محمد فاضل قاينى نجفى: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | ==ولادت و زادگاه فاضل قاینی | + | {{شناسنامه عالم |
+ | ||نام کامل = آیتالله محمدفاضل قاینی نجفی | ||
+ | ||تصویر= [[پرونده:Ghaeni.jpg|255px]] | ||
+ | ||زادروز = 1310 قمری | ||
+ | |زادگاه = [[خراسان]] | ||
+ | |وفات = ۱405 قمری | ||
+ | |مدفن = [[قم]] | ||
+ | |اساتید = [[علامه نائینی]]، [[سید ابوالحسن اصفهانی]]،... | ||
+ | |شاگردان = شهید شیخ مرتضى بروجردى، حاج سید محمود دهسرخى،... | ||
+ | |آثار = الدرر النجفیة، حاشیه بر زادالمقلدین، حاشیه بر تبصرة المتعلمین»،... | ||
+ | }} | ||
+ | ==ولادت و زادگاه فاضل قاینی== | ||
− | + | تاریخ تولد ایشان در حدود سال ۱۳۱۰ ه.ق مى باشد. زادگاه ایشان، روستاى خرمنج، که اخیراً به پاس احترام معظم له به «فضل آباد» تغییر نام داده شده، یکى از روستاهاى حومه پسکوه شهرستان قائن در جنوب استان [[خراسان]] است. | |
− | پدرشان، مرحوم آقا | + | پدرشان، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم بنى اسدى، از معمرین آن دیار بوده و از علم و فضل بهره اى داشته است. وى همواره فرزند خویش را به فراگیرى علوم و معارف حیات بخش [[اسلام]] ترغیب و راهنمایى مى کرد. |
− | == خاندان قاینی نجفی== | + | ==خاندان قاینی نجفی== |
− | اجداد مرحوم | + | اجداد مرحوم آیت الله فاضل، از طایفه [[بنى اسد]] مى باشند. آنان بعد از دفن اجساد مطهر شهداى [[کربلا]]، از ترس تعقیب مأمورین [[عبیدالله بن زیاد|ابن زیاد]] به [[ایران|ایران]] آمده و در اطراف شهرستان قائن ساکن شدند و به جهت دفن شهداى کربلا، مورد تکریم و محبت سلاطین [[صفویه|صفویه]] قرار گرفتند. در اولین سال هاى سلطنت شاه اسماعیل، او فرمان معافیت این طایفه از مالیات را صادر کرد که سلاطین بعدى نیز از او تبعیت نمودند. این اسناد در میان این طائفه حفظ و تا به امروز نگهدارى شده است. (تصویر دو فرمان از فرمان هاى فوق ضمیمه این مقاله مى باشد.) |
− | == | + | ==تحصیلات محمد فاضل== |
− | وى پس از طى دوران | + | وى پس از طى دوران کودکى و تربیت در محیط صمیمى خانواده و پرورش در دامان پاک مادرى مهربان و پدرى فاضل، براى فراگیرى خواندن و نوشتن به روستاى مجاور (نوغاب پسکوه)، رهسپار شد و در محضر یکى از علماى عارف آن محل، به نام مرحوم ملا عبدالجواد، حاضر شد و شب و روز از فضل و دانش وى بهره مند گردید؛ به طورى که مرتب سؤالات درسى خویش را از استاد مى پرسید و از پاسخ هاى وى استفاده مى نمود. |
− | + | یکى از اهالى زادگاه وى مى گوید: «در دوران نوجوانى، مرحوم فاضل خواب دیده بود که عمامه بر سر مى بندد و هر چه از آن عمامه را به سر مى پیچد به انتها نمى رسد. تعبیر این خواب را از استادش ملا عبدالجواد مى پرسد. ایشان در پاسخ مى گوید: از چنان مقام علمى بالایى برخوردار خواهى شد که به علمى بى پایان متصل است». | |
− | وى پس از به | + | وى پس از به پایان رساندن دروس مقدماتى، به شهرستان قاین که بزرگانى نیز در آن اقامت داشتند، رفته و در مدرسه علمیه جعفریه مشغول تحصیل شد. پس از مدتى، دروس سطح را از استادان بزرگ آن دیار فراگرفت و در اثناى این دوران به «فضل» معروف گردید و در همان حوزه نیز به تدریس اشتغال ورزید. |
==مقابله محمد فاضل با ستمگر== | ==مقابله محمد فاضل با ستمگر== | ||
− | + | حاکم آن دیار شوکت الملک (پدر اسداللّه عَلَم)، نام داشت که در موقوفات آن شهر به دلخواه تصرف مى کرد. این عمل وى، با اعتراض علماى آن زمان، از جمله آقاى فاضل مواجه مى شود. امیر قاین نیز در واکنش به این اعتراض، دستور جلب و دستگیرى آقاى فاضل را صادر مى نماید. بدین جهت ایشان دستگیر<ref>دستگیرى ایشان در روزنامه آزادى قاینات (مورخه ۱۵ آبان ۱۳۳۱) انعکاس یافت.</ref> و به شهرستان بیرجند، محل اقامت امیر منتقل مى شود. | |
− | وقتى | + | وقتى که ایشان را نزد امیر حاضر مى کنند، وى پس از سؤالاتى متوجه مى شود که اعتراض آقاى فاضل به سبب دیانت و پاکى وى بوده، نه به علت عناد و غرض ورزى شخصى. بنابراین ضمن عذرخواهى از آقاى فاضل، وجهى را نیز به ایشان اهدا مى نماید که ایشان نمى پذیرند و این على رغم اصرار امیر بود. هنگامى که امیر، مى خواهد مرحوم فاضل قاینى را به قاین برگرداند ایشان به دلایلى از بازگشت به شهر خود منصرف شده، راهى سبزوار مى شود. |
− | ==هجرت محمد فاضل قاینی به نجف == | + | ==هجرت محمد فاضل قاینی به نجف== |
− | + | تقدیر الهى سبب شد تا پس از مراجعت ایشان از بیرجند و مدتى توقف در شهرهاى میان راه، از قبیل سبزوار و تهران، سرانجام این سفر به [[عراق]] و [[نجف]] اشرف بیانجامد. معظم له جوار مولا [[امیرالمومنین]] علیه السلام را براى اقامت دائم برگزید و در مدرسه بزرگ مرحوم [[آخوند خراسانی|آخوند خراسانى]] - که در «محله حویش» قرار داشت - به تحصیل خود ادامه داد. عاقبت پس از سال ها تلاش و تحقیق و تدبر در علوم و معارف اسلامى به مقام [[اجتهاد]] نایل گردید. | |
==همسر و فرزندان وی== | ==همسر و فرزندان وی== | ||
− | همسر | + | همسر ایشان، دختر آیت الله شیخ على همدانى - نوه حاج آقا رضا همدانى، فقیه، مرجع تقلید و صاحب کتاب مصباح الفقیه - مى باشد. ثمره این ازدواج چهار پسر و پنج دختر مى باشد. از آنجا که فرزندان پسر وى، داراى آثار و برکاتى بوده اند، به معرفى اجمالى هر یک مى پردازیم: |
− | + | ۱. شیخ مهدى، که از علما و صاحب تألیفات فراوانى مى باشد. وى که ساکن شهرستان بیرجند بود، در آن جا مسجد و مدرسه اى بنا نمود. همچنین در [[مشهد]] مقدس، مدرسه اى تأسیس کرد که در حال حاضر فرزند ایشان آقاى شیخ محمدرضا فاضل آن را اداره مى کند. شیخ مهدى در زمان حیات پدر بزرگوارش در سال ۱۴۰۲ ه.ق درگذشت و در همان شهر خود نیز به خاک سپرده شد. | |
− | + | ۲. شهید شیخ احمد، که در ضمن تحصیل در [[حوزه علمیه قم]]، بر ضد رژیم ستمشاهى مبارزه مى کرد و چندین بار دستگیر و زندانى گردید. در سال ۱۳۴۸ ش. که به [[عتبات عالیات|عتبات]] مشرف شده بود، هنگام مراجعت به ایران، به دلیل این که کتاب حکومت اسلامى، [[امام خمینى]] را همراه خود داشت، در گمرک خسروى دستگیر مى شود و از همان جا به تهران انتقال مى یابد و مدت ها در سلول انفرادى زندان قزل قلعه در کنار شهید بزرگوار سید محمدرضا سعیدى حبس مى گردد. خود شهید شیخ احمد فاضل نقل مى کند: روزى شهید سعیدى از سلول خود با من صحبت مى کرد، مرا شناخت و گفت: در تهران نزد پدر شما رفته ام. بعد از چند شب، آیت الله سعیدى را به [[شهادت]] رساندند و چندى وضعیت زندان از حالت طبیعى خارج مى شود. | |
