کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

عزت نفس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '==عزت نفس == در بسیاری از تعبیرات اسلامی این حالت غرور یا مناعت و احساس شرافت، تح...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۱۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
==عزت نفس ==
+
{{خوب}}
 +
'''«عزت نفس»''' در [[اسلام]] به معنای داشتن حالت مناعت و احساس شرافت است. [[قرآن]] عزت را از آن [[الله|خدا]] و [[پیامبر اسلام|پیامبر]] و [[مومن|مومنان]] می داند و اعتقاد درست و [[عمل صالح]] را راه دستیابی به آن معرفی می کند. در روایات نیز بر اهمیت بالای عزت نفس تاکید شده و از انجام کارهایی که به عزت نفس ضربه می زند پرهیز داده شده است.
  
در بسیاری از تعبیرات اسلامی این حالت غرور یا مناعت و احساس شرافت، تحت عنوان «عزت نفس» بیان شده است. در رأس اینها تعبیر خود قرآن كریم است كه تعبیری حماسی است: وَ لِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ . عزت اختصاصا از آنِ مؤمنان است، یعنی مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست كه باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یك نوع توجه دادن به نفس است.  
+
==مفهوم شناسی عزت==
 +
[[عزت]] در اصل از «ارض عزاز»؛ یعنی زمین محکم و نفوذناپذیر، گرفته شده است<ref> راغب اصفهانی، المفردات، ص ۳۳۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۰۷.</ref> و با توجه به نظر اصحاب لغت و نیز موارد بکار رفتن آن در [[قرآن]] به معنای غیرقابل غلبه بودن و نفوذ ناپذیری و تفوّق و برتری است.<ref>روح الله محمد علی نژاد عمران و پیمان کمالوند، مفهوم شناسی تطبیقی عزت نفس در قرآن و روانشناسی انسان‌گرا، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، دوره ۷، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۹۵، ص۵. </ref> از نظر [[اسلام]] مومن بایستی حالت مناعت و احساس شرافت داشته باشد که از آن تحت عنوان «عزت نفس» تعبیر شده است.<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶</ref>
  
حدیثی است نبوی: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الاَْنْفُسِ <ref> نهج الفصاحه، حدیث 325، ص 64</ref>اگر حاجتی به دیگران دارید از آنها بخواهید، ولی با عزت نفس بخواهید؛ یعنی برای حاجتی كه دارید، خودتان را نزد دیگران پست و ذلیل نكنید، عزتتان را حفظ كنید و در حالی كه آن را حفظ می كنید اگر حاجت و نیازی دارید آن را طرح كنید، نیاز خودتان را با قیمت از دست رفتن عزتتان رفع نكنید.
+
==عزت نفس در قرآن==
در نهج البلاغه كه حضرت ضمن خطابه ای به اصحابشان می فرمایند: فَالْمَوْتُ فی حَیاتِكُمْ مَقْهورینَ وَ الْحَیاةُ فی مَوْتِكُمْ قاهِرینَ <ref> نهج البلاغه، خطبه 51</ref>. مردن این است كه بمانید ولی مغلوب و مقهور باشید، و زندگی این است كه بمیرید ولی پیروز باشید.
 
  
اینجا اساسا مسئله عزت و قاهریت و سیادت آنقدر ارزش والایی دارد كه اصلاً زندگی بدون آن معنی ندارد؛ اگر باشد مهم نیست كه تن انسان روی زمین حركت كند یا نكند، و اگر نباشد حركت كردن روی زمین حیات نیست.  
+
[[قرآن کریم]] در این مورد می فرماید: {{متن قرآن|«وَلِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»}}؛ عزت اختصاصاً از آنِ خدا و رسولش و مؤمنان است.
  
