مراقبه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
  
 +
مراقبه از واژه‌ی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن<ref> ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.</ref> و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوى اوست و هر کس از کارى به سبب رعایت دیگرى دورى جوید گفته مى‌شود: فلانى را مراقبت کرد.<ref>فیض کاشانی؛ راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه­ی سید محمدصادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج ۸، ص ۱۹۳.</ref>
  
 +
در متون اخلاق اسلامی، پیشینه‌ی مراقبه به «مرابطه» بازمی‌گردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از [[نفس]].<ref>نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.</ref> در هر حال مشارطه، پیش‌نیاز مراقبه  و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کننده‌ی محاسبه است.
  
__toc__
+
[[سید محمد مهدی بحرالعلوم|سید بحرالعلوم]] در تعریف مراقبه می‌فرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلف نکند».<ref> بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایى، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.</ref>
  
مراقبه از واژه‌ی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن<ref> ابن منظور، محمد بن مكرم؛ لسان العرب، دار صادر، بيروت، نوبت چاپ‌سوم، 1414 ق، ج 1، ص 425.</ref> و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فكر به سوى اوست و هر كس از كارى به سبب رعايت ديگرى دورى جويد گفته مى‌شود: فلانى را مراقبت كرد.<ref> فیض کاشانی؛ راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ترجمه­ی سيد محمد صادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1372 هجرى شمسى، ج 8، ص 193.</ref>
+
==فضیلت مراقبه‌ در قرآن و روایات==
در متون اخلاق اسلامی، پیشینه‌ی مراقبه به «مرابطه» باز می‌گردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از نفس.<ref> نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سيدجلال الدين مجتبوی، انتشارات حكمت،چاپ چهارم، 1377، ج 3، ص 124.</ref>‌ در هر حال، مشارطه، پیش‌نیاز مراقبه  و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کننده‌ی محاسبه است.
 
سید بحرالعلوم(ره) در تعریف مراقبه می‌فرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جميع احوال، تا از آنچه بدان عازم شده و عهد كرده تخلّف نكند.»<ref> بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سير و سلوك (تحفة الملوك)، انتشارات علامه طباطبايى،چاپ چهارم، 1418 ق، ص 150.‌</ref>
 
  
== فضيلت مراقبه‌ در قرآن و روایات ==
+
خدای متعال در [[قرآن]] می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‌دهید آگاه است!».<ref>[[سوره حشر]]، ۱۸.</ref>
  
خدای متعال در [[قرآن]] می‌فرماید:
+
[[علامه طباطبایی]] می‌گوید: این آیه مؤمنین را وادار مى‌کند که به یاد خداى سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه مى‌کنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکى که در کرده‌هاى خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتى دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند.<ref>طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه­ی موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۳ و ۳۷۴.</ref>
«اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است!»<ref> حشر، 18 </ref>
 
علامه طباطبایی می‌گوید: این آیه مؤمنين را وادار مى‌كند كه به ياد خداى سبحان باشند و او را فراموش نكنند و مراقب اعمال خود باشند، كه چه مى‌كنند، صالح آنها كدام و ناصالحش كدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و اين مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بكشند و هر عمل نيكى كه در كرده‌هاى خود يافتند خدا را شكرگزارند و هر عمل زشتى ديدند خود را توبيخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت كنند.<ref> طباطبایی سید محمد حسین؛ تفسيرالميزان ترجمه­ی موسوى همدانى سيدمحمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم، قم،چاپ پنجم، 1374 ش، ج‌19، ص373 و 374</ref>
 
خدای متعال که خود ديده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست<ref> نساء، 1</ref>، انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمى‌داند كه خدا مى‌بيند!<ref> علق، 14</ref> و در روایت است که رسول خدا(ص) فرمود: «احسان، آن است كه خدا را چنان پرستش كنى كه گويى او را مى‌بينى و اگر نتوانى او را ببينى بدان که او تو را مى‌بيند».<ref> . مجلسى، محمد باقر؛ بحار الأنوار، مؤسسة الطبع و النشر، بيروت، اول، 1410 ق، ج 67، ص 196.</ref>
 
امام علی(ع) انسان‌ها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده<ref> كلينى، ابو جعفر محمد بن يعقوب؛ الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ‌چهارم، 1407 ه ق، ج 8، ص 256.</ref> و می‌فرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.<ref> آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى؛ غرر الحكم و درر الكلم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامى قم، 1366 ش، ص 235.</ref> ایشان مومن را به دوام<ref> تعبیر امام علیه‌السلام این است که :‌«مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.</ref> مراقبت قلبی توصیه می‌کنند<ref> آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى، پیشین، ص 235.</ref> و مؤمن عاقل را كسى می‌داند كه با مراقبت خود در امروز به فكر فردايش باشد<ref> سيد رضى؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق،‌ ص 11.</ref> و می‌فرماید: خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.<ref> كلينى، پیشین، ج 8، ص 170.</ref>
 
