محمدرضا حکیمی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(رحلت)
سطر ۱: سطر ۱:
علامه محمدرضا حکیمی (1314 - 1400 ش) فقیه، فیلسوف، اندیشمند و مجتهد شیعه است. او جهانی از اندیشه و حکمت را در دو کلمه "توحید و عدل" خلاصه کرد. ایشان از شاگردان ممتاز آیت الله مجتبی قزوینی و آیت الله [[سید محمدهادی میلانی |میلانی]] است. کتاب الحیاة به عنوان دائرةالمعارف اسلامی، از آثار این متفکر اسلامی می باشد.
+
علامه محمدرضا حکیمی (1314 - 1400 ش) فقیه، فیلسوف، اندیشمند و مجتهد شیعه است. او جهانی از اندیشه و حکمت را در دو کلمه "توحید و عدل" خلاصه کرد. ایشان از شاگردان ممتاز آیت الله مجتبی قزوینی و آیت الله [[سید محمدهادی میلانی |میلانی]] بود. کتاب الحیاة به عنوان دائرةالمعارف اسلامی، از آثار این متفکر اسلامی می باشد.
  
 
{{شناسنامه عالم
 
{{شناسنامه عالم

نسخهٔ ‏۲۵ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۸

علامه محمدرضا حکیمی (1314 - 1400 ش) فقیه، فیلسوف، اندیشمند و مجتهد شیعه است. او جهانی از اندیشه و حکمت را در دو کلمه "توحید و عدل" خلاصه کرد. ایشان از شاگردان ممتاز آیت الله مجتبی قزوینی و آیت الله میلانی بود. کتاب الحیاة به عنوان دائرةالمعارف اسلامی، از آثار این متفکر اسلامی می باشد.

۲2۰px
نام کامل محمدرضا حکیمی
زادروز 1314 شمسی
زادگاه مشهد
وفات ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی
مدفن حرم امام رضا علیه السلام - دارالحجة

Line.png

اساتید

آيت الله ميلانی، آیت الله قزوینی، آیت الله ادیب نیشابورى، آیت الله محامى بادکوبه اى و ...


آثار

الحیاة، خورشید مغرب، فریاد روزها، کلام جاودانه، قیام جاودانه و ...


زندگینامه

محمدرضا حکیمى دومین فرزند خانواده، در شب پنجشنبه چهاردهم فروردین ماه 1314 شمسی، مطابق با اواخر ذى الحجه 1354 قمری. در محله سعدآباد شهر مشهد در خانواده اى متدین و نسبتاً مرفه به دنیا آمد.

پدر او، عبدالوهاب حکیمى (متوفى 1369 ش) فرزند آقا على اردکانى ـ از نوادگان برخى از علماى اردکان ـ بود. وى انسانى پرهیزگار، عالم دوست و اهل معرفت دینى و مراقبه بود و از تاجران محترم و معروف بازار مشهد به شمار مى رفت.

مادرش، دختر آقا شیخ حسن مقدس ـ از عالمان صاحب کرامت ـ بود.

تحصیلات و استادان

محمدرضا چون پا به شش سالگى گذاشت (1320 ش) ابتدا به مکتب خانه رفت و در آن جا قرآن و صد کلمه از کلمات قصار مولا على (علیه السلام) را با ترجمه منظوم آن آموخت. سپس مقدارى از دیوان حافظ و مبادى انشاء و نویسندگى و بعد از آن دروس ابتدایى را در مدرسه فرا گرفت.

در سال 1326 ش. در حالى که نوجوانى دوازده ساله بود، به جهت عشق و علاقه اى که به طلبگى و تحصیل علوم دینى در دل داشت و پدرش نیز بسیار به آن علاقه مند بود و حتى او را بدان ترغیب مى کرد و با تشویق و ترغیب شوهر عمه اش حاج شیخ محمد سلطان الذاکرین ـ که اهل منبر بود ـ براى تحصیل به مدرسه نواب مشهد مقدس وارد شد.

