علی آل اسحاق: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(آرشیو عکس و تصویر)
 
(۱۶ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
'''آیت الله آل اسحاق''' (1422 - 1358 ق) (1380 - 1318 ش) پدر شهید، از مبارزین انقلابی و مجتهدین معاصر بود که زهد و پارسايي او زبانزد و كاملاً به زخارف دنيا بي‏ توجه بود. ایشان یکی از شاگردان و ملازمان امام خمینی در نجف بود. که در آخرین جمعه خردادماه 1380 در قم رحلت کرد.
 +
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم
 
||نام کامل = على آل اسحاق
 
||نام کامل = على آل اسحاق
سطر ۱۱: سطر ۱۳:
 
}}
 
}}
  
آیت الله آل اسحاق (1422 - 1358 ق) (1380 - 1318 ش) از مبارزین انقلابی و مجتهدین معاصر بود که زهد و پارسايي او زبانزد و كاملاً به زخارف دنيا بي‏ توجه بود. با وجود اين كه موقعيت رسيدن به پست‏ها و مقامات متعددي داشت، ترجيح مي ‏داد ساده زندگي كند.  ایشان یکی از شاگردان و ملازمان امام خمینی در نجف بود. که در آخرین جمعه خردادماه 1380 در قم رحلت کرد.
+
==ولادت==
 
 
 
 
== ولادت ==
 
  
 
وى در 25 تير سال 1318 ش. در خوئين، از توابع زنجان در خانواده ای مذهبى به دنیا آمد.
 
وى در 25 تير سال 1318 ش. در خوئين، از توابع زنجان در خانواده ای مذهبى به دنیا آمد.
سطر ۲۸: سطر ۲۷:
 
===هجرت به نجف===
 
===هجرت به نجف===
  
ایشان پس از 8 سال اقامت تحصیلی در قم، در شانزده سالگى در سال 1334 شمسی در حالى كه دو سال از فوت پدر مهربانش مى گذشت، تصميم گرفت به [[عراق]] برود و در آن جا به تحصيل ادامه دهد؛ اما تيرگى روابط دو كشور [[ايران]] و عراق، باعث شد كه اين سفر انجام نشود. به همين سبب به [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها پناه برد و با توسل به آن حضرت، توانست مجوز اقامت در عراق را دريافت كند و به عتبات عاليات سفر نمايد. او به [[نجف اشرف]] مى رود و در مدرسه آيت الله بروجردى اقامت مى گزيند.
+
ایشان پس از 8 سال اقامت تحصیلی در قم، در شانزده سالگى در سال 1334 شمسی در حالى كه دو سال از فوت پدر مهربانش مى گذشت، تصميم گرفت به [[عراق]] برود و در آن جا به تحصيل ادامه دهد؛ اما تيرگى روابط دو كشور [[ايران]] و عراق، باعث شد كه اين سفر انجام نشود. به همين سبب به [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها پناه برد و با توسل به آن حضرت، توانست مجوز اقامت در عراق را دريافت كند و به [[عتبات عالیات|عتبات عاليات]] سفر نمايد. او به [[نجف اشرف]] مى رود و در مدرسه آيت الله بروجردى اقامت مى گزيند.
  
==استادان==
+
==اساتید==
  
 
آقا شيخ على آل اسحاق در نجف  اشرف در محضر شيخ صدراى بادكوبه اى «مكاسب» را فراگرفت و كتاب «رسائل» را، به همراه 3 نفر ديگر به طور خصوصى در محضر آيت الله [[جواد تبریزی|آقا جواد تبريزى]]، آموخت. وى جلد اول «كفايه» را نزد آيت الله حسين راستى كاشانى، آيت الله [[حسین وحید خراسانی|حسين وحيد خراسانى]]، آيت الله حاج شيخ على فلسفى و جلد دوم آن را با پيشنهاد آيت الله محمدباقر حكيم نزد آيت الله شهيد [[محمدباقر صدر]] به اتمام رساند.  
 
آقا شيخ على آل اسحاق در نجف  اشرف در محضر شيخ صدراى بادكوبه اى «مكاسب» را فراگرفت و كتاب «رسائل» را، به همراه 3 نفر ديگر به طور خصوصى در محضر آيت الله [[جواد تبریزی|آقا جواد تبريزى]]، آموخت. وى جلد اول «كفايه» را نزد آيت الله حسين راستى كاشانى، آيت الله [[حسین وحید خراسانی|حسين وحيد خراسانى]]، آيت الله حاج شيخ على فلسفى و جلد دوم آن را با پيشنهاد آيت الله محمدباقر حكيم نزد آيت الله شهيد [[محمدباقر صدر]] به اتمام رساند.  
سطر ۳۶: سطر ۳۵:
 
وى كه به مقام علمى شهيد صدر پى برده بود، در جلسات درس ديگر او، كه كتاب هاى «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و برخى مباحث ديگر را تعليم مى داد، شركت مى كند و همان دروس را در مسجد هندىِ نجف براى عموم محصلين تدريس مى نمايد. شيخ على، «شرح تجريد» رادر محضر آيت الله شهيد [[سيد اسدالله مدنى]] و [[فلسفه]] را در محضر آيت الله شيخ عباس قوچانى و همچنين علم [[طب]] را از مرحوم سيد حسين حكيم فراگرفت. به علاوه، دو سال در درس خارج فقه آيت الله [[سیدابوالقاسم خویی|سيد ابوالقاسم خوئى]] و [[سید محمود حسینی شاهرودی|سيد محمود شاهرودى]] شركت جست و سپس به مدت 12 سال، دو دوره درس خارج فقه آيت الله ميرزا محمدباقر زنجانى را گذراند.
 
