دعای ۴۳ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۴۳ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم

دعا هنگام دیدن هلال ماه نو؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا نَظَرَ إِلَى الْهِلَالِ:

أَیهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ، الدَّائِبُ السَّرِیعُ، الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ، الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَک التَّدْبِیرِ.

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِک الظُّلَمَ، وَ أَوْضَحَ بِک الْبُهَمَ، وَ جَعَلَک آیةً مِنْ آیاتِ مُلْکهِ، وَ عَلَامَةً مِنْ عَلَامَاتِ‏ سُلْطَانِهِ، وَ امْتَهَنَک بِالزِّیادَةِ وَ النُّقْصَانِ، وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ، وَ الْإِنَارَةِ وَ الْکسُوفِ، فِی کلِّ ذَلِک أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ، وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ؛

سُبْحَانَهُ مَا أَعْجَبَ مَا دَبَّرَ فِی أَمْرِک! وَ أَلْطَفَ مَا صَنَعَ فِی شَأْنِک! جَعَلَک مِفْتَاحَ شَهْرٍ حَادِثٍ لِأَمْرٍ حَادِثٍ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعای آن حضرت هنگامی که به ماه نو نگاه می‌کرد:

ای آفریده مطیع،‌ ای رونده کوشا و شتابان،‌ ای رفت و آمد کننده در منازل معین شده،‌ ای متصرف در چرخ گردان تدبیر،

ایمان آوردم به آن کس که به سبب تو تاریکی‌ها را روشن کرد، و آنچه را که به سختی می‌توان یافت آشکار فرمود، و تو را علامتی از علائم چیرگی و استیلای خود، و نشانی از نشانه‌های قدرت خویش قرار داد، و تو را گاهی به نقص و گاهی به کمال، و وقتی به طلوع و زمانی به غروب، و حالتی پر نور و حالتی گرفته مسخر خویش نمود، در تمام این حالات فرمانبردار اویی، و به سوی اراده‌اش شتابانی،

منزه است او، چه عجیب است تدبیری که در حق تو به کار برده، و چه دقیق است آنچه درباره تو انجام داده، تو را کلید ماهی نو برای برنامه‌ای نو ساخته.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

دعاى چهل و سوم:

به هنگام نگاه به هلال

«أَیهَا الْخَلْقُ الْمُطِیعُ الدَّائِبُ السَّرِیعُ الْمُتَرَدِّدُ فِی مَنَازِلِ التَّقْدِیرِ الْمُتَصَرِّفُ فِی فَلَک التَّدْبِیرِ

آمَنْتُ بِمَنْ نَوَّرَ بِک الظُّلَمَ وَ أَوْضَحَ بِک الْبُهَمَ وَ جَعَلَک آیةً مِنْ آیاتِ مُلْکهِ وَ عَلاَمَةً مِنْ عَلاَمَاتِ سُلْطَانِهِ

وَ امْتَهَنَک بِالزِّیادَةِ وَ النُّقْصَانِ وَ الطُّلُوعِ وَ الْأُفُولِ وَ الْإِنَارَةِ وَ الْکسُوفِ فِی کلِّ ذَلِک أَنْتَ لَهُ مُطِیعٌ وَ إِلَى إِرَادَتِهِ سَرِیعٌ»:

"اى آفریده فرمانبردار، اى دونده سریع، و اى رفت و آمد کننده در گذرگاه تقدیر، و اى چرخنده در فلک تدبیر.

به آن وجود مقدسى که به وسیله تو تاریکیها را روشن نموده، و آنچه را که در تاریکى دیدنى نیست در پرتوت آشکار ساخت، و تو را نشانى از نشانهاى فرمانروائى و علامتى از علامات قدرت خویش قرار داد، و تو را گاهى به نقص و گاهى به کمال، زمانى به طلوع و زمانى به غروب، و حالتى درخشان و حالتى گرفته مسخر خویش نمود ایمان دارم; تو در همه این احوال مطیع وى و شتابان به اراده اش مى باشى".