  
== اهمیّت مراقبه از نظر علمای اخلاق ==
+
خدای متعال که خود دیده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست<ref>[[سوره نساء]]، ۱.</ref>، انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمى‌داند که خدا مى‌بیند!<ref>[[سوره علق]]، ۱۴</ref> و در روایت است که [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: «احسان، آن است که خدا را چنان پرستش کنى که گویى او را مى‌بینى و اگر نتوانى او را ببینى بدان که او تو را مى‌بیند».<ref>مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۷، ص ۱۹۶.</ref>
  
مراقبه، مورد توصیه‌ی همه‌ی بزرگان علم [[اخلاق]] از خواجه نصیر الدین طوسی<ref> طوسى، خواجه نصير؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، 1373، ص 39.</ref> تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی تا قلّه‌های تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پيام آزادى، 1378، چاپ هشتم، ص 51.</ref>، امام خمینی <ref> خمينى، روح‌الله؛، چهل حديث، مؤسسه‌ى تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ بيستم، 1378، ص ص 9.</ref> و علامه‌ی طباطبایی است.
+
[[امام علی]] علیه السلام انسان‌ها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده<ref>کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌ چهارم، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۸، ص ۲۵۶.</ref> و می‌فرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.<ref>آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى [[قم]]، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.</ref> ایشان مومن را به دوام<ref> تعبیر امام علیه‌السلام این است که:‌ «مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.</ref> مراقبت قلبی توصیه می‌کنند<ref> آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى، پیشین، ص ۲۳۵.</ref> و مؤمن عاقل را کسى می‌داند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد<ref>سید رضى؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق،‌ ص ۱۱.</ref> و می‌فرماید: خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.<ref>کلینى، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.</ref>
مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می­دانند<ref> بحر العلوم؛ پیشین، ص 114.</ref> و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، ذكر، فكر و... می‌دانند و می‌گویند: تا مراقبه صورت نگيرد [[ذكر]] و فكر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حكم پرهيز از غذاى نامناسب براى مريض را دارد و تا وقتى كه مريض مزاج خود را پاك ننمايد و از آنچه مناسب او نيست پرهيز نكند دارو بى‌اثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معكوس مى‌دهد.<ref> طهراني، سيدمحمّدحسين حسيني؛ رسالةلُبّاللباب فى سير و سلوك أولي الألباب، دارالمحجةالبيضاء، بيروت، 1431ه‌ق، چاپ چهارم، ص 114</ref>
 
  
== مشارطه، پیش نیاز مراقبه ==
+
==اهمیّت مراقبه از نظر علمای اخلاق==
  
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.<ref> نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 3، ص 127.</ref>در زمان انجام مشارطه، بهتر است كه اين عمل بعد از نماز صبح باشد<ref> نراقی ملامحمدمهدی، پیشین، ج 3، ص 124 و 125.</ref> و روش انجام مشارطه آن است كه با خود شرط كند كه بر خلاف فرموده خداوند رفتار نكند<ref> خمينى امام روح‌الله، چهل حديث، پیشین، ص 9.</ref> و سزاوار است كه نفس را به ملاحظه و تدبّر در عاقبت هر كارى كه در آن شبانه روز مى‌خواهد بكند سفارش نمايد و اين عمده سفارشها و بالاترين آنهاست.  
+
مراقبه، مورد توصیه‌ی همه‌ی بزرگان علم [[اخلاق]] از [[خواجه نصیرالدین طوسی]]<ref>طوسى، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.</ref> تا [[سید محمد مهدی بحرالعلوم|علامه بحرالعلوم]] و مرحوم نراقی، تا قله‌های تهذیب در عصر حاضر، مرحوم [[میرزا جواد آقا ملکی تبریزی|میرزا جوادآقا تبریزی]]<ref>ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.</ref>، [[امام خمینی]]<ref> خمینى، روح‌الله؛، چهل حدیث، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ص ۹.</ref> و [[علامه‌ طباطبایی]] است.
  
== روش انجام مراقبه ==
+
مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می­ دانند<ref>بحرالعلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.</ref> و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، ذکر، فکر و... می‌دانند و می‌گویند:  تا مراقبه صورت نگیرد، ([[ذکر|ذکر]]) و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‌اثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مى‌دهد.<ref>طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ رسالةلُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ ه‌.ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.</ref>
  
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
+
==مشارطه، پیش نیاز مراقبه==
  
*مراقبه قبل از شروع در عمل‌: عبارت از آن است كه پيش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است يا براى هوای نفس و پيروى از شيطان و بايد در اينجا تأمل كند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غير اوست از آن دست باز دارد.<ref> فیض کاشانی؛ پیشین، ج ص 195.</ref> همانطور که امام صادق (ع) می‌فرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.<ref> حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، مؤسسه آل البيت عليهم السلام ، قم ، چاپ‌اول، 1409 ه ق،‌ ج 15، ص 252.</ref>
+
مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.<ref>نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.</ref> در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از [[نماز صبح]] باشد<ref>نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۴ و ۱۲۵.</ref> و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که برخلاف فرموده [[خداوند]] رفتار نکند<ref> خمینى امام روح‌الله، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.</ref> و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبر در عاقبت هر کارى که در آن شبانه روز مى‌خواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارش ها و بالاترین آنهاست.
  
