهایش اسید (اسد)<ref> اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲؛ الاصابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۶.</ref> و ثعلبه، فرزندان سعیه همگى از یهودیان بنى‌هدل (هذیل)<ref> جامع‌البیان، مج ۱۱، ج‌ ۲۰، ص ۱۸۳.</ref> بودند و بنى‌هدل در شجره نسب خود با [[بنی قریظه|بنى‌قریظه]] و [[بنی نضیر|بنى‌نضیر]] به نیاى واحدى مى‌رسند.<ref> الطبقات، ج ۸، ص ۲۴۷؛ السیرة‌النبویه، ج ۳، ص ۲۳۸؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲، ۲۳۷، ۴۶۸.</ref>
  
اَسَد‌ بن‌ عُبَید هَدْلى<ref> الطبقات، ج ص 247؛ السیرة‌النبویه، ج 3، ص 238؛ اسدالغابه، ج‌ ص‌ 202، 237، 468.</ref>
+
بنا ‌به نقلى، یکى از بزرگان [[یهود]] به نام ابن‌‌هیّبان که براى ادراک محضر [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه وآله سختى معیشت در [[یثرب]] را به آسایش در [[شام]] ترجیح داده بود، هنگام [[مرگ]] خود آنان را از ظهور پیامبر موعود آگاه ساخت و گوشزد کرد که مبادا دیگران در [[ایمان]] به او بر شما سبقت گیرند.<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۲۷؛ دلائل‌النبوه، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱.</ref>
  
یهودى مسلمان‌ شده.
+
این سه نفر در شب آن ‌روزى که بنى‌قریظه به حکم [[سعد بن معاذ|سعد ‌بن ‌معاذ]] تسلیم گردیدند، سخنان ابن‌هیّبان را به بنى‌قریظه یادآور شدند و از آنان خواستند تا به پیامبر اسلام ایمان بیاورند؛ سپس خود ایمان آورده در همان شب به پیامبر پیوستند.<ref> اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۷؛ الوافى بالوفیات، ج‌ ۹، ص‌ ۱۵۴.</ref> بدین ‌گونه نه تنها جان خود و خانواده خویش را حفظ کردند، بلکه دارایى آنها نیز باز گردانده شد.<ref> دلائل النبوه، ج‌ ۴، ص‌ ۳۲.</ref>
  
از زندگانى او اطلاع چندانى در دست نیست جز آن كه او و پسرعموهایش اسید (اسد)<ref> اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 202؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 206.</ref> و ثعلبه، فرزندان سعیه همگى از یهودیان بنى‌هدل (هذیل)<ref> جامع‌البیان، مج 11، ج‌ 20، ص 183.</ref> بودند و بنى‌هدل در شجره نسب خود با بنى‌قریظه و بنى‌نضیر به نیاى واحدى مى‌رسند.<ref> الطبقات، ج 8، ص 247؛ السیرة‌النبویه، ج 3، ص 238؛ اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 202، 237، 468.</ref>
+
[[اَحبار|احبار]] یهود گفتند: اینان از فرومایگان یهودند که آیین پدران خود را رها ‌کردند. آیات ۱۱۳‌ـ‌۱۱۴ [[سوره آل عمران|سوره آل ‌عمران]] در رد سخنان ایشان نازل شد: {{متن قرآن|«لَیسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیلِ وَهُمْ یسْجُدُونَ * یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَیسَارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَأُولَٰئِک مِنَ الصَّالِحِینَ»}}؛ و خداوند این ‌گونه آن‌ها را از صالحان شمرد و غیرقابل مقایسه با بنى‌قریظه معرفى کرد.<ref> جامع‌البیان، مج ۳، ج‌ ۴، ص‌ ۷۱؛ اسباب النزول، ص‌ ۱۰۲؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۳.</ref>  
 
 
این سه با بنى‌قریظه مى‌زیستند،<ref> المغازى، ج‌ 2، ص‌ 503؛ الطبقات، ج‌ 1، ص‌ 127.</ref> به همین دلیل برخى آن‌ها را به خطا از بنى‌قریظه دانسته‌اند.<ref> اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237؛ الاصابه، ج‌ 1، ص‌ 207.</ref> بنا ‌به نقلى یكى از بزرگان یهود به نام ابن‌‌هیبان كه براى ادراك محضر پیامبر صلى الله علیه و آله سختى معیشت در یثرب را به آسایش در شام ترجیح داده بود، هنگام مرگ خود آنان را از ظهور پیامبر موعود آگاه ساخت و گوشزد كرد كه مبادا دیگران در ایمان به او بر شما سبقت گیرند.<ref> الطبقات، ج 1، ص 127؛ دلائل‌النبوه، ج‌ 4، ص‌ 31.</ref>
 
 
 
این سه نفر در شب آن ‌روزى كه بنى‌قریظه به حكم سعد ‌بن ‌معاذ تسلیم گردیدند، سخنان ابن‌هیّبان را به بنى‌قریظه یادآور شدند و از آنان خواستند تا به پیامبر [[ایمان]] بیاورند. سپس خود ایمان آورده در همان شب به پیامبر پیوستند؛<ref> اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237؛ الوافى بالوفیات، ج‌ 9، ص‌ 154.</ref> بدین ‌گونه نه تنها جان خود و خانواده خویش را حفظ كردند بلكه دارایى آنها نیز باز گردانده شد.<ref> دلائل النبوه، ج‌ 4، ص‌ 32.</ref>
 
