عیب جویی کردن: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ویرایش)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 +
{{خوب}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}
  
 +
همه می دانند که عیب جویی از صفات زشت و ناپسند به شمار می رود و جستجوی عیب ها و لغزش های مردم و آشکار کردن آن ها، بی شک ناشی از دشمنی و [[حسد]] است، و گاه در وجود انسان حالت و صفت زشتی پدید می آید که از آشکار شدن عیب دیگران، احساس رضایت و خوشنودی می کند، هر چند که از روی عداوت و [[کینه|کینه]] نباشد؛ و هر که در [[آیه|آیات]] و [[حدیث|احادیث]] تتبع داشته باشد، می داند آن که در پی عیب جوئی و رسوا کردن مسلمین است، بدترین و خبیث ترین مردم است.
  
 +
==نکوهش عیب‌جویی در قرآن==
 +
خدای تعالی در آیه ای به طور کلی از تجسس و کنجکاوی در امور مردم نهی می فرماید: {{متن قرآن|«...وَلَا تَجَسَّسُوا...»}}؛ کنجکاوی عیوب مردم مکنید.<ref>[[سوره حجرات]]، ۱۲.</ref> و کسانی که به جای انتقاد سالم و سازنده به فکر این باشند که عیوب مردم را آشکار کنند و از حیثیت و اعتبار آنان بکاهند، مرتکب گناهی بس عظیم گشته اند که به خاطر آن عذابی دردناک پیش رو خواهند داشت. [[قرآن|قرآن مجید]] در این باره می فرماید: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»}}؛ کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم باایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است، و خداوند می داند و شما نمی دانید.<ref>[[سوره نور]]، آیه ۱۹.</ref>
  
{<I>منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.</I>}
+
یک انسان مسلمان به حکم وظیفه [[اسلام|اسلامی]]، انسانی و [[اخلاق|اخلاقی]] موظف است در صورتی که از برادر دینی خود اشتباه و خطایی را مشاهده کرد در خفا به او تذکر دهد تا در صدد رفع آن [[گناه]] برآید و چاره ای بیندیشد که از این پس، گِرد آن گناه نگردد نه این که با دیدن یک کار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف این که از دیگران شنیده است و تحقیق نکرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتیجه خود را نیز مستحق آتش دوزخ کند.
  
'''منبع:''' سایت تربیت
+
در این جا نکته جالب توجه این است که [[قرآن مجید]] نمی گوید کسانی که فحشاء را در میان مؤمنان شایع می کنند اهل عذابند، بلکه می فرماید کسانی که دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شایع شود، اهل عذابند و این خود دلالت می کند بر این که آبروی مسلمان نزد خداوند بسیار محترم است و او اجازه نمی دهد که هر چه درباره مؤمنان گفته و شنیده می شود، برای دیگران بازگو گردد زیرا اگر انسان با چشم خود ببیند، کسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش کند، چه رسد به این که از دیگران شنیده و خود ندیده باشد.
  
'''نویسنده:''' گروهی از محققان و پژوهشگران
+
[[امام صادق]] علیه السلام فرمود: مَنْ قَالَ فِی مُؤمِنٍ مَا رَأَتهُ عَینَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الفَاحِشَةَ...؛ کسی که درباره انسان مؤمن هر چه را دیده یا شنیده بازگوید آن را بین مردم شایع کند جزو کسانی است که خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الفَاحِشَةَ... .<ref>[[بحارالانوار]]، ج۷۲، ص۲۴۰.</ref>
  
==عيب جوئی و لغزش يابی==
+
'''<I> نکته:</I>'''
  
همه می دانند كه عيب جويی از صفات زشت و ناپسند به شمار می رود و جستجوی عيب ها و لغزش های مردم و آشكار كردن آن ها، بی شك ناشی از دشمنی و حسد است، و گاه در وجود انسان حالت و صفت زشتی پديد می آيد كه از آشكار شدن عيب ديگران، احساس رضايت و خوشنودی می كند، هر چند كه از روی عداوت و كينه نباشد و هر كه در آيات و احاديث تتبع داشته باشد، می داند آن كه در پی عيب جوئی و رسوا كردن مسلمين است بدترين و خبيث ترين مردم است، خدای تعالی می فرمايد:
+
حال که بحث به این جا رسید، بد نیست که اندکی پیرامون راه های مبارزه با [[اشاعه فحشاء‌‌‌|اشاعه فحشاء]] صحبت کنیم. چگونه می توان با توطئه دوستداران شیوع فحشاء ([[شایعه]] پردازان) مبارزه کرد و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب ساخت؟ به نظر حقیر، بهترین راه، مبارزه منفی است. مبارزه منفی اشکال گوناگونی دارد که از میان آن ها به دو راه اشاره می کنیم:
  
وَ لاَ تَجَسَّسُوا
+
'''<I> ۱ ـ عدم مجالست با عیب جویان:</I>'''
  
كنجكاوی عيوب مردم مكنيد
+
افراد عیب جو همانند مگس روی آلودگی ها می نشینند و تنها روی جنبه های منفی انگشت می گذارند و جنبه های مثبت اشخاص را نمی بینند، چنان که بزرگی فرموده است: همان طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن می گردد و مواضع صحیح و سالم را ترک می کند افراد زبون و فرومایه مانند مگس روی ناپاکی ها و آلودگی ها می نشینند و دنبال کارهای زشت و عیوب مردم هستند و خوبی های آنان را نادیده می گیرند. بنابراین، باید از معاشرت و همنشینی با آن ها خودداری کرد و گذشته از این که نباید آنان را به عنوان دوست برگزید بلکه باید این گونه افراد را در ردیف دشمن ترین مردم نسبت به خود به حساب آورد زیرا ممکن است در اثر رفت و آمد نقطه ضعفی را مشاهده کنند و یک روز آبروی انسان را ببرند. از این رو [[امام علی علیه السلام|امیرمؤمنان]] علیه السلام فرمود: لِیکن أَبغَضُ النَّاسِ إِلَیک وَأَبعَدُهُم مِنک أَطلَبُهُم لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ باید دشمن ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو، کسانی باشند که بیشتر در صدد یافتن خطاهای مردم هستند.<ref>[[غرر الحکم]]، ص۴۱۹.</ref>
  
([[سوره حجرات]]: 12)
+
'''<I> ۲ ـ بی اعتنایی به عیب جویان:</I>'''
  
'''<I> 1 ـ عيب جويی در آيات قرآنی</I>'''
+
راه دیگری که برای جلوگیری از اشاعه فحشاء وجود دارد بی اعتنایی به کسانی است که می خواهند با شایعه پراکنی و عیب جویی از دیگران از قبح و زشتی گناهان بکاهند و آن را در نظر مردم بی اهمیت جلوه دهند. این قبیل افراد با ذکر عیوب دیگران، جو جامعه را آلوده کرده و بدین وسیله برای تعمیم فساد و گسترش [[گناه]] زمینه سازی می کنند. پس اگر به سخن آنها ترتیب اثر داده نشود و در همه جا با بی اعتنایی مردم روبرو شوند، ناگزیر دست از این کار زشت برمی دارند.
  
كسانی كه به جای انتقاد سالم و سازنده به فكر اين باشند كه عيوب مردم را آشكار كنند و از حيثيت و اعتبار آنان بكاهند، مرتكب گناهی بس عظيم گشته اند كه به خاطر آن عذابی دردناك پيش رو خواهند داشت.
+
در روایت است: أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیءُ الَّذِی أَکرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَینْکرُ ذَلِک وَقَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِی یا مُحَمَّدُ کذِّبْ سَمْعَک وَ بَصَرَک عَنْ أَخِیک فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَک خَمْسُونَ قَسَامَةً و َقَالَ لَک قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کذِّبْهُمْ وَ لَاتُذِیعَنَّ عَلَیهِ شَیئاً تَشِینُهُ بِهِ وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَکونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا والْآخِرَة؛ شخصی به نام محمد بن فضیل می گوید: خدمت امام هفتم حضرت [[امام موسی کاظم علیه السلام|موسی کاظم]] علیه السلام رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، درباره یکی از برادران دینی من کاری را نقل می کنند که من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی که از خود او سؤال می کنم انکار می کند با این که گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را برای من نقل کرده اند. حضرت فرمود: ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم یاد کردند و درباره او چیزی به تو گفتند ولی خود او انکار کرد به گواهی آنان ترتیب اثر مده، سخن او را بپذیر و گفته آنها را قبول مکن. سپس فرمود: مبادا چیزی را که مایه عیب و ننگ او و وسیله درهم کوبیدن شخصیت و شرف انسانی او می گردد منتشر کنی زیرا در زمره کسانی قرار خواهید گرفت که خداوند درباره آنها فرموده است: کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناک در دنیا و آخرت.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۱۴.</ref>
  
