یسر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{نیازمند ویرایش فنی}} {{مدخل دائرة المعارف|دائرة المعارف قرآن کریم}} آسانی، م...' ایجاد کرد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
 +
 
 +
آسانی، معادل یُسر در زبان عربی است. بیش‌تر لغویان، یُسر را ضدّ عُسر و به معنای آسانی و بی‌نیازی دانسته‌اند.<ref>مفردات، ص‌891‌، «یسر»؛ لسان‌العرب، ج‌15، ص‌446، «یسر».</ref> مشتقات گوناگون یُسر در قرآن 44 بار آمده<ref>المعجم المفهرس، ص‌879‌، «یسر».</ref> که اغلب به همین معنا بکار رفته است.
 +
 
 +
==مفاهیم واژه آسانی در قرآن==
  
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
+
مفهوم آسانی را در [[قرآن کریم]] می‌توان در قالب واژه‌هایی مانند تخفیف، هیّن، وسع، عفو، رفق، رحمت، مغفرت و اِنظار جُست. از نفی اثم، حرج، جناح، تثریب، إصر، اطاقة، ضیق و مشقّت نیز مفهوم آسانی استفاده می‌شود؛ چنان که توجه به مجموعه این واژه‌ها در آیات می‌تواند گستره مفهومی آن را در قرآن بنمایاند.
  
آسانی، معادل یُسر در زبان عربی است. بیش‌تر لغویان، یُسر را ضدّ عُسر و به معنای آسانی و بی‌نیازی دانسته‌اند.<ref>مفردات، ص‌891‌، «یسر»؛ لسان‌العرب، ج‌15، ص‌446، «یسر».</ref> مشتقات گوناگون یُسر در قرآن 44 بار آمده<ref>المعجم المفهرس، ص‌879‌، «یسر».</ref> که اغلب به همین معنا به کار رفته است.  
+
مفهوم آسانی در مجموعه ساختار معرفت دینی تجلی دارد؛ از قبیل آسانی تصرفات خدا در نظام تکوین در دنیا و آخرت، آسان شدن کارها بدست خداوند، آسان‌گیری در تشریع احکام دینی و دستور به آسان‌گیری در روابط دینی و اجتماعی. گستره این مفهوم در تشریع احکام تا جایی است که می‌توان‌گفت: بنای شریعت بر آسان‌گیری است.
  
== مفاهیم واژه آسانی در قرآن ==
+
از برخی مصادیق آسانی به تساهل و تسامح نیز تعبیر شده است که شاید این اصطلاح برگرفته از روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که من به شریعت سهله سمحه برانگیخته شده‌ام؛<ref>وسائل، ج‌20، ص‌106؛ بحارالانوار، ج‌65‌، ص‌319 و 346؛ الکافی، ج‌5‌، ص‌494.</ref>
  
مفهوم آسانی را در قرآن کریم می‌توان در قالب واژه‌هایی مانند تخفیف، هیّن، وسع، عفو، رفق، رحمت، مغفرت و اِنظار جُست. از نفی اثم، حرج، جناح، تثریب، إصر، اطاقة، ضیق و مشقّت نیز مفهوم آسانی استفاده می‌شود؛ چنان که توجّه به مجموعه این واژه‌ها در آیات می‌تواند گستره مفهومی آن را در قرآن بنمایاند. مفهوم آسانی در مجموعه ساختار معرفت دینی تجلّی دارد؛ از قبیل آسانی تصرّفات خدا در نظام تکوین در دنیا و آخرت، آسان شدن کارها به دست خداوند، آسان‌گیری در تشریع احکام دینی و دستور به آسان‌گیری در روابط دینی و اجتماعی. گستره این مفهوم در تشریع احکام تا جایی است که می‌توان‌گفت بنای شریعت بر آسان‌گیری است.
+
بر همین اساس، برخی از فقیهان در استنباطات احکام فقهی، بارها به سهلة و سمحة بودن شریعت استناد کرده‌اند؛<ref>جواهرالکلام، ج‌7، ص‌342 و ج‌29، ص‌27؛ عوائدالایام، ص173؛ القواعدالفقهیه، ج‌1، ص‌249.</ref> البته قرآن برای آسانی، حدود و مرزهایی قائل شده است.
از برخی مصادیق آسانی به تساهل* و تسامح نیز تعبیر شده است که شاید این اصطلاح برگرفته از روایات متعدّدی از پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)است که من به شریعت سهله سمحه برانگیخته شده‌ام؛<ref>وسائل، ج‌20، ص‌106؛ بحارالانوار، ج‌65‌، ص‌319و346؛ الکافی، ج‌5‌، ص‌494.</ref> بر همین اساس، برخی از فقیهان در استنباطات احکام فقهی، بارها به سهلة و سمحة بودن شریعت استناد کرده‌اند؛<ref>جواهرالکلام، ج‌7، ص‌342 و ج‌29، ص‌27؛ عوائدالایام، ص173؛ القواعدالفقهیه، ج‌1، ص‌249.</ref> البتّه قرآن برای آسانی، حدود و مرزهایی قائل شده است.
 
  
== آسانی کارها برای خدا در تکوین ==
+
==آسانی کارها برای خدا در تکوین==
  
 
'''الف. آفرینش نخستین هستی و بازآفرینی آن در قیامت:'''
 
'''الف. آفرینش نخستین هستی و بازآفرینی آن در قیامت:'''
  
قرآن، آفرینش آسمان‌ها و زمین را در شش روز و بدون سختی و مشقّت ذکر کرده:«و‌لَقَد خَلقنا السَّموتِ والأرضَ و ما بَینَهما فی سِتَّةِ أیّام و ما مسَّنا مِن لُغوب» (ق/50‌، 38) و خداوند ایجاد و اعاده خلق را بر خود آسان دانسته است:«أَوَلَم یَرَوا کَیفَ یُبدِئُ اللّهُ الخَلقَ ثمّ یُعیدُه إنَّ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ» (عنکبوت/29، 19) حتّی اعاده آفرینش بر خدا، از ایجاد آن آسان‌تر است:«و‌هُوَالَّذِی یَبدؤُاالخَلقَ ثمَّ یُعیدُه و هُوَ أَهوَنُ عَلَیه» (روم/30،27) و حشر انسان‌ها بر خداوند، بسی آسان است:«ذلکَ حَشرٌ عَلینا یَسیرٌ.» (ق/50‌،44)
+
قرآن، آفرینش آسمان‌ها و زمین را در شش روز و بدون سختی و مشقّت ذکر کرده: {{متن قرآن|«و‌لَقَد خَلقنا السَّموتِ والأرضَ و ما بَینَهما فی سِتَّةِ أیّام و ما مسَّنا مِن لُغوب»}}. ([[سوره ق]]/50‌، 38)
روشن است که قدرت خداوند درباره همه موجودات، یک‌سان است؛ بنابراین، تعبیر به آسان‌تر بودن اعاده، از آن جهت است که هر صفت کمالی درموجودات، به نحو کامل‌تر و بدون هیچ‌گونه نقص، در خداوند وجود دارد؛ بر این اساس، چون اعاده در مقایسه با ایجاد، نزد مردم آسان است، این آسانی در خداوند بیش‌تر و به گونه‌ای است که هیچ سختی و مشقّتی را به همراه ندارد.<ref>المیزان، ج‌16، ص‌175.</ref>
+
 
 +
و خداوند ایجاد و اعاده خلق را بر خود آسان دانسته است: {{متن قرآن|«أَوَلَم یَرَوا کَیفَ یُبدِئُ اللّهُ الخَلقَ ثمّ یُعیدُه إنَّ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ»}}. ([[سوره عنکبوت]]/29، 19)
 +
 
 +
حتی اعاده آفرینش بر خدا، از ایجاد آن آسان‌تر است: {{متن قرآن|«و‌ هُوَ الَّذِی یَبدؤُاالخَلقَ ثمَّ یُعیدُه و هُوَ أَهوَنُ عَلَیه»}}. ([[سوره روم]]/30، 27)
 +
 
 +
و حشر انسان‌ها بر خداوند، بسی آسان است: {{متن قرآن|«ذلکَ حَشرٌ عَلینا یَسیرٌ»}}. ([[سوره ق]]/50‌، 44)
 +
 
 +
روشن است که قدرت خداوند درباره همه موجودات، یک‌سان است؛ بنابراین تعبیر به آسان‌تر بودن اعاده، از آن جهت است که هر صفت کمالی در موجودات، به نحو کامل‌تر و بدون هیچ‌گونه نقص در خداوند وجود دارد؛ بر این اساس چون اعاده در مقایسه با ایجاد نزد مردم آسان است، این آسانی در خداوند بیش‌تر و به گونه‌ای است که هیچ سختی و مشقتی را به همراه ندارد.<ref>المیزان، ج‌16، ص‌175.</ref>
  
 
'''ب. تدبیر منظم و آگاهانه آفرینش و حیات انسان‌ها:'''
 
'''ب. تدبیر منظم و آگاهانه آفرینش و حیات انسان‌ها:'''
  
خداوند، آفرینش انسان را از خاک، سپس از نطفه و باردار شدن زنان و کوتاهی یا بلندی عمر بنی‌آدم را بر خود آسان دانسته است:«واللّهُ خَلَقَکُم مِن تُراب ثمَّ مِن نُطفَة ثمَّ جَعَلَکُم أزوجاً و ما تَحمِلُ مِن أُنثی و لاتَضَعُ إلاّ بِعِلمهِ و ما یُعمَّرُ مِن مُعمَّر و لا یُنقَصُ مِن عُمُرِه إلاّ فِی کِتب إنّ ذلِکَ عَلی اللّهِ یِسیرٌ». (فاطر/35،‌11)
+
خداوند، آفرینش انسان را از خاک، سپس از نطفه و باردار شدن زنان و کوتاهی یا بلندی عمر بنی‌آدم را بر خود آسان دانسته است: {{متن قرآن|«واللّهُ خَلَقَکُم مِن تُراب ثمَّ مِن نُطفَة ثمَّ جَعَلَکُم أزوجاً و ما تَحمِلُ مِن أُنثی و لاتَضَعُ إلاّ بِعِلمهِ و ما یُعمَّرُ مِن مُعمَّر ولا یُنقَصُ مِن عُمُرِه إلاّ فِی کِتب إنّ ذلِکَ عَلی اللّهِ یِسیرٌ»}}. ([[سوره فاطر]]/35،‌ 11)
قرآن، اعطای فرزند را به پیرزنی نازا و شوهری فرتوت (حضرت زکریا و همسرش) بر خداوند آسان و هموار می‌شمرد:«قالَ رَبِّ أنّی یَکونُ لی غُلمٌ و کانتِ امرَأَتِی عاقِراً و قَد بَلَغتُ مِن الکِبَرِ عِتِیّاً * قالَ کذلِکَ قالَ رَبُّک هُو عَلیَّ هَیِّنٌ». (مریم/19، 8‌و 9) و اعطای فرزند به زنی باکره و بی‌شوهر (حضرت مریم(علیها السلام)) را نیز آسان می‌داند:«قالَت أنّی یَکونُ لِی غُلمٌ و لَم‌یَمسَسنِی بَشرٌ و لَم‌أکُ بَغِیّاً * قالَ کذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیَّ هَیِّنٌ». (مریم/19، 20 و 21)
+
 
 +
قرآن، اعطای فرزند را به پیرزنی نازا و شوهری فرتوت ([[حضرت زکریا]] و همسرش) بر خداوند آسان و هموار می‌شمرد: {{متن قرآن|«قالَ رَبِّ أنّی یَکونُ لی غُلمٌ و کانتِ امرَأَتِی عاقِراً و قَد بَلَغتُ مِن الکِبَرِ عِتِیّاً × قالَ کذلِکَ قالَ رَبُّک هُو عَلیَّ هَیِّنٌ»}}. ([[سوره مریم]]/19، 8‌ و 9)
 +
 
 +
و اعطای فرزند به زنی باکره و بی‌شوهر ([[حضرت مریم]] علیهاالسلام) را نیز آسان می‌داند: {{متن قرآن|«قالَت أنّی یَکونُ لِی غُلمٌ و لَم‌یَمسَسنِی بَشرٌ و لَم‌أکُ بَغِیّاً × قالَ کذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیَّ هَیِّنٌ»}}. ([[سوره مریم]]/19، 20 و 21)
  
 
'''ج. علم خدا:'''
 
'''ج. علم خدا:'''
  
آگاهی به آن‌چه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و تدوین آن در کتاب، بر خداوند آسان است:«ألم‌تَعلَم أنّ اللّهَ یَعلمُ ما فی السَّماءِ و الأرضِ إنّ ذلِکَ فی کِتب إنّ ذلکَ عَلی اللّهِ یسیرٌ.» (حج/22،70) همه مصیبت‌ها در زمین و در وجود شما، پیش از پیدایش، در کتابی وجود دارد و آن بر خدا آسان است:«ما أَصابَ مِن مُّصیبَة فِی‌الأرضِ و لاَ فِی أنفُسِکم إلاَّ فِی کتب من قَبلِ أن نَبرأَها إنَّ ذلِک عَلَی‌اللّهِ یَسیرٌ.» (حدید/57‌،22)
+
آگاهی به آن‌چه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و تدوین آن در کتاب، بر خداوند آسان است: {{متن قرآن|«ألم‌ تَعلَم أنّ اللّهَ یَعلمُ ما فی السَّماءِ والأرضِ إنّ ذلِکَ فی کِتب إنّ ذلکَ عَلی اللّهِ یسیرٌ»}}. ([[سوره حج]]/22، 70)
 +
 