− | + | در سال ۱۳۵۴ ش. که طلاب در [[مدرسه فیضیه]]، بر ضد رژیم پهلوى تجمع کردند و درِ مدرسه به وسیله عمال رژیم بسته شد، عده اى از طلاب دستگیر و زندانى مى شوند. در میان دستگیر شدگان فردى به نام محدث (که بعد از انقلاب به گروه منافقین پیوست و اعدام شد)، شهید شیخ احمد فاضل را از محرکین معرفى مى نماید. لذا ساواک ایشان را هم دستگیر کرد و تحت شکنجه هاى سخت قرار داد. شدت شکنجه ها به حدى بود که وى چندین بار بیهوش مى شود و پاهاى ایشان زخم و جراحات برمى دارد؛ به طورى که به ناچار او را به بیمارستان انتقال مى دهند. شهید شیخ احمد فاضل در دادگاه رژیم منحوس پهلوى، به سه سال زندان محکوم و با پیروزى انقلاب اسلامى آزاد مى گردد. | |
− | در سال | + | در سال ۱۴۰۲ ق. که برادر بزرگ وى، مرحوم شیخ مهدى، سال ها در شهرستان بیرجند به فعالیت دینى اشتغال داشت، بدرود حیات گفت، کسبه و اصناف شهر از ایشان تقاضا مى کنند که در مسجد برادر خود اقامه [[نماز]] و انجام وظایف شرعى را بر عهده گیرد. ایشان هم دعوت مردم را مى پذیرد و مسجد و مدرسه برادر خود را به بهترین وجه اداره مى نماید که مورد توجه اهالى و مردم متدین بیرجند قرار مى گیرد. |
− | در سال | + | در ضمن، شهید شیخ احمد چندین بار با وجود ضعف و بیمارى، که بر اثر شکنجه هاى زمان طاغوت بر او عارض شده بود، همراه جوانان غیور بیرجند در جبهه هاى حق علیه باطل شرکت نمود و سرانجام در عملیات ماووت هشت، به سال ۱۳۶۶ ش. به فیض شهادت نایل گردید و در گلزار شهداى [[امامزاده على بن جعفر(ع) قم|امامزاده على بن جعفر]] در [[قم]] به خاک سپرده شد. |
− | در | + | ۳. شیخ على (راقم این سطور)، فرزند دیگر مرحوم آیت الله فاضل قاینى است. ایشان نیز چندین سال در حوزه نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشت. دروس سطح و مقدارى از درس خارج را نزد بزرگان و اساتید آن حوزه خواند. در سال ۱۳۵۲ ش. به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و دروس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] را نزد اساتید فراگرفت. وى اکنون به تدریس و تألیف اشتغال دارد. |
− | + | ایشان تاکنون، بیش از چهارده کتاب و رساله تألیف، تحقیق و منتشر نموده است؛ از آن جمله کتاب هاى: «معجم مؤلفى الشیعة» که به وسیله وزارت ارشاد منتشر شده؛ «علم الاصول تاریخاً و تطوّراً» که دفتر تبلیغات اسلام حوزه علمیه قم دو مرتبه آن را تجدید چاپ کرده است؛ تحقیق کتاب «حدود و قصص» [[علامه مجلسى]]؛ تحقیق رساله ارث مرحوم گنجوى با حاشیه حضرت [[امام خمینى]] که تا به حال سه مرتبه طبع شده است؛ تحقیق کتاب «اللؤلؤة الغرویة» که شامل یک دوره علم اصول از مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى است. این کتاب نیز در سه جلد حروفچینى شده است که بزودى به چاپ خواهد رسید؛ همچنین تحقیق کتاب «بیع و خیارات» از مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى است. این کتاب نیز در دو مجلد حروفچینى شده و آماده چاپ است. ایشان چندین کتاب و رساله دیگر تألیف نموده، که هنوز به طبع نرسیده است. | |
− | + | ۴. شیخ محمود، که در ضمن تحصیل و تبلیغ، دو اثر چاپ شده به نام هاى: «گلستان صالحین» و «طب از دیدگاه معصومین علیهم السلام» از خود باقى گذاشته است. وى در روز ۵ [[محرم]] سال ۱۴۱۶ ه.ق در سفر تبلیغى به «خنداب» اراک، بعد از منبر، بر اثر سکته قلبى دارفانى را وداع گفت و مهمان [[سیدالشهداء]] علیه السلام شد. پیکر آن مرحوم به شهرستان مقدس قم انتقال یافت و پس از تشییع در مقبره علما در قبرستان باغ بهشت، دفن گردید. | |
− | + | دامادهاى مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى نیز که جملگى از علما و داراى موقعیت والاى علمى و اجتماعى مى باشند، عبارتند از حضرات آیات و حجج اسلام: حاج شیخ محمد رحمتى سیرجانى، مؤلف کتاب القصاص، الحدود والدیات، که هر کدام در دو جلد به طبع رسیده اند؛ حاج شیخ محمدابراهیم ربانى بیرجندى؛ شیخ على آزاد قزوینى و حاج شیخ خلیل نائینى. همچنین آقاى عبدالله جوادى (ابوسلام)، فرزند میرزا جمیل طبیب نجفى، که به کسب اشتغال دارند. | |
− | + | ==اساتید فاضل قاینى در نجف اشرف== | |
− | + | چنان که گذشت، آیت الله فاضل قاینى سال ها در حوزه [[نجف]] اشرف به تحصیل پرداخته و از محضر بزرگان و اساتید آن جا کسب فیض کرده است؛ که به نام بعضى از این بزرگواران اشاره مى شود: | |
− | + | *۱- آیت الله [[علامه نائینی|میرزا حسین نائینى]]، (۱۲۷۷-۱۳۵۵ ق). | |
− | * | + | *۲- آیت الله [[سید ابوالحسن اصفهانی|سید ابوالحسن اصفهانى]]. |
− | * | + | *۳- آیت الله سید ابراهیم میرزا آقا اصطهباناتى، (۱۲۹۷-۱۳۷۸ ق). |
− | * | + | *۴- آیت الله سید ابوتراب خوانسارى، (۱۲۹۱-۱۳۴۶ ق) در [[حدیث]] و [[رجال]]. |
− | + | وى مدتى طولانى در درس آیت الله نائینى و درس سید ابوالحسن اصفهانى، که [[مرجعیت|مرجع]] تقلید [[شیعه|شیعیان]] در آن زمان بود، شرکت کرد. سطوح عالى را هم نزد آیت الله سیدابراهیم میرزا آقا اصطهباناتى گذراند و از محضر ایشان خارج فقه و اصول را فراگرفت. رابطه ایشان با مرحوم اصطهباناتى از حد ارتباط بین استاد و شاگرد، فراتر و صمیمى تر بود و علاقه اى طرفینى بین آنان برقرار بود. | |
− | + | بعد از رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، عده اى از اهالى نجف و اهل علم از آیت الله فاضل درباره تقلید پس از مرحوم اصفهانى سؤال مى کردند و ایشان آن ها را به مرحوم اصطهباناتى معرفى و ارجاع مى نمودند و ضمناً به اعلمیت ایشان هم شهادت مى دادند. این عمل آیت الله فاضل قاینى، در رجوع مردم واهل علم به تقلید از آیت الله اصطهباناتى، تأثیر زیادى داشت. | |
− | + | مورد فوق، نشان دهنده و گواه بر موقعیت علمى و شخصیتى آیت الله فاضل قاینى در مجامع علمى، مذهبى آن روزگار، در نجف اشرف مى باشد. | |
− | |||
− | مورد فوق، نشان دهنده و گواه بر | ||
==گواهى اجتهاد== | ==گواهى اجتهاد== | ||
− | در حوزه نجف مرسوم بود | + | در حوزه نجف مرسوم بود که اگر شخصى در [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] به درجه [[اجتهاد]] مى رسید، استادان حوزه اجتهاد او را گواهى مى کردند. گواهى بر اجتهاد آیت الله فاضل قاینى را نیز مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آیت الله اصطهباناتى تأیید و تقریر کرده و اجازه اجتهاد به ایشان صادر نموده اند. آیت الله اصفهانى در قسمتى از اجازه خود آورده است: «به درستى جناب عالم عامل، ستون علماى عاملین و گواهى شده فقهاى بزرگ جامع معقول و منقول در فروع و اصول، رکن و ستون اسلام، مورد اعتماد و شخص جلیل و صاحب مقام و مرتبه عالى و والا، آقاى شیخ محمد قاینى معروف به فاضل (دامت برکاته)، عمر شریف خویش را در حوزه نجف اشرف، در تحصیل علوم شرعى صرف نموده و نزد اساتید بزرگ آن حاضر و کوشش و رنج زیاد به خود داده و به خواسته خویش رسیده که رسیدن به درجه اجتهاد و استنباط احکام شرعى و الهى مى باشد». |