وى كه به مقام علمى شهيد صدر پى برده بود، در جلسات درس ديگر او، كه كتاب هاى «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و برخى مباحث ديگر را تعليم مى داد، شركت مى كند و همان دروس را در مسجد هندىِ نجف براى عموم محصلين تدريس مى نمايد. شيخ على، «شرح تجريد» رادر محضر آيت الله شهيد [[سيد اسدالله مدنى]] و [[فلسفه]] را در محضر آيت الله شيخ عباس قوچانى و همچنين علم [[طب]] را از مرحوم سيد حسين حكيم فراگرفت. به علاوه، دو سال در درس خارج فقه آيت الله [[سیدابوالقاسم خویی|سيد ابوالقاسم خوئى]] و [[سید محمود حسینی شاهرودی|سيد محمود شاهرودى]] شركت جست و سپس به مدت 12 سال، دو دوره درس خارج فقه آيت الله ميرزا محمدباقر زنجانى را گذراند.
  
پس از تشريف فرمايى [[امام خمينى]] به [[نجف]]، در درس خارج فقه ايشان و نيز در درس «ولايت فقيه» امام شركت كرد و تا سال 1353 شمسی كه حكومت بعث [[عراق]] امام را دستگير كرد، در محضر ايشان بود.  
+
پس از تشريف فرمايى [[امام خمينى]] به [[نجف]]، در درس خارج فقه ايشان و نيز در درس «ولايت فقيه» امام شركت كرد و تا سال 1353 شمسی كه حكومت بعث [[عراق]] امام را دستگير كرد، در محضر ايشان بود.
  
 
==اجازه اجتهاد==
 
==اجازه اجتهاد==
سطر ۴۲: سطر ۴۱:
 
وى دروس حوزه را تا رسيدن به مرحله [[اجتهاد]] ادامه داد و به گفته خانواده ايشان، از دو عالم بزرگ: آيت الله سيد محسن حكيم و [[آقا بزرگ تهرانى]]، اجازه اجتهاد گرفت.
 
وى دروس حوزه را تا رسيدن به مرحله [[اجتهاد]] ادامه داد و به گفته خانواده ايشان، از دو عالم بزرگ: آيت الله سيد محسن حكيم و [[آقا بزرگ تهرانى]]، اجازه اجتهاد گرفت.
  
==فعالیت ها==
+
==شاگردان==
 +
 
 +
وى در عراق كلاس درسى داير كرده بود و عده زيادى از طلاب اهل تركيه در مجلس درس وى حضور مى يافتند كه شيخ صلاح  الدين (رهبر مبارز تركيه اى) يكى از آنان است. وى پس از انقلاب در دانشگاه هاى مختلف از جمله: دانشگاه شهيد بهشتى تهران، دانشگاه تبريز و دانشكده [[امام حسين]] علیه السلام به فعاليت پرداخت و به عنوان استاد دانشگاه، معارف [[دين اسلام]] را براى دانشجويان مطرح مى كرد. همچنين در مدارس علميه از جمله: مدرسه [[امام خمينى]]، مدرسه حجتيه (براى طلاب خارجى)، مدرسه الهادى و مدرسه صدوقى(براى طلاب ايرانى) درس اخلاق و دروس ديگر مى گفت.
  
وى در زمان مرجعيت آيت الله حكيم، نماينده ايشان در استان موصل [[عراق]] در شهرهاى سنجار و طلع‌فر بود و به مدت 11 سال در فصل تابستان، دهه [[محرم]]، دهه [[صفر]] و ماه [[رمضان]] به آن جا مى رفت. از آن جا كه مردم آن مناطق كرد بودند، او قبل از اعزام در طى سه ماه زبان كردى را فرامى گيرد. شيخ على، در ايام تبليغ، در جلسات مناظره و مباحثه با [[اهل سنت]] آن ناحيه شركت مى جست. اين تلاش ها، باعث گرايش و جذب عده زيادى به مذهب تشيع گرديد؛ به طورى كه توانست مسجد و مدرسه علميه بسازد.
+
[[فقه]] و [[اصول]] را نيز در خانه اش تدريس مى نمود. همچنين براى پاسخ به شبهه هاى مطرح شده، كلاسى در مدرسه فيضيه تحت عنوان «[[احكام]] اجتماعى [[قرآن]] و تبيين مسائل روز» تشكيل داده بود.
  
پس از رحلت آيت الله حكيم وى نمايندگى [[امام خمینی]] در همان منطقه را بر عهده گرفت.
+
==آثار قلمى==
  
===فعاليت هاى فرهنگى و مبارزاتى===
+
يكى از ويژگى هاى اين مرد بزرگ تأليفات متنوع و مفيد، با وجود فعاليت هاى فرهنگى سياسى است. تأليفات وى بدين قرار است:
  
آقا شيخ على آل اسحاق نيز مانند بسيارى از روحانيون ديگر كه مردم را به انقلاب فرامى خواندند، هميشه در سفرهاى تبليغى خود، ضمن تبيين اهداف نظام اسلامى، مردم را با انقلاب و امام آشنا مى كرد. در همين راستا وقتى در شهر خرم آباد در مسجد علوى سخنرانى نمود و مواضع انقلاب را بيان كرد، دستگير شد.<ref> اسناد انقلاب اسلامى، ج 2، ص 387. </ref>
+
*1. اسلام از ديدگاه دانشمندان جهان؛
  
در اوايل سال 1356 ش. به مدت 3 ماه در، يافت آباد تهران به تبليغ و فعاليت هاى فرهنگى و مذهبى پرداخت. همچنين، صندوق قرض  الحسنه اى تأسيس كرد تا سهمى در رفع مشكلات مادى مردم آن جا داشته باشد.
+
*2. آشنايى با مكتب وحى (مسيحيت)؛
 +
[[پرونده:Khaterat.jpg|بندانگشتی|یکی از آثار استاد آل اسحاق]]
  