قرآن مجيد در اين باره می فرمايد:
+
==نکوهش عیب‌جویی در احادیث==
  
إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الفَاحِشَةَ فِی الَّذِينَ امَنُوا لَهُم عَذَابٌ اَلِيمٌ فِی الدُّنيَا وَ الاخِرَةِ و َالَّلهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لاَ تَعلَمُونَ.
+
* برخی از مردم تنها به نقاط ضعف دیگران می پردازند و خطاهای خود را فراموش می کنند؛ امیرالمؤمنین [[امام علی علیه السلام|علی]] علیه السّلام می فرماید: شَرُّ النَّاسِ مَن کانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیوبِ النَّاسِ عُمْیا لِمَعَایبِهِ؛ بدترین مردم کسی است که عیوب مردم را دنبال کند و عیوب خود را نبیند.<ref>غررالحکم، ص۴۲۱.</ref>
 +
* از [[امام علی علیه السلام|حضرت امیر]] علیه السّلام آمده است: أَکبَرُ الْعَیبِ أَنْ تَعِیبَ غَیرَک بِمَا هُوَ فِیک؛ بزرگترین عیب آن است که دیگری را به چیزی که در خودت هست سرزنش کنی.<ref>غررالحکم، ص۲۵۵.</ref>
 +
* [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا یکونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یکونَ الرَّجُلُ یوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یحْفَظُ عَلَیهِ زَلَّاتِهِ لِیعَیرَهُ بِهَا یوْماً مَا؛ دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۱۹.</ref>
 +
* در روایت دیگری آمده است: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ کنَّ فِیهِ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ کانَ فِی ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ یوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَعْطَی النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ مَا هُوَ سَائِلُهُمْ وَرَجُلٌ لَمْ یقَدِّمْ رِجْلًا وَ لَمْ یؤَخِّرْ رِجْلًا حَتَّی یعْلَمَ أَنَّ ذَلِک لِلَّهِ رِضًا و َرَجُلٌ لَمْ یعِبْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِعَیبٍ حَتَّی ینْفِی ذَلِک الْعَیبَ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَا ینْفِی مِنْهَا عَیباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیبٌ و َکفَی بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاس؛ [[امام باقر]] علیه السّلام فرمود: [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرموده است: در هر کس سه صفت و یا یکی از آن ها باشد [[روز قیامت]] که هیچ سایه ای جز سایه لطف الهی نیست او در سایه عرش خدا خواهد بود: مردی که رفتارش با دیگران آنچنان باشد که همان رفتار را نسبت به خود از دیگران انتظار دارد. مردی که گامی بر ندارد جز این که رضا و خشم خدا را در آن کار بداند. کسی که تا عیبی را از خویشتن دور نساخته از برادرش در آن باره عیب جویی نکند زیرا بی شک هر کس عیبی را از خود دور سازد باز عیبی دیگر در خویشتن خواهد دید و هر کس به خود بپردازد مجال عیب جویی از دیگران را نخواهد داشت.<ref>[[الکافی|کافی]]، ج۲، ص۱۴۷.</ref>
  
كسانی كه دوست دارند زشتي ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكی برای آن ها در دنيا و آخرت است، و خداوند می داند و شما نمی دانيد.
+
* و از [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله نقل شده است: یبصِرُ أَحَدُکمْ القَذَاةَ فِی عَینِ أَخِیهِ و َیدَعُ الجِذْعَ فِی عَینِهِ؛ بعضی از شما خاری را در چشم برادر خود می بینید ولی شاخه درختی را در چشم خود نمی بینید.
 +
{{بیت|آگه از عیب عیان خود نِـئیم|پرده های عیب مردم می‌دریم}}
  
([[سوره نور]] آيه 19)
+
==سرانجام شوم عیب‌جویی==
 +
'''الف: رسوایی در میان مردم:'''
  
يك انسان مسلمان به حكم وظيفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی كه از برادر دينی خود اشتباه و خطايی را مشاهده كرد در خفا به او تذكر دهد تا در صدد رفع آن [[گناه]] بر آيد و چاره ای بينديشد كه از اين پس، گِرد آن گناه نگردد، نه اين كه با ديدن يك كار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف اين كه از ديگران شنيده است و تحقيق نكرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتيجه خود را نيز مستحق آتش دوزخ كند.
+
اگر هدف از ذکر خطا و لغزش های دیگران رسوا کردن آن ها باشد، بی تردید، روزی فرا می رسد که خداوند او را در بین مردم رسوا خواهد کرد.
  
در اين جا نكته جالب توجه اين است كه [[قرآن مجيد]] نمی گويد كسانی كه فحشاء را در ميان مؤمنان شايع می كنند اهل عذابند بلكه می فرمايد كسانی كه دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شايع شود، اهل عذابند. و اين خود دلالت می كند بر اين كه آبروی مسلمان نزد خداوند بسيار محترم است و او اجازه نمی دهد كه هر چه درباره مؤمنان گفته و شنيده می شود، برای ديگران بازگو گردد، زيرا اگر انسان با چشم خود ببيند، كسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش كند، چه رسد به اين كه از ديگران شنيده و خود نديده باشد (دقت كنيد).  
+
امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمود: یا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ و لمْ یسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یفْضَحْهُ؛ ای کسانی که به ظاهر [[اسلام]] آورده اید ولی اسلام در قلب شما رسوخ نکرده است، در جستجوی لغزش های مسلمانان نباشید تا آنان را رسوا کنید زیرا کسی که در مقام پیدا کردن خطاهای مردم باشد خدا عیوب او را آشکار و وی را رسوا خواهد کرد.<ref>[[اصول کافی]]، ج۲، ص۳۵۵.</ref>
  
[[امام صادق]] عليه السلام فرمود:
+
و در روایت دیگری آمده است خداوند او را رسوا خواهد کرد هر چند درون خانه و به طور پنهانی گناهی مرتکب شود.
  
مَنْ قَالَ فِي مُؤمِنٍٍ مَا رَأَتهُ عَينَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ...
+
'''ب: نزدیکی عیب‌جو به کفر و دوری از خدا:'''
  
كسی كه درباره انسان مؤمن هر چه را ديده يا شنيده بازگويد آن را بين مردم شايع كند جزو كسانی است كه خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الفَاحِشَةَ...
+
کسانی که با برادر دینی خود به ظاهر حرف از دوستی می زنند و اعتماد او را به خود جلب می کنند ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به طور دقیق نگاه می دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح کنند، سرانجام خود را به مرز [[کفر|کفر]] نزدیک می کنند.
  
([[بحار الانوار]] ج72 ص240)
+
امام صادق علیه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا یکونُ العَبدُ مِنَ الَّلهِ أَن یکونَ الرَّجُلُ یوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یحفُظُ عَلَیهِ زَلاته لِیعَیرَهُ بِهَا یومًا مَا؛ دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.<ref>بحارالانوار، ج۷۹، ص۲۱۹.</ref>
  
'''<I> نكته:</I>'''
+
==راه‌های درمان عیب‌جویی==
 +
'''الف ـ تقویت ایمان و اعتقاد:'''
  
حال كه بحث به اين جا رسيد، بد نيست كه اندكی پيرامون راه های مبارزه با اشاعه فحشاء صحبت كنيم:
+
مهمترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر [[ایمان|ایمان]] است؛ ایمان به [[الله|خدا]] و [[قیامت|روز حساب]]. اگر کسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ایمان داشته باشد کمتر مرتکب [[گناه کبیره]] به ویژه گناهانی مانند عیب جویی و [[تهمت]] و [[غیبت]] و... می شود. چگونه ممکن است کسی به حساب و کتاب و پاداش قیامت معتقد باشد و از ارتکاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان که به زبان ایمان آورده و قلبا مؤمن نیستند، چنان که خداوند متعال می فرماید: {{متن قرآن|«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکمْ...»}}؛ عرب های صحرانشین گفتند: ما ایمان آورده ایم. به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید ولی بگویید [[اسلام]] آورده ایم یعنی ظاهرا تسلیم شده اید اما هنوز [[ایمان]] در قلب شما وارد نشده است... .<ref>[[سوره حجرات]]، ۱۴.</ref>
  
چگونه می توان با توطئه دوستداران شيوع فحشاء (شايعه پردازان) مبارزه كرد و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب ساخت ؟ به نظر حقير، بهترين راه، مبارزه منفی است. مبارزه منفی اشكال گوناگونی دارد كه. از ميان آن ها به دو راه اشاره می كنيم:
+
'''ب ـ یاد خدا:'''
  
'''<I> 1 ـ عدم مجالست با عيب جويان:</I>'''
+
امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: ذِکرُ اللَّهِ دَوَاءُ أَعلاَلِ النُّفُوسِ؛ ذکر خدا، داروی بیماری دلها است.<ref>غررالحکم، ص۱۸۸.</ref>
  
افراد عيب جو همانند مگس روی آلودگی ها می نشينند و تنها روی جنبه های منفی انگشت می گذارند و جنبه های مثبت اشخاص را نمی بينند، چنان كه بزرگی فرموده است:
+
'''ج ـ اشتغال به عیوب خود:'''
  
