قاسم بن حسن بن علی بن یقطین
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
محتوای فعلی بخشی از کتاب ستارگان حرم است که برای اینجا مناسب بوده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«قاسم بن حسن» نوه علی بن یقطین، از محدثان و راویان شیعه در شهر قم در قرن سوم هجری بوده است. وی از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام به شمار میرود. راویان بزرگی چون احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد خالد برقی نیز از او روایت کردهاند.
نام کامل | قاسم بن حسن بن علی بن یقطین |
زادگاه | قم |
وفات | قرن سوم هجری |
مدفن | قم |
اساتید |
عبدالرحمان بن ابینجران، ابومحمد جعفر بن سلیمان قمی،... |
شاگردان |
احمد بن محمد بن عیسی، احمد بن محمد خالد برقی، حسن بن علی وشاء،... |
آثار |
تکمیل التجمل والمروة،... |
محتویات
خاندان قاسم بن حسن یقطینی
آل یقطین خاندانی علمی، سیاسی و شیعه مذهب بودند. سر سلسله این خاندان، ابوالحسن یقطین بن موسی متوفی ۱۸۵ ق. است که اهل کوفه بود. یقطین پس از روی کار آمدن عباسیان به بغداد رفت و در آنجا مقیم شد. او که فردی هوشمند و دارای درایت سیاسی و قدرت جنگاوری بالایی بود، نزد خلفای عباسی، پایگاهی بلند یافت.[۱] یقطین گرچه در زمان دولت بنیعباس با آنان همکاری میکرد؛ اما از نظر مذهبی، شیعه و پیرو امامان علیهالسلام بود؛ ولی عقیده خود را مخفی نگه میداشت.
علی بن یقطین جدّ قاسم و برجستهترین فرد در میان پسران یقطین است. وی فقیه، متکلم، محدث و از بزرگان شیعه بود. او نیز به دستگاه خلافت عباسیان وارد شد و از خاصان و نزدیکان خلیفه هارون الرشید گردید.[۲] ولی مذهب او، همانند پدرش از دید عباسیان پنهان بود و در نهان، با امام کاظم علیهالسلام ارتباط نزدیک داشت.
حسن بن علی، پدر قاسم نیز از فقیهان، متکلمان، محدثان و راویان موثق و مورد اعتماد شیعه بوده و افتخار شاگردی نزد امام کاظم، امام رضا و امام جواد علیهمالسلام را داشته و از هر سه بزرگوار روایت کرده است.[۳] وی همچنین مسائلی را که از امام کاظم علیهالسلام پرسیده و جواب گرفته و یا در مواقع متعدد از حضرت شنیده در کتابی جمعآوری و از خود به یادگار گذاشته است[۴] که نشاندهنده اهتمام این فرد به حفظ میراث و فرهنگ امامان و تشیع است.
همچنین قاسم بن حسن بن علی بن یقطین، خود از محدثان و راویان شیعه و مطرح در شهر قم در اواخر قرن دوم و نیمه اول قرن سوم هجری بوده است. منابع رجالی شیعه او را مانند پدرش، از وابستگان قبیله بنیاسد دانستهاند که در قم سکونت داشته است.[۵]
این عالم برجسته شیعه از اصحاب امام رضا و امام هادی علیهماالسلام بوده و از امام رضا علیهالسلام روایت نقل نموده است.[۶] وی همچنین با امام حسن عسکری علیهالسلام معاصر بوده و در زمان آن حضرت میزیسته[۷]؛ اما در مورد این که وی با آن بزرگوار و نیز با امام جواد علیهالسلام ارتباط داشته یا نه، در منابع چیزی گزارش نشده است.