*مراقبه به هنگام عمل‌: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را كه خداوند در آن داراست ادا شود و بايد [[نیت]] خود را براى اتمام آن نيكو كند و صورت عمل را كامل گرداند و آن را به كامل‌ترين وجهى كه براى او ممكن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده يا در حال طاعت و يا در معصيت و يا در كارى [[مباح]] است.<ref> فیض کاشانی؛ پیشین، ج 8، ص 201.</ref>
+
==روش انجام مراقبه==
  
== درجات مراقبه ==
+
مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:
  
مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالك تفاوت مى‌كند. در ابتداى امر سلوك مراقبه‌ عبارتست از آنكه از آنچه به درد [[دین]] و دنیاى او نمى‌خورد اجتناب كند و از امور بیهوده و غیر ضروری دورى گزيند و سعى كند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى كم‌كم اين مراقبه شدّت يافته و درجه به درجه بالا مى‌رود. گاهى مراقبه عبارت است از توجّه به سكوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقيقت اسماء و صفات كلّيّه الهيّه.<ref> طهراني سيدمحمّدحسين حسيني؛ پیشین، ص 113 و 114</ref>
+
*مراقبه قبل از شروع در عمل‌: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا براى هوای نفس و پیروى از [[شیطان]] و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غیر اوست از آن دست بازدارد.<ref>فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.</ref> همان طور که [[امام صادق]] علیه السلام می‌فرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد [[حلال]] و [[حرام]] اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.<ref>حر عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ‌ اول، ۱۴۰۹ ه.ق،‌ ج ۱۵، ص ۲۵۲.</ref>
هر چه سالک رو به كمال می‌رود و طىّ منازل و مراحل می‌كند، مراقبه او دقيق‌تر و عميق‌تر خواهد شد و در اين‌حالات بسيارى از مباحات در منازل اوّليّه بر او حرام و ممنوع مى‌گردد.<ref> طهراني، سيدمحمّدحسين حسيني؛ پیشین، ص 30 و 31</ref> مثلا مقربان الهی هيچ التفاتى به غير نكنند و فقط يك همّت و انديشه دارند.<ref> نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج 3، ص 128.</ref>پارسایان نیز كسانى‌اند كه به يقين دانند كه خدا بر ظاهر و باطن ايشان مطّلع است و ليكن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشده‌اند و بيشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند. <ref> نراقی، ملامحمدمهدی؛ پیشین، ج ص 128.</ref>
 
از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است :<ref> طهراني، سيدمحمّدحسين حسيني؛ پیشین، ص 144</ref>
 
1.  پرهیز از محرّمات و انجام همه ی واجبات بدون کمترین سهل‌انگاری.
 
2.  انجام همه‌ کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى كه لهو و لعب ناميده مى‌شود.
 
3.  پيوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک كم‌كم اذعان و اعتراف مى‌نمايد كه خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
 
4.  حاضر و ناظر دیدن خداو مشاهده­ی جمال الهى به طور اجمال.
 
  
== آثار مراقبه ==
+
*مراقبه به هنگام عمل‌: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید [[نیت]] خود را براى اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کامل‌ترین وجهى که براى او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در [[معصیت]] و یا در کارى [[مباح]] است.<ref>فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.</ref>
  
در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی می­شود:
+
==درجات مراقبه==
  
1-    حفاظت الهی: امام علی(ع) می‌فرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت می‌کند.<ref> آمدى، عبدالواحد بن محمد تميمى؛ پیشین، ص 235.</ref>
+
مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مى‌کند. در ابتداى امر سلوک مراقبه‌ عبارتست از آن که از آنچه به درد [[دین]] و دنیاى او نمى‌خورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیرضروری دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى [[خدا]] در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى کم‌کم این مراقبه شدت یافته و درجه به درجه بالا مى‌رود.
  
2-    رسیدن به معرفت نفس: يكى از امور اهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت كامل است كه همواره انسان به ياد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جميع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسير تكاملى او باشد.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص 162.</ref>چون سالك در امر مراقبه مواظبت نمود، حقتعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلايع ظاهر مى‌گرداند. اين مرحله ابتداى تجرّد نفسى است.<ref> طهراني سيدمحمّدحسين حسيني؛ پیشین، ص 32</ref>
+
گاهى مراقبه عبارت است از توجه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلیه الهیه.<ref> طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳ و ۱۱۴.</ref>
  
3-  صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت كامل‌تر باشد دریافت‌های قلبی و روحی كه هدایای الهيه‌اند زلال‌تر و صاف­ترند.<ref> همان.</ref> و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آن‌ها با واقعیّت هم بیشتر است.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ عيون مسائل النفس و سرح العيون في شرح العيون، امير كبير، تهران، چاپ دوم، 1385، ص 649.</ref> زیرا مراقبه‌، كشيك كشيدن نفس است.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ انسان و قرآن، قيام، قم، چاپ دوم، 1381، ص 72</ref>
+
هر چه سالک رو به کمال می‌رود و طى منازل و مراحل می‌کند، مراقبه او دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد شد و در این ‌حالات بسیارى از مباحات در منازل اولیه بر او [[حرام]] و ممنوع مى‌گردد.<ref>طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰ و ۳۱.</ref> مثلا مقربان الهی هیچ التفاتى به غیر نکنند و فقط یک همت و اندیشه دارند.<ref>نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.</ref> پارسایان نیز کسانى‌اند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطلع است ولیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشده‌اند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.<ref>نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.</ref>
  