شعار معروف حضرت سیدالشهداء است كه در روز عاشورا فرمود: اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ <ref> بحارالانوار، ج /78ص 128</ref>مرگ از متحمل شدن یك ننگ بالاتر است؛ یعنی من فقط عزت می خواهم. یا این جمله ایشان: هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ <ref> مقتل خوارزمی، ج /2ص 6</ref>كه شعار دیگری است در آن روز، و تعبیرات دیگری كه در خلال عاشورا زیاد گفتند، و هیچ مطلبی جز این مطلب در خلال تاریخ عاشورا موج نمی زند: اِنّی لااَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَما <ref> لهوف، ص 69</ref>. و جزء كلماتی كه از ایشان ذكر كرده اند این است: مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ <ref>بحارالانوار، ج /44ص 192، چاپ جدید</ref>مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است.
+
در قرآن کریم، عزت به معنای غالب و قاهر بودن به نحو حقیقی آن مختص به [[الله|خدای]] عزوجل است؛ زیرا غیر از خداوند همه موجودات ذاتا فقیر و در نفس خویش، ذلیل هستند و مالک هیچ چیزی برای خود نیستند، مگر آن که خداوند با رحمت خود، بهره ای از آن بدانان بخشد. و خداوند این را با مؤمنان انجام داده و فرموده است: {{متن قرآن|«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»}}.([[سوره منافقون]]/۸).<ref> المیزان، ج ۱۷، ص ۲۰، ذیل آیه ۱۰ [[سوره فاطر]].</ref> این [[آیه]] عزت را پس از خدا و رسول اختصاصا در انحصار مؤمنان می داند. [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] با توجه به این آیه می گوید: مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست که باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یک نوع توجه دادن به نفس است.<ref>مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶</ref>  
 
امام حسین علیه السلام فرمودند: اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْكِذْبُ عَجْزٌ <ref> تاریخ یعقوبی، ج /2ص 246</ref>. از آن جهت انسان باید راستگو باشد كه راستی برای انسان عزت است (در اینجا راستی مبنای عزت قرار گرفته) و دروغ گفتن عجز و ناتوانی است؛ آدم ناتوان دروغ می گوید، آدم قوی كه دروغ نمی گوید.
 
  
در نهج البلاغه جمله دوم از حِكَم چنین است: اَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، یعنی آن كسی كه طمع را شعار خود قرار داده، حقارت به نفس خود وارد كرده است.  
+
در مورد راه دستیابی به عزت نیز قرآن می گوید: {{متن قرآن|«مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیهِ یصْعَدُ الْکلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُه»}}‏؛ کسى که عزت مى‌‏خواهد، پس [باید آن را از خدا بخواهد، زیرا] همه عزت ویژه خداست. حقایق پاک [چون عقاید و اندیشه‏‌هاى صحیح‏] به سوى او بالا مى‏رود و عمل شایسته آن را بالا مى‌‏برد.<ref>سوره فاطر/ آیه ۱۰، ترجمه حسین انصاریان</ref>
  
اینجا طمع به این جهت محكوم شده است كه انسان را خوار می كند. مبنای این خُلق پلید، حقارت نفس ذكر شده. وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ. شرعا مكروه است كه انسان اگر گرفتاری و ابتلایی دارد پیش هركس كه رسید بگوید، چون این امر آدمی را حقیر می كند.  
+
تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان «علوّ» است: {{متن قرآن|«وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»}}؛<ref>[[سوره آل عمران]]/۱۳۹.</ref> سست نشوید، محزون هم نباشید اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود.  
  
حدیثی از حضرت صادق هست: مردی آمد خدمت حضرت صادق و شكایت از روزگار كرد كه چنین و چنانم، درمانده ام و قرض دارم. حضرت مقداری پول به او دادند. او گفت: من مقصودم این نبود كه بخواهم چیزی بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم كه دعایی بفرمایید. فرمودند:
+
==عزت نفس در احادیث ==
  
من هم نگفتم مقصود تو این بود، ولی این را بگیر و به مصرف خودت برسان، چیزی هم می گویم و آن این است: وَ لا تُخْبِرِ النّاسَ بِكُلِّ ما اَنْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیْهِمْ <ref> بحارالانوار، ج /47ص 34</ref>هر گرفتاری كه داری جلو مردم بازگو نكن [زیرا] نزد ایشان خوار می شوی و این كار یعنی در زندگی شكست خورده ام.
+
===اهمیت عزت نفس===
جمله وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ یعنی آن كه درد و رنج و ناراحتی خود را جلو مردم بازگو می كند به ذلت تن داده. وَ هاَ نَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ اَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ هركس شهواتش را بر خود حكومت دهد نفسش را در مقابل خود خوار كرده.
+
از [[پیامبر اسلام|رسول خدا]] صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: لیس الغنی عن کثرة العروض، انما الغنی غنی النفس؛ بی نیازی به داشتن مال بسیار نیست، بی نیازی حقیقی بی نیازی نفس است.<ref>علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۷۶، ج۲، ص۵۴۴.</ref>
  
