دعای ۲۶ صحیفه سجادیه/ شرح‌ها و ترجمه‌ها (بخش اول)

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فهرست دعاهای صحیفه سجادیه

متن دعای ۲۶ صحیفه سجادیه

شرح و ترجمه دعا:

بخش اول - بخش دوم

دعا براى همسایگان ‌و‌ دوستان؛

وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ علیه‌السلام لِجِیرَانِهِ وَ أَوْلِیائِهِ إِذَا ذَکرَهُمْ:

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِی الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا، وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلَایتِک.

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِک، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِک فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِیادَةِ مَرِیضِهِمْ، وَ هِدَایةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِیرِهِمْ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ، وَ کتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ، وَ الْعَوْدِ عَلَیهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ، وَ إِعْطَاءِ مَا یجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ.

ترجمه‌ها

ترجمه انصاریان

دعا درباره همسایگان و دوستانش:

بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا در رابطه با رعایت حق همسایگان و دوستانم که به حق ما معرفت دارند، و با دشمنان ما در ستیزند به بهترین صورت یاری فرما،

و ایشان را برای بپاداشتن سنّت خود، و به‌کارگرفتن آداب نیکویت در ارفاق به ضعیفان، و برآوردن حاجت آنان و عیادت بیماران و هدایت راهجویان و خیرخواهی نسبت به مشورت‌کنندگان و دیدارنمودن از مسافران برگشته به وطن و پنهان‌داشتن راز مردم و پوشاندن عیوب خلق خدا و یاری‌دادن به ستمدیدگان و حُسن مواسات در مایحتاج زندگی با آنان و دریغ‌نورزیدن از پیشکش و بخشش فراوان و عطاکردن پیش از درخواست موفق فرما.

شرح‌ها

دیار عاشقان (انصاریان)

درباره همسایگان ودوستان:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وَ آلِهِ وَ تَوَلَّنِی فِی جِیرَانِی وَ مَوَالِی الْعَارِفِینَ بِحَقِّنَا وَ الْمُنَابِذِینَ لِأَعْدَائِنَا بِأَفْضَلِ وَلاَیتِک»:

"بار الها بر محّمد و آل محمّد درود فرست،و مرا در رعایت حقّ همسایگان ودوستانم که به حقّ ما عارفند(آنان که ما را از جانب تو امام معصوم مى دانند و جز ما را پس از پیامبر اسلام واجب الاطاعة نمى دانند)،و با دشمنان ما مخالفند، به بهترین صورت یارى فرما".

در جملات ملکوتى بالا رعایت حق دو طایفه آن هم به بهترین صورت از حضرت حق درخواست شده:

۱- همسایگان

۲- شیعیان

در این بخش از دعا با کمک و یارى حضرت محبوب تا جائى که ارزش و اهمیت این دو طایفه معلوم شود به آیات و روایات متوسل مى شوم و از حضرت او درخواست مى نمایم که همه ما را در نگاهداشت حرمت این دو طایفه موفق بدارد.

۱.ارزش و اهمیت حق همسایه

در معارف عالى اسلامى مى خوانیم که از هر طرف خانه انسان تا چهل خانه مصداق مفهوم همسایه اند، این معنى در روایتى در جلد اول تفسیر "نورالثقلین"صفحه ۴۸۰ آمده است.

سلسله برنامه هائى از حضرت حق و انبیا و امامان نسبت به همسایگان به مردم مؤمن سفارش کرده اند، که در صورت عمل به آن برنامه ها اولا ثواب عظیمى شامل حال انسان مى شود، که در صورت عمل به آن برنامه ها اولا ثواب عظیمى شامل حال انسان مى شود، ثانیاً محبت مردم نسبت به اسلام و مسلمانان جلب مى گردد، ثالثاً مشکلى یا مشکلاتى از همسایگان حل مى گردد و حل مشکل باعث خوشحالى یک خانواده را فراهم مى نماید و از این راه مشکل خود انسان در گردونه حل قرار گرفته و دعاى آدمى به علّت تأمین نیاز همسایه و کمک به او به استجابت نزدیک مى شود.

در آیه سى و ششم سوره نساء مى خوانیم:

«وَاعْبُدُوا اللّهَ وَلاَ تُشْرِکوا بِهِ شَیئاً وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً وَبِذِی الْقُرْبَى وَالْیتَامَى وَالْمساکینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکتْ أَیمَانُکمْ إِنَّ اللّهَ لاَ یحِبُّ مِن کانَ مُخْتَالاً فَخُوراً»:

و خدا را بپرستید، و هیچ چیز را شریک او قرار ندهید، و به پدر و مادر نیکى کنید و همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکنینان و همسایه نزدیک و همسایه دور و دوست و هم نشین و واماندگان در سفر، و آنهائى که مالک آنانهستید، زیرا خداوند کسى را که متکبّر و فخر فروش است(و از اداى حقوق دیگران سرباز زند)دوست نمى دارد.

در این آیه نسبت به حق خود که عبادت و اطاعت است و حق بندگان و آداب معاشرت ده فرمان بسیار مهم صادر کرده، در قسمت ششم و هفتم و هشتم درباره همسایگان نزدیک و همسایگان دور و معاشران و همنشینان سفارش فرموده که لازم است حق همسایگى همسایه ودوستى دوستان از جانب شما رعایت شود که این فرمان واجب الهى است.

در تفسیر"نمونه"در ذیل این آمده است: جالب توجه این که قرآن در آیه فروق علاوه بر ذکر همسایگان نزدیک تصریح به حق همسایگان دور کرده است، زیرا کلمه همسایه معمولا مفهوم محدودى دارد و تنها نزدیک را در بر مى گیرد، لذا براى توجه دادن به وسعت مفهوم آن از نظر اسلام راهى جز این نبوده که نامى از همسایگان دور نیز صریحاً برده شود.

و نیز ممکن است منظور از همسایگان دور، همسایگان غیر مسلمان باشد، زیرا حق همسایگى در اسلام منحصر به همسایگان مسلمان نیست و غیر مسلمانان را نیز شامل مى شود، مگر آنهائى که با مسلمانان سرجنگ داشته باشند.

سپس درباره کسانى که با انسان دوستى و مصاحبت دارند توصیه مى کند. ولى باید توجه داشت که "صاحب بالجنبت"معنائى وسیع تر از دوست و رفیق دارد، و در واقع هر کسى را که به نوعى با انسان نشست و برخاست داشده باشد در بر مى گیرد خواه دوست دائمى باشد یا یک دوست موقت، همانند کسى که در اثناء سفر با انسان همنشین مى گردد. و اگر مى بینیم درپاهر اى از روایات "صاحب بالجنب" به رفیق سفر:

رَفیقُک فِى السَّفَرِ،

و یا کسى که به امید نفعى سراغ انسان مى آید:

اَلْمُنَقَطِعُ اِلَیک یرْجُو نَفْعَک.

تفسیر شده منظور اختصاص به آنها نیست، بلکه بیان توسعه مفهوم این تعبیر است که همه این موارد را نیز در بر مى گیرد، و به این ترتیب آیه یک دستور جامع و کلى براى حسن معاشرت نسبت به تمام کسانى که با انسان ارتباط دارند مى باشد. اعم از دوستان واقعى، و همکاران، و همسفران، و مراجعان، و شاگردان، و مشاوران، و خدمتگزاران.