ماه پر فروغ:

ماه از جالب ترین و زیباترین اختران آسمان است.در پرتو فروغش ظلمت شب را مى زداید، با شکل گیرى هاى مختلفش صفحه زیباى آسمان را زیباتر مى کند، چون به صورت هلال خودنمائى کند ورود ماه جدید را خبر مى دهد، و زمانى که رخساره پنهان مى نماید و به محاق مى رود پایان یافتن ماه را اطلاع مى دهد.

بى خبران از توحید، در ادوارى از تاریخ آن را مى پرستیدند، و جاهلان از حقایق این اختر زیبا را به طور مستقل در سرنوشت حیات مؤثر مى دانستند.

قرآن و روایات و دعاها بر تمام آن عقاید خط باطل کشید، ماه را مخلوقى از مخلوقات و آیه اى از آیات و نشانه اى از نشانه هاى قدرت محبوب دانست، و آن را به عنوان نعمت حق و اینکه این نعمت شکر دارد به مردم معرفى نمود.

قرآن مجید هلال ماه و شکل هاى دیگر آن را به عنوان مقیاس طبیعى براى شناخت اوقات و تنظیم امور، و مسائل عبادى معرفى کرد، آنجا که فرمود:

«یسْئَلُونَک عَنِ الاَهِلَّةِ قُلْ هِىَ مَواقیتُ لِلنّاسِ وَ الْحَجِّ...»(۱)

درباره هلالهاى ماه از تو پرسش مى کنند، بگو: آنها بیان اوقات (تقویم طبیعى) براى (نظام زندگى) مردم و (تعیین وقت) حج است.

طلوع ماه در ابتداى ماهها به صورت هلال و سپس تغییر تدریجى آن، در انجام عبادات و وظائف دینى و همچنین نظام زندگى مادى آثار فراوانى دارد، زیرا همه مى توانند به آسانى امور تجارى و قراردادهاى خود را تنظیم کنند و وقت وعده و پیمانهاى خود را تعیین نمایند، و نیز روزه داشتن و انجام عبادت بزرگ حج موقع خاصى دارد که بهترین راه براى تعیین آن همین هلال است، مردم با دیدن هلال همیشه مى توانند ابتدا و وسط و آخر ماهها را تشخیص دهند و کارهاى خویش را بر طبق آن تنظیم نمایند.

در حقیقت ماه یک "تقویم طبیعى" براى تمام افراد بشر محسوب مى شود، که عموم مردم اعم از باسواد و بى سواد، در هر نقطه اى از جهان که باشند مى توانند از این تقویم طبیعى استفاده کنند، نه تنها آغاز و وسط و آخر ماه را مى توان با آن شناخت بلکه با دقت روزهاى ماه را نیز مى توان تشخیص داد، و بدیهى است نظام زندگى اجتماعى بشر بدون تقویم یعنى یک وسیله دقیق و عمومى براى تعیین تاریخ امکان پذیر نیست، به همین دلیل خداوند بزرگ براى نظام زندگى این تقویم جهانى را در اختیار همگان قرار داده است.

یکى از امتیازات قوانین اسلام این است که دستورات آن معمولا بر طبق مقیاسهاى طبیعى قرار داده شده است، زیرا مقیاسهاى طبیعى وسیله اى است که در اختیار همگان قرار دارد و گذشت زمان اثرى بر آن نمى گذارد، به عکس مقیاس هاى غیرطبیعى که در اختیار همه نیست حتى در عصر ما هنوز همه مردم نتوانسته اند از مقیاس هاى جهانى استفاده کنند، لذا مى بینیم اسلام مقیاس را گاهى وجب، گاهى گام، و گاهى بند انگشتان، و گاهى طول قامت، و در مورد تعیین وقت: غروب آفتاب و طلوع فجر و گذشتن خورشید از نصف النهار، و رؤیت ماه قرار داده است.(۲)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ بقره، ۱۸۹.

۲ ـ "تفسیر نمونه"، ج۲، ص۶.