همزمان با پيروزى انقلاب در شهر سنجان، واقع در استان مركزى مشغول تبليغ شد. پس از پيروزى انقلاب بر اساسِ احساسِ وظيفه و با تجربه اى كه در مناطق سنى نشين داشت، به استان سيستان و بلوچستان سفر كرد و با تشكيل بسيج مردمى و ايجاد وحدت ميان شيعه و سنى، توانست توطئه هاى ضدانقلاب را در آن سامان خنثى كند. نتيجه فعاليت هاى وى، تصرف صدا و سيماى آن ناحيه به دست نيروهاى انقلاب بود و از آن طريق خبر پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى با شور و شعف خاصى به گوش هموطنان رسيد. پس از آرام شدن اوضاع، به استان مركزى بازگشت و در سمت مسئول كميته انقلاب اسلامى همان منطقه به فعاليت خود ادامه داد.
+
*3. مسئوليت امت از ديدگاه امام؛
  
آشوب هاى كردستان موجب شد كه شيخ على چندين بار براى ايجاد آرامش در آن منطقه، با نيروهاى تحت فرمان خود به آن جا برود. پس از آن به تهران دعوت شد و مسئوليت بخش فرهنگى كل كميته هاى انقلاب اسلامى را بر عهده گرفت. با پيروزى انقلاب اسلامى، عده زيادى به دنبال فرصت بودند تا اين انقلاب نوپا را تضعيف كنند و آن گونه كه مى خواهند، انقلاب را تغيير دهند. آنان براى رسيدن به همين هدف، جوانان پاكدل و ساده را فريفته، با شعارها و افكار انحرافى، آنان را گمراه مى ساختند.
+
*4. جبهه يا دانشگاه خودسازى؛
  
شيخ على آل اسحاق كه اين خطر را به خوبى حس كرده بود، به مقابله با اين جريان برخاست و با پاسخ به [[شبهات]] و جذب جوانان نقشه هاى آنان را خنثى مى ساخت. وى بعدها نيز در ارگان هاى مختلف، از جمله: سپاه پاسداران، جهاد سازندگى، اداره بهدارى و بهزيستى در شهرهاى مختلف كلاس هايى را تشكيل داد. گذشته از اين ها، شيخ على دو سفر تبليغى نيز به خارج از كشور داشت؛ يك بار به آذربايجان سفر كرد و بار ديگر به لبنان رفت. همچنين مدت 10 تا 11 سال از طرف آيت الله گلپايگانى امام جماعت مسجد اباذر واقع در منطقه زاويه قم بود. او رابطه بسيار صميمى با جوانان مخصوصاً طلاب جوان داشت؛ به طورى كه حتى در اردوهاى زيارتى نيز همراه آنان بود.
+
*5. كنترل زبان؛
  
===دغدغه ها===
+
*6. ياد خدا عامل انقلاب؛
  
از فعاليت هاى شيخ على آل اسحاق به خوبى آشكار است كه وى به امور فكرى، فرهنگى و دينى مردم بسيار حساس بوده است. در نامه زير كه وى خطاب به علما نوشته است، پى به دغدغه هاى ايشان مى بريم.
+
*7. اخلاق و رفتار يا اصول [[تزكيه]] و [[حكمت]] (دوره ويژه جهادسازندگى)؛
  
«بسم الله الرحمن الرحيم». الحمدلله رب العالمين و صلى الله على نبيه محمد و آله الطاهرين، با تقديم سلام به حضور اساتيد عظام حوزه علميه و يكايك طلاب محترم علوم دينى ايدهم الله تعالى. در آستانه حركت به جبهه حق عليه باطل، موضوعى را كه در نظرم از هر مسئله اى و از هر تكليفى واجب تر مى رسد، به عنوان توصيه يك فرد مسلمان عرضه مى دارم: علما و بزرگان! پس از پيروزى انقلاب اسلامى كه در اثر تلاش هاى پى گير [[پيامبر اسلام]] و ائمه هُدى و علماى مبارز دينى و شهادت [[سيدالشهداء]] علیه السلام و رهبرى پيامبرگونه امام امت نايب [[امام مهدی]] علیه السلام در ايران به ثمر رسيد، بينش و شناخت انسان ها پا به پاى ديگر پيشرفت ها اوج گرفته و تغيير كلى نموده است...
+
*8. اصول خودسازى يا اخلاق در مكتب وحى الهى. (كه جهت تدريس در دانشگاه شهيد بهشتى نگاشته شده بود)؛
  
آنچه به ذهن حقير مى رسد و تنها غم حيات من به خاطر عقيم ماندن آن است، مسائل ذيل است:
+
*9. زمينه اسلام شناسى، ايدئولوژى در سنگر بسيج عشاير دزفول.
  
