دعای ۵۲ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۵۲ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم

اصرار در خواهش از خدا؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی الْإِلْحَاحِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى:

یا اللَّهُ الَّذِی‏ لا یخْفى‏ عَلَیهِ شَی‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ، وَ کیفَ یخْفَى عَلَیک -یا إِلَهِی- مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ، وَ کیفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ، أَوْ کیفَ یغِیبُ عَنْک مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ، أَوْ کیفَ یسْتَطِیعُ أَنْ یهْرُبَ مِنْک مَنْ لَا حَیاةَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِک، أَوْ کیفَ ینْجُو مِنْک مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غیرِ مُلْکک.

سُبْحَانَک! أَخْشَى خَلْقِک لَک أَعْلَمُهُمْ بِک، وَ أَخْضَعُهُمْ لَک أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِک، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیک مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یعْبُدُ غَیرَک.

سُبْحَانَک! لَا ینْقُصُ سُلْطَانَک مَنْ أَشْرَک بِک، وَ کذَّبَ رُسُلَک، وَ لَیسَ یسْتَطِیعُ مَنْ کرِهَ قَضَاءَک أَنْ یرُدَّ أَمْرَک، وَ لَا یمْتَنِعُ مِنْک مَنْ کذَّبَ بِقُدْرَتِک، وَ لَا یفُوتُک مَنْ عَبَدَ غَیرَک، وَ لَا یعَمَّرُ فِی الدُّنْیا مَنْ کرِهَ لِقَاءَک.

سُبْحَانَک! مَا أَعْظَمَ شَأْنَک، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَک، وَ أَشَدَّ قُوَّتَک، وَ أَنْفَذَ أَمْرَک!

سُبْحَانَک! قَضَیتَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِک الْمَوْتَ: مَنْ وَحَّدَک وَ مَنْ کفَرَ بِک، وَ کلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتِ، وَ کلٌّ صَائِرٌ إِلَیک، فَتَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَک لَا شَرِیک لَک.

آمَنْتُ بِک، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَک، وَ قَبِلْتُ کتَابَک، وَ کفَرْتُ بِکلِّ مَعْبُودٍ غَیرِک، وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاک.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا در پافشاری در خواهش از خدا:

ای خدایی که در آسمان و زمین چیزی بر تو پوشیده نیست، و چگونه‌ای خدای من بر تو پوشیده باشد آنچه تو خود به وجود آورده‌ای؟ و چگونه شمار آنچه را خود ساخته‌ای نداشته باشی؟ یا چگونه از تو پوشیده باشد آنچه را تو تدبیرش می‌نمایی؟ یا چگونه قدرت دارد از تو فرار کند کسی که جز به روزیت زنده نیست؟ یا به چه صورت از تو نجات یابد آن که در غیر ملک تو راهی برایش نیست؟

پاکی تو، ترسنده‌ترین خلق تو در درگاهت داناترین آنهاست، و افتاده‌ترینشان عامل‌ترین آنان به فرمان حضرت توست، و پست‌ترین آنها در پیشگاهت آن است که تو روزیش را می‌دهی و او غیر تو را پرستش می‌نماید.

پاکی تو، هر کس برای وجود مبارکت شریکی پنداشته و به تکذیب پیامبرانت برخاسته در سلطنت کاستی نیاورد، و هر که حکمت را نپسندد قدرت ردّ فرمانت را ندارد، و هر که به انکار قدرتت برخیزد از دایره توان تو بیرون نیست، و هر که غیر تو را بپرستد از دست قدرتت بیرون نرود، و هر که لقای تو را ناپسند دارد در حیات دنیا جاوید نخواهد ماند.

پاکی تو، چه بزرگ است مرتبه‌ات! و قاهر است سلطنتت! و شدید است نیرویت! و نافذ است فرمانت!