همان طور كه مگس دنبال نقاط فاسد بدن می گردد و مواضع صحيح و سالم را ترك می كند افراد زبون و فرومايه مانند مگس روی ناپاكي ها و آلودگی ها می نشينند و دنبال كارهای زشت و عيوب مردم هستند و خوبي های آنان را ناديده می گيرند.
+
کسی که به عیوب خود واقف و معترف باشد، هرگز در صدد عیب جویی دیگران برنمی آید. خودخواهی و خودپسندی است که انسان را مغرور ساخته و به کنکاش در عیوب مردم وامی دارد، انسانی که خود را سراپا عیب و نقص می بیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند، چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ النّاسِ؛ خوشا به حال کسی که عیب خودش، او را از عیوب مردم باز دارد.<ref>بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۵۰.</ref>
  
بنابراين، بايد از معاشرت و همنشينی با آن ها خودداری كرد و گذشته از اين كه نبايد آنان را به عنوان دوست برگزيد بلكه بايد اين گونه افراد را در رديف دشمن ترين مردم نسبت به خود به حساب آورد زيرا ممكن است در اثر رفت و آمد نقطه ضعفی را مشاهده كنند و يك روز آبروی انسان را ببرند. از اين رو اميرمؤمنان عليه السلام فرمود:
+
و همچنین حضرت علی علیه السّلام فرمود: مَن نَظَرَ فِی عَیبِ نَفسِِهِ اِشتَغَلَ عَن عَیبِ غَیرِهِ؛ هر کس به عیب خود بنگرد، از عیب جویی دیگران باز می ایستد.<ref>بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۹.</ref> به قول شاعر:
 +
{{بیت|هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش|کی بُدی فارغ خود از اصلاح خویش}}
 +
{{بیت|غافلند این خلق و از خود بی خبر|لاجرم گویند عیب همدگر}}
 +
{{بیت|چشم فرو بسته ای از عیب خویش|عیب کسانت شده آئینه پیش}}
 +
{{بیت|عیب کسان منگر و احسان خویش|دیده فرو کن به گریبان خویش}}
 +
خلاصه این که انسان مؤمن باید آن چنان سرگرم عیوب خویش باشد که هرگز به جستجو کردن عیوب مردم نپردازد همان گونه که احساس درد، انسان بیمار را از درد دیگران باز می دارد. اما انسان می تواند از سه راه به عیب های خود آگاه شود:
  
لِيَكُن أَبغَضُ النَّاسِ إِلَيكَ وَأَبعَدُهُم مِنكَ أَطلَبُهُم لِمَعَائِبِ النَّاسِ
+
#مراقبت و محاسبه، یعنی اگر انسان مواظب اعمال و رفتار خویش ‍باشد و خود را مورد محاسبه و حسابرسی قرار دهد، به ویژه اگر خویشتن را با معیارها و الگوهای مورد قبول صالحان و پارسایان مقایسه کند، چون خود را فاقد فضایل و کمالات آنها می بیند، بخوبی می تواند به عیوب خویش پی ببرد.
 +
#عبرت گرفتن از رفتار و کردار افراد بزهکار و نادرست و بد اخلاق، که به قول [[سعدی]]، [[لقمان]] (علیه السلام) را گفتند [[ادب]] از که آموختی؟ گفت از بی ادبان؛ آنچه در نظرم از ایشان ناپسند آمد، انجام ندادم.
 +
#معاشرت با دوستان مخلص و صدیق که از نصیحت دریغ نداشته باشند و از روی خیرخواهی، عیوب او را بدون مجامله و تملّق تذکر دهند.
  
بايد دشمن ترين مردم نزد تو و دورترين آن ها از تو، كسانی باشند كه بيشتر در صدد يافتن خطاهای مردم هستند.
+
==عیب‌جویی نه، عیب‌زدایی آری!==
 +
همان گونه که عیب جویی زشت و [[حرام]] است، کتمان عیب نیز خیانت است، زیرا [[ایمان|مؤمن]] باید مانند آئینه باشد و زشتی ها و زیبایی های برادر دینی خود را نشان بدهد، منتها به خود او نه به دیگران که شأن آئینه همین است.
  
([[غرر الحكم]] ص419)
+
[[امام صادق]] علیه السّلام فرمود: أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیّ مَنْ أَهْدَی إِلَیّ عُیوبِی؛ محبوب ترین برادر نزد من کسی است که عیوبم را به من اهدا کند.<ref>بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۴۹.</ref>
  
'''<I> 2 ـ بی اعتنايی به عيب جويان:</I>'''
+
و نیز فرمود: مَنْ رَأَی أَخَاهُ عَلَی أَمْرٍ یکرَهُهُ فَلَمْ یرُدَّهُ عَنْهُ و َهُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ کسی که برادر دینی خود را، گرفتار عمل ناپسندی می بیند و می تواند او را از این کار باز دارد، اگر چنین نکند به او خیانت ورزیده است.<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۹۰.</ref>
  
راه ديگری كه برای جلوگيری از اشاعه فحشاء وجود دارد بی اعتنايی به كسانی است كه می خواهند با شايعه پراكنی و عيب جويی از ديگران از قبح و زشتی گناهان بكاهند و آن را در نظر مردم بی اهميت جلوه دهند. اين قبيل افراد با ذكر عيوب ديگران، جو جامعه را آلوده كرده و بدين وسيله برای تعميم فساد و گسترش [[گناه]] زمينه سازی می كنند. پس اگر به سخن آن ها ترتيب اثر داده نشود و در همه جا با بی اعتنايی مردم روبرو شوند، ناگزير دست از اين كار زشت بر می دارند.
+
پس کسی که ادعای دوستی می کند ولی عیوب انسان را تذکر نمی دهد و هر گونه نقص و عیبی که می بیند، بی تفاوت از آن می گذرد، دوست واقعی نیست.
  
أَبِي الْحَسَنِ مُوسَی عليه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ الشَّيْءُ الَّذِي أَكْرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَيُنْكِرُ ذَلِكَ وَقَدْ أَخْبَرَنِي عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ كَذِّبْ سَمْعَكَ وَ بَصَرَكَ عَنْ أَخِيكَ فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَكَ خَمْسُونَ قَسَامَةً و َقَالَ لَكَ قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ كَذِّبْهُمْ وَ لَاتُذِيعَنَّ عَلَيْهِ شَيْئاً تَشِينُهُ بِهِ وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَكُونَ مِنَ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا و َالْآخِرَة
+
تا این جا بحث در عیب جویی بود که در زشتی آن هر چه بگوییم کم گفته ایم. اکنون نوبت می رسد به «عیب زدایی» که در خوبی آن هر چه بگوییم کم گفته ایم. اما باید دانست که فرق میان این دو بسیار ظریف و لطیف است؛ زیرا عیب جویی و عیب زدایی به حسب ظاهر هر دو با یادآوری و بازگو کردن عیوب است، ولی اولی با انگیزه تحقیر و آبروریزی است و دومی به قصد خیر خواهی و اصلاح، اولی با دشمنی و خصومت و دومی با دلسوزی و نصیحت توأم است. اگر انگیزه انسان در ذکر عیوب دیگران خیرخواهی باشد قهرا کیفیت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود ولی اگر هدف آبروریزی و تحقیر باشد، قهرا با تحقیر و توهین ادا می شود.
  
شخصی به نام [[محمد بن فضيل]] می گويد: خدمت امام هفتم حضرت موسی كاظم عليه السلام رسيدم و عرض كردم: فدايت شوم، درباره يكی از برادران دينی من كاری را نقل می كنند كه من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی كه از خود او سؤال می كنم انكار می كند با اين كه گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد اين خبر را برای من نقل كرده اند. حضرت فرمود: ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تكذيب كن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم ياد كردند و درباره او چيزی به تو گفتند ولی خود او انكار كرد به گواهی آنان ترتيب اثر مده، سخن او را بپذير و گفته آن ها را قبول مكن. سپس فرمود: مبادا چيزی را كه مايه عيب و ننگ او و وسيله درهم كوبيدن شخصيت و شرف انسانی او می گردد منتشر كنی، زيرا در زمره كسانی قرار خواهيد گرفت كه خداوند درباره آن ها فرموده است: كسانی كه دوست می دارند زشتي ها در ميان مؤمنان پخش شود برای آن ها است عذابی دردناك در دنيا و آخرت.
+
به همین جهت، کسی که می خواهد عیب دیگری را به او تذکر دهد باید با حسن نیت و دلی پاک و بی آلایش، نقایص او را یادآوری کند و در حال سخن گفتن کمال [[ادب]] و احترام را رعایت نماید و دقت کند که به شخصیت طرف مقابل خود، [[اهانت]] روا ندارد و انتقاد صحیح و سالم و سازنده به نیش زدن و عیب جویی تبدیل نگردد که نتیجه معکوس خواهد داشت. برای این که هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که مرتکب خطا و اشتباه نمی شود جز [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السّلام که آنان نیز با این که از مقام [[عصمت]] برخوردارند خود را در برابر پروردگار، گناهکار و ناقص می دانند. به عنوان نمونه، [[امام زین العابدین]] علیه السّلام عرض می کند: إِلَهِی إِلَیک أَشکو نَفْسًا بِالسُّوءِ أَمَّارَةٌ وَإِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةٌ وَبِمَعَاصِیک مُولِعَةٌ وَ لِسَخَطِک مُتَعَرِّضَةٌ؛ خدایا به تو شکایت می کنم از نفسی که مرا بسیار به بدی ها وامی دارد و به هر خطا سبقت می گیرد و به معصیت تو حرص می ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می افکند. با این که امام سجاد علیه السلام معصوم است و هیچ گناهی از او سر نزده، اما خود را گناهکار می داند.  
  
