دعای ۳۹ صحیفه سجادیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

موضوع دعا: طلب عفو و رحمت

تقسیمات: این دعا به چهار بخش تقسیم شده است.

عبارت آغاز دعا در صحیفه سجادیه:

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ فِی طَلَبِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ:
از دعاهاى آن حضرت است در‌ طلب عفو و‌ رحمت الهى:

متن و ترجمه دعا:

ترجمه دعا از ترجمه صحیفه حسین انصاریان گرفته شده. برای مشاهده سایر ترجمه های دعا و شرح های آن به لینک قرار داده شده در ذیل هر بخش مراجعه کنید.

--بخش اول--

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْسِرْ شَهْوَتِي عَنْ كُلِّ مَحْرَمٍ، وَ ازْوِ حِرْصِي عَنْ كُلِّ مَأْثَمٍ، وَ امْنَعْنِي عَنْ أَذَى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ، وَ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ.
بار الها بر محمد و آلش درود فرست، و شهوتم را از هر حرامی درهم شکن، و میل شدید مرا از هر معصیتی بگردان، و مرا از آزار کردن هر مؤمن و مؤمنه و مسلم و مسلمه‌ای بازدار.
اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي، وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ، وَ أَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ.
الهی هر بنده‌ای که درباره من مرتکب کاری شده که بر او حرام کرده‌ای، یا آبروی مرا که به حفظ آن فرمانش دادی ریخته باشد، پس زیر بار ستم بر من مرده، یا در حال حیات بر عهده‌اش مانده، پس او را در ستمی که بر من روا داشته مورد مغفرت قرار ده، و در حقّی که از من ربوده او را عفو کن، و درباره آنچه با من کرده وی را سرزنش منما، و به خاطر اینکه مرا آزرده رسوایش مکن، و این گذشت سمیحانه مرا از آنان، و صدقه رایگان مرا بر آنان از پاکیزه‌ترین صدقات صدقه دهندگان و بالاترین صله‌های کسانی که به پیشگاهت تقرب می‌جویند قرار ده.
وَ عَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعَائِي لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّكَ.
و جزای مرا در برابر عفو من از ایشان، عفوت، و در برابر دعایم در حق آنان رحمتت قرار ده، تا هر کدام از ما به سبب فضل تو سعادتمند شده، و هر یک از ما به احسان تو رستگار گردیم.

--بخش دوم--

اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَدْرَكَهُ مِنِّي دَرَكٌ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِيَتِي أَذًى، أَوْ لَحِقَهُ بِي أَوْ بِسَبَبِي ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ، أَوْ سَبَقْتُهُ بِمَظْلِمَتِهِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَرْضِهِ عَنِّي مِنْ وُجْدِكَ، وَ أَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ
الهی و هر یک از بندگانت که از جانب من به او صدمه‌ای رسیده، یا از سوی من آزاری متوجه او شده، یا از من و یا به سبب من ستمی بر او رفته، پس حق او را پایمال کرده، یا به مظلمه‌اش بر او سبقت جستم، پس بر محمّد و آلش درود فرست، و او را به توانگری خود از من خشنود فرما، و حقّش را از نزد خود پرداخت کن،
ثُمَّ قِنِي مَا يُوجِبُ لَهُ حُكْمُكَ، وَ خَلِّصْنِي مِمَّا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ، فَإِنَّ قُوَّتِي لَا تَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِكَ، وَ إِنَّ طَاقَتِي لَا تَنْهَضُ بِسُخْطِكَ، فَإِنَّكَ إِنْ تُكَافِنِي بِالْحَقِّ تُهْلِكْنِي، وَ إِلَّا تَغَمَّدْنِي بِرَحْمَتِكَ تُوبِقْنِي.
آنگاه مرا از عقوبتی که به حکم تو مستحق آن شده‌ام حفظ فرما، و از کیفری که مقتضای عدل توست خلاص کن، زیرا توان و قدرت مرا طاقت عذاب تو نیست، و تاب و طاقت من تکافوی خشم تو را نمی‌کند، زیرا که اگر مرا بر پایه حق مکافات کنی هلاکم می‌نمایی، و اگر رحمتت را شامل حالم نکنی نابودم می‌سازی.

