صرفه: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۲: | سطر ۲: | ||
{{منبع الکترونیکی معتبر}} | {{منبع الکترونیکی معتبر}} | ||
− | + | '''صرفه''' در اصطلاح عبارتست از سلب قدرت از فرد یا گروهی از جانب [[خداوند]]، چنانچه قصد همانندآوری [[قرآن]] را داشته باشند؛ به بیان دیگر دلیل عجز بشر از همانندآوری قرآن [[معجزه]] بودن یا فصاحت و [[بلاغت]] خود آن نیست، بلکه اراده خداوند بر این تعلق گرفته که قدرت بشر را از آوردن همانند قرآن برحذر بدارد تا نتواند مثل و مانند آن را بیاورد.<ref>الشریف المرتضی، علی بن الحسین الموسوی، الموضح عن جهته اعجاز القرآن (الصرفه)، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، مشهد: آستان قدس رضوی، س۱۴۲۴، ه۱۳۸۲ش، چ اول، ص۹۳–۹۸-۹۹.</ref> اما نظریه صرفه و ادعای بازگرداندن [[اعجاز قرآن]] به «صرفه»، مخالف متن آیات [[تحدی در قرآن|تحدی]] است.<ref> «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا». ([[سوره اسراء]]، آیه ۸۸) «أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ». ([[سوره یونس]]، آیه ۳۸)</ref> | |
− | + | ==مفهوم صرفه== | |
− | + | "صرَفَ" در لغت به معنی برگرداندن است، خواه برگرداندن مطلق باشد یا برگرداندن از حالی به حالی؛<ref>قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن؛ تهران: دارالکتب الإسلامیة، س۱۳۷۱ش، چ ششم، ج۴، ص۱۲۳.</ref> {{متن قرآن|«...صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَفْقَهُونَ»}}؛<ref>[[سوره توبه]]، آیه ۱۲۷.</ref> خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته چرا که آنها، گروهی هستند که نمیفهمند. چیزی را از حالی به حالی بدل کردن،<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، س۱۴۱۲ ق، چ اول، ص۴۸۳.</ref> و برگردادن چیزی از صورت اولیه اش.<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ بیروت: دار صادر، س۱۴۱۴ ق، چ سوم، ج۹، ص۱۸۹.</ref> | |
− | + | «صرفه» عبارتست از این که [[قرآن]]، فراهم آمده از مجموعه کلمات و حروف، به نظم خاص و این نظم خاص هر قدر در رتبه عالی قرار داشته باشد به نفسه نمی تواند [[معجزه]] به شمار آید تا مردم از همانندآوری آن عاجز باشند،<ref>الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق، ۱۹۸۶م، چ دوم، ص۲۷۷.</ref> بلکه در صورتی معجزه می شود که [[خداوند]] قدرت دیگران را از ایشان سلب کند یا داعیه آنان را سلب کند یا علومی را که آنها می خواهند با قرآن معارضه نمایند از آنها بگیرد تا نتوانند همانند قرآن را بیاورند.<ref>الحمصی الرازی، شیخ سدیدالدین، المنقذ من التقلید، قم مؤسسه النشر الاسلامی التابعته المدرسین، س۱۴۱۲، چ اول، ج۱، ص۴۵۹.</ref> | |
− | صرفه | + | ==طرفداران نظریه صرفه== |
− | + | اصل فکر و اندیشه نظریه صرفه به "ابو اسحاق ابراهیم نظّام" (م، ۲۳۱ ق) نسبت داده شده است و این نسبت ادامه پیدا می کند تا این که قول به صرفه در این باب به صورت یک نظریه مطرح می شود، هر چند در اصل این نسبت که به "نظام" داده شده جای شک و تردید وجود دارد، به هر صورت در آن زمان قول به صرفه مشهور نبوده ولی اکثر متکلمین در مباحث صرفه، اوّل قول "نظام" و بعد از آن تعدادی افراد دیگر را مطرح می کنند و صورت تکاملی بحث را به "[[سید مرتضی]]" نسبت می دهند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، قم الشریف الرضی، س۱۴۰۹هق، ۱۹۸۹م، ج۴-۵، جزء۵، ص۲۸.</ref> | |