1. طرح كلى در مورد تقسيم بندى معارف كل [[دين]] و كار دسته جمعى اساتيد روى اين مسأله، يعنى تنظيم محتواى مكتب [[وحى]]، همان مسئله اى كه [[شهيد مطهرى]] در كتاب آشنايى با علوم اسلامى (فقه) از آن تأسف خورده و به بزرگان فقها ايراد مى گيرد كه چرا با آن همه دقت كارى در لغت و غيره، به دسته بندى مسائل اسلامى نپرداخته اند.
+
وى آثار ديگرى نيز دارد كه به چاپ نرسيده است؛ از جمله:
  
به نظر قاصر حقير اگر روزى روى اين موضوع دقت شود، همه مسائل دينى جا به جا شده و خصوصيات مسائل اجتماعى، عبادى و سياسى روشن مى شود و يقين دارم اين همه سفارش به تفقّه در دين، كه از ائمه هدى شده، شامل اين مسئله نيز مى گردد؛ بلكه مهم ترين مسئله تفقّه در دين، شناخت اصول دين و ابعاد گسترده دين است.
+
*1. قرائت [[امام خمينى]] از ولايت مطلقه فقيه يا حكومت جهانى فرامين الهى؛
  
2. پس از طرح كلى بايد به بررسى مسائل زيربنايى و اصول دين پرداخته و طرح نوينى را براى [[علم كلام]] ايجاد كرد؛ يعنى از علوم ضرورى دين كه كلام است. در بوته تجمد فكرى مانده، كوچك ترين پيشرفتى و تغيير اصلاحى در آن داده نشده است. همان مسائلى كه خود به خود به وجود آمده و اساس آن هم از غير اهل بيت است، به همان نحو تفكر هشتصد سال پيش باقى مانده است. تدريس كلام در ابتداى تحصيلات حوزه قرار گرفته؛ زمانى كه طلبه هنوز قدرت استنباط كافى ندارد و بعداً ديگر كسى در مورد آن ها فكر نمى كند و اظهارنظر نمى نمايد و محتواى آن ها نارسا و كمتر از نيازهاى فكرى جامعه اسلامى است.
+
*2. تقريرات [[اصول فقه]] مرحوم آيت الله العظمى محمدباقر زنجانى؛
  
3. علم اصول نيز احتياج به دسته بندى جديدى دارد و همه مسائل مورد نياز در آن مطرح نشده. لذا فقها و همچنين نمايندگان مجلس، در استنباط احكام اجتماعى به مشكل نداشتن مسائل زيربنايى برخورد مى كنند. به نظرم بهتر است علم اصول را در چند بخش قرار دهيم:
+
*3. النكاح على المذاهب الخمسه (عربى)؛
  
* 1) مباحث الفاظ؛
+
*4. الفقه الاسلامى (الحلقه الاولى، عربى)؛
  
* 2) مباحث ادله فقاهتى؛
+
*5. آخرين نظريات علماى اصول در محور كفاية الاصول از مرحوم آخوند تا امام؛
  
* 3) مباحث ادله اجتهادى يا اصول عمليه؛
+
*6. مبانى فكرى امام امت يا اصول سياسى، اجتماعى اسلام؛
  
* 4) مباحث قواعد كلى.
+
*7. بهترين راهنماى [[حج]] (مطابق با فتاواى امام خمينى)؛
  
در بحث قواعد فقهى كه پراكنده است، مسائل اقتصادى و سياسى را بگنجانيم و زمينه را براى [[اجتهاد]] آيندگان فراهم سازيم.
+
*8. معالم دين يا تنظيم مضامين عالى [[دعاى ندبه]]؛
  
4. [[فقه]] موجود ما تنها وظايف فرد را نسبت به خدا و ديگران، آن هم در رابطه بسيار كمى، مطرح ساخته است. ما نياز به دو نوع فقه داريم:
 
  
* الف) فقه فردى كه وظايف امت را در 3 بخش به دقت تنظيم نمايد (كه بخشى از آن در رساله ها منعكس است): وظايف فردى؛ وظايف الهى؛ وظايف اجتماعى.
+
==فعالیت ها==
  
* ب) فقه دولتى و مسائل مسؤولين در سه بخش: 1) در رابطه با پرسنل خود (اصلاح و تكامل آن)؛ 2) در رابطه با خدا (حفظ مصالح اسلام)؛ 3) در رابطه با ديگران (حفظ مصالح مسلمين).
+
وى در زمان مرجعيت آيت الله حكيم، نماينده ايشان در استان موصل [[عراق]] در شهرهاى سنجار و طلع‌فر بود و به مدت 11 سال در فصل تابستان، دهه [[محرم]]، دهه [[صفر]] و ماه [[رمضان]] به آن جا مى رفت. از آن جا كه مردم آن مناطق كرد بودند، او قبل از اعزام در طى سه ماه زبان كردى را فرامى گيرد. شيخ على، در ايام تبليغ، در جلسات مناظره و مباحثه با [[اهل سنت]] آن ناحيه شركت مى جست. اين تلاش ها، باعث گرايش و جذب عده زيادى به مذهب تشيع گرديد؛ به طورى كه توانست مسجد و مدرسه علميه بسازد.
  
5. تفسير از نو، خصوصاً آيات سياسى، اجتماعى و جهاد، تفسير درستى بشود.
+
پس از رحلت آيت الله حكيم وى نمايندگى [[امام خمینی]] در همان منطقه را بر عهده گرفت.  
  
6. [[فلسفه]] و [[عرفان]]، آن چه از فلسفه و عرفان با مكتب انبيا سازش دارد، جدا شده، در سطح معينى تدريس شده و امتيازات مكتب [[وحى]] از غير آن مشخص شود. و معارف دين از قالب هاى از پيش ساخته شده فلاسفه بيرون آمده و در همان چهارچوب اصلاحات دينى ريخته شود.
+
===فعاليت هاى فرهنگى و مبارزاتى===
  
موفقيت همگان را از خدا خواهانم. اينجانب مدتى روى اين مسائل كار كردم؛ لكن تمام نشده است. پنج شنبه 64/8/29
+
*دستگیری بعد از سخنرانی در مسجد علوى شهر خرم آباد<ref> اسناد انقلاب اسلامى، ج 2، ص 387. </ref>
 +
*تبلیغ در شهر سنجان، واقع در استان مركزى در اوایل انقلاب و اشتغال سمت مسئول كميته انقلاب اسلامى منطقه مذکور
 +
*فعاليت هاى فرهنگى و مذهبى در يافت آباد تهران در سال 1356 شمسی
 +
*تشكيل بسيج مردمى و ايجاد وحدت ميان شيعه و سنى در استان سيستان و بلوچستان
 +
*تشکیل جلسات پاسخویی به شبهات در سپاه پاسداران، جهاد سازندگى، اداره بهدارى و بهزيستى در شهرهاى مختلف
 +
*دو سفر تبليغى به خارج از كشور؛ آذربايجان و لبنان
  