− | + | مشابه همین متن را، مرحوم آیت الله اصطهباناتى در گواهى اجتهاد ایشان آورده و اضافه کرده اند که ایشان (آیت الله فاضل) از معدود مجتهدین مى باشد. علاوه بر اجازه اجتهاد از مراجع فوق، وى از استاد [[حدیث]] و [[رجال]] حوزه، مرحوم سید ابوتراب خوانسارى (۱۲۱۷-۱۳۴۶ ق) نیز، [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل احادیث و روایات دریافت کرده است. | |
− | |||
− | مشابه | ||
==شاگردان وی== | ==شاگردان وی== | ||
− | + | یکى از ویژگى هاى ایشان در حوزه و مجامع علمى، روش تدریس و بیان شیواى آن استاد فرزانه بود. تسلّط ایشان بر مسائل و مطالب علمى، ویژگى دیگرى بود که سبب جذب طلاّب به مجلس درس ایشان مى شد. این دو عامل باعث شد که بیشتر وقت ایشان صرف تدریس شود و در این مدت شاگردان بسیارى از محضر ایشان استفاده کنند، که بسیارى از آن ها از علماى بلاد و عده اى نیز از مدرسین حوزه هاى علمى در شهرهاى [[نجف]]، [[قم]]، [[مشهد]] و... هستند. برخى از این علما عبارتند از حضرات آیات: | |
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | + | *۱- شهید شیخ مرتضى بروجردى نویسنده «کتاب المستند» شرح [[عروة الوثقى]]، از شاگردان کتاب کفایه ایشان مى باشد. | |
− | + | *۲- حاج سید محمود ده سرخى، نویسنده کتاب دائرة المعارف «مفتاح الکتب الاربعه» و تألیفات سودمند دیگر. | |
− | + | *۳- حاج شیخ محمد غروى، مؤلف کتاب «الامثال النبویة»؛ وى کتاب شرح تجرید را نزد ایشان خوانده است. | |
− | + | *۴- حاج شیخ على آزاد قزوینى، از مدرسین درس خارج فقه در حوزه علمیه قم و مؤلف کتاب «غایة القصوى فى شرح العروة الوثقى» (ایشان داماد مرحوم آیت اللّه فاضل نیز مى باشند). | |
− | + | *۵- حاج سید محمدتقى اراکى سجادى. | |
− | + | *۶- حاج سید ابراهیم خراسانى کاظمینى. | |
− | + | *۷- حاج شیخ حسن اصفهانى قهدریجانى. | |
− | + | *۸- شیخ موسى، فرزند آیت الله شیخ هادى زین العابدین نجفى. | |
− | + | *۹- حاج شیخ على مردان (ظهیرالاسلام) از مدرسین حوزه علمیه قم. | |
− | + | *۱۰- حاج میرزا محمدجواد غروى على علیارى تبریزى، ساکن تهران. | |
− | + | *۱۱- حاج سید على شاهرودى، فرزند مرجع فقید [[شیعه|شیعه]] آیت الله حاج سید محمود شاهرودى، که از شاگردان کتاب مکاسب ایشان مى باشد. | |
− | + | *۱۲- حاج سید مهدى خلخالى، که از شاگردان کتاب کفایه ایشان مى باشد. | |
− | + | *۱۳- حاج شیخ کاظم شمشاد هندى استاد (منتدى النشر). | |
− | + | *۱۴- حاج سید مصطفى علم الهدى جزائرى. | |
− | + | *۱۵- حاج سید محمدرضا واعظى قاینى. | |
− | + | *۱۶- حاج سید مرتضى نقوى، که از علماى بزرگ هند بودند. | |
− | + | ==ویژگى هاى اخلاقى محمد فاضل== | |
− | + | '''<I>رفع نیازهاى مردم:</I>''' | |
− | + | مرحوم آیت الله فاضل با مردم و شاگردان خود خوش رفتار بود؛ مخصوصاً براى جوانان، احترام زیادى قائل بود و به آنان علاقه داشت. به مسائل دینى افراد با تأنى و حوصله تمام جواب مى داد و هیچ احساس خستگى نمى کرد. در برآوردن حاجات مردم، سعى وافر داشت. هنگامى که برخى از طلاب غریب، احتیاج به سکونت در مدرسه داشتند و از ایشان مى خواستند سفارش به متولیان مدارس کند، بى تکلف همراه آنان مى رفت و واسطه مى شد و براى آنان حجره تهیه مى کرد و شهریه و مایحتاج ضرورى زندگى آنان را، مخصوصاً در زمان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، که احترام زیادى به ایشان قائل بود، فراهم مى کرد. | |
− | + | به دلیل علاقه فراوانى که به طلاب داشت، چهار دختر خود را به ازدواج چهار نفر از طلاب فاضل درآورد. این در حالى بود که افراد دیگرى وضع مادى بهترى داشتند، خواهان ازدواج بودند. ایشان که خود شیفته معارف و علوم دینى بود، فرزندان خود را نیز به فراگیرى دروس حوزه ترغیب مى کرد و از این رو هر چهار فرزند پسر وى به تحصیل دروس حوزوى روى آوردند. وقتى که شخصى بر این کار اشکال گرفت که خوب بود که تنها یکى از فرزندان به تحصیل دروس حوزه بپردازد و دیگران را به امور مادى و تجارت مى گماشتید، ایشان در جواب فرمود: «چه کارى بهتر از طلبگى است؛ خداوند، خود روزى آنها را به عهده گرفته است و از این طریق ما به جامعه بهتر مى توانیم خدمت کنیم». | |
− | + | '''کوشا در تدریس ''' | |
− | + | در تابستان و زمستان و حتى روزى که طفل سقط شده داشت، درس را تعطیل نکرد؛ بلکه او را غسل داده و در میان زنبیلى نهاد و همراه خود به مسجد آورد و طبق روال همیشگى درس خود را گفت. سپس در پایان متذکر شدکه مى خواهد به قبرستان برود و طفل سقط شده خود را دفن کند، که شاگردان از توجه ایشان به تعلیم و تدریس شگفت زده شدند. ایشان در تدریس بسیار جدى بودند؛ به طورى که هر روز، صبح و عصر، چندین جلسه تدریس داشتند. اضافه بر آن در شب هاى ماه مبارک [[رمضان]]، [[علم کلام|علم کلام]] و الهیات را تدریس مى نمودند و بقیه آن مباحث را در شب هاى پنج شنبه و جمعه، در طول سال بیان مى کردند. | |
− | + | '''شیداى اهل بیت ''' | |
− | + | یکى دیگر از صفات ایشان، علاقه زیاد به [[اهل بیت]] رسالت علیهم السلام بود؛ بخصوص هرگاه نام [[حضرت فاطمه]] زهرا سلام الله علیها را مى بردند، اشک او جارى مى شد و هرگاه ذکر مصیبت [[سید الشهدا|سالار شهیدان]] علیه السلام را مى شنید، چنان مى گریست که شانه هایش تکان مى خورد. | |
− | + | '''بینش سیاسى ''' | |
− | + | در [[عراق]]، انقلابى به رهبرى عبدالکریم قاسم انجام گرفت و عوامل انگلیسى ها را از بین برد. مردمى که سال ها از حکومت سلطنتى رنج دیده بودند، جذب احزاب منحرفى شدند که با شعارهاى کاذب و آزادى خواهانه، عقاید مردم را به بازى گرفته بودند. هنگامى که از مرحوم آیت الله فاضل قاینى درباره این قبیل افراد سؤال شد که آیا اینان کافرند؟ ایشان، به سبب بینش صحیح سیاسى که داشت، دریافته بودند توطئه اى براى از بین بردن [[شیعه]] در کار است، جواب دادند که: اگر کسى از نظر اقتصادى تصور کند که احزاب منحرف راه نجات است، این سبب نمى شود که حکم به [[کفر|کفر]] آنان کنیم. در این معنى بزرگان دیگرى بودند که با ایشان همفکر بودند؛ ولى عده اى دیگر از علما حکم به کفر آنان دادند، و همین حکم سبب شد که شیعیان زیادى نابود شدند. | |
− | + | '''زهد و ساده زیستى ''' | |
