دولتهای شیعی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

فساد و بیدادگری بنی‌عباس و نهضت‌های پی در پی علویان،‌ ارکان حکومت عباسیان را سست نموده و زمینه را برای ظهور دولت‌های انقلابی و شیعی آماده کرد و برای آنان آزادی تبلیغ مذهب را به همراه داشت. در قرن چهارم، شیعیان بسیاری در سراسر دنیای اسلام زندگی می‌کردند. از قرن پنجم تا قرن نهم هجری قمری (در مدت ۵ قرن) شیعه به گسترش خود ادامه داده و دولت‌هایی شیعی نیز بر سرکار آمد.

به طور کلی، شیعه در این ۵ قرن از لحاظ رشد جمعیت در افزایش و از لحاظ قدرت و آزادی مذهبی تابع حکومت و قدرت سلاطین وقت بود. در این برهه در هیچ یک از مناطق اسلامی، شیعه، مذهب رسمی اعلام نشد. اما در آغاز قرن دهم قمری، شاه اسماعیل صفوی که شیعه مذهب بود، ایران را به شکل یک کشور واحد درآورد و مذهب شیعه را در قلمرو حکومت خود رسمیت بخشید.

ویژگیهای دولتهای شیعه

نهضت‌های شیعی از همان آغاز انحراف در سطح زمامداری و رهبری اسلامی پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله، تلاش انقلابی خود را آغاز نموده و با حرکتی بی‌امان در مرکز جهان اسلام و سایر مراکز کلیدی و در سراسر دوران ائمه علیهم‌السلام و با راهنمائی آن بزرگوارران، پرچم مبارزه را بر علیه طاغوت و طاغوتیان برداشته و یک سلسله متصل و پیوسته از نهضت‌ها را تا دوران غیبت کبری و تا عصر حاضر با گذشتن از فراز و نشیب‌های گوناگون به راه خود ادامه داد. گاهی این نهضت‌ها شکست خورده و گاهی نیز به ثمر نشسته و دولت‌های انقلابی در گوشه و کنار جهان اسلام و گاهی نیز در مراکز مهم و حیاتی جهان اسلام به وجود آورده است. در این شش قرن اخیر، شیعه همواره در مرکز تشیع و در «ایران» اسلامی از قدرت مذهبی و سیاسی خوبی برخوردار بوده و پیام خود را به جهانیان ابلاغ نموده است.

بسیاری از نهضت‌های شیعی در «عراق»[۱] و «حجاز»[۲] بوده و در برابر قدرت خلفا نیز دولت‌هائی در شرق و غرب مرکز خلافت به پا داشته و هیچ‌گاه سنگر مبارزه را رها ننموده و همواره شعار عدالت و امامت را به عنوان اصلی‌ترین پیام وحی به دوش کشیده است و تا تحقق نهایی این دو اصل، مبارزه با تمام قدرت‌های ظالم را بر خود واجب دیده و بخشی اجتناب‌ناپذیر از ایمان می‌داند.

در بیشتر قیام‌ها شیعه پیشتاز بود ولی این نهضت‌ها هرگز جنبه گروهی و مذهبی نداشت و به آن معنی نبود که پیروان اهل بیت علیهم‌السلام جدا از مردم به این حرکت‌ها دست می‌یازیدند و با آن‌ها همکاری می‌کردند؛ زیرا مخالفت شیعه با اساس حکومت امویان و عباسیان از اعماق قلوب توده‌های وسیع مردم مسلمان سرچشمه می‌گرفت ولی ستیزه‌گری مسلحانه و خونبار شیعه به کمک افکار عمومی جوامع ستمدیده، ریشه در دفاع مقدس به منظور حفظ هویت اسلامی خود و پاسداری از حریم اسلام و تشیع داشت.