 
===فعاليت اقتصادى===
 
===فعاليت اقتصادى===
سطر ۱۰۴: سطر ۱۱۰:
 
===حضور در جنگ===
 
===حضور در جنگ===
  
او كه براى پيشبرد اهداف [[اسلام]] از هيچ كارى دريغ نورزيده بود، وقتى جنگ نابرابر [[عراق]] بر ايران تحميل شد، باز هم وظيفه خود را به خوبى انجام داد و بارها و بارها در جبهه هاى حق عليه باطل شركت جست و دوشادوش رزمندگان اسلام اسلحه به دست گرفت و به ستيز با دشمنان دين خدا برخاست.
+
آیت الله بارها در جبهه هاى حق عليه باطل شركت جست و دوشادوش رزمندگان اسلام اسلحه به دست گرفت.
 
 
وى در تشكيل بسيج عشاير و سازماندهى نيروهاى مقاوم بومى در منطقه جنوب نيز نقش خود را به خوبى ايفا نمود و اگر چه به سبب كسالت جسمانى نتوانست به طور دائم تا پايان جنگ در جبهه ها حضور يابد، اما در اين راه مقدس فرزند رشيدش (محمدجواد آل اسحاق) و داماد و برادرزاده خود (مهندس ابوالحسن آل اسحاق) را تقديم اسلام كرد. و خم به ابرو نياورد و بدين شكل دِين خود به انقلاب و اسلام را ادا كرد.
 
 
 
==ويژگى هاى اخلاقى==
 
 
 
زندگى اش رنگ خدايى داشت و اين، در اعمال و رفتارش هويدا بود. رابطه روحى و معنوى با [[ائمه اطهار]] داشت. زهد و پارسايى او زبانزد و كاملاً به زخارف دنيا بى توجه بود. با وجود اين كه موقعيت رسيدن به پست ها و مقامات متعددى داشت، ترجيح مى داد ساده زندگى كند. هر كس وارد منزلش مى شد؛ ساده زيستى را به خوبى در او و زندگى اش مشاهده مى كرد. با اهل خانه بسيار مهربان بود. خانواده اش چنان با اخلاق خوش و رفتار اسلامى او انس داشتند كه تحمل فقدان او، برايشان، بسيار دشوار بود.
 
  
==شاگردان==
+
وى در تشكيل بسيج عشاير و سازماندهى نيروهاى مقاوم بومى در منطقه جنوب نيز نقش خود را به خوبى ايفا نمود و اگر چه به سبب كسالت جسمانى نتوانست به طور دائم تا پايان جنگ در جبهه ها حضور يابد، اما در اين راه مقدس فرزند رشيدش (محمدجواد آل اسحاق) و داماد و برادرزاده خود (مهندس ابوالحسن آل اسحاق) را تقديم اسلام كرد.
 
 
وى در عراق كلاس درسى داير كرده بود و عده زيادى از طلاب اهل تركيه در مجلس درس وى حضور مى يافتند كه شيخ صلاح  الدين (رهبر مبارز تركيه اى) يكى از آنان است. وى پس از انقلاب در دانشگاه هاى مختلف از جمله: دانشگاه شهيد بهشتى تهران، دانشگاه تبريز و دانشكده [[امام حسين]] علیه السلام به فعاليت پرداخت و به عنوان استاد دانشگاه، معارف [[دين اسلام]] را براى دانشجويان مطرح مى كرد. همچنين در مدارس علميه از جمله: مدرسه [[امام خمينى]]، مدرسه حجتيه (براى طلاب خارجى)، مدرسه الهادى و مدرسه صدوقى(براى طلاب ايرانى) درس اخلاق و دروس ديگر مى گفت.
 
 
 
[[فقه]] و [[اصول]] را نيز در خانه اش تدريس مى نمود. همچنين براى پاسخ به شبهه هاى مطرح شده، كلاسى در مدرسه فيضيه تحت عنوان «[[احكام]] اجتماعى [[قرآن]] و تبيين مسائل روز» تشكيل داده بود.
 
 
 
==آثار قلمى==
 
 
 
يكى از ويژگى هاى اين مرد بزرگ تأليفات متنوع و مفيد، با وجود فعاليت هاى فرهنگى سياسى است. تأليفات وى بدين قرار است:
 
 
 
* 1. اسلام از ديدگاه دانشمندان جهان؛
 
 
 
* 2. آشنايى با مكتب وحى (مسيحيت)؛
 
 
 
* 3. مسئوليت امت از ديدگاه امام؛
 
 
 
* 4. جبهه يا دانشگاه خودسازى؛
 
 
 
* 5. كنترل زبان؛
 
 
 
* 6. ياد خدا عامل انقلاب؛
 
 
 
* 7. اخلاق و رفتار يا اصول [[تزكيه]] و [[حكمت]] (دوره ويژه جهادسازندگى)؛
 
 
 
* 8. اصول خودسازى يا اخلاق در مكتب وحى الهى. (كه جهت تدريس در دانشگاه شهيد بهشتى نگاشته شده بود)؛
 
 
 
* 9. زمينه اسلام شناسى، ايدئولوژى در سنگر بسيج عشاير دزفول.
 
