یزید بن ولید بن عبدالملک: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۲ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز= 30 ذی القعده|سال= سال 126 هجری قمری}}
+
'''«یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان»''' دوازدهمین خلیفه [[بنی امیه|اموی]]، در حدود سال ۹۳ قمری از زنی ایرانی‌نژاد، به نام شاه فرید دختر فیروز بن خسرو بن شهریار بن خسرو پرویز، شاه ساسانی [[ایران]] زاییده شد و مادربزرگ مادرش، مریم دختر قیصر روم بود. به همین جهت یزید افتخار می‌کرد که به سه امپراتور بزرگ، یعنی خلافت [[بنی امیه|امویان]]، سلطنت ساسانیان و قیصر رومیان انتساب دارد.<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۵؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۱، ص ۱۳.</ref><ref> او بارها می‌گفت: «أنا ابن کسری فارس و مروان و قیصر جدی و جدی خاقان»؛ من فرزند کسرای ایران و [[مروان بن حکم|مروان بن حکم]] هستم و از یک سو، قیصر روم و از سوی دیگر خاقان چین جد من می‌باشند. (المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۳۰).</ref>
يزيد بن وليد بن عبدالملك بن مروان، معروف به "الناقص" در حدود سال 93 قمري از زني ايراني‌نژاد، به نام شاه فريد دختر فيروز بن خسرو بن شهريار بن خسرو پرويز، شاهنشاه ساساني ايران زاييده شد و مادربزرگ مادرش، مريم دختر قيصر روم بود.
 
  
يزيد به ايراني‌نژاد بودن مادرش افتخار مي‌كرد و بارها مي‌گفت: أنا ابن كسري فارس و مروان و قيصر جدي و جدي خاقان؛ من فرزند كسراي ايران و مروان بن حكم (چهارمين خليفه اموي) هستم و از يك سو، قيصر روم و از سوي ديگر خاقان چين جد من مي‌باشند.<ref> المحبر (محمد بن حبيب بغدادي)، ص 30.</ref>
+
==دوران خلافت==
 +
یزید بن ولید، پس از قتل پسرعمویش [[ولید بن یزید بن عبدالملک]]، بدست یکی دیگر از پسرعموهایش، بنام عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک، در ۲۵ یا ۲۸ [[جمادی الثانی]] سال ۱۲۶ قمری، به عنوان دوازدهمین خلیفه [[بنی امیه|اموی]] در [[دمشق]] به [[خلافت]] رسید.
  
وي، پس از قتل پسرعمويش وليد بن يزيد بن عبدالملك، بدست يكي ديگر از پسرعموهايش، بنام عبدالعزيز بن حجاج بن عبدالملك در 25 [[جمادی الثانی]] سال 126 قمري، به عنوان دوازدهمين خليفه اموي به [[خلافت]] رسيد.
+
وی در زمان خلافت ولید در عمان پایتخت فعلی [[اردن]] زندانی بود و پس از رهایی از زندان نسبت به رفتار و کردار ولید بن یزید، اظهار ناخرسندی می‌کرد و در نزد مردم وی را ناسزا می‌گفت و [[تکفیر|تکفیرش]] می‌نمود.  
  
آغاز خلافتش، اولين روز [[رجب]] سال 126 قمري، پنج روز پس از [[مرگ]] وليد بود. وي، در ايام كوتاه مدت خلافتش از عطاياي مردم كاست و سخت‌گيري‌هاي زيادي به عمل آورد. بدين جهت، به "الناقص" معروف گرديد.
+
یزید بن ولید، در ایام کوتاه مدت خلافتش سخت‌گیری‌های زیادی به عمل آورد و جلوی بذل و بخشش‌های ناروا را گرفت و حقوق و مواجب بسیاری از وابستگان به دستگاه خلافت را کاهش داد. بدین جهت، به "الناقص" معروف گردید. وی همانند [[عمر بن عبدالعزیز]] تلاش فراوانی به عمل آورد تا نارسایی‌ها و کاستی‌های [[بنی امیه]] را جبران و خدمات ارزنده‌ای به مردم داشته باشد، ولیکن اجل مهلتش نداد و پس از چند ماه خلافت در اواخر همین سال وفات یافت.
  