4-  مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشين مؤثّر است و نفس انسانى خوپذير و كسانى‌كه در مصاحبت با ملكوت عالم به سر مى‌برند كم‌كم ملكوتى مى‌شوند.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام ميم، قم، چاپ دوم، 1386ش، ص 240.</ref> همانطور که روایت است که خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.<ref> كلينى، پیشین، ج 2، ص 496.</ref>
+
از منظر [[اخلاق]] عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:<ref>طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴.</ref>
  
5-    کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت‌ موجب انصراف از ماسوى‌الله به سوى حقيقة الحقائق مى‌گردد.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ نصوص الحكم بر فصوص الحكم، رجاء، تهران، چاپ دوم، 1375، ص 271.</ref>در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شديد به آن و در اثر توجّه به نفس، به تدريج چهار عالم بر سالک منكشف خواهد شد:
+
#پرهیز از محرمات و انجام همه ی [[واجب|واجبات]] بدون کمترین سهل‌انگاری.
 +
#انجام همه‌ کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى که لهو و لعب نامیده مى‌شود.
 +
#پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کم‌کم اذعان و اعتراف مى‌نماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
 +
#حاضر و ناظر دیدن خدا و مشاهده جمال الهى به طور اجمال.
  
1.  توحيد افعال: ‌يعنى ادراك مى‌كند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدّس او دارد.
+
==آثار مراقبه==
  
2.  توحید صفات: در این مرحله، سالك هر گونه علم و قدرت و حيات و... را كه در موجودات خارجيّه مشاهده مى‌كند مستند به خداى تعالى مى‌يابد.
+
در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی می­شود:
 
 
3.  توحیداسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراك مى‌كند. مثلا ‌يابد عالميّت خود را عالميّت خدا ادراك مى‌كند و قادريّت و سميعيّت و بصيريّت خود را همه از خدا مى‌داند و بس.
 
  
4.   توحید ذات: در این مرحله، سالك ادراك مى‌كند كه آن ذاتى كه تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، يك حقيقت است كه تمام اين‌ها قائم به اوست. در اينجا ديگر سالك توجّهى به صفت و اسم ندارد بلكه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلّى ذاتى خواهد شد.<ref> طهراني سيدمحمّدحسين حسيني، پیشین، ص 151- 154</ref>
+
#حفاظت الهی: [[امام علی]] علیه السلام می‌فرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت می‌کند.<ref>آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ پیشین، ص ۲۳۵.</ref>
 +
#رسیدن به معرفت نفس: یکى از امور مهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملى او باشد.<ref>حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.</ref> چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حق تعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلایع ظاهر مى‌گرداند. این مرحله ابتداى تجرد نفسى است.<ref>طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.</ref>
 +
#صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کامل‌تر باشد دریافت‌های قلبی و روحی که هدایای الهیه‌اند زلال‌تر و صاف­ترند.<ref>همان.</ref> و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آن‌ها با واقعیت هم بیشتر است.<ref>حسن زاده، آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.</ref> زیرا مراقبه‌، کشیک کشیدن نفس است.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲.</ref>
 +
#مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانى خوپذیر و کسانى‌ که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر مى‌برند کم‌کم ملکوتى مى‌شوند.<ref>حسن زاده، آملى حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.</ref> همانطور که روایت است که خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.<ref>کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۶.</ref>
 +
#کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت‌ موجب انصراف از ماسوى‌الله به سوى حقیقة الحقائق مى‌گردد.<ref>حسن زاده، آملى حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.</ref> در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
 +
##[[توحید افعالی|توحید افعال]]: ‌یعنى ادراک مى‌کند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
 +
##[[توحید صفاتی|توحید صفات]]: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیه مشاهده مى‌کند مستند به خداى تعالى مى‌یابد.
 +
##توحید اسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک مى‌کند. مثلا ‌عالمیت خود را عالمیت خدا ادراک مى‌کند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا مى‌داند و بس.
 +
##[[توحید ذاتی|توحید ذات]]: در این مرحله، سالک ادراک مى‌کند که آن ذاتى که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام این‌ها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجهى به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلى ذاتى خواهد شد.<ref>طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴.</ref>
 +
##حل مشکلات سلوکی.<ref>حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.</ref>
 +
##نفی خواطر.<ref> طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴، نفى خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنى نگوید و عملى انجام ندهد و تصور و خطره‌اى بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسى صعب و دشوار است ولهذا گفته‌اند که نفى خواطر از اعظم مطهرات سرّ است. (طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ۱۴۰) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد. (همان، ص ۱۵۰) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلام‌شناس و مربی انجام گیرد.</ref>
  
