معاویه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱۹: سطر ۱۹:
 
در [[سال ۵۰ قمری]] که [[زیاد بن ابیه]] حکومت [[کوفه]] را، علاوه بر [[بصره]]، از طرف معاویه به دست گرفت، هنگامی که زیاد در بصره به سر می‌برد، حجر و یارانش به [[عمرو بن حریث|عَمْروبن حُرَیث]]، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیه‌السلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.<ref> دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸</ref> و آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه [[مرج عذراء]] در دوازده میلی [[دمشق]] رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد،<ref> ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹</ref>  
 
در [[سال ۵۰ قمری]] که [[زیاد بن ابیه]] حکومت [[کوفه]] را، علاوه بر [[بصره]]، از طرف معاویه به دست گرفت، هنگامی که زیاد در بصره به سر می‌برد، حجر و یارانش به [[عمرو بن حریث|عَمْروبن حُرَیث]]، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیه‌السلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.<ref> دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸</ref> و آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه [[مرج عذراء]] در دوازده میلی [[دمشق]] رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد،<ref> ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹</ref>  
  
==بیعت برای یزید==
+
==گرفتن بیعت برای یزید==
  
 
از [[بدعت]] هاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیت ها براى ولایت عهدى‌ فرزند [[شراب خواری|شرابخوار]] و نالایقش‌ «[[یزید بن معاویه|یزید]]» بود. قوى‌ترین گروه مخالف با آن بیعت، [[بنی هاشم|بنى هاشم]] و در راس آنان [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على‌]] علیه السلام بود که مخالفت‌ خویش را آشکارا اعلام کرد.<ref>مع الحسین فى نهضته، ص ۵۴.</ref> معاویه  در سال شصت هجری به هلاکت رسید و پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل [[عراق]]، حسین بن علی  را وادار به ‌خروج بر ضد او مى‌کنند.<ref>ابن طقطقی، الفخری، ص۱۱۵</ref>
 
از [[بدعت]] هاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیت ها براى ولایت عهدى‌ فرزند [[شراب خواری|شرابخوار]] و نالایقش‌ «[[یزید بن معاویه|یزید]]» بود. قوى‌ترین گروه مخالف با آن بیعت، [[بنی هاشم|بنى هاشم]] و در راس آنان [[امام حسین علیه السلام|حسین بن على‌]] علیه السلام بود که مخالفت‌ خویش را آشکارا اعلام کرد.<ref>مع الحسین فى نهضته، ص ۵۴.</ref> معاویه  در سال شصت هجری به هلاکت رسید و پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل [[عراق]]، حسین بن علی  را وادار به ‌خروج بر ضد او مى‌کنند.<ref>ابن طقطقی، الفخری، ص۱۱۵</ref>

نسخهٔ ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۹:۴۴

نسب

پدر معاویه صخر ‌بن ‌حرب ‌بن ‌امیة ‌بن عبد شمس بن عبدمناف است که کنیه او ابوسفیان بود و و مادرش هند جگرخوار که به سبب به دندان گرفتن جگر حمزه سیدالشهدا پس از شهادتش به این نام نامیده شده بود. پدر و مادر او از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بودند و پس از فتح مکه به ناچار اسلام آوردند.[۱] معاویه بن ابی سفیان ۵ سال پیش از بعثت به دنیا آمد.[۲]

فرمانداری شام

وقتی عمر به خلافت رسيد يزيد بن ابى سفيان را استاندار شام نمود و پس از هلاکت او در طاعون عمواس، معاويه را به جاى او قرار داد و عثمان نيز پس از عمر، او را در همان مقام ابقاء كرد.[۳]

مقابله با امام علی علیه السلام

زمانى كه امام علی علیه السلام به خلافت رسيد، بر آن شد تا عبد الله بن عباس را به حكومت‏ شام بفرستد. مقدمتا نامه‏ اى به معاويه نوشت و از او خواست تا همراه اشراف شام به مدينه بيايد. معاويه پاسخى به نامه امام نداد و تنها نامه سفيدى را كه در آن نوشته شده بود: از معاويه به على بن ابى طالب، براى آن حضرت فرستاد. كسى كه نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمى مى‌‏آيد كه معتقدند تو عثمان را كشته‏‌اى و جز به كشتن تو رضايت نمى‏ دهند.[۴] اين ماجرا همراه شد با آغاز مساله شورشيان جمل كه امام را براى مدتى به خود مشغول داشت. در اين فرصت، ماجراى جمل، فرصت تبليغاتى ديگرى براى معاويه فراهم كرد. او توانست‏ با استناد به شورش طلحه، و زبير و عايشه به عنوان همسر پيامبر (ص) دخالت امام را در قتل عثمان، بهتر از پيش در اذهان شاميان تثبيت كند.[۵]