چهره انقلابی پیروان اهل بیت علیهم‌السلام را نباید فقط در میدان‌های شهادت جستجو کرد، بلکه این چهره را می‌توان در قالب انقلاب فرهنگی در شکل آرام تبلیغ نیز مشاهده کرد. «ادریس بن حسن مثنی» کشور «مغرب» را با تبلیغ فتح نمود، همچنین «اندونزی» و شرق دور جهان اسلام با تبلیغ گشوده شد در قرن پنجم هجری انبوهی از مردم «هند» توسط دو نفر شیعی مسلمان شدند در حالی که عباسیان ۳۰۰ سال بود که به زور شمشیر زیر شعار دروغین دعوت به اسلام کشورگشائی می‌کردند.

نهضت‌های انقلابی شیعی در سراسر جهان، روح حماسه و انقلاب را زنده نگه داشته و علی‌رغم شکست‌های پی در پی در قرن‌های اول تا سوم هجری، توانست در نیمه قرن سوم تا چهارم و پس از آن به نتایج قابل توجهی دست یابد و به شکل‌گیری یک سلسله دولت‌های انقلابی در سرتاسر جهان اسلام بینجامد و بارقه امیدی بر دل‌های یأس گرفته بتاباند و عاملی برای کاهش ستمگری‌ها و طغیان بیشتر حاکمان ستمگر باشد.

«آل بویه» فرهنگ اسلام و تعالیم اهل بیت علیهم‌السلام را زیربنای حکومت خویش قرار دادند و با وجود این که شیعی مذهب بودند درباره پیروان مذاهب دیگر و علمای آنان رفتاری نیکو و بردبارانه داشتند و از تکریم و انعام آنان فروگذار نبودند. این ویژگی تنها منحصر به «آل بویه» نبود و تمامی دولت‌های شیعی از آن برخوردار بوده‌اند.

به همین جهت،‌ قرن چهارم هجری ـ که قرن دولت‌های انقلابی شیعه در سراسر جهان اسلام به شمار می‌رود[۳] ـ اوج تمدن اسلامی و اعتلای فرهنگ جهان اسلام دانسته شده است[۴] و هیچ عاملی جز آزادی فکر و عقیده که در پرتو دولت‌های شیعی همراه با تشویق و تکریم دانش و دانشمندان بوده است، نمی‌یابیم.

آرمانی بودن دولت‌های شیعی با انگیزه‌های والای مؤسسان آن بزرگترین عامل این ترقی و تمدن بوده است و به فساد آلوده شدن گام به گام حکام و دور شدن از آرمان‌های اسلامی خود، عامل تباهی و اضمحلال این دولت‌ها گردید. فروپاشی دولت‌های انقلابی در نتیجه اختلاف میان رهبران و آلوده‌شدن کارگزاران به فساد قدرت و دوری از آرمان‌های انقلابی و اصیل، جهان اسلام در قرن ششم و هفتم هجری شاهد سقوط دولت عباسی و تجزیه قدرت سیاسی و شکل‌گیری دولت‌های کوچک و کشمکش‌ها برادرکشی‌ها و رقابت‌های ابلهانه بر سر تصاحب قدرت بود.

دولتهای شیعه در زمان مغول

در سال (۴۸۹ هـ) اولین دوره «جنگ‌های صلیبی» به صورت سازمان یافته آغاز گردید در حالی که در مرکز خلافت، اندیشه‌ای جز خوشگذرانی و جمع‌آوری اموال نبود. در چنین شرایطی تهاجم بنیان کن «مغول» بر جهان اسلام آغاز شد و حکومت اسلامی پیش پای «مغولان» فرو ریخت و نابود گردید. و اگر اسلام توانست همچنان سرفراز بماند‌ به خاطر حرکت اندیشمندانه جمعی پیشتاز گمنام و به دور از قدرت سیاسی بود که توانستند مغول‌های پیروزمند را در برابر اسلام خاضع گردانند و دل‌های آنان را به روی اسلام بگشایند و آن را پیروز سازند.[۵]

و اگر «هلاکوخان» پس از قتل عام ۹۰۰ هزار نفر بی‌گناه از اهالی بغداد قبل از بازگشت از بغداد دستور می‌دهد که مسجد خلیفه و ضریح و مرقد امام کاظم علیه‌السلام را تجدید بنا کنند،[۶] به خاطر حرکت شجاعانه و بازدارنده‌ای بود که «مؤیدالدین ابن علقمه» و «خواجه نصیرالدین طوسی» ـ دو شخصیت ممتاز شیعی ـ افتخار آن را از آن خود کردند، هر چند که این بزرگواران آماج تهمت‌های زشت و و زننده‌ای شدند.