 
 
احبار یهود گفتند: اینان از فرومایگان یهودند كه آیین پدران خود را رها ‌كردند. آیات 113‌ـ‌114 [[سوره آل ‌عمران]]/3 در رد سخنان ایشان نازل شد: {{متن قرآن|«لَیسوا سَواءً مِن اَهلِ‌الكِتبِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتلونَ ءایتِ اللّهِ ءاناءَ الَّیلِ وهُم یَسجُدون × ...مِنَ الصّلِحِین»}} و خداوند این ‌گونه آن‌ها را از صالحان شمرد و غیرقابل مقایسه با بنى‌قریظه معرفى كرد.<ref> جامع‌البیان، مج ج‌ ص‌ 71؛ اسباب النزول، ص‌ 102؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 4، ص‌ 113.</ref> بنا به روایتى، اسید و ثعلبه، فرزندان سعیه در زمان حیات پیامبر از دنیا ‌رفتند.<ref> اسدالغابه، ج‌ 1، ص‌ 237، 468.</ref>
 
  
 +
بنا به روایتى، اسید و ثعلبه، فرزندان سعیه، در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله از دنیا ‌رفتند.<ref> اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۷، ۴۶۸.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
سید محمود سامانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد صفحه 194-195.
+
* [[دائرة المعارف قرآن کریم (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، سید محمود سامانى، جلد ۳، صفحه ۱۹۴-۱۹۵.
 
 
 
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 
[[رده:اصحاب پیامبر]]
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]
 
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۶

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اَسَد‌ بن‌ عُبَید هَدْلى» از یهودیان مسلمان‌ شده است.[۱] از زندگانى او اطلاع چندانى در دست نیست جز آن که او و پسرعموهایش اسید (اسد)[۲] و ثعلبه، فرزندان سعیه همگى از یهودیان بنى‌هدل (هذیل)[۳] بودند و بنى‌هدل در شجره نسب خود با بنى‌قریظه و بنى‌نضیر به نیاى واحدى مى‌رسند.[۴]

بنا ‌به نقلى، یکى از بزرگان یهود به نام ابن‌‌هیّبان که براى ادراک محضر پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله سختى معیشت در یثرب را به آسایش در شام ترجیح داده بود، هنگام مرگ خود آنان را از ظهور پیامبر موعود آگاه ساخت و گوشزد کرد که مبادا دیگران در ایمان به او بر شما سبقت گیرند.[۵]

این سه نفر در شب آن ‌روزى که بنى‌قریظه به حکم سعد ‌بن ‌معاذ تسلیم گردیدند، سخنان ابن‌هیّبان را به بنى‌قریظه یادآور شدند و از آنان خواستند تا به پیامبر اسلام ایمان بیاورند؛ سپس خود ایمان آورده در همان شب به پیامبر پیوستند.[۶] بدین ‌گونه نه تنها جان خود و خانواده خویش را حفظ کردند، بلکه دارایى آنها نیز باز گردانده شد.[۷]

احبار یهود گفتند: اینان از فرومایگان یهودند که آیین پدران خود را رها ‌کردند. آیات ۱۱۳‌ـ‌۱۱۴ سوره آل ‌عمران در رد سخنان ایشان نازل شد: «لَیسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْکتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ یتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آنَاء اللَّیلِ وَهُمْ یسْجُدُونَ * یؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیوْمِ الْآخِرِ وَیأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَیسَارِعُونَ فِی الْخَیرَاتِ وَأُولَٰئِک مِنَ الصَّالِحِینَ»؛ و خداوند این ‌گونه آن‌ها را از صالحان شمرد و غیرقابل مقایسه با بنى‌قریظه معرفى کرد.[۸]

بنا به روایتى، اسید و ثعلبه، فرزندان سعیه، در زمان حیات پیامبر صلى الله علیه وآله از دنیا ‌رفتند.[۹]

پانویس

  1. الطبقات، ج ۸، ص ۲۴۷؛ السیرة‌النبویه، ج ۳، ص ۲۳۸؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲، ۲۳۷، ۴۶۸.
  2. اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲؛ الاصابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۶.
  3. جامع‌البیان، مج ۱۱، ج‌ ۲۰، ص ۱۸۳.
  4. الطبقات، ج ۸، ص ۲۴۷؛ السیرة‌النبویه، ج ۳، ص ۲۳۸؛ اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۰۲، ۲۳۷، ۴۶۸.
  5. الطبقات، ج ۱، ص ۱۲۷؛ دلائل‌النبوه، ج‌ ۴، ص‌ ۳۱.
  6. اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۷؛ الوافى بالوفیات، ج‌ ۹، ص‌ ۱۵۴.
  7. دلائل النبوه، ج‌ ۴، ص‌ ۳۲.
  8. جامع‌البیان، مج ۳، ج‌ ۴، ص‌ ۷۱؛ اسباب النزول، ص‌ ۱۰۲؛ تفسیر قرطبى، ج‌ ۴، ص‌ ۱۱۳.
  9. اسدالغابه، ج‌ ۱، ص‌ ۲۳۷، ۴۶۸.

منابع