در ايام خلافت وي، به خاطر رقابت عموزادگان اموي در دستيابي به خلافت و فشار عاملان و استانداران نالايق و ستمگر او بر مردم شهرها، هرج و مرج و بي‌نظمي عمومي، بسياري از مناطق را فراگرفته بود.
+
در ایام خلافت وی، به خاطر رقابت عموزادگان اموی در دستیابی به خلافت و فشار عاملان و استانداران نالایق و ستمگر او بر مردم شهرها، هرج و مرج و بی‌نظمی عمومی، بسیاری از مناطق را فراگرفته بود. در شهر "حُمص" واقع در شام، عباس بن ولید بن عبدالملک بر علیه او شورش کرد و اهالی این شهر، وی را پشتیبانی نمودند. همچنین بشر بن ولید در قنسرین، عمر بن ولید در اردن و یزید بن سلیمان در [[فلسطین]] بر ضد او قیام کردند.  
  
در شهر "حمص" واقع در شام، عباس بن وليد بن عبدالملك بر عليه او شورش كرد و اهالي اين شهر، وي را پشتيباني نمودند. همچنين بشر بن وليد در قنسرين، عمر بن وليد در اردن و يزيد بن سليمان در [[فلسطين]] بر ضد او قيام كردند. يزيد ناقص، در سومين روز خلافت خود، برادرش ابراهيم بن وليد را به ولايت‌عهدي خويش برگزيد و از مردم، براي وي [[بيعت]] گرفت و او را براي سركوبي شورشيان اردن، به آن ديار اعزام كرد.  
+
یزید الناقص، در سومین روز خلافت خود، برادرش ابراهیم بن ولید را به ولایت‌عهدی خویش برگزید و از مردم، برای وی [[بیعت]] گرفت و او را برای سرکوبی شورشیان اردن، به آن دیار اعزام کرد. ولی شورش‌های مردمی، بسیاری از شهرها را فراگرفته بود به طوری که اهالی [[مصر]]، حفص بن ولید حضرمی استاندار یزید در این ناحیه را کشتند و اهالی حمص، عبدالله بن شجره کندی استاندار یزید در حمص را به قتل آوردند و اهالی [[مدینه]] منوره، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز استاندار یزید در مدینه را از این شهر بیرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وی تنگ نمودند.
 
 
ولي شورش‌هاي مردمي، بسياري از شهرها را فراگرفته بود به طوري كه اهالي [[مصر]]، حفص بن وليد حضرمي استاندار يزيد در اين ناحيه را كشتند و اهالي حمص، عبدالله بن شجره كندي استاندار يزيد در حمص را به قتل آوردند و اهالي [[مدينه]] منوره، عبدالعزيز بن عمر بن عبدالعزيز استاندار يزيد در مدينه را از اين شهر بيرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وي تنگ نمودند.
 
 
 
سرانجام در 33 سالگي، پس از پنج ماه خلافت در 30 [[ذی القعده]] و يا در اول [[ذی الحجه]] سال 126 قمري در كام [[مرگ]] گرفتار آمد و برادرش ابراهيم بن وليد بر وي [[نماز]] خواند و در همان [[شام]] دفنش نمود. گويند برادرش ابراهيم، وي را مسموم كرد و از اين راه، او را به هلاكت آورد.<ref> نك: تاريخ اليعقوبي، ج 2، ص 335؛ المحبر، ص 30؛ [[تاريخ ابن خلدون]]، ج 2، ص 172؛ وقايع الايام ([[شیخ عباس قمی]])، ص 109.</ref>
 
  
 +
==وفات==
 +
یزید بن ولید بن عبدالملک سرانجام در ۳۳ سالگی، پس از پنج ماه خلافت در ۳۰ [[ذی القعده]] و یا در اول [[ذی الحجه]] سال ۱۲۶ قمری در کام [[مرگ]] گرفتار آمد و برادرش ابراهیم بن ولید بر وی [[نماز میت|نماز]] خواند و در همان [[شام]] دفنش نمود. برخی گویند برادرش ابراهیم، وی را مسموم کرد.<ref> نک: تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۳۵؛ المحبر، ص ۳۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۷۲؛ وقایع الایام، ص ۱۰۹.</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
 
 
 
==منابع==
 
==منابع==
  
موسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام
+
*مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
 +
*سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی.
  