قرآن مجید گذشته از آیه قبل، بیست و هفت بار مسئله قمر را در آیات کریمه اش مطرح فرموده است.

گاهى ماه و خورشید را دو وسیله حساب در زندگى معرفى مى کند:

«فالِقِ الاِصْباحِ وَ جَعَلَ اللَّیلَ سَکناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً»:(۱)

او شکافنده صبح است و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است.

ممکن است منظور این باشد که گردش منظم و حرکت مرتب این دو کره آسمانى موجب مى شود که شما بتوانید برنامه هاى مختلف زندگى خود را تحت نظام و حساب درآورید.

بعضى احتمال داده اند که منظور این است که خود این دو کره آسمان تحت نظام و حساب برنامه است.

بنابراین در صورت اول اشاره به یکى از نعمت هاى الهى براى انسانهاست. و در صورت دوم اشاره به یکى از نشانه هاى توحید و دلایل اثبات وجود خداست، و ممکن است اشاره به هر دو معنا بوده باشد.

در هر صورت این موضوع بسیار جالب توجه است که میلیونها سال کره زمین به دور خورشید و ماه به دور زمین گردش مى کند و بر اثر آن قرص آفتاب در برابر برجهاى دوازده گانه فلکى در نظر ما زمینیان حرکت مى نماید، و قرص ماه با هلال منظم خود و تغییر تدریجى و نوسان مرتب ظاهر مى شود.

این گردش به قدرى حساب شده است که حتى لحظه اى پس و پیش نمى شود.

اگر طول مسیر زمین را به دور خورشید در نظر بگیریم که در یک مدار بیضى شکل که شعاع متوسط آن ۱۵۰ میلیون کیلومتر است مى گردد با آن نیروى عظیم جاذبه آفتاب، و همچنین کره ماه که در هر ماه مسیر دایره مانند خود را با شعاع متوسط ۳۸۴ هزار کیلومتر طى مى کند، و نیروى عظیم جاذبه زمین دائماً آن را به سوى خود مى کشد، آنگاه متوجه خواهیم شد که چه تعادل دقیقى در میان نیروى جاذبه این کرات از یک سو، و نیروى گریز از مرکز آنها از سوى دیگر برقرار شده است که در سیر منظم آنها لحظه اى وقفه یا کم و زیاد ایجاد نمى کند، و این ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بى انتها که هم طرح آن را بریزد و هم دقیقاً آن را اجرا کند، لذا در پایان آیه مى گوید، این اندازه گیرى خداوندى است که هم توانا است و دانا.(۲)

گاهى آن دو و ستارگان را تسخیر شده به امرش در رابطه با حیات و هستى عنوان مى فرماید:

«وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّرات بِاَمْرِهِ»:(۳)

و خورشید و ماه و ستارگان به امر او مسخّرند.

گاهى براى هر دو کره وقت معین و اجل مسمّى بیان مى فرماید، کنایه از اینکه هر دو مخلوقند و عقیده اى جز این نیست به این دو کوکب باطل است.

«وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کلٌّ یجْرى لاَِجَل مُسَمًّى»:(۴)

و او کسى است که خورشید و ماه را مسخر و فرمانبردار و خدمتگزار ساخت.

چه تسخیرى از این بالاتر که همه اینها سر بر فرمان او هستند، و مى سازند، بستر موجودات را گرم نگه مى دارند، موجودات زنده را پرورش مى دهند در دریاها جزر و مد مى سازند و خلاصه سرچشمه همه حرکتها و برکتها هستند.

ولى این نظام جهان ماده جاودانى و ابدى نیست و هر کدام از خورشید و ماه تا سرآمد مشخّصى که براى آنها تعیین شده است در مسیر خود به حرکت ادامه مى دهند.

گاهى هر دوى آنها و سایر موجودات را ساجد به پیشگاه مقدسش معرفى مى نماید:

«اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ یسْجُدُ لَهُ مَنْ فِى السَّمواتِ وَ مَنْ فِى الاَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوابُّ وَ کثیرٌ مِنَ النّاسِ...»(۵)

آیا ندیدى که سجده مى کنند براى خدا تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند و همچنین خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیارى از مردم...؟

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ انعام، ۹۶.