− | + | از جمله افرادی که نظریه صرفه را پذیرفته اند می توان به "[[شیخ مفید]]" اشاره کرد، ایشان در کتاب "[[اوائل المقالات (کتاب)|اوائل المقالات]]" می گوید؛ جهت [[اعجاز قرآن]] قول به صرفه است، هر چند "[[علامه مجلسى|علامه مجلسی]]" در "[[بحارالانوار]]" می گوید ایشان در اواخر عمر از موضع خود برگشته اند. | |
− | + | "[[شیخ طوسی]]" نیز در اوائل، وقتی در شرح کتاب «جُمل العلم و العمل» می پردازد، قول به صرفه را برمیگزیند،<ref>الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق ۱۹۸۶م، چ دوم، ص۲۷۸.</ref> ولی بعداً از این نظریه برمی گردد و در کتاب «اقتصاد» دلیل اعجاز قرآن را فصاحت و نظم اسلوب آن می داند.<ref>الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق ۱۹۸۶م، چ دوم، ص ۲۷۷.</ref> جمال الدین خوانساری<ref>میرزا ابوالحسن شعرانی، رد شبهات اثبات نبوت، ناشر صدوق، س۱۳۶۳ش، چ سوم، ص۳۲.</ref> و... نیز قائل به نظریه صرفه بوده اند. | |
− | + | ==بطلان نظریه صرفه== | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | == | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | در مقابل قول به صرفه، نظریه ای قرار دارد که قائل به [[اعجاز]] و دعوت به مبارزه طلبی [[قرآن]] می باشد، آنان برای اثبات [[تحدی در قرآن|تحدی]] قرآن و دعوت معارضین به مبارزه طلبی، ادعای [[تواتر]] می نمایند و می گویند: «تحدی و مبارزه طلبی قرآن با تواتر ثابت شده است».<ref>عبدالرزاق فیاض لاهجیی؛ گوهرالمراد؛ (تهران: نشرسایه، س۱۳۸۳)، ص۳۸۶. والسیوری الحلی، جمال الدین مقداد بن عبدالله؛ اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه؛ (قم:انتشارات دفتر تبلغات، چ دوم، س۱۳۸۰)، ص ۲۸۵.</ref> | |
− | + | ماهیت و ادعای خود قرآن نیز مؤید این مدعاست که [[معجزه]] بودن در خود قرآن خیلی به صورت واضح مطرح است، چنانچه می فرماید: {{متن قرآن|«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا»}}؛<ref>[[سوره اسراء]]، آیه ۸۸.</ref> بگو اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند.<ref>ترجمه آیت الله مکارم.</ref> | |
− | + | اکثر متفکران مسلمان نیز دعوت به تحدی قرآن را تأیید نموده اند و قرآن را معجزه می دانند و در این مورد آنان عموماً به آیات تحدی استناد نموده اند.<ref>جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، لبنان، بیروت، دارالکتب العلمیه، س ۱۴۱۹هق، ۱۹۹۸م، چ اول، ج۴، جزء۸، ص۲۶۷. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، قم موسسه النشر اسلامی جامعه مدرسین، س ۱۴۰۷ه، ص ۳۵۴. فخررازی، محمد بن عمر بن حسین، کتاب المحصل، تحقیق دکتر حسین، قم انتشارات شریف الررضی، س ۱۴۲۰ه، ۱۹۹۹م، چ اول، ص۴۹۰.</ref> | |
− | افزون بر این، اساساً اگر اعجاز قرآن مربوط به سلب انگیزه یا توان آدمی باشد، هیچ گونه فضیلتی برای [[قرآن]] محسوب نمی شود و تحدّی به همانندآوری قرآن مفهوم نخواهد داشت، درست مانند آن که دست کسی را ببندند و در همین حال او را به مبارزه و دفاع از خود فراخوانند، طبیعی است که چنین دعوتی لغو است. اما دعوت به مبارزه طلبی قرآن لغو | + | افزون بر این، اساساً اگر [[اعجاز قرآن]] مربوط به سلب انگیزه یا توان آدمی باشد، هیچ گونه فضیلتی برای [[قرآن]] محسوب نمی شود و تحدّی به همانندآوری قرآن مفهوم نخواهد داشت، درست مانند آن که دست کسی را ببندند و در همین حال او را به مبارزه و دفاع از خود فراخوانند، طبیعی است که چنین دعوتی لغو است. اما دعوت به مبارزه طلبی قرآن لغو نیست، زیرا نشان می دهد که این کلام از تأیید ویژه ای برخوردار است و هیچ فرد موحدی باور نمی کند که دعوت خدای حکیم به تحدی قرآن امری لغو تلقی شود.