([[بحار الانوار]] ج72 ص214)
+
بنابراین همه مردم دارای عیب ها و نقایصی هستند که باید به آنها تذکر داده شود، چون خداوند عالم، تمام افراد بشر را یکسان نیافریده است و همان طوری که صفات نیک و پسندیده در آنان وجود دارد، عیوبی نیز در آن ها هست ولی انسان نباید عیب جویی کند بلکه باید با بیان مشفقانه و توأم با محبّت او را متنبّه سازد تا هم [[آبرو|آبروی]] او را از بین نبرد و هم احساساتش را جریحه دار نکند، چون [[اسلام]] برای حیثیت و [[آبرو|آبروی]] مؤمن، ارزش و اهمیت خاصی قائل است و بازگو کردن عیوب مردم نیز یک ضرورت است و این ضرورت را می توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصیت مؤمن لطمه ای وارد نشود که: اَلضُّرُوراتُ تُقدِّرُ بِقدرِها؛ نیازهای اضطراری باید در چارچوب خودشان ارزیابی شوند، یعنی از آن محدوده، نباید تجاوز کند.
  
'''<I> 2 ـ نكوهش عيب جويی در احاديث اهل بيت (عليهم السلام)</I>'''
+
[[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السّلام فرمود: نُصْحُک بَینَ المَلَإِ تَقْرِیعٌ؛ نصیحت کردن در میان مردم نوعی سرکوبی است.<ref>غررالحکم، ص۲۲۵.</ref>
  
برخی از مردم تنها به نقاط ضعف ديگران می پردازند و خطاهای خود را فراموش می كنند؛ اميرالمؤمنين علی عليه السّلام می فرمايد:
+
[[امام حسن عسکری علیه السلام|امام حسن عسکری]] علیه السّلام فرمود: مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و َمَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیةً فَقَدْ شَانَه؛ کسی که برادر دینی خود را در نهان، پند دهد زینت بخش او شده است و اگر آشکارا عیب او را به او بگوید، او را خوار نموده است.<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۶۶.</ref>
 +
{{بیت|نصیحت در نهانی بهتر آید|گره از جان و بند از دل گشاید}}
  
شَرُّ النَّاسِ مَن كَانَ مُتَتَبِّعًا لِعُيُوبِ النَّاسِ عُمْيًا لِمَعَايِبِهِ
+
==پانویس==
 +
{{پانویس}}
 +
==منابع==
 +
* آیت الله مهدوی کنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی.
  
بدترين مردم كسی است كه عيوب مردم را دنبال كند و عيوب خود را نبيند.
+
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
 
(غرر الحكم ص421)
 
 
 
عالمی فرموده:
 
 
 
يُبصِرُ أَحَدُكُمْ القَذَاةَ فِي عَينِ أَخِيهِ و َيَدَعُ الجِذْعَ فِي عَينِهِ.
 
 
 
بعضی از شما خاری را در چشم برادر خود می بينيد، ولی شاخه درختی را در چشم خود نمی بينيد.
 
 
 
آگه از عيب عيان خود نئيم × پرده های عيب مردم می دريم
 
 
 
از حضرت امير عليه السّلام آمده است:
 
 
 
أَكْبَرُ الْعَيَْبِ أَنْ تَعِيبَ غَيْرَكََبِمَا هُوَ فِيكَ.
 
 
 
بزرگترين عيب آن است كه ديگری را به چيزی كه در خودت هست سرزنش كنی.
 
 
 
(غررالحكم ص255)
 
 
 
[[امام صادق]] عليه السلام فرمود:
 
 
 
أَبْعَدُ مَا يَكُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ يَكُونَ الرَّجُلُ يُوَاخِيَ الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحْفَظُ عَلَيْهِ زَلَّاتِهِ لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَوْماً مَا.
 
 
 
دورترين حالات انسان از خدا اين است كه با كسی طرح دوستی بريزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.
 
 
 
(بحار الانوار ج72 ص219)
 
 
 
[[امام باقر]] عليه السّلام فرمود:
 
 
 
[[رسول خدا]] صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است:
 
 
 
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ كَانَ فِي ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَعْطَی النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ مَا هُوَ سَائِلُهُمْ وَرَجُلٌ لَمْ يُقَدِّمْ رِجْلًا وَ لَمْ يُؤَخِّرْ رِجْلًا حَتَّی يَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا و َرَجُلٌ لَمْ يَعِبْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِعَيْبٍ حَتَّی يَنْفِيَ ذَلِكَ الْعَيْبَ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَا يَنْفِي مِنْهَا عَيْباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَيْبٌ و َكَفَی بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاس
 
 
 
در هر كس سه صفت و يا يكی از آن ها باشد [[روز قيامت]] كه هيچ سايه ای جز سايه لطف الهی نيست او در سايه عرش خدا خواهد بود:
 
 
 
1 ـ مردی كه رفتارش با ديگران آن چنان باشد كه همان رفتار را نسبت به خود از ديگران انتظار دارد.
 
 
 
2 ـ مردی كه گامی بر ندارد جز اين كه رضا و خشم خدا را در آن كار بداند.
 
 
 
3 ـ كسی كه تا عيبی را از خويشتن دور نساخته از برادرش در آن باره عيب جويی نكند، زيرا بی شك هر كس عيبی را از خود دور سازد باز عيبی ديگر در خويشتن خواهد ديد و هر كس به خود بپردازد مجال عيب جويی از ديگران را نخواهد داشت.
 
 
 
(كافی ج2 ص147)
 
 
 
'''<I> 3 ـ عيب زدايی آری عيب جويی نه!</I>'''
 
 
 
كتمان عيب خيانت است!
 
 
 
همان گونه كه عيب جويی زشت و حرام است، كتمان عيب نيز خيانت است، زيرا مؤمن بايد مانند آئينه باشد و زشتي ها و زيبايي های برادر دينی خود را نشان بدهد، منتها به خود او، نه به ديگران، كه شأن آئينه همين است. امام صادق عليه السّلام فرمود:
 
 
 
مَنْ رَأَی أَخَاهُ عَلَی أَمْرٍ يَكْرَهُهُ فَلَمْ يَرُدَّهُ عَنْهُ و َهُوَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ فَقَدْ خَانَهُ
 
 
 
كسی كه برادر دينی خود را، گرفتار عمل ناپسندی می بيند و می تواند او را از اين كار باز دارد، اگر چنين نكند، به او خيانت ورزيده است.
 
 
 
(بحار الانوار ج71 ص190)
 
 
 
تا اين جا بحث درعيب جويی بود كه در زشتی آن هر چه بگوييم كم گفته ايم. اكنون نوبت می رسد به عيب زدايی كه در خوبی آن هر چه بگوييم كم گفته ايم. اما بايد دانست كه فرق ميان اين دو بسيار ظريف و لطيف است؛ زيرا عيب جويی و عيب زدايی به حسب ظاهر هر دو با يادآوری و بازگو كردن عيوب است، ولی اوّلی با انگيزه تحقير و آبروريزی است و دومی به قصد خير خواهی و اصلاح، اولی با دشمنی و خصومت و دومی با دلسوزی و نصيحت توأم است. اگر انگيزه انسان در ذكر عيوب ديگران خيرخواهی باشد قهرا كيفيت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود، ولی اگر هدف آبروريزی و تحقير باشد، قهرا با تحقير و توهين ادا می شود.
 
 
 
به همين جهت، كسی كه می خواهد عيب ديگری را به او تذكر دهد بايد با حسن نيّت و دلی پاك و بی آلايش، نقايص او را يادآوری كند و در حال سخن گفتن كمال ادب و احترام را رعايت نمايد و دقت كند كه به شخصيت طرف مقابل خود، اهانت روا ندارد و انتقاد صحيح و سالم و سازنده به نيش زدن و عيب جويی تبديل نگردد، كه نتيجه معكوس ‍خواهد داشت. برای اين كه هيچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نيست و هيچ كس نمی تواند ادعا كند كه مرتكب خطا و اشتباه نمی شود جز ائمه معصومين عليهم السّلام كه آنان نيز با اين كه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار، گناهكار و ناقص می دانند. به عنوان نمونه، [[امام زين العابدين]] عليه السّلام عرض می كند:
 
 
 
إِلَهِی إِلَيكَ أَشـْكُو نَفْسًا بِالسُّوءِ أَمَّارَةٌ وَإِلَی الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةٌ وَبِمَعَاصِيكَ مُولِعَةٌوَ لِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةٌ.
 