درنصایح لقمان حکیم آمده:

یا بُنَىَّ الْجارُ ثُمَّ الدارُ،یا بُنَىَّ الرَّفیقُ ثُمَّ الطَّریقُ:(۵۹۳)

اى پسرم اول همسایه سپس خانه، فرزندم ابتدا رفیق آن گاه طریق.

امام صادق علیه السلام مى فرماید: در کتاب امیرالمؤمنین علیه السلام خواندم که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نوشته اى بین مهاجر و انصار و هر کس از اهل مدینه که ملحق به آنها مى شد نوشت، که این جمله در آن نامه است

وَ اِنَّ الْجارَ کالنَّفْسِ غِیرَ مُضارَّ وَ لا آثِم، وَ حُرْمَةُ الْجارِ عَلَى الْجارِ کحُرْمَةِ اُمَّهِ وَ اَبیهِ:(۵۹۴)

همسایه به منزله خود توست، به اندازه خودت لازم است رعایت شود و از وى حفاظت به عمل آید، مگر همسایه اى که براى همسایه ضرر داشته باشد،و در حقّ همسایه آلوده به جرم و جنایت و خیانت گردد، و احترام و ارزش همسایه همانند احترام مادر و پدر انسان است.

حضرت صادق علیه السلام از پدرانش از امیر المؤمنین علیه السلام از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت مى کند که به رسول خدا گفته شد:

اَفِى الْمالِ حَقٌ سِوَى الزَّکاةِ؟ قالَ: نَعَمْ بِرُّ الرَّحِمِ اِذا اَدْبَرَتْ،وَصِلَةُ الْجار الْمُسْلِمِ،فَما آمَنَ بِى مَنْ باتَ شَبْعناً وَ جارُهُ الْمُسْلِمُ جایعٌ:(۵۹۵)

آیا در مال انسان غیر از زکات حقّى هست؟ فرمود: آرى،نیکى به قوم و خویش به آن هنگام که از انسان روى بر گرداند، و خوبى به همسایه مسلمان; به من ایمان نیاورده کسى که شب را سیر بخوابد و همسایه مسلمانش گرسنه باشد.

قالَ النَّبِىُّ صَلّى اللّه علیه و آله: لا یؤْمِنَ عَبْدٌ حَتّى یأْمَنَ جارُهُ بَوائِقَهُ:(۵۹۶)

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: عبد، مؤمن نیست مگر اینکه همسایه اش از مزاحمت او در امان باشد.

و نیز رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

مَنْ خانَ جارَهُ شِبْراً مِن الْارْضِ جَعَلَهَا اللّهُ طَوْقاً فِى عُنُقِهِ مِنْ تُخُوِم الْاَرْضینَ السَّابِعَةِ، یلْقَى اللّهُ یوْمَ الْقِیامَةِ مُطَوَّقاً اِلَّا اَنْ یتُوبَ وَ یرْجِعُ:(۵۹۷)

کسى که به اندازه یک وجب زمین به همسایه اش خیانت ورزد، آن یک وجب از خداوند از پوسته هفتم زمین حلقه گردن او کند، و بدین صورت خدا را در قیامت ملاقات نماید، مگر اینکه توبه کند و از ظلم به همسایه برگردد!

در قرآن مجید در سوره مبارکه واقعه از درختى نام مى برد به نام زقّوم،که شیره آن را به اهل جهنّم مى خورانند و این خوراک براى اهل جهنّم عذابى بسیار سخت است.

رسول خدا مى فرماید: گروهى از مردم آویزه شاخه هاى این درختند از جمله:

مَنْ کانَ جارُهُ مَریضاً فَتَرَک عِیادَتَهُ اسْتِخْفافاً بِحَقَّهِ فَقَدْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْهُ،وَ مَنْ ماتَ جارُهُ فَتَرَک تَشْییعَ جِنازَتِها تَهاوُناً فَقَدْ تَعَلَّقَ بِغُصْن مِنْهُ:(۵۹۸)

کسى که همسایه مریضش را محض سبک شمردن حقّ او عیادت نکند، و آن که به خاطر سبک انگاشتن جنازه همسایه به تشییعش نرود، هر دو از آویزه هاى شاخه هاى درخت زقومند!

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

مَنِ اطَّلَعَ فِى بَیتِ جارِهِ فَنَظَرَ اِلى عَوْرَةِ رِجُل اَوِ امْرأَة اَوْ شَىْء مِنْ جدِها کانَ حَقّاً عَلَى اللّهِ اَنْ یدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقینَ الَّذینَ کانُوا یتَّبِعُونَ عَوْراتِ النّاسِ فِى الدُّنْیا، وَلا یخْرُجُ مِنَ الدُّنْیا حَتّى یفْضَحَهُ اللّهُ، وَ یبْدى عَوْرَتَهُ لِلنّاسِ فِى الْآخِرَةِ:(۵۹۹)

کسى که در خانه همسایه اش دید بیندازد، به عورت مرد یا زنى یا چیزى از بدن آنان بنگرد بر خدا لازم است او را با منافقینى که دردنیا دنبال زشتى هاى مردم بودند وارد جهنّم کند، و از دنیا نمى رود مگر اینکه خدا او را رسوا کند، و زشتى هایش را در آخرت در برابر دید مردم بگذارد.

از امیر المؤمنین علیه السلام روایت شده:

حَریمُ الْمَسْجِدِ اَرْبَعُونَ ذِراعاً،وَ الْجارُ اَرْبَعُونَ داراً مِنْ اَرْبَعَةِ جَوانِبِها:(۶۰۰)

حریم مسجد چهل ذرع، و حریم همسایه از چهار طرف چهل خانه است.

حضرت صادق علیه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود:

صانِعِ الْمُنافِقَ بِلِسانِک، وَ اَخْلِصْ وَدَّک لِلْمُؤْمِنِ، وَ اِنْ جالک یهُودِىُّ فَاَحْسِنْ مُجالستَهُ:(۶۰۱)

با منافق با زبانت مدارا کن، براى مؤمن دوستى و محبّت را خالص گردان، و اگر یک یهودى با تو همنشین شد به خوبى با او همنشینى کن.

اَللّهَ اللّهَ فِى جیرانِکمْ فَاِنَّهُ وَصِیةُ نَبِیکمْ،ما زالَ یوصِى بِهِمْ حَتیى ظَنَنّا اَنَّهُ سَیوَرَّثُهُمْ:(۶۰۲)

خدا را، خدا را، نسبت به همسایگان، که رعایت حقّ همسایه وصیت پیامبر شماست، آن قدر سفارش همسایه را فرمود که تصور کردیم همسایه از همسایه ارث مى برد.

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

حُسْنُ الْجِوارِ یزیدُ فِى الرَّزْقِ:(۶۰۳)

خوب همسایه دارى روزى را زیاد مى کند.

در روایت است که حضرت زهرا سلام اللّه علیها از بعض از امور نزد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شکایت برد، حضرت جزو ه اى به او مرحمت فرمود و به او گفت:آنچه در آن است به آن توجه کن.در آن این سه جمله ثبت بود:

مَنْ کانَ یؤْمِنَ بِاللّهِ وَ الیوْمِ الْآخِرِ فَلا یؤْذى جارَهُ،وَ مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ فَلْیکرِمْ ضَیفَهُ،وَ مَنْ یؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ الْآخِرِ فَلْیقُلْ خَیراً اَوْ لِیسْکتْ:(۶۰۴)

هر کس ایمان به خدا و روز قیامت دارد، همسایه اش را نیازارد، و هر کس ایمان به خدا و قیامت دارد مهمانش را گرامى بدارد، و هر کس ایمان به خدا و روز جزا دارد خیر بگوید ورنه ساکت شود.

