عنوان بندی متوسط
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

افطار

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«اِفطار» در اصطلاح فقهی به معنای بازکردن روزه هنگام اذان مغرب، و یا شکستن و باطل‌کردن عمدی روزه در غیر زمان معین آن می‌باشد. برای افطار در این دو معنا، آداب و احکام خاصی در روایات و منابع فقهی بیان شده است.

معنای افطار

واژه‌ «افطار» از ریشۀ «فطر» به معنای شکافتن است و یکی از معانی آن باز کردن و شکستن روزه با خوردن غذا؛[۱] یا به معنای وقت گشودن روزه است و نیز «افطاری» هرگونه خوراک و نوشیدنی است که روزه‌دار با آن روزۀ خود را می‌گشاید.

در اصطلاح فقهی افطار به سه معناست: ۱. باطل کردن روزه ۲. رسیدن زمان گشودن روزه ۳. خوردن اوّلین غذا بعد از مدّتی امساک.

زمان افطار، غروب خورشید است که به قول مشهور، با از بین رفتن سرخی از ناحیه مشرق تحقق می یابد.[۲]

آداب افطار

مستحبات هنگام افطار

برای افطار آدابی ذکر شده، از جمله:

  • بنا بر احادیث، رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، بر گشودن روزه با خرما یا حلوا و آب، تأکید فراوان کرده‌اند و خود نیز معمولاً با یکی از آنها افطار می‌کردند.[۳]
  • مستحب است افطار پس از خواندن نماز مغرب صورت گیرد، مگر اینکه روزه‌دار بسیار گرسنه یا تشنه باشد -به حدّی که خضوع و حضور قلب را از او سلب کند- یا دیگران برای افطار منتظر او باشند.[۴]
  • خواندن دعا، و تلاوت سوره قدر هنگام افطار مستحب است.
  • با غذایى پاکیزه از حرام‌ و شبهه افطار کند.

ادعیه هنگام افطار

  • خواندن این دعا موجب می شود خدا ثواب هرکسى را که در این روز روزه داشته به او عطا کند: «اللَّهُمَّ لَک صُمْتُ وَ عَلَى رِزْقِک أَفْطَرْتُ وَ عَلَیک تَوَکلْتُ»؛ خدایا براى تو روزه گرفتم، و بر خوان تو افطار کردم، و بر تو تکیه نمودم.
  • روایت شده که امیرالمؤمنین علیه السّلام‌ هرگاه مى‌خواست افطار کند این دعا را می خواند: «بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَک صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِک أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»؛ به نام خدا، خدایا براى تو روزه‌ گرفتیم، و بر روزى تو افطار کردیم، خدایا از ما بپذیر، که تو شنوا و دانایى.
  • در هنگام خوردن لقمه اول، خواندن این دعا مستحب است: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ یا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی»؛ به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانى‌اش همیشگى است، اى گسترده آمرزش، مرا بیامرز.
  • خواندن دعاى «اللّهمّ‌ ربّ النّور العظیم...» (که سید بن طاووس و کفعمى روایت کرده‌اند) فضیلت بسیار دارد.

فضیلت افطاری دادن

بنا بر احادیث، افطاری دادن نیز خود ثواب بزرگی دارد؛ از رسول خدا صلّى اللّه علیه وآله روایت شده: هرکه روزه‌دارى را افطار دهد همچون اجر آن روزه‌دار برایش خواهد بود، بى‌آنکه از پاداش آن روزه‌دار چیزى کاسته شود. و همچنین براى او خواهد بود همانند آن عمل خوبى که آن افطار کننده به نیروى آن طعام بجا آورد.

علامه حلى در رساله «سعدیه» از امام صادق علیه السّلام روایت‌ کرده: هر مؤمنى در ماه رمضان مؤمن دیگرى را به لقمه‌اى اطعام کند، حق تعالى براى او بنویسد اجر کسى را که سى بنده مؤمن‌ آزاد کرده، و نزد خدا یک دعایش مستجاب شود. و یا در روایت منقول از امام کاظم علیه السّلام آمده است: «افطاری دادن به برادر روزه‌دارت از روزه‌داری بهتر است».[۵]

صدقه دادن هنگام افطار و افطاری دادن به روزه‌ داران، هرچند به قدر چند دانه خرما یا جرعه‌اى آب باشد، بسیار پسندیده و مورد تاکید است.

افطار در احکام

باطل کردن روزه

افطار و باطل کردن روزه، به لحاظ حکم شرعی چند گونه است:

  • واجب: اگر روزه دار پیش از ظهر سفر کند، واجب است هر چند با دست برداشتن از نیّت روزه افطار کند. همچنین اگر شخص در میان روز متوجه شود که ادامه روزه برای وی زیان آور است.[۶] نیز افطار بر زن آبستن که زاییدن وی نزدیک است و یا بر زن شیرده در صورت زیان آور بودن روزه برای وی یا کودک، واجب است.[۷] اگر برای زن و مرد کهنسال و کسی که بیماری تشنگی دارد، روزه گرفتن مشقّت بسیار داشته باشد، در اینکه افطار بر آنان واجب است یا جایز، اختلاف است. نظر اکثر فقها وجوب افطار است.[۸]
  • حرام: افطار روزۀ واجب معین مانند روزه ماه رمضان و روزه نذر معیّن و قضای روزه ماه رمضان بعد از ظهر و نیز به قول مشهور، افطار روزه ماه رمضان در سفر در صورت مسافرت بعد از ظهر و باطل کردن روزه اعتکاف بعد از واجب شدن آن، حرام و موجب کفّاره است.[۹]
  • مستحب: کسی که روزه مستحب گرفته، اگر مهمان مؤمنی شود، مستحب است بدون آنکه میزبان را از روزه بودن خود مطّلع سازد، افطار کند.[۱۰]
  • مکروه: افطار روزه مستحب بعد از زوال (ظهر)، کراهت دارد.[۱۱]
  • مباح: به قول مشهور، کسی که قضای روزه ماه رمضان را گرفته، می تواند پیش از ظهر افطار کند؛ خواه با عذر یا بدون عذر.[۱۲] همچنین افطار روزه مستحب قبل از ظهر مباح است.[۱۳]

نیّت افطار

نیّت افطار (باطل کردن) یا به معنای نیّت قطع روزه است (دست برداشتن از قصد روزه)، یا نیّت قاطع روزه (قصد ارتکاب یکی از مُفطرات روزه، مانند خوردن). در بطلان روزه به نیّت افطار سه قول معروف است: بطلان به طور مطلق، عدم بطلان به طور مطلق و تفصیل بین نیت قطع که موجب بطلان روزه است، و اما نیت قاطع روزه، پیش از ارتکاب مفطرات، موجب بطلان نیست.[۱۴]

مفطرات روزه

  • خوردن و آشامیدن
  • آمیزش در قُبل و به قول مشهور در دبُرُ
  • دروغ بستن به خدا و معصومان علیهم السلام
  • فروبردن سر در آب، به قول مشهور
  • رساندن غبار غلیظ بر حلق، به قول مشهور
  • باقی ماندن عمدی بر جنابت تا اذان صبح و نیز حیض و نفاس، به قول مشهور
  • استمناء[۱۵]
  • در این که اماله با مایعات موجب بطلان روزه می شود یا نه، اختلاف است.[۱۶]

آثار افطار

  • افطار آگاهانه و عمدی روزه، موجب بطلان آن و در روزه ماه رمضان، موجب ثبوت قضای روزه نیز می شود.
  • افطار عمدی روزه واجب معیّن، مانند روزه ماه رمضان، نذر معین و نیز قضای روزه ماه رمضان در صورت افطار بعد از ظهر، موجب ثبوت کفاره است.
  • افطار عمدی در روز ماه رمضان، موجب ثبوت تعزیر در بار اول و دوم است و چنانچه شخصی بار سوم یا بنابر قولی چهارم، آن را تکرار کند کشته می شود، به شرط آنکه بار اول و دوم تعزیر شده باشد.[۱۷]
  • اگر افطار روزه هایی که واجب است پی در پی گرفته شود -همچون شصت روز روزه کفّاره-، از روی عذر مانند حیض باشد، ضرری به تتابع نمی زند و پس از رفع عذر، روزه را ادامه می دهد. اما اگر بدون عذر باشد، تتابع از بین می رود و باید روزه را از سر بگیرد.[۱۸]

اضطرار به افطار

  • اگر روزه دار به گونه ای که اختیار از او سلب گردد مجبور به افطار شود، روزه اش باطل نمی شود و کفّاره نیز ندارد؛ امّا اگر تهدید شود و او برای در امان ماندن از عواقب تهدید با اختیار خود افطار کند، روزه اش باطل می شود ولی کفّاره ندارد.[۱۹]
  • اگر روزه دار از روی تقیّه افطار کند، مانند افطار در روز عیدِ مخالفان یا پس از غروب خورشید و پیش از مغرب شرعی، در صحت و بطلان این روزه اختلاف است. بنابر قول به بطلان روزه، قضای آن واجب است؛ لیکن کفّاره ندارد.[۲۰]

پانویس

  1. لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه.
  2. جواهرالکلام، ۱۶/۳۸۴.
  3. کافی، کلینی، ۴ / ۱۵۲-۱۵۳؛ وسائل الشیعه، حر عاملی، ۱۰ / ۱۵۶.
  4. وسائل الشیعة، ۱۰/ ۱۴۹-۱۵۱؛ جواهرالکلام، ۱۶/ ۳۸۴-۳۸۵.
  5. کافی، کلینی، ۴ / ۶۸.
  6. جواهرالکلام، ۱۷/۱۳۳ و ۱۶/۳۴۷.
  7. جواهرالکلام، ۱۷/ ۱۵۱-۱۵۴
  8. جواهرالکلام، ۱۷/۱۵۰.
  9. ۱۶/۲۶۴-۲۶۶ و ۲۹/۵۰.
  10. جواهرالکلام، ۲۹/ ۵۰-۵۱؛ وسائل الشیعة، ۱۰/۱۵۲.
  11. العروة الوثقی، ۲/۲۴۲؛ جواهرالکلام، ۱۷/۱۱۵.
  12. جواهرالکلام، ۱۷/ ۵۱-۵۳.
  13. ۱۱۵؛ العروة الوثقی، ۲/۲۴۲.
  14. مستند العروة (الصوم)، ۱/۵۸ و ۸۳ـ۸۵.
  15. جواهرالکلام، ۲۱۷/۱۶-۲۵۳؛ العروة الوثقی، ۲ / ۱۷۶-۱۹۳
  16. جواهرالکلام، ۱۶/ ۲۷۴-۲۷۵.
  17. جواهرالکلام، ۳۰۷-۳۰۸
  18. ۱۷/۷۱-۷۷ و ۳۳/ ۲۵۵-۲۵۶.
  19. ۱۶/۲۵۸-۲۶۷؛ العروة الوثقی، ۲/۱۹۸.
  20. تحریر الوسیلة، ۱/۲۸۷؛ منهاج الصالحین (خویی)، ۱/۲۶۹.

منابع