پس از خاتمه ماجراى جمل، امام در كوفه مستقر شد، و در دو نامه به معاویه حقانیت خلافت خود و باطل بودن ادعاهای معاویه را شرح داد. اما معاویه همچنان بر سر حرف خود ماند و به دنبال آن در صفر سال ۳۷ هجری در منطقه‌ای به نام صفین جنگی میان سپاه شام و سپاه امام علی علیه السلام رخ داد. در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، قرآن بر نیزه کردند و بدین رو برخی از سپاهیان امام علی(ع) از ادامه جنگ سر باز زدند. سرانجام، داورانی برای حکمیت میان دو طرف تعیین شد و جنگ بدون نتیجه خاتمه یافت.[۶]

معاویه در زمان امام حسن علیه السلام

پس از شهادت امام علی، مردم شام در بیت المقدس با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.[۷] امام حسن علیه السلام ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود. اما نفاق‌ ها و خيانت‌ هاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على‌ علیه السلام به ناچار با معاویه قرارداد ترک‌ مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بى‌گناهان و دستگیرى و قتل یاران على‌ علیه السلام پرداخت و هواداران اهل بیت‌ علیهم السلام را سرکوب و قلع و قمع‌ نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورى‌ترین شیوه‌هاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مى‌کرد.[۸]

قتل حجر بن عدی و یارانش

در سال ۵۰ قمری که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، هنگامی که زیاد در بصره به سر می‌برد، حجر و یارانش به عَمْروبن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیه‌السلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند.[۹] و آنها را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد،[۱۰]

گرفتن بیعت برای یزید

از بدعت هاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیت ها براى ولایت عهدى‌ فرزند شرابخوار و نالایقش‌ «یزید» بود. قوى‌ترین گروه مخالف با آن بیعت، بنى هاشم و در راس آنان حسین بن على‌ علیه السلام بود که مخالفت‌ خویش را آشکارا اعلام کرد.[۱۱] معاویه در سال شصت هجری به هلاکت رسید و پیش از مرگ در وصیتی که به یزید داشت، به او هشدار داد که اهل عراق، حسین بن علی را وادار به ‌خروج بر ضد او مى‌کنند.[۱۲]

پانویس

  1. ابن طقطقی، الفخری، ص۱۰۹
  2. منهاج سراج‏، طبقات ناصرى‏، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۹۳
  3. ابن خلدون، تاريخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏۳ ،ص۴
  4. انساب الاشراف، ج 2، صص 212- 211
  5. جعفریان، تاریخ خلفا، ص274
  6. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۸۸
  7. ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱
  8. براى شناخت پلیدی ها و جنایات معاویه، ر.ک: «الغدیر»، ج ۱، ص ۱۳۸ تا ۳۸۴.
  9. دینوری، ص۲۲۳؛ قس ابن سعد، ج۶، ص۲۱۸
  10. ابن سعد، ج۶، ص۲۱۹؛ مسعودی، ج۳، ص۱۸۹
  11. مع الحسین فى نهضته، ص ۵۴.
  12. ابن طقطقی، الفخری، ص۱۱۵

منبع

  • محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • منهاج سراج‏، عثمان بن محمد، طبقات ناصرى‏، تحقيق عبد الحى حبيبى، تهران، دنياى كتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ابن طقطقى، محمد بن على بن طباطبا، الفخرى فى الآداب السلطانية و الدول الاسلامية، تحقيق عبد القادر محمد مايو، بيروت، دار القلم العربى، ط الأولى، 1418/1997.
  • ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد بن خلدون، تاريخ‏ ابن‏ خلدون، تحقيق خليل شحادة، بيروت، دار الفكر، ط الثانية، 1408/1988.
  • جعفریان، رسول، تاریخ خلفاء، قم، انتشارات دلیل ما، 1394ش.