 +
همه مصیبت‌ها در زمین و در وجود شما، پیش از پیدایش در کتابی وجود دارد و آن بر خدا آسان است: {{متن قرآن|«ما أَصابَ مِن مُّصیبَة فِی‌الأرضِ و لاَ فِی أنفُسِکم إلاَّ فِی کتب من قَبلِ أن نَبرأَها إنَّ ذلِک عَلَی‌اللّهِ یَسیرٌ»}}. ([سوره حدید]]/57‌، 22)
  
 
'''د. مجازات گناه‌کاران:'''
 
'''د. مجازات گناه‌کاران:'''
  
در آتش افکندن گناه‌کاران و ستم‌گران بر خدا سهل است:«فَسَوفَ نُصلیهِ ناراً و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیراً.» (نساء/4،30) دو چندان شدن عذاب زنان پیامبر در صورت اعمال ناشایست بر خدا آسان است:«ینساءَ النّبیِّ مَن یأتِ مِنکنَّ بِفحِشَة مُبَینّة یُضعَف لَها العَذابُ ضِعفَینِ و کانَ ذلکَ علَی‌اللّهِ یَسیراً.» (احزاب/ 33، 30)
+
در آتش افکندن گناه‌کاران و ستم‌گران بر خدا سهل است: {{متن قرآن|«فَسَوفَ نُصلیهِ ناراً و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیراً»}} ([[سوره نساء]]/4، 30) دو چندان شدن عذاب زنان پیامبر در صورت اعمال ناشایست بر خدا آسان است: {{متن قرآن|«ینساءَ النّبیِّ مَن یأتِ مِنکنَّ بِفحِشَة مُبَینّة یُضعَف لَها العَذابُ ضِعفَینِ و کانَ ذلکَ علَی‌اللّهِ یَسیراً»}}. ([[سوره احزاب]]/33، 30)
  
 
'''ه‌. حبط اعمال:'''
 
'''ه‌. حبط اعمال:'''
  
تباهی اعمال منافقانی که از جنگ سرباز زده به غنایم چشم دارند، بر خداوند سهل است:«أُولئِکَ لَم یُؤمِنوا فَأَحبَطَ اللّهُ أعملَهم و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ‌یَسیراً.» (احزاب/33،19)
+
تباهی اعمال منافقانی که از جنگ سرباز زده به غنایم چشم دارند، بر خداوند سهل است: {{متن قرآن|«أُولئِکَ لَم یُؤمِنوا فَأَحبَطَ اللّهُ أعملَهم و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ‌ یَسیراً»}}. ([[سوره احزاب]]/33، 19)
  
== آسان شدن کارها به دست خداوند ==
+
==آسان شدن کارها بدست خداوند==
  
 
'''الف. آسان کردن فهم قرآن و راه هدایت:'''
 
'''الف. آسان کردن فهم قرآن و راه هدایت:'''
  
استدلال‌های روشن، پندهای حکیمانه، سلیس بودن و آهنگ عبارت‌ها،زمینه آسانیِ حفظ و فهم قرآن را فراهم می‌سازد:«و‌لَقد یَسَّرنا القُرءانَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر.» (قمر/54‌، 32) ابن‌عبّاس گفته است:اگر خداوند معارف بلند قرآن را به صورت الفاظ متداول انسان‌ها فرود نمی‌آورد، هیچ انسانی نمی‌توانست آن (وحی) را به زبان آورد.<ref>الدّرالمنثور، ج 7، ص 676.</ref> خداوند فرموده است که قرآن را در زبان تو آسان کردیم تا وسیله بشارت برای مؤمنان و اِنذار لجوجان باشد:«فإنَّما یَسَّرنهُ بِلِسانِک لِتُبشِّرَ بهِ المُتَّقینَ و تُنذِرَ بِه قَوماً لُدّاً». (مریم/19، 97) نیز فرموده است که بشر را از نطفه‌ای آفرید و راه هدایت را برایش آسان کرد:<ref>المیزان، ج‌20، ص‌207.</ref>«مِن نُطفة خَلَقهُ فَقَدَّرُه * ثُمّ السَّبیلَ یَسّرَه.» (عبس/80‌، 19‌و‌20)
+
استدلال‌های روشن، پندهای حکیمانه، سلیس بودن و آهنگ عبارت‌ها، زمینه آسانیِ حفظ و فهم قرآن را فراهم می‌سازد: {{متن قرآن|«و‌لَقد یَسَّرنا القُرءانَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر»}}. ([[سوره قمر]]/54‌، 32)
 +
 
 +
ابن‌ عباس گفته است: اگر خداوند معارف بلند قرآن را به صورت الفاظ متداول انسان‌ها فرود نمی‌آورد، هیچ انسانی نمی‌توانست آن (وحی) را به زبان آورد.<ref>الدّرالمنثور، ج7، ص676.</ref>
 +
 
 +
خداوند فرموده است که قرآن را در زبان تو آسان کردیم تا وسیله بشارت برای مؤمنان و اِنذار لجوجان باشد: {{متن قرآن|«فإنَّما یَسَّرنهُ بِلِسانِک لِتُبشِّرَ بهِ المُتَّقینَ و تُنذِرَ بِه قَوماً لُدّاً»}}. ([[سوره مریم]]/19، 97)
 +
 
 +
نیز فرموده است که بشر را از نطفه‌ای آفرید و راه هدایت را برایش آسان کرد: <ref>المیزان، ج‌20، ص‌207.</ref> {{متن قرآن|«مِن نُطفة خَلَقهُ فَقَدَّرُه × ثُمّ السَّبیلَ یَسّرَه»}}. ([[سوره عبس]]/80‌، 19‌و‌20)
  
 
'''ب. کمک به پیامبران و مؤمنان:'''
 
'''ب. کمک به پیامبران و مؤمنان:'''
  
قرآن، کمک به پیامبران و مؤمنان را نوعی تمهید و آسان‌سازی زمینه توفیق آنان در عبادت و خدمت قرار داده است:«و‌نُیَسِّرُک لِلیُسری». (اعلی/87‌،8) به نظر برخی مفسّران، مقصود آیه این است که ما تو را برای شریعت سهله و سمحه یاری می‌دهیم.<ref>کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌461؛ الکشّاف، ج‌4، ص‌739.</ref> قرآن، آسانی و توفیق در کارهای شایسته را به انفاق* کنندگان با تقوا که جزای نیک را باور دارند، بشارت‌داده‌است<ref>کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌514‌.</ref>:«فأمّامَن‌أعطی واتَّقی * و صَدَّق بِالحُسنی * فَسَنُیَسِّرُه لِلیُسری». (لیل/92،5 7) قرآن کریم، این توفیق و آسانی را در قالب دعا اززبان حضرت موسی نقل می‌کند:«ربِّ اشرَح لی صَدری * و یَسِّرلِی أَمرِی». (طه/20،25 26)
+
قرآن، کمک به پیامبران و مؤمنان را نوعی تمهید و آسان‌سازی زمینه توفیق آنان در عبادت و خدمت قرار داده است: {{متن قرآن|«و‌ نُیَسِّرُک لِلیُسری»}}. ([[سوره اعلی]]/87‌، 8) به نظر برخی مفسران، مقصود آیه این است که ما تو را برای شریعت سهله و سمحه یاری می‌دهیم.<ref>کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌461؛ الکشّاف، ج‌4، ص‌739.</ref>
 +
 
 +
قرآن، آسانی و توفیق در کارهای شایسته را به انفاق کنندگان باتقوا که جزای نیک را باور دارند، بشارت‌ داده‌ است:<ref>کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌514‌.</ref> {{متن قرآن|«فأمّامَن‌أعطی واتَّقی × و صَدَّق بِالحُسنی × فَسَنُیَسِّرُه لِلیُسری»}}. ([[سوره لیل]]/92، 5-7) [[قرآن کریم]] این توفیق و آسانی را در قالب دعا از زبان [[حضرت موسی]] علیه السلام نقل می‌کند: {{متن قرآن|«ربِّ اشرَح لی صَدری × و یَسِّرلِی أَمرِی»}}. ([[سوره طه]]/20، 25-26)
 +
 
 +
==آسان‌گیری در جعل احکام==
 +
 
 +
خداوند در تشریع احکام و تکالیف دین‌ اسلام، آسان‌ گرفته؛ به‌ صورتی که عمل به آن وظایف در توان مکلّفان است:<ref>المیزان، ج‌2، ص‌444.</ref> {{متن قرآن|«لایُکَلِّف اللّهُ نَفساً إلاّ وُسعَها»}}. ([[سوره بقره]]/2، 286)
 +
 
 +
او از اراده خویش به تخفیف و آسانگیری خبر داده و بر این اساس، به کسانی‌ که برای ازدواج با زنان مؤمن و آزاد تمکّن مالی ندارند، اجازه ازدواج با کنیزان را داده است:<ref>مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌54‌.</ref> {{متن قرآن|«و‌ مَن لم‌یَستَطِع مِنکُم طَولا أن یَنکِحَ المُحصَنتِ المُؤمِنتِ فَمِن ما مَلَکت أیمنُکم مِن فَتَیتِکُم المُؤمِنتِ...  یُریدُاللّهُ أن یُخَفِّفَ عَنکُم»}}. ([[سوره نساء]]/4 ، 25-28)
  
== آسان‌گیری در جعل احکام==
+
در جای دیگر فرموده است: خداوند آسانی را اراده کرده و‌ سختی و شدّت را نخواسته است: {{متن قرآن|«یریدُ اللّهُ بِکم الیُسرَ ولایُریدُ بِکم العُسرَ»}}. ([[سوره بقره]]/2، 185)
  
خداوند در تشریع احکاموتکالیف دین‌اسلام، آسان‌گرفته؛به‌صورتی که عمل به آن وظایف در توان مکلّفان است<ref>المیزان، ج‌2، ص‌444.</ref>:«لایُکَلِّف اللّهُ نَفساً إلاّ وُسعَها.» (بقره/2،286) او از اراده خویش به تخفیف و آسان گیری خبر داده و بر این اساس، به کسانی‌که برای ازدواج با زنان مؤمن و آزاد تمکّن مالی ندارند، اجازه ازدواج* با کنیزان را داده است<ref>مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌54‌.</ref>:«و‌مَن لم‌یَستَطِع مِنکُم طَولا أن یَنکِحَ المُحصَنتِ المُؤمِنتِ فَمِن ما مَلَکت أیمنُکم مِن فَتَیتِکُم المُؤمِنتِ...  یُریدُاللّهُ أن یُخَفِّفَ عَنکُم.» (نساء/4،25، 28) در جای دیگر فرموده است:خداوند آسانی را اراده کرده، و‌سختی و شدّت را نخواسته است:«یریدُاللّهُ بِکم الیُسرَ و لایُریدُ بِکم العُسرَ». (بقره/2، 185) او در موارد ناآگاهی و عذر، کیفر بر تکلیف را از بندگان برداشته است:«و‌ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعثَ رَسولا.» (اسراء/17،15)<ref>المیزان، ج‌13، ص‌58‌.</ref> این ویژگی (آسانی) در جوهره همه ادیان آسمانی وجود دارد؛ امّا گاه در بعضی امّت‌ها برای تنبیه و کیفر، احکام سخت تشریع شده است؛<ref>المیزان، ج‌7، ص‌366.</ref> برای مثال به دلیل ستم‌گری، رباخواری، حرام‌خواری و مخالفت یهودیان با پیامبران، هر حیوان ناخن‌دار و سُم پهن مانند شتر، هم‌چنین چربی گاو و گوسفند که غذای دل‌خواه آنان بود، بر آنان حرام شد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌213.</ref>(نساء/4،160و 161) و (انعام/6‌، 146) به نقلی، زمام‌داران بنی‌اسرائیل، مردم کم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربی حیوانات منع می‌کردند؛ بدین روی، همان‌ها بر آنان حرام شد.<ref>قمی، ج‌1، ص‌248؛ البرهان، ج‌2، ص‌492.</ref> تورات کنونی نیز به گونه‌ای به این مطلب اشاره کرده، می‌نویسد:شتر با وجودی که نشخوار می‌کند، امّا تمام سم چاک نیست، برای شما ناپاک است.<ref>کتاب مقدّس، لاویان 11:4.</ref>
+
او در موارد ناآگاهی و عذر، کیفر بر تکلیف را از بندگان برداشته است: {{متن قرآن|«و‌ ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعثَ رَسولا» }}. ([[سوره اسراء]]/17، 15)<ref>المیزان، ج‌13، ص‌58‌.</ref>
  
برخی از احکام ادیان پیشین، حتّی بدون داشتن جنبه تنبیهی، مشقّت‌آور بوده است؛ مانند روزه وصال که چند شبانه روز پیوسته امساک ادامه‌می‌یافت.<ref>ابن کثیر، ج‌1، ص‌226231.</ref>
+
این ویژگی (آسانی) در جوهره همه ادیان آسمانی وجود دارد؛ اما گاه در بعضی امّت‌ها برای تنبیه و کیفر، احکام سخت تشریع شده است؛<ref>المیزان، ج‌7، ص‌366.</ref> برای مثال به دلیل ستم‌گری، رباخواری، حرام‌خواری و مخالفت یهودیان با پیامبران، هر حیوان ناخن‌دار و سُم پهن مانند شتر، هم‌چنین چربی گاو و گوسفند که غذای دل‌خواه آنان بود، بر آنان حرام شد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌213.</ref>([[سوره نساء]]/4، 160و161) و ([[سوره انعام]]/6‌، 146)
  