− | + | یکى از صفات پسندیده مرحوم آیت الله فاضل، زندگى ساده و بى تشریفات او بود. وى، خود تمام خرید خانه حتى نان را به عهده داشت. در فکر تجملات زندگى نبود. لباس و خوراک ساده داشت. در تمام مدت زندگى در نجف اشرف چندین خانه استیجارى عوض نمود. وقتى که به ایران آمد نیز همان زندگى ساده را پیش گرفت و در خانه اى که مربوط به مسجد بود زندگى مى کرد و تا هنگام رحلت، خانه ملکى تهیه نکرد. | |
− | + | ==تألیفات محمد فاضل قاینی == | |
− | + | آیت الله فاضل قاینى از دانشمندانى بشمار مى آید که در بارور کردن فرهنگ غنى [[اسلام]] سهم بسزایى داشته اند. وى در علوم مختلف، مانند: [[فقه]]، [[اصول فقه|اصول]] و [[کلام]]، آثار فراوانى از خود به جاى گذاشت که به طور خلاصه به معرفى آن ها مى پردازیم: | |
− | + | '''<I>الف- آثار خطى:</I>''' | |
− | + | ۱. آثار ایشان در فقه عبارت است از: «الدرر النجفیة»، که مشتمل بر مباحث مختلف فقهى است؛ رساله اى در رضاع؛ رساله اى نیز در ارث؛ شرح استدلالى مختصر بر «[[عروة الوثقى|عروةالوثقى]]» از آیت الله [[آیت الله سید محمد کاظم طباطبائی یزدی (صاحب عروه)|سید کاظم یزدى]]؛ شرح استدلالى مختصر بر تبصره [[علامه حلی|علامه حلى]]. | |
− | + | ۲. آثار ایشان در [[علم اصول]]: یک دوره علم اصول به نام «الؤلؤة الغرویة»، که در سه جلد آماده چاپ مى باشد. | |
− | + | ۳. و اما تألیف ایشان در [[علم کلام]]، عبارت است از: کتابى بزرگ، که مشتمل است بر: اثبات [[توحید|توحید]] و صفات جمال و جلال، اثبات [[نبوت]] خاتم الانبیا، [[حضرت محمد]] صلی الله علیه و آله، اثبات [[معاد جسمانی|معاد جسمانى]]، اثبات [[امامت]] [[ائمه اثنی عشر|دوازده امام]] علیهم السلام، اثبات [[عدل الهی|عدالت]] حضرت بارى تعالى، اثبات [[اختیار|اختیار]] و نفى [[جبر]] و [[تفویض|تفویض]] و بیان [[فلسفه]] و [[حکمت]] تشریع [[فروع دین]]. | |
− | + | '''<I>ب- آثار چاپ شده:</I>''' | |
− | + | رساله اى در مسأله ترتب، که در نجف اشرف به سال ۱۳۵۰ ق. در مطبعة الحیدریة چاپ گردیده است؛ کتاب «الدرر النجفیة» که در باب [[خمس]] و [[زکات]] و در سال ۱۳۵۴ ق. در نجف اشرف، در مطبعة الحیدریة چاپ و در سال ۱۴۰۶ ق. نیز در قم افست گردید. «حاشیه بر زادالمقلدین» مرحوم آیت الله [[محمد حسین کاشف الغطاء|شیخ محمدحسین کاشف الغطاء]]؛ «حاشیه بر تبصرة المتعلمین» علامه حلى، که در نجف اشرف در مطبعة الآداب در سال ۱۳۸۱ ق. چاپ شد و در قم نیز در سال ۱۴۰۶ ق. بار دیگر افست گردید؛ «مختصر الدرّالثمین فى معرفة اصول الدین»، در نجف اشرف به سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید. | |
− | در | + | ایشان بعد از هجرت به ایران و سکونت در تهران به فعالیت علمى خود ادامه دادند و کتاب مفصل کلامى خود را خلاصه و به نام «گوهر دین» در اصول و فروع دین در سال ۱۳۸۹ ق. در چاپخانه حیدرى تهران طبع نمود. همچنین «ناظم الشتات» را تألیف و در سال ۱۳۹۸ ق. در همان چاپخانه به چاپ رساند. نیز، ایشان کتابى درباره [[پیامبر اسلام|حضرت رسول]] صلی الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه طاهرین]] علیهم السلام به نام «العقل الاول» را نگاشت. |
− | + | ==دیدگاه بزرگان در مورد محمد فاضل== | |
− | + | شرح حال این فقیه نامدار را مى توان در کتب رجال شناسان و فهرست نویسان معروف به دست آورد که در این جا به بعضى از آن ها اشاره مى کنیم: | |
− | + | ۱. علامه بزرگوار آیت الله حاج شیخ [[آقا بزرگ تهرانى]] در «[[طبقات اعلام الشیعه|طبقات اعلام الشیعه]]» قسمت [[نقباء البشر]] ذیل حرف میم به زندگى و آثار ایشان اشاره کرده است. | |
− | + | ۲. دکتر شیخ محمدهادى امینى، فرزند علامه مجاهد [[علامه امینی|آیت الله امینى]] نویسنده کتاب [[الغدیر]]، در کتاب «معجم رجال الفکر والادب فى النجف خلال الف عام» صفحه ۹۵۹، شرح حال ایشان را ذکر نموده و به آثار ایشان نیز اشاره داشته است. | |
− | + | ۳. دکتر سید جعفر شهیدى، استاد دانشگاه تهران و سرپرست لغت نامه [[علی اکبر دهخدا|دهخدا]] در کتاب خاطرات خود، «در دیار آشنایان»، درباره آیت الله فاضل چنین مى نویسد: «از همه روشن تر خاطره مسجد کوچکى به نام حمال ها را در ذهن داشتم که آقاى فاضل قاینى در آن مجلسکى داشت و درس معقول مى گفت. این مرد برخلاف بسیارى از ملقبان بدین لقب، علاوه بر اسم، مسمى هم دارد؛ مردى به حقیقت فاضل است و از معقول و منقول برخوردار، داراى طبعى منیع...». | |
− | + | ۴. شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب «[[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]]» از «الدرر النجفیه» که تألیف آیت الله فاضل است، در قسمت خمس و زکات جلد هشتم صفحه ۱۴۰ (چاپ نجف اشرف) اشاره کرده است. | |
− | + | ۵. علامه بزرگوار، حاج شیخ محمد رازى نیز در جلد نهم کتاب «گنجینه دانشمندان» صفحه ۲۵۷، به تاریخ ولادت، شرح زندگى، مهاجرت، اجازه اجتهاد و آثار آیت الله فاضل پرداخته است. | |
− | + | ۶. فرزند مرحوم [[آيت الله سيد محسن امين]] در «مستدرک اعیان الشیعه»، شرح مبسوطى راجع به آیت الله فاضل دارد. | |
− | + | ۷. در «المطبوعات النجفیه»، صفحه ۱۶۲ و در «معجم المطبوعات العراقیین»، ج سوم، صفحه ۲۲۵، نیز شرح احوال آثار ایشان درج گردیده است. | |
− | + | ۸. خان بابا مشار در کتاب «مؤلفین کتب چاپى»، جلد چهارم، صفحه ۵۶۸ نیز از کتاب «الدرر النجفیه» یاد کرده است. | |
− | اى | + | علاوه بر آنچه گذشت، «روزنامه خراسان»، مورخه ۱۳۷۲/۱۰/۱۱ در صفحه اى با عنوان «ستاره هاى درخشان» شرح مفصلى از زندگانى آیت الله فاضل ارائه کرده و مجله «نور علم» هم در شماره هشتم از دوره سوم، راجع به «شرح کفایه» و مختصرى از شرح حال ایشان به بحث پرداخته است. |
− | + | ==وفات و آرامگاه محمد فاضل قاینی== | |
− | + | سرانجام پس از سال ها تلاش در راه [[اسلام]] و نشر [[احکام]] دینى، عمر شریفش به سرآمد و در روز جمعه، سیزدهم [[ربیع الاول]] سال یک هزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى در ساعت سه بعد از ظهر، در شهر [[قم]] روحش به سوى حضرت حق پرواز نمود و بعد از [[تشییع جنازه|تشییع]] و گزاردن نماز به وسیله حضرت آیت الله حاج سید محمد شاهرودى، در قبرستان باغ بهشت قم، در قطعه معروف به مقبره علما، دفن گردید. | |
− | + | در انتهاى این نوشتار بجاست، اشعارى که درباره آیت الله محمدفاضل قاینى سروده شده را بیاوریم. آقاى دکتر غلامحسین رضانژاد «نوشین» اشعارى خطاب به [[حضرت معصومه]] سلام الله علیها سروده، که در ضمن یادى از دو استاد خود مى کند: | |
− | + | ...در پناهت آرمیده، خوبتر از جان من × یعنى اندر خاک تو، دفنند، استادان من | |