۲ ـ "تفسیر نمونه"ج۵، ص۳۶۱.

۳ ـ اعراف، ۵۴.

۴ ـ رعد، ۲.

۵ ـ حج، ۱۸.

گاهى هر دو را از نشانه هاى قدرت حق معرفى مى کند:

«وَ مِنْ آیاتِهِ اللَّیلُ وَ النَّهارُ وَ الشَّمْسُ و الْقَمَرُ»:(۱)

و از نشانه هاى او شب و روز و آفتاب و ماه است.

گاهى از خورشید به عنوان روشنائى و از ماه به عنوان نور یاد مى کند:

«هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً»:(۲)

او کسى است که خورشید را روشنائى و ماه را نور قرار داد.

و گاهى بى خبران را از پرستیدن خورشید و ماه منع مى کند و آنان را به پرستش خالق خورشید و قمر دعوت مى نماید:

«لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لا لِلْقَمَرِ وَ اسْجُدُوا للهِ الَّذى خَلَقَهُنَّ اِنْ کنْتُمْ اِیاهُ تَعْبُدُونَ»:(۳)

در پیشگاه خورشید و ماه سجده نبرید، اگر خدا پرستید براى خداوندى که خورشید و ماه را آفرید سجده کنید.

و گاهى به منازل ماه و رفت و برگشت آن که به اراده حث صورت مى گیرد اشاره مى فرماید:

«وَ الٌقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّى عادَ کالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ»:(۴)

و براى ماه منزلگاههائى قرار دادیم (و به هنگامى که این منازل را طى کرد) سرانجام به صورت شاخه کهنه خرما (قوس شکل و زرد رنگ) در مى آید.

"تفسیر نمونه" در توضیح این آیه شریفه مى گوید: منظور از منازل همان منزلگاههاى بیست و هشت گانه اى است که ماه قبل از محاق و تاریکى مطلق طى مى کند، زیرا هنگامى که ماه سى روز تمام باشد تا شب بیست و هشتم در آسمان قابل رؤیت است، ولى در این شب بیست و هشتم به صورت هلال بسیار باریک زردرنگ و کم نور و کم فروغ درمى آید و در دوشب باقیمانده قابل رؤیت نیست که آن را "محاق" مى نامند، البته در ماههائى که بیست و نه روز است تا شب بیست و هفتم معمولا ماه در آسمان و دو شب باقیمانده محاق است.

این منزلگاهها کاملا دقیق و حساب شده است به طورى که منجمان از صدها سال قبل مى توانند طبق محاسبات دقیقى که دارند آن را پیش بینى کنند.

این نظام عجیب به زندگى انسانها نظم مى بخشد یک تقویم طبیعى آسمانى است که با سوار و بى سواد توانائى خواندن آن را دارد، به طورى که اگر انسان کمى دقت و ممارست در وضع ماه در شبهاى مختلف کند مى تواند با نگاه کردن وضع آن دقیقاً و یا تقریباً بداند آن شب کدام شب از ماه است.

زیرا در آغاز ماه، نوکهاى هلال رو به طرف بالاست و تدریجاً بر حجم ماه افزوده مى شود تا هفتم که نیمى از دایره کامل ماه آشکار مى شود، و باز بر آن افزوده مى گردد تا چهاردهم که به صورت در کامل درمى آید.

از آن به بعد از سمت پائین ماه کم مى شود تا بیست و یکم که باز به صورت نیم دایره درمى آید، همچنین از آن کاسته مى شود تا شب بیست و هشتم که به صورت هلال ضعیف کمرنگى درمى آید که نوک هاى آن رو به طرف پائین است.

