آیه 4 نساء: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | ==متن آیه== | |
− | |||
− | + | {{قرآن در قاب|«وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا».|سوره=4|آیه=4}} | |
− | == | + | ==ترجمه آیه== |
− | + | و مهر زنان را به عنوان هديه اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را [[حلال]] و گوارا بخوريد. | |
− | «[[شیخ طوسى]]» ابوصالح گويد: اين آيه خطاب به اولياء است زيرا وقتى كه زنان را شوهر ميدادند مهر و كابين آنها را خود تصرف مينمودند و به آنها نميدادند و اين آيه به همين منظور نازل گرديد، چنان كه ابوالجارود هم آن را از [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليهالسلام روايت نموده است و درباره اين قسمت از آيه «فان طبن لكم». | + | ==نزول== |
+ | |||
+ | '''محل نزول:''' | ||
+ | |||
+ | این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در [[مدینه]] بر [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.</ref> | ||
+ | |||
+ | '''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 181.</ref> | ||
+ | |||
+ | «[[شیخ طوسى]]» گوید: ابوصالح گويد: اين آيه خطاب به اولياء است زيرا وقتى كه زنان را شوهر ميدادند مهر و كابين آنها را خود تصرف مينمودند و به آنها نميدادند و اين آيه به همين منظور نازل گرديد، چنان كه ابوالجارود هم آن را از [[امام باقر|امام محمدباقر]] عليهالسلام روايت نموده است و درباره اين قسمت از آيه «فان طبن لكم». | ||
عكرمة و ابراهيم و علقمه و قتادة و ابن عباس و ابن جريج و ابن زيد گويند: مورد خطاب آيه شوهران هستند زيرا برخى از زنان اگر مهر و كابين را از شوهران مى گرفتند و ميخواستند. مقدارى از آن را به شوهران خويش ببخشند، زشت و گناه مى شمردند سپس اين آية نازل گرديد و چنين بخششى را در مهر از طرف زنان مباح شمرد.<ref> در تفسير ابن ابىحاتم از عامه از ابوصالح روايت شده كه وقتى كسى دختر خود را شوهر ميداد. مهر و كابين دختر را خودش تصرف ميكرد و چيزى به دختر نمى داد. خداوند با نزول اين آيه از چنين عملى جلوگيرى فرمود، صاحب روض الجنان گويد: اگر زنى از ميان قبيله اى به كسى شوهر ميكرد، رئيس قبيله مهر و كابين او را تصرف مى كرد و اگر با مردى خارج از قبيله خود ازدواج مينمود، رئيس قبيله او را بر شترى سوار مى كرد و نزد قبيله شوهرش مى برد و فقط همان شتر در حكم مهر و كابين او مى بود سپس با آمدن اين آيه چنين رويه غلطى از بين رفت و نيز گويد: اين آيه براى منع از نكاح شغار در اسلام بوده و نكاح شغار عبارت از اين بود كه دو نفر، دختر و يا خواهر خود را به عقد ازدواج يكديگر درمى آوردند با اين شرط كه به هيچ يك از آن دو مهر و كابين تعلق نگيرد و چنين نكاحى در اسلام ممنوع گرديد. چنان كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله فرمود: (لاشغار في الاسلام) و اين نوع نكاح از عادات جاهليت بوده است.</ref> | عكرمة و ابراهيم و علقمه و قتادة و ابن عباس و ابن جريج و ابن زيد گويند: مورد خطاب آيه شوهران هستند زيرا برخى از زنان اگر مهر و كابين را از شوهران مى گرفتند و ميخواستند. مقدارى از آن را به شوهران خويش ببخشند، زشت و گناه مى شمردند سپس اين آية نازل گرديد و چنين بخششى را در مهر از طرف زنان مباح شمرد.