در نهج البلاغه: اَلْمَنِیَّةُ وَ لاَ الدَّنِیَّةُ مرگ و نه پستی، وَ التَّقَلُّلُ وَ لاَ التَّوَسُّلُ <ref> حكمت 396</ref>. باز همان روح عزت نفس موج می زند. انسان چرا دست پیش دیگران دراز كند؟ ! به كم می سازم و دست پیش دیگران دراز نمی كنم. سعدی داستانی در بوستان دارد كه آن را از عارفی نقل می كند. ولی این داستان، حدیث است كه حضرت امیر از جلو دكان قصابی می گذشتند. قصاب گفت: گوشتهای خوبی آورده ام. حضرت فرمودند: الآن پول ندارم كه بخرم. گفت: من صبر می كنم. حضرت فرمودند: من به شكمم می گویم كه صبر كند.
+
در حدیثی از [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام آمده است: خداوند همه چیز را به خود مومن واگذار کرده، مگر ذلیل کردن و بی ارزش کردن خود.<ref>کافی، ج۵، ص۶۳</ref>  
  
حدیث دیگری است از حضرت صادق در تحف العقول كه این نیز مربوط به معاشرت است. می فرماید: وَ لاتَكُنْ فَظّا غَلیظا یَكْرَهُ النّاسُ قُرْبَكَ، یعنی تندخو و بدبرخورد مباش كه مردم نخواهند با تو معاشرت كنند، وَ لا تَكُنْ واهِنا یُحَقِّرُكَ مَنْ عَرَفَكَو خودت را آنقدر شُل و پست نگیر كه هركس تو را می شناسد تحقیرت كند؛ نه فظّ غلیظ باش و نه واهن. این درست نقطه مقابل آن چیزی است كه در جلسه پیش از ابن ابی الحدید نقل كردیم كه او از یكی از مشاهیر صوفیه نقل كرده بود كه من در سه موقع چقدر خوشحال شدم، یكی مثلاً اینكه در كشتی بودیم و دنبال یك مسخره می گشتند كه مسخره اش كنند، مرا پیدا كردند؛ چون احساس كردم كه هیچ كس در نظر اینها از من پست تر نیست، خیلی خوشحال شدم. این برخلاف گفته اسلام است. اینكه انسان در روح خود متواضع باشد غیر از این است كه خود را در نظر مردم، پست قرار دهد. در وسائل، جلد دوم، صفحه 203 از حضرت صادق علیه السلام حدیثی نقل می كند كه امیرالمؤمنین همیشه می فرمود: لِیَجْتَمِعْ فی قَلْبِكَ الاِْفْتِقارُ اِلَی النّاسِ وَ الاِْسْتِغْناءُ عَنْهُمْهمیشه در قلب خود دو حس متضاد را با هم داشته باش:
+
اهمیت عزت نفس در [[اسلام]] را می توان از جملات تاریخی [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام در واقعه [[روز عاشورا|عاشورا]] درک نمود. سخن معروف حضرت [[سیدالشهداء|سیدالشهدا]] در روز عاشورا این بود که: اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُکوبِ الْعارِ؛<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۲۸.</ref> مرگ از متحمل شدن یک ننگ بالاتر است. و هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ؛<ref>مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶.</ref> سخن دیگر آن حضرت است که در دوران بعدی برای شیعیان به صورت یک شعار در آمد. همچنین جزء کلماتی که از ایشان ذکر کرده اند این جمله است: مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ؛<ref>بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲، چاپ جدید.</ref> مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است.
همیشه احساس كن كه به مردم نیازمندی، یعنی مانند یك نیازمند با مردم رفتار كن، و همیشه احساس كن كه از مردم بی نیازی و مانند یك بی نیاز و بی اعتنا با مردم رفتار كن. اما این امر در آنِ واحد نسبت به یك چیز كه نمی شود، لابد نسبت به دو چیز است. خودشان توضیح می دهند: فَیَكونُ افْتِقارُكَ اِلَیْهِمْ فی لینِ كلامِكَ وَ حُسْنِ بِشْرِكَاما آن مرحله ای كه باید مانند یك نیازمند رفتار كنی، در نرمی سخنت است و در حسن سیرت و تواضع و ابتداء به سلام، وَ یَكونُ اسْتِغْناؤُكَ عَنْهُمْ فی نَزاهَةِ عِرْضِكَ وَ بَقاءِ عِزِّكَو آن مرحله ای كه باید بی نیاز باشی و جای تواضع نیست [در حفظ آبرو و بقای عزت توست. ] آنجا كه پای حیثیت و شرفت در میان است، آنجا كه دیدی كه اگر بخواهی ذره ای نرمش نشان دهی عِرض و آبرو و عزت خودت را از دست می دهی، دیگر جای این نیست كه رفتار یك نیازمند را داشته باشی، بلكه باید رفتار یك بی اعتنا و بی نیاز را داشته باشی. این تعبیرات، تعبیراتی بود كه ما تحت عنوان «عزت» داشتیم.  
 