آرى زندگى انسانها را نظم تشکیل مى دهد و نظم بدون تعیین دقیق زمان امکان پذیر نیست، و خداوند این تقویم دقیق ماهانه و سالانه را در آسمان براى همین هدف قرار داده است. و از همینجا مفهوم تعبیر لطیف کالْعُرْجُونِ الْقَدیمِ روشن مى شود، زیرا عُرجون به طورى که غالب مفسران و ارباب لغت گفته اند آن قسمت از خوشه خرماست که به درخت اتصال دارد. توضیح اینکه: خرما به صورت خوشه بر درخت ظاهر مى شود، پایه این خوشه به صورت چوب قوسى شکل زردرنگى است که به درخت متصل است و نوک آن مانند جاروست و دانه هاى خرما همچون دانه هاى انگور به نخهاى آن متصلند، هنگامى که خوشه نخل را مى برند آن پایه قوسى شکل بر درخت باقى مى ماند که وقتى مى خشکد و پژمرده مى شود کاملا به هلال قبل از محاق مى ماند، زیرا همانگونه که هلال آخر ماه که در جانب مشرق آسمان نزدیک صبحگاهان ظاهر مى شود خمیده و پژمرده و زردرنگ و نوکهاى آن رو به پائین است، "عرجون قدیم" نیز همین گونه است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ ـ فصّلت، ۳۷.

۲ ـ یونس، ۵.

۳ ـ فصّلت، ۳۷ ـ سجده واجبه.

۴ ـ یس، ۳۹.

در حقیقت این شباهت در جهات مختلف ظاهر مى شود: از نظر هلالى بودن چوب خوشه خرما، از نظر زردرنگ بودن، از نظر پژمردگى، از نظر تمایل نوک قوس به طرف پائین، و از نظر قرار گرفتن در میان توده سبزرنگ آسمان تیره رنگ نیست و توصیف آن به "قدیم" اشاره به کهنگى آن است، زیرا هر قدر این شاخه ها کهنه تر مى شود باریکتر و پژمرده تر و زردرنگ تر مى شود و شباهت بیشترى به هلال آخر ماه پیدا مى کند، سبحان الله که در یک تعبیر کوتاه چه ظرافتها و چه زیبائیها شده است!

ماه در آئینه مسائل علمى:

ماه نزدیک ترین همسایه زمین است، فاصله آن از ما نزدیک به ۰۰۰،۳۸۴ کیلومتر است.

قطر ماه در حدود ۳۲۰۰ کیلومتر و وزن آن تقریباً یک هشتادم وزن زمین است.

وقتى که ماه تمام یا بدر است به بزرگى خورشید به نظر مى رسد، اما اجرام سماوى آن طورى که به نظر مى رسند نیستند، زیرا که فاصله شان از زمین خیلى زیاد است.

قطر خورشید تقریباً چهارصد برابر قطر ماه است اما چون در یکصد و پنجاه میلیون کیلومترى ما قرار دارد فقط به بزرگى ماه به نظر مى رسد.

ماه از تمام ستارگانى که شب مى بینیم درخشان تر است، با این همه نورى که ساطع مى کند از خودش نیست و گرمى فوق العاده اى هم مانند خورشید ندارد.

موجب درخشندگى ماه آن است که قسمتى از نورى را که از خورشید مى گیرد منعکس مى سازد.

اگر ممکن بود با هواپیمائى در فضا سفر کنید پنجاه روزه به ماه مى رسیدید اما هواپیما در جو نمى تواند پرواز کند نه در خلأ.

قطر جو زمین چند صد کیلومتر بیشتر نیست و بعد از جوّ فاصله زمین تا ماه خالى از هواست، فقط یک موشک فضانورد که با سرعت بیش از یازده کیلومتر در ثانیه از زمین حرکت کند ممکن است به ماه واصل شود، این سرعت زیاد براى آن است که جاذبه زمین به روى کشتى فضانورد اثر نکند و آن را به زمین بازنگرداند.

سطح ماه:

وقتى که بدون دوربین به ماه نگاه مى کنیم قسمت هاى تیره و روشن به چشم مى خورد، با دوربین هاى نجومى قسمت هاى تیره مسطح و قسمت هاى روشن برجسته به نظر مى رسند.

