محمد فاضل ایروانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
'''ملا محمدفاضل ایروانى''' (1306-1232 قمری) معروف به «فاضل ایروانی»، یکی از علما و مراجع بزرگ [[شیعه]] در اواخر قرن سیزدهم هجری است. فاضل ایروانی از شاگردان مبرز [[صاحب جواهر]] و [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بود و خود به درجه اعلای [[اجتهاد]] و مقام [[مرجعیت]] نائل آمد. فاضل در [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[حدیث]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] مهارت داشت. وی عنایت و توجه خاصی به تربیت و تعلیم فضلای حوزه می نمود، و در [[نجف|نجف اشرف]] مدرسه ای -معروف به [[مدرسه ایروانی]]- برای فضلا بنا نمود.  
+
'''ملا محمدفاضل ایروانى''' (۱۳۰۶-۱۲۳۲ قمری) معروف به «فاضل ایروانی»، از علما و مراجع بزرگ [[شیعه]] در اواخر قرن سیزدهم هجری است. فاضل ایروانی از شاگردان مبرز [[صاحب جواهر]] و [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بود و خود نیز به درجه اعلای [[اجتهاد]] و مقام [[مرجعیت]] نائل آمد. فاضل در [[فقه]]، [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]]، [[حدیث]] و [[تفسیر قرآن|تفسیر]] مهارت داشت. وی عنایت خاصی به تربیت و تعلیم فضلای [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] می نمود، و در [[نجف|نجف اشرف]] مدرسه ای -معروف به [[مدرسه ایروانی]]- برای فضلا بنا نمود.  
 +
{{شناسنامه عالم
 +
|نام کامل = ملا محمدفاضل ایروانى
 +
|تصویر=
 +
|زادروز = ۱۲۳۲ قمری
 +
|زادگاه = ایروان
 +
|وفات =  ۱۳۰۶ قمری
 +
|مدفن =  [[نجف]]
 +
|اساتید =  [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]]، [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمد حسن نجفى]]، [[صاحب ضوابط|سید ابراهیم قزوینى]]،...
 +
|شاگردان = [[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتى]]، [[سید حسن صدر]]، [[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجى]]،...
 +
|آثار =  حاشیه بر [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد]]، حاشیه بر [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]]، اجتماع الامر و النهى،...
 +
}}
 +
==ولادت و خاندان==
 +
ملا محمد ایروانى فرزند مرحوم ملا محمدباقر، به سال ۱۲۳۲ قمری<ref>برخى از کتاب ها از جمله مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲ ولادت ایشان را حدود ۱۲۴۲ قمری و دائرة المعارف تشیع تولد او را ۱۲۳۵ قمری ضبط کرده اند.</ref> در شهر ایروان<ref>شهر تاریخى ایروان تا انعقاد قرارداد ننگین گلستان در تاریخ ۲۹ شوال المکرم ۱۲۲۸ قمری یکى از شهرهاى ایران محسوب مى شد. هم اکنون پایتخت کشور جمهورى ارمنستان است.</ref> و در بیت دیانت و روحانیت چشم به جهان هستى گشود و در زادگاه خویش رشد کرد و پرورش یافت. در همان شهر با خواندن و نوشتن آشنا شد و برخى از علوم ادبى را در آن جا فراگرفت.<ref>مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲.</ref>
  
== ولادت و خاندان ==
+
خاندان ایروانى یکى از خاندان هاى علمى و فقهى و زعامت و [[مرجعیت]] [[شیعه]] در [[ایران]] و [[عراق]] و قفقاز شوروى سابق است. این طایفه از ذریه ی آخوند ملا محمدباقر ایروانى، فرزند میر فتاح است. بانى نهضت علمى در این خاندان، همان آخوند ملا محمدباقر ایروانى است که پس از او فرزندانش (از جمله محمدفاضل ایروانى) این راه ارزشمند را ادامه دادند.  
ملا محمد ایروانى فرزند مرحوم ملا محمدباقر به سال 1232 قمری[19] در شهر ایروان<ref>شهر تاریخى ایروان تا انعقاد قرارداد ننگین گلستان در تاریخ 29 شوال المکرم 1228 قمری یکى از شهرهاى ایران محسوب مى شد. هم اکنون پایتخت کشور جمهورى ارمنستان است.</ref> و در بیت دیانت و روحانیت چشم به هستى گشود و در زادگاه خویش رشد کرد و پرورش یافت. در همان شهر با خواندن و نوشتن آشنا شد و برخى از علوم ادبى را در آن جا فراگرفت.[20]
 