  
بعضی تعبیرات تحت عنوان «علوّ» است، باز مثل تعبیر خود قرآن: وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ <ref> آل عمران/139</ref>سست نشوید، محزون هم نباشید، اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود. مسئله علوّ و دعوت به آن است.
+
در حدیثی از [[امام هادی علیه السلام|امام هادی]] علیه السلام آمده است: «من‌ هانت علیه نفسه فلا تأمن شره؛ کسی که نزد خودش احساس شخصیت نکند، از شر او ایمن مباش».<ref>حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳. </ref>  
  
تعبیر دیگر تعبیر قوّت و نیرومندی است، از نوع بازگشت به نفس است ولی به شكل [احساس قدرت در خود. ] در حدیثی از حضرت امام حسین كه: اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْكِذْبُ عَجْزٌ. دروغ گفتن از زبونی است، آدم نیرومند هرگز دروغ نمی گوید. این، متوجه كردن به این نكته است كه انسان باید در خود احساس نیرو كند، و هم اینكه دروغ و غیبت و از این قبیل از زبونی است، كما اینكه حدیثی در باب غیبت داریم كه: اَلْغیبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ <ref> نهج البلاغه، حكمت 453</ref>یعنی غیبت كردن منتهای كوشش ناتوان است؛ یك آدم نیرومند به خود اجازه نمی دهد كه پشت سر مردم حرف بزند.  
+
===عزت نفس در طلب حاجت و روزی===
 +
در [[حدیث]] نبوی آمده است: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الاَْنْفُسِ<ref>نهج الفصاحه، حدیث ۳۲۵، ص۶۴.</ref> اگر حاجتی به دیگران دارید از آنها بخواهید ولی با عزت نفس بخواهید. و در حکمت ۳۹۶ آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛<ref>حکمت ۳۹۶.</ref> مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.
  
در حدیث دیگری هست: لِیَكُنْ طَلَبُكَ لِلْمَعیشَةِ فَوْقَ كَسْبِ الْمُضَیِّعِدنبال روزی باش ولی دنبال روزی رفتن تو از حد كسانی كه خود را تضییع می كنند بالاتر باشد، تَرَفَّعْ نَفْسَكَ عَنْ مَنْزِلَةِ الْواهِنِ الضَّعیفِ <ref> وسائل، ج /12ص 30</ref>نفس خود را برتر بگیر از اینكه در مظهر افراد سست و ضعیف درآیی. می گوید انسان باید خودش به دنبال روزی خود باشد. در اینجا مسئله لزوم رفتن دنبال معیشت، از جنبه اخلاقی روی پایه قوّت گذاشته شده، و نرفتن كه مطرود و محكوم است به اعتبار ضعف و ناتوانی دانسته شده است.  
+
از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که [[امیرالمومنین|امیرالمؤمنین]] همیشه می فرمود: لیجتمع فی قلبک الافتقار الی الناس والاستغناء عنهم، فیکون افتقارک الیهم فی لین کلامک و حسن بشرک، و یکون استغناؤک عنهم فی نزاهة عرضک و بقاء عزک؛ در دل خود نیاز به مردم و بی نیازی از آنان را جمع کن که نیاز تو به آنان در نرمی سخن و خوشروئیت باشد و بی نیازی تو از ایشان در پاک نگه داشتن آبرو و حفظ عزتت باشد.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۲۰۳</ref>
 +
 