--بخش سوم--

اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْهِبُكَ -يَا إِلَهِي- مَا لَا يُنْقِصُكَ بَذْلُهُ، وَ أَسْتَحْمِلُكَ، مَا لَا يَبْهَظُكَ حَمْلُهُ؛
الهی، از تو چیزی را می‌خواهم -ای خدا من- که بخشش آن چیزی از تو کم نمی‌کند، و برداشتن باری را طلب می‌کنم که برداشتن آن بر تو گران نیست.
أَسْتَوْهِبُكَ -يَا إِلَهِي- نَفْسِيَ الَّتِي لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهَا مِنْ سُوءٍ، أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهَا إِلَى نَفْعٍ، وَ لَكِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتاً لِقُدْرَتِكَ عَلَى مِثْلِهَا، وَ احْتِجَاجاً بِهَا عَلَى شَكْلِهَا.
الهی از تو می‌خواهم که نفسم را به من ببخشی که آن را برای این خلق نکردی که به وسیله آن از شری دوری جویی، یا بدان وسیله خیری بدست آوری، ولی این نفس را آفریدی تا قدرتت را بر ایجاد نظیر آن نمودار سازی، و دلیل و حجت بر همانندش باشد.
وَ أَسْتَحْمِلُكَ مِنْ ذُنُوبِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ، وَ أَسْتَعِينُ بِكَ عَلَى مَا قَدْ فَدَحَنِي ثِقْلُهُ.
و من از تو می‌خواهم که گناهانم را که زیر سنگینی بارشان مانده‌ام از دوش من برداری، و از تو نسبت به آنچه سنگینی آن مرا به زانو درآورده یاری می‌طلبم.
فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ هَبْ لِنَفْسِي عَلَى ظُلْمِهَا نَفْسِي، وَ وَكِّلْ رَحْمَتَكَ بِاحْتِمَالِ إِصْرِي، فَكَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُكَ بِالْمُسِيئِينَ، وَ كَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُكَ الظَّالِمِينَ.
پس بر محمد و آلش درود فرست، و نفس مرا به جهت ستم بر خویش مورد بخشایش قرار ده، و رحمتت را به تحمل بار گران من بگمار، چه آنکه رحمتت فراوان به فریاد بدکرداران رسیده، و چه بسا که عفوت شامل ستمکاران شده.

--بخش چهارم--

فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْنِي أُسْوَةَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِكَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِينَ، وَ خَلَّصْتَهُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُجْرِمِينَ، فَأَصْبَحَ طَلِيقَ عَفْوِكَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِكَ، وَ عَتِيقَ صُنْعِكَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِكَ.
پس بر محمد و آلش درود فرست، و مرا سرمشق کسانی قرارده که آنان را به بخشایش خود از افتادنگاه‌های خطاکاران بلند داشته‌ای، و به توفیقت از ورطه‌های تبهکاران رهایی بخشیده‌ای، تا در سایه بخششت از اسارت خشم و غضبت آزاد شده، و به دست احسانت از بند عدلت رهایی یافته‌اند.
إِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِكَ -يَا إِلَهِي- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا يَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لَا يُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ
خداوندا اگر تو چنین معامله کنی، این لطف را در حق کسی روا داشته‌ای که استحقاق عقوبتت را منکر نیست، و خود را از سزاواری نکوهشت تبرئه نمی‌کند.
تَفْعَلْ ذَلِكَ -يَا إِلَهِي- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِي جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ
خداوندا این رفتار را با کسی می‌کنی که خوفش از تو از طمعش به تو بیشتر است، و نومیدیش از نجات از امید رهایی پابرجاتر است، نه اینکه نومیدیش از باب یأس از رحمت تو، یا طمعش از جهت مغرور بودن به کرم تو باشد، بلکه به علّت قلّت حسناتش در میان گناهانش، و سست بودن دلائلش در مورد وظائفی که بر عهده او بوده و از انجامش سرباز زده می‌باشد.
فَأَمَّا أَنْتَ -يَا إِلَهِي- فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِي لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِي مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ.
اما تو -ای پروردگار من- سزاواری که صدّیقان به تو مغرور نشوند، و گنهکاران از تو مأیوس نگردند، زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که فضلت را از احدی دریغ نمی‌کنی، و حق خود را به طور کامل از کسی دریافت نمی‌داری.
تَعَالَى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فِي جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
یاد تو از (یاد همه) یادشدگان برتر است، و نام‌هایت منزه از آن است که منسوبان بدان‌ها نامیده شوند، و نعمتت در میان تمام آفریدگان پخش و پراکنده است، پس سپاس تو راست بر تمام آنچه بیان شد‌ای پروردگار جهانیان.