  
خاندان ایروانى یکى از خاندان هاى علمى و فقهى و زعامت و مرجعیت [[شیعه]] در [[ایران]] و [[عراق]] و قفقاز شوروى سابق است. این طایفه از ذریه ی آخوند ملاّ محمّدباقر ایروانى، فرزند میر فتّاح است. بانى نهضت علمى در این خاندان، همان آخوند ملاّ محمّدباقر ایروانى است که پس از او فرزندانش (از جمله محمدفاضل ایروانى) این راه ارزشمند را ادامه دادند.
+
==تحصیلات و استادان==
 
+
ایشان در حالى که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود. پس از استیلاى دولت روس بر آن منطقه. رهسپار [[ایران]] گردید و [[حوزه علمیه|حوزه علمیه]] قزوین را براى تحصیل خویش انتخاب کرد و در محضر استاد والامقام آیت الله ملا عبدالکریم ایروانى به تحصیل پرداخت.  
== تحصیلات و استادان ==
 
ایشان در حالى که هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود ـ پس از استیلاى دولت روس بر آن منطقه ـ رهسپار [[ایران]] گردید و [[حوزه علميه|حوزه علمیه]] قزوین را براى تحصیل خویش انتخاب کرد و در محضر انور استاد والامقام آیت الله حاج ملا عبدالکریم ایروانى[21] به تحصیل پرداخت.[22]
 
  
 
'''مهاجرت به عراق:'''
 
'''مهاجرت به عراق:'''
  
او پس از کسب فیض از استادان فاضل قزوین، راه کشور [[عراق]] را در پیش گرفت و در حالى که چهارده سال داشت[24] وارد [[کربلا]] گردید و به مدت چهار سال از محضر آیت الله [[صاحب ضوابط|سید ابراهیم قزوینى]] (نویسنده ی کتاب ''ضوابط الأحکام و دلائل الأحکام'') استفاده کرد[25] و پس از آن به [[نجف]] اشرف رفت و در جلسات درسى [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]] و آیت الله [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمدحسن نجفى]] (''صاحب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]]'')[26] و آیت الله شیخ حسن ''کاشف الغطاء''[27] حاضر گردید و در اندک مدتى در بین شاگردان شیخ انصارى از همه پیشى گرفت و یکى از ارکان علمى جلسات ایشان شد.[28]
+
او پس از کسب فیض از استادان فاضل قزوین، راه کشور [[عراق]] را در پیش گرفت و در حالى که چهارده سال داشت وارد [[کربلا]] گردید و به مدت چهار سال از محضر آیت الله [[صاحب ضوابط|سید ابراهیم قزوینى]] (نویسنده ی کتاب ''ضوابط الأحکام و دلائل الأحکام'') استفاده کرد و پس از آن به [[نجف]] اشرف رفت و در جلسات درسى [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]] و آیت الله [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمدحسن نجفى]] (''صاحب [[جواهر الکلام (کتاب)|جواهر]]'') و آیت الله شیخ حسن ''کاشف الغطاء'' حاضر گردید و در اندک مدتى در بین شاگردان شیخ انصارى از همه پیشى گرفت و یکى از ارکان علمى جلسات ایشان شد.<ref>مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲؛ الفوائدالرضویه، ص ۶۰۱.</ref>
  
 
'''مشایخ اجازه:'''
 
'''مشایخ اجازه:'''
  
آیت الله فاضل ایروانى از چند تن از علماى بنام [[شیعه]]، [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایى[29] دارد. اسامى آنان بدین قرار است:
+
*آیت الله فاضل ایروانى از چند تن از علماى بنام [[شیعه]]، [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] روایى دارد، از جمله:
 
+
*آیت الله [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ اعظم انصارى]
شیخ اعظم شیخ مرتضى انصارى؛
+
*آیت الله [[شیخ محمدحسن نجفی|شیخ محمد حسن نجفى]]؛
 