تکالیف در دین اسلام که پیام‌آور آن رحمةٌ للعالمین است، شاق و طاقت‌فرسا نیست. قرآن درخواست همین مطلب را از سوی مؤمنان گزارش‌کرده است:«ربَّناولاتَحمِل‌عَلَیناإصراً کَماحَمَلتَه علیَ‌الّذینَ مِن‌قَبلِناربَّنا ولا تُحَمِّلنا مالاطاقَةَ‌لَنابِه». (بقره/2،286) شایدخاتمیّت این دین* و لزوم انطباق آن با موقعیّت‌های متفاوت در همه عصرها ونسل‌ها دلیل آسان‌تر بودن احکام آن باشد.
+
به نقلی زمام‌داران بنی‌اسرائیل، مردم کم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربی حیوانات منع می‌کردند؛ بدین روی، همان‌ها بر آنان حرام شد.<ref>قمی، ج‌1، ص‌248؛ البرهان، ج‌2، ص‌492.</ref> تورات کنونی نیز به گونه‌ای به این مطلب اشاره کرده، می‌نویسد: شتر با وجودی که نشخوار می‌کند، امّا تمام سم چاک نیست برای شما ناپاک است.<ref>کتاب مقدّس، لاویان 11:4.</ref>
  
نمونه‌هایی از آن‌چه در قرآن، نشان از آسان‌گیری خداوند در تشریع احکام دارد، عبارتند‌از:
+
برخی از احکام ادیان پیشین، حتی بدون داشتن جنبه تنبیهی مشقت‌آور بوده است؛ مانند روزه وصال که چند شبانه روز پیوسته امساک ادامه‌ می‌یافت.<ref>ابن کثیر، ج‌1، ص‌226-231.</ref>
  
 +
تکالیف در دین اسلام که پیام‌آور آن رحمةٌ للعالمین است، شاق و طاقت‌فرسا نیست. قرآن درخواست همین مطلب را از سوی مؤمنان گزارش‌ کرده است: {{متن قرآن|«ربَّنا ولاتَحمِل‌ عَلَینا إصراً کَما حَمَلتَه علیَ‌ الّذینَ مِن‌ قَبلِنا ربَّنا ولاتُحَمِّلنا مالا طاقَةَ‌ لَنابِه»}}. ([[سوره بقره]]/2، 286) شاید خاتمیت این دین و لزوم انطباق آن با موقعیت‌های متفاوت در همه عصرها و نسل‌ها دلیل آسان‌تر بودن احکام آن باشد.
  
===پذیرفتن اظهار اسلام:===
+
نمونه‌هایی از آن‌چه در قرآن، نشان از آسان‌گیری خداوند در تشریع احکام دارد، عبارتند‌از:
  
خداوند متعالی در پذیرش اسلام، آسان گرفته و دستور داده است که هر کس اظهار اسلام کرد، بی‌درنگ از او بپذیرید<ref>مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌145.</ref>:«و‌لاتَقولوا لِمَن ألقی إلَیکُم السَّلمَ لَستَ مُؤمِناً». (نساء/4، 94)
+
===پذیرفتن اظهار اسلام===
  
 +
خداوند متعالی در پذیرش اسلام، آسان گرفته و دستور داده است که هر کس اظهار اسلام کرد، بی‌درنگ از او بپذیرید:<ref>مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌145.</ref> {{متن قرآن|«و‌لاتَقولوا لِمَن ألقی إلَیکُم السَّلمَ لَستَ مُؤمِناً»}}. ([[سوره نساء]]/4، 94)
  
=== واجبات و کفّارات تخییری: ===
+
===واجبات و کفّارات تخییری===
  
 
در برخی واجبات، مکلّف بر یک عمل الزام نشده؛ بلکه بین چند عمل مخیّر است که نوعی آسانی به شمار می‌آید. مواردی از تخییر که در قرآن ذکر شده، عبارت است از:
 
در برخی واجبات، مکلّف بر یک عمل الزام نشده؛ بلکه بین چند عمل مخیّر است که نوعی آسانی به شمار می‌آید. مواردی از تخییر که در قرآن ذکر شده، عبارت است از:
سطر ۶۶: سطر ۹۷:
 
'''الف. وقوف در منی و قربانی:'''
 
'''الف. وقوف در منی و قربانی:'''
  
واجب است حاجی پس از اعمال روز دهم (رمی جمره عقبه، قربانی، حلق یا تقصیر) در ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم، سیزدهم) در منی توقّف کند؛<ref>جواهر الکلام، ج‌20، ص‌3.</ref> امّا خداوند او را بین کوچ کردن روز دوازدهم و سیزدهم مخیّر کرده است<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌300؛ جواهرالکلام، ج‌20، ص‌41.</ref>:«واذکُروا اللّهَ فِی أیّام مَّعدودت فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ إِثمَ عَلَیه و مَن تَأخَّر فَلاَ إِثمَ عَلیهِ لِمَن اتَّقی.» (بقره/2، 203) نیز بر حاجی واجب است که در روز عید قربان قربانی* کند؛ امّا خداوند او را به آن‌چه در توان او است (شتر، گاو، گوسفند) مخیر کرده<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.</ref>:«فَمَن تَمتَّعَ بِالعُمرةِ إلی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِن الهَدیِ....» (بقره/2، 196)
+
واجب است حاجی پس از اعمال روز دهم (رمی جمره عقبه، قربانی، حلق یا تقصیر) در ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم، سیزدهم) در منی توقّف کند؛<ref>جواهرالکلام، ج‌20، ص‌3.</ref> اما خداوند او را بین کوچ کردن روز دوازدهم و سیزدهم مخیّر کرده است:<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌300؛ جواهرالکلام، ج‌20، ص‌41.</ref> {{متن قرآن|«واذکُروا اللّهَ فِی أیّام مَّعدودت فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ إِثمَ عَلَیه و مَن تَأخَّر فَلاَ إِثمَ عَلیهِ لِمَن اتَّقی»}} ([[سوره بقره]]/2، 203)
 +
 
 +
نیز بر حاجی واجب است که در روز عید قربان قربانی کند؛ اما خداوند او را به آن‌چه در توان او است (شتر، گاو، گوسفند) مخیر کرده:<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.</ref> {{متن قرآن|«فَمَن تَمتَّعَ بِالعُمرةِ إلی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِن الهَدیِ...‌»}}. ([[سوره بقره]]/2، 196)
  
 
'''ب. کفّاره قسم:'''
 
'''ب. کفّاره قسم:'''
  
اگر مسلمانی سوگند شرعی خویش را بشکند، خداوند به جای تعیین یک جریمه، وی را میان چند کفّاره* مخیّر کرده است تا بر او گران نیاید و جریمه خود را آسان‌تر بپردازد. بر اساس آیه 89 مائده/5 کفّاره قسم یکی از این سه مورد است. اطعام ده فقیر یا پوشاندن لباس به آنان، آزاد کردن یک برده و در صورتی که قدرت مالی برای ادای یکی از جریمه‌های یاد شده را نداشت، سه روز روزه بگیرد.<ref>همان، ج‌2، ص‌226؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌367.</ref>
+
اگر مسلمانی سوگند شرعی خویش را بشکند، خداوند به جای تعیین یک جریمه، وی را میان چند کفّاره مخیّر کرده است تا بر او گران نیاید و جریمه خود را آسان‌تر بپردازد. بر اساس آیه 89 [[سوره مائده]]/5 کفاره قسم یکی از این سه مورد است. اطعام ده فقیر یا پوشاندن لباس به آنان، آزاد کردن یک برده و در صورتی که قدرت مالی برای ادای یکی از جریمه‌های یاد شده را نداشت، سه روز روزه بگیرد.<ref>همان، ج‌2، ص‌226؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌367.</ref>
 
 
  
=== واجبات و کفّارات ترتیبی: ===
+
===واجبات و کفّارات ترتیبی===
  
برخی واجبات یا کفّارات، به صورتی قرار داده شده که در صورت قدرت نداشتن مکلّف بر یک گونه از آن، شکل‌های دیگری پیش روی او باشد. واجبات و کفّارات ترتیبی در قرآن از این قرارند:
+
برخی واجبات یا کفّارات، به صورتی قرار داده شده که در صورت قدرت نداشتن مکلف بر یک گونه از آن، شکل‌های دیگری پیش روی او باشد. واجبات و کفّارات ترتیبی در قرآن از این قرارند:
  
 
'''الف. کفّاره صید برای محرم:'''
 
'''الف. کفّاره صید برای محرم:'''
  
خداوند، صید حیوانات را بر مُحرِم ممنوع کرده و مجازات آن را حیوانی معادل آن مانند شتر، گاو و گوسفند قرار داده است؛ امّا اعلان فرموده که مکلّف در صورت عدم‌تمکّن می‌تواند شماری از فقیران را اطعام کند و اگر از عهده این نیز برنیاید می‌تواند چند روز (متناسب بانوع جرم) روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌311؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌377.</ref> (مائده/5‌، 95)
+
خداوند، صید حیوانات را بر مُحرِم ممنوع کرده و مجازات آن را حیوانی معادل آن مانند شتر، گاو و گوسفند قرار داده است؛ امّا اعلان فرموده که مکلّف در صورت عدم‌تمکّن می‌تواند شماری از فقیران را اطعام کند و اگر از عهده این نیز برنیاید می‌تواند چند روز (متناسب بانوع جرم) روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌311؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌377.</ref> ([[سوره مائده]]/5‌، 95)
  
 
'''ب. قربانی:'''
 
'''ب. قربانی:'''
  
یکی از مناسک حج، قربانی است. اگر حاجی بر آن توانا نباشد، باید ده روز روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.</ref> (بقره/2،196)
+
یکی از مناسک حج، قربانی است. اگر حاجی بر آن توانا نباشد، باید ده روز روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.</ref> ([[سوره بقره]]/2، 196)
  
 
'''ج. کفّاره ظهار:'''
 
'''ج. کفّاره ظهار:'''
  
کفّاره ظهار، آزاد کردن یک برده است که در صورت عدم تمکّن، دو جای‌گزین به ترتیب (شصت روز روزه پی در پی پیش از رجوع و اطعام شصت فقیر)<ref>مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌372.</ref> برای آن قرار داده شده است. (مجادله/58‌، 3‌و 4)
+
کفّاره ظهار، آزاد کردن یک برده است که در صورت عدم تمکّن، دو جایگزین به ترتیب (شصت روز روزه پی در پی پیش از رجوع و اطعام شصت فقیر)<ref>مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌372.</ref> برای آن قرار داده شده است.([[سوره مجادله]]/58‌، 3‌و4)
د. کفّاره قتل خطایی:مجازات کسی که یکی از مسلمانان را به خطا کشته، پرداخت دیه کامل به بازماندگان مقتول و آزاد کردن یک برده مؤمن است؛ امّا اگر نتوانست برده آزاد کند، باید دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌2، ص‌409412.</ref> (نساء/4، 92)
 
  
 +
'''د. کفّاره قتل خطایی:'''
  
===آسان‌گیری با قرار دادن شرایط: ===
+
مجازات کسی که یکی از مسلمانان را به خطا کشته، پرداخت دیه کامل به بازماندگان مقتول و آزادکردن یک برده مؤمن است؛ امّا اگر نتوانست برده آزاد کند، باید دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد.<ref>فقه‌القرآن، ج‌2، ص‌409-412.</ref> ([[سوره نساء]]/4، 92)
  
خداوند برای وجوب هر یک از تکالیف نیز شرایطی را قرار داده است که با فقدان یکی از آن‌ها، تکلیف برداشته می‌شود که خود نوعی آسان‌گیری است؛ مانند مشروط بودن وجوب حج به استطاعت:«و‌لِلّهِ عَلی الناسِ حِجُّ البَیتِ مَن استَطاعَ إلیهِ سَبیلا.» <ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌264.</ref> (آل‌عمران/3، 97)
+
===آسان‌گیری با قرار دادن شرایط===
  
 +
خداوند برای وجوب هر یک از تکالیف نیز شرایطی را قرار داده است که با فقدان یکی از آن‌ها، تکلیف برداشته می‌شود که خود نوعی آسان‌گیری است؛ مانند مشروط بودن وجوب حج به استطاعت: {{متن قرآن|«و‌لِلّهِ عَلی الناسِ حِجُّ البَیتِ مَن استَطاعَ إلیهِ سَبیلا»}}.<ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌264.</ref> ([[سوره آل‌ عمران]]/3، 97)
  
=== آسان‌گیری با رفع یا تبدیل احکام ===
+
===آسان‌گیری با رفع یا تبدیل احکام===
  
 +
گاه وضعیت خاصی برای برخی افراد پیش می‌آید که خداوند یا اصل تکلیف را برداشته یا آن‌ را به‌ حکمی دیگر تبدیل کرده است. این موارد عبارتند‌ از:
  
گاه وضعیّت خاصّی برای برخی افراد پیش می‌آید که خداوند یا اصل تکلیف را برداشته یا آن‌را به‌حکمی دیگر تبدیل کرده است. این موارد عبارتند‌از:
+
'''الف. اضطرار:'''
  
'''الف. اضطرار:'''
+
در اضطرار، حکم اولیه برداشته می‌شود؛ به طور مثال با این که خوردن اَشیایی مانند مردار، خون، گوشت خوک، ذبح شده به نام غیرخدا حرام است، در صورت اضطرار، حرمت آن برداشته شده است:<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462.</ref> {{متن قرآن|«إنّما حَرَّم عَلَیکم المَیتةَ والدَّمَ ولَحمَ الخِنزیرِ و ما أُهِلَّ بِه لِغَیرِاللّهَ فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ باغ ولا عاد فلا إثمَ عَلیه إنّ اللّهَ غفورٌ رَّحیمٌ» }}. ([[سوره بقره]]/2، 173)
  