او امثله و شرح آن را نزد آقا سید جعفر سیّدان خراسانى و بقیه مقدمات را نزد حاج سید عباس سیّدان خراسانى فرا گرفت، سپس کتاب هاى درسى سیوطى، مغنى، حاشیه و مطوّل را نزد آقا شیخ رحمت الله فشارکى اصفهانى، آقا میرزا محمد اشکذرى آموخت. و همزمان آموخته هاى خود را براى طلاّب مبتدى تدریس مى کرد. پس از این دوره، حکیمى با تشویق حاج شیخ محمدرضا خلیل الواعظین به حلقه درس ادیب ثانى مرحوم آقا شیخ محمد تقى ادیب نیشابورى در مدرسه خیر اتخان مشهد حاضر شد و از نو آن چه را که پیش از آن از علوم ادبى فراگرفته بود بدون وقفه در مدت دو سال دوره کرد و ادبیات عالى، بلاغت و عروض و قافیه را هم نزد ایشان فرا گرفت و تمامى درس ها و آموخته هاى این دوره را به طور کامل یادداشت کرد. همنشینى و هم صحبتى حکیمى با ادیب نیشابورى، باعث شد که ذوق ادبى او تقویت گردد و وى به ادبیاتى پرمایه و غنى دست یابد. استاد کتاب هاى شرح لمعه و قوانین را نزد حاج میرزا احمد مدرس یزدى خراسانى فرا گرفت.

اصول سطح و مقدارى از خارج اصول را از محضر حاج شیخ هاشم قزوینى و دو جلد کفایة الاصول و مقدارى از خارج فقه را نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى استفاده برد. و پاره اى از این دروس را تقریر کرد.

حکیمى مدت ده سال بدون وقفه در درس خارج فقه و اصول آیت الله العظمى سید محمد هادى میلانى حاضر شد و تقریرات درس ایشان را بطور کامل و مرتب نوشت. سیر تحصیلات فلسفه و کلام و علوم دیگر آقاى حکیمى بدین گونه بود که او در کنار فراگیرى دروس سطح و خارج فقه و اصول، کتاب هاى شرح باب حادى عشر و شرح تجرید را نزد آقا شیخ عبدالنبى کُجورى وشرح منظومه سبزوارى را در محضر آقا شیخ غلامحسین محامى بادکوبه اى فرا گرفت و همزمان با خواندن این کتاب ها، سایر کتاب هاى منطق و فلسفه و کلام را مطالعه مى نمود تا آنگاه که به درس حاج شیخ مجتبى قزوینى راه یافت.

حکیمى مدت 12 سال از کتاب هاى منظومه گرفته تا کتاب هاى شرح اشارات ابن سینا و سپس اسفار را در حدّ اعلا و کامل با مقدارى از علوم غریبه، نزد حاج شیخ مجتبى قزوینى آموخت. بعضى «ختومات مهمه» و مقدمات «علم رمل» و «اوفاق ذوالکتابه» را از محضر حاج سید ابوالحسن حافظیان و حاجى خان مخیّرى، و علم نجوم و تقویم احکامى را نزد آقا شیخ اسماعیل نجومیان فرا گرفت.

حکیمى در سى سالگى هنگامى که علاّمه شیح آقابزرگ تهرانى به مشهد مقدس مشرف شده بود، موفق به اجازه شفاهى نقل روایات و احادیث اهل بیت علیهم السلام از ایشان گردید. و سپس شیخ آقا بزرگ از نجف اشرف در ماه رجب سال 1383، اجازه اى کتبى براى آقاى حکیمى نوشتند و فرستادند و از این طریق بود که او نیز به سلسله عالمان و محدثان بزرگ تا اصحاب ائمه طاهرین و حضرات معصومین (علیهم السلام) متصل گشت. با صدور این اجازه کتبى و ذکر لقب «الاستاذ المحقّق» از سوى علاّمه آقا بزرگ تهرانى(ره) و پس از آن، «العلامة الجلیل» از طرف علاّمه امینى (ره) درباره او، مهر صحت بر وسعت فضل و کمالات آقاى حکیمى گذاشته شد.

مهاجرت به تهران

استاد حکیمى در خردادماه سال 1345 بنابر وظیفه و تکلیف، از مزایاى حوزه مشهد چشم پوشید و به تهران مهاجرت کرد. در تهران به محافل و محیط هاى فرهنگى و روشنفکرى متفاوت که آن روزها قلّه هاى روشنفکرى ایران محسوب مى شد، پا نهاد. به برخى از مؤسسات فرهنگى ـ سیاسى وارد شد و در چند حوزه مهم مطبوعاتى، فکرى و فرهنگى که در آن دوران با نام ها و هدف هاى مختلف کار مى کردند و تأثیر گذار بودند نفوذ کرده با افراد و گروه هایى از طیف هاى مختلف علمى، هنرى، ادبى، دانشگاهى، روشنفکرى و مردمى آشنا و نزدیک گردید، و در پاسداشت فکر دینى و معارف اسلامى و حقایق شیعى و تبیین مبانى انقلابى، با قلم و سخن اداى وظیفه مى کرد و در فرصت هاى مناسب، تعالى اندیشه اسلامى را روشن مى ساخت و استنادهاى اسلامى و بخصوص شیعى را در ابواب مختلف با نوشتن «توضیحات» و «تعلیقات» بر چند کتاب ارائه داد تا جایى که استاد شهید مطهرى این روش را مثبت تلقى کرد. و ترک آن را حرام شمرد. آن شهید سعید از طریق استاد حکیمى با برخى افراد و محافل روشنفکرى ویژه آشنا شد و براى آنها مسائل فلسفه اسلامى را بازگو کرد و آنها نیز براى استاد مطهرى فلسفه غرب را تشریح مى کردند.