هدف «خواجه نصیر»، جلوگیری از خونریزی و خسارت‌های معنوی بود و او توانست با نفوذ در تشکیلات مغول‌ها باعث نجات جان بسیاری از علمای جهان اسلام از تیغ خون ریز مغول شود.

آن بزرگ مرد، متجاوز از ۶۰ کتاب ارزنده در علوم و فنون مختلف به رشته تحریر درآورد؛ در عین حال چند شهر را نیز از نابودی نجات بخشید و سخت‌ترین دشمنان اسلام را در برابر اسلام و شعائر تشیع مجبور به تواضع و ایمان نمود.[۷]

نهضت های انقلابی بازدارنده علمای شیعه توانست دین مردمی را که زیرپای مغولان شکسته و نابود شده بود، بر دل و جان همان مغول‌ها حاکم گرداند و آن‌ها را به صورت ابزاری برای پیشرفت دین درآورد.

در قرن‌های ۸ و ۹ قمری، شمال و شرق ایران شاهد به قدرت رسیدن دولت‌های انقلابی «سربداران» در خراسان و جنبش ضد منکرات در «هرات» و نهضت حروفیه در برابر تیموریان و سادات مرعشی در «مازندران» بود.

دولتهای شیعه پس از صفویه

با توجه به تعصب شدید عثمانی‌ها و حملات مکرر آنان به خاک ایران، در اوج مبارزه عثمانی با اروپای مهاجم در شروع قرن دهم هجری قمری،‌ نهضت «قزلباش» صفویه را به قدرت رسانید و از پشت سر به عثمانی‌ها حمله کرد و فرزندان «شیخ صفی الدین اردبیلی» شیعه مذهب با استفاده از روح فتوت و شهامت و بهره‌گیری از مایه‌های انقلابی تشیع که در عمق وجدان جامعه ایرانی ریشه دوانده بود، به منظور استقلال ایران و تحقق بخشیدن به آرمان‌های اسلامی و دیدگاه‌های سیاسی تشیع با انفجاری از مجموعه نفرت‌های ۱۰ قرن نسبت به حکومت‌های ستمگر اهل تسنن که بر روی هم انباشته شده بود، نظام سیاسی شیعی خود را بر اعماق روح و وجدان اندیشه توده‌ها بنا کردند و تشیع در قالب نظام سیاسی مقتدر «صفویه» توانست در مقابل جبهه نیرومند اکثریت عظیم تسنن و امپراطوری عثمانی با صلابت، استقلال خود را حفظ نماید و روابط به ظاهر حسنه علمای تشیع با پادشاهان صفوی از این واقعیت نشأت می‌گرفت که آنان وجود یک قدرت سیاسی و دولت باکفایتی را برای حفظ میراث تشیع و پاسداری از ایران شیعه و جلوگیری از تهاجم تسننی که ثواب شیعه کشتن را برتر از هر عبادت می‌شمرد، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند.[۸]

دولت صفویه با تمام ضعف‌هایش مروج شعائر مذهب بود و اهل تسنن نیز عموماً تحت فشار نبودند و نسبت به مسیحیان، یهودیان و زردشتیان نیز روش مدارا اعمال می‌شد، در حالی که اکثر کشورهای غربی حتی با آزادی نسبی ادیان،‌ بیگانه بودند.[۹]

رونق کشاورزی، رشد اقتصادی و رفاه نسبی عمومی، رضایت طبقه متوسط را نسبت به سیاست اقتصادی دولت صفویه جلب نمود و بیشتر شاهان صفوی را از حمایت مردمی برخوردار کرده بود. توسعه فرهنگی، گسترش مراکز علمی و حمایت همه‌جانبه از علما و مؤلفان از برجسته‌ترین امتیازات دوران صفویه است و ابتکار بهره‌گیری از هنر و صنعت و معماری در خدمت فرهنگ و معارف اسلامی از خصوصیات دیگر این دوره است.