5.  حل مشکلات سلوکی.<ref> حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص 162.</ref>
+
==مراقبه ایام و ساعات==
  
6.   نفی خواطر<ref> طهراني سيدمحمّدحسين حسيني؛ پیشین، ص 144،
+
بزرگان [[اخلاق]] و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای [[معصوم|معصومین]] علیهم السلام چنین برداشت نموده‌اند که انسان اخلاق‌جو باید در لحظاتی که بر او می‌گذرد، مراقبت کند به این معنی که [[عبادت]] و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «[[المراقبات]]» نوشته آیت‌ الله [[میرزا جواد آقا ملکی تبریزی|ملکی تبریزی]] و کتاب «[[اقبال الاعمال (کتاب)|الاقبال بالأعمال الحسنة]]» از [[سید بن طاووس]] وجود دارد.
  
نفى خواطر : عبارت است از تسخير قلب و حكومت بر آن، تا سخنى نگويد و عملى انجام ندهد و تصوّر و خطره‌اى بر او وارد نشود مگر به اذن و اختيار صاحب آن. و تحصيل اين حال بسى صعب و دشوار است و لهذا گفته‌اند كه نفى خواطر از اعظم مطهّرات سرّ است. (طهراني سيدمحمّدحسين حسيني، پیشین، 140) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد. (همان، ص 150) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلام‌شناس و مربی انجام گیرد.</ref>
+
بخشی از این مراقبات عبارتند از: ایام موالید، مثل روز تولد [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السلام،<ref> ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.</ref> روز [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] پیامبر صلی الله علیه و آله، روز [[عید غدیر|عید غدیر خم]]، روز [[دحو الارض]]، روز [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران|مباهله]]،<ref> ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.</ref> اول ماه، <ref>ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.</ref> آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،‌<ref> ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.</ref> روز [[جمعه‌‌‌‌|جمعه]] و ساعت آخر آن، <ref>ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.</ref> مراقبت از وقت [[نماز|نمازها]].<ref> ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.</ref>
  
== مراقبه ایام و ساعات ==
+
==پانویس==
 +
<references />
  
بزرگان اخلاق و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین(ع) چنین برداشت نموده‌اند که انسان اخلاق‌جو باید در لحظاتی که بر او می‌گذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «المراقبات» نوشته آیت‌الله ملکی تبریزی(ره) و کتاب «الاقبال بالأعمال الحسنة» وجود دارد. بخشی از این مراقبات عبارتند از:
+
==منبع==
ايام مواليد، مثل روز تولد پيامبر اكرم(ص) و ساير معصومين(ع)،/ <ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 148.</ref>روز بعثت پيامبر(ص)، روز عيد غدير خم، روز دحو الارض، روز مباهله،<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 146.</ref>اول ماه،<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 155.</ref>آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،‌<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 156.</ref>روز جمعه و ساعت آخر آن،<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 159.</ref>مراقبت از وقت نمازها.<ref> ملكى تبريزى، ميرزا جواد آقا؛ پیشین، ص 160.</ref>
+
مصطفی همدانی، مراقبه، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.
== پانویس ==
 
<references/>
 
  
== منابع ==
+
[[رده:اخلاق فردی]]
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=43588 مراقبه، مصطفی همدانی، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع) ( بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]، تاریخ بازیابی : 9 اردیبهشت 1391 .
+
[[رده:صفات پسندیده]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۴

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


مراقبه از واژه‌ی «رَقَبَ» به معنای حفظ کردن[۱] و در نظر گرفتن مراقِب و توجه دادن فکر به سوى اوست و هر کس از کارى به سبب رعایت دیگرى دورى جوید گفته مى‌شود: فلانى را مراقبت کرد.[۲]

در متون اخلاق اسلامی، پیشینه‌ی مراقبه به «مرابطه» بازمی‌گردد که عبارت است از نگاهبانى و مواظبت عقل از نفس.[۳] در هر حال مشارطه، پیش‌نیاز مراقبه و معاقبه و مقامات پس از آن، تکمیل کننده‌ی محاسبه است.

سید بحرالعلوم در تعریف مراقبه می‌فرماید: «مراقبه عبارت است از متوجه و ملتفت خود بودن در جمیع احوال تا از آنچه بدان عازم شده و عهد کرده تخلف نکند».[۴]

فضیلت مراقبه‌ در قرآن و روایات

خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا براى فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام مى‌دهید آگاه است!».[۵]

علامه طباطبایی می‌گوید: این آیه مؤمنین را وادار مى‌کند که به یاد خداى سبحان باشند و او را فراموش نکنند و مراقب اعمال خود باشند که چه مى‌کنند، صالح آنها کدام و ناصالحش کدام است و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند و این مراقبت را استمرار دهند؛ همواره از نفس خود حساب بکشند و هر عمل نیکى که در کرده‌هاى خود یافتند خدا را شکر گزارند و هر عمل زشتى دیدند خود را توبیخ نموده، نفس را مورد مؤاخذه قرار دهند و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند.[۶]