− | + | آن فقیه بى بدیل و، این حکیم بى مثیل × این ز قزوین، آن ز قائن، حجت و برهان من | |
− | + | عقل آن در اصل حکمت، نقل این در فرع دین × پایه کیش من و شالوده ایمان من | |
− | + | این «رفیعى» شهرت و آن «قائنى» مولد که هست × تا قیامت حقشان پاینده اندر جان من | |
− | + | این دو را بر من، حقوق اوستادى محرز است × ثبت شد، با نام این دو، تا أبد عنوان من | |
− | + | «بوالحسن» آن و «محمد» این، که شرع و دین حق × امتزاجى یافت از این دو، بچار ارکان من | |
− | و | + | آن حکیم و این کلامى، شیخ این و سید آن × زین دو تن، رنگ کمال آمیخت، با نقصان من |
− | و | + | هر دو بى همتا و یکتا، این بحکمت، آن بفقه × زین دو، در پهنه باشد، قوت جولان من |
− | + | زین دو آیات الهى، زین دو نفس نفیس × گشت رام این نفس کافر کیش و پُر عصیان من | |
− | + | گر چه رفتند و کسى برجاى خود، نگذاشتند × جایشان در خُلد باد از رحمت یزدان من | |
− | + | اى ملیک مقتدر، ارواح آنان شاد دار × در نعیمت، جایگاه صدقشان، آباد دار | |
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
− | == | + | ==منبع== |
− | على فاضل قاينى | + | على فاضل قاينى نجفى، [[ستارگان حرم]]، جلد 11 |
[[رده:علمای قرن چهاردهم]] | [[رده:علمای قرن چهاردهم]] |
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۷
نام کامل | آیتالله محمدفاضل قاینی نجفی |
زادروز | 1310 قمری |
زادگاه | خراسان |
وفات | ۱405 قمری |
مدفن | قم |
اساتید | |
شاگردان |
شهید شیخ مرتضى بروجردى، حاج سید محمود دهسرخى،... |
آثار |
الدرر النجفیة، حاشیه بر زادالمقلدین، حاشیه بر تبصرة المتعلمین»،... |
محتویات
- ۱ ولادت و زادگاه فاضل قاینی
- ۲ خاندان قاینی نجفی
- ۳ تحصیلات محمد فاضل
- ۴ مقابله محمد فاضل با ستمگر
- ۵ هجرت محمد فاضل قاینی به نجف
- ۶ همسر و فرزندان وی
- ۷ اساتید فاضل قاینى در نجف اشرف
- ۸ گواهى اجتهاد
- ۹ شاگردان وی
- ۱۰ ویژگى هاى اخلاقى محمد فاضل
- ۱۱ تألیفات محمد فاضل قاینی
- ۱۲ دیدگاه بزرگان در مورد محمد فاضل
- ۱۳ وفات و آرامگاه محمد فاضل قاینی
- ۱۴ پانویس
- ۱۵ منبع
ولادت و زادگاه فاضل قاینی
تاریخ تولد ایشان در حدود سال ۱۳۱۰ ه.ق مى باشد. زادگاه ایشان، روستاى خرمنج، که اخیراً به پاس احترام معظم له به «فضل آباد» تغییر نام داده شده، یکى از روستاهاى حومه پسکوه شهرستان قائن در جنوب استان خراسان است.
پدرشان، مرحوم آقا شیخ عبدالکریم بنى اسدى، از معمرین آن دیار بوده و از علم و فضل بهره اى داشته است. وى همواره فرزند خویش را به فراگیرى علوم و معارف حیات بخش اسلام ترغیب و راهنمایى مى کرد.
خاندان قاینی نجفی
اجداد مرحوم آیت الله فاضل، از طایفه بنى اسد مى باشند. آنان بعد از دفن اجساد مطهر شهداى کربلا، از ترس تعقیب مأمورین ابن زیاد به ایران آمده و در اطراف شهرستان قائن ساکن شدند و به جهت دفن شهداى کربلا، مورد تکریم و محبت سلاطین صفویه قرار گرفتند. در اولین سال هاى سلطنت شاه اسماعیل، او فرمان معافیت این طایفه از مالیات را صادر کرد که سلاطین بعدى نیز از او تبعیت نمودند. این اسناد در میان این طائفه حفظ و تا به امروز نگهدارى شده است. (تصویر دو فرمان از فرمان هاى فوق ضمیمه این مقاله مى باشد.)
تحصیلات محمد فاضل
وى پس از طى دوران کودکى و تربیت در محیط صمیمى خانواده و پرورش در دامان پاک مادرى مهربان و پدرى فاضل، براى فراگیرى خواندن و نوشتن به روستاى مجاور (نوغاب پسکوه)، رهسپار شد و در محضر یکى از علماى عارف آن محل، به نام مرحوم ملا عبدالجواد، حاضر شد و شب و روز از فضل و دانش وى بهره مند گردید؛ به طورى که مرتب سؤالات درسى خویش را از استاد مى پرسید و از پاسخ هاى وى استفاده مى نمود.
یکى از اهالى زادگاه وى مى گوید: «در دوران نوجوانى، مرحوم فاضل خواب دیده بود که عمامه بر سر مى بندد و هر چه از آن عمامه را به سر مى پیچد به انتها نمى رسد. تعبیر این خواب را از استادش ملا عبدالجواد مى پرسد. ایشان در پاسخ مى گوید: از چنان مقام علمى بالایى برخوردار خواهى شد که به علمى بى پایان متصل است».
وى پس از به پایان رساندن دروس مقدماتى، به شهرستان قاین که بزرگانى نیز در آن اقامت داشتند، رفته و در مدرسه علمیه جعفریه مشغول تحصیل شد. پس از مدتى، دروس سطح را از استادان بزرگ آن دیار فراگرفت و در اثناى این دوران به «فضل» معروف گردید و در همان حوزه نیز به تدریس اشتغال ورزید.
مقابله محمد فاضل با ستمگر
حاکم آن دیار شوکت الملک (پدر اسداللّه عَلَم)، نام داشت که در موقوفات آن شهر به دلخواه تصرف مى کرد. این عمل وى، با اعتراض علماى آن زمان، از جمله آقاى فاضل مواجه مى شود. امیر قاین نیز در واکنش به این اعتراض، دستور جلب و دستگیرى آقاى فاضل را صادر مى نماید. بدین جهت ایشان دستگیر[۱] و به شهرستان بیرجند، محل اقامت امیر منتقل مى شود.
وقتى که ایشان را نزد امیر حاضر مى کنند، وى پس از سؤالاتى متوجه مى شود که اعتراض آقاى فاضل به سبب دیانت و پاکى وى بوده، نه به علت عناد و غرض ورزى شخصى. بنابراین ضمن عذرخواهى از آقاى فاضل، وجهى را نیز به ایشان اهدا مى نماید که ایشان نمى پذیرند و این على رغم اصرار امیر بود. هنگامى که امیر، مى خواهد مرحوم فاضل قاینى را به قاین برگرداند ایشان به دلایلى از بازگشت به شهر خود منصرف شده، راهى سبزوار مى شود.
هجرت محمد فاضل قاینی به نجف
تقدیر الهى سبب شد تا پس از مراجعت ایشان از بیرجند و مدتى توقف در شهرهاى میان راه، از قبیل سبزوار و تهران، سرانجام این سفر به عراق و نجف اشرف بیانجامد. معظم له جوار مولا امیرالمومنین علیه السلام را براى اقامت دائم برگزید و در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانى - که در «محله حویش» قرار داشت - به تحصیل خود ادامه داد. عاقبت پس از سال ها تلاش و تحقیق و تدبر در علوم و معارف اسلامى به مقام اجتهاد نایل گردید.
همسر و فرزندان وی
همسر ایشان، دختر آیت الله شیخ على همدانى - نوه حاج آقا رضا همدانى، فقیه، مرجع تقلید و صاحب کتاب مصباح الفقیه - مى باشد. ثمره این ازدواج چهار پسر و پنج دختر مى باشد. از آنجا که فرزندان پسر وى، داراى آثار و برکاتى بوده اند، به معرفى اجمالى هر یک مى پردازیم:
۱. شیخ مهدى، که از علما و صاحب تألیفات فراوانى مى باشد. وى که ساکن شهرستان بیرجند بود، در آن جا مسجد و مدرسه اى بنا نمود. همچنین در مشهد مقدس، مدرسه اى تأسیس کرد که در حال حاضر فرزند ایشان آقاى شیخ محمدرضا فاضل آن را اداره مى کند. شیخ مهدى در زمان حیات پدر بزرگوارش در سال ۱۴۰۲ ه.ق درگذشت و در همان شهر خود نیز به خاک سپرده شد.