امام صادق از رسول الهى روایت مى کند:

حُسْنُ الْجِوارِ یعْمُرُ الدَّیارَ،وَ ینْسى فِى الْاعْمارِ:(۶۰۵)

خوب همسایه دارى خانمان ها را آباد سازد، و عمرها را طولانى گرداند.

ربیع شامى مى گوید: خانه حضرت صادق علیه السلام از حاضران پر بود که فرمود:

اِعْلَمُوا اَنَّهُ لَیسَ مِنّا مَنْ لَمْ یحْسِنْ مُجاوَرَةَ مَنْ جاوَرَهُ:(۶۰۶)

همه بدانید از ما نیست هر که با همسایه اش به خوشى رفتار نکند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

عَلَیکمْ بِحُسْنِ الْجِوارِ فَاِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ اَمَرَ بِذالِک:(۶۰۷)

بر شما باد خوش همسایگى که حضرت اللّه عزّوجّل به این معنى او فرموده است.

امام صادق علیه السلام فرمود:

مَلْعُونٌ مَنْ آذى جارَهُ:(۶۰۸)

از رحمت حق دور است، به لعنت الهى دچار است کسى که همسایه اش را بیازارد.

على بن یقطین مى گوید: موسى بن جعفر علیه السلام به من فرمود: در بنى اسرائیل مردى مؤمن بود داراى همسایه اى کافر، این همسایه کافر به همسایه مؤمن مهربان بود و نسبت به وى کار خیر انجام مى داد، وقتى آن کافر از دنیا رفت، خداوند در جهنّم خانه اى از گل براى او بنا کرد که او را از حرارت آتش حفظ کند، و به او از غیر جهنّم روزى مى رسید، او را گفتند: این لطف بحق به خاطر مدارا و رفق و انجام کار خیر توست نسبت به همسایه مؤمنت در دنیا.(۶۰۹)

از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت شده:

مَنْ مَنَعَ الْماعُونَ مِنْ جارِهِ اِنِ احْتاجَ اِلَیهِ مَنَعَهُ اللّهُ فَضْلَهُ یوْمَ الْقِیامَةِ،وَ وَکلَهُ اِلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ وَکلَهُ اللّهُ اِلى نَفْسِهِ هَلَک،وَلا یقبَلُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ عُذْراً:(۶۱۰)

کسى که مایحتاج زندگى را از همسایه، در صورتى که به آن نیاز دارد منع کند، خداوند در قیامت فضلش را از او دریغ نماید، و وى را به خود واگذارد، و هر کس را خداوند به خود واگذارد هلاک مى شود، و حضرت حق از او عذرى را نمى پذیرد.

و نیز آنحضرت فرموده:

اَحْسِنْ مُجاوَرَة مَنْ جاوَرَک تَکنْ مؤْمِناً:(۶۱۱)

با همسایه نیکى کن تا مؤمن باشى.

امیر المؤمنین علیه السلام درفرازهائى ملکوتى فرموده:

مِنْ عَلامَةِ اللُّؤْمِ سُوءُ الْجِوارِ:(۶۱۲)

از نشانه هاى زشتى بد همسایگى است.

موسى بن جعفر علیه السلام مى فرمایند:

لَیسَ حُسْنُ الْجِوارِ کفُّ الْاَذى،وَلکنْ حُسْنُ الْجِوارِ الصِّبْرُ عَلَى الْاَذى:

خوش همسایگى به خوددارى از اذیت نیست، خوش همسایگى صبر بر آزار همسایه است.(۶۱۳)

على علیه السلام مى فرماید:

مِنْ حُسْنِ الْجارِ تَفَقُّدُ الْجارِ:(۶۱۴)

دلجوئى از همسایه از خوش همسایگى است.

حضرت سجاد علیه السلام در باب حقّ همسایه در رساله حقوق مى فرماید:

در وقتى که غایب است حقوق او را از هر جهت حفظ کنى;وقتى که حاضر است احترامش نمائى;اگر به او ظلم و ستمى شد به یاریش برخیزى;چه حاضر باشد چه غایب از کمک به او دریغ نورزى،در جستجوى عیب ها و بدیهاى او نباشى.

اگر به چیزى از عیب هاى او بدون اینکه اراده داشته باشى و بخواهى بفهمى پى بردى، در مودر دانسته هاى خودت نسبت به معایب او بسیار راز نگهدار و پرده پوشى باشى.

از طریقى که او بى خبر است مراقب گفته هى او در خانه اش مباش و به عبارت دیگر استراق سمع نسبت به او نداشته باش.

اگر به کارهاى زشتى از او آگاه شدى، رازش را بر ملا مساز و چنانکه مى دانى که تذکر تو را خواهد پذیرفت، تنها میانه خودتان مطالب لازم را از روى خیرخواهى با او در میان بگذار.

هنگام سختى ها او را تنها نگذارى، در برابر نعمت هائى که دارد بر او حسد نبرى، از لغزش هاى او درگذرى و با او سخت نگیرى، تقصیر او را نادیده بگیرى و بدى او را ببخشى، وقتى مورد ستم قرار مى گیرد او را یارى دهى، اگر از روى نادانى رفتار نامناسبى هم از او دیدى از جا در نروى،و نیز زبان ملامتگران و ناسزاگویان را از او بازدارى، نقشه هاى مکارانه را بى اثر سازى و رفتارى بزرگورارانه با او داشته باشى، و در این کارها بایستى از خدا کمک بگیرى.(۶۱۵)

۲.ارزش شیعیان

ارزش شیعیان به خاطر همرنگى او در عقاید و اخلاق و اعمال با امامان معصوم علیهم السلام است.

شیعه پس از از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله جز اهل بیت پیامبر و نوّاب عامّه آنان که مراجع تقلید و عالمان واجد شرایطند کسى را واجب الاطاعه نمى داند.

توحید شیعه توحید قرآن است، شیعه به روز جزا پایبند است، فقه شیعه فقه اهل بیت است، شیعه با ستم و ستمگران به هیچ عنوان سازش ندارد، امر به معروف و نهى از منکر را واجب مى داند گرچه به قیمت جان او تمام شود.

هر روز براى شیعه عاشورا است، یعنى روز ستیز با ظالمان و ستمگران و طاغوت هاست، و هر سرزمین براى شیعه کربلاست.

تشیع همان اسلام قرآن و آئین ناب محمّدى است، شیعه رایه جز قرآن نمى شناسد، و رهبرانى پس از پیامبر جز رهبران معصوم را اعتقادندارد.

شیعه براى بقاى خود و حفظ متابعت از اهل بیت، و روشن نگاه داشتن چراغ هدایت، پس از مرگ رسول خدا تاکنون از لابلاى زندآنها تبعیدها، و خاک و خون و ایثار و شهادت گذشته، و این روشن را تا ظهور امام دوازدهم و پهن شدن سفره عدل و عدالت ادامه مى دهد.

شیعه براى دفاع از هویت خود در برابر تهمت هاى ناروا و ناجوانمردانه اى که در زمینه عقاید و اعمال از جانب علماى اهل سنتّ در طول قرون و اعصار به او زده شده بهترین کتابهاى علمى و فنى و استدلالى را نوشته، و از این راه حجت خدا را بر تمام جهانیان تمام کرده است.