خدای متعال که خود دیده‌بان و مراقب انسان و رفتار اوست[۷]، انسان را توبیخ می‌کند که مگر نمى‌داند که خدا مى‌بیند![۸] و در روایت است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «احسان، آن است که خدا را چنان پرستش کنى که گویى او را مى‌بینى و اگر نتوانى او را ببینى بدان که او تو را مى‌بیند».[۹]

امام علی علیه السلام انسان‌ها را بر ترک مراقبت الهی سرزنش نموده[۱۰] و می‌فرماید: خود را به مراقبت از نفست بگمار.[۱۱] ایشان مومن را به دوام[۱۲] مراقبت قلبی توصیه می‌کنند[۱۳] و مؤمن عاقل را کسى می‌داند که با مراقبت خود در امروز به فکر فردایش باشد[۱۴] و می‌فرماید: خدا رحمت کند بنده‌ای که مراقبت الهی را به جای بیاورد.[۱۵]

اهمیّت مراقبه از نظر علمای اخلاق

مراقبه، مورد توصیه‌ی همه‌ی بزرگان علم اخلاق از خواجه نصیرالدین طوسی[۱۶] تا علامه بحرالعلوم و مرحوم نراقی، تا قله‌های تهذیب در عصر حاضر، مرحوم میرزا جوادآقا تبریزی[۱۷]، امام خمینی[۱۸] و علامه‌ طباطبایی است.

مربیان اخلاق و سلوک، ششمین امر از ضروریات مورد توجه سالک را، مراقبه می­ دانند[۱۹] و آن را به منزله سنگ اساسى سیر و سلوک، ذکر، فکر و... می‌دانند و می‌گویند: تا مراقبه صورت نگیرد، (ذکر) و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذاى نامناسب براى مریض را دارد و تا وقتى که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند دارو بى‌اثر خواهد بود و چه بسا گاهى اثر معکوس مى‌دهد.[۲۰]

مشارطه، پیش نیاز مراقبه

مشارطه نخستین مقام و قبل از مراقبه است.[۲۱] در زمان انجام مشارطه، بهتر است که این عمل بعد از نماز صبح باشد[۲۲] و روش انجام مشارطه آن است که با خود شرط کند که برخلاف فرموده خداوند رفتار نکند[۲۳] و سزاوار است که نفس را به ملاحظه و تدبر در عاقبت هر کارى که در آن شبانه روز مى‌خواهد بکند سفارش نماید و این عمده سفارش ها و بالاترین آنهاست.

روش انجام مراقبه

مراقبت را باید در دو بُعد انجام داد:

  • مراقبه قبل از شروع در عمل‌: عبارت از آن است که پیش از عمل بنگرد آنچه را تصمیم به انجامش گرفته است، به خاطر خداوند است یا براى هوای نفس و پیروى از شیطان و باید در اینجا تأمل کند تا به مدد انوار حق مطلب بر او روشن گردد. اگر عمل براى خداست آن را انجام دهد و اگر براى غیر اوست از آن دست بازدارد.[۲۴] همان طور که امام صادق علیه السلام می‌فرماید: از شدیدترین کارها بر مردم یاد خدا در نزد حلال و حرام اوست که اگر طاعتی پیش آمد به آن عمل کند و اگر در معرض گناهی افتاد از آن بپرهیزد.[۲۵]
  • مراقبه به هنگام عمل‌: عبارت از بررسى چگونگى عمل است تا حقى را که خداوند در آن داراست ادا شود و باید نیت خود را براى اتمام آن نیکو کند و صورت عمل را کامل گرداند و آن را به کامل‌ترین وجهى که براى او ممکن است انجام دهد؛ زیرا در هر صورت بنده یا در حال طاعت و یا در معصیت و یا در کارى مباح است.[۲۶]

درجات مراقبه

مراقبه معناى عامّى است و به اختلاف مقامات و درجات و منازل سالک تفاوت مى‌کند. در ابتداى امر سلوک مراقبه‌ عبارتست از آن که از آنچه به درد دین و دنیاى او نمى‌خورد اجتناب کند و از امور بیهوده و غیرضروری دورى گزیند و سعى کند تا خلاف رضاى خدا در گفتار و کردار از او صادر نگردد، ولى کم‌کم این مراقبه شدت یافته و درجه به درجه بالا مى‌رود.

گاهى مراقبه عبارت است از توجه به سکوت خود و گاهى به نفس خود و گاهى به بالاتر از آن مثل حقیقت اسماء و صفات کلیه الهیه.[۲۷]

هر چه سالک رو به کمال می‌رود و طى منازل و مراحل می‌کند، مراقبه او دقیق‌تر و عمیق‌تر خواهد شد و در این ‌حالات بسیارى از مباحات در منازل اولیه بر او حرام و ممنوع مى‌گردد.[۲۸] مثلا مقربان الهی هیچ التفاتى به غیر نکنند و فقط یک همت و اندیشه دارند.[۲۹] پارسایان نیز کسانى‌اند که به یقین دانند که خدا بر ظاهر و باطن ایشان مطلع است ولیکن در جلال و عظمت او مدهوش و مستغرق نشده‌اند و بیشتر به احوال و اعمال و مراقبت در آنها التفات دارند.[۳۰]

از منظر اخلاق عملی درجات مراقبه دارای چهار مرتبه است:[۳۱]

  1. پرهیز از محرمات و انجام همه ی واجبات بدون کمترین سهل‌انگاری.
  2. انجام همه‌ کارها براى رضاى خدا و دوری از امورى که لهو و لعب نامیده مى‌شود.
  3. پیوسته ناظر خود دیدن پروردگار جهان، که در اثر آن سالک کم‌کم اذعان و اعتراف مى‌نماید که خداى متعال در همه جا حاضر و ناظر و نگران همه مخلوقات است.
  4. حاضر و ناظر دیدن خدا و مشاهده جمال الهى به طور اجمال.