۲. شهید شیخ احمد، که در ضمن تحصیل در حوزه علمیه قم، بر ضد رژیم ستمشاهى مبارزه مى کرد و چندین بار دستگیر و زندانى گردید. در سال ۱۳۴۸ ش. که به عتبات مشرف شده بود، هنگام مراجعت به ایران، به دلیل این که کتاب حکومت اسلامى، امام خمینى را همراه خود داشت، در گمرک خسروى دستگیر مى شود و از همان جا به تهران انتقال مى یابد و مدت ها در سلول انفرادى زندان قزل قلعه در کنار شهید بزرگوار سید محمدرضا سعیدى حبس مى گردد. خود شهید شیخ احمد فاضل نقل مى کند: روزى شهید سعیدى از سلول خود با من صحبت مى کرد، مرا شناخت و گفت: در تهران نزد پدر شما رفته ام. بعد از چند شب، آیت الله سعیدى را به شهادت رساندند و چندى وضعیت زندان از حالت طبیعى خارج مى شود.
در سال ۱۳۵۴ ش. که طلاب در مدرسه فیضیه، بر ضد رژیم پهلوى تجمع کردند و درِ مدرسه به وسیله عمال رژیم بسته شد، عده اى از طلاب دستگیر و زندانى مى شوند. در میان دستگیر شدگان فردى به نام محدث (که بعد از انقلاب به گروه منافقین پیوست و اعدام شد)، شهید شیخ احمد فاضل را از محرکین معرفى مى نماید. لذا ساواک ایشان را هم دستگیر کرد و تحت شکنجه هاى سخت قرار داد. شدت شکنجه ها به حدى بود که وى چندین بار بیهوش مى شود و پاهاى ایشان زخم و جراحات برمى دارد؛ به طورى که به ناچار او را به بیمارستان انتقال مى دهند. شهید شیخ احمد فاضل در دادگاه رژیم منحوس پهلوى، به سه سال زندان محکوم و با پیروزى انقلاب اسلامى آزاد مى گردد.
در سال ۱۴۰۲ ق. که برادر بزرگ وى، مرحوم شیخ مهدى، سال ها در شهرستان بیرجند به فعالیت دینى اشتغال داشت، بدرود حیات گفت، کسبه و اصناف شهر از ایشان تقاضا مى کنند که در مسجد برادر خود اقامه نماز و انجام وظایف شرعى را بر عهده گیرد. ایشان هم دعوت مردم را مى پذیرد و مسجد و مدرسه برادر خود را به بهترین وجه اداره مى نماید که مورد توجه اهالى و مردم متدین بیرجند قرار مى گیرد.
در ضمن، شهید شیخ احمد چندین بار با وجود ضعف و بیمارى، که بر اثر شکنجه هاى زمان طاغوت بر او عارض شده بود، همراه جوانان غیور بیرجند در جبهه هاى حق علیه باطل شرکت نمود و سرانجام در عملیات ماووت هشت، به سال ۱۳۶۶ ش. به فیض شهادت نایل گردید و در گلزار شهداى امامزاده على بن جعفر در قم به خاک سپرده شد.
۳. شیخ على (راقم این سطور)، فرزند دیگر مرحوم آیت الله فاضل قاینى است. ایشان نیز چندین سال در حوزه نجف اشرف به تحصیل اشتغال داشت. دروس سطح و مقدارى از درس خارج را نزد بزرگان و اساتید آن حوزه خواند. در سال ۱۳۵۲ ش. به حوزه علمیه قم مهاجرت کرد و دروس فقه و اصول را نزد اساتید فراگرفت. وى اکنون به تدریس و تألیف اشتغال دارد.
ایشان تاکنون، بیش از چهارده کتاب و رساله تألیف، تحقیق و منتشر نموده است؛ از آن جمله کتاب هاى: «معجم مؤلفى الشیعة» که به وسیله وزارت ارشاد منتشر شده؛ «علم الاصول تاریخاً و تطوّراً» که دفتر تبلیغات اسلام حوزه علمیه قم دو مرتبه آن را تجدید چاپ کرده است؛ تحقیق کتاب «حدود و قصص» علامه مجلسى؛ تحقیق رساله ارث مرحوم گنجوى با حاشیه حضرت امام خمینى که تا به حال سه مرتبه طبع شده است؛ تحقیق کتاب «اللؤلؤة الغرویة» که شامل یک دوره علم اصول از مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى است. این کتاب نیز در سه جلد حروفچینى شده است که بزودى به چاپ خواهد رسید؛ همچنین تحقیق کتاب «بیع و خیارات» از مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى است. این کتاب نیز در دو مجلد حروفچینى شده و آماده چاپ است. ایشان چندین کتاب و رساله دیگر تألیف نموده، که هنوز به طبع نرسیده است.
۴. شیخ محمود، که در ضمن تحصیل و تبلیغ، دو اثر چاپ شده به نام هاى: «گلستان صالحین» و «طب از دیدگاه معصومین علیهم السلام» از خود باقى گذاشته است. وى در روز ۵ محرم سال ۱۴۱۶ ه.ق در سفر تبلیغى به «خنداب» اراک، بعد از منبر، بر اثر سکته قلبى دارفانى را وداع گفت و مهمان سیدالشهداء علیه السلام شد. پیکر آن مرحوم به شهرستان مقدس قم انتقال یافت و پس از تشییع در مقبره علما در قبرستان باغ بهشت، دفن گردید.
دامادهاى مرحوم آیت الله محمدفاضل قاینى نیز که جملگى از علما و داراى موقعیت والاى علمى و اجتماعى مى باشند، عبارتند از حضرات آیات و حجج اسلام: حاج شیخ محمد رحمتى سیرجانى، مؤلف کتاب القصاص، الحدود والدیات، که هر کدام در دو جلد به طبع رسیده اند؛ حاج شیخ محمدابراهیم ربانى بیرجندى؛ شیخ على آزاد قزوینى و حاج شیخ خلیل نائینى. همچنین آقاى عبدالله جوادى (ابوسلام)، فرزند میرزا جمیل طبیب نجفى، که به کسب اشتغال دارند.
اساتید فاضل قاینى در نجف اشرف
چنان که گذشت، آیت الله فاضل قاینى سال ها در حوزه نجف اشرف به تحصیل پرداخته و از محضر بزرگان و اساتید آن جا کسب فیض کرده است؛ که به نام بعضى از این بزرگواران اشاره مى شود:
- ۱- آیت الله میرزا حسین نائینى، (۱۲۷۷-۱۳۵۵ ق).
- ۲- آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى.
- ۳- آیت الله سید ابراهیم میرزا آقا اصطهباناتى، (۱۲۹۷-۱۳۷۸ ق).
وى مدتى طولانى در درس آیت الله نائینى و درس سید ابوالحسن اصفهانى، که مرجع تقلید شیعیان در آن زمان بود، شرکت کرد. سطوح عالى را هم نزد آیت الله سیدابراهیم میرزا آقا اصطهباناتى گذراند و از محضر ایشان خارج فقه و اصول را فراگرفت. رابطه ایشان با مرحوم اصطهباناتى از حد ارتباط بین استاد و شاگرد، فراتر و صمیمى تر بود و علاقه اى طرفینى بین آنان برقرار بود.
بعد از رحلت آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، عده اى از اهالى نجف و اهل علم از آیت الله فاضل درباره تقلید پس از مرحوم اصفهانى سؤال مى کردند و ایشان آن ها را به مرحوم اصطهباناتى معرفى و ارجاع مى نمودند و ضمناً به اعلمیت ایشان هم شهادت مى دادند. این عمل آیت الله فاضل قاینى، در رجوع مردم واهل علم به تقلید از آیت الله اصطهباناتى، تأثیر زیادى داشت.
مورد فوق، نشان دهنده و گواه بر موقعیت علمى و شخصیتى آیت الله فاضل قاینى در مجامع علمى، مذهبى آن روزگار، در نجف اشرف مى باشد.