 
 
وى آثار ديگرى نيز دارد كه به چاپ نرسيده است؛ از جمله:
 
 
 
* 1. قرائت [[امام خمينى]] از ولايت مطلقه فقيه يا حكومت جهانى فرامين الهى؛
 
 
 
* 2. تقريرات [[اصول فقه]] مرحوم آيت الله العظمى محمدباقر زنجانى؛
 
 
 
* 3. النكاح على المذاهب الخمسه (عربى)؛
 
 
 
* 4. الفقه الاسلامى (الحلقه الاولى، عربى)؛
 
 
 
* 5. آخرين نظريات علماى اصول در محور كفاية الاصول از مرحوم آخوند تا امام؛
 
 
 
* 6. مبانى فكرى امام امت يا اصول سياسى، اجتماعى اسلام؛
 
 
 
* 7. بهترين راهنماى [[حج]] (مطابق با فتاواى امام خمينى)؛
 
 
 
* 8. معالم دين يا تنظيم مضامين عالى [[دعاى ندبه]]؛
 
 
 
==فرزندان==
 
 
 
آقا شيخ على داراى 5 فرزند بود: سه دختر و دو پسر. يكى از پسران او در جبهه هاى جنگ به شهادت رسيد كه نامش «محمدجواد» بود. محمدجواد جوانى فعال، پرشور، و خداجوى بود و در مسجد اباذر (واقع در محله زاويه قم) در عرصه هاى مختلف به فعاليت مشغول بود؛ همانند جمع آورى كمك ها به رزمندگان، جذب جوانان براى امور فرهنگى و مذهبى و... اكنون نيز كتابخانه آن مسجد به نام همين جوان فعال مزين است. پسر ديگر ايشان «رضا» نام دارد كه هم اكنون در حال تحصيل است. دامادهاى اين عالم پرتلاش عبارتند از:
 
 
 
* 1- مهندس ابوالحسن آل اسحاق، كه در جبهه جنگ به فيض [[شهادت]] نايل شد. و برادر وى به نام حسين پس از او به افتخار دامادى عموى خود يافت.
 
 
 
* 2- دكتر ساحلى است، كه در محله نيروگاه قم، مطب دارد. و به درمان بيماران توفيق يافته است.
 
 
 
* 3- آقاى دهقان كه كاردار وزارت خارجه جمهورى اسلامى ايران در ژاپن مى باشد.
 
 
 
'''سفارش به فرزندان '''
 
 
 
تربيت فرزندان يكى از وظايف مهم هر پدر و مادرى است. مرحوم شيخ على نيز با جديت فراوان مى كوشيد تابه اين وظيفه خود عمل كند. از اين رو، او هيچ گاه از سفارش به فرزندان خود دريغ نمى ورزيد و واضح است كه اين سفارش ها، راه گشاى افكار تمامى جوانان خواهد بود؛ چنان كه گفته است: «...اسلام رابه دقت بشناسيد و آن طورى كه دسته بندى كرده ام، به دقت مطالعه كنيد. تاريخ زندگى [[پيامبر اسلام]] و [[ائمه اطهار]] علیهم السلام را هر چند سال يك بار بررسى نماييد. تا مى توانيد با هم دوست و با محبت باشيد و بر سر مسائل جزئى با هم اختلاف نكنيد. در اين انقلاب، تا وقت درس است، درس بخوانيد و سپس خدمت كنيد. به مادرتان كه خيلى رنج كشيده است، كمك كار باشيد، پس از [[ازدواج]] رابطه صميمى خود را با مادرتان قطع نكنيد. والسلام. با چشم گريان و دستى لرزان. خداحافظ».
 
  
 
==وفات==
 
==وفات==
  
 
اين مرد مجاهد و نستوه در روز جمعه 25 خرداد سال 1380 ش. در اثر سکته قلبی دار فانى را وداع گفت و پيكرشان روز شنبه 26 خرداد با شركت گسترده مردم از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع شد. پس از تشييع، بدن مطهرش در گلزار على بن جعفر علیه السلام، در قطعه مخصوص پدر شهيدان به خاك سپرده شد.  
 
اين مرد مجاهد و نستوه در روز جمعه 25 خرداد سال 1380 ش. در اثر سکته قلبی دار فانى را وداع گفت و پيكرشان روز شنبه 26 خرداد با شركت گسترده مردم از مسجد [[امام حسن عسکری]] علیه السلام تا حرم مطهر [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها تشييع شد. پس از تشييع، بدن مطهرش در گلزار على بن جعفر علیه السلام، در قطعه مخصوص پدر شهيدان به خاك سپرده شد.  
 
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
سطر ۱۸۷: سطر ۱۲۷:
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
==آرشیو عکس و تصویر==
 
<gallery mode="packed" heights="170">
 
<gallery mode="packed" heights="170">
پرونده:علی آل.jpg|علی آل اسحاق در جنگ
+
پرونده:آل (1).jpg|alt=آیت الله آل اسحاق در کنار پسر شهیدش|علی آل اسحاق و شهید محمدجواد آل اسحاق
 +
پرونده:علی آل.jpg|علی آل اسحاق در بین رزمندگان اسلام
 +
پرونده:آل (2).jpg|علی آل اسحاق
 
</gallery>
 
</gallery>
  
 
[[رده:علمای معاصر|آل اسحاق،علی]]
 
[[رده:علمای معاصر|آل اسحاق،علی]]
[[رده:مجتهدین]]
+
[[رده:مدفونین  گلزار شهدای قم (مزار على بن جعفر علیه السلام)]]
[[رده:مراجع تقلید]]
+
 
[[رده:فقیهان]]
+
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۱

آیت الله آل اسحاق (1422 - 1358 ق) (1380 - 1318 ش) پدر شهید، از مبارزین انقلابی و مجتهدین معاصر بود که زهد و پارسايي او زبانزد و كاملاً به زخارف دنيا بي‏ توجه بود. ایشان یکی از شاگردان و ملازمان امام خمینی در نجف بود. که در آخرین جمعه خردادماه 1380 در قم رحلت کرد.