آثار مراقبه

در اینجا به اختصار آثاری برای مراقبه معرفی می­شود:

  1. حفاظت الهی: امام علی علیه السلام می‌فرماید: هر کس از خود محافظت کند، خداوند هم از او محافظت می‌کند.[۳۲]
  2. رسیدن به معرفت نفس: یکى از امور مهم در وصول به معرفت نفس، استقامت در مراقبت کامل است که همواره انسان به یاد خدا و در حضور او باشد و ظاهر و باطن انسان در جمیع شئون زندگى او مطابق دستورالعمل مسیر تکاملى او باشد.[۳۳] چون سالک در امر مراقبه مواظبت نمود، حق تعالى از باب مهر و عطوفت انوارى را بر او به عنوان طلایع ظاهر مى‌گرداند. این مرحله ابتداى تجرد نفسى است.[۳۴]
  3. صفای مشاهدات روحی و قلبی: هر چه مراقبت کامل‌تر باشد دریافت‌های قلبی و روحی که هدایای الهیه‌اند زلال‌تر و صاف­ترند.[۳۵] و علاوه بر وسعت رزق معنوی، انطباق آن‌ها با واقعیت هم بیشتر است.[۳۶] زیرا مراقبه‌، کشیک کشیدن نفس است.[۳۷]
  4. مصاحبت ربوبی و رنگ الهی گرفتن: زیرا همنشین مؤثّر است و نفس انسانى خوپذیر و کسانى‌ که در مصاحبت با ملکوت عالم بسر مى‌برند کم‌کم ملکوتى مى‌شوند.[۳۸] همانطور که روایت است که خدای متعال می‌فرماید: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.[۳۹]
  5. کشف عوالم توحیدی: دوام در حضور و مراقبت‌ موجب انصراف از ماسوى‌الله به سوى حقیقة الحقائق مى‌گردد.[۴۰] در اثر مراقبه تامّ و اهتمام شدید به آن و در اثر توجه به نفس، به تدریج چهار عالم بر سالک منکشف خواهد شد:
    1. توحید افعال: ‌یعنى ادراک مى‌کند تمام افعال در جهان خارج استناد به ذات مقدس او دارد.
    2. توحید صفات: در این مرحله، سالک هر گونه علم و قدرت و حیات و... را که در موجودات خارجیه مشاهده مى‌کند مستند به خداى تعالى مى‌یابد.
    3. توحید اسماء: در این مرحله، صفات را قائم به ذات ادراک مى‌کند. مثلا ‌عالمیت خود را عالمیت خدا ادراک مى‌کند و قادریت و سمیعیت و بصیریت خود را همه از خدا مى‌داند و بس.
    4. توحید ذات: در این مرحله، سالک ادراک مى‌کند که آن ذاتى که تمام افعال و صفات و اسماء بدان مستند است، آن ذات واحد است، یک حقیقت است که تمام این‌ها قائم به اوست. در اینجا دیگر سالک توجهى به صفت و اسم ندارد بلکه مشهودش فقط ذات است و بس. در این هنگام تجلى ذاتى خواهد شد.[۴۱]
    5. حل مشکلات سلوکی.[۴۲]
    6. نفی خواطر.[۴۳]

مراقبه ایام و ساعات

بزرگان اخلاق و تربیت، از مبانی اسلامی و دعاهای معصومین علیهم السلام چنین برداشت نموده‌اند که انسان اخلاق‌جو باید در لحظاتی که بر او می‌گذرد، مراقبت کند به این معنی که عبادت و توجه خاص آن زمان را به جای آورد و در این زمینه کتبی ویژه مثل «المراقبات» نوشته آیت‌ الله ملکی تبریزی و کتاب «الاقبال بالأعمال الحسنة» از سید بن طاووس وجود دارد.