<ref> در تفسير ابن ابىحاتم از عامه از ابوصالح روايت شده كه وقتى كسى دختر خود را شوهر ميداد. مهر و كابين دختر را خودش تصرف ميكرد و چيزى به دختر نمى داد. خداوند با نزول اين آيه از چنين عملى جلوگيرى فرمود، صاحب روض الجنان گويد: اگر زنى از ميان قبيله اى به كسى شوهر ميكرد، رئيس قبيله مهر و كابين او را تصرف مى كرد و اگر با مردى خارج از قبيله خود ازدواج مينمود، رئيس قبيله او را بر شترى سوار مى كرد و نزد قبيله شوهرش مى برد و فقط همان شتر در حكم مهر و كابين او مى بود سپس با آمدن اين آيه چنين رويه غلطى از بين رفت و نيز گويد: اين آيه براى منع از نكاح شغار در اسلام بوده و نكاح شغار عبارت از اين بود كه دو نفر، دختر و يا خواهر خود را به عقد ازدواج يكديگر درمى آوردند با اين شرط كه به هيچ يك از آن دو مهر و كابين تعلق نگيرد و چنين نكاحى در اسلام ممنوع گرديد. چنان كه [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله فرمود: (لاشغار في الاسلام) و اين نوع نكاح از عادات جاهليت بوده است.</ref> | ||
− | ==پانویس == | + | ==پانویس== |
− | <references /> | + | <references/> |
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | |||
+ | * قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند. | ||
+ | * محمدباقر محقق، [[نمونه بینات در شأن نزول آیات]] از نظر [[شیخ طوسی]] و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش. | ||
+ | * فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش. | ||
+ | |||
+ | ==پیوندها== | ||
+ | |||
+ | * [[سوره نساء]] | ||
+ | * [[سوره نساء/متن و ترجمه سوره]] | ||
+ | |||
+ | [[رده:آیات سوره نساء]] | ||
+ | [[رده:آیات دارای شان نزول]] |
نسخهٔ ۲ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۴۴
متن آیه
ترجمه آیه
و مهر زنان را به عنوان هديه اى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد.
نزول
محل نزول:
این آیه در همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
«شیخ طوسى» گوید: ابوصالح گويد: اين آيه خطاب به اولياء است زيرا وقتى كه زنان را شوهر ميدادند مهر و كابين آنها را خود تصرف مينمودند و به آنها نميدادند و اين آيه به همين منظور نازل گرديد، چنان كه ابوالجارود هم آن را از امام محمدباقر عليهالسلام روايت نموده است و درباره اين قسمت از آيه «فان طبن لكم».
عكرمة و ابراهيم و علقمه و قتادة و ابن عباس و ابن جريج و ابن زيد گويند: مورد خطاب آيه شوهران هستند زيرا برخى از زنان اگر مهر و كابين را از شوهران مى گرفتند و ميخواستند. مقدارى از آن را به شوهران خويش ببخشند، زشت و گناه مى شمردند سپس اين آية نازل گرديد و چنين بخششى را در مهر از طرف زنان مباح شمرد.[۳]
پانویس
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 3.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 181.
- ↑ در تفسير ابن ابىحاتم از عامه از ابوصالح روايت شده كه وقتى كسى دختر خود را شوهر ميداد. مهر و كابين دختر را خودش تصرف ميكرد و چيزى به دختر نمى داد. خداوند با نزول اين آيه از چنين عملى جلوگيرى فرمود، صاحب روض الجنان گويد: اگر زنى از ميان قبيله اى به كسى شوهر ميكرد، رئيس قبيله مهر و كابين او را تصرف مى كرد و اگر با مردى خارج از قبيله خود ازدواج مينمود، رئيس قبيله او را بر شترى سوار مى كرد و نزد قبيله شوهرش مى برد و فقط همان شتر در حكم مهر و كابين او مى بود سپس با آمدن اين آيه چنين رويه غلطى از بين رفت و نيز گويد: اين آيه براى منع از نكاح شغار در اسلام بوده و نكاح شغار عبارت از اين بود كه دو نفر، دختر و يا خواهر خود را به عقد ازدواج يكديگر درمى آوردند با اين شرط كه به هيچ يك از آن دو مهر و كابين تعلق نگيرد و چنين نكاحى در اسلام ممنوع گرديد. چنان كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: (لاشغار في الاسلام) و اين نوع نكاح از عادات جاهليت بوده است.
منابع
- قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند.
- محمدباقر محقق، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، انتشارات اسلامی، تهران، 1361 ش.
- فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصرخسرو، تهران، 1372 ش.