 +
در حدیث دیگری هست: لِیَکنْ طَلَبُک لِلْمَعیشَةِ فَوْقَ کسْبِ الْمُضَیِّعِ تَرَفَّعْ نَفْسَک عَنْ مَنْزِلَةِ الْواهِنِ الضَّعیفِ؛ دنبال روزی باش ولی دنبال روزی رفتن تو از حد کسانی که خود را تضییع می کنند، بالاتر باشد. نفس خود را برتر بگیر از این که در مظهر افراد سست و ضعیف درآیی.<ref>وسائل، ج۱۲، ص۳۰.</ref>
 +
 
 +
===عوامل تضعیف کننده عزت نفس===
 +
در حکمتی از حکمت های کتاب [[نهج البلاغة|نهج البلاغه]] امیر المومنین علیه السلام آمده است: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیهَا لِسَانَه؛ آن که طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت، و کسى که گرفتاری ها و سختى های زندگی خود را فاش کرد به ذلت خود راضى شد، و آدمى که زبانش را بر خود امیر نمود بى مقدار گشت.»
 +
 
 +
در منابع حدیثی آمده است که مردی آمد خدمت حضرت صادق و شکایت از روزگار کرد که چنین و چنانم، درمانده ام و قرض دارم. حضرت مقداری پول به او دادند. او گفت: من مقصودم این نبود که بخواهم چیزی بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم که دعایی بفرمایید. فرمودند: من هم نگفتم مقصود تو این بود، ولی این را بگیر و به مصرف خودت برسان، چیزی هم می گویم و آن این است: وَلا تُخْبِرِ النّاسَ بِکلِّ ما اَنْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیْهِمْ؛ هر گرفتاری که داری جلو مردم بازگو نکن [زیرا] نزد ایشان خوار می شوی.<ref>بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۴.</ref>
 +
 
 +
در حدیثی از [[امام حسین علیه السلام|امام حسین]] علیه السلام نیز دروغ موجب عجز و ذلت انسان معرفی شده: اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَالْکذْبُ عَجْزٌ؛ صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۶.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
== منابع==
+
[[رده:صفات پسندیده]]
 +
[[رده:انسان]]
 +
[[رده:اخلاق فردی]]
 +
[[رده: مقاله های مهم]]
  
تعلیم و تربیت در اسلام ،شهید مطهری،[http://www.mortezamotahari.com/fa/bookview.html?BookId=8202&BookArticleID=130053 سایت شهید مطهری]. بازیابی 27 آبان 1392
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= خوب
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= خوب
 +
|کیفیت پژوهش= متوسط
 +
|رده= دارد
 +
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۵

«عزت نفس» در اسلام به معنای داشتن حالت مناعت و احساس شرافت است. قرآن عزت را از آن خدا و پیامبر و مومنان می داند و اعتقاد درست و عمل صالح را راه دستیابی به آن معرفی می کند. در روایات نیز بر اهمیت بالای عزت نفس تاکید شده و از انجام کارهایی که به عزت نفس ضربه می زند پرهیز داده شده است.

