فنحاص بن عاذورا
«فنحاص بن عاذورا» از احبار و عالمان یهود بنیقینقاع[۱] و از دشمنان کینهتوز پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) بود.[۲]
برخى مفسران، شأن نزول آیه «لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِياءُ سَنَكْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ»؛ (سوره آل عمران، ۱۸۱)[۳] را درباره جمعى از احبار یهود از جمله وى دانسته اند که گفتند: خداوند فقیر است و ما دارا.[۴]
سُدّى و مقاتل و ابن عباس چنین روايت كنند كه ابوبكر به يكى از مدارس يهوديان داخل گرديد و نيز گويند كه به دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله براى تبليغ اداء نماز و دادن زكات رفته بود، اجتماعى ديد كه گرد فنحاص بن عازورا جمع شده بودند. پس از اظهارات ابوبكر، فنحاص گفت: اى ابوبكر بنابر آنچه كه تو ميگوئى، معلوم ميشود خداى شما فقير است ولى بدان كه ما همه اغنياء هستيم و در عين حال خداى تو از مردم قرض ميخواهد و اين خود علامت فقر و نيازمندى اوست. در اين جا ابوبكر به خشم آمد و سيلى محكمى به صورت فنحاص نواخت. فنحاص به حالت اعتراض گفت: چرا چنين كردى و شكايت او را نزد رسول خدا برد. پيامبر از ابوبكر جريان قضيه را پرسيد. ابوبكر كه گفتار او را نسبت به خداوند توهين ميدانست براى پيامبر بيان نمود ولى فنحاص منكر گرديد؛ سپس اين آيه نازل شد.[۵]
شیخ طوسى در ذيل شأن نزول آيه ۱۸۶ همين سوره (آل عمران) «لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا...»[۶]، موضوع فنحاص يهودى بزرگ بنی قينقاع را ذكر نموده و می گوید: عكرمة و ديگران گويند كه اين آيات درباره فنحاص يهودى سيد بنى قينقاع نازل شده هنگامى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله به وى نامه نوشت و آنان را به ايمان، نماز، زكات و انفاق، دعوت كرد. فنحاص با استهزاء گفت: خداى شما از ما كمک ميخواهد، او از ما قرض مىخواهد و وعدهى ربا و اضافه مىدهد! و نیز گفت: همانا خداوند فقير است و ما از بىنيازان مى باشيم و باز هم درباره او آيه «لايَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...» (سوره آل عمران، ۱۸۰) نازل شده است.[۷]
همچنین آیه: «وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزِيدَنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»؛ (سوره مائده، ۶۴)[۸] را درباره فنحاص يهودى و همکیشان وى دانسته اند که معتقد بودند، دستان خدا بسته است.[۹]
عبدالله بن عباس گويد: سبب نزول آيه فوق چنين بوده كه خداوند از لطف و عنايت خود نعمت را بر يهوديان پيش از آمدن پيامبر اسلام صلی الله علیه وآله زياد و فراخ نموده بود، ولى بعد از بعثت رسول خدا به خاطر كفر و لجاج و عناد با پيامبر، خداوند نعمت را از آنها گرفت و به جاى توانگرى به بيچارگى افتادند و از زمره آنها «فنحاص بن عازورا» بود كه ميگفت: «يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ؛ سپس اين آيه نازل گرديد.[۱۰]
پانویس
- ↑ السیرة النبویه، ابن هشام، ج ۲، ص ۵۱۴.
- ↑ همان، ص ۵۵۸.
- ↑ همانا خداوند سخن كسانى را كه گفتند: خدا فقير است و ما توانگريم، شنيد. به زودى اين سخن آنان، و به ناحق كشتن آنان پيامبران را، خواهيم نوشت و به آنان خواهيم گفت: بچشيد عذاب آتش سوزان را.
- ↑ جامع البیان، طبری، ج ۳، جزء ۴، ص ۲۵۸-۲۵۹؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۱-۲، ص ۸۹۸.
- ↑ تفسير ابن ابىحاتم؛ تفسير مجمع البيان، طبرسی؛ نمونه بينات در شأن نزول آيات، محمدباقر محقق.
- ↑ قطعاً شما در اموال وجانهاى خويش آزمايش خواهيد شد و از كسانى كه پيش از شما كتاب (آسمانى) داده شدهاند واز كسانى كه شرك ورزيدهاند، آزار بسيارى مىشنويد... .
- ↑ نمونه بينات در شأن نزول آيات، محمدباقر محقق، ص ۱۶۹؛ تفسیر نور، محسن قرائتی، ج ۱ ص ۶۶۴.
- ↑ و يهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهای خودشان بسته باد و به سزاى اين گفتار، از لطف خدا دور شوند. بلكه دو دست (قدرت) خدا گشوده است، هرگونه بخواهد انفاق مىكند و البتّه آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده، كفر و طغيان بسيارى از آنان را مىافزايد و ما تا روز قيامت دشمنى و كينه در ميانشان افكنديم. هر بار كه براى جنگ، آتش افروزى كردند، خداوند آن را خاموش ساخت. آنان همواره در زمين، به فساد و تبهكارى مىكوشند، و خداوند مفسدان را دوست نمىدارد.
- ↑ جامع البیان، طبری، ج ۴، جزء ۶، ص ۴۰۵؛ مجمع البیان، طبرسی، ج ۳-۴، ص ۳۳۹.
- ↑ نمونه بينات در شأن نزول آيات، محمدباقر محقق، ص ۲۹۸.
منابع
- نمونه بینات در شأن نزول آیات، محمدباقر محقق.
- فرهنگ قرآن، اکبر هاشمی رفسنجانی، ج ۲۲، ص ۳۱۳.