ایجاد تحول در سیستم سیاسی و اداری حکومت و وجود زمینه برای ایفای نقش بیشتری، برای علما در امور سیاسی، قضایی، فرهنگی از دیگر خصوصیات این دوره است.[۱۰] بازگرداندن استقلال و هویت‌های شیعی و رهایی از بیگانه‌پرستی و حمایت کامل از موجودیت دین موجب می گردید که علمای شیعه بر مشروعیت قدرت سیاسی پاشاهان صفویه صحه بگذارند.[۱۱]

پس از «صفویه»، «افشاریه» و «زندیه» روی کار آمدند. آن‌ها نیز در تقویت تشیع کوشیدند. نادرشاه افشار در جهت تقریب بین شیعه و اهل سنت گام‌هایی برداشت و نظریات ویژه‌ای را در این زمینه مطرح نمود.[۱۲] با پیروزی «کریم‌خان زند» در سال (۱۱۶۴ هـ) مایه‌های مذهبی و مردمی رو به افزایش نهاد و روحانیون از حکومت «کریم‌خان» حمایت کردند.

دولتهای شیعه در دوره معاصر

هجوم استعمار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی غرب به جهان اسلام در بیداری مشرق زمین نقش آگاه کننده داشت و به نهضت‌های اسلامی سرعت و عمق بیشتری بخشد. استبداد داخلی نیز در کشورهای اسلامی نقش قابل توجهی در ملموس‌تر شدن دردها و رو آمدن مشکلات و مردمی شدن مبارزات داشت.

با پیوندی که بین نهضت‌های اسلامی در سراسر جهان اسلام در یک قرن اخیر وجود دارد،[۱۳] سرانجام همه آن‌ها به یک حرکت انقلابی در نیمه دوم قرن سیزدهم هجری قمری تبدیل شده و مناطق وسیعی از جهان اسلام، زیر پوشش این موج عظیم بیداری و مبارزه قرار گرفت و کشورهائی چون «مصر»، «سوریه»، «لبنان»، «عراق»، «ترکیه»، «افغانستان»، «پاکستان»، «الجزایر»، «تونس»، «مراکش»، «حجاز»، «اندونزی»، «هندوستان» و «ایران» را دربرگرفت و مفهوم جدیدی از اندیشه‌های سیاسی و مبانی عدالت اجتماعی اسلام را به دنبال چند قرن رکود و ستم و تسلیم، مطرح نمود.[۱۴]

در اکثر کشورهای اسلامی خصلت مردمی بودن روحانیت، رسالت رهبری حرکت‌ها و جنبش‌ها را در یکصد سال اخیر بر دوش رهبران دینی نهاد و نهضت اسلامی امام خمینی، اوج کلیه جنبش های اسلامی تاریخ اسلام و تشیع به شمار می‌رود و همه آرمان‌های انقلابی نهضت‌های اسلامی در سراسر جهان در این نهضت تبلور یافت.

در طلیعه قرن پانزدهم هجری و پس از مبارزه طولانی با استبداد داخلی و استعمار فرهنگی،‌ سیاسی و اقتصادی خارجی، یک حکومت اسلامی تمام عیار بر اساس نظریه مترقی «ولایت فقیه» ـ با تدارک کلیه نقاط ضعف انقلاب‌های گذشته در مبارزه بی‌امان با استبداد و استعمار ـ در ایران شیعه‌نشین به وجود آمد و آثار و برکات معنوی و مادی این انقلاب به شرق و غرب جهان اسلام گسترش پیدا کرد و چون خاری در چشم دشمنان اسلام از تمام نهضت‌های اسلامی در جهان حمایت نموده و مایه امیدواری و عاملی بزرگ در پیروزی این نهضت‌ها به شمار می رود.

این نهضت، جهان را به عصری جدید وارد نموده و تمام ابرقدرت‌ها نیز برای مبارزه با مذهب شیعه اثنی عشری بسیج شده‌اند، در حالی که مبانی و نظرات شیعه به سرعت در تمام جهان اسلام و در شرق و غرب جهان رو به گسترش می‌باشد.