مفهوم شناسی عزت

عزت در اصل از «ارض عزاز»؛ یعنی زمین محکم و نفوذناپذیر، گرفته شده است[۱] و با توجه به نظر اصحاب لغت و نیز موارد بکار رفتن آن در قرآن به معنای غیرقابل غلبه بودن و نفوذ ناپذیری و تفوّق و برتری است.[۲] از نظر اسلام مومن بایستی حالت مناعت و احساس شرافت داشته باشد که از آن تحت عنوان «عزت نفس» تعبیر شده است.[۳]

عزت نفس در قرآن

قرآن کریم در این مورد می فرماید: «وَلِلّهِ اَلْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ»؛ عزت اختصاصاً از آنِ خدا و رسولش و مؤمنان است.

در قرآن کریم، عزت به معنای غالب و قاهر بودن به نحو حقیقی آن مختص به خدای عزوجل است؛ زیرا غیر از خداوند همه موجودات ذاتا فقیر و در نفس خویش، ذلیل هستند و مالک هیچ چیزی برای خود نیستند، مگر آن که خداوند با رحمت خود، بهره ای از آن بدانان بخشد. و خداوند این را با مؤمنان انجام داده و فرموده است: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ».(سوره منافقون/۸).[۴] این آیه عزت را پس از خدا و رسول اختصاصا در انحصار مؤمنان می داند. شهید مطهری با توجه به این آیه می گوید: مؤمن باید بداند عزت اختصاصا در انحصار مؤمنان است و اوست که باید عزیز باشد؛ عزت شایسته اوست و او شایسته عزت است. این یک نوع توجه دادن به نفس است.[۵]

در مورد راه دستیابی به عزت نیز قرآن می گوید: «مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمیعاً إِلَیهِ یصْعَدُ الْکلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یرْفَعُه»‏؛ کسى که عزت مى‌‏خواهد، پس [باید آن را از خدا بخواهد، زیرا] همه عزت ویژه خداست. حقایق پاک [چون عقاید و اندیشه‏‌هاى صحیح‏] به سوى او بالا مى‏رود و عمل شایسته آن را بالا مى‌‏برد.[۶]

تعبیر دیگر قرآن در این مورد تحت عنوان «علوّ» است: «وَلاتَهِنُوا وَلاتَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اَلْأَعْلَوْنَ إِنْ کنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛[۷] سست نشوید، محزون هم نباشید اگر مؤمن باشید شما برتر از همه خواهید بود.

عزت نفس در احادیث

اهمیت عزت نفس

از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمود: لیس الغنی عن کثرة العروض، انما الغنی غنی النفس؛ بی نیازی به داشتن مال بسیار نیست، بی نیازی حقیقی بی نیازی نفس است.[۸]

در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: خداوند همه چیز را به خود مومن واگذار کرده، مگر ذلیل کردن و بی ارزش کردن خود.[۹]

اهمیت عزت نفس در اسلام را می توان از جملات تاریخی امام حسین علیه السلام در واقعه عاشورا درک نمود. سخن معروف حضرت سیدالشهدا در روز عاشورا این بود که: اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُکوبِ الْعارِ؛[۱۰] مرگ از متحمل شدن یک ننگ بالاتر است. و هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ؛[۱۱] سخن دیگر آن حضرت است که در دوران بعدی برای شیعیان به صورت یک شعار در آمد. همچنین جزء کلماتی که از ایشان ذکر کرده اند این جمله است: مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیْرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ؛[۱۲] مردن با عزت از زندگی با ذلت بهتر است.

در حدیثی از امام هادی علیه السلام آمده است: «من‌ هانت علیه نفسه فلا تأمن شره؛ کسی که نزد خودش احساس شخصیت نکند، از شر او ایمن مباش».[۱۳]

عزت نفس در طلب حاجت و روزی

در حدیث نبوی آمده است: اُطْلُبُوا الْحَوائِجَ بِعِزَّةِ الاَْنْفُسِ[۱۴] اگر حاجتی به دیگران دارید از آنها بخواهید ولی با عزت نفس بخواهید. و در حکمت ۳۹۶ آمده است: اَلْمَنِیَّةُ وَلاَ الدَّنِیَّةُ وَالتَّقَلُّلُ وَلاَ التَّوَسُّلُ؛[۱۵] مرگ و نه پستی و قناعت به کم نه دست درازی پیش دیگران.