 
 
خدايا به تو شكايت می كنم از نفسی كه مرا بسيار به بدي ها وا می دارد و به هر خطا سبقت می گيرد و به معصيت تو حرص می ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می افكند.
 
 
 
با اين كه امام سجّاد عليه السّلام معصوم است و هيچ گناهی از او سر نزده، اما خود را گناهكار می داند. بنابراين، همه مردم دارای عيب ها و نقايصی هستند كه بايد به آن ها تذكر داده شود، چون خداوند عالم، تمام افراد بشر را يكسان نيافريده است و همان طوری كه صفات نيك و پسنديده در آنان وجود دارد، عيوبی نيز در آن ها هست، ولی انسان نبايد عيب جويی كند بلكه بايد با بيان مشفقانه و توأم با محبّت او را متنبّه سازد تا هم آبروی او را از بين نبرد و هم احساساتش را جريحه دار نكند، چون [[اسلام]] برای حيثيت و آبروی مؤمن، ارزش و اهميت خاصی قائل است و بازگو كردن عيوب مردم نيز يك ضرورت است و اين ضرورت را می توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصيت مؤمن لطمه ای وارد نشود كه:
 
 
 
اَلضُّرُوراتُ تُقدِّرُ بِقدرِها نيازهای اضطراری بايد در چارچوب خودشان ارزيابی شوند، يعنی از آن محدوده، نبايد تجاوز كند.
 
 
 
حضرت علی عليه السّلام فرمود:
 
 
 
نُصْحُكَ بَيْنَ المَلَإِ تَقْرِيعٌ.
 
 
 
نصيحت كردن در ميان مردم نوعی سركوبی است.
 
 
 
(غررالحكم ص225)
 
 
 
[[امام حسن عسگری]] عليه السّلام فرمود:
 
 
 
مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و َمَنْ وَعَظَهُ عَلَانِيَةً فَقَدْ شَانَه
 
 
 
كسی كه برادر دينی خود را در نهان، پند دهد زينت بخش او شده است؛ و اگر آشكارا عيب او را به او بگويد، او را خوار نموده است.
 
 
 
(بحار الانوار ج71 ص166)
 
 
 
نصيحت در نهانی بهتر آيد × گره از جان و بند از دل گشايد
 
 
 
'''<I> 4 ـ سرانجام شوم عيب جويی</I>'''
 
 
 
الف: اگر هدف از ذكر خطا و لغزش های ديگران رسوا كردن آن ها باشد، بی ترديد، روزی فرا می رسد كه خداوند او را در بين مردم رسوا خواهد كرد.
 
 
 
امام باقر عليه السلام از رسول خدا صلی الله عليه و آله و سلم نقل می كند كه فرمود:
 
 
 
يَا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ و َلَمْ يُسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبَّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِينَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ يَفْضَحْهُ
 
 
 
ای كسانی كه به ظاهر اسلام آورده ايد ولی [[اسلام]] در قلب شما رسوخ نكرده است در جستجوی لغزش های مسلمانان نباشيد  تا آنان را رسوا كنيد زيرا كسی كه در مقام پيدا كردن خطاهای مردم باشد خدا عيوب او را آشكار و وی را رسوا خواهد كرد.
 
 
 
([[اصول كافی]] ج2 ص355)
 
 
 
و در روايت ديگری آمده است خداوند او را رسوا خواهد كرد هر چند درون خانه و به طور پنهانی گناهی مرتكب شود.
 
 
 
ب: نزديكی عيب جو به كفر و دوری او از خدا
 
 
 
كسانی كه با برادر دينی خود به ظاهر، حرف از دوستی می زنند و اعتماد او را به خود جلب می كنند، ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به طور دقيق نگاه می دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح كنند، سر انجام، خود را به مرز كفر نزديك می كنند.
 
 
 
امام صادق عليه السلام فرمود:
 
 
 
أَبْعَدُ مَا يَكُونُ العَبدُ مِنَ الَّلهِ أَن يَكُونَ الرَّجُلُ يُوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ يَحفُظُ عَلَيهِ زَلاته لِيُعَيِّرَهُ بِهَا يَومًا مَا.
 
 
 
دورترين حالات انسان از خدا اين است كه با كسی طرح دوستی بريزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.
 
 
 
(بحارالانوار ج79 ص219)
 
 
 
'''<I> 5 ـ راه های درمان عيب جويی</I>'''
 
 
 
الف ـ تقويت ايمان و اعتقاد
 
 
 
مهمترين عاملی كه در مبارزه با عوامل فساد و بيماري های معنوی و نفسانی مؤ ثر و كارساز است، عنصر ايمان است؛ ايمان به خدا و روز حساب. اگر كسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ايمان داشته باشد كمتر مرتكب [[گناه كبيره]] به ويژه گناهانی مانند عيب جويی و [[تهمت]] و [[غيبت]] و...می شود. چگونه ممكن است كسی به حساب و كتاب و پاداش قيامت معتقد باشد و از ارتكاب گناه پروا نداشته باشد؟
 
 
 
مگر آنان كه به زبان ايمان آورده و قلبا مؤمن نيستند، چنان كه خداوند متعال می فرمايد:
 
 
 
قالَتِ الْأعْراب قالَتِ الاَْعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا يَدْخُلِ الاِْيمانُ فِي قُلُوبِكُمْ...
 
 
 
عرب های صحرانشين گفتند ما ايمان آورده ايم. به آن ها بگو: شما ايمان نياورده ايد ولی بگوييد [[اسلام]] آورده ايم يعنی ظاهرا تسليم شده ايد اما هنوز [[ايمان]] در قلب شما وارد نشده است...
 
 
 
(حجرات 14)
 
 
 
ب ـ ياد خدا
 
 
 
اميرالمؤمنين عليه السّلام می فرمايد:
 
 
 
ذِكْرُ اللَّهِ دَوَاءُ أَعلاَلِ النُّفُوسِ.
 
 
 
ذكر خدا، داروی بيماری دل ها است.
 
 
 
(غررالحكم ص188)
 
 
 
ج ـ اشتغال به عيوب خود
 
 
 
كسی كه به عيوب خود واقف و معترف باشد، هرگز در صدد عيب جويی ديگران بر نمی آيد. خودخواهی و خودپسندی است كه انسان را مغرور ساخته و به كنكاش در عيوب مردم وا می دارد، انسانی كه خود را سراپا عيب و نقص می بيند، شرم دارد از اين كه ديگران را به خاطر همان عيوب سرزنش كند، چنان كه رسول خدا صلّی اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
 
 
 
طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النّاسِ.
 
 
 
خوشا به حال كسی كه عيب خودش، او را از عيوب مردم باز دارد.
 
 
 
(بحار الانوار ج64 ص350)
 
 
 
و هم چنين حضرت علی عليه السّلام فرمود:
 
 
 
مَن نَظَرَ فِي عَيبِ نَفسِِهِ اِشتَغَلَ عَن عَيبِ غَيرِهِ.
 
 
 
هر كس به عيب خود بنگرد، از عيب جويی ديگران باز می ايستد.
 
 
 
(بحار الانوار ج72 ص49)
 
 
 
به قول شاعر:
 
 
 
هر كسی گر عيب خود ديدی ز پيش × كی بُدی فارغ خود از اصلاح خويش
 
 
 
غافلند اين خلق و از خود بی خبر × لاجرم گويند عيب همدگر
 
 
 
چشم فرو بسته ای از عيب خويش × عيب كسانت شده آئينه پيش
 
 
 
عيب كسان منگر و احسان خويش × ديده فرو كن به گريبان خويش
 
 
 
خلاصه اين كه انسان مؤمن بايد آن چنان سرگرم عيوب خويش باشد كه هرگز به جستجو كردن عيوب مردم نپردازد همان گونه كه احساس درد، انسان بيمار را از درد ديگران باز می دارد؛ گرچه آن جمله، از باب مبالغه و اهميت خودسازی است؛ اما وظيفه فرد مسلمان، اين است كه جامع نگر باشد، هم چنان كه در فكر خويش و برطرف كردن عيوب خودش است، بايد هم چون برادری دلسوز، با روش صحيح، در فكر ارشاد ديگران به عيب هايشان باشد.
 
 
 
<I>يك سوال:</I>
 
 
 
انسان چگونه به عيوب خود واقف می شود؟
 
 
 
<I>پاسخ:</I>
 
 
 
انسان می تواند از سه راه به عيب های خود آگاه شود:
 
 
 
1 ـ مراقبت و محاسبه، يعنی اگر انسان مواظب اعمال و رفتار خويش ‍ باشد و خود را مورد محاسبه و حسابرسی قرار دهد، به ويژه اگر خويشتن را با معيارها و الگوهای مورد قبول صالحان و پارسايان مقايسه كند، چون خود را فاقد فضايل و كمالات آنها می بيند، بخوبی می تواند به عيوب خويش پی ببرد.
 