<ref>علامه طباطبایی، نیز قرین این مطلب را گفته اند: المیزان فی تفسیر القرآن، لبنان، بیروت، دارالکتب العلمیه، س ۱۴۱۱هق، ۱۹۹۱م، چ اول، ج۱، ص۷۱. ایشان دلیل خود را آیات تحدی قرار می دهد.</ref> |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | *روح الله رضوانی، صرفه، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: ۲۶ شهریور ۱۳۹۲. |
− | |||
{{سنجش کیفی | {{سنجش کیفی | ||
|سنجش=نشده | |سنجش=نشده |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۴:۵۶
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
صرفه در اصطلاح عبارتست از سلب قدرت از فرد یا گروهی از جانب خداوند، چنانچه قصد همانندآوری قرآن را داشته باشند؛ به بیان دیگر دلیل عجز بشر از همانندآوری قرآن معجزه بودن یا فصاحت و بلاغت خود آن نیست، بلکه اراده خداوند بر این تعلق گرفته که قدرت بشر را از آوردن همانند قرآن برحذر بدارد تا نتواند مثل و مانند آن را بیاورد.[۱] اما نظریه صرفه و ادعای بازگرداندن اعجاز قرآن به «صرفه»، مخالف متن آیات تحدی است.[۲]
مفهوم صرفه
"صرَفَ" در لغت به معنی برگرداندن است، خواه برگرداندن مطلق باشد یا برگرداندن از حالی به حالی؛[۳] «...صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَفْقَهُونَ»؛[۴] خداوند دلهایشان را (از حق) منصرف ساخته چرا که آنها، گروهی هستند که نمیفهمند. چیزی را از حالی به حالی بدل کردن،[۵] و برگردادن چیزی از صورت اولیه اش.[۶]
«صرفه» عبارتست از این که قرآن، فراهم آمده از مجموعه کلمات و حروف، به نظم خاص و این نظم خاص هر قدر در رتبه عالی قرار داشته باشد به نفسه نمی تواند معجزه به شمار آید تا مردم از همانندآوری آن عاجز باشند،[۷] بلکه در صورتی معجزه می شود که خداوند قدرت دیگران را از ایشان سلب کند یا داعیه آنان را سلب کند یا علومی را که آنها می خواهند با قرآن معارضه نمایند از آنها بگیرد تا نتوانند همانند قرآن را بیاورند.[۸]
طرفداران نظریه صرفه
اصل فکر و اندیشه نظریه صرفه به "ابو اسحاق ابراهیم نظّام" (م، ۲۳۱ ق) نسبت داده شده است و این نسبت ادامه پیدا می کند تا این که قول به صرفه در این باب به صورت یک نظریه مطرح می شود، هر چند در اصل این نسبت که به "نظام" داده شده جای شک و تردید وجود دارد، به هر صورت در آن زمان قول به صرفه مشهور نبوده ولی اکثر متکلمین در مباحث صرفه، اوّل قول "نظام" و بعد از آن تعدادی افراد دیگر را مطرح می کنند و صورت تکاملی بحث را به "سید مرتضی" نسبت می دهند.[۹]
از جمله افرادی که نظریه صرفه را پذیرفته اند می توان به "شیخ مفید" اشاره کرد، ایشان در کتاب "اوائل المقالات" می گوید؛ جهت اعجاز قرآن قول به صرفه است، هر چند "علامه مجلسی" در "بحارالانوار" می گوید ایشان در اواخر عمر از موضع خود برگشته اند.
"شیخ طوسی" نیز در اوائل، وقتی در شرح کتاب «جُمل العلم و العمل» می پردازد، قول به صرفه را برمیگزیند،[۱۰] ولی بعداً از این نظریه برمی گردد و در کتاب «اقتصاد» دلیل اعجاز قرآن را فصاحت و نظم اسلوب آن می داند.[۱۱] جمال الدین خوانساری[۱۲] و... نیز قائل به نظریه صرفه بوده اند.