۲2۰px
نام کامل على آل اسحاق
زادروز 25 تیر 1318 شمسی
زادگاه خوئین - زنجان
وفات 25 خرداد 1380 شمسی
مدفن قم - گلزار على بن جعفر علیه السلام

Line.png

اساتید

آیت الله آقا جواد تبريزى، آيت الله حسين راستى كاشانى، آيت الله حسين وحيد خراسانى، آیت الله شهيد محمدباقر صدر، آیت الله خویی و امام خمینی

شاگردان

شيخ صلاح الدين

آثار

قرائت امام خمينى از ولايت مطلقه فقيه يا حكومت جهانى فرامين الهى، اصول خودسازى يا اخلاق در مكتب وحى الهى و ...


ولادت

وى در 25 تير سال 1318 ش. در خوئين، از توابع زنجان در خانواده ای مذهبى به دنیا آمد. پدر وى حاج شيخ عبدالكريم خوئينى، از عالمان بزرگ عصر خود بشمار مى رود. وى از شاگردان مرحوم آخوند خراسانى بود. روحيه مبارزاتى شديدى داشت و با عمال و وابستگان حكومت طاغوتى رضاخان، كه با منافع مردم در تضاد بود، به شدت مقابله مى كرد؛ به عنوان نمونه در مقابل دو خان، كه مى خواستند زمين هاى كشاورزى مردم را به تصرف خود درآورند، ايستادگى كرد و توانست آنان را از تصرف در اموال مردم بازدارد.

تحصيل

آیت الله آل اسحاق از طفولیت وارد حوزه علمیه شد و با علما و فضلای آن حوزه‌ی سترگ دمساز گشت

هجرت به قم

على از همان هشت سالگى كه با پدر به قم آمد، شروع به تحصيل نمود و مقدمات را در محضر آيت الله سيد حسين بُدَلّا(رئيس ائمه جماعات) و استادان ديگر به پايان برد.

هجرت به نجف

ایشان پس از 8 سال اقامت تحصیلی در قم، در شانزده سالگى در سال 1334 شمسی در حالى كه دو سال از فوت پدر مهربانش مى گذشت، تصميم گرفت به عراق برود و در آن جا به تحصيل ادامه دهد؛ اما تيرگى روابط دو كشور ايران و عراق، باعث شد كه اين سفر انجام نشود. به همين سبب به حضرت معصومه سلام الله علیها پناه برد و با توسل به آن حضرت، توانست مجوز اقامت در عراق را دريافت كند و به عتبات عاليات سفر نمايد. او به نجف اشرف مى رود و در مدرسه آيت الله بروجردى اقامت مى گزيند.

اساتید

آقا شيخ على آل اسحاق در نجف اشرف در محضر شيخ صدراى بادكوبه اى «مكاسب» را فراگرفت و كتاب «رسائل» را، به همراه 3 نفر ديگر به طور خصوصى در محضر آيت الله آقا جواد تبريزى، آموخت. وى جلد اول «كفايه» را نزد آيت الله حسين راستى كاشانى، آيت الله حسين وحيد خراسانى، آيت الله حاج شيخ على فلسفى و جلد دوم آن را با پيشنهاد آيت الله محمدباقر حكيم نزد آيت الله شهيد محمدباقر صدر به اتمام رساند.

وى كه به مقام علمى شهيد صدر پى برده بود، در جلسات درس ديگر او، كه كتاب هاى «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و برخى مباحث ديگر را تعليم مى داد، شركت مى كند و همان دروس را در مسجد هندىِ نجف براى عموم محصلين تدريس مى نمايد. شيخ على، «شرح تجريد» رادر محضر آيت الله شهيد سيد اسدالله مدنى و فلسفه را در محضر آيت الله شيخ عباس قوچانى و همچنين علم طب را از مرحوم سيد حسين حكيم فراگرفت. به علاوه، دو سال در درس خارج فقه آيت الله سيد ابوالقاسم خوئى و سيد محمود شاهرودى شركت جست و سپس به مدت 12 سال، دو دوره درس خارج فقه آيت الله ميرزا محمدباقر زنجانى را گذراند.

پس از تشريف فرمايى امام خمينى به نجف، در درس خارج فقه ايشان و نيز در درس «ولايت فقيه» امام شركت كرد و تا سال 1353 شمسی كه حكومت بعث عراق امام را دستگير كرد، در محضر ايشان بود.

اجازه اجتهاد

وى دروس حوزه را تا رسيدن به مرحله اجتهاد ادامه داد و به گفته خانواده ايشان، از دو عالم بزرگ: آيت الله سيد محسن حكيم و آقا بزرگ تهرانى، اجازه اجتهاد گرفت.

شاگردان

وى در عراق كلاس درسى داير كرده بود و عده زيادى از طلاب اهل تركيه در مجلس درس وى حضور مى يافتند كه شيخ صلاح الدين (رهبر مبارز تركيه اى) يكى از آنان است. وى پس از انقلاب در دانشگاه هاى مختلف از جمله: دانشگاه شهيد بهشتى تهران، دانشگاه تبريز و دانشكده امام حسين علیه السلام به فعاليت پرداخت و به عنوان استاد دانشگاه، معارف دين اسلام را براى دانشجويان مطرح مى كرد. همچنين در مدارس علميه از جمله: مدرسه امام خمينى، مدرسه حجتيه (براى طلاب خارجى)، مدرسه الهادى و مدرسه صدوقى(براى طلاب ايرانى) درس اخلاق و دروس ديگر مى گفت.