 
 
2 ـ عبرت گرفتن از رفتار و كردار افراد بزهكار و نادرست و بد اخلاق، كه به قول سعدی، [[لقمان]] عليه السلام را گفتند ادب از كه آموختی؟ گفت از بی ادبان.
 
 
 
3 ـ معاشرت با دوستان مخلص و صديق كه از نصيحت دريغ نداشته باشند و از روی خيرخواهی، عيوب او را بدون مجامله و تملّق تذكر دهند.
 
 
 
انسان عاقل و مؤمن همان طور كه در مقاطع مختلف خود را به پزشك معالج عرضه می كند تا مبادا به بيماری پنهان و مزمنی دچار شود، در مسائل اخلاقی نيز بايد به طبيب و معلّم اخلاق مراجعه كند. آری، دوستان واقعی و با ايمان می توانند در اين مسير بهترين راهنما برای او باشند و او را نسبت به بيماری يا بيماري هايش آگاه كنند تا هر چه زودتر در صدد معالجه برآيد. البته اين راه در صورتی موفقيت آميز است كه انسان دردمند، به نصيحت ناصحان مشفق و دوستان مخلص گوش فرا دهد و از آن ها بخواهد كه او را در مورد اشتباهات و لغزش هايش متنبّه سازند.
 
 
 
از اين رو امام هفتم عليه السّلام فرمود:
 
 
 
اِجتَهِدُوا فِي أَن يَكُونَ زَمَانُكُم أَربَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةٌ لِمُنَاجَاتِ اللّهِ و َسَاعَةٌ لِأَمرِ المَعَاشِ وَ سَاعَةُ لِمُعَاشِرَةِ الاِخوَانِ وَ الثّقَاتِ الّذِينَ يُعَرّفُونَكُم عُيُوبَكُم وَ يُخلِصُونَ لَكُم فِي البَاطِنِ وَ سَاعَةٌ تُخَلّونَ فِيهَا لِلَذّاتِكُم فِي غَير مُحَرّمٍ و َبِهَذِهِ السّاعَةِ تَقدِرُونَ عَلَی الثّلاثه سَاعَاتٍ
 
 
 
سعی كنيد اوقات شبانه روز خود را به چهار قسمت تقسيم كنيد:
 
 
 
1 ـ يك قسمت برای عبادت و خلوت با خدا
 
 
 
2 ـ يك قسمت برای تأمين معاش و تحصيل هزينه زندگی
 
 
 
3 ـ قسمتی برای رفت و آمد و معاشرت با برادران مورد اعتمادی كه شما را به عيوبتان آگاه می سازند و قلبا نسبت به شما خلوص و صفا دارند
 
 
 
4 ـ و قسمتی را نيز برای تفريح و لذايذ مشروع خود اختصاص دهيد و به وسيله اين ساعت ساعت استراحت می توانيد خود را برای ساعات ديگر آماده كنيد.
 
 
 
(بحار الانوار ج75 ص321)
 
 
 
[[امام صادق]] عليه السّلام فرمود:
 
 
 
أَحَبُّ إِخْوَانِي إِلَيَّ مَنْ أَهْدَی إِلَيَّ عُيُوبِي
 
 
 
محبوب ترين برادر نزد من كسی است كه عيوبم را به من اهدا كند.
 
 
 
(بحار الانوار ج75 ص249)
 
 
 
پس، كسی كه ادعای دوستی می كند، ولی عيوب انسان را تذكر نمی دهد و هر گونه نقص و عيبی كه می بيند، بی تفاوت از آن می گذرد، دوست واقعی نيست و چه بسا دشمن انسان (از روی دشمنی و بدون توجه) خدمتی به انسان می كند و عيوب او را تذكر می دهد، كه اگر تذكّر نمی داد او نمی توانست به سادگی به عيوب خود پی ببرد.
 
 
 
از صحبت دوستی برنجم × كاخلاق بدم حسن نمايد
 
 
 
عيبم هنر و كمال بيند × خارم گل و ياسمن نمايد
 
 
 
دل چو آزرده شود × خرسند كردن مشكل است
 
 
 
بار خدايا به همه ما توفيق پيراستن نفس از آلايش های شيطانی و آراسته شدن به صفات رحمانی و ملكوتی عطا بفرما.
 
 
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۴۸


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


همه می دانند که عیب جویی از صفات زشت و ناپسند به شمار می رود و جستجوی عیب ها و لغزش های مردم و آشکار کردن آن ها، بی شک ناشی از دشمنی و حسد است، و گاه در وجود انسان حالت و صفت زشتی پدید می آید که از آشکار شدن عیب دیگران، احساس رضایت و خوشنودی می کند، هر چند که از روی عداوت و کینه نباشد؛ و هر که در آیات و احادیث تتبع داشته باشد، می داند آن که در پی عیب جوئی و رسوا کردن مسلمین است، بدترین و خبیث ترین مردم است.

نکوهش عیب‌جویی در قرآن

خدای تعالی در آیه ای به طور کلی از تجسس و کنجکاوی در امور مردم نهی می فرماید: «...وَلَا تَجَسَّسُوا...»؛ کنجکاوی عیوب مردم مکنید.[۱] و کسانی که به جای انتقاد سالم و سازنده به فکر این باشند که عیوب مردم را آشکار کنند و از حیثیت و اعتبار آنان بکاهند، مرتکب گناهی بس عظیم گشته اند که به خاطر آن عذابی دردناک پیش رو خواهند داشت. قرآن مجید در این باره می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛ کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم باایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آنها در دنیا و آخرت است، و خداوند می داند و شما نمی دانید.[۲]

یک انسان مسلمان به حکم وظیفه اسلامی، انسانی و اخلاقی موظف است در صورتی که از برادر دینی خود اشتباه و خطایی را مشاهده کرد در خفا به او تذکر دهد تا در صدد رفع آن گناه برآید و چاره ای بیندیشد که از این پس، گِرد آن گناه نگردد نه این که با دیدن یک کار خطا و اشتباه و چه بسا به صرف این که از دیگران شنیده است و تحقیق نکرده آبروی مسلمانی را ببرد و در نتیجه خود را نیز مستحق آتش دوزخ کند.

در این جا نکته جالب توجه این است که قرآن مجید نمی گوید کسانی که فحشاء را در میان مؤمنان شایع می کنند اهل عذابند، بلکه می فرماید کسانی که دوست دارند نسبت های ناروا درباره مؤمنان شایع شود، اهل عذابند و این خود دلالت می کند بر این که آبروی مسلمان نزد خداوند بسیار محترم است و او اجازه نمی دهد که هر چه درباره مؤمنان گفته و شنیده می شود، برای دیگران بازگو گردد زیرا اگر انسان با چشم خود ببیند، کسی گناهی را انجام داده حق ندارد سرّ او را فاش کند، چه رسد به این که از دیگران شنیده و خود ندیده باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ قَالَ فِی مُؤمِنٍ مَا رَأَتهُ عَینَاهُ و َسَمِعَتهُ أُذُنَاهُ فَهُوَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ الَّلهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الفَاحِشَةَ...؛ کسی که درباره انسان مؤمن هر چه را دیده یا شنیده بازگوید آن را بین مردم شایع کند جزو کسانی است که خدای متعال درباره آنان فرموده است: إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الفَاحِشَةَ... .[۳]

نکته:

حال که بحث به این جا رسید، بد نیست که اندکی پیرامون راه های مبارزه با اشاعه فحشاء صحبت کنیم. چگونه می توان با توطئه دوستداران شیوع فحشاء (شایعه پردازان) مبارزه کرد و نقشه های شوم آنان را نقش بر آب ساخت؟ به نظر حقیر، بهترین راه، مبارزه منفی است. مبارزه منفی اشکال گوناگونی دارد که از میان آن ها به دو راه اشاره می کنیم:

۱ ـ عدم مجالست با عیب جویان:

افراد عیب جو همانند مگس روی آلودگی ها می نشینند و تنها روی جنبه های منفی انگشت می گذارند و جنبه های مثبت اشخاص را نمی بینند، چنان که بزرگی فرموده است: همان طور که مگس دنبال نقاط فاسد بدن می گردد و مواضع صحیح و سالم را ترک می کند افراد زبون و فرومایه مانند مگس روی ناپاکی ها و آلودگی ها می نشینند و دنبال کارهای زشت و عیوب مردم هستند و خوبی های آنان را نادیده می گیرند. بنابراین، باید از معاشرت و همنشینی با آن ها خودداری کرد و گذشته از این که نباید آنان را به عنوان دوست برگزید بلکه باید این گونه افراد را در ردیف دشمن ترین مردم نسبت به خود به حساب آورد زیرا ممکن است در اثر رفت و آمد نقطه ضعفی را مشاهده کنند و یک روز آبروی انسان را ببرند. از این رو امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: لِیکن أَبغَضُ النَّاسِ إِلَیک وَأَبعَدُهُم مِنک أَطلَبُهُم لِمَعَائِبِ النَّاسِ؛ باید دشمن ترین مردم نزد تو و دورترین آنها از تو، کسانی باشند که بیشتر در صدد یافتن خطاهای مردم هستند.[۴]

۲ ـ بی اعتنایی به عیب جویان:

راه دیگری که برای جلوگیری از اشاعه فحشاء وجود دارد بی اعتنایی به کسانی است که می خواهند با شایعه پراکنی و عیب جویی از دیگران از قبح و زشتی گناهان بکاهند و آن را در نظر مردم بی اهمیت جلوه دهند. این قبیل افراد با ذکر عیوب دیگران، جو جامعه را آلوده کرده و بدین وسیله برای تعمیم فساد و گسترش گناه زمینه سازی می کنند. پس اگر به سخن آنها ترتیب اثر داده نشود و در همه جا با بی اعتنایی مردم روبرو شوند، ناگزیر دست از این کار زشت برمی دارند.