شیعه با نوشتن کتاب"الفین"،"احقاق الحق"،"شافى"،"عبقات"،"اصل الشیعة و اصولها"،"المراجعات"،و"النصّ و الاجتهاد"،"دلائل الصدق"،و کتاب جهانى"الغدیر"،و"أعیان الشیعة"و"تأسیس العلوم"و"الذریعة"،که برخى از آنها از چند هزار صفحه تجاوز مى کند، صحت و سلامت و استحکام و قدرت و نیرومندى معنوى راه خود را ثابت کرده، و باب هر شک و تردید را به روى غیر بسته و دست رد بر سینه نامحرم زده، و همچون خورشید وسط روز از نظر علمى و درستى راه در میان تمام مذاهب اسلامى درخشیده است.

شیعه اقتداگر به تمام انبیا و رنگ پذیر از امامان معصوم، و بنده خدا، و تابع آیات قرآن، و تسلیم فقه جعفرى است،فقهى که سینه به سینه از رسول خدا گرفته شده، رسولى که علم و دانشش را از حضرت حق دریافت کرده است.

شیعه فقط و فقط تابع عقاید حقّه است، عقایدى که از چشمه زلال وحى گرفته شده، و عاشق عبادت و طاعت خداست، عبادت و طاعتى که فرامین و دستوراتش درقرآن، و در گفتار پیامبر و اهل بیت اوست.

شیعه علاقمند به حسنات اخلاقى و متنفّر از رزاذیل نفسى، و دلباخته اولیاء الهى، و دشمن دشمنان خداست.

شیعه بر خلاف اهل سنّت که فقه خود را در چهارچوب فقه چهار نفر حبس کرده اند، باب اجتهاد را مفتوح مى داند، و از مجتهد زنده اعلم و فتاوى او که زمان و مکان و مصالح امت در آن لحاظ شده پیروى مى کند.

من اگر بخواهم تاریخ شیعه، عقاید شیعه، مبارزات شیعه، قدرت علمى شیعه، خدمات فرهنیگ شیعه، اعمال و اخلاق و عبادات شیعه، فقه شیعه، و امور دیگران آن را براى شما بنویسم باید این شرح و تفسیر را به چند صد جلد برسانم، و این کار براى من میسر نیست، علاوه براین که گذشتگان بزرگوار ما با پدیدآوردن هزاران کتاب در توضیح عناوین بالا و عناوین دیگر تکلیف خود را نسبت به صراط مستقیم حق انجام داده اند.

شدّت و کثرت زحمات خالصانه شیعه باعث شده که رسول الهى وائمه طاهرین علیهم السلام اعلام کنند شیعهان ما را بر ما حقوقى است لازم، چه در دنیا و چه در آخرت، بر ماست که آن حقوق را ادا کنیم و بخصوص به هنگام مرگ و در برزخ و در آخرت به زیارت آنان آئیم و این پاک باختگان را مشمول شفاعت خود قرار دهیم.

چند سطرى به صفات پاک شیعه که از ائمه بزرگوار رسیده اشاره مى کنم، سپس بهره شیعه را زا شیعه بودنش در ضمن روایات بازگو مى نمایم.

امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه:

«اِنَّ اَوْلَى النّاسِ بِاِبْراهِیمَ لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِىُّ وَ الذَّینَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِىُّ الْمُؤْمِنینَ»:(۶۱۶)

سزاوارترین مردم به ابراهیم آنها هستند که از او پیروى کردند، و نیز این پیغمبر اسلام و کسانى که به او ایمان آورده اند و خدا سرپرست مؤمنان است.

فرمودند: هُمُ الْاَئِمَّةُ وَ اَتْباعُهُمْ.

منظور از جمله" وَ الَّذینَ آمَنُوا"امامان معصوم که جانشینان بر حق پیامبرند و تابعان آنهایند.(۶۱۷)

پس رسول خداوند، در طول این پانزده قرن، جز شیعه کسى تابع دوازده امام معصوم نبوده است.

و نیز حضرت صادق در توضیح این آیه فرمودند: على علیه السلام به خدا قسم بر دین ابراهیم و طریق اوست، و شما اى شیعیان ما سزاوارترین مردم به ابراهیم یا على هستید.(۶۱۸)

در جلد ۶۸ "بحار"در باب صفات شیعه و موقعیت این طایفه نزد حضرت حق و رسول اسلام و ائمه و نیز موقف اینان در بهشت از معتبرترین کتب تفسیرى و روائى روایاتى نقل مى کند که به قسمتى از آن اشاره مى نمایم، و تفصیل مطلب را به آنجا ارجاع مى دهم.

حضرت حسین علیه السلام مى فرمودند: ما اَعْلَمُ اَحَداً عَلى مِلَّةِ اِبْراهِیمَ اِلَّا نَحْنُ وَ شیعَتُنا:

من یک نفر را در این جهان بر آئین الهى ابراهیم جز خودمان دوازده امام و پیروانمان خبر ندارم.

حضرت صادق علیه السلام مى فرمود:

وَ اللّهِ اِنَّکمْ لَعَلى دینِ اللّهِ وَ دینِ مَلائِکتِهِ، فَاَعینُونى بِوَرَع وَ اجْتِهاد، فَوَاللهِ ما یقبَلُ اللّهُ اِلّا مِنْکمْ، فَاتَّقُوا اللّهَ وَ کفُّوا اَلْسِنَتَکمْ، صَلُّوا فِى مَساجِدِکمْ فَاِذا تَمَیزَ الْقَوْمُ فَتَمَیزُوا:

به خدا قسم شما شیعیان ما بر آئین خدا و ملائکه هستید، مرا به پاکدامنى و کوشش در عبادت و اطاعت کمک کنید، به خدا قسم در این جهان و آن جهان اعمال غیر شما قبول نخواهد شد، پس تقواى الهى رادرتمام شئون حیات مراعات کنید، و در مسأله زبان، مردم خوددارى باشید، و در مساجد خود نماز بگزارید،و چون مردم به یکسو شدند، شما هم به طرف ماآئید.

عبّاد بن زیاد مى گوید:حضرت صادق علیه السلام به من فرمود:

یا عَبّادُ ما عَلى مِلَّةِ اِبْراهِیمَ غَیرُکمْ، وَ ما یقْبَلُ اللّهُ اِلّا مِنْکمْ، وَلا یغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلّا لَکمْ:

اى عبّاد، احدى جز شما شیعیان ما بر آئین ابراهیم نیست، خداوند از غیر شما عمل قبلو نمى کند، و گناهان غیر شما را نمى بخشد.

حضرت صادق پس از بیان این حقیقت که شیعه در راه خدا، و بر صراط ابراهیم و همه انبیا و پیرو امامان معصوم است، به خصوصیات این طایفه این چنین اشاره مى فرمایند:

اِمْتَحِنُوا شَیعَتَنا عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلَواتِ کیفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیها، وَ اِلى اَسْرارِنا کیفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوَّنا، وَ اِلى اَمْوالِهِمْ کیفَ مُواساتُهُمْ لِاِخْوانِهِمْ فیها؟:

شیعیان ما را به هنگام اوقات نماز امتحان کنید که محافظتشان بر نماز چگونه است و ببینید در برابر دشمنان ما حفظ اسرار هستند یا نه، و مواسات با مال را نسبت به برادران دینى رعایت مى نمایند یا بخل مى ورزند؟

آرى توجه به اوقات نماز، و حفظ اسرار اهل بیت و مواسات در مال از نشانه هاى شیعه است. حضرت باقر درباره اوصاف شیعه خطابه به یکى از شیعیان فرمود:

"شیعیان على علیه السلام، از کثرت کوشش در راه خدا، رنگ پریده، لاغر،سرسبزى چهره و پوست از دست داده، خشک لب، شکم به پشت چسبیده، زرد رنگ هستند. چون شب رسد خواب را تبدیل به عبادت کنند، صورت در پیشگاه حق بر زمین نهند، سجده و گریه و دعاى آنان زیاد است، مردم دلخوش به زخارف دنیایند و آنان در بستر حزن و اندوهند".