فعالیت های اجتماعی - سیاسی

استاد حکیمى در شانزده سالگى (حدود سال هاى 28 ـ 1330 ش) در بحبوحه نهضت ملى شدن صنعت نفت، به فعالیت و مبارزه سیاسى، اجتماعى روى آورد و در این راه، در حدّ خود کوشش هایى نمود.

از سال 1338، در محافلى که شب هاى چهارشنبه براى جوانان مشهد ـ به نام «جلسه الغدیر» ـ دایر کرده بود، درباره «حکومت عادل» سخن مى گفت و از این راه به آگاه سازى جامعه بویژه نسل جوان مى پرداخت. این فعالیت ها در زمانى بود که هنوز از مبارزات علنى و انقلاب اسلامى سخنى در میان نبود، طولى نکشید که ایادى و عوامل رژیم، آن محفل را تعطیل کردند و استاد را از آن زمان تا پیروزى انقلاب اسلامى تحت نظر گرفتند.

در سال 1340 مقاله اى نوشت و آن را منتشر ساخت و در ضمن آن، مذهب تشیع را مذهبى انقلابى و مدافع محرومان معرفى کرد و اذهان را به حماسه هاى علوى، شورش هاى شیعه و فلسفه آن و معرفى مکتب این آرمان والاى اسلام که در آن هیچ ستم وناهمسانى در میان توده ها نماند و این که انسان ها باید آزاد باشند و آزاد بیاندیشند، متوجه نمود.[۱]

در سال 1343 به هنگام تحویل سال، که حرم و آستان قدس رضوى، مملو از جمعیت بود، و به طور معمول شاه در آن هنگام به مشهد سفر مى کرد، او با همکارى دوستانش روایت «من رَاى سلطاناً جائراً» را با ترجمه اى زیبا و متنى مناسب، روى ورقى از کاغذ چاپ کردند و از روى بام هاى حرم مطهر وصحن ها، در وقتى که چراغ هاى حرم و خیابان هاى اطراف براى لحظاتى بصورت خاموش و روشن در مى آمد، در بین جمعیت و خیابانى که شاه از آن عبور مى کرد، پخش کردند. با روشن شدن چراغ ها و خواندن برگ ها، ساواک مطلع شد و از این حرکت دستپاچه گردید و فرداى آن شب بود که مسیر شاه را عوض کرد و او را از خیابانى دیگر از حرم بازگرداند. پس از این واقعه بود که مأموران رژیم گفته بودند: عاملان این حرکت قصد ترور شاه را داشته اند...

در سال هاى خفقان، چندین بار استاد در شهرهاى مختلف از جمله، تهران، رشت، خوى، سلماس، مرند و ارومیه بازداشت و زندانى گردید و زمانى هم که به تهران مهاجرت کرده بود بطور مکرر به ساواک احضار و تهدید مى شد.

استاد حکیمى پس از آشنایى با نوّاب صفوى در مشهد مقدس به شدت تحت تأثیر افکار و اندیشه هاى او قرار گرفت و چون احتمال قوى مى داد که شیوه اى مانند او را برخواهد گزید، شرعاً خود را مکلف به ازدواج ندانست و کارهاى سیاسى و مبارزاتى را لازم تر تشخیص داد، و چون تحت نظر ساواک بود، از تشکیل خانواده صرف نظر کرد و بخاطر فعالیت هاى فرهنگى و سیاسى، پوشیدن لباس روحانى را (پس از 15 سال ملبس بودن) دیگر لازم ندانست.