عکس هائى که با بزرگ ترین تلسکوپها گرفته شده اند نشان مى دهند که قسمت هاى تیره صحراهائى وسیع هستند که کوهستانهائى آنها را احاطه کرده اند، بعضى از این کوهستانها به شکل سلسله جبالند، به این سلسله هاى کوهستانى نامهائى همانند آنچه در روى زمین متداول است داده اند.

بعضى کوهها به شکل قله واحدى قد برافراشته اند و ارتقاع بسیارى از آنها بین ۳۰۰ تا ۶۰۰ متر است و بلندى بعضى به هشت کیلومتر مى رسد.

هزاران فرورفتگى به نام "دهانه" سطح این کوکب را ملکوت کرده اند، این دهانه ها که با تلسکوپ هاى بزرگ در کمال وضوح دیده مى شوند شبیه به دهانه هاى آتشفشانهاى زمین هستند و معلوم نیست که این فرورفتگى هاى عظیم چگونه در سطح ماه به وجود آمده اند.

قطر بعضى از دهانه ها از هفتصد تا هشتصد هزار تجاوز نمى کند ولى قطر بعضى دیگر به چند کیلومتر مى رسد، دهانه یکى از آنها از یکى از شهرستانهاى ما بزرگتر است.

ماه کره مفلوکى است نه آب دارد و نه هوا، نه گیاه بر روى آن است و نه جانور، چون هوا ندارد، صدا هم ممکن نیست شنیده شود.

نیروى جاذبه در کره ماه:

فرض کنید که در کره ماه هستید و به طرف نقطه اى که در یک مترى شماست جستن مى کنید، با کمال تعجب خواهید دید که شش متر آن طرف نقطه اى که بوده اید فرود مى آئید.

اگر در کره زمین بتوانید ۵/۱ متر پرش در ارتفاع کنید در کره ماه خواهید توانست ۹ متر در ارتفاع بپرید.

اگر در روى زمین وزن شما شصت کیلو باشد در کره ماه فقط ده کیلو خواهد بود.

شک نیست که این امر در نظر شما عجیب مى نماید و مى خواهید سبب آن را بدانید. وقتى که شما در روى زمین جستن کنید زمین شما را به سوى خود مى کشد، این نیروى کشش را جاذبه زمین مى گویند، چون ماه از زمین خیلى کوچکتر و خیلى سبکتر است، قوه جاذبه آن خیلى کمتر است یعنى در حدود یک ششم جاذبه زمین است.

حرکات ماه:

ماه با سرعتى نزدیک به سه هزار و دویست کیلومتر در ساعت به دور زمین مى چرخد، مسیر حقیقى آن به دور زمین شکلى خیلى نزدیک به دایره است که در فاصله ۰۰۰،۳۸۴ کیلومترى زمین قرار دارد، پس قطر دایره اى که مسیر ماه را تشکیل مى دهد دو برابر ۰۰۰،۳۸۴ کیلومتر است.

ماه یک دور کامل زمین را در مدت ۲/۱ ۲۹ روز طى مى کند. ما همیشه یک روى ماه را مى بینیم و هیچ کس اطلاعى از روى دیگر آن ندارد، تصور نکنید که ماه حرکت وضعى ندارد، این کوکب هم به دور محور خود مى چرخد اما مدت حرکت وضعى آن درست مساوى است با مدت حرکت انتقالیش یعنى بیست و نه و نیم روز، پس ماه همیشه یک طرف خود را روبه روى ما نگاه مى دارد و با سرعتى مى چرخد که براى اینکه همیشه یک طرف ماه به سوى ما باشد کافى است.

گاهى ماه به شکل هلالى درمى آید و زمانى به صورت قرصى تمام جلوه گر مى شود، بعضى اوقات هم به کلى از نظر غائب مى گردد چرا چنین است؟

دو امر موجب تغییر ظاهرى شکل ماه است: یکى آنکه ماه از خود نور ندارد و نورى را که از خورشید مى گیرد منعکس مى کند و به سوى ما مى فرستد، و دیگر آنکه ماه به دور زمین مى گردد.