گواهى اجتهاد
در حوزه نجف مرسوم بود که اگر شخصى در فقه و اصول به درجه اجتهاد مى رسید، استادان حوزه اجتهاد او را گواهى مى کردند. گواهى بر اجتهاد آیت الله فاضل قاینى را نیز مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى و مرحوم آیت الله اصطهباناتى تأیید و تقریر کرده و اجازه اجتهاد به ایشان صادر نموده اند. آیت الله اصفهانى در قسمتى از اجازه خود آورده است: «به درستى جناب عالم عامل، ستون علماى عاملین و گواهى شده فقهاى بزرگ جامع معقول و منقول در فروع و اصول، رکن و ستون اسلام، مورد اعتماد و شخص جلیل و صاحب مقام و مرتبه عالى و والا، آقاى شیخ محمد قاینى معروف به فاضل (دامت برکاته)، عمر شریف خویش را در حوزه نجف اشرف، در تحصیل علوم شرعى صرف نموده و نزد اساتید بزرگ آن حاضر و کوشش و رنج زیاد به خود داده و به خواسته خویش رسیده که رسیدن به درجه اجتهاد و استنباط احکام شرعى و الهى مى باشد».
مشابه همین متن را، مرحوم آیت الله اصطهباناتى در گواهى اجتهاد ایشان آورده و اضافه کرده اند که ایشان (آیت الله فاضل) از معدود مجتهدین مى باشد. علاوه بر اجازه اجتهاد از مراجع فوق، وى از استاد حدیث و رجال حوزه، مرحوم سید ابوتراب خوانسارى (۱۲۱۷-۱۳۴۶ ق) نیز، اجازه نقل احادیث و روایات دریافت کرده است.
شاگردان وی
یکى از ویژگى هاى ایشان در حوزه و مجامع علمى، روش تدریس و بیان شیواى آن استاد فرزانه بود. تسلّط ایشان بر مسائل و مطالب علمى، ویژگى دیگرى بود که سبب جذب طلاّب به مجلس درس ایشان مى شد. این دو عامل باعث شد که بیشتر وقت ایشان صرف تدریس شود و در این مدت شاگردان بسیارى از محضر ایشان استفاده کنند، که بسیارى از آن ها از علماى بلاد و عده اى نیز از مدرسین حوزه هاى علمى در شهرهاى نجف، قم، مشهد و... هستند. برخى از این علما عبارتند از حضرات آیات:
- ۱- شهید شیخ مرتضى بروجردى نویسنده «کتاب المستند» شرح عروة الوثقى، از شاگردان کتاب کفایه ایشان مى باشد.
- ۲- حاج سید محمود ده سرخى، نویسنده کتاب دائرة المعارف «مفتاح الکتب الاربعه» و تألیفات سودمند دیگر.
- ۳- حاج شیخ محمد غروى، مؤلف کتاب «الامثال النبویة»؛ وى کتاب شرح تجرید را نزد ایشان خوانده است.
- ۴- حاج شیخ على آزاد قزوینى، از مدرسین درس خارج فقه در حوزه علمیه قم و مؤلف کتاب «غایة القصوى فى شرح العروة الوثقى» (ایشان داماد مرحوم آیت اللّه فاضل نیز مى باشند).
- ۵- حاج سید محمدتقى اراکى سجادى.
- ۶- حاج سید ابراهیم خراسانى کاظمینى.
- ۷- حاج شیخ حسن اصفهانى قهدریجانى.
- ۸- شیخ موسى، فرزند آیت الله شیخ هادى زین العابدین نجفى.
- ۹- حاج شیخ على مردان (ظهیرالاسلام) از مدرسین حوزه علمیه قم.
- ۱۰- حاج میرزا محمدجواد غروى على علیارى تبریزى، ساکن تهران.
- ۱۱- حاج سید على شاهرودى، فرزند مرجع فقید شیعه آیت الله حاج سید محمود شاهرودى، که از شاگردان کتاب مکاسب ایشان مى باشد.
- ۱۲- حاج سید مهدى خلخالى، که از شاگردان کتاب کفایه ایشان مى باشد.
- ۱۳- حاج شیخ کاظم شمشاد هندى استاد (منتدى النشر).
- ۱۴- حاج سید مصطفى علم الهدى جزائرى.
- ۱۵- حاج سید محمدرضا واعظى قاینى.
- ۱۶- حاج سید مرتضى نقوى، که از علماى بزرگ هند بودند.
ویژگى هاى اخلاقى محمد فاضل
رفع نیازهاى مردم:
مرحوم آیت الله فاضل با مردم و شاگردان خود خوش رفتار بود؛ مخصوصاً براى جوانان، احترام زیادى قائل بود و به آنان علاقه داشت. به مسائل دینى افراد با تأنى و حوصله تمام جواب مى داد و هیچ احساس خستگى نمى کرد. در برآوردن حاجات مردم، سعى وافر داشت. هنگامى که برخى از طلاب غریب، احتیاج به سکونت در مدرسه داشتند و از ایشان مى خواستند سفارش به متولیان مدارس کند، بى تکلف همراه آنان مى رفت و واسطه مى شد و براى آنان حجره تهیه مى کرد و شهریه و مایحتاج ضرورى زندگى آنان را، مخصوصاً در زمان مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، که احترام زیادى به ایشان قائل بود، فراهم مى کرد.
به دلیل علاقه فراوانى که به طلاب داشت، چهار دختر خود را به ازدواج چهار نفر از طلاب فاضل درآورد. این در حالى بود که افراد دیگرى وضع مادى بهترى داشتند، خواهان ازدواج بودند. ایشان که خود شیفته معارف و علوم دینى بود، فرزندان خود را نیز به فراگیرى دروس حوزه ترغیب مى کرد و از این رو هر چهار فرزند پسر وى به تحصیل دروس حوزوى روى آوردند. وقتى که شخصى بر این کار اشکال گرفت که خوب بود که تنها یکى از فرزندان به تحصیل دروس حوزه بپردازد و دیگران را به امور مادى و تجارت مى گماشتید، ایشان در جواب فرمود: «چه کارى بهتر از طلبگى است؛ خداوند، خود روزى آنها را به عهده گرفته است و از این طریق ما به جامعه بهتر مى توانیم خدمت کنیم».
کوشا در تدریس
در تابستان و زمستان و حتى روزى که طفل سقط شده داشت، درس را تعطیل نکرد؛ بلکه او را غسل داده و در میان زنبیلى نهاد و همراه خود به مسجد آورد و طبق روال همیشگى درس خود را گفت. سپس در پایان متذکر شدکه مى خواهد به قبرستان برود و طفل سقط شده خود را دفن کند، که شاگردان از توجه ایشان به تعلیم و تدریس شگفت زده شدند. ایشان در تدریس بسیار جدى بودند؛ به طورى که هر روز، صبح و عصر، چندین جلسه تدریس داشتند. اضافه بر آن در شب هاى ماه مبارک رمضان، علم کلام و الهیات را تدریس مى نمودند و بقیه آن مباحث را در شب هاى پنج شنبه و جمعه، در طول سال بیان مى کردند.
شیداى اهل بیت
یکى دیگر از صفات ایشان، علاقه زیاد به اهل بیت رسالت علیهم السلام بود؛ بخصوص هرگاه نام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را مى بردند، اشک او جارى مى شد و هرگاه ذکر مصیبت سالار شهیدان علیه السلام را مى شنید، چنان مى گریست که شانه هایش تکان مى خورد.
بینش سیاسى
در عراق، انقلابى به رهبرى عبدالکریم قاسم انجام گرفت و عوامل انگلیسى ها را از بین برد. مردمى که سال ها از حکومت سلطنتى رنج دیده بودند، جذب احزاب منحرفى شدند که با شعارهاى کاذب و آزادى خواهانه، عقاید مردم را به بازى گرفته بودند. هنگامى که از مرحوم آیت الله فاضل قاینى درباره این قبیل افراد سؤال شد که آیا اینان کافرند؟ ایشان، به سبب بینش صحیح سیاسى که داشت، دریافته بودند توطئه اى براى از بین بردن شیعه در کار است، جواب دادند که: اگر کسى از نظر اقتصادى تصور کند که احزاب منحرف راه نجات است، این سبب نمى شود که حکم به کفر آنان کنیم. در این معنى بزرگان دیگرى بودند که با ایشان همفکر بودند؛ ولى عده اى دیگر از علما حکم به کفر آنان دادند، و همین حکم سبب شد که شیعیان زیادى نابود شدند.
زهد و ساده زیستى
یکى از صفات پسندیده مرحوم آیت الله فاضل، زندگى ساده و بى تشریفات او بود. وى، خود تمام خرید خانه حتى نان را به عهده داشت. در فکر تجملات زندگى نبود. لباس و خوراک ساده داشت. در تمام مدت زندگى در نجف اشرف چندین خانه استیجارى عوض نمود. وقتى که به ایران آمد نیز همان زندگى ساده را پیش گرفت و در خانه اى که مربوط به مسجد بود زندگى مى کرد و تا هنگام رحلت، خانه ملکى تهیه نکرد.