در اضطرار، حکم اوّلیّه برداشته می‌شود؛ به طور مثال با این که خوردن اَشیایی مانند مردار، خون، گوشت خوک، ذبح شده به نام غیر خدا حرام است، در صورت اضطرار، حرمت آن برداشته شده است<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462.</ref>:«إنّما حَرَّم عَلَیکم المَیتةَ والدَّمَ و لَحمَ الخِنزیرِ و ما أُهِلَّ بِه لِغَیرِ اللّهَ فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ باغ و لا عاد فلا إثمَ عَلیه إنّ اللّهَ غفورٌ رَّحیمٌ.» (بقره/2، 173) آیه سوم مائده/5 نیز پس از بیان حرمت گوشت حیوانِ خفه شده، حیوانی که بر اثر ضربه چوب یا شاخ حیوان دیگر یا سقوط از بلندی مرده باشد یا درنده‌ای او را کشته یا در پای بت ذبح شده و یا با تیر قرعه کشته شده باشد، کسی را که به ناچار و بدون قصد گناه، از آن خورده است استثنا می‌کند.<ref>فقه القرآن، ج‌2، ص‌266 268.</ref> (مائده/5‌،3)
+
آیه سوم [[سوره مائده]]/5 نیز پس از بیان حرمت گوشت حیوانِ خفه شده، حیوانی که بر اثر ضربه چوب یا شاخ حیوان دیگر یا سقوط از بلندی مرده باشد یا درنده‌ای او را کشته یا در پای بت ذبح شده و یا با تیر قرعه کشته شده باشد، کسی را که به ناچار و بدون قصد گناه، از آن خورده است، استثنا می‌کند.<ref>فقه القرآن، ج‌2، ص‌266-268.</ref>([[سوره مائده]]/5‌، 3)
  
 
'''ب. اکراه:'''
 
'''ب. اکراه:'''
  
اگر کسی به گناه وادار شد، خداوند آن گناه رامی‌بخشد؛ چنان‌که اظهارات‌شرک‌آمیز را در زیر شکنجه مشرکان بخشید<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462؛ مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌597‌.</ref>:«إلاّ مَن أُکرِهَ و قَلبُه مُطمَئِنٌّ بِالإیمنِ.» (نحل/16، 106)
+
اگر کسی به گناه وادار شد، خداوند آن گناه را می‌بخشد؛ چنان‌ که اظهارات‌ شرک‌آمیز را در زیر شکنجه مشرکان بخشید:<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462؛ مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌597‌.</ref> «إلاّ مَن أُکرِهَ و قَلبُه مُطمَئِنٌّ بِالإیمنِ». ([[سوره نحل]]/16، 106)
ج. تقیّه:انسان به جهت حفظ خویش از ضرر دیگران می‌تواند کلام ناحق گفته یا برخلاف حق عمل کند.<ref>المکاسب، ص‌320.</ref> خداوند پس از نهی از برقراری ارتباط با کافران، فرموده که چنین ارتباط در صورت تقیّه* مانعی ندارد:«لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکفِرینَ أولیاءَ مِن دونِ المُؤمِنینَ...إلاّ أن‌تَتَّقوا مِنهم تُقةً». <ref>المیزان، ج 3، ص 153.</ref> (آل‌عمران/3،28) این مطلب از آیه 106 نحل/16 نیز استفاده می‌شود.<ref>همان.</ref>
+
 
 +
'''ج. تقیّه:'''
 +
 
 +
انسان به جهت حفظ خویش از ضرر دیگران می‌تواند کلام ناحق گفته یا برخلاف حق عمل کند.<ref>المکاسب، ص‌320.</ref> خداوند پس از نهی از برقراری ارتباط با کافران، فرموده که چنین ارتباط در صورت تقیّه مانعی ندارد: {{متن قرآن|«لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکفِرینَ أولیاءَ مِن دونِ المُؤمِنینَ... إلاّ أن‌ تَتَّقوا مِنهم تُقةً»}}.<ref>المیزان، ج3، ص153.</ref> ([[سوره آل‌ عمران]]/3، 28) این مطلب از آیه 106 [[سوره نحل]]/16 نیز استفاده می‌شود.<ref>همان.</ref>
  
 
'''د. خطا:'''
 
'''د. خطا:'''
  
ارتکاب بسیاری از کارهااگر به عمد باشد، مؤاخذه و پیامدهای مهمّی دارد و اگر به خطا باشد، یا هیچ گونه مؤاخذه و پیامدی ندارد یا پیامد آن اندک و سبک است<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462.</ref>:«لَیسَ عَلیکُم جُناحٌ فیما أخطَأتُم بِه ولکِن ماتَعمّدَت قُلُوبُکم.» (احزاب/33،5) ه‌. فراموشی:ترک واجب یا ارتکاب حرام از روی فراموشی* مؤاخذه ندارد. قرآن این مطلب را در قالب دعا از زبان مؤمنان چنین نقل می‌کند<ref>همان؛ نورالثقلین، ج‌1، ص‌305؛ عوائدالایام، ص‌247.</ref>:«رَبَّنا لاتُؤاخِذنا إن نَّسینا أو أخطَأنا». (بقره/2،‌286)
+
ارتکاب بسیاری از کارهااگر به عمد باشد، مؤاخذه و پیامدهای مهمّی دارد و اگر به خطا باشد یا هیچ گونه مؤاخذه و پیامدی ندارد یا پیامد آن اندک و سبک است:<ref>الکافی، ج‌2، ص‌462.</ref> {{متن قرآن|«لَیسَ عَلیکُم جُناحٌ فیما أخطَأتُم بِه ولکِن ماتَعمّدَت قُلُوبُکم»}}. ([[سوره احزاب]]/33، 5)
 +
 
 +
'''ه‌. فراموشی:'''
 +
 
 +
ترک واجب یا ارتکاب حرام از روی فراموشی مؤاخذه ندارد. قرآن این مطلب را در قالب [[دعا]] از زبان مؤمنان چنین نقل می‌کند:<ref>همان؛ نورالثقلین، ج‌1، ص‌305؛ عوائدالایام، ص‌247.</ref> {{متن قرآن|«رَبَّنا لاتُؤاخِذنا إن نَّسینا أو أخطَأنا»}}. ([[سوره بقره]]/2،‌ 286)
  
 
'''و. مریضی:'''
 
'''و. مریضی:'''
  
اگر ادای تکلیف در مواردی موجب بیماری* شود، خداوند آن را از مکلّف مرتفع ساخته یا به واجب آسان‌تر تبدیل می‌کند؛ بر این اساس، به کسی که در ماه مبارک رمضان مریض است، اجازه افطار و قضای آن در روزهای دیگر را داده است<ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌176؛ المیزان، ج‌2، ص‌5‌.</ref>:«و‌مَن کانَ مَریضاً أو عَلی سَفر فعِدّةٌ مِن أیّام أُخرَ یُریدُ اللّهُ بِکم الیُسرَ و لایُریدُ بِکم العُسرَ» (بقره/2، 185) هم چنین حکم وضو را برای مریضی که آب برای او ضرر دارد، به تیمم* تبدیل کرده است:«...و إن کنتم مَّرضی أو عَلی سَفر أو جاءَ أحدٌ مِنکم مِن الغائطِ... فَتَیمَّموا صَعیداً طَیّباً... ما یُریدُ اللّهُ لِیَجعَل عَلَیکم مِن حَرج.» (مائده/5‌، 6) حکم جهاد* نابینا، لَنگ و مریض نیز همین گونه است:«لَیس عَلی الأعمی حَرجٌ و لا عَلی الأَعرجِ حَرجٌ و لا عَلی المَریضِ حَرجٌ» (فتح/48،17) و نیز توبه/9،91. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)به یکی از اصحاب بیمار خود فرمود:نماز* را ایستاده بخوان. اگر نتوانستی، نشسته بخوان و گرنه به پهلو و اگر نشد، خوابیده به پشت؛ زیرا خداوند هیچ انسانی را تکلیف نمی‌کند، مگر به قدر توان او.<ref>التاج، ج‌1، ص‌201.</ref> حرمت تراشیدن سر پیش از قربانی، در صورت بیماری یا مشکلی مانند آن، برداشته می‌شود و شخصی که وادار به حلق شد، باید روزه بگیرد یا فقیران را اطعام یا گوسفندی را قربانی کند که فدیه آن شمرده می‌شود:«و‌لاتَحلِقوا رُءوسَکم حتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّه فَمَن کان مِنکم مَریضاً أو بِه أذیً مِن رَّأسِه فَفِدیةٌ مِّن صیام أو صَدقة أو نُسک.» <ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌296؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌519‌.</ref> (بقره/2،196)
+
اگر ادای تکلیف در مواردی موجب بیماری شود، خداوند آن را از مکلف مرتفع ساخته یا به واجب آسان‌تر تبدیل می‌کند؛ بر این اساس به کسی که در ماه مبارک [[رمضان]] مریض است، اجازه افطار و قضای آن در روزهای دیگر را داده است:<ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌176؛ المیزان، ج‌2، ص‌5‌.</ref> {{متن قرآن|«و‌ مَن کانَ مَریضاً أو عَلی سَفر فعِدّةٌ مِن أیّام أُخرَ یُریدُ اللّهُ بِکم الیُسرَ ولایُریدُ بِکم العُسرَ»}}. ([[سوره بقره]]/2، 185)
 +
 
 +
همچنین حکم وضو را برای مریضی که آب برای او ضرر دارد، به تیمم تبدیل کرده است: {{متن قرآن|«...و إن کنتم مَّرضی أو عَلی سَفر أو جاءَ أحدٌ مِنکم مِن الغائطِ... فَتَیمَّموا صَعیداً طَیّباً... ما یُریدُاللّهُ لِیَجعَل عَلَیکم مِن حَرج»}}. ([[سوره مائده]]/5‌، 6)
 +
 
 +
حکم جهاد نابینا، لَنگ و مریض نیز همین گونه است: {{متن قرآن|«لَیس عَلی الأعمی حَرجٌ ولا عَلی الأَعرجِ حَرجٌ ولا عَلی المَریضِ حَرجٌ»}} ([[سوره فتح]]/48، 17) و نیز [[سوره توبه]]/9، 91.
 +
 
 +
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از اصحاب بیمار خود فرمود: نماز را ایستاده بخوان. اگر نتوانستی، نشسته بخوان وگرنه به پهلو و اگر نشد، خوابیده به پشت؛ زیرا خداوند هیچ انسانی را تکلیف نمی‌کند، مگر به قدر توان او.<ref>التاج، ج‌1، ص‌201.</ref>
 +
 
 +
حرمت تراشیدن سر پیش از قربانی، در صورت بیماری یا مشکلی مانند آن، برداشته می‌شود و شخصی که وادار به حلق شد، باید روزه بگیرد یا فقیران را اطعام یا گوسفندی را قربانی کند که فدیه آن شمرده می‌شود: «و‌لاتَحلِقوا رُءوسَکم حتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّه فَمَن کان مِنکم مَریضاً أو بِه أذیً مِن رَّأسِه فَفِدیةٌ مِّن صیام أو صَدقة أو نُسک».<ref>فقه القرآن، ج‌1، ص‌296؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌519‌.</ref>([[سوره بقره]]/2، 196)
  
 
'''ز. حرج و سختی توان‌فرسا:'''
 
'''ز. حرج و سختی توان‌فرسا:'''
  
خداوند، تکالیف مشقّت‌زا را برداشته است. تخفیف شریعت در موارد حرجی، چنان شایع و مورد توجّه فقیهان بوده که به مثابهِ قاعده و اصل عمومی (نفی‌حرج) مورد کاربرد فقهی آنان در مسائل و ابواب گوناگون مشهور شده است<ref>القواعد الفقهیه، ج‌1، ص‌249؛ عوائد الأیّام، ص‌173.</ref>:«و‌ما جَعَل علیکم فی‌الدینِ مِن حرَج.» (حج/22، 78) امام صادق(علیه السلام)در پاسخ به پرسش یکی از اصحاب درباره کیفیّت وضوی کسی که دستش زخمی است، فرمود:حکم این گونه مسائل از همین آیه فهمیده می‌شود. قرآن این مطلب را به صورت درخواست قلبی مؤمنان نقل کرده است:«ربَّنا و لاتُحَمِّلنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه». (بقره/2، 286)
+
خداوند، تکالیف مشقّت‌زا را برداشته است. تخفیف شریعت در موارد حرجی، چنان شایع و مورد توجه فقیهان بوده که به مثابهِ قاعده و اصل عمومی (نفی‌حرج) مورد کاربرد فقهی آنان در مسائل و ابواب گوناگون مشهور شده است:<ref>القواعد الفقهیه، ج‌1، ص‌249؛ عوائد الأیّام، ص‌173.</ref> «و‌ما جَعَل علیکم فی‌الدینِ مِن حرَج». ([[سوره حج]]/22، 78)
انواع سختی که مجوّز رفع یا تبدیل تکلیف است، عبارتند از 1. تنگنای مالی:خداوند، حکم وجوب جهاد را از کسانی که مضیقه و تنگنای مالی، مانع حضور آنان در جبهه شده، برداشته و فرموده است:«لَیس عَلی الضُّعفاءِ و لا عَلی المَرضی و لا عَلی الّذینَ لایَجِدونَ ما یُنفِقونَ حَرَجٌ إذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِه». (توبه/9،91) 2. ضعف توان و مقاومت روحی:قرآن در آغاز فرمان داده بود که اگر ارتش مسلمانان، یک دهم ارتش مشرکان باشد می‌توان با آنان به مقابله برخاست؛ زیرا ایمان و روحیّه قوی، توان پایداری و مقاومت را به آنان خواهد داد؛ امّا پس از پیدایش ضعف روحی، بر آنان آسان گرفت و مقایسه را به نصف تخفیف داد:«یأُیّها النَبیُّ حَرِّضِ‌المُؤمِنینَ عَلی‌القِتالِ إن یَکُن مِّنکم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ و إن یَکُن مِّنکم مِائةٌ یَغلِبوا ألفاً... * الَنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکم و عَلِم أنَّ فیکم ضَعفاً فإن یَکُن‌مِّنکم مِائةٌ صابِرةٌ یَغلِبوا مِائتَینِ و إن یَکُن مِّنکم ألفٌ یَغلِبوا ألفَینِ بِإذنِ اللّهِ.» (انفال/8‌، 65 و 66) 3. نیاز جنسی:از آن‌جا که پرهیز از مباشرت با همسر در طول ماه رمضان برای مسلمانان صدر اسلام قابل تحمّل نبود و برخی بر اثر عدم تحمّل، با همسرانشان نزدیکی می‌کردند، خداوند بر امّت اسلام آسان گرفت و مباشرت را در شب ماه رمضان جایز کرد<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌201؛ المیزان، ج‌2، ص‌45 و‌47.</ref>:«و‌أُحِلَّ لَکم لَیلَةَ الصّیامِ الرَّفثُ إلی نِسائِکم هُنّ لِباسٌ لَکم و أنتُم لِباسٌ لَهنَّ عَلِم اللّهُ أنَّکم کُنتُم تَختانونَ أنفُسَکم فَتابَ عَلَیکم و عَفا عَنکم فالَْن بشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتبَ اللّهُ لَکُم.» (بقره/2،187)
+
 