+
*آیت الله [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانى]]؛
آیت الله شیخ محمّد حسن نجفى؛
+
*آیت الله [[صاحب ضوابط|سید ابراهیم قزوینى]] (صاحب ضوابط)؛
 +
*آیت الله ملا عبدالکریم ایروانى؛
 +
*آیت الله میرزا جعفر طباطبایى حائرى؛<ref>معارف الرجال، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>
  
آیت الله [[شریف العلماء|شریف العلماء مازندرانى]]؛ [30]
+
==مرجعیت==
 +
آیت الله فاضل ایروانى پس از ارتحال شیخ انصارى و آیت الله سید حسین تُرک کوه کمرى، به [[مرجعیت]] شیعه رسید و ریاست مذهبى بدو منتهى شد. ایشان در [[ایران]]، [[عراق]]، هند، [[ترکیه]]، روسیه و قفقاز شهرت تام داشته و مرجع تقلید اغلب [[شیعه|شیعیان]] آن کشورها بود.
  
آیت الله [[صاحب ضوابط|سیّد ابراهیم قزوینى]] (صاحب ضوابط)؛ [31]
+
اموال بسیارى به محضر او مى رسید و او در ضروریات طلاب علوم دینى و دیگر مصارف شرعى صرف مى کرد.  مشهور است که آیت الله فاضل ایروانى اولین کسى است که شهریه داد. قبلا وجوه شرعی به صورت تقسیمى<ref>شهریه حقوق ماهیانه اى است که مراجع تقلید براى اداره زندگى و تأمین معیشت براى طلاب مى دهند؛ ولى تقسیمى، هر چند وقت یک بار پرداخت مى شود.</ref> در بین طلاب بوده و نه به صورت شهریه و همه ماهه.<ref>بلوغ الاماغى، ص ۲۱۹.</ref>
  
آیت الله ملاّ عبدالکریم ایروانى؛ [32]
+
==تدریس و شاگردان==
 
+
یکى از برنامه هاى منظم و دقیق معظم له که از سنین نوجوانى تا آخر عمر مبارکش ترک نگردید، تدریس دروس حوزوى است که بنا به اظهار خود ایشان قبل رسیدن به سن بلوغ در حوزه ی علمیه ی قزوین به تدریس [[شرح لمعه]] اشتغال داشت<ref>میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج ۸، ص ۴۱۵.</ref> و پس از عزیمت به [[عتبات عالیات]] در زمان استادش مرحوم [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]]، محفل علمى داشت. پس از وفات استادش، مجلس درس ایشان یکى از دروس مهم حوزه ی علمیه ی نجف اشرف را تشکیل مى داد. او اصول را شب ها در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|صحن مطهر امیرالمومنین على]]، علیه السلام، و صبح ها [[فقه]] را در مسجد شیخ طوسى ایراد می کرد و جمع کثیرى از فضلا در آن شرکت مى کردند.<ref>مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۳؛ معارف الرجال، ج ۲، ص ۳۶۲.</ref>
آیت الله میرزا جعفر طباطبایى حائرى؛[33]
 
 
 
== مرجعیت ==
 
آیت الله فاضل ایروانى پس از ارتحال شیخ انصارى و آیت الله سیّد حسین تُرک کوه کمرى به [[مرجعیت]] شیعه رسید و ریاست مذهبى بدو منتهى شد. ایشان در [[ایران]]، [[عراق]]، هند، [[ترکیه]]، روسیه و قفقاز شهرت تام داشته و مرجع تقلید اغلب [[شیعه|شیعیان]] آن کشورها بود. اموال بسیارى به محضر او مى رسید و او در ضروریات طلاب علوم دینى و دیگر مصارف شرعى صرف مى کرد. [45] مشهور است که آیت الله فاضل ایروانى اوّلین کسى است که شهرّیه داد. قبلا وجوه شرعیّ به صورت تقسیمى[46] در بین طلاّب بوده و نه به صورت شهریّه و همه ماهه.[47]
 
 
 
== شاگردان ==
 
یکى از برنامه هاى منظم و دقیق معظم له که از سنین نوجوانى تا آخر عمر مبارکش ترک نگردید، تدریس دروس