تألیفات محمد فاضل قاینی
آیت الله فاضل قاینى از دانشمندانى بشمار مى آید که در بارور کردن فرهنگ غنى اسلام سهم بسزایى داشته اند. وى در علوم مختلف، مانند: فقه، اصول و کلام، آثار فراوانى از خود به جاى گذاشت که به طور خلاصه به معرفى آن ها مى پردازیم:
الف- آثار خطى:
۱. آثار ایشان در فقه عبارت است از: «الدرر النجفیة»، که مشتمل بر مباحث مختلف فقهى است؛ رساله اى در رضاع؛ رساله اى نیز در ارث؛ شرح استدلالى مختصر بر «عروةالوثقى» از آیت الله سید کاظم یزدى؛ شرح استدلالى مختصر بر تبصره علامه حلى.
۲. آثار ایشان در علم اصول: یک دوره علم اصول به نام «الؤلؤة الغرویة»، که در سه جلد آماده چاپ مى باشد.
۳. و اما تألیف ایشان در علم کلام، عبارت است از: کتابى بزرگ، که مشتمل است بر: اثبات توحید و صفات جمال و جلال، اثبات نبوت خاتم الانبیا، حضرت محمد صلی الله علیه و آله، اثبات معاد جسمانى، اثبات امامت دوازده امام علیهم السلام، اثبات عدالت حضرت بارى تعالى، اثبات اختیار و نفى جبر و تفویض و بیان فلسفه و حکمت تشریع فروع دین.
ب- آثار چاپ شده:
رساله اى در مسأله ترتب، که در نجف اشرف به سال ۱۳۵۰ ق. در مطبعة الحیدریة چاپ گردیده است؛ کتاب «الدرر النجفیة» که در باب خمس و زکات و در سال ۱۳۵۴ ق. در نجف اشرف، در مطبعة الحیدریة چاپ و در سال ۱۴۰۶ ق. نیز در قم افست گردید. «حاشیه بر زادالمقلدین» مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء؛ «حاشیه بر تبصرة المتعلمین» علامه حلى، که در نجف اشرف در مطبعة الآداب در سال ۱۳۸۱ ق. چاپ شد و در قم نیز در سال ۱۴۰۶ ق. بار دیگر افست گردید؛ «مختصر الدرّالثمین فى معرفة اصول الدین»، در نجف اشرف به سال ۱۳۸۱ ق. به چاپ رسید.
ایشان بعد از هجرت به ایران و سکونت در تهران به فعالیت علمى خود ادامه دادند و کتاب مفصل کلامى خود را خلاصه و به نام «گوهر دین» در اصول و فروع دین در سال ۱۳۸۹ ق. در چاپخانه حیدرى تهران طبع نمود. همچنین «ناظم الشتات» را تألیف و در سال ۱۳۹۸ ق. در همان چاپخانه به چاپ رساند. نیز، ایشان کتابى درباره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و ائمه طاهرین علیهم السلام به نام «العقل الاول» را نگاشت.
دیدگاه بزرگان در مورد محمد فاضل
شرح حال این فقیه نامدار را مى توان در کتب رجال شناسان و فهرست نویسان معروف به دست آورد که در این جا به بعضى از آن ها اشاره مى کنیم:
۱. علامه بزرگوار آیت الله حاج شیخ آقا بزرگ تهرانى در «طبقات اعلام الشیعه» قسمت نقباء البشر ذیل حرف میم به زندگى و آثار ایشان اشاره کرده است.
۲. دکتر شیخ محمدهادى امینى، فرزند علامه مجاهد آیت الله امینى نویسنده کتاب الغدیر، در کتاب «معجم رجال الفکر والادب فى النجف خلال الف عام» صفحه ۹۵۹، شرح حال ایشان را ذکر نموده و به آثار ایشان نیز اشاره داشته است.
۳. دکتر سید جعفر شهیدى، استاد دانشگاه تهران و سرپرست لغت نامه دهخدا در کتاب خاطرات خود، «در دیار آشنایان»، درباره آیت الله فاضل چنین مى نویسد: «از همه روشن تر خاطره مسجد کوچکى به نام حمال ها را در ذهن داشتم که آقاى فاضل قاینى در آن مجلسکى داشت و درس معقول مى گفت. این مرد برخلاف بسیارى از ملقبان بدین لقب، علاوه بر اسم، مسمى هم دارد؛ مردى به حقیقت فاضل است و از معقول و منقول برخوردار، داراى طبعى منیع...».
۴. شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب «الذریعه» از «الدرر النجفیه» که تألیف آیت الله فاضل است، در قسمت خمس و زکات جلد هشتم صفحه ۱۴۰ (چاپ نجف اشرف) اشاره کرده است.
۵. علامه بزرگوار، حاج شیخ محمد رازى نیز در جلد نهم کتاب «گنجینه دانشمندان» صفحه ۲۵۷، به تاریخ ولادت، شرح زندگى، مهاجرت، اجازه اجتهاد و آثار آیت الله فاضل پرداخته است.
۶. فرزند مرحوم آيت الله سيد محسن امين در «مستدرک اعیان الشیعه»، شرح مبسوطى راجع به آیت الله فاضل دارد.
۷. در «المطبوعات النجفیه»، صفحه ۱۶۲ و در «معجم المطبوعات العراقیین»، ج سوم، صفحه ۲۲۵، نیز شرح احوال آثار ایشان درج گردیده است.
۸. خان بابا مشار در کتاب «مؤلفین کتب چاپى»، جلد چهارم، صفحه ۵۶۸ نیز از کتاب «الدرر النجفیه» یاد کرده است.
علاوه بر آنچه گذشت، «روزنامه خراسان»، مورخه ۱۳۷۲/۱۰/۱۱ در صفحه اى با عنوان «ستاره هاى درخشان» شرح مفصلى از زندگانى آیت الله فاضل ارائه کرده و مجله «نور علم» هم در شماره هشتم از دوره سوم، راجع به «شرح کفایه» و مختصرى از شرح حال ایشان به بحث پرداخته است.
وفات و آرامگاه محمد فاضل قاینی
سرانجام پس از سال ها تلاش در راه اسلام و نشر احکام دینى، عمر شریفش به سرآمد و در روز جمعه، سیزدهم ربیع الاول سال یک هزار و چهارصد و پنج هجرى قمرى در ساعت سه بعد از ظهر، در شهر قم روحش به سوى حضرت حق پرواز نمود و بعد از تشییع و گزاردن نماز به وسیله حضرت آیت الله حاج سید محمد شاهرودى، در قبرستان باغ بهشت قم، در قطعه معروف به مقبره علما، دفن گردید.
در انتهاى این نوشتار بجاست، اشعارى که درباره آیت الله محمدفاضل قاینى سروده شده را بیاوریم. آقاى دکتر غلامحسین رضانژاد «نوشین» اشعارى خطاب به حضرت معصومه سلام الله علیها سروده، که در ضمن یادى از دو استاد خود مى کند:
...در پناهت آرمیده، خوبتر از جان من × یعنى اندر خاک تو، دفنند، استادان من
آن فقیه بى بدیل و، این حکیم بى مثیل × این ز قزوین، آن ز قائن، حجت و برهان من
عقل آن در اصل حکمت، نقل این در فرع دین × پایه کیش من و شالوده ایمان من
این «رفیعى» شهرت و آن «قائنى» مولد که هست × تا قیامت حقشان پاینده اندر جان من
این دو را بر من، حقوق اوستادى محرز است × ثبت شد، با نام این دو، تا أبد عنوان من
«بوالحسن» آن و «محمد» این، که شرع و دین حق × امتزاجى یافت از این دو، بچار ارکان من
آن حکیم و این کلامى، شیخ این و سید آن × زین دو تن، رنگ کمال آمیخت، با نقصان من
هر دو بى همتا و یکتا، این بحکمت، آن بفقه × زین دو، در پهنه باشد، قوت جولان من
زین دو آیات الهى، زین دو نفس نفیس × گشت رام این نفس کافر کیش و پُر عصیان من
گر چه رفتند و کسى برجاى خود، نگذاشتند × جایشان در خُلد باد از رحمت یزدان من
اى ملیک مقتدر، ارواح آنان شاد دار × در نعیمت، جایگاه صدقشان، آباد دار
پانویس
- ↑ دستگیرى ایشان در روزنامه آزادى قاینات (مورخه ۱۵ آبان ۱۳۳۱) انعکاس یافت.
منبع
على فاضل قاينى نجفى، ستارگان حرم، جلد 11