بخشی از این مراقبات عبارتند از: ایام موالید، مثل روز تولد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سایر معصومین علیهم السلام،[۴۴] روز بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله، روز عید غدیر خم، روز دحو الارض، روز مباهله،[۴۵] اول ماه، [۴۶] آخر ماه و پنجشنبه آخر ماه،‌[۴۷] روز جمعه و ساعت آخر آن، [۴۸] مراقبت از وقت نمازها.[۴۹]

پانویس

  1. ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۱، ص ۴۲۵.
  2. فیض کاشانی؛ راه روشن (ترجمه المحجة البیضاء)، ترجمه­ی سید محمدصادق عارف، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول، ۱۳۷۲ هجرى شمسى، ج ۸، ص ۱۹۳.
  3. نراقی ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامى (ترجمه جامع السعادات)، ترجمه­ی سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۳، ص ۱۲۴.
  4. بحرالعلوم، سید محمدمهدی؛ رساله سیر و سلوک (تحفة الملوک)، انتشارات علامه طباطبایى، چاپ چهارم، ۱۴۱۸ ق، ص ۱۵۰.
  5. سوره حشر، ۱۸.
  6. طباطبایی سید محمدحسین؛ تفسیرالمیزان ترجمه­ی موسوى همدانى سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج‌۱۹، ص۳۷۳ و ۳۷۴.
  7. سوره نساء، ۱.
  8. سوره علق، ۱۴
  9. مجلسى، محمدباقر؛ بحارالأنوار، مؤسسة الطبع والنشر، بیروت، اول، ۱۴۱۰ ق، ج ۶۷، ص ۱۹۶.
  10. کلینى، ابوجعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌ چهارم، ۱۴۰۷ ه.ق، ج ۸، ص ۲۵۶.
  11. آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ غررالحکم و دررالکلم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى قم، ۱۳۶۶ ش، ص ۲۳۵.
  12. تعبیر امام علیه‌السلام این است که:‌ «مراقباً قلبه» و اسم فاعل در ادبیات عرب دلالت بر استمرار دارد.
  13. آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى، پیشین، ص ۲۳۵.
  14. سید رضى؛ نهج البلاغة، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق،‌ ص ۱۱.
  15. کلینى، پیشین، ج ۸، ص ۱۷۰.
  16. طوسى، خواجه نصیر؛ أوصاف الأشراف، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۷۳، ص ۳۹.
  17. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ أسرار الصلاة، تهران، انتشارات پیام آزادى، ۱۳۷۸، چاپ هشتم، ص ۵۱.
  18. خمینى، روح‌الله؛، چهل حدیث، مؤسسه‌ى تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ بیستم، ۱۳۷۸، ص ص ۹.
  19. بحرالعلوم؛ پیشین، ص ۱۱۴.
  20. طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ رسالةلُبّاللباب فى سیر و سلوک أولی الألباب، دارالمحجةالبیضاء، بیروت، ۱۴۳۱ ه‌.ق، چاپ چهارم، ص ۱۱۴.
  21. نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۷.
  22. نراقی ملا محمدمهدی، پیشین، ج ۳، ص ۱۲۴ و ۱۲۵.
  23. خمینى امام روح‌الله، چهل حدیث، پیشین، ص ۹.
  24. فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۱۹۵.
  25. حر عاملى، محمد بن حسن بن على؛ تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ‌ اول، ۱۴۰۹ ه.ق،‌ ج ۱۵، ص ۲۵۲.
  26. فیض کاشانی؛ پیشین، ج ۸، ص ۲۰۱.
  27. طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۱۳ و ۱۱۴.
  28. طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۰ و ۳۱.
  29. نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
  30. نراقی، ملا محمدمهدی؛ پیشین، ج ۳، ص ۱۲۸.
  31. طهرانی، سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴.
  32. آمدى، عبدالواحد بن محمد تمیمى؛ پیشین، ص ۲۳۵.
  33. حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
  34. طهرانی سید محمدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۳۲.
  35. همان.
  36. حسن زاده، آملى حسن؛ عیون مسائل النفس و سرح العیون فی شرح العیون، امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۶۴۹.
  37. حسن زاده، آملى حسن؛ انسان و قرآن، قیام، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص ۷۲.
  38. حسن زاده، آملى حسن؛ نامه‌ها برنامه‌ها، الف لام میم، قم، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش، ص ۲۴۰.
  39. کلینى، پیشین، ج ۲، ص ۴۹۶.
  40. حسن زاده، آملى حسن؛ نصوص الحکم بر فصوص الحکم، رجاء، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۷۱.
  41. طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ص ۱۵۱- ۱۵۴.
  42. حسن زاده، آملى حسن؛ انه الحق، پیشین، ص ۱۶۲.
  43. طهرانی سیدمحمّدحسین حسینی؛ پیشین، ص ۱۴۴، نفى خواطر: عبارت است از تسخیر قلب و حکومت بر آن، تا سخنى نگوید و عملى انجام ندهد و تصور و خطره‌اى بر او وارد نشود مگر به اذن و اختیار صاحب آن و تحصیل این حال بسى صعب و دشوار است ولهذا گفته‌اند که نفى خواطر از اعظم مطهرات سرّ است. (طهرانی سید محمدحسین حسینی، پیشین، ۱۴۰) که به دنبال نفی خواطر، معرفت الهی و رسیدن به مقصود رخ می‌دهد. (همان، ص ۱۵۰) و صد البته باید زیر نظر استادی اسلام‌شناس و مربی انجام گیرد.
  44. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۸.
  45. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۴۶.
  46. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۵.
  47. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۶.
  48. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۵۹.
  49. ملکى تبریزى، میرزا جواد آقا؛ پیشین، ص ۱۶۰.

منبع

مصطفی همدانی، مراقبه، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 9 اردیبهشت 1391.