ح. سفر:برخی از احکام، مانند نمازهای چهاررکعتی، روزه و وضو در سفر به احکام آسان‌تر تبدیل شده است.<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌142؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌153.</ref>:«و‌إذا ضَربتُم فی‌الأرضِ فَلیس عَلیکم جُناحٌ أن تَقصُروا مِن الصَّلوةِ» (نساء/4، 101)، «کُتِب عَلیکُم الصِّیام... فَمَن کانَ مِنکم مَّریضاً أو عَلی سَفر فعِدَّةٌ مِن أیّام أُخَرَ» (بقره/2، 183 و 184)، «و‌إن کُنتُم مَّرضی أو عََلی سَفَر... فتَیَمّموا صَعیداً طَیّباً.» (مائده/5‌،‌6)
+
[[امام صادق]] علیه السلام در پاسخ به پرسش یکی از اصحاب درباره کیفیت وضوی کسی که دستش زخمی است، فرمود: حکم این گونه مسائل از همین آیه فهمیده می‌شود. قرآن این مطلب را به صورت درخواست قلبی مؤمنان نقل کرده است: {{متن قرآن|«ربَّنا و لاتُحَمِّلنا ما لاطاقَةَ لَنا بِه»}}. ([[سوره بقره]]/2، 286)
 +
 
 +
انواع سختی که مجوز رفع یا تبدیل تکلیف است، عبارتند از:
 +
 
 +
* 1. تنگنای مالی:
 +
 
 +
خداوند، حکم وجوب جهاد را از کسانی که مضیقه و تنگنای مالی، مانع حضور آنان در جبهه شده، برداشته و فرموده است: {{متن قرآن|«لَیس عَلی الضُّعفاءِ ولا عَلی المَرضی ولا عَلی الّذینَ لایَجِدونَ ما یُنفِقونَ حَرَجٌ إذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِه»}}. ([[سوره توبه]]/9، 91)
 +
 
 +
* 2. ضعف توان و مقاومت روحی:
 +
 
 +
قرآن در آغاز فرمان داده بود که اگر ارتش مسلمانان، یک دهم ارتش مشرکان باشد می‌توان با آنان به مقابله برخاست؛ زیرا ایمان و روحیّه قوی، توان پایداری و مقاومت را به آنان خواهد داد؛ اما پس از پیدایش ضعف روحی بر آنان آسان گرفت و مقایسه را به نصف تخفیف داد: {{متن قرآن|«یأُیّها النَبیُّ حَرِّضِ‌ المُؤمِنینَ عَلی‌القِتالِ إن یَکُن مِّنکم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ و إن یَکُن مِّنکم مِائةٌ یَغلِبوا ألفاً... × الَنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکم و عَلِم أنَّ فیکم ضَعفاً فإن یَکُن‌مِّنکم مِائةٌ صابِرةٌ یَغلِبوا مِائتَینِ و إن یَکُن مِّنکم ألفٌ یَغلِبوا ألفَینِ بِإذنِ اللّهِ»}} ([[سوره انفال]]/8‌، 65و66)
 +
 
 +
* 3. نیاز جنسی:
 +
 
 +
از آن‌جا که پرهیز از مباشرت با همسر در طول ماه [[رمضان]] برای مسلمانان صدر اسلام قابل تحمل نبود و برخی بر اثر عدم تحمل با همسرانشان نزدیکی می‌کردند، خداوند بر امت اسلام آسان گرفت و مباشرت را در شب ماه [[رمضان ]] جایز کرد:<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌201؛ المیزان، ج‌2، ص‌45 و‌47.</ref> {{متن قرآن|«و‌أُحِلَّ لَکم لَیلَةَ الصّیامِ الرَّفثُ إلی نِسائِکم هُنّ لِباسٌ لَکم و أنتُم لِباسٌ لَهنَّ عَلِم اللّهُ أنَّکم کُنتُم تَختانونَ أنفُسَکم فَتابَ عَلَیکم و عَفا عَنکم فالَْن بشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتبَ اللّهُ لَکُم»}}. ([[سوره بقره]]/2، 187)
 +
 
 +
'''ح. سفر:'''
 +
 
 +
برخی از احکام، مانند نمازهای چهار رکعتی، [[روزه]] و [[وضو]] در سفر به احکام آسان‌تر تبدیل شده است:<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌142؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌153.</ref> {{متن قرآن|«و‌إذا ضَربتُم فی‌الأرضِ فَلیس عَلیکم جُناحٌ أن تَقصُروا مِن الصَّلوةِ»}}؛ ([[سوره نساء]]/4، 101)، {{متن قرآن|«کُتِب عَلیکُم الصِّیام... فَمَن کانَ مِنکم مَّریضاً أو عَلی سَفر فعِدَّةٌ مِن أیّام أُخَرَ»}} ([[سوره بقره]]/2، 183 و 184)، {{متن قرآن|«و‌ إن کُنتُم مَّرضی أو عََلی سَفَر... فتَیَمّموا صَعیداً طَیّباً»}}. ([[سوره مائده]]/5‌،‌ 6)
  
 
'''ط. سال‌خوردگی:'''
 
'''ط. سال‌خوردگی:'''
  
خداوند به سال‌خوردگان زمین‌گیر، تخفیف‌های بیش‌تری داده است؛ از جمله، برداشتن روزه و تبدیل آن به پرداخت یک وعده غذا (مد طعام) به فقیر در برابر هر روز:«و‌عَلی‌الذینَ یُطیقونَه فِدیَةٌ طَعامُ مِسکین.» <ref>فقه‌القرآن، ج 1، ص 177؛ مجمع‌البیان، ج 2، ص‌493.</ref> (بقره/2، 184) امام باقر(علیه السلام)در توضیح این آیه فرمود:الشیخ الکبیر.<ref>البرهان، ج‌1، ص‌387.</ref> بر زنان سال‌خورده‌ای که به ازدواج امید ندارند نیز آسان گرفته شده است و از پوشش کامل معاف شده‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج‌7، ص‌243.</ref>:«والقَوعِدُ مِن النِّساءِ الّتی لایَرجونَ نِکاحاً فَلَیس عَلَیهِنّ جُناحٌ أن یَضَعنَ ثِیابَهنَّ غیرَ مُتَبرِّجت بِزینَة.» (نور/24، 60)
+
خداوند به سال‌خوردگان زمین‌گیر، تخفیف‌های بیش‌تری داده است؛ از جمله برداشتن روزه و تبدیل آن به پرداخت یک وعده غذا (مد طعام) به فقیر در برابر هر روز: {{متن قرآن|«و‌ عَلی‌ الذینَ یُطیقونَه فِدیَةٌ طَعامُ مِسکین»}}؛<ref>فقه‌القرآن، ج1، ص177؛ مجمع‌البیان، ج2، ص‌493.</ref> ([[سوره بقره]]/2، 184)
ی.خوف از خطر:قرآن یا روایات در موارد متعدّدی تصریح کرده‌اند:تکلیفی که انسان را در معرض خطر جدّی جانی یا مالی قرار دهد، ساقط می‌شود؛ مانند لزوم آرامش بدنی در نماز که در صورت خوف، ساقط می‌شود<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌153؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌601‌.</ref>:«فإن خِفتم فَرِجالا أو رُکباناً.» (بقره/2، 239)
+
 
 +
[[امام باقر]] علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: الشیخ الکبیر.<ref>البرهان، ج‌1، ص‌387.</ref> بر زنان سال‌خورده‌ای که به ازدواج امید ندارند نیز آسان گرفته شده است و از پوشش کامل معاف شده‌اند:<ref>مجمع‌البیان، ج‌7، ص‌243.</ref> {{متن قرآن|«والقَوعِدُ مِن النِّساءِ الّتی لایَرجونَ نِکاحاً فَلَیس عَلَیهِنّ جُناحٌ أن یَضَعنَ ثِیابَهنَّ غیرَ مُتَبرِّجت بِزینَة»}}. ([[سوره نور]]/24، 60)
 +
 
 +
'''ی. خوف از خطر:'''
 +
 
 +
قرآن یا روایات در موارد متعددی تصریح کرده‌اند: تکلیفی که انسان را در معرض خطر جدی جانی یا مالی قرار دهد، ساقط می‌شود؛ مانند لزوم آرامش بدنی در نماز که در صورت خوف، ساقط می‌شود:<ref>فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌153؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌601‌.</ref> {{متن قرآن|«فإن خِفتم فَرِجالا أو رُکباناً»}}. ([[سوره بقره]]/2، 239)
  
 
'''ک. ناآگاهی:'''
 
'''ک. ناآگاهی:'''
  
مسلمان موظّف به فراگیری احکام و تکالیف دینی خویش است و در صورت کوتاهی در یادگیری مؤاخذه خواهد شد؛ امّا خداوند در چندین مورد بر ناآگاهان آسان گرفته است؛ مانند ناآگاهی و عذر ناشی از نرسیدن دعوت پیامبران<ref>مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌623‌.</ref>:«و‌ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعَثَ رَسولا» (اسراء/17، 15) یا عدم آگاهی از حرمت و وجوب برخی کارها و اشیا در شریعت. مسلمان اگر پس از تحقیق لازم، هم چنان در حکم شرعی کاری یا چیزی شک داشته باشد، می‌تواند به استناد اصل حلیّت یا برائت، آن را بر خود حلال و جایز شمرد. قرآن می‌فرماید<ref>عوائدالایام، ص‌248.</ref>:«لایُکلِّفُ اللّهُ نَفساً إلاّ ما ءَاتها». (طلاق/65‌،7)
+
مسلمان موظّف به فراگیری احکام و تکالیف دینی خویش است و در صورت کوتاهی در یادگیری مؤاخذه خواهد شد؛ اما خداوند در چندین مورد بر ناآگاهان آسان گرفته است؛ مانند ناآگاهی و عذر ناشی از نرسیدن دعوت پیامبران:<ref>مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌623‌.</ref> {{متن قرآن|«و‌ ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعَثَ رَسولا»}}. ([[سوره اسراء]]/17، 15)
 +
 
 +
یا عدم آگاهی از حرمت و وجوب برخی کارها و اشیا در شریعت. مسلمان اگر پس از تحقیق لازم، همچنان در حکم شرعی کاری یا چیزی شک داشته باشد، می‌تواند به استناد اصل حلیّت یا برائت آن را بر خود حلال و جایز شمرد. قرآن می‌فرماید:<ref>عوائدالایام، ص‌248.</ref> {{متن قرآن|«لایُکلِّفُ اللّهُ نَفساً إلاّ ما ءَاتها»}}. ([[سوره طلاق]]/65‌، 7)
  
 +
==آسان‌گيرى خدا در محاسبه و مؤاخذه==
  
== آسان‌گيرى خدا در محاسبه و مؤاخذه ==
+
خداوند در عين دقّت در محاسبه بر مؤمنان آسان گرفته، به ديده اغماض مى‌نگرد: {{متن قرآن|«فأمّا مَن أُوتِىَ كِتبه بِيَمينِه × فَسَوف‌ يُحاسَب حِساباً يَسيراً»}} ([[سوره انشقاق]]/84‌، 7و8)
  
خداوند در عين دقّت در محاسبه بر مؤمنان آسان گرفته، به ديده اغماض مى‌نگرد: «فأمّا مَن أُوتِىَ كِتـبه بِيَمينِه * فَسَوف‌يُحاسَب حِساباً يَسيراً» (انشقاق/84‌،7و8) امّا قيامت (و محاسبه) براى كافران، سخت است: «فذلِكَ يَومئذ يومٌ عَسيرٌ * على الكـفِرينَ غَيرُ يَسير.» (مدثر/74، 9‌و 10) نمونه‌هايى‌از آسان‌گيرى خداونددرمحاسبه اعمال مؤمنان بدين قرار است:
+
اما قيامت (و محاسبه) براى كافران، سخت است: {{متن قرآن|«فذلِكَ يَومئذ يومٌ عَسيرٌ × على الكفِرينَ غَيرُ يَسير»}}. ([[سوره مدثر]]/74، 9‌و10) نمونه‌هايى‌از آسان‌گيرى خداوند در محاسبه اعمال مؤمنان بدين قرار است:
  
 
'''الف. قبول توبه گنه‌كاران:'''
 
'''الف. قبول توبه گنه‌كاران:'''
  
خداوند بر نادمان سخت‌گيرى نكرده و به آنان وعده بهشت داده است: «إلاّ مَن تابَ و ءامَنَ و عَمِلَ صـلِحاً فأُولـئكَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ.» (مريم/19،60)اونويد داده‌كه‌نه‌تنها گناهانشان آمرزيده، بلكه به كارهاى نيك تبديل مى‌شود:«إلاّ مَن‌تابَوءامَنَ وعَمِلَ عَمَلاصـلِحاًفأُولـئِك يُبَدِّلُ اللّهُ سَيّـاتِهم حَسَنـت». (فرقان/25،70)
+
خداوند بر نادمان سخت‌گيرى نكرده و به آنان وعده بهشت داده است: {{متن قرآن|«إلاّ مَن تابَ و ءامَنَ و عَمِلَ صلِحاً فأُولئكَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ»}}. ([[سوره مريم]]/19، 60)
 +
 
 +
او نويد داده‌ كه‌ نه‌ تنها گناهانشان آمرزيده، بلكه به كارهاى نيك تبديل مى‌شود: {{متن قرآن|«إلاّ مَن‌ تابَوءا مَنَ و عَمِلَ عَمَلا صلِحاً فأُولئِك يُبَدِّلُ اللّهُ سَيّاتِهم حَسَنت»}}. ([[سوره فرقان]]/25، 70)
  
 
'''ب. تكفير گناهان:'''
 
'''ب. تكفير گناهان:'''
  
يكى از نمونه‌هاى آسان‌گيرى محاسبه، مسأله تكفير و محو گناهان با كارهاى نيك است: «والذينَ ءامَنوا و عَمِلوا الصّـلِحـتِ لَنُكفِّرنَّ عَنهم سَيِّـاتِهم.» (عنكبوت/29،7)  
+
يكى از نمونه‌هاى آسان‌گيرى محاسبه، مسأله تكفير و محو گناهان با كارهاى نيك است: {{متن قرآن|«والذينَ ءامَنوا و عَمِلواالصّلِحتِ لَنُكفِّرنَّ عَنهم سَيِّاتِهم»}}. ([[سوره عنكبوت]]/29، 7)  
  
 
'''ج. چشم‌پوشى از كفر گذشته (قاعده جبّ):'''
 
'''ج. چشم‌پوشى از كفر گذشته (قاعده جبّ):'''
  
كافرانى كه دين اسلام را مى‌پذيرفتند، از سابقه خويش نگران بودند. قرآن چشم‌پوشى از گذشته آنان را نويد مى‌دهد[1]:«قُل لِلَّذينَ كَفروا إن يَنتَهوا يُغفَر لَهم ما قَد سَلفَ و إن يَعودوا فَقَد مَضَت سنّتُ الأوَّلينَ». (انفال/8‌، 38)
+
كافرانى كه دين اسلام را مى‌پذيرفتند، از سابقه خويش نگران بودند. قرآن چشم‌پوشى از گذشته آنان را نويد مى‌دهد: {{متن قرآن|«قُل لِلَّذينَ كَفروا إن يَنتَهوا يُغفَر لَهم ما قَد سَلفَ و إن يَعودوا فَقَد مَضَت سنّتُ الأوَّلينَ»}}. ([[سوره انفال]]/8‌، 38)
  
 
'''د. شفاعت:'''
 
'''د. شفاعت:'''
  
از آن‌جا كه اميد، در تربيت انسان تأثير فراوانى دارد، خداوند، گناه‌كاران را نااميد نكرده، راهى را به نام شفاعت برايشان قرار داده است تا براى برخوردارى از آن بكوشند و راه سعادت را بپيمايند. (انعام/ 6‌، 51‌؛ سبأ/34،23)
+
از آن‌جا كه اميد، در تربيت انسان تأثير فراوانى دارد، خداوند گناه‌كاران را نااميد نكرده، راهى را به نام شفاعت برايشان قرار داده است تا براى برخوردارى از آن بكوشند و راه سعادت را بپيمايند. ([[سوره انعام]]/6‌، 51‌؛ [[سوره سبأ]]/34، 23)
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
  
== منابع ==
+
==پانویس==
 +
<references/>
  
*محمّد حسن زمانى ،آسانی،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 1، [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 مرکز فرهنگ و معارف قرآن]
+
==منابع==
 +
* محمدحسن زمانى، آسانی، دائرة المعارف قرآن كريم، جلد1، [http://www.maarefquran.com/Files/viewdmaarefBooks.php?bookId=1 مرکز فرهنگ و معارف قرآن].
  
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۱۹ آوریل ۲۰۱۴، ساعت ۰۶:۰۶

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


آسانی، معادل یُسر در زبان عربی است. بیش‌تر لغویان، یُسر را ضدّ عُسر و به معنای آسانی و بی‌نیازی دانسته‌اند.[۱] مشتقات گوناگون یُسر در قرآن 44 بار آمده[۲] که اغلب به همین معنا بکار رفته است.

مفاهیم واژه آسانی در قرآن

مفهوم آسانی را در قرآن کریم می‌توان در قالب واژه‌هایی مانند تخفیف، هیّن، وسع، عفو، رفق، رحمت، مغفرت و اِنظار جُست. از نفی اثم، حرج، جناح، تثریب، إصر، اطاقة، ضیق و مشقّت نیز مفهوم آسانی استفاده می‌شود؛ چنان که توجه به مجموعه این واژه‌ها در آیات می‌تواند گستره مفهومی آن را در قرآن بنمایاند.

مفهوم آسانی در مجموعه ساختار معرفت دینی تجلی دارد؛ از قبیل آسانی تصرفات خدا در نظام تکوین در دنیا و آخرت، آسان شدن کارها بدست خداوند، آسان‌گیری در تشریع احکام دینی و دستور به آسان‌گیری در روابط دینی و اجتماعی. گستره این مفهوم در تشریع احکام تا جایی است که می‌توان‌گفت: بنای شریعت بر آسان‌گیری است.

از برخی مصادیق آسانی به تساهل و تسامح نیز تعبیر شده است که شاید این اصطلاح برگرفته از روایات متعددی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که من به شریعت سهله سمحه برانگیخته شده‌ام؛[۳]

بر همین اساس، برخی از فقیهان در استنباطات احکام فقهی، بارها به سهلة و سمحة بودن شریعت استناد کرده‌اند؛[۴] البته قرآن برای آسانی، حدود و مرزهایی قائل شده است.

آسانی کارها برای خدا در تکوین

الف. آفرینش نخستین هستی و بازآفرینی آن در قیامت:

قرآن، آفرینش آسمان‌ها و زمین را در شش روز و بدون سختی و مشقّت ذکر کرده: «و‌لَقَد خَلقنا السَّموتِ والأرضَ و ما بَینَهما فی سِتَّةِ أیّام و ما مسَّنا مِن لُغوب». (سوره ق/50‌، 38)

و خداوند ایجاد و اعاده خلق را بر خود آسان دانسته است: «أَوَلَم یَرَوا کَیفَ یُبدِئُ اللّهُ الخَلقَ ثمّ یُعیدُه إنَّ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ». (سوره عنکبوت/29، 19)

حتی اعاده آفرینش بر خدا، از ایجاد آن آسان‌تر است: «و‌ هُوَ الَّذِی یَبدؤُاالخَلقَ ثمَّ یُعیدُه و هُوَ أَهوَنُ عَلَیه». (سوره روم/30، 27)

و حشر انسان‌ها بر خداوند، بسی آسان است: «ذلکَ حَشرٌ عَلینا یَسیرٌ». (سوره ق/50‌، 44)

روشن است که قدرت خداوند درباره همه موجودات، یک‌سان است؛ بنابراین تعبیر به آسان‌تر بودن اعاده، از آن جهت است که هر صفت کمالی در موجودات، به نحو کامل‌تر و بدون هیچ‌گونه نقص در خداوند وجود دارد؛ بر این اساس چون اعاده در مقایسه با ایجاد نزد مردم آسان است، این آسانی در خداوند بیش‌تر و به گونه‌ای است که هیچ سختی و مشقتی را به همراه ندارد.[۵]

ب. تدبیر منظم و آگاهانه آفرینش و حیات انسان‌ها:

خداوند، آفرینش انسان را از خاک، سپس از نطفه و باردار شدن زنان و کوتاهی یا بلندی عمر بنی‌آدم را بر خود آسان دانسته است: «واللّهُ خَلَقَکُم مِن تُراب ثمَّ مِن نُطفَة ثمَّ جَعَلَکُم أزوجاً و ما تَحمِلُ مِن أُنثی و لاتَضَعُ إلاّ بِعِلمهِ و ما یُعمَّرُ مِن مُعمَّر ولا یُنقَصُ مِن عُمُرِه إلاّ فِی کِتب إنّ ذلِکَ عَلی اللّهِ یِسیرٌ». (سوره فاطر/35،‌ 11)

قرآن، اعطای فرزند را به پیرزنی نازا و شوهری فرتوت (حضرت زکریا و همسرش) بر خداوند آسان و هموار می‌شمرد: «قالَ رَبِّ أنّی یَکونُ لی غُلمٌ و کانتِ امرَأَتِی عاقِراً و قَد بَلَغتُ مِن الکِبَرِ عِتِیّاً × قالَ کذلِکَ قالَ رَبُّک هُو عَلیَّ هَیِّنٌ». (سوره مریم/19، 8‌ و 9)

و اعطای فرزند به زنی باکره و بی‌شوهر (حضرت مریم علیهاالسلام) را نیز آسان می‌داند: «قالَت أنّی یَکونُ لِی غُلمٌ و لَم‌یَمسَسنِی بَشرٌ و لَم‌أکُ بَغِیّاً × قالَ کذلِکِ قالَ رَبُّکِ هُوَ عَلیَّ هَیِّنٌ». (سوره مریم/19، 20 و 21)

ج. علم خدا:

آگاهی به آن‌چه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد و تدوین آن در کتاب، بر خداوند آسان است: «ألم‌ تَعلَم أنّ اللّهَ یَعلمُ ما فی السَّماءِ والأرضِ إنّ ذلِکَ فی کِتب إنّ ذلکَ عَلی اللّهِ یسیرٌ». (سوره حج/22، 70)

همه مصیبت‌ها در زمین و در وجود شما، پیش از پیدایش در کتابی وجود دارد و آن بر خدا آسان است: «ما أَصابَ مِن مُّصیبَة فِی‌الأرضِ و لاَ فِی أنفُسِکم إلاَّ فِی کتب من قَبلِ أن نَبرأَها إنَّ ذلِک عَلَی‌اللّهِ یَسیرٌ». ([سوره حدید]]/57‌، 22)

د. مجازات گناه‌کاران:

در آتش افکندن گناه‌کاران و ستم‌گران بر خدا سهل است: «فَسَوفَ نُصلیهِ ناراً و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ یَسیراً» (سوره نساء/4، 30) دو چندان شدن عذاب زنان پیامبر در صورت اعمال ناشایست بر خدا آسان است: «ینساءَ النّبیِّ مَن یأتِ مِنکنَّ بِفحِشَة مُبَینّة یُضعَف لَها العَذابُ ضِعفَینِ و کانَ ذلکَ علَی‌اللّهِ یَسیراً». (سوره احزاب/33، 30)

ه‌. حبط اعمال:

تباهی اعمال منافقانی که از جنگ سرباز زده به غنایم چشم دارند، بر خداوند سهل است: «أُولئِکَ لَم یُؤمِنوا فَأَحبَطَ اللّهُ أعملَهم و کانَ ذلکَ عَلَی اللّهِ‌ یَسیراً». (سوره احزاب/33، 19)

آسان شدن کارها بدست خداوند

الف. آسان کردن فهم قرآن و راه هدایت:

استدلال‌های روشن، پندهای حکیمانه، سلیس بودن و آهنگ عبارت‌ها، زمینه آسانیِ حفظ و فهم قرآن را فراهم می‌سازد: «و‌لَقد یَسَّرنا القُرءانَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر». (سوره قمر/54‌، 32)

ابن‌ عباس گفته است: اگر خداوند معارف بلند قرآن را به صورت الفاظ متداول انسان‌ها فرود نمی‌آورد، هیچ انسانی نمی‌توانست آن (وحی) را به زبان آورد.[۶]

خداوند فرموده است که قرآن را در زبان تو آسان کردیم تا وسیله بشارت برای مؤمنان و اِنذار لجوجان باشد: «فإنَّما یَسَّرنهُ بِلِسانِک لِتُبشِّرَ بهِ المُتَّقینَ و تُنذِرَ بِه قَوماً لُدّاً». (سوره مریم/19، 97)

نیز فرموده است که بشر را از نطفه‌ای آفرید و راه هدایت را برایش آسان کرد: [۷] «مِن نُطفة خَلَقهُ فَقَدَّرُه × ثُمّ السَّبیلَ یَسّرَه». (سوره عبس/80‌، 19‌و‌20)

ب. کمک به پیامبران و مؤمنان:

قرآن، کمک به پیامبران و مؤمنان را نوعی تمهید و آسان‌سازی زمینه توفیق آنان در عبادت و خدمت قرار داده است: «و‌ نُیَسِّرُک لِلیُسری». (سوره اعلی/87‌، 8) به نظر برخی مفسران، مقصود آیه این است که ما تو را برای شریعت سهله و سمحه یاری می‌دهیم.[۸]

قرآن، آسانی و توفیق در کارهای شایسته را به انفاق کنندگان باتقوا که جزای نیک را باور دارند، بشارت‌ داده‌ است:[۹] «فأمّامَن‌أعطی واتَّقی × و صَدَّق بِالحُسنی × فَسَنُیَسِّرُه لِلیُسری». (سوره لیل/92، 5-7) قرآن کریم این توفیق و آسانی را در قالب دعا از زبان حضرت موسی علیه السلام نقل می‌کند: «ربِّ اشرَح لی صَدری × و یَسِّرلِی أَمرِی». (سوره طه/20، 25-26)

آسان‌گیری در جعل احکام

خداوند در تشریع احکام و تکالیف دین‌ اسلام، آسان‌ گرفته؛ به‌ صورتی که عمل به آن وظایف در توان مکلّفان است:[۱۰] «لایُکَلِّف اللّهُ نَفساً إلاّ وُسعَها». (سوره بقره/2، 286)

او از اراده خویش به تخفیف و آسانگیری خبر داده و بر این اساس، به کسانی‌ که برای ازدواج با زنان مؤمن و آزاد تمکّن مالی ندارند، اجازه ازدواج با کنیزان را داده است:[۱۱] «و‌ مَن لم‌یَستَطِع مِنکُم طَولا أن یَنکِحَ المُحصَنتِ المُؤمِنتِ فَمِن ما مَلَکت أیمنُکم مِن فَتَیتِکُم المُؤمِنتِ... یُریدُاللّهُ أن یُخَفِّفَ عَنکُم». (سوره نساء/4 ، 25-28)

در جای دیگر فرموده است: خداوند آسانی را اراده کرده و‌ سختی و شدّت را نخواسته است: «یریدُ اللّهُ بِکم الیُسرَ ولایُریدُ بِکم العُسرَ». (سوره بقره/2، 185)

او در موارد ناآگاهی و عذر، کیفر بر تکلیف را از بندگان برداشته است: «و‌ ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعثَ رَسولا» . (سوره اسراء/17، 15)[۱۲]

این ویژگی (آسانی) در جوهره همه ادیان آسمانی وجود دارد؛ اما گاه در بعضی امّت‌ها برای تنبیه و کیفر، احکام سخت تشریع شده است؛[۱۳] برای مثال به دلیل ستم‌گری، رباخواری، حرام‌خواری و مخالفت یهودیان با پیامبران، هر حیوان ناخن‌دار و سُم پهن مانند شتر، هم‌چنین چربی گاو و گوسفند که غذای دل‌خواه آنان بود، بر آنان حرام شد.[۱۴](سوره نساء/4، 160و161) و (سوره انعام/6‌، 146)

به نقلی زمام‌داران بنی‌اسرائیل، مردم کم درآمد را از خوردن گوشت پرندگان و چربی حیوانات منع می‌کردند؛ بدین روی، همان‌ها بر آنان حرام شد.[۱۵] تورات کنونی نیز به گونه‌ای به این مطلب اشاره کرده، می‌نویسد: شتر با وجودی که نشخوار می‌کند، امّا تمام سم چاک نیست برای شما ناپاک است.[۱۶]

برخی از احکام ادیان پیشین، حتی بدون داشتن جنبه تنبیهی مشقت‌آور بوده است؛ مانند روزه وصال که چند شبانه روز پیوسته امساک ادامه‌ می‌یافت.[۱۷]

تکالیف در دین اسلام که پیام‌آور آن رحمةٌ للعالمین است، شاق و طاقت‌فرسا نیست. قرآن درخواست همین مطلب را از سوی مؤمنان گزارش‌ کرده است: «ربَّنا ولاتَحمِل‌ عَلَینا إصراً کَما حَمَلتَه علیَ‌ الّذینَ مِن‌ قَبلِنا ربَّنا ولاتُحَمِّلنا مالا طاقَةَ‌ لَنابِه». (سوره بقره/2، 286) شاید خاتمیت این دین و لزوم انطباق آن با موقعیت‌های متفاوت در همه عصرها و نسل‌ها دلیل آسان‌تر بودن احکام آن باشد.

نمونه‌هایی از آن‌چه در قرآن، نشان از آسان‌گیری خداوند در تشریع احکام دارد، عبارتند‌از:

پذیرفتن اظهار اسلام

خداوند متعالی در پذیرش اسلام، آسان گرفته و دستور داده است که هر کس اظهار اسلام کرد، بی‌درنگ از او بپذیرید:[۱۸] «و‌لاتَقولوا لِمَن ألقی إلَیکُم السَّلمَ لَستَ مُؤمِناً». (سوره نساء/4، 94)

واجبات و کفّارات تخییری

در برخی واجبات، مکلّف بر یک عمل الزام نشده؛ بلکه بین چند عمل مخیّر است که نوعی آسانی به شمار می‌آید. مواردی از تخییر که در قرآن ذکر شده، عبارت است از:

الف. وقوف در منی و قربانی:

واجب است حاجی پس از اعمال روز دهم (رمی جمره عقبه، قربانی، حلق یا تقصیر) در ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم، سیزدهم) در منی توقّف کند؛[۱۹] اما خداوند او را بین کوچ کردن روز دوازدهم و سیزدهم مخیّر کرده است:[۲۰] «واذکُروا اللّهَ فِی أیّام مَّعدودت فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلاَ إِثمَ عَلَیه و مَن تَأخَّر فَلاَ إِثمَ عَلیهِ لِمَن اتَّقی» (سوره بقره/2، 203)

نیز بر حاجی واجب است که در روز عید قربان قربانی کند؛ اما خداوند او را به آن‌چه در توان او است (شتر، گاو، گوسفند) مخیر کرده:[۲۱] «فَمَن تَمتَّعَ بِالعُمرةِ إلی الحَجِّ فَمَا استَیسَرَ مِن الهَدیِ...‌». (سوره بقره/2، 196)

ب. کفّاره قسم:

اگر مسلمانی سوگند شرعی خویش را بشکند، خداوند به جای تعیین یک جریمه، وی را میان چند کفّاره مخیّر کرده است تا بر او گران نیاید و جریمه خود را آسان‌تر بپردازد. بر اساس آیه 89 سوره مائده/5 کفاره قسم یکی از این سه مورد است. اطعام ده فقیر یا پوشاندن لباس به آنان، آزاد کردن یک برده و در صورتی که قدرت مالی برای ادای یکی از جریمه‌های یاد شده را نداشت، سه روز روزه بگیرد.[۲۲]

واجبات و کفّارات ترتیبی

برخی واجبات یا کفّارات، به صورتی قرار داده شده که در صورت قدرت نداشتن مکلف بر یک گونه از آن، شکل‌های دیگری پیش روی او باشد. واجبات و کفّارات ترتیبی در قرآن از این قرارند:

الف. کفّاره صید برای محرم:

خداوند، صید حیوانات را بر مُحرِم ممنوع کرده و مجازات آن را حیوانی معادل آن مانند شتر، گاو و گوسفند قرار داده است؛ امّا اعلان فرموده که مکلّف در صورت عدم‌تمکّن می‌تواند شماری از فقیران را اطعام کند و اگر از عهده این نیز برنیاید می‌تواند چند روز (متناسب بانوع جرم) روزه بگیرد.[۲۳] (سوره مائده/5‌، 95)

ب. قربانی:

یکی از مناسک حج، قربانی است. اگر حاجی بر آن توانا نباشد، باید ده روز روزه بگیرد.[۲۴] (سوره بقره/2، 196)

ج. کفّاره ظهار:

کفّاره ظهار، آزاد کردن یک برده است که در صورت عدم تمکّن، دو جایگزین به ترتیب (شصت روز روزه پی در پی پیش از رجوع و اطعام شصت فقیر)[۲۵] برای آن قرار داده شده است.(سوره مجادله/58‌، 3‌و4)

د. کفّاره قتل خطایی:

مجازات کسی که یکی از مسلمانان را به خطا کشته، پرداخت دیه کامل به بازماندگان مقتول و آزادکردن یک برده مؤمن است؛ امّا اگر نتوانست برده آزاد کند، باید دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد.[۲۶] (سوره نساء/4، 92)

آسان‌گیری با قرار دادن شرایط

خداوند برای وجوب هر یک از تکالیف نیز شرایطی را قرار داده است که با فقدان یکی از آن‌ها، تکلیف برداشته می‌شود که خود نوعی آسان‌گیری است؛ مانند مشروط بودن وجوب حج به استطاعت: «و‌لِلّهِ عَلی الناسِ حِجُّ البَیتِ مَن استَطاعَ إلیهِ سَبیلا».[۲۷] (سوره آل‌ عمران/3، 97)

آسان‌گیری با رفع یا تبدیل احکام

گاه وضعیت خاصی برای برخی افراد پیش می‌آید که خداوند یا اصل تکلیف را برداشته یا آن‌ را به‌ حکمی دیگر تبدیل کرده است. این موارد عبارتند‌ از:

الف. اضطرار:

در اضطرار، حکم اولیه برداشته می‌شود؛ به طور مثال با این که خوردن اَشیایی مانند مردار، خون، گوشت خوک، ذبح شده به نام غیرخدا حرام است، در صورت اضطرار، حرمت آن برداشته شده است:[۲۸] «إنّما حَرَّم عَلَیکم المَیتةَ والدَّمَ ولَحمَ الخِنزیرِ و ما أُهِلَّ بِه لِغَیرِاللّهَ فَمَنِ اضطُرَّ غَیرَ باغ ولا عاد فلا إثمَ عَلیه إنّ اللّهَ غفورٌ رَّحیمٌ» . (سوره بقره/2، 173)

آیه سوم سوره مائده/5 نیز پس از بیان حرمت گوشت حیوانِ خفه شده، حیوانی که بر اثر ضربه چوب یا شاخ حیوان دیگر یا سقوط از بلندی مرده باشد یا درنده‌ای او را کشته یا در پای بت ذبح شده و یا با تیر قرعه کشته شده باشد، کسی را که به ناچار و بدون قصد گناه، از آن خورده است، استثنا می‌کند.[۲۹](سوره مائده/5‌، 3)

ب. اکراه:

اگر کسی به گناه وادار شد، خداوند آن گناه را می‌بخشد؛ چنان‌ که اظهارات‌ شرک‌آمیز را در زیر شکنجه مشرکان بخشید:[۳۰] «إلاّ مَن أُکرِهَ و قَلبُه مُطمَئِنٌّ بِالإیمنِ». (سوره نحل/16، 106)

ج. تقیّه:

انسان به جهت حفظ خویش از ضرر دیگران می‌تواند کلام ناحق گفته یا برخلاف حق عمل کند.[۳۱] خداوند پس از نهی از برقراری ارتباط با کافران، فرموده که چنین ارتباط در صورت تقیّه مانعی ندارد: «لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکفِرینَ أولیاءَ مِن دونِ المُؤمِنینَ... إلاّ أن‌ تَتَّقوا مِنهم تُقةً».[۳۲] (سوره آل‌ عمران/3، 28) این مطلب از آیه 106 سوره نحل/16 نیز استفاده می‌شود.[۳۳]

د. خطا:

ارتکاب بسیاری از کارهااگر به عمد باشد، مؤاخذه و پیامدهای مهمّی دارد و اگر به خطا باشد یا هیچ گونه مؤاخذه و پیامدی ندارد یا پیامد آن اندک و سبک است:[۳۴] «لَیسَ عَلیکُم جُناحٌ فیما أخطَأتُم بِه ولکِن ماتَعمّدَت قُلُوبُکم». (سوره احزاب/33، 5)

ه‌. فراموشی:

ترک واجب یا ارتکاب حرام از روی فراموشی مؤاخذه ندارد. قرآن این مطلب را در قالب دعا از زبان مؤمنان چنین نقل می‌کند:[۳۵] «رَبَّنا لاتُؤاخِذنا إن نَّسینا أو أخطَأنا». (سوره بقره/2،‌ 286)

و. مریضی:

اگر ادای تکلیف در مواردی موجب بیماری شود، خداوند آن را از مکلف مرتفع ساخته یا به واجب آسان‌تر تبدیل می‌کند؛ بر این اساس به کسی که در ماه مبارک رمضان مریض است، اجازه افطار و قضای آن در روزهای دیگر را داده است:[۳۶] «و‌ مَن کانَ مَریضاً أو عَلی سَفر فعِدّةٌ مِن أیّام أُخرَ یُریدُ اللّهُ بِکم الیُسرَ ولایُریدُ بِکم العُسرَ». (سوره بقره/2، 185)

همچنین حکم وضو را برای مریضی که آب برای او ضرر دارد، به تیمم تبدیل کرده است: «...و إن کنتم مَّرضی أو عَلی سَفر أو جاءَ أحدٌ مِنکم مِن الغائطِ... فَتَیمَّموا صَعیداً طَیّباً... ما یُریدُاللّهُ لِیَجعَل عَلَیکم مِن حَرج». (سوره مائده/5‌، 6)