استادان و شاگردان
قاسم بن حسن به جز امامان مذکور، نزد بزرگان دیگری نیز شاگردی کرده و به فراگیری دانش پرداخته است،[۸] از جمله:
- ۱- ابوالفضل عبدالرحمان بن ابینجران: وی در اصل از اهالی کوفه و ساکن قم و از یاران و راویان امام رضا علیهالسلام و امام جواد علیهالسلام[۹] بود و از بزرگانی مانند: محمد بن ابی عمیر، ابان بن تغلب، محمد بن سنان و صفوان صدها (بیش از ۵۵۰) حدیث نقل کرده است. ابن ابی نجران از فقیهان و محدثان بزرگ شیعه و فردی در غایت وثاقت و اعتماد بود.[۱۰]
- ۲- ابومحمد جعفر بن سلیمان قمی: وی از عالمان و فقیهان شیعه و اهل قم و فردی مورد اعتماد بوده است. ابومحمد، کتابی به نام ثواب الاعمال داشته که ظاهراً باقی نمانده است.[۱۱]
قاسم بن حسن پس از این که با علوم و معارف قرآن و اهل بیت علیهمالسلام آشنا شد و به کمالات علمی دست یافت، خود به پرورش شاگردان پرداخت و دانش خویش را به تشنگان علم و جویندگان فضیلت منتقل نمود و این مسأله، نشان از عظمت علمی قاسم بن حسن دارد. از جمله شاگردان او عبارتند از:
- ۱- احمد بن محمد بن عیسی اشعری: احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی از خاندان معروف و مشهور اشعریها، از اهالی قم و از یاران و راویان امام رضا، امام جواد و امام هادی علیهمالسلام بوده[۱۲] و با امام حسن عسکری علیهالسلام مکاتبه داشته است.[۱۳] به شهادت همه عالمان رجال، وی فردی جلیل القدر از محدثان موثق، سرآمد و پیشوای عالمان و فقیهان قم و رئیس دینی - مذهبی این شهر بود.[۱۴]
- ۲- احمد بن محمد بن خالد برقی: احمد بن محمد بن خالد برقی، فقیه عالیقدر و محدث نامی شیعه در سده سوم هجری و از اصحاب امام جواد و امام هادی علیهماالسلام بود.[۱۵] کتاب عظیم محاسن که شامل فقه و احکام شرعی، اختلاف حدیث، جغرافیا، انساب و اخبار امت هاست، نمایانگر عظمت و بزرگی احمد برقی است.[۱۶]
- ۳- حسن بن علی: یکی دیگر از شاگردان قاسم، فردی است به نام حسن بن علی[۱۷]؛ اما کنیه و القاب او در منابع ذکر نشده است. البته با توجه به این که این شخص، با این عنوان، در سند بیش از پانصد روایت قرار گرفته و استادان و شاگردان بسیاری دارد[۱۸] پس به طور قطع از عالمان معروف و بزرگ است. چه بسا ممکن است او همان حسن بن علی وشاء باشد؛ چراکه احمد بن محمد بن عیسی اشعری که از راویان قاسم بن حسن است، از این فرد هم روایت کرده است.[۱۹]
قاسم در نظر علمای رجال
در کتابهای رجالی به جز قاسم بن حسن بن یقطین، شخص دیگری به نام قاسم بن حسن شعرانی یقطینی قمی نیز وجود دارد. این قاسم، شاگرد علی بن حسکه و هر دو از غلات بودند و در مورد امام هادی علیهالسلام افراط میکردند.[۲۰] از این رو، برخی از ارباب رجال، این دو شخصیت را یکی دانسته و قاسم بن یقطین را به غلوّ متهم کردهاند.[۲۱] علامه حلی، به نقل از ابن غضائری و او به نقل از عالمان قمی میگوید: قاسم در مذهب خود افراط میکرد؛ ولی جنبههای مثبت او بر افراطش غلبه داشت. علامه حلی با استناد به این گفته، معتقد است که نظر عالمان قم ثابت میکند که غلوّ چندانی نداشته، بلکه از این عقیده بازگشته است.[۲۲]
در مقابل، عدهای همچون محمدتقی شوشتری در «قاموس الرجال» در اتحاد این دو نفر، تردید کردهاند؛[۲۳] بنابراین غالی بودن قاسم قطعی نیست. بالاتر آن که نجاشی که خود از پیشگامان جرح و تعدیل رجال است، به غالی بودن قاسم اشاره نکرده و خودش او را تضعیف نمیکند؛ بلکه ضعف وی را به محمد بن حسن بن ولید استناد میدهد.[۲۴] به همین لحاظ علامه مامقانی معتقد است که نجاشی در تضعیف قاسم، توقف کرده است. بنابراین درباره قاسم، نه مدحی وارد شده و نه وثاقتش ثابت شده است. در نتیجه بر پایه قواعد رجالی، باید او را در ردیف محدثان «حسن» به شمار آورد نه ضعیف.[۲۵]
آثار و روایات
قاسم بن حسن بن علی بن یقطین اهل تألیف و تصنیف بوده؛ اما اثر مستقلی از وی گزارش نشده است. گفته شده حسین بن سعید اهوازی از فقیهان و محدثان بزرگ شیعه کتابی به نام «التجمل والمروة» نگاشته، که قاسم بن حسن، مطالبی را بر این کتاب افزوده است.[۲۶]
قاسم بن حسن روایتهایی از امامان معصوم علیهمالسلام نقل نموده، از جمله وی با دو واسطه از امام باقر علیهالسلام نقل میکند که فرمود: اسلام بر پنج ستون استوار است؛ نماز، زکات، حج، روزه و اعتقاد به ولایت ما اهل بیت علیهمالسلام. اما از این پنج رکن، در چهارتای اول استثنا و رخصت وجود دارد. اگر کسی مالی نداشت، زکات بر او واجب نمیشود. اگر کسی مال و مکنت در اختیار نداشت، حج بر او واجب نیست. اگر شخصی مریض باشد، شرع مقدس به او اجازه داده است که نشسته نماز بخواند و روزه نگیرد. اما خداوند در مورد ولایت، هیچ گونه رخصتی نداده است. چه فرد سالم باشد، چه مریض و چه فقیر باشد و چه غنی، بر همگان واجب و لازم است که به ولایت خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله عقیده داشته و پیرو آنان باشند.[۲۷]
پانویس
- پرش به بالا ↑ رحله، ابن جبیر محمد بن احمد، بیروت، ۱۴۰۴ ق، ص ۶۸؛ تاریخ طبری، محمد بن جریر، بیروت، اعلمی، ج ۶، ص ۳۹۰، چ پنجم، ۱۴۰۹ ق.