از حضرت صادق علیه السلام نقل شده که امیرالمؤمنین همیشه می فرمود: لیجتمع فی قلبک الافتقار الی الناس والاستغناء عنهم، فیکون افتقارک الیهم فی لین کلامک و حسن بشرک، و یکون استغناؤک عنهم فی نزاهة عرضک و بقاء عزک؛ در دل خود نیاز به مردم و بی نیازی از آنان را جمع کن که نیاز تو به آنان در نرمی سخن و خوشروئیت باشد و بی نیازی تو از ایشان در پاک نگه داشتن آبرو و حفظ عزتت باشد.[۱۶]

در حدیث دیگری هست: لِیَکنْ طَلَبُک لِلْمَعیشَةِ فَوْقَ کسْبِ الْمُضَیِّعِ تَرَفَّعْ نَفْسَک عَنْ مَنْزِلَةِ الْواهِنِ الضَّعیفِ؛ دنبال روزی باش ولی دنبال روزی رفتن تو از حد کسانی که خود را تضییع می کنند، بالاتر باشد. نفس خود را برتر بگیر از این که در مظهر افراد سست و ضعیف درآیی.[۱۷]

عوامل تضعیف کننده عزت نفس

در حکمتی از حکمت های کتاب نهج البلاغه امیر المومنین علیه السلام آمده است: «أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِی بِالذُّلِّ مَنْ کشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَیهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیهَا لِسَانَه؛ آن که طمع را شعار خود نمود نفسش را خوار ساخت، و کسى که گرفتاری ها و سختى های زندگی خود را فاش کرد به ذلت خود راضى شد، و آدمى که زبانش را بر خود امیر نمود بى مقدار گشت.»

در منابع حدیثی آمده است که مردی آمد خدمت حضرت صادق و شکایت از روزگار کرد که چنین و چنانم، درمانده ام و قرض دارم. حضرت مقداری پول به او دادند. او گفت: من مقصودم این نبود که بخواهم چیزی بگیرم، خواستم شرح حالم را بگویم که دعایی بفرمایید. فرمودند: من هم نگفتم مقصود تو این بود، ولی این را بگیر و به مصرف خودت برسان، چیزی هم می گویم و آن این است: وَلا تُخْبِرِ النّاسَ بِکلِّ ما اَنْتَ فیهِ فَتَهونَ عَلَیْهِمْ؛ هر گرفتاری که داری جلو مردم بازگو نکن [زیرا] نزد ایشان خوار می شوی.[۱۸]

در حدیثی از امام حسین علیه السلام نیز دروغ موجب عجز و ذلت انسان معرفی شده: اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَالْکذْبُ عَجْزٌ؛ صدق و راستی عزّت است و دروغگویی ناتوانی است.[۱۹]

پانویس

  1. راغب اصفهانی، المفردات، ص ۳۳۲؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۰۷.
  2. روح الله محمد علی نژاد عمران و پیمان کمالوند، مفهوم شناسی تطبیقی عزت نفس در قرآن و روانشناسی انسان‌گرا، فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی، دوره ۷، شماره ۲۷، پاییز ۱۳۹۵، ص۵.
  3. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶
  4. المیزان، ج ۱۷، ص ۲۰، ذیل آیه ۱۰ سوره فاطر.
  5. مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۲، ص۸۱۶
  6. سوره فاطر/ آیه ۱۰، ترجمه حسین انصاریان
  7. سوره آل عمران/۱۳۹.
  8. علم اخلاق اسلامی (ترجمه جامع السعادات)، مهدی نراقی، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، تهران، ۱۳۷۶، ج۲، ص۵۴۴.
  9. کافی، ج۵، ص۶۳
  10. بحارالانوار، ج۷۸، ص۱۲۸.
  11. مقتل خوارزمی، ج۲، ص۶.
  12. بحارالانوار، ج۴۴، ص۱۹۲، چاپ جدید.
  13. حرانی، حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، ۱۴۰۴ق، ص۴۸۳.
  14. نهج الفصاحه، حدیث ۳۲۵، ص۶۴.
  15. حکمت ۳۹۶.
  16. وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۲۰۳
  17. وسائل، ج۱۲، ص۳۰.
  18. بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۴.
  19. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۴۶.