فقه و اصول را نيز در خانه اش تدريس مى نمود. همچنين براى پاسخ به شبهه هاى مطرح شده، كلاسى در مدرسه فيضيه تحت عنوان «احكام اجتماعى قرآن و تبيين مسائل روز» تشكيل داده بود.

آثار قلمى

يكى از ويژگى هاى اين مرد بزرگ تأليفات متنوع و مفيد، با وجود فعاليت هاى فرهنگى سياسى است. تأليفات وى بدين قرار است:

  • 1. اسلام از ديدگاه دانشمندان جهان؛
  • 2. آشنايى با مكتب وحى (مسيحيت)؛
یکی از آثار استاد آل اسحاق
  • 3. مسئوليت امت از ديدگاه امام؛
  • 4. جبهه يا دانشگاه خودسازى؛
  • 5. كنترل زبان؛
  • 6. ياد خدا عامل انقلاب؛
  • 7. اخلاق و رفتار يا اصول تزكيه و حكمت (دوره ويژه جهادسازندگى)؛
  • 8. اصول خودسازى يا اخلاق در مكتب وحى الهى. (كه جهت تدريس در دانشگاه شهيد بهشتى نگاشته شده بود)؛
  • 9. زمينه اسلام شناسى، ايدئولوژى در سنگر بسيج عشاير دزفول.

وى آثار ديگرى نيز دارد كه به چاپ نرسيده است؛ از جمله:

  • 1. قرائت امام خمينى از ولايت مطلقه فقيه يا حكومت جهانى فرامين الهى؛
  • 2. تقريرات اصول فقه مرحوم آيت الله العظمى محمدباقر زنجانى؛
  • 3. النكاح على المذاهب الخمسه (عربى)؛
  • 4. الفقه الاسلامى (الحلقه الاولى، عربى)؛
  • 5. آخرين نظريات علماى اصول در محور كفاية الاصول از مرحوم آخوند تا امام؛
  • 6. مبانى فكرى امام امت يا اصول سياسى، اجتماعى اسلام؛
  • 7. بهترين راهنماى حج (مطابق با فتاواى امام خمينى)؛


فعالیت ها

وى در زمان مرجعيت آيت الله حكيم، نماينده ايشان در استان موصل عراق در شهرهاى سنجار و طلع‌فر بود و به مدت 11 سال در فصل تابستان، دهه محرم، دهه صفر و ماه رمضان به آن جا مى رفت. از آن جا كه مردم آن مناطق كرد بودند، او قبل از اعزام در طى سه ماه زبان كردى را فرامى گيرد. شيخ على، در ايام تبليغ، در جلسات مناظره و مباحثه با اهل سنت آن ناحيه شركت مى جست. اين تلاش ها، باعث گرايش و جذب عده زيادى به مذهب تشيع گرديد؛ به طورى كه توانست مسجد و مدرسه علميه بسازد.

پس از رحلت آيت الله حكيم وى نمايندگى امام خمینی در همان منطقه را بر عهده گرفت.

فعاليت هاى فرهنگى و مبارزاتى

  • دستگیری بعد از سخنرانی در مسجد علوى شهر خرم آباد[۱]
  • تبلیغ در شهر سنجان، واقع در استان مركزى در اوایل انقلاب و اشتغال سمت مسئول كميته انقلاب اسلامى منطقه مذکور
  • فعاليت هاى فرهنگى و مذهبى در يافت آباد تهران در سال 1356 شمسی
  • تشكيل بسيج مردمى و ايجاد وحدت ميان شيعه و سنى در استان سيستان و بلوچستان
  • تشکیل جلسات پاسخویی به شبهات در سپاه پاسداران، جهاد سازندگى، اداره بهدارى و بهزيستى در شهرهاى مختلف
  • دو سفر تبليغى به خارج از كشور؛ آذربايجان و لبنان

فعاليت اقتصادى

اگر چه وى در طول عمر خود فعاليت هاى فرهنگى، مبارزاتى داشت، اما بنا بر احساس وظيفه در برابر اقشار كم درآمد و طلاب، اقدام به فعاليت هاى اقتصادى كرد. يكى از آن فعاليت ها، گرفتن امتياز صادرات و واردات از طريق مرز آذربايجان بود. وى درآمد حاصله را در امور فرهنگى و حمايت از طلاب و ديگر موارد لازم صرف نمود. همچنين به منظور خدمت به طلاب، يكى از مؤسسين تعاونى طلاب نيز بود.

حضور در جنگ

آیت الله بارها در جبهه هاى حق عليه باطل شركت جست و دوشادوش رزمندگان اسلام اسلحه به دست گرفت.

وى در تشكيل بسيج عشاير و سازماندهى نيروهاى مقاوم بومى در منطقه جنوب نيز نقش خود را به خوبى ايفا نمود و اگر چه به سبب كسالت جسمانى نتوانست به طور دائم تا پايان جنگ در جبهه ها حضور يابد، اما در اين راه مقدس فرزند رشيدش (محمدجواد آل اسحاق) و داماد و برادرزاده خود (مهندس ابوالحسن آل اسحاق) را تقديم اسلام كرد.

وفات

اين مرد مجاهد و نستوه در روز جمعه 25 خرداد سال 1380 ش. در اثر سکته قلبی دار فانى را وداع گفت و پيكرشان روز شنبه 26 خرداد با شركت گسترده مردم از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها تشييع شد. پس از تشييع، بدن مطهرش در گلزار على بن جعفر علیه السلام، در قطعه مخصوص پدر شهيدان به خاك سپرده شد.

پانویس

  1. اسناد انقلاب اسلامى، ج 2، ص 387.


منبع

آرشیو عکس و تصویر