منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

حنفی

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از مذهب حنفی)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مذهب «حنفی» یکی از چهار مذهب فقهی اهل تسنن می باشد که طرفداران زیادی در جهان اسلام دارد. مؤسس این مکتب فقهی ابوحنیفه (۸۰-۱۵۰ ق) است، که در استنباط احکام شرعی، علاوه بر استفاده از قرآن و سنت، معتقد به رأی و قیاس بود.

پیشوای حنفیان

ابوحنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی مشهور به «امام اعظم» در کوفه متولد شد. اجدادش در اصل ایرانی واهل کابل یا ترمذ بوده اند. ابوحنیفه در عصر عبدالملک بن مروان خلیفه اموی به دنیا آمد و در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، هوش و استعداد خود را در زمینه علمی نشان داد.

او خود ذکر کرده که علم آموزی را نزد اصحاب عمر و اصحاب علی آموخته و در محضر یاران عبدالله بن عباس هم تلمذ کرده است. مشهورترین استادش حماد بن ابی سلیمان اشعری بوده که در فقاهت استادی مبرز بوده است.

برخی از شاگردان ابوحنیفه نیز عبارتند از: ۱- ابو یوسف (فقیه) ۲- ابوعبدالله محمد بن حسن شیبانی (فقیه و ادیب) ۳- زفر بن الهذیل ۴- حسن بن زیاد لولوئی کوفی.

ابو حنیفه کتاب مستقلی را برای این مذهب تألیف نکرده ولی شاگردانش مثل ابو یوسف و محمد کتاب هایی را تالیف کرده اند.

اصول مذهب حنفی

منابع استنباط احکام

ابو حنیفه می گوید: برای استنباط احکام نخست به کتاب خدای تعالی (قرآن) مراجعه می کنم، اگر نتوانستم از کتاب خدا و سنت پیغمبر (صلی الله علیه وآله) حکمی استنباط کنم، از گفته های صحابه بهره گرفته و بقیه را رها می نمایم و به قول دیگری عمل نمی کنم.

قیاس و استحسان نیز از دیگر منابع تشریعی ابوحنیفه در استنباط مسائل بود. قیاس عبارت است از الحاق حکمی غیر منصوص به حکم منصوص هنگام وجود علت مشترک. ابوبکر بن احمد سرخسی، شرایط عمل به قیاس را در مذهب ابوحنیفه پنج چیز می داند:

  • حکم اصل مقیس علیه، به وسیله نص دیگری به آن اختصاص نیافته باشد.
  • حکم معقول نباشد.
  • فرع یعنی مقیس منصوص نباشد.
  • حکم در مقیس علیه، بعد از اثبات علت بر حال خود باقی بماند.
  • قیاس متضمن ابطال لفظی از الفاظ منصوص نباشد.

قواعد ابوحنیفه در عمل به نصوص

چنانکه گفته شد، ابوحنیفه معتقد به رأی و قیاس بود و او را امام اهل رأی می گفتند. البته به دلیل تلاش او برای جلوگیری از بدعت، رأی را در جایی بکار می برد که آیه و یا حدیثی از پیامبر موجود نباشد و یا اینکه در چند مورد آنرا بر خبر واحد ترجیح می داد. خبر واحد، روایتی است که به حد تواتر نرسیده و آنرا بیش از چند نفر نقل نکرده اند. در این زمینه ابوحنیفه اصولی را ذکر می کند که لازم به یادآوری است:

  • قبول نمودن احادیث مرسلی که از افراد معتمد روایت نموده اند.
  • عرضه خبرهای واحد بر اصولی که بعد از تحقیق و بررسی نصوصی گردآوری شده است؛ هنگامی که خبر واحد با این اصول مخالف باشد، ابوحنیفه به اصل و قاعده تمسک می جوید و خبر را شاذّ می شمارد.
  • عرضه خبرهای واحد بر ظواهر قرآن؛ وقتی که آیه و حدیث با هم مخالف باشند، آیه ارجحیت دارد.
  • حدیث مخالف سنت مشهور نباشد؛ چه سنت عملی و چه سنت قولی، تا به دلیل قوی عمل شده باشد.
  • راوی بر خلاف مقتضای حدیث خود عمل نکند.
  • از جانب علمای سلف بر آن لعنی وارد نشده باشد.
  • هنگام اختلاف روایات در حدود و کیفرها به آسانترین ها عمل شود.
  • راوی آنچه را که روایت نموده است از لحظه برداشت تا هنگام اداء، به طور دائمی حفظ کرده باشد و هیچ نوع نسیان و فراموشی بر آن عارض نشده باشد.

منابع

  • وهبی سلیمان غاوجی، جلوه هایی از زندگانی امام ابوحنیفه
  • ابن حجر هیثمی، الخیرات الحسان فی مناقب الامام ابی حنیفه احمد بن محمد
  • محمد رئوف توکلی، چهار امام اهل سنت و جماعت
  • محمد جواد مغنیه، فقه تطبیقی مذاهب پنجگانه جعفری، حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی