یوشع بن نون: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(منابع)
(بازنویسی مقاله)
سطر ۱: سطر ۱:
حضرت یوشع بن نون از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین [[حضرت موسی]] علیه السلام و از فرزندان افرائیم بن یوسف بود.
+
{{خوب}}
 
+
یوشع بن نون جانشین [[حضرت موسی]] علیه السلام است که پس از موسی (ع) مدت سی سال پیامبر قوم [[بنی اسرائیل]] بود. در زمان او بنی اسرائیل به رهبری او به جنگ [[عمالقه]] رفتند و شهر [[اریحا]] و سرزمین [[فلسطین]] را فتح کردند.
==محل تولد و زندگی==
 
 
 
احتمالاً متولد شده در جوشن [[مصر]] - سرزمین کنعان (اسرائیل فعلی) - جلجال - شکیم.
 
 
 
==زمان حیات==
 
 
 
حدوداً بین سالهای 1490 تا سال 1380 قبل از میلاد عیسی مسیح علیه السلام.
 
  
 
==اصل و نسب او==
 
==اصل و نسب او==
 +
نسب یوشع علیه السلام مطابق با آنچه در منتهی الارب  آمده است "یوشع ابن نون بن افراهم بن یوسف بن یعقوب است.<ref>نقل از لغت نامه دهخدا</ref>  بنابراین او نوه افراهم (یا افرائیم) فرزند یوسف علیه السلام است.
  
یوشع فرزند نون، نون از افرایم، افرایم فرزند یوسف، یوسف فرزند یعقوب، یعقوب فرزند اسحاق، اسحاق فرزند ابراهیم، ابراهیم فرزند تارح، تارح فرزند ناحور، ناحور از نسل سام، سام فرزند نوح، نوح از نسل خنوخ، خنوخ از نسل انوش، انوش فرزند شیث و شیث فرزند آدم و آدم توسط دستهای خدای زنده و بزرگ خلق شد.
+
==یوشع علیه السلام در زمان حضرت موسی (ع)==
 
+
یوشع (علیه السلام)از جمله بزرگان، علما و افراد باایمان قوم بنی اسرائیل به شمار می‌آید. مطابق با روایتی در تفسیر عیاشی از امام باقر علیه السلام او  یکی از دو نفری بوده است که در آیه 23 سوره مائده مورد اشاره قرار گرفته است<ref>تفسير العياشى، ج‏1، ص 303</ref>:  
پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند. بنا به کتاب مقدس وی از [[پیامبران]] بنی اسرائیل و جانشین موسی بود. عبور بنی اسرائیل از رود اردن تحت فرماندهی وی انجام گردید.
 
 
 
صحیفه یوشع نیز منسوب به اوست. او از نسل افرایم فرزند یوسف بود و جزء ۱۲ نفری بود که موسی برای بازرسی سرزمین موعود فرستاد و پس از بازگشت به همراه کالیب تنها کسانی در میان بنی اسرائیل بودند که آماده جنگ برای فتح سرزمین موعود بودند ولی چون قوم از جنگ برای خدا ترسیدند و از دستور خدا سرباز زدند و قصد سنگسار آنها و موسی را کردند خدا آنها را چهل سال در صحرا سرگردان کرد.
 
 
 
و پس از آن از میان ۶۰۰ هزار مرد بالای بیست سال بنی اسرائیل، کالیب و یوشع، تنها کسانی بودند که به کنعان وارد شدند. مشابه همین داستان بدون ذکر نام یوشع و با اشاره به دو نفری که قوم خود را به جنگ دعوت می کردند عیناً در [[قرآن]] (کتاب دینی مسلمانان) نیز آمده است. البته به عقیده مسلمانان، طبق حدیثی از «محمد بن عبدالله» هم ضمن یادآوری این مطلب، از جمعیت ۶۰۰ هزار نفری بنی اسرائیل و نام یوشع بن نون و کالب بن یافنا به عنوان تنها دو نفری که غیر از موسی و هارون دعوت خدا را پذیرفته اند ، سخن رفته است.
 
 
 
در [[قرآن]] از جوانی که در زمان ملاقات با خضر همراه موسی بوده است یاد شده است که به عقیده بسیاری از مفسرین اسلام او یوشع بن نون بوده است. همچنین در برخی [[احادیث]] نام دیگر یوشع بن نون، ذوالکفل گفته شده است که دو بار در [[قرآن]] آمده است. در [[احادیث]] اسلامی یوشع بن نون از جمله کسانی است که در زمان ظهور مهدی رجعت کرده و مانند عیسی در کنار او خواهد بود.
 
 
 
==یوشع در قرآن کریم==
 
 
 
در [[قرآن مجید]] نام یوشع ذکر نشده است؛ ولی مفسران و محققان، در تفسیر آیه های 12 و 23 [[سوره مائده]] و آیه 60 [[سوره کهف]] به داستان زندگی او پرداخته و این آیات را منطبق بر یوشع دانسته اند:
 
 
 
در تفسیر آیه 12 [[سوره مائده]] چنین آمده است: «و بعثنا منهم اثنى عشر نقیبا» ترجمه: و از میان آنان دوازده سالار گماشتم.
 
 
 
موسی علیه السلام به فرمان خداوند دوازده سالار و نقیب را از میان اسباط دوازده گانه بنی اسرائیل برگزید تا از اخبار سرزمین شام یا سرزمین مقدس و مردم ستمگر آن پرس و جو کنند. موسی علیه السلام آن دوازده تن را به آن سامان اعزام کرد. یوشع بن نون از زمره آن دوازده نقیب بود که سرانجام فتح آن دیار نیز بدست وی صورت پذیرفت.
 
 
 
"نقیب" در اصل از ماده "نقب" (بر وزن نقد) گرفته شده که به معنى روزنه هاى وسیع، مخصوصاً راههاى زیرزمینى می باشد و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن جهت نقیب مى گویند که از اسرار جمعیت آگاه است، گویى در میان آنها نقبى ایجاد کرده و از وضع آنها آگاه شده و گاهى "نقیب" به کسى گفته می شود که رئیس جمعیت نیست و تنها معرف و وسیله شناسایى آنها است و اگر به فضائل اشخاص عنوان "مناقب" اطلاق مى شود، بخاطر آن است که با فحص و کنجکاوى باید از آنها آگاه گشت.
 
 
 
بعضى از مفسران نقیب را در آیه فوق تنها به معنى آگاه و مطلع از اسرار گرفته اند، ولى این معنى بسیار بعید بنظر مى رسد، زیرا آنچه از تاریخ و [[حدیث]] استفاده مى شود، آن است که نقباى بنى اسرائیل هر یک سرپرست طایفه خود بودند، در تفسیر روح المعانى از ابن عباس چنین نقل شده که: «انهم کانوا وزراء و صاروا انبیاء بعد ذلک»: "نقباى بنى اسرائیل، وزیران موسى بودند و بعد به مقام نبوت رسیدند".
 
 
 
[[علامه طباطبایی]] می فرماید: على الظاهر منظور از این دوازده نقیب دوازده رئیس است، که هر یک بر یکى از اسباط دوازده گانه بنى اسرائیل ریاست داشتند و به منزله والى بر آنان بودند، کارهاى آنان را فیصله مى دادند و نسبتى که این دوازده نقیب به دوازده تیره بنى اسرائیل داشتند نظیر نسبتى بوده که اولى الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیاى آنان بودند، چیزى که هست خود آنان وحیى از آسمان نمى گرفتند و شریعتى را تشریع نمى کردند و کار [[وحى]] و تشریع شرایع تنها به عهده موسى بود.
 
 
 
همچنین در آیه 23 همین سوره این گونه ذکر شده: «قال رجلان من الذین یخافون أنعم الله علیهما ادخلوا علیهم الباب فإذا دخلتموه فإنکم غلبون و على الله فتوکلوا إن کنتم مؤمنین» ترجمه: دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید که اگر از آنجا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید. ([[سوره مائده]]، 23)
 
 
 
درباره این که این دو نفر چه کسانى بوده اند غالب مفسران نوشته اند که آنها "یوشع بن نون" و "کالب بن یوفنا" (یفنه) بوده اند که از نقباى دوازده گانه بنى اسرائیل محسوب می شدند. از باب اول سفر تثنیه تورات کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر " یوشع" و "کالیب" بوده است.
 
 
 
همچنین در تفسیر آیه 60 [[سوره کهف]] در داستان موسی و خضر، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه السلام دانسته اند. خداوند در این آیه می فرماید: «و إذ قال موسى لفتئه لاأبرح حتى أبلغ مجمع البحرین أو أمضى حقبا» ترجمه: و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم. ([[سوره کهف]]، 60)
 
 
 
منظور از "فتاه" در اینجا طبق گفته بسیارى از مفسران و بسیارى از روایات، "یوشع بن نون" مرد رشید و شجاع و باایمان بنى اسرائیل است و تعبیر به "فتى" (جوان) ممکن است به خاطر همین صفات برجسته و یا به خاطر خدمت به موسى و همراهى و همگامى با او بوده باشد.
 
 
 
[[علامه طباطبایی]] می فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى علیه السلام بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده و این معنا را روایات هم تایید مى کند. و بعضى گفته اند: از این جهت "فتى" نامیده شده که همواره در سفر و حضر همراه او بوده است و یا از این جهت بوده که همواره او را خدمت مى کرده است.
 
 
 
==یوشع در روایات==
 
 
 
طبق نقل مشهور، موسى علیه السلام در وادى تیه از دنیا رفت و پس از وفات او، نبوت به وصى آن حضرت یوشع بن نون که از اولاد افرائیم بن یوسف بود، منتقل شد. در [[حدیث]] آمده است که [[حضرت موسی]] در مرگ هارون گریبان پاره کرد. حضرت موسی علیه السلام پیش از وفاتش، حضرت یوشع بن نون را وصی خود ساخت.
 
  
موسى در واپسین روزهاى عمر خود الواح مقدس را که احکام خدا بر آن نوشته شده بود به ضمیمه زره خود و یادگارهاى دیگرى در آن نهاد و به وصى خویش سپرد. یوشع بن نون در 97 سالگی به وصایت رسید. یوشع بنى اسرائیل را به جنگ عمالقه برد و پس از مدتى که با آنها جنگید، خداى تعالى پیروزى ار نصیب او فرمود و شهر اریحا را فتح کرد و بنى اسرائیل را در آن شهر سکونت داد.
+
:{{متن قرآن|{{آیه|5|23}}}}
 +
:دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید که اگر از آنجا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید.
  
در روایتى آمده است که یوشع بن نون سى سال پس از موسى زنده بود و در این مدت سر و سامانى به کار بنى اسرائیل داد و با دشمنان آن ها جنگید و همه را قلع و قمع کرد و سرزمین فلسطین و شامات را میان آنها تقسیم نمود. از جمله کسانى که بر ضد او قیام کردند، صفورا همسر موسى بود که جمعى از بنى اسرائیل را با خود همراه کرد و به جنگ یوشع آمد ولى شکست خورد و اسیر گردید، اما یوشع با کمال بزرگوارى با او رفتار کرد و او را به خانه خود بازگرداند، نظیر آنچه در جنگ جمل اتفاق افتاد.
+
از باب اول سفر تثنیه تورات کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر " یوشع" و "کالیب" بوده است.  
  
==جنگ یوشع بن نون با بلعم بن باعور==
+
همچنین مفسران در تفسیر آیه 60 [[سوره کهف]] در داستان موسی و خضر، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه السلام دانسته اند. خداوند در این آیه می فرماید:
  
ضمن داستان جنگ هاى یوشع بن نون با دشمنان بنى اسرائیل، نام بلعم بن باعور در تواریخ و پاره اى از روایات ذکر شده و جمعى از مفسران آیات [[سوره اعراف]] را نیز به او تفسیر کرده اند. خداى تعالى در آن سوره در دو آیه پیغمبر بزرگوار خود را مخاطب ساخته مى فرماید: بخوان برایش حکایت آن کسى را که آیات خود را بدو یاد دادیم و از آنها بیرون شد و از [[شیطان]] پیروى کرد و از گمراهان گردید و اگرمى خواستیم او را به وسیله آن آیات بالا مى بردیم ولى او به دنیا گرایید و از هواى نفس خود پیروى کرد.
+
:{{متن قرآن|{{آیه|18|60}}}}
 +
:و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم.
  
حکایت سگى است که اگر بر او حمله کنى پارس کند و اگر واگذاریش پارس کند. این است حکایت مردمى که آیات ما را تکذیب کنند. این داستان را برایشان بخوان شاید اندیشه کنند. صاحب کامل التواریخ طبق نظر آنها که گفته اند موسى از دنیا نرفت تا وقتى که اریحا فتح شد، نقل مى کند که موسى از تنه خارج شد و به سوى شهر اریحا حرکت کرد و پیشاپیش لشکرش یوشع بن نون و کالب بن یوفنا بودند. هنگامى که به شهر اریحا رسیدند، جباران شهر به نزد بلعم بن باعور که از اولاد لوط بود رفتند و بدو گفتند: موسى آمده تا با ما بجنگد و ما را از شهر و دیارمان بیرون کند.
+
[[علامه طباطبایی]] می فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى علیه السلام بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده و این معنا را روایات هم تایید مى کند.<ref>الميزان في تفسير القرآن، ج‏13، ص 338</ref>
  
تو آنها را نفرین کن. بلعم که اسم اعظم خدا را مى دانست - به ایشان گفت: پیغمبر خدا و مردمان باایمان را نفرین کنم با این که [[فرشتگان]] الهى همراه ایشان هستند؟ آنها اصرار کردند ولى او امتناع ورزید تا آن که نزد همسرش آمدند و هدیه اى براى آن زن آوردند و از او خواستند تا به هر ترتیبى شده شوهرش را با این کار موافق سازد تا به موسى و لشکریانش نفرین کند. زن با اصرار عجیبى او را حاضر کرد.
+
==یوشع بن نون پس از حضرت موسی علیه السلام==
  
بلعم برخاست و سوار بر الاغ خود شد تا ره کوهى که مشرف بر بنى اسرائیل بود، برود و در آنجا نفرین کند. مقدارى که راه رفت، الاغ از حرکت ایستاد و روى زمین خوابید. بلعم پیاده شد و چندان او را بزد که از جا برخاست ولى هنوز چند قرمى نرفته بود که دوباره خوابید وقتى براى بار سوم نیز این واقعه تکرار شد، خداوند آن حیوان را به زبان آورد و به بلعم گفت: واى بر تو اى بلعم! به کجا مى روى؟ مگر [[فرشتگان]] را نمى بینى که مرا بازمى گردانند.
+
مطابق با روایات حضرت موسی (علیه السلام) پیش از وفات خویش حضرت یوشع را وصی خویش قرار داد.<ref>تفسير العياشى، ج‏2، ص: 330</ref> و یوشع پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند.
  
بلعم باز هم اعتنایى نکرد و همچنان پیش رفت تا مشرف بر بنى اسرائیل گردید و خواست نفرین کند ولى نتوانست. هرگاه مى خواست بر آن ها نفرین کند، زبانش به دعا بازمى گشت تا وقتى که زبان از کامش خارج شد و دانست که این کار میسر نیست. آن وقت بود که به قوم خود گفت: اکنون دیگر دنیا و آخرتم تباه شد و کارى از من ساخته نیست و راهى جز مکر و حیل به آنها به جاى نمانده. سپس به آنها دستور داد: زنان را آرایش کنید و کالاهایى بدست آنها بدهید و به عنوان فروش ‍ کالا به میان لشکر موسى بفرستید و به ایشان سفارش کنید اگر مردى از لشکریان موسى خواست با آنها درآمیزد و زنا کند، ممانعت نکنند زیرا اگر یکى از آن ها زنا کند و با زنى درآمیزد، هلاک مى شوند و شرشان از شما برطرف مى شود. پس زنان را آراستند و اجناسى به عنوان فروش به دستشان دادند و به میان لشکر موسى فرستادند. زمرى بن شلوم که رئیس شمعون بن یعقوب بود یکى از زن ها را گرفت و به نزد موسى آورد و گفت: به عقیده تو این زن بر من حرام است ولى به خدا ما از تو اطاعت نمى کنیم. سپس آن زن را به خیمه خود برد و با او زنا کرد. در این وقت بود که خداوند طاعون را بر او مسلط کرد و در یک ساعت بیست هزار یا هفتاد هزار نفرشان هلاک شدند.
+
در روایتى آمده است که یوشع بن نون سى سال پس از موسى زنده بود و در این مدت سر و سامانى به کار بنى اسرائیل داد و با دشمنان آن ها جنگید و همه را قلع و قمع کرد و سرزمین فلسطین و شامات را میان آنها تقسیم نمود. از جمله کسانى که بر ضد او قیام کردند، صفورا همسر موسى بود که جمعى از بنى اسرائیل را با خود همراه کرد و به جنگ یوشع آمد ولى شکست خورد و اسیر گردید، اما یوشع با کمال بزرگوارى با او رفتار کرد و او را به خانه خود بازگرداند، نظیر آنچه در جنگ جمل اتفاق افتاد.<ref>تاریخ انبیاء، سید هاشم رسولی محلاتی [http://lib.ahlolbait.com/parvan/resource/34841/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A%D8%AE-%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%A1/preview/1872/%D9%85%D8%AD%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%8A-%D9%83%D8%AA%D8%A7%D8%A8/&sa=false&#!page=198]</ref>
  
تا سرانجام فنحاص بن عیزار بن هارون که امیر لشکریان موسى بود بیامد و چون از موضوع مطلع گشت، خشمناک شد و یک سره به خیمه زمرى بن شلوم رفت و او را با زى که در خیمه اش بود بکشت و و طاعون برطرف گردید. از راوندى هم در قصص الانبیاء حدیثى نظیر داستان فوق با مختصر اختلاف و اختصار بیشترى نقل شده ولى به جاى حضرت موسى نام یوشع بن نون ذکر شده است، چنان که مسعودى نیز در اثبات الوصیه به همین گونه نقل کرده است. مورخان عمر یوشع بن نون را 126 یا 120 سال نوشته اند و قبر او را برخى از تواریخ، در کوه افرائیم و در فلسطین ذکر کرده اند.
+
در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است که ذو الکفل در آیه «وَ اذْكُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ»  یوشع بن نون است <ref>عيون اخبار الرضاعليه السلام، شیخ صدوق، ج 1، ص 245. </ref>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* دائرة المعارف طهور(با اندکی تلخیص) قسمت های [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=13345 1] و [http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=13346 2].
+
* [http://www.tahoor.com/fa/Article/View/113345 یوشع بن نون، دائرة المعارف طهور]، بازیابی: 2 مرداد 1397
  
 
{{قرآن}}
 
{{قرآن}}

نسخهٔ ‏۲۴ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۵

یوشع بن نون جانشین حضرت موسی علیه السلام است که پس از موسی (ع) مدت سی سال پیامبر قوم بنی اسرائیل بود. در زمان او بنی اسرائیل به رهبری او به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند.

اصل و نسب او

نسب یوشع علیه السلام مطابق با آنچه در منتهی الارب آمده است "یوشع ابن نون بن افراهم بن یوسف بن یعقوب است.[۱] بنابراین او نوه افراهم (یا افرائیم) فرزند یوسف علیه السلام است.

یوشع علیه السلام در زمان حضرت موسی (ع)

یوشع (علیه السلام)از جمله بزرگان، علما و افراد باایمان قوم بنی اسرائیل به شمار می‌آید. مطابق با روایتی در تفسیر عیاشی از امام باقر علیه السلام او یکی از دو نفری بوده است که در آیه 23 سوره مائده مورد اشاره قرار گرفته است[۲]:

قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ ۚ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
دو نفر از مردانى که از خدا مى ترسیدند و خدایشان به آنها نعمت [عقل و ایمان] داده بود، گفتند: از آن دروازه بر آنها وارد شوید که اگر از آنجا وارد شدید، قطعا پیروز خواهید شد و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید.

از باب اول سفر تثنیه تورات کنونى نیز استفاده مى شود که نام این دو نفر " یوشع" و "کالیب" بوده است.

همچنین مفسران در تفسیر آیه 60 سوره کهف در داستان موسی و خضر، یوشع بن نون را یکی از دو مصاحب موسی علیه السلام دانسته اند. خداوند در این آیه می فرماید:

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا
و هنگامى که موسى به جوان [همراه] خود گفت: همچنان خواهم رفت تا به محل تلاقى دو دریا برسم، هر چند مدتى طولانى به راه خود ادامه دهم.

علامه طباطبایی می فرماید: درباره آن جوانى که همراه موسى علیه السلام بوده بعضى گفته اند وصى او یوشع بن نون بوده و این معنا را روایات هم تایید مى کند.[۳]

یوشع بن نون پس از حضرت موسی علیه السلام

مطابق با روایات حضرت موسی (علیه السلام) پیش از وفات خویش حضرت یوشع را وصی خویش قرار داد.[۴] و یوشع پس از موسی علیه السلام مدت سی سال زنده بود، کار بنی اسرائیل را سامان بخشید و به پیشوایی او بنی اسرائیل به جنگ عمالقه رفتند و شهر اریحا و سرزمین فلسطین را فتح کردند.

در روایتى آمده است که یوشع بن نون سى سال پس از موسى زنده بود و در این مدت سر و سامانى به کار بنى اسرائیل داد و با دشمنان آن ها جنگید و همه را قلع و قمع کرد و سرزمین فلسطین و شامات را میان آنها تقسیم نمود. از جمله کسانى که بر ضد او قیام کردند، صفورا همسر موسى بود که جمعى از بنى اسرائیل را با خود همراه کرد و به جنگ یوشع آمد ولى شکست خورد و اسیر گردید، اما یوشع با کمال بزرگوارى با او رفتار کرد و او را به خانه خود بازگرداند، نظیر آنچه در جنگ جمل اتفاق افتاد.[۵]

در روایتی از امام علی علیه السلام آمده است که ذو الکفل در آیه «وَ اذْكُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ» یوشع بن نون است [۶]

منابع

قرآن
متن و ترجمه قرآن
اوصاف قرآن (اسامی و صفات قرآن، اعجاز قرآن، عدم تحریف در قرآن)
اجزاء قرآن آیه، سوره، جزء، حزب، حروف مقطعه
ترجمه و تفسیر قرآن تاریخ تفسیر، روشهای تفسیری قرآن، سیاق آیات، اسرائیلیات، تاویل، فهرست تفاسیر شیعه، فهرست تفاسیر اهل سنت، ترجمه های قرآن
علوم قرآنی تاریخ قرآن: نزول قرآن، جمع قرآن، شان نزول، کاتبان وحی، قراء سبعه
دلالت الفاظ قرآن: عام و خاص، مجمل و مبین، مطلق و مقید، محکم و متشابه، مفهوم و منطوق، نص و ظاهر، ناسخ و منسوخ
تلاوت قرآن تجوید، آداب قرائت قرآن، تدبر در قرآن
رده ها: سوره های قرآن * آیات قرآن * واژگان قرآنی * شخصیت های قرآنی * قصه های قرآنی * علوم قرآنی * معارف قرآن
  1. نقل از لغت نامه دهخدا
  2. تفسير العياشى، ج‏1، ص 303
  3. الميزان في تفسير القرآن، ج‏13، ص 338
  4. تفسير العياشى، ج‏2، ص: 330
  5. تاریخ انبیاء، سید هاشم رسولی محلاتی [۱]
  6. عيون اخبار الرضاعليه السلام، شیخ صدوق، ج 1، ص 245.