امام ششم علیه السلام خطاب به عده اى از شیعه فرمودند:

مَعاشِرَ الشَّیعَةِ کونُوا لَنا زَیناً وَلا تَکونُوا عَلَینا شَیناً،قُولُوا لَلَّناسِ حُسْناً،وَاحْفَظُوا اَلْسِنَتَکمْ،وَ کفُّوها عَنِ الْفُضُولِ وَ قُبْحِ الْقَوْلِ:

اى جمعیت شیعه،با ورع و تقوا و عمل صالح زینت ما باشید، کارى نکنید که باعث نفرت دیگران از ائمه طاهرین شوید، با مردم خوش بگوئید، زبان از غیبت و تهمت و دروغ حفظ کنید، از زیادى سخن و کلام بد بپرهیزید.

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:

"آنان که مطیع ما هستند، خداوند مهربان گناهان آنان را مى آمرزد و این منّتى است از حق بر خوبى آنان. به حضرت گفتند: آنان که مطیع شمایند کیانند؟ فرمود: آن مردمى که خداوند یکتا دانسته و شریکى براى او قائل نیستند، و او را آنچنان که هست وصف مى کنند، و به محّمد صلّى اللّه علیه و اله پیامبرش ایمان دارند، و در انجام واجبات و ترک محرمات مطیع حقّند، اوقات خود را به یاد خدا و صلوات بر محّمد و آل محّمد زنده مى کنند، خود را از حصر و بخل حفظ مى نمایند، و آنچه را خداوند از زکات بر آنان واجب نموده ادا مى نمایند. و نسبت به حقوق مالى منعى ندارند".

حضرت صادق علیه السلام فرمود:

اِنَّما اَصْحابُ جَعْفَر مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ، وَ عَمِلَ لِخالِقِهِ:

یاران امام صادق آنانند که داراى ورع شدید، و عمل براى خدایند.

و نیز آن حضرت فرمود: "شیعیان ما را این نشانه هاست:

۱- پاک دامنى ۲- کوشش در راه حق ۳- وفادارى ۴- امانتدارى ۵- زهد ۶- عبادت ۷- پنجاه و یک رکعت نماز ۸- شب زنده دارى ۹- روزه دارى ۱۰- پرداخت زکات ۱۱- انجام حج خانه حق ۱۲- اجتناب از تمام محرمات".

از حضرت صادق درباره شیعه پرسیدند فرمود:

"شیعیان ما خوبى ها را بجا مى آورند. از قبایح پرهیز مى کنند، خوبى ها را آشکار مى نمایند، در اجراى اوامر حق براى رسیدن به حرمت الهى شتاب مى کنند، اینان از ما و به سوى ما و با ما هستند هر کجا که ما باشیم".

حضرت صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر فرمود:

فَاِنَّما شیعَةُ عَلِىَّ علیه السلام مَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ، وَ اشْتَدَّ جِهادُهُ، وَ عَمِلَ لِخالِقِهِ، وَ َجا ثَوابَهُ، وَ خافَ عِقابَهُ، فَاِذا رَأْیتَ اُولئِک فَاُو لئِک شَیعَةُ جَعْفُر:

شیعه على علیه السلام حافظ و نگهدارنده شکم و شهوت از حرام است، داراى کوشش سخت، و مجرى برنامه هاى الهى است، به ثواب حق امید دارد و از عذاب الهى بیمناک مى باشد، چون چنین مردمى را دیدى بدان که اینان شیعه امام صادق هستند.

من فکر مى کنم همین مقدار از روایات براى شناخت اوصاف پاک شیعه بس باشد، چند روایتى هم در ارزش معنوى و قیامتى شیعه بازگو کرده، از خداوند بزرگ بخواهیم که در دنیا و آخرت ما را از شیعیان واقعى امامان معصوم قرار دهد.

ابن عبّاس مى گوید:از رسول خدا از مفهوم آیات:

«وَالسّابِقُونَ السّابِقُونَ اُولئِک الْمُقَرَّبُونَ فِى جَنّاتِ النَّعِیمِ»:(۶۱۹)

پرسیدم: فرمود: جبرئیل به من گفت: مقصود على علیه السلام و شیعیان اوست، اینان سبقت به بهشت دارند و مقرّبان درگاه حقّند به گرامیداشتى که خدا نسبت به آنان دارد.(۶۲۰)

رسول خدا به على علیه السلام فرمود:

اَنْتَ یا عَلِىُّ وَ اَصْحابُک فِى الْجَنَّةِ، اَنْتَ یا عَلِىُّ وَ اتْباعُک فِى الْجَنَّةِ:(۶۲۱)

یا على تو اصحاب تو در بهشت هستید، اى على تو و پیروان تو در بهشت هستید.

حضرت صادق به جمعى از شیعیان فرمودند:

اِنَّ النّاسَ اَخَذُوا یمیناً وَ شِمالا وَ اِنَّکمْ لَزِمْتُمْ صاحِبَکمْ، فَاِلَى اَینَ تَرَوْنَ یریدُ بِکمْ؟اِلَى الْجَنَّةِ وَ اللّهِ، اِلَى الْجَنَّةِ وَ اللّهِ،اِلَى الْجَنَّةِ وَ اللّهِ:(۶۲۲)

مردم به راست و چپ گرایش پیدا کردند، شما متوسل به امام حق شدید، فکر مى کنید عاقبت شما کجاست؟واللّه بهشت، و اللّه بهشت، و اللّه بهشت است.

رسول خدا به امیرا لمؤمنین فرمود:

یا على تو و شیعیانت از قبر بیرون مى آئید در حالى که چهره هاى شما همانند ماه شب چهارده نورانى و روشن است، از شدائد و سختى ها درآمده، غصه ها از شما برطرف شده. درسایه عرش هستید، مردم مى ترسند ولى شما ترس ندارید مردم محزونند ولى شما شاد هستید، مردم در حسابند و شما سرسفره حق.(۶۲۳)

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

"نماز و روزه و شب زنده دارى عاشق على علیه السلام قبول حق است، و دعایش در پیشگاه حضرت ربوبیت مستجاب بدانید که هر کس محبّ على باشد، برابر هر رگى که در بدن دارد شهرى در بهشت از جانب خداوند به او عطا مى شود. بدانید محب آل محمّد بمیرد من با انبیا کفیل بهشت او هستم. بدانید هر کس آل محمّد را دشمن بدارد، وارد قیامت مى گردد در حالى که بین دو چشم او نوشته:مأیوس از رحمت خداست."(۶۲۴)

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به على علیه السلام فرمود:

"شیعیان تو رستگارند روز قیامتند، هر کس به یکى از آنها اهانت کند به تو اهانت کرده، و هر کس به تو اهانت نماید به من اهانت نموده، و هر کس به من اهانت کند خداوند او را وارد جهنّم مى کند و وى را در آنجا ابد ى مى نماید و جهنّم بدجائى است..."(۶۲۵)

سلمان فارسى مى گوید: "روزى خدمت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بودم،به ناگاه على بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، به او فرمود: یا على تو را بشارت ندهم؟ عرضه داش: چرا یا رسول اللّه. فرمود: این حبیب من جبرئیل است از جانب خداوند خبر مى دهد. که حضرت حق، تو و عاشقانت را هفت خصلت عنایت فرموده:

مدارا در وقت موت، انس در وحشت، نور به هنگام ظلمت، امنیت به وقت ناامنى، عدالت به وقت میزان، اجازه عبور بر صراط، دخول در بهشت قبل از تمام مردم از تمام امت ها به هشتاد سال".(۶۲۶)

فضائل شیعه و درجات او در قیامت، و عنایتى که حضرت حق به آنان دارد، و لطفى که از جانب پیامبر و امامان معصوم به این طایفه به عنوان اداى حق شیعه مى شود، در معارف اسلامى و کتب معتبره همچون دریا موج مى زند، چه خوب است در این زمینه به تفسیر"برهان"،"بشارة المصطفى"،"بحار"۶۸، "الغدیر"علّامه امینى،تفسیر"نورالثقلین"،و در میان کتب اهل سنّت به "ینابیع المودّة"مراجعه کنید.