[[رده:وقایع ماه ذی القعده]]
+
[[رده:خلفای اموی]]
[[رده:سال ۱۲۶ هجری قمری]]
+
[[رده:حاکمان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۰۵

«یزید بن ولید بن عبدالملک بن مروان» دوازدهمین خلیفه اموی، در حدود سال ۹۳ قمری از زنی ایرانی‌نژاد، به نام شاه فرید دختر فیروز بن خسرو بن شهریار بن خسرو پرویز، شاه ساسانی ایران زاییده شد و مادربزرگ مادرش، مریم دختر قیصر روم بود. به همین جهت یزید افتخار می‌کرد که به سه امپراتور بزرگ، یعنی خلافت امویان، سلطنت ساسانیان و قیصر رومیان انتساب دارد.[۱][۲]

دوران خلافت

یزید بن ولید، پس از قتل پسرعمویش ولید بن یزید بن عبدالملک، بدست یکی دیگر از پسرعموهایش، بنام عبدالعزیز بن حجاج بن عبدالملک، در ۲۵ یا ۲۸ جمادی الثانی سال ۱۲۶ قمری، به عنوان دوازدهمین خلیفه اموی در دمشق به خلافت رسید.

وی در زمان خلافت ولید در عمان پایتخت فعلی اردن زندانی بود و پس از رهایی از زندان نسبت به رفتار و کردار ولید بن یزید، اظهار ناخرسندی می‌کرد و در نزد مردم وی را ناسزا می‌گفت و تکفیرش می‌نمود.

یزید بن ولید، در ایام کوتاه مدت خلافتش سخت‌گیری‌های زیادی به عمل آورد و جلوی بذل و بخشش‌های ناروا را گرفت و حقوق و مواجب بسیاری از وابستگان به دستگاه خلافت را کاهش داد. بدین جهت، به "الناقص" معروف گردید. وی همانند عمر بن عبدالعزیز تلاش فراوانی به عمل آورد تا نارسایی‌ها و کاستی‌های بنی امیه را جبران و خدمات ارزنده‌ای به مردم داشته باشد، ولیکن اجل مهلتش نداد و پس از چند ماه خلافت در اواخر همین سال وفات یافت.

در ایام خلافت وی، به خاطر رقابت عموزادگان اموی در دستیابی به خلافت و فشار عاملان و استانداران نالایق و ستمگر او بر مردم شهرها، هرج و مرج و بی‌نظمی عمومی، بسیاری از مناطق را فراگرفته بود. در شهر "حُمص" واقع در شام، عباس بن ولید بن عبدالملک بر علیه او شورش کرد و اهالی این شهر، وی را پشتیبانی نمودند. همچنین بشر بن ولید در قنسرین، عمر بن ولید در اردن و یزید بن سلیمان در فلسطین بر ضد او قیام کردند.

یزید الناقص، در سومین روز خلافت خود، برادرش ابراهیم بن ولید را به ولایت‌عهدی خویش برگزید و از مردم، برای وی بیعت گرفت و او را برای سرکوبی شورشیان اردن، به آن دیار اعزام کرد. ولی شورش‌های مردمی، بسیاری از شهرها را فراگرفته بود به طوری که اهالی مصر، حفص بن ولید حضرمی استاندار یزید در این ناحیه را کشتند و اهالی حمص، عبدالله بن شجره کندی استاندار یزید در حمص را به قتل آوردند و اهالی مدینه منوره، عبدالعزیز بن عمر بن عبدالعزیز استاندار یزید در مدینه را از این شهر بیرون راندند و از هر سو، صحنه را بر وی تنگ نمودند.

وفات

یزید بن ولید بن عبدالملک سرانجام در ۳۳ سالگی، پس از پنج ماه خلافت در ۳۰ ذی القعده و یا در اول ذی الحجه سال ۱۲۶ قمری در کام مرگ گرفتار آمد و برادرش ابراهیم بن ولید بر وی نماز خواند و در همان شام دفنش نمود. برخی گویند برادرش ابراهیم، وی را مسموم کرد.[۳]

پانویس

  1. تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۵۵۵؛ البدایة والنهایة (ابن کثیر)، ج ۱، ص ۱۳.
  2. او بارها می‌گفت: «أنا ابن کسری فارس و مروان و قیصر جدی و جدی خاقان»؛ من فرزند کسرای ایران و مروان بن حکم هستم و از یک سو، قیصر روم و از سوی دیگر خاقان چین جد من می‌باشند. (المحبر (محمد بن حبیب بغدادی)، ص ۳۰).
  3. نک: تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۳۵؛ المحبر، ص ۳۰؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۱۷۲؛ وقایع الایام، ص ۱۰۹.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • سید تقى واردى، روزشمار تاریخ اسلام، جلد چهارم، ماه جمادی الثانی.