موفق عباسی
«محمد بن متوکل»، معروف به «الموفق بالله» (م، ۲۷۸ ق) فرزند متوکل عباسی، گرچه به عنوان خلیفه عباسى شناخته نشده است، ولیکن در مدت ۲۳ سال از خلافت برادرش معتمد عباسى، حدود ۲۲ سال از قدرتمندترین افراد حکومت بود.
محتویات
فعالیتهای موفق
معتمد عباسى در رجب سال ۲۵۶ قمرى پس از برکنارى مهتدى عباسى به خلافت رسید.[۱] پس از آن، برادرش «الموفق بالله» که مردى زیرک و کاردان بود، در کنارش به قدرت رسید. او، از سوى معتمد ولایت مکه را بر عهده داشت. اما هنگامى که درگیرى سپاهیان معتمد با قیام صاحب زنج در جنوب عراق شدت پیدا کرد و معتمد در برابر زنگیان نتوانست کارى از پیش برد و روز به روز بر قدرت صاحب زنج افزایش پیدا مى کرد، در این هنگام موفق عباسى از مکه به یارى برادرش شتافت.
معتمد عباسى براى تقویت برادرش موفق بالله، حکومت مکه، مدینه، کوفه، یمن، بغداد، واسط، سواد، کوره هاى دجله، بصره و اهواز را به وى سپرد. همچنین در سال ۲۵۸ قمرى ولایت مصر، قنسرین و عواصم را به موفق واگذار کرد، تا با گردآورى سپاهى عظیم به نبرد صاحب زنج پردازد.[۲] معتمد عباسى با این گونه کارها، بیشتر مناطق تحت حکومت را به برادرش سپرد. بدین جهت موفق بالله، به فرد توانمند خلافت تبدیل گردید. تمام امور کشورى و لشکرى خلافت، با تدبیر و خواست وى تنظیم مى یافت.
معتمد عباسى در سال ۲۶۱ قمرى، پسر خردسال خود به نام جعفر را به ولایت عهدى برگزید و او را "المفوض بالله" لقب داد و حکومت مناطقى چون افریقا، مصر، شام، جزیره، موصل و ارمنستان را به او سپرد و موسى بن بغاه را با او همراه کرد. همچنین برادر خود، موفق بالله را پس از جعفر به ولایت عهدى برگزید و وى را به "الناصر بالله و الموفق الله" ملقب ساخت و حکومت شرق عالم اسلام، یعنی مناطق ایران، عراق، عربستان و یمن را به او سپرد.
معتمد، وصیت کرد که پس از مرگ او، اگر جعفر به حد بلوغ رسیده باشد، مقام خلافت را بر عهده گیرد، ولى اگر به چنین سنینى نرسد، عمویش موفق بالله، خلافت را بر عهده گیرد و ولایت عهدى خویش را به جعفر واگذار کند.[۳]
هر چه زمان مى گذشت، بر قدرت و شوکت موفق بالله افزوده مى شد و گرایش مردم به وى زیادتر مى گردید.[۴] معتمد عباسى از فزونى قدرت برادرش در امر خلافت، رشک مى برد و در نهان احساس خطر و ناراحتى مى کرد. تا این که در سال ۲۶۹، خویشتن دارى خود از دست داد و براى کوتاه کردن دست موفق بالله، از احمد بن طولون، حاکم مصر و شام یارى خواست و جهت پیوستن به او راهى مصر گردید. ولى با تدبیر فرماندهان و طرفداران موفق بالله، به آرزوى خویش دست نیافت و با سرافکندگى به دارالخلافه در سامرا برگشت.
در کنار موفق بالله، فرزندش ابوالعباس، که بعدها به "المعتضد" ملقب گردید، نیز به قدرت رسید و فرماندهى بسیارى از جنگ ها را بر عهده گرفت و پیروزى هاى چندى بدست آورد.
وفات
سرانجام موفق عباسى، پیش از مرگ برادرش معتمد عباسى، در ۴۹ سالگى، در ماه صفر سال ۲۷۸ قمرى به علت بیمارى نقرس، زمین گیر شد و توان سوارشدن بر مرکب را از دست داد. وى بنا به روایت ابن خلدون، هشت روز مانده به پایان صفر سال ۲۷۸، وفات یافت و در رصافه به خاک سپرده شد. ولى بنا به روایت ابن عساکر، در تاریخ وفات موفق بالله، دو قول نقل شده است: بنا بر قول اول، وى در هشتم صفر و بنا بر قول دوم، هشت روز مانده به پایان ماه صفر سال ۲۷۸، بدرورد حیات گفت.[۵]
پس از مرگ او، سرداران و سپاهیانش گردآمده و با پسرش ابوالعباس به ولایت عهدى بیعت کردند و وى را ملقب به "المعتضد" نمودند.[۶]
پانویس
منابع
- مؤسسه تبیان، نرم افزار دایرة المعارف چهارده معصوم علیهم السلام.