در روایت است: أَبِی الْحَسَنِ مُوسَی علیه السلام قَالَ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک الرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِی یبْلُغُنِی عَنْهُ الشَّیءُ الَّذِی أَکرَهُ لَهُ فَأَسْأَلُهُ عَنْهُ فَینْکرُ ذَلِک وَقَدْ أَخْبَرَنِی عَنْهُ قَوْمٌ ثِقَاتٌ فَقَالَ لِی یا مُحَمَّدُ کذِّبْ سَمْعَک وَ بَصَرَک عَنْ أَخِیک فَإِنْ شَهِدَ عِنْدَک خَمْسُونَ قَسَامَةً و َقَالَ لَک قَوْلًا فَصَدِّقْهُ وَ کذِّبْهُمْ وَ لَاتُذِیعَنَّ عَلَیهِ شَیئاً تَشِینُهُ بِهِ وَتَهْدِمُ بِهِ مُرُوَّتَهُ فَتَکونَ مِنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا والْآخِرَة؛ شخصی به نام محمد بن فضیل می گوید: خدمت امام هفتم حضرت موسی کاظم علیه السلام رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم، درباره یکی از برادران دینی من کاری را نقل می کنند که من آن را ناخوش دارم ولی هنگامی که از خود او سؤال می کنم انکار می کند با این که گروهی از افراد موثق و مورد اعتماد این خبر را برای من نقل کرده اند. حضرت فرمود: ای محمد گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن و اگر پنجاه نفر به عنوان شاهد قسم یاد کردند و درباره او چیزی به تو گفتند ولی خود او انکار کرد به گواهی آنان ترتیب اثر مده، سخن او را بپذیر و گفته آنها را قبول مکن. سپس فرمود: مبادا چیزی را که مایه عیب و ننگ او و وسیله درهم کوبیدن شخصیت و شرف انسانی او می گردد منتشر کنی زیرا در زمره کسانی قرار خواهید گرفت که خداوند درباره آنها فرموده است: کسانی که دوست می دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود برای آنها است عذابی دردناک در دنیا و آخرت.[۵]

نکوهش عیب‌جویی در احادیث

  • برخی از مردم تنها به نقاط ضعف دیگران می پردازند و خطاهای خود را فراموش می کنند؛ امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرماید: شَرُّ النَّاسِ مَن کانَ مُتَتَبِّعًا لِعُیوبِ النَّاسِ عُمْیا لِمَعَایبِهِ؛ بدترین مردم کسی است که عیوب مردم را دنبال کند و عیوب خود را نبیند.[۶]
  • از حضرت امیر علیه السّلام آمده است: أَکبَرُ الْعَیبِ أَنْ تَعِیبَ غَیرَک بِمَا هُوَ فِیک؛ بزرگترین عیب آن است که دیگری را به چیزی که در خودت هست سرزنش کنی.[۷]
  • امام صادق علیه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا یکونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ أَنْ یکونَ الرَّجُلُ یوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یحْفَظُ عَلَیهِ زَلَّاتِهِ لِیعَیرَهُ بِهَا یوْماً مَا؛ دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.[۸]
  • در روایت دیگری آمده است: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ کنَّ فِیهِ أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ کانَ فِی ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ یوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ رَجُلٌ أَعْطَی النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ مَا هُوَ سَائِلُهُمْ وَرَجُلٌ لَمْ یقَدِّمْ رِجْلًا وَ لَمْ یؤَخِّرْ رِجْلًا حَتَّی یعْلَمَ أَنَّ ذَلِک لِلَّهِ رِضًا و َرَجُلٌ لَمْ یعِبْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ بِعَیبٍ حَتَّی ینْفِی ذَلِک الْعَیبَ عَنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لَا ینْفِی مِنْهَا عَیباً إِلَّا بَدَا لَهُ عَیبٌ و َکفَی بِالْمَرْءِ شُغُلًا بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاس؛ امام باقر علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرموده است: در هر کس سه صفت و یا یکی از آن ها باشد روز قیامت که هیچ سایه ای جز سایه لطف الهی نیست او در سایه عرش خدا خواهد بود: مردی که رفتارش با دیگران آنچنان باشد که همان رفتار را نسبت به خود از دیگران انتظار دارد. مردی که گامی بر ندارد جز این که رضا و خشم خدا را در آن کار بداند. کسی که تا عیبی را از خویشتن دور نساخته از برادرش در آن باره عیب جویی نکند زیرا بی شک هر کس عیبی را از خود دور سازد باز عیبی دیگر در خویشتن خواهد دید و هر کس به خود بپردازد مجال عیب جویی از دیگران را نخواهد داشت.[۹]
  • و از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده است: یبصِرُ أَحَدُکمْ القَذَاةَ فِی عَینِ أَخِیهِ و َیدَعُ الجِذْعَ فِی عَینِهِ؛ بعضی از شما خاری را در چشم برادر خود می بینید ولی شاخه درختی را در چشم خود نمی بینید.

آگه از عیب عیان خود نِـئیم پرده های عیب مردم می‌دریم

سرانجام شوم عیب‌جویی

الف: رسوایی در میان مردم:

اگر هدف از ذکر خطا و لغزش های دیگران رسوا کردن آن ها باشد، بی تردید، روزی فرا می رسد که خداوند او را در بین مردم رسوا خواهد کرد.

امام باقر علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که فرمود: یا مَعْشَرَ مَنْ أَسْلَمَ بِلِسَانِهِ و لمْ یسْلِمْ بِقَلْبِهِ لَا تَتَبّعُوا عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ فَإِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَرَاتِ الْمُسْلِمِینَ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللَّهُ عَثْرَتَهُ یفْضَحْهُ؛ ای کسانی که به ظاهر اسلام آورده اید ولی اسلام در قلب شما رسوخ نکرده است، در جستجوی لغزش های مسلمانان نباشید تا آنان را رسوا کنید زیرا کسی که در مقام پیدا کردن خطاهای مردم باشد خدا عیوب او را آشکار و وی را رسوا خواهد کرد.[۱۰]

و در روایت دیگری آمده است خداوند او را رسوا خواهد کرد هر چند درون خانه و به طور پنهانی گناهی مرتکب شود.

ب: نزدیکی عیب‌جو به کفر و دوری از خدا:

کسانی که با برادر دینی خود به ظاهر حرف از دوستی می زنند و اعتماد او را به خود جلب می کنند ولی در باطن با او دشمن هستند و لغزش ها و اشتباهات و نقاط ضعف وی را به طور دقیق نگاه می دارند تا در فرصت مناسب او را مفتضح کنند، سرانجام خود را به مرز کفر نزدیک می کنند.

امام صادق علیه السلام فرمود: أَبْعَدُ مَا یکونُ العَبدُ مِنَ الَّلهِ أَن یکونَ الرَّجُلُ یوَاخِی الرَّجُلَ وَ هُوَ یحفُظُ عَلَیهِ زَلاته لِیعَیرَهُ بِهَا یومًا مَا؛ دورترین حالات انسان از خدا این است که با کسی طرح دوستی بریزد و لغزش های او را به خاطر بسپارد تا روزی او را رسوا سازد.[۱۱]

راه‌های درمان عیب‌جویی

الف ـ تقویت ایمان و اعتقاد:

مهمترین عاملی که در مبارزه با عوامل فساد و بیماری های معنوی و نفسانی مؤثر و کارساز است، عنصر ایمان است؛ ایمان به خدا و روز حساب. اگر کسی به خداوند متعال و روز جزا واقعا ایمان داشته باشد کمتر مرتکب گناه کبیره به ویژه گناهانی مانند عیب جویی و تهمت و غیبت و... می شود. چگونه ممکن است کسی به حساب و کتاب و پاداش قیامت معتقد باشد و از ارتکاب گناه پروا نداشته باشد؟ مگر آنان که به زبان ایمان آورده و قلبا مؤمن نیستند، چنان که خداوند متعال می فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَکن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا یدْخُلِ الْإِیمَانُ فِی قُلُوبِکمْ...»؛ عرب های صحرانشین گفتند: ما ایمان آورده ایم. به آنها بگو: شما ایمان نیاورده اید ولی بگویید اسلام آورده ایم یعنی ظاهرا تسلیم شده اید اما هنوز ایمان در قلب شما وارد نشده است... .[۱۲]