پاکی تو، تمام آفریدگانت را محکوم به مرگ کرده‌ای: چه آن که اهل توحید بوده و چه آن که به کفر گرائیده، و همگی طعم مرگ را می‌چشند، و یکسره به سویت باز می‌گردند، پس پاک و والا و برتری، و خدایی جز تو نیست، تنهایی و شریکی برای تو وجود ندارد،

به تو گرویدم، و فرستادگانت را تصدیق کردم، و کتابت (قرآن) را پذیرفتم، و به هر معبودی جز تو کافر شدم، و از هر که غیر تو را عبادت کرده بیزارم.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

اصرار در درخواست از خداى تعالى:

«یا أَللَّهُ الَّذِی لاَ یخْفَى عَلَیهِ شَیءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لاَ فِی السَّمَاءِ وَ کیفَ یخْفَى عَلَیک ـ یا إِلَهِی ـ مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ

وَ کیفَ لاَ تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ أَوْ کیفَ یغِیبُ عَنْک مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ

أَوْ کیفَ یسْتَطِیعُ أَنْ یهْرُبَ مِنْک مَنْ لاَ حَیاةَ لَهُ إِلاَّ بِرِزْقِک

أَوْ کیفَ ینْجُو مِنْک مَنْ لاَ مَذْهَبَ لَهُ فِی غَیرِ مُلْکک

سُبْحَانَک أَخْشَى خَلْقِک لَک أَعْلَمُهُمْ بِک وَ أَخْضَعُهُمْ لَک أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِک وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیک مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یعْبُدُ غَیرَک

سُبْحَانَک لاَ ینْقُصُ سُلْطَانَک مَنْ أَشْرَک بِک وَ کذَّبَ رُسُلَک وَ لَیسَ یسْتَطِیعُ مَنْ کرِهَ قَضَاءَک أَنْ یرُدَّ أَمْرَک

وَ لاَ یمْتَنِعُ مِنْک مَنْ کذَّبَ بِقُدْرَتِک وَ لاَ یفُوتُک مَنْ عَبَدَ غَیرَک وَ لاَ یعَمَّرُ فِی الدُّنْیا مَنْ کرِهَ لِقَاءَک

سُبْحَانَک مَا أَعْظَمَ شَأْنَک وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَک وَ أَشَدَّ قُوَّتَک وَ أَنْفَذَ أَمْرَک

سُبْحَانَک قَضَیتَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِک الْمَوْتَ مَنْ وَحَّدَک وَ مَنْ کفَرَ بِک وَ کلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتِ

وَ کلٌّ صَائِرٌ إِلَیک فَتَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ وَحْدَک لاَ شَرِیک لَک

آمَنْتُ بِک وَ صَدَّقْتُ رُسُلَک وَ قَبِلْتُ کتَابَک وَ کفَرْتُ بِکلِّ مَعْبُود غَیرِک وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاک»:

مناجات عاشق و معشوق:

اى خدایى که چیزى در زمین و آسمان بر تو پوشیده نیست، و چگونه پوشیده شود بر تو اى خداى من آنچه تو خود آفریده اى؟(۱)، چگونه آمار آنچه را خود ساخته اى نداشته باشى؟ یا چگونه از تو غایب شود آنچه تو رو به راه مى کنى؟ یا چگونه مى تواند بگریزد از تو کسى که جز به روزیت زنده نیست؟ یا چگونه از تو نجات یابد آن که در غیر ملک تو راهى ندارد؟ (آرى اى محبوب من دانش و علمت بر تمام ظاهر و باطن هستى، و بر غیب و شهود، و بر ملک و ملکوت محیط است و همه در این دانش محاط، شماره موجودات و اجزاء و عناصر عالم هستى به هر شکلى که هست برایت معلوم، و همه چیز با همه هویتش در پیشگاه مبارکت حاضر است).

«وَ اِنْ کلُّ جَمیعٌ لَدَینا مُحْضَرُونَ»:(۲)

و هیچکس نیست جز آنکه همگى در نزد ما حاضرند.

تو منزّهى، توسنده ترین خلق تو در پیشگاهت داناترین آنهاست (و چرا چنین نباشد که هر چه معرفت انسان از طریق قرآن و اهل بیت و معارف الهیه به حضرتش بیشتر شود خشیتش از مقام ربوبى بیشتر خواهد شد.

«اِنَّما یخْشَى اللهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»:(۳)

و از میان اصناف بندگان تنها مردم دانشمند و با معرفت خدا ترسند.