بطلان نظریه صرفه
در مقابل قول به صرفه، نظریه ای قرار دارد که قائل به اعجاز و دعوت به مبارزه طلبی قرآن می باشد، آنان برای اثبات تحدی قرآن و دعوت معارضین به مبارزه طلبی، ادعای تواتر می نمایند و می گویند: «تحدی و مبارزه طلبی قرآن با تواتر ثابت شده است».[۱۳]
ماهیت و ادعای خود قرآن نیز مؤید این مدعاست که معجزه بودن در خود قرآن خیلی به صورت واضح مطرح است، چنانچه می فرماید: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا»؛[۱۴] بگو اگر انسانها و پریان (جن و انس) اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند.[۱۵]
اکثر متفکران مسلمان نیز دعوت به تحدی قرآن را تأیید نموده اند و قرآن را معجزه می دانند و در این مورد آنان عموماً به آیات تحدی استناد نموده اند.[۱۶]
افزون بر این، اساساً اگر اعجاز قرآن مربوط به سلب انگیزه یا توان آدمی باشد، هیچ گونه فضیلتی برای قرآن محسوب نمی شود و تحدّی به همانندآوری قرآن مفهوم نخواهد داشت، درست مانند آن که دست کسی را ببندند و در همین حال او را به مبارزه و دفاع از خود فراخوانند، طبیعی است که چنین دعوتی لغو است. اما دعوت به مبارزه طلبی قرآن لغو نیست، زیرا نشان می دهد که این کلام از تأیید ویژه ای برخوردار است و هیچ فرد موحدی باور نمی کند که دعوت خدای حکیم به تحدی قرآن امری لغو تلقی شود.[۱۷]
پانویس
- ↑ الشریف المرتضی، علی بن الحسین الموسوی، الموضح عن جهته اعجاز القرآن (الصرفه)، تحقیق محمدرضا انصاری قمی، مشهد: آستان قدس رضوی، س۱۴۲۴، ه۱۳۸۲ش، چ اول، ص۹۳–۹۸-۹۹.
- ↑ «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَنْ یأْتُوا بِمِثْلِ هَٰذَا الْقُرْآنِ لَا یأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا». (سوره اسراء، آیه ۸۸) «أَمْ یقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کنْتُمْ صَادِقِینَ». (سوره یونس، آیه ۳۸)
- ↑ قرشی، سید علی اکبر؛ قاموس قرآن؛ تهران: دارالکتب الإسلامیة، س۱۳۷۱ش، چ ششم، ج۴، ص۱۲۳.
- ↑ سوره توبه، آیه ۱۲۷.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن؛ دمشق بیروت، دارالعلم الدار الشامیة، س۱۴۱۲ ق، چ اول، ص۴۸۳.
- ↑ ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب؛ بیروت: دار صادر، س۱۴۱۴ ق، چ سوم، ج۹، ص۱۸۹.
- ↑ الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق، ۱۹۸۶م، چ دوم، ص۲۷۷.
- ↑ الحمصی الرازی، شیخ سدیدالدین، المنقذ من التقلید، قم مؤسسه النشر الاسلامی التابعته المدرسین، س۱۴۱۲، چ اول، ج۱، ص۴۵۹.
- ↑ تفتازانی، شرح المقاصد، قم الشریف الرضی، س۱۴۰۹هق، ۱۹۸۹م، ج۴-۵، جزء۵، ص۲۸.
- ↑ الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق ۱۹۸۶م، چ دوم، ص۲۷۸.
- ↑ الطوسی، شیخ محمد بن الحسن، الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، لبنان، بیروت، دارلاضواء، س۱۴۰۶هق ۱۹۸۶م، چ دوم، ص ۲۷۷.
- ↑ میرزا ابوالحسن شعرانی، رد شبهات اثبات نبوت، ناشر صدوق، س۱۳۶۳ش، چ سوم، ص۳۲.
- ↑ عبدالرزاق فیاض لاهجیی؛ گوهرالمراد؛ (تهران: نشرسایه، س۱۳۸۳)، ص۳۸۶. والسیوری الحلی، جمال الدین مقداد بن عبدالله؛ اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیه؛ (قم:انتشارات دفتر تبلغات، چ دوم، س۱۳۸۰)، ص ۲۸۵.
- ↑ سوره اسراء، آیه ۸۸.
- ↑ ترجمه آیت الله مکارم.
- ↑ جرجانی، علی بن محمد، شرح المواقف، لبنان، بیروت، دارالکتب العلمیه، س ۱۴۱۹هق، ۱۹۹۸م، چ اول، ج۴، جزء۸، ص۲۶۷. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، قم موسسه النشر اسلامی جامعه مدرسین، س ۱۴۰۷ه، ص ۳۵۴. فخررازی، محمد بن عمر بن حسین، کتاب المحصل، تحقیق دکتر حسین، قم انتشارات شریف الررضی، س ۱۴۲۰ه، ۱۹۹۹م، چ اول، ص۴۹۰.
- ↑ علامه طباطبایی، نیز قرین این مطلب را گفته اند: المیزان فی تفسیر القرآن، لبنان، بیروت، دارالکتب العلمیه، س ۱۴۱۱هق، ۱۹۹۱م، چ اول، ج۱، ص۷۱. ایشان دلیل خود را آیات تحدی قرار می دهد.
منابع
- روح الله رضوانی، صرفه، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۶ شهریور ۱۳۹۲.