حقوق برادر مؤمن:

احتمال دارد دعاى حضرت و درخواست آن امام همام از حضرت حق براى یافتن توفیق در جهت رعایت حقوق در جمله

وَ مَوالِىَّ الْعارِفینَ بِحَقَّنا...

و دوستانى که عارف به حق ما هستند.

حقوقى باشد که به مقتضاى ایمان هر مؤمنى بر مؤمن دیگر دارد.

اگر مراد حضرت در این قسمت از دعا این معنا باشد، لازم است در این زمینه به چند روایت بسیار مهم اشاره کنم.

ابوون حارثى مى گوید:"به حضرت صادق علیه السلام عرضه داشتم حق مؤمن بر مؤمن چیست؟فرمود:

۱- او را از دل و جان و صادقانه دوست بدارد.

۲- با او در مال همراهى کند.

۳- بجاى او از خانواده اش سرپرستى نماید.

۴- چون به او ستم شود اورا یارى دهد.

۵- در زمان عدم حضور او بهره و غنیمتى که حق اوست بستاند و به او تحویل دهد.

۶- قبر او را پس ازمرگ زیارت نماید.

۷- به او ستم نکند.

۸- او را گول نزند.

۹- به او خیانت نورزد.

۱۰- او را وانگذارد.

۱۱- وى را دروغگو نشمارد.

۱۲- به او افّ نگوید و اگر به او اف گوید میان آنها رابطه معنوى بجا نماند.

۱۳- به او نگوید:تو دشمن منى. اگر بگوید کافر شود.

۱۴- او را متّهم ننماید که اگر او را متهم نماید ایمان در دلش آب شود همچون نمک که در آب مضمحل شود".(۶۲۷)

معلّى بن خنیس مى گوید: به حضرت صادق علیه السلام گفتم حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ فرمود: براى او وهفت حق واجب است، که اگر یکى از آنها را ضایع گذارد از ولایت و اطاعت خدا بیرون است، و براى او نزد خدا هیچ بهره اى از بندگى نیست. به حضرت گفتم فدایت شوم آنها چیستند؟ فرمود:اى معلّى براستى که من بر تو مهربانم و مى ترسم که آنها را ضایع کنى و محافظت ننمائى و به کار نبندى. عرضه داشتم: «لا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلّا بِاللّهِ»

فرمود: آسان تر آنها این است:

۱- دوست دارى براى او آنچه را براى خود دوست دارى، و بد دارى براى او آنچه را براى خود بد دارى.

۲- از خشم او کناره کنى و خشنودى او را پیروى نمائى و فرمان او را ببرى.

۳- او را کمک کنى با خودت و دارائیت و زبانت و دستت و پایت.

۴- چشم او و راهنماى او و آئینه او باشى.

۵- سیر نباشى و او گرسنه باشد، سیراب نباشى و او تشنه بماند، نپوشى و ا و بى لباس بگردد.

۶- اگر تو را خدمتکارى است، و برادرت از آوردن خدمتکار به خاطر تنگدستى عاجز است، خدمتکار خود را بفرستى تا جامه او را بشوید و خوراک او را مهیا سازد، و بستر او را پهن نماید.

۷- به سوگند او وفادارى کنى، دعوت او را بپذیرى، به وقت مرض به عیادتش بروى، در جننازه او حاضر شوى، و هر گاه بدانى براى او حاجتى است به انجام آن برایش پیشدستى کنى و او را واندارى تا از تو خواهش کند، با شتاب در آنجام آن بکوش. وهر گاه چنین کردى دوستى خود را به دوستى او پیوستى و دوستى او را به دوستى خود وصل کردى.(۶۲۸)

من فکر مى کنم این دو روایت بسیار مهم که از معتبرترین کتاب حدیث یعنى اصول شریف"کافى"نقل کردم، براى نشان دادن عظمت حق مؤمن بر مؤمن بس باشد، و امامان بزرگوار شیعه با آنهمه جلالت مقام و عظمت شأن، این حقوق را در رابطه با مردم مؤمن رعایت مى کردند، و حتى اجراى آن را در سطح وسیع وافقى عالى در دعاهاى خود از حضرت حق درخواست مى کردند.

حضرت فیض آن بلبل گلزار عشق در زمینه دوستى و محبّت و اداى حقوقى که دو یار بر هم دارند مى فرماید:

بیا تا مونس هم یار هم غمخوار هم باشیم *** انیس جان غم فرسوده بیمار هم باشیم

شیب آید شمع هم گردیم و بهر یکدیگر سوزیم *** شود چون روز دست و پاى هم در کار هم باشیم

دواى هم شفاى هم براى هم فداى هم *** دل هم جان هم جانان هم دلدار هم باشیم

به هم یک تن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه *** سرى در کارهم اریم و دوش بارهم باشیم

جدائى را بنباشد زهره اى تا در میان آید *** به هم آریم سربر گرد هم پرگار هم باشیم

حیات یکدیگر باشیم و بهر یکدیگر میریم *** گهى خندان زهم گه خسته و افگار هم باشیم

به وقت هشیارى عقل کل گردیم بهر هم *** چو وقت مستى آید ساغر سرشار هم باشیم

شویم از نغمه سازى عندلیب غم سراى هم *** به رنگ و بوى یکدیگر شده گلزار هم باشیم

به جمیعیت پناه آریم از باد پریشانى *** اگر غفلت کند آهنگ ما هشیار هم باشیم

براى دیده بانى خواب را بر خویشتن بندیم *** زبهر پاسبانى دیده بیدار هم باشیم

جمال یکدیگر گردیم و عیب یکدیگر پوشیم *** قبا و جبّه و پیراهن و دستار هم باشیم

غم هم شادى هم دین هم دنیا هم گردیم *** بلاى یکدگر را چاره و ناچار هم باشیم

بلا گردان هم گردیده گرد یکدگر گردیم *** شده قربان هم از جان ومنّت دار هم باشیم

یکى گردیم در گفتار و در کردار و در رفتار *** زبان و دست و پا یک کرده خدمتکار هم باشیم

نمى بینم بجز تو همدمى اى فیض در عالم *** بیا دمساز هم گنجینه اسرار هم باشیم

«وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِک وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِک فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ وَ عِیادَةِ مَرِیضِهِمْ وَ هِدَایةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ

وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِیرِهِمْ وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ وَ کتْمَانِ أَسْرَارِهِمْ وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ

وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ وَ الْعَوْدِ عَلَیهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ وَ إِعْطَاءِ مَا یجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ»:

"الهى همسایگان و عارفان به حق ما را موفق بدار که طریقه و روش احکام دینت را برپا دارند، و به آداب نیک تو عمل کنند درارفاق به ناتوانان، و رفع گرفتارى آنان، و عیادت بیمارشان، و هدایت هدایت جویشان، و خیرخواهى مشورت کنندگانشان، و دیدار و زیارت از سفر آمده شان، و پنهان کردن رازشان، و پوشیدن عیبشان، و یارى و کمک مظلومشان۷ و همیارى نیکو در ابزار خانه شان، و نفع رسانى با جود و بخشش فراوان، و بخشیدن آنچه ایشان را واجب و لازم است پیش از اینکه درخواست نمایند".