ب ـ یاد خدا:

امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: ذِکرُ اللَّهِ دَوَاءُ أَعلاَلِ النُّفُوسِ؛ ذکر خدا، داروی بیماری دلها است.[۱۳]

ج ـ اشتغال به عیوب خود:

کسی که به عیوب خود واقف و معترف باشد، هرگز در صدد عیب جویی دیگران برنمی آید. خودخواهی و خودپسندی است که انسان را مغرور ساخته و به کنکاش در عیوب مردم وامی دارد، انسانی که خود را سراپا عیب و نقص می بیند، شرم دارد از این که دیگران را به خاطر همان عیوب سرزنش کند، چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ النّاسِ؛ خوشا به حال کسی که عیب خودش، او را از عیوب مردم باز دارد.[۱۴]

و همچنین حضرت علی علیه السّلام فرمود: مَن نَظَرَ فِی عَیبِ نَفسِِهِ اِشتَغَلَ عَن عَیبِ غَیرِهِ؛ هر کس به عیب خود بنگرد، از عیب جویی دیگران باز می ایستد.[۱۵] به قول شاعر:

هر کسی گر عیب خود دیدی ز پیش کی بُدی فارغ خود از اصلاح خویش

غافلند این خلق و از خود بی خبر لاجرم گویند عیب همدگر

چشم فرو بسته ای از عیب خویش عیب کسانت شده آئینه پیش

عیب کسان منگر و احسان خویش دیده فرو کن به گریبان خویش

خلاصه این که انسان مؤمن باید آن چنان سرگرم عیوب خویش باشد که هرگز به جستجو کردن عیوب مردم نپردازد همان گونه که احساس درد، انسان بیمار را از درد دیگران باز می دارد. اما انسان می تواند از سه راه به عیب های خود آگاه شود:

  1. مراقبت و محاسبه، یعنی اگر انسان مواظب اعمال و رفتار خویش ‍باشد و خود را مورد محاسبه و حسابرسی قرار دهد، به ویژه اگر خویشتن را با معیارها و الگوهای مورد قبول صالحان و پارسایان مقایسه کند، چون خود را فاقد فضایل و کمالات آنها می بیند، بخوبی می تواند به عیوب خویش پی ببرد.
  2. عبرت گرفتن از رفتار و کردار افراد بزهکار و نادرست و بد اخلاق، که به قول سعدی، لقمان (علیه السلام) را گفتند ادب از که آموختی؟ گفت از بی ادبان؛ آنچه در نظرم از ایشان ناپسند آمد، انجام ندادم.
  3. معاشرت با دوستان مخلص و صدیق که از نصیحت دریغ نداشته باشند و از روی خیرخواهی، عیوب او را بدون مجامله و تملّق تذکر دهند.

عیب‌جویی نه، عیب‌زدایی آری!

همان گونه که عیب جویی زشت و حرام است، کتمان عیب نیز خیانت است، زیرا مؤمن باید مانند آئینه باشد و زشتی ها و زیبایی های برادر دینی خود را نشان بدهد، منتها به خود او نه به دیگران که شأن آئینه همین است.

امام صادق علیه السّلام فرمود: أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیّ مَنْ أَهْدَی إِلَیّ عُیوبِی؛ محبوب ترین برادر نزد من کسی است که عیوبم را به من اهدا کند.[۱۶]

و نیز فرمود: مَنْ رَأَی أَخَاهُ عَلَی أَمْرٍ یکرَهُهُ فَلَمْ یرُدَّهُ عَنْهُ و َهُوَ یقْدِرُ عَلَیهِ فَقَدْ خَانَهُ؛ کسی که برادر دینی خود را، گرفتار عمل ناپسندی می بیند و می تواند او را از این کار باز دارد، اگر چنین نکند به او خیانت ورزیده است.[۱۷]

پس کسی که ادعای دوستی می کند ولی عیوب انسان را تذکر نمی دهد و هر گونه نقص و عیبی که می بیند، بی تفاوت از آن می گذرد، دوست واقعی نیست.

تا این جا بحث در عیب جویی بود که در زشتی آن هر چه بگوییم کم گفته ایم. اکنون نوبت می رسد به «عیب زدایی» که در خوبی آن هر چه بگوییم کم گفته ایم. اما باید دانست که فرق میان این دو بسیار ظریف و لطیف است؛ زیرا عیب جویی و عیب زدایی به حسب ظاهر هر دو با یادآوری و بازگو کردن عیوب است، ولی اولی با انگیزه تحقیر و آبروریزی است و دومی به قصد خیر خواهی و اصلاح، اولی با دشمنی و خصومت و دومی با دلسوزی و نصیحت توأم است. اگر انگیزه انسان در ذکر عیوب دیگران خیرخواهی باشد قهرا کیفیت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود ولی اگر هدف آبروریزی و تحقیر باشد، قهرا با تحقیر و توهین ادا می شود.

به همین جهت، کسی که می خواهد عیب دیگری را به او تذکر دهد باید با حسن نیت و دلی پاک و بی آلایش، نقایص او را یادآوری کند و در حال سخن گفتن کمال ادب و احترام را رعایت نماید و دقت کند که به شخصیت طرف مقابل خود، اهانت روا ندارد و انتقاد صحیح و سالم و سازنده به نیش زدن و عیب جویی تبدیل نگردد که نتیجه معکوس خواهد داشت. برای این که هیچ انسانی از خطا و اشتباه مصون نیست و هیچ کس نمی تواند ادعا کند که مرتکب خطا و اشتباه نمی شود جز ائمه معصومین علیهم السّلام که آنان نیز با این که از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار، گناهکار و ناقص می دانند. به عنوان نمونه، امام زین العابدین علیه السّلام عرض می کند: إِلَهِی إِلَیک أَشکو نَفْسًا بِالسُّوءِ أَمَّارَةٌ وَإِلَی الْخَطِیئَةِ مُبَادِرَةٌ وَبِمَعَاصِیک مُولِعَةٌ وَ لِسَخَطِک مُتَعَرِّضَةٌ؛ خدایا به تو شکایت می کنم از نفسی که مرا بسیار به بدی ها وامی دارد و به هر خطا سبقت می گیرد و به معصیت تو حرص می ورزد و مرا در معرض خشم و غضب تو می افکند. با این که امام سجاد علیه السلام معصوم است و هیچ گناهی از او سر نزده، اما خود را گناهکار می داند.

بنابراین همه مردم دارای عیب ها و نقایصی هستند که باید به آنها تذکر داده شود، چون خداوند عالم، تمام افراد بشر را یکسان نیافریده است و همان طوری که صفات نیک و پسندیده در آنان وجود دارد، عیوبی نیز در آن ها هست ولی انسان نباید عیب جویی کند بلکه باید با بیان مشفقانه و توأم با محبّت او را متنبّه سازد تا هم آبروی او را از بین نبرد و هم احساساتش را جریحه دار نکند، چون اسلام برای حیثیت و آبروی مؤمن، ارزش و اهمیت خاصی قائل است و بازگو کردن عیوب مردم نیز یک ضرورت است و این ضرورت را می توان به صورت پنهانی و خصوصی انجام داد تا به شخصیت مؤمن لطمه ای وارد نشود که: اَلضُّرُوراتُ تُقدِّرُ بِقدرِها؛ نیازهای اضطراری باید در چارچوب خودشان ارزیابی شوند، یعنی از آن محدوده، نباید تجاوز کند.

حضرت علی علیه السّلام فرمود: نُصْحُک بَینَ المَلَإِ تَقْرِیعٌ؛ نصیحت کردن در میان مردم نوعی سرکوبی است.[۱۸]

امام حسن عسکری علیه السّلام فرمود: مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ و َمَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیةً فَقَدْ شَانَه؛ کسی که برادر دینی خود را در نهان، پند دهد زینت بخش او شده است و اگر آشکارا عیب او را به او بگوید، او را خوار نموده است.[۱۹]

نصیحت در نهانی بهتر آید گره از جان و بند از دل گشاید

پانویس

  1. سوره حجرات، ۱۲.
  2. سوره نور، آیه ۱۹.
  3. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۴۰.
  4. غرر الحکم، ص۴۱۹.
  5. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۱۴.
  6. غررالحکم، ص۴۲۱.
  7. غررالحکم، ص۲۵۵.
  8. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۱۹.
  9. کافی، ج۲، ص۱۴۷.
  10. اصول کافی، ج۲، ص۳۵۵.
  11. بحارالانوار، ج۷۹، ص۲۱۹.
  12. سوره حجرات، ۱۴.
  13. غررالحکم، ص۱۸۸.
  14. بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۵۰.
  15. بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۹.
  16. بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۴۹.
  17. بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۹۰.
  18. غررالحکم، ص۲۲۵.
  19. بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۶۶.

منابع

  • آیت الله مهدوی کنی، نقطه های آغاز در اخلاق عملی.