ترسى که محصول بصیرت به عظمت حضرت محبوب است و باعث طاعت و بندگى و خوددارى از گناه و معصیت).

الهى افتاده ترین و خاضع ترین بندگان عمل کنندگان به فرمانت هستند (و چرا چنین نباشد، که تکبر در برابر حق مانع قبول فرمان حق و باعث سرباز زدن از طاعت و بندگى است و آن محصول جهل و غفلت یا غرور و خودبینى است و هماهنگى و همراهى با ابلیس رجیم و شیطان ملعون، ولى خضوع در برابر دوست از اخلاق ملکوتیان و محصول نور قلب و ایمان به حضرت معبود است، که آدمى را به مدار طاعت مى برد و پیشانى وى را به خاک بندگى مى رساند و از این طریق بنده خاضع را به تأمین سعادت دنیا و آخرت وامى دارد).

الهى پست ترین و خوارترین و بیچاره ترین مردم در نظرت آن است که تو روزیش دهى و غیر تو را پرستش کند!

راستى چه قبیح و زشت است اى محبوب من که نطفه انسان را تو در صلب پدر وجود دهى، و او را در رحم مادر رشد دهى، و پس از نه ماه پرستارى از او در خانه دنیا جایش دهى، و نعمت بى شماره در اختیارش گذارى، و به احسن صورتش بیارائى، و سفره عنایت بیش از نیاز او براى وى بگسترانى، آن وقت به جاى عبادت و بندگى در برابر حضرت تو روى به بت جاندار و بیجان کند، و سر مذلّت در برابر ذلیل تر از خود به خاک بندگى نهد! آه آه این چه پستى است که روزى تو را خورند و به مخالفت با تو به عبادت غیر بپردازند؟ این بى خبران بى خبر چه نقص و کاستى در سلطنت مى توانند ایجاد کنند؟ اى محبوب من.:

گر جمله کائنات کافر گردند *** بر دامن کبریات ننشیند گرد

منزهى تو، هر که برایت شریکى پنداشته، و پیامبرانت را با آن همه معجزات و حقایق و کمکى که از وحى داشتند تکذیب نموده، کاستى اى در سلطنت نیاورد، و هر که بر اثر جهل و غفلت و غرور و مستى حکم تو را نپسندد نمى تواند فرمانت را رد کند (که خاک را چه نسبت با ربّ الارباب، و ضعیف و ناتوان و خوار و ذلیل و فقیر و پست را چه نسبت با غنى و حکیم و قدیر و علیم و قاهر و قادر و غالب و عزیز؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ در شرح دعاى پنجاهم به مسئله احاطه علمى حق بر موجودات و اینکه ذرّه اى در تمام عالم هستى از حضرتش پوشیده نیست، به اندازه لازم اشاره شد.

۲ ـ یس، ۳۲.

۳ ـ فاطر، ۲۸.

اینان نمى دانند که در برابر تو عدم محضند، و جز فقر و ندارى چیزى در اختیارشان نیست، اگر به حقیقت خود واقف بودند در توحید لنگى نداشتند، و اگر اندکى معرفت داشتند به تکذیب بهترین انسانها که فرستادگان تو براى هدایتند برنمى خاستند، و حُکمت را با کمال خضوع و تواضع گردن مى نهادند).

الهى هر که قدرتت را انکار نماید از توانت بیرون نیست، و هر که غیر تو را پرستد از تو بدر نرود، و هر بدبختى که لقاى تو را خوش ندارد در دنیا جاوید نماند.

منزّهى تو، چه عظیم است مرتبه ات! و قاهر است پادشاهیت! و سخت است نیرویت! و نافذ است فرمانت!

منزّهى تو، همه آفریدگانت را محکوم به مرگ کرده اى، چه آن که موحّد بوده، چه آن که کافر گشته، همگى چشنده شربت مرگند، و یکسره به سوى تو بازگردانده اند.

پس والا و برترى و خدایى جز تو نیست، که تنهایى و شریک ندارى، به تو ایمان آوردم، و پیغمبرانت را تصدیق کردم، و کتابت را پذیرفتم، و به هر معبودى جز تو کافر شدم، و از هر کس که غیر تو را پرستیده بیزارم.