در مسئله ارفاق به ضعیف، و پیشگیرى از فقر و نیازمندى مردم مؤمن، در دعاهاى گذشته مطالب مهم و مفصّلى به رشته تحریر کشیده شد، و در باب عیادت مریض در دعاى پانزدهم آنچه لازم بود نگاشته شد، و در توضیح مسئله بسیار مهم هدایت و خیرخواهى در جلد دوم دیار عاشقان در پرتو توضیح رسالت و نبوت رسول الهى صلّى اللّه علیه و آله مسائل فوق العاده با اهمیتى به میان آمد.در اینجا درزمینه زیارت مؤمن و رازنگاهدارى و عیب پوشى و یارى مظلوم، به چند روایت بسیار مهم اشاره مى کنم:

عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: مَنْ زارَ اَخاهُ لِلّهِ لا لِغَیرِهِ الْتِماسَ مَوْعِدِ اللّهِ، وَ تَنَجُّما عِنْدَاللّهِ، وَکلَ اللّهُ بِهِ سَبْعینَ اَلْفَ مَلَک ینادُونَهُ:اَلا طِبْتَ وَ طابَتْ لَک الْجَنةُ:(۶۲۹)

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس برادر دینى خود را زیارت کند و این زیارتش تنها و تنها براى خدا باشد، به خواهش نوید الهى و دریافت آنچه نزد خداوند است، حضرت حق هفتاد هزار فرشته برگمارد که فریاد زنند:پاکیزه گشتى و خوش باد براى تو بهشت.

و نیز آن حضرت فرمود:

مَنْ زارَ اَخاهُ فِى اللّهِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: اِیاىَ زُرْتَ، وَ ثَوابُک عَلَىَّ، وَلَسْتُ اَرْضى لَک ثَواباً دُونَ الْجَنَّةِ:(۶۳۰)

هر که در راه خوشنودى حق برادرش را دیدن کند، خداى عزّوجّل فرماید: مرا دیدم کردى، و اجر و ثوابت بر من است، و من براى تو ثوابى کمتر از بهشت نپسندم.

یعقوب بن شعیب مى گوید: از حضرت صادق علیه السلام شنیدم:

مَنْ زارَ اَخاهُ فِى جانِبِ الْمِصْرِ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ فَهُوَ زَوْرُهُ، وَ حَقُّ عَلى اللّهِ اَنْ یکرِمُ زَرْرَهُ:(۶۳۱)

هر که بردار دینى خود را که در یک سوى شهر است براى خدا دیدن کند پس او زائر خداست، و بر خداوند است که زائر خود را ارجمند دارد.

رسول خدا صّلى اللّه علیه و آله فرمود:

مَنْ زارَ اَخاهُ فِى بَیتِهِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجلَّ لَهُ: اَنْتَ ضَیفى وَ زائِرى، عَلَىّ قرارک، وَ قَدْ اَوْجَبْتُ لَک الْجَنَّةَ بِحُبِّک اِیاهُ:(۶۳۲)

هر که از برادر خود در خانه او دیدن کند خداوندعزّوجّل فرماید:تو مهمان و زائر من هستى، پذیرائى از تو بر من است، و من بهشت را بر واجب کردم به خاطر اینکه برادر مؤمنت را دوست دارى.

حضرت باقر علیه السلام فرمود:

اِنَّ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ جَنَّةً لایدْخُلُها اِلَّا ثَلاثٌ: رَجُلٌ حَکمَ عَلى نَفْسِهِ بِالْحَقَّ، وَ رَجُلٌ زارَ اَخاهُ الْمُؤْمِنَ فِى اللّهِ، وَ رَجُلٌ آثَرَ اَخاهُ الْمُؤْمِنَ فِى اللّهِ:(۶۳۳)

براى خداى عزّوجّل بهشتى است که در آن در نیاید جز سه کس: مردى که درباره خود به حق قضاوت کند، و مردى که برادر مؤمن خود را براى خدا دیدن کند، و مردى که در راه رضاى حق برادر دینى خود را در فع نیازمندیهایش بر خود مقدم بدارد.

مسئله رازدارى و سرّ پوشى آن اندازه مهم است که حضرت زین العابدین علیه السلام مى فرماید:

وَدِدْتُ وَ اللّهِ اِنَّى افْتَدَیتُ خَصْلَتَینِ فِى الشَّیعَةِ لَنا بِبَعْضِ لَحْمِ ساعِدى: اَلنَّزْقِ وَ قِلَّةِ الْکتْمانِ:(۶۳۴)

من دوست دارم براى دو خصلت بد که در شیعه ما هست گوشت استخوان دستم را عوض بدهم تا رفع شوند: کج خلقى، و کمى راز نگهدارى!

حضرت صادق علیه السلام مى فرماید:

اُمِرَ النّاسُ بِخَصْلَتَینِ فَضَیعُوهُما فَصارُوا مِنْهُما عَلى غَیرِ شَىْء: اَلصَّبْرِ وَ الْکتْمانِ:(۶۳۵)

مردم به دو خصلت فرمان یافتند و هر دو را ضایع کردند، و بخاطر ضایع کردن آنها بى همه چیز شدند:صبر و رازدارى.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

طُوبى لِعَبْد نُوْمَة، عَرَفَهُ اللّهُ وَ لَمْ یعْرِفْهُ النّاسُ،اُولئِک مَصابیحُ الْهُدى، وَ ینابیعُ الْعِلْمِ،ینْجَلى عَنْهُمْ کلُّ فِتْنَة مُظْلِمَة،لَیسُوا بِالْمَذابیعِ الْبُذُرِ،وَلا بِالْجُفاةِ الْمُرائِینَ:(۶۳۶)

خوشا بر بنده گمنام، خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند، آنانند چراغهاى هدایت، و سرچشمه هاى دانش، به واسطه آنها هر فتنه تیره و تارى برطرف گردد، فاش کننده و پرده بردار از اسرار نمى باشند، و ناسپاس و ریاکار و خودنما نیستند.

امام صادق علیه السلام در باب اسرار مذهب که مخالفان و معاندان تحمل آن را ندارند، و فاش شدنش باعث زحمت شیعیان است فرمودند:

اِنَّ اَمْرَنا مَسْتُورٌ مَقَنَّعٌ بِالْمیثاقِ، فَمَنْ هَتَک عَلَینا اَذَلَّهُ اللّهُ:(۶۳۷)

راستى که برنامه ما زیر پرده است، و به وسیله پیمانى که حضرت حق گرفته روپوش دارد، هر که پرده آن را به زبان خود بدرد، خداوند خوار و ذلیلش کند.