حکم جهاد نابینا، لَنگ و مریض نیز همین گونه است: «لَیس عَلی الأعمی حَرجٌ ولا عَلی الأَعرجِ حَرجٌ ولا عَلی المَریضِ حَرجٌ» (سوره فتح/48، 17) و نیز سوره توبه/9، 91.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به یکی از اصحاب بیمار خود فرمود: نماز را ایستاده بخوان. اگر نتوانستی، نشسته بخوان وگرنه به پهلو و اگر نشد، خوابیده به پشت؛ زیرا خداوند هیچ انسانی را تکلیف نمی‌کند، مگر به قدر توان او.[۳۷]

حرمت تراشیدن سر پیش از قربانی، در صورت بیماری یا مشکلی مانند آن، برداشته می‌شود و شخصی که وادار به حلق شد، باید روزه بگیرد یا فقیران را اطعام یا گوسفندی را قربانی کند که فدیه آن شمرده می‌شود: «و‌لاتَحلِقوا رُءوسَکم حتّی یَبلُغَ الهَدیُ مَحِلَّه فَمَن کان مِنکم مَریضاً أو بِه أذیً مِن رَّأسِه فَفِدیةٌ مِّن صیام أو صَدقة أو نُسک».[۳۸](سوره بقره/2، 196)

ز. حرج و سختی توان‌فرسا:

خداوند، تکالیف مشقّت‌زا را برداشته است. تخفیف شریعت در موارد حرجی، چنان شایع و مورد توجه فقیهان بوده که به مثابهِ قاعده و اصل عمومی (نفی‌حرج) مورد کاربرد فقهی آنان در مسائل و ابواب گوناگون مشهور شده است:[۳۹] «و‌ما جَعَل علیکم فی‌الدینِ مِن حرَج». (سوره حج/22، 78)

امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسش یکی از اصحاب درباره کیفیت وضوی کسی که دستش زخمی است، فرمود: حکم این گونه مسائل از همین آیه فهمیده می‌شود. قرآن این مطلب را به صورت درخواست قلبی مؤمنان نقل کرده است: «ربَّنا و لاتُحَمِّلنا ما لاطاقَةَ لَنا بِه». (سوره بقره/2، 286)

انواع سختی که مجوز رفع یا تبدیل تکلیف است، عبارتند از:

  • 1. تنگنای مالی:

خداوند، حکم وجوب جهاد را از کسانی که مضیقه و تنگنای مالی، مانع حضور آنان در جبهه شده، برداشته و فرموده است: «لَیس عَلی الضُّعفاءِ ولا عَلی المَرضی ولا عَلی الّذینَ لایَجِدونَ ما یُنفِقونَ حَرَجٌ إذا نَصَحوا لِلّهِ و رَسولِه». (سوره توبه/9، 91)

  • 2. ضعف توان و مقاومت روحی:

قرآن در آغاز فرمان داده بود که اگر ارتش مسلمانان، یک دهم ارتش مشرکان باشد می‌توان با آنان به مقابله برخاست؛ زیرا ایمان و روحیّه قوی، توان پایداری و مقاومت را به آنان خواهد داد؛ اما پس از پیدایش ضعف روحی بر آنان آسان گرفت و مقایسه را به نصف تخفیف داد: «یأُیّها النَبیُّ حَرِّضِ‌ المُؤمِنینَ عَلی‌القِتالِ إن یَکُن مِّنکم عِشرونَ صبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَینِ و إن یَکُن مِّنکم مِائةٌ یَغلِبوا ألفاً... × الَنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکم و عَلِم أنَّ فیکم ضَعفاً فإن یَکُن‌مِّنکم مِائةٌ صابِرةٌ یَغلِبوا مِائتَینِ و إن یَکُن مِّنکم ألفٌ یَغلِبوا ألفَینِ بِإذنِ اللّهِ» (سوره انفال/8‌، 65و66)

  • 3. نیاز جنسی:

از آن‌جا که پرهیز از مباشرت با همسر در طول ماه رمضان برای مسلمانان صدر اسلام قابل تحمل نبود و برخی بر اثر عدم تحمل با همسرانشان نزدیکی می‌کردند، خداوند بر امت اسلام آسان گرفت و مباشرت را در شب ماه رمضان جایز کرد:[۴۰] «و‌أُحِلَّ لَکم لَیلَةَ الصّیامِ الرَّفثُ إلی نِسائِکم هُنّ لِباسٌ لَکم و أنتُم لِباسٌ لَهنَّ عَلِم اللّهُ أنَّکم کُنتُم تَختانونَ أنفُسَکم فَتابَ عَلَیکم و عَفا عَنکم فالَْن بشِروهُنَّ وابتَغوا ما کَتبَ اللّهُ لَکُم». (سوره بقره/2، 187)

ح. سفر:

برخی از احکام، مانند نمازهای چهار رکعتی، روزه و وضو در سفر به احکام آسان‌تر تبدیل شده است:[۴۱] «و‌إذا ضَربتُم فی‌الأرضِ فَلیس عَلیکم جُناحٌ أن تَقصُروا مِن الصَّلوةِ»؛ (سوره نساء/4، 101)، «کُتِب عَلیکُم الصِّیام... فَمَن کانَ مِنکم مَّریضاً أو عَلی سَفر فعِدَّةٌ مِن أیّام أُخَرَ» (سوره بقره/2، 183 و 184)، «و‌ إن کُنتُم مَّرضی أو عََلی سَفَر... فتَیَمّموا صَعیداً طَیّباً». (سوره مائده/5‌،‌ 6)

ط. سال‌خوردگی:

خداوند به سال‌خوردگان زمین‌گیر، تخفیف‌های بیش‌تری داده است؛ از جمله برداشتن روزه و تبدیل آن به پرداخت یک وعده غذا (مد طعام) به فقیر در برابر هر روز: «و‌ عَلی‌ الذینَ یُطیقونَه فِدیَةٌ طَعامُ مِسکین»؛[۴۲] (سوره بقره/2، 184)

امام باقر علیه السلام در توضیح این آیه فرمود: الشیخ الکبیر.[۴۳] بر زنان سال‌خورده‌ای که به ازدواج امید ندارند نیز آسان گرفته شده است و از پوشش کامل معاف شده‌اند:[۴۴] «والقَوعِدُ مِن النِّساءِ الّتی لایَرجونَ نِکاحاً فَلَیس عَلَیهِنّ جُناحٌ أن یَضَعنَ ثِیابَهنَّ غیرَ مُتَبرِّجت بِزینَة». (سوره نور/24، 60)

ی. خوف از خطر:

قرآن یا روایات در موارد متعددی تصریح کرده‌اند: تکلیفی که انسان را در معرض خطر جدی جانی یا مالی قرار دهد، ساقط می‌شود؛ مانند لزوم آرامش بدنی در نماز که در صورت خوف، ساقط می‌شود:[۴۵] «فإن خِفتم فَرِجالا أو رُکباناً». (سوره بقره/2، 239)

ک. ناآگاهی:

مسلمان موظّف به فراگیری احکام و تکالیف دینی خویش است و در صورت کوتاهی در یادگیری مؤاخذه خواهد شد؛ اما خداوند در چندین مورد بر ناآگاهان آسان گرفته است؛ مانند ناآگاهی و عذر ناشی از نرسیدن دعوت پیامبران:[۴۶] «و‌ ما کُنّا مُعذِّبینَ حتّی نَبعَثَ رَسولا». (سوره اسراء/17، 15)

یا عدم آگاهی از حرمت و وجوب برخی کارها و اشیا در شریعت. مسلمان اگر پس از تحقیق لازم، همچنان در حکم شرعی کاری یا چیزی شک داشته باشد، می‌تواند به استناد اصل حلیّت یا برائت آن را بر خود حلال و جایز شمرد. قرآن می‌فرماید:[۴۷] «لایُکلِّفُ اللّهُ نَفساً إلاّ ما ءَاتها». (سوره طلاق/65‌، 7)

آسان‌گيرى خدا در محاسبه و مؤاخذه

خداوند در عين دقّت در محاسبه بر مؤمنان آسان گرفته، به ديده اغماض مى‌نگرد: «فأمّا مَن أُوتِىَ كِتبه بِيَمينِه × فَسَوف‌ يُحاسَب حِساباً يَسيراً» (سوره انشقاق/84‌، 7و8)

اما قيامت (و محاسبه) براى كافران، سخت است: «فذلِكَ يَومئذ يومٌ عَسيرٌ × على الكفِرينَ غَيرُ يَسير». (سوره مدثر/74، 9‌و10) نمونه‌هايى‌از آسان‌گيرى خداوند در محاسبه اعمال مؤمنان بدين قرار است:

الف. قبول توبه گنه‌كاران:

خداوند بر نادمان سخت‌گيرى نكرده و به آنان وعده بهشت داده است: «إلاّ مَن تابَ و ءامَنَ و عَمِلَ صلِحاً فأُولئكَ يَدخُلونَ الجَنَّةَ». (سوره مريم/19، 60)

او نويد داده‌ كه‌ نه‌ تنها گناهانشان آمرزيده، بلكه به كارهاى نيك تبديل مى‌شود: «إلاّ مَن‌ تابَوءا مَنَ و عَمِلَ عَمَلا صلِحاً فأُولئِك يُبَدِّلُ اللّهُ سَيّاتِهم حَسَنت». (سوره فرقان/25، 70)

ب. تكفير گناهان:

يكى از نمونه‌هاى آسان‌گيرى محاسبه، مسأله تكفير و محو گناهان با كارهاى نيك است: «والذينَ ءامَنوا و عَمِلواالصّلِحتِ لَنُكفِّرنَّ عَنهم سَيِّاتِهم». (سوره عنكبوت/29، 7)

ج. چشم‌پوشى از كفر گذشته (قاعده جبّ):

كافرانى كه دين اسلام را مى‌پذيرفتند، از سابقه خويش نگران بودند. قرآن چشم‌پوشى از گذشته آنان را نويد مى‌دهد: «قُل لِلَّذينَ كَفروا إن يَنتَهوا يُغفَر لَهم ما قَد سَلفَ و إن يَعودوا فَقَد مَضَت سنّتُ الأوَّلينَ». (سوره انفال/8‌، 38)

د. شفاعت:

از آن‌جا كه اميد، در تربيت انسان تأثير فراوانى دارد، خداوند گناه‌كاران را نااميد نكرده، راهى را به نام شفاعت برايشان قرار داده است تا براى برخوردارى از آن بكوشند و راه سعادت را بپيمايند. (سوره انعام/6‌، 51‌؛ سوره سبأ/34، 23)

پانویس

  1. مفردات، ص‌891‌، «یسر»؛ لسان‌العرب، ج‌15، ص‌446، «یسر».
  2. المعجم المفهرس، ص‌879‌، «یسر».
  3. وسائل، ج‌20، ص‌106؛ بحارالانوار، ج‌65‌، ص‌319 و 346؛ الکافی، ج‌5‌، ص‌494.
  4. جواهرالکلام، ج‌7، ص‌342 و ج‌29، ص‌27؛ عوائدالایام، ص173؛ القواعدالفقهیه، ج‌1، ص‌249.
  5. المیزان، ج‌16، ص‌175.
  6. الدّرالمنثور، ج7، ص676.
  7. المیزان، ج‌20، ص‌207.
  8. کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌461؛ الکشّاف، ج‌4، ص‌739.
  9. کشف‌الاسرار، ج‌10، ص‌514‌.
  10. المیزان، ج‌2، ص‌444.
  11. مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌54‌.
  12. المیزان، ج‌13، ص‌58‌.
  13. المیزان، ج‌7، ص‌366.
  14. مجمع‌البیان، ج‌4، ص‌213.
  15. قمی، ج‌1، ص‌248؛ البرهان، ج‌2، ص‌492.
  16. کتاب مقدّس، لاویان 11:4.
  17. ابن کثیر، ج‌1، ص‌226-231.
  18. مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌145.
  19. جواهرالکلام، ج‌20، ص‌3.
  20. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌300؛ جواهرالکلام، ج‌20، ص‌41.
  21. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.
  22. همان، ج‌2، ص‌226؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌367.
  23. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌311؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌377.
  24. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌294.
  25. مجمع‌البیان، ج‌9، ص‌372.
  26. فقه‌القرآن، ج‌2، ص‌409-412.
  27. فقه القرآن، ج‌1، ص‌264.
  28. الکافی، ج‌2، ص‌462.
  29. فقه القرآن، ج‌2، ص‌266-268.
  30. الکافی، ج‌2، ص‌462؛ مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌597‌.
  31. المکاسب، ص‌320.
  32. المیزان، ج3، ص153.
  33. همان.
  34. الکافی، ج‌2، ص‌462.
  35. همان؛ نورالثقلین، ج‌1، ص‌305؛ عوائدالایام، ص‌247.
  36. فقه القرآن، ج‌1، ص‌176؛ المیزان، ج‌2، ص‌5‌.
  37. التاج، ج‌1، ص‌201.
  38. فقه القرآن، ج‌1، ص‌296؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌519‌.
  39. القواعد الفقهیه، ج‌1، ص‌249؛ عوائد الأیّام، ص‌173.
  40. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌201؛ المیزان، ج‌2، ص‌45 و‌47.
  41. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌142؛ مجمع‌البیان، ج‌3، ص‌153.
  42. فقه‌القرآن، ج1، ص177؛ مجمع‌البیان، ج2، ص‌493.
  43. البرهان، ج‌1، ص‌387.
  44. مجمع‌البیان، ج‌7، ص‌243.
  45. فقه‌القرآن، ج‌1، ص‌153؛ مجمع‌البیان، ج‌2، ص‌601‌.
  46. مجمع‌البیان، ج‌6‌، ص‌623‌.
  47. عوائدالایام، ص‌248.

منابع