- پرش به بالا ↑ تاریخ طبری، همان، ص ۳۹۱؛ دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج ۲، ص ۱۸۴.
- پرش به بالا ↑ رجال طوسی، همان، ص ۳۷۲؛ قاموس الرجال، محمدتقی تستری، ج ۳، ص ۳۳۲، قم، جامعه مدرسین، چ دوم ۱۴۱۱ ق.
- پرش به بالا ↑ فهرست طوسی، همان، ص ۹۸.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان، ج ۲، ص ۱۸۳.
- پرش به بالا ↑ رجال طوسی، همان، ص ۴۱۲؛ المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، تحقیق سید مهدی رجایی، قم، المجمع العالمی لاهل البیت علیهمالسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۶ ق، ج ۲، ص ۳۶۰.
- پرش به بالا ↑ اختیار معرفة الرجال، همان، ص ۵۱۶.
- پرش به بالا ↑ خصال، شیخ صدوق، تحقیق علیاکبر غفاری، ص ۲۷۷، بیروت، مؤسسه اعلمی، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان، ج ۲، ص ۴۵.
- پرش به بالا ↑ رجال برقی، احمد بن ابی عبدالله، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۴۲، ص ۵۷.
- پرش به بالا ↑ معجم رجال الحدیث، همان، ج ۹، ص ۳۰۱ و ج ۲۲، ص ۱۴۱.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان، ج ۱، ص ۳۰۲.
- پرش به بالا ↑ رجال طوسی، همان، ص ۳۶۶، ۳۹۷ و ۴۰۹؛ جامع الرواة، محمد بن علی اردبیلی، ج ۱، ص ۶۹، تهران، انتشارات جهان، بیتا.
- پرش به بالا ↑ اختیار معرفةالرجال، همان، ص ۴۳۵.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان، ج ۱، ص ۲۰۴.
- پرش به بالا ↑ فهرست طوسی، همان، ص ۶۲.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان.
- پرش به بالا ↑ الاستبصار، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۴۳، تحقیق: سید حسن موسوی خراسانی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۰ق.
- پرش به بالا ↑ معجم رجال الحدیث، همان، ج ۵، ص ۷.
- پرش به بالا ↑ اختیار معرفةالرجال، همان، ص ۵۱۶، ۵۱۸، ص ۲۱ و ۵۵۵.
- پرش به بالا ↑ رجال طوسی، همان، ص ۳۹۰.
- پرش به بالا ↑ خلاصةالاقوال فی معرفة الرجال، علامه حلی، تحقیق: جواد قیومی، قم، مؤسسه نشرالفقاهة، چ اول ۱۴۱۷ ق، ص ۳۸۹.
- پرش به بالا ↑ قاموس الرجال، همان، ج ۷، ص ۳۵۷.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان.
- پرش به بالا ↑ تنقیح المقال، مامقانی، ج ۲، ص ۱۹، ابواب الفاء.
- پرش به بالا ↑ رجال نجاشی، همان، ج ۲، ص ۱۸۳.
- پرش به بالا ↑ معجم رجال الحدیث، ص ۳۴.
منابع
- ستارگان حرم، محمد غفوری، جلد ۱۹، صفحه ۴۵-۵۳.