تفکرات و اندیشه

استاد پس از سالها مطالعه و پژوهش و تأمّل در آیات و روایات، اظهار مى دارد که:

«ما در همه ابعاد غنى هستیم و در دین و جامعه، هیچ نیازى به ]هیچ[ مکتب و حزبى نداریم. آنچه در همه مکتب ها و مذهب ها و فلسفه ها گفته شده، همه خیرها و نیکى ها، در اینجا هست، از قلّه مطالب که توحید است تا مسائل روز زندگى، همه اش بخصوص در مذهب تشیع و در اسلامى که محمدى است و این اسلام همان اسلام ثَقَلینى است، یعنى قرآن و اهل بیت. صحیح ترین و بالاترین مرتبه معارف، در قرآن و حدیث است و مشى در فهم اخبار باید همان مشى تعقّلى وَحْیانى باشد »

استاد حکیمى از همان سال هاى نخست تحصیلى، به نوشتن روى آورد و از وقتى که به درس ادیب ثانى رفت، تا زمانى که کفایة الاصول را خواند، همه دروس و تقریرات آن ها را نوشت و به هنگام خواندن فلسفه، تحقیقات خود را به صورت تعلیقه بر بخشى از شرح اشارات نگاشت. او در آثارش بر هشت موضوع:

1 ـ تشیّع و حقانیت

2 ـ دعوت به قیام و پیکار

3 ـ اجراى عدالت

4 ـ جداسازى سه راه معرفت: قرآن ـ فلسفه ـ عرفان

5 ـ شناخت بزرگان شیعه

6 ـ وحدت مسلمانان و ضرورت تشکیل اتحاد جماهیر اسلامى

7 ـ روحانیت و لزوم تجدید حیات و دگرگونى دربرنامه ها و راهبردهاى آن

8 ـ باید و نبایدهاى نویسندگى در قلمرو دینى، تأکید ورزید و از میان این هشت موضوع، بر مسئله دعوت به قیام و پیکار و اجراى عدالت بیشتر اصرار نمود.

آثار

از او بیش از ۵۰ کتاب منتشر شده است. هم‌چنین او بر بیش از ۳۰ کتاب مقدمه نوشته و برای ۳۷ کتاب یادنامه نیز مقاله نوشته است. آثار محمدرضا حکیمی را در پنج گروه دسته‌بندی کرده‌اند:

  • آثاری که درباره مکتب تفکیک هستند
  • آثاری که با هدف تبیین روایات اهل بیت نگاشته شده‌اند
  • آثاری که شناساننده آموزه‌های فردی و اجتماعی اسلام هستند
  • آثاری که با محوریت زندگی عالمان دین تدوین شده‌اند
  • کتاب‌هایی که مجموعه مقالات متفرقه حکیمی را خود جا داده‌اند.

کتابها

1. سرود جهشها

2. خورشید مغرب: و ترجمه آن به عربى با نام «شمس المغرب» چاپ بیروت. (سرگذشتنامه مهدویت).

3. فریاد روزها: ابتدا در سال 1347 (به نام «آواى روزها») منتشر شد و داراى 5 مقاله در موضوعات مختلف است.

4. ادبیات و تعهد در اسلام

5. بعثت، غدیر، عاشورا، مهدى

6. شیخ آقا بزرگ تهرانى: کتاب اول از مجموعه «مرزبانان حماسه جاوید».

7. حماسه غدیر: این کتاب داراى چهار بخش: مدخل، گردانیده ها، نوشته ها و سروده ها است و کتاب دوم از مجموعه مرزبانان حماسه جاوید است.

8 . بیدارگران اقالیم قبله: کتاب سوم مرزبانان حماسه جاوید، در شرح حال سید جمال الدین اسدآبادى، میرزا محمد تقى شیرزاى ـ شیخ محمد خیابانى و شیخ محمد جواد بلاغى نجفى است.

9. شرف الدین: کتاب چهارم از مجموعه مرزبانان حماسه جاوید است.

10. میرحامد حسین: یادکردى از خروش دجله (شیخ مفید بغدادى) و راهى به اقیانوس (میر حامد حسین هندى) است. و از «مرزبانان...».

11. تفسیر آفتاب

12. مکتب تفکیک: کتاب پنجم از مجموعه مرزبانان حماسه جاوید است و در معرفى «مکتب تفکیک» و ده تن از عالمان تفکیکى معاصر.

13. دانش مسلمین

14. امام در عینیت جامعه: شامل 4 گفتار (دوره هاى هشتگانه زندگانى امامان ـ قیام حسنى ـ حکمت تدبیر ـ خلاصه اى درباره زندگى امام حسن مجتبى(علیه السلام)).

15. کلام جاودانه: سخنى چند پیرامون نهج البلاغه و آفاق آن است.

16. قیام جاودانه: سخنى چند پیرامون عاشورا و آفاق آن است.

17. سپیده باوران: مجموعه مقالات درباره (شهید مطهرى ـ پرفسور فلاطورى ـ استاد شریعتى ـ علاّمه جعفرى و محمدرضا رحمانى (مهرداد اوستا).

18. اجتهاد و تقلید در فلسفه: شامل مجموعه مقالات (حدگرایى در علم و فلسفه ـ اخبارى گرى و اخبارگرایى ـ اجتهاد و تقلید در فلسفه ـ آزادى علمى).