با نگاهی سریع و مروری اجمالی بر «وصیت نامه سیاسی، الهی» مرحوم امام خمینی و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تاریخ پرفروغ این انقلاب تا تشکیل دولت و رهایی از توطئه‌های پی در پی ‌این تبلور را به خوبی می‌توانیم از نزدیک لمس نمائیم.[۱۵]

پانویس

  1. در قرن‌های اول و دوم هجری، قیام‌های: توابین، مختار، زید بن علی فرزند امام سجاد علیه‌السلام، ابراهیم بن عبدالله بن حسن، عیسی فرزند زید بن علی و محمد بن ابراهیم حسنی در مناطق مختلف عراق بوده است.
  2. قیام امام حسین علیه‌السلام و قیام اهل مدینه پس از شهادت آن حضرت و قیام محمد بن عبدالله بن حسن و قیام حسین بن علی «صاحب فخ» در حجاز بوده است، قیام یحیی فرزند زید بن علی نیز در گرگان و قیام محمد بن قاسم در خراسان بوده است. ابوالفرج اصفهانی، مورخ مشهور جهان اسلام تا سال (۳۱۳ هـ) شهادت تعداد ۲۱۸ نفر از فرزندان «حضرت علی علیه‌السلام» را به ثبت رسانده و گفته است که در اطراف یمن و محدوده طبرستان، گروهی از این تبار به قیام‌های پیروزمند و یا شکست‌خورده‌ای دست زده‌اند که از آن ماجراها اطلاعی در دست نیست. به کتاب «انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن»، ص ۱۴۵ مراجعه شود.
  3. ادریسیان در مغرب، علویان در طبرستان، آل بویه در عراق و ایران، فاطمیان در مصر و شمال آفریقا، حمدانیان و بنی‌مرادس و بنی‌عمار در شامات.
  4. به تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، تألیف آدام متز، جلدهای ۱ و ۲ مراجعه شود.
  5. انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص ۱۸۶.
  6. البدایه والنهایه، ابن کثیر، ج ۱۳، ص ۳۰۲؛ تاریخ الاسلام السیاسی، ج ۴، ص ۱۶۱.
  7. انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص ۱۸۸ـ۱۹۰.
  8. همان: ص ۲۲۷، به نقل از: اسناد و نامه‌های تاریخی و اجتماعی دوران صفوی، ثابتیان، ص ۲۳۱؛ تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز: ۵۱۱.
  9. ر.ک: به تاریخ ایران، ترجمه کریم کشاورز: ۵۲۲.
  10. ر.ک: «علامه مجلسی»، «حسن طارمی»، «انتشارات طرح نو»، حجت الاسلام طارمی در کتاب «علامه مجلسی» با استفاده از ابزار علمی روز، به تبیین علت و چرایی همکاری امثال علامه مجلسی و شیخ بهائی، با حکومت صفویان پرداخته و نقش این بزرگان و علمای تشیع را در قوام فرهنگی این سلسله بازشناسانده است. نویسنده، در این کتاب با استناد به آمار و کتب تاریخ، اشتباهات دکتر شریعتی و مستشرق خائن به آرمان اسلام و تشیع؛ یعنی «ادوار براون» را پاسخ داده است.
  11. ر.ک: همان.
  12. ر.ک: «نادرشاه و مسأله تقریب» (مقاله)، «رسول جعفریان»، «کیهان اندیشه»، شماره ۶۲ (مهر و آبان ۱۳۷۴).
  13. این پیوند را بسیاری از مورخان به «سید جمال الدین اسدآبادی» نسبت داده،‌ هر چند که غیر از او از دانشمندان بزرگوار شیعه مواضع بسیار ارزنده‌ای در این زمینه داشته‌اند. ر.ک: انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص ۲۳۸ـ۲۴۳.
  14. انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ص ۲۴۱.
  15. ر.ک: وصیت نامه سیاسی-الهی، امام خمینی رحمه‌الله علیه.

منابع

  • تاریخ عصر غیبت، ص ۲۲؛ نویسنده: سید مسعود پورسیدآقایی.