ماه موجب جزر و مدّ است:

مردمى که در کنار دریا به سر مى برند هر روز شاهد بالا و پائین رفتن سطح دریا در موقع جزر و مد هستند، وقتى که آب دریا هر چه ممکن است جلوتر مى آید مى گوئیم که "مد" یا "آب بالا" است و وقتى که هر چه ممکن است دورتر و عقب تر مى رود "جزر" یا "آب پائین" است.

آیا هیچ به فکر افتاده اید که جزر و مد چگونه به وجود مى آیند؟ براى اینکه به این پرسش جواب دهیم باز باید از نیروئى که جاذبه نام دارد یاد کنیم، در جهان همه چیز یکدیگر را جذب مى کنند، نیروى کششى هم بین ماه و زمین وجود دارد.

آبى که در قسمتى از زمین که رو به روى ماه است قرار دارد بیشتر جذب مى شود و سبب مد مى گردد، آبى که در قسمتى که طرف مقابل قرار دارد از همه از ماه دورتر و کمتر تحت تأثیر جاذبه آن است، پس آب به آهستگى عقب مى رود و مدّى هم که در این قسمت از زمین تولید مى شود، در همین موقع در مناطقى که بینابین قسمت هاى مذکور است جزر به وجود مى آید.

نیروى جاذبه خورشید هم به پیدایش جزر و مد کمک مى کند، اما خورشید از زمین خیلى دورتر است تا ماه، پس تأثیر آن در روى آب دریاهاى ما خیلى کمتر است.

جزر و مد براى بشر فایده ها دارد، در بعضى جاها از انرژى آن براى به کارانداختن چرخ هاى آبى و ماشین ها استفاده مى شود.

کشتیبانان و ملوانان هم از آن کمک مى گیرند، کشتى هاى بزرگ اقیانوس پیما براى نزدیک شدن به اسکله احتیاج به لنگرگاههاى عمیق دارند، جزر و مد ریگ و لجن بسیارى از لنگرگاهها را به دریا مى برد و آنها را ژرف نگاه مى دارد به علاوه با جابجا کردن و به حرکت درآوردن آب مانع آن مى شود که آب لنگرگاه راکد و ناپاک شود.

روزى دوبار سواحل را مى شویند و بسیارى از کثافات را با خود به دریا مى برند و از جمه شدن آنها در کرانه ها جلوگیرى مى کنند.

جزر و مد به بسیارى از مردم که نان خود را از دریا به دست مى آورند کمک مى کند، زیرا که به هنگام جزر که قسمت بزرگى از ساحل از آب بیرون است جمع کردن حیوانات دریائى که مانند صدف محفضه هاى استخوانى دارند آسان تر است.

چون جزر و مد دائماً در حرکت است پیوسته شکل سواحل را تغییر مى دهد و به این نحو یکى از نیروهاى بزرگ را تشکیل مى دهد.

آخرین قسمت درباره ماه اینکه: وقتى زمین از بین ماه و خورشید مى گذرد به قسمى که خورشید و زمین ماه بر یک امتداد واقع شوند ماه مى گیرد یعنى زمین مانع رسیدن پرتوهاى خورشید به کره ماه مى شود و ماه تیره مى شود و ماه تیره و تار به نظر مى رسد، در این هنگام بر مردم مؤمن خواندن نماز آیات و سجده بردن در پیشگاه خالق ماه واجب مى گردد.

در فرازهاى بعدى دعا مسائلى ذکر شده که در دعاهاى گذشته تفسیر شده، به این خاطر نسبت به بقیه دعا به ترجمه اکتفا مى کنم.

"چه شگفت انگیز است تدبیرى که درباره توبه کار برده، و چه دقیق است آنچه درباره تو انجام داده، تو را کلید ماهى نو براى کارى نو ساخته.