19. هویت صنفى روحانى: رساله تکمیل یافته یک سخنرانى است که در تاریخ 19/8/1358 در مدرسه فیضیه ایراد شده است.

20. جامعه سازى قرآنى:(مقالات) شامل «نماز ـ عدالت، دو نشانه جامعه قرآنى، احکام دین و اهداف دین، و محورهاى ضرورت اجراى عدالت (52 محور)، و تعریف عدالت از زبان امام صادق(علیه السلام)، ومقدمه اى بر شناخت دعا و اتحاد جماهیر اسلامى».

21. عاشورا مظلومیتى مضاعف: داراى مطالبى پیرامون جامعه و حاکمیّت و عاشورا است.

22. الحیاة

23. گزارش الحیاة

24. معاد جسمانى

مقالات

1. احکام دین و اهداف دین

2. بسائط حروف و بسائط البسائط در قرآن کریم: یادنامه آیة اللّه دکتر مهدى حائرى.

3. تعریف عدالت از زبان امام صادق(علیه السلام)

4. حدیث متواتر ثقلین و کتابى عظیم

5. الحیات و نظرى لطف آمیز

6. عقل خود بنیاد دینى

7. با جارى صلابت اعصار

8 . شعر و آفاق تعهد

نامه ها

1. رسالت رسولان

2. ارتجاع

3. انقلاب

4. تربیت

5. آگاهى

6. رشد انسان ـ موانع، مقتضیات

7. مسائل اصلى و غیر اصلى

8 . دید انبیایى

9. غیاب

10. پیشنهادهاى اصلاحى

11.اسلام و انسان نو

12. نامه مفصّل، به آقاى فیدل کاسترو، درباره معرفى قرآن کریم (بنا به درخواست خود ایشان).

مقدمات و تعلیقات

1. تعلیقه بر اسلام در ایران: پتروشیفسکى.

2. تعلیقه بر اندیشه سیاسى عرب، دکتر حمید عنایت.

3. تعلیقه بر تاریخ فلسفه در جهان اسلامى، حنا الفاخورى و...، ترجمه استاد عبدالمحمد آیتى.

4. تصحیح کتاب شعوبیه، دکتر حسینعلى ممتحن.

5. مقدمه بر کتاب تکاپوگر اندیشه ها: نوشته دکتر عبدالله نصرى.

6. مقدمه بر کتاب شرار اندیشه، مجموعه اشعار عبدالعلى نگارنده

7. مقدمه بر کتاب حماسه اتحاد، محمود اسعدى.

8 . مقدمه بر یادنامه علاّمه امینى.

9. مقدمه بر کتاب فاطمه چه گفت و مدینه چه شد؟ محمد حسن زورق.

10. مقدمه بر کتاب حجت الاسلام کاردان خراسانى.

آثار در دست چاپ

1. سرود سحر (مجموعه اشعار)

2. اُرجوزة فى المنطق والفلسفة و الکلام

3. اتحاد جماهیر اسلامى

4. مجموعه مقالات اسلامى (2 تا 4 جلد)

5. مسائل اختلافى فلسفه

6. مقام عمل

7. الهیات الهى و الهیات بشرى

8 . دروس فلسفه

9. قصد و عدم وقوع (مجموعه 11 نامه)

10. پیام جاودانه (قرآن کریم ـ شناخت)

11. مرام جاودانه (على، فاطمه، امام صادق(علیه السلام) ـ شناخت).

12. الحیاة ج 7 تا 14

13. مقالات عربى

14. شرح معراج السعاده

15. شرح دعاى کمیل

16. مرثیه غروب[۲]

رحلت

این حکیم فرزانه، در ۸۶ سالگی، در نیمه شب ۳۱ مرداد ۱۴۰۰ شمسی به لقاء الله پیوست. مراسم تشییع و خاکسپاری ایشان دوم شهریورماه در حرم مطهر امام رضا علیه السلام انجام شد.

نماز میت بر پیکر علامه مرحوم، توسط آیت‌الله سیدان اقامه شد؛ سپس در فضایی آکنده از غم و اندوه، در رواق دارالحجه حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.[۳]

منبع

مجموعه گلشن راز: مقاله: چشمه سار حکمت، حبیب الله سلمانى آرانى، 12 مهر 1394.

پانویس

  1. سرود جهش ها، مقاله 4.
  2. گزیده گوهر مراد، ص 23 و جامعه سازى قرآنى، ص 154.
  3. ایرنا، خبر 84447193.

آرشیو عکس و تصویر