و نیز آن حضرت فرمود:

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنا الْمُغْتَمَّ لِظُلْمِنا تَسبیحٌ، وَ هَمُّهُ لِاَمْرِنا عِبادَةٌ،وَ کتْمانُهُ لِسِرَّنا جِهادٌ فِى سَبیلِ اللّهِ:(۶۳۸)

نفس کسى که براى ما مهموم است و از ستمى که بر ما شده غمناک است تسبیح مى باشد، و توجه به امر ما عبادت، و رازنگهدارى او براى ما جهاد در راه خداست.

حضرت صادق علیه السلام در باب بدى فاش کردن راز مى فرماید:

اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ عَیرَ اَقْواماً بِالْاِذاعَةِ فِى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: "وَ اِذا جاءَهُمْ اَمْرٌ مِنَ الْاَ مْنِ اَوِالْخَوْفِ اَذاعُوا بِهِ. "فَاِیاکمْ وَالْاِذاعَةِ:(۶۳۹)

راستى خداى عزّوجّل مردمى را براى فاش کردن اسرار سرزنش کرده و در سوره نساء آیه ۸۳ فرموده است:

"و هرگاه به آنها مطلبى راجع به امنیت و نامنى برسد آن را فاش مى کنند."

پس بپرهیزید از فاش کردن اسرار.

و نیز آن حضرت فرمود: منظور خداوند از آیه شریفه: «وَیقْتُلُونَ الْاَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقِّ»:(۶۴۰) این است که آنها را به خدا قسم با شمشیر خود نکشتند، بلکه راز آنان را فاش کردند و شهرت دادند تا کشته شدند.(۶۴۱)

درباب اهمیت عیب پوشى و بدى جستجو کردن از عیوب مردم روایات بسیار مهمى وارد شده که به دو روایت آن از باب نمونه اشاره مى کنم:

از حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام روایت شده:

اَقْرَبُ ما یکونُ الْعَبْدُ اِلَى الْکفْرِ اَنْ یواخِىَ الرَّجُلَ عَلَى الدَّینِ فَیحْصِىَ عَلَیهِ عَثَراتِهِ وَ زَلّاتِهِ لِیعَنَّفَهُ بِها یوْماًما:(۶۴۲)

نزدیک ترین وضعى که عبد به کفر دارد، این است که با مردى برادر دینى باشد، و لغزش ها و خطاهاى او را شماره کند تا یک روزى او را بدآنهاسرزنش نماید.

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

یا مَعْشَرَ مَنْ اَسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ یخَلَّصِ الْایمانَ اِلى قَلْبِهِ، لاتَذُمُّوا الْمُسْلِمینَ،وَلا تَتَبَّعُوا عَوْراتِهِمْ،فَاِنَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْراتِهِمْ تَتَبَّعَ اللّهُ عَوْرَتَهُ،وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللّهُ تَعالى عَوْرَتَهُ یفْضَحُهُ وَلَوْ فِى بَیتِهِ:(۶۴۳)

اى گروه کسانى که به زبان اسلام آورده، و ایمان به دلهایتان راه نیافته، مسلمانان رانکوهش مکنید، و عیب هاى آنان را دنبال ننمائید، زیرا هر که از عیوب آنها دنباله گیرى کند خدا از عیب او دنبال کند، و هر که خداوند دنبال عیب او برآید رسوایش سازد گرچه در خانه اش باشد.

در مسئله یارى مظلوم خلاصه آیات قرآن و فرمایشات انبیا را امیر المؤمنین علیه السلام در شب بیست و یکم ماه مبارک لحظاتى قبل از مرگ به حضرت حسن و حسین در یک جمله فرمود:

کونا لِلّظالِمِ خَصْمَاً،وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً:(۶۴۴)

حسن جان، حسین جان، دشمن ستمگر، و یاور ستمدیده باشید.

دشمنى با ظالم و شتافتن به یارى مظلوم از اهّم واجبات الهى است، که سستى در این واجب مورث عذاب ابدى است.

پی نوشت:


۵۹۳ "مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۸.

۵۹۴ "بحار"ج ۱۹،ص ۱۶۷.

۵۹۵ "مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۹.

۵۹۶ "مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۹.

۵۹۷ "مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۹.

۵۹۸ ـ"مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۹.

۵۹۹ "مستدرک سفینة البحار"ج ۲، ص۱۴۹.

۶۰۰ "بحار"ج ۷۴،ص ۱۵۱ ۱۵۲.

۶۰۱ "بحار"ج ۷۴،ص ۱۵۱ ۱۵۲.

۶۰۲ "بحار"ج ۷۴،ص ۱۵۱ ۱۵۲.

۶۰۳ "کافى"ج ۴، ص ۴۹۸ ۴۹۹.

۶۰۴ "کافى"ج ۴، ص ۴۹۸ ۴۹۹.

۶۰۵ "کافى"ج ۴، ص ۵۰۰.

۶۰۶ "کافى"ج ۴، ص ۵۰۰.

۶۰۷ "میزان الحکمة"ج ۲،ص ۱۹۰.

۶۰۸ "بحار"ج ۷۴،ص ۱۵۳.

۶۰۹ "بحار" ج ۸،ص ۳۴۹.

۶۱۰ "مستدرک سفینة"ج ۲، ص ۱۵۰.

۶۱۱ "میزان الحکمة"ج ۲،ص ۱۹۰.

۶۱۲ "غرر الحکم"ص ۷۲۸.

۶۱۳ "بحار"ج ۷۷،ص ۳۲۰.

۶۱۴ "بحار"ج ۷۷،ص ۲۳۳.

۶۱۵ "راه و رسم زندگى از نظر امام سجاد"ص ۱۴۴.

۶۱۶ آل عمران،۶۸.

۶۱۷ "بحار"ج ۶۸،ص ۸۴.

۶۱۸ "بحار"ج ۶۸،ص ۸۴.

۶۱۹ واقعه،۱۰.

۶۲۰ "امالى طوسى"ج ۱، ص ۷۰.

۶۲۱ "بحار"ج ۶۸، ص ۲۲.

۶۲۲ "بحار"ج ۶۸، ص ۲۱.

۶۲۳ "بحار"ج ۶۸، ص ۲۷.

۶۲۴ "بحار"ج ۶۸، ص ۴۰.

۶۲۵ "بحار"ج ۶۸، ص ۷.

۶۲۶ "بحار"ج ۶۸، ص ۹.

۶۲۷ "کافى" ج ۳،ص ۲۶۴.

۶۲۸ "کافى"ج ۳،ص ۲۶۰.

۶۲۹ "کافى"ج ۳،ص ۲۷۰.

۶۳۰ "کافى"ج ۳،ص ۱۷۱.

۶۳۱ "کافى"ج ۳،ص ۱۷۱.

۶۳۲ "کافى"ج ۳،ص ۱۷۱.

۶۳۳ "کافى"ج ۳،ص ۲۷۳.

۶۳۴ "کافى"ج ۳،ص ۳۳۶.

۶۳۵ "کافى"ج ۳،ص ۳۳۶.

۶۳۶ "کافى"ج ۳،ص ۳۴۱.

۶۳۷ "کافى"ج ۳،ص ۳۴۲ ۳۴۳.

۶۳۸ "کافى"ج ۳،ص ۳۴۲ ۳۴۳.

۶۳۹ "کافى"ج ۴،ص ۷۲.

۶۴۰ آل عمران، ۱۱۲.

۶۴۱ "کافى"ج ۴،ص ۷۴.

۶۴۲ "کافى"ج ۴،ص ۴۷.

۶۴۳ "کافى"ج ۴،ص ۴۷.

۶۴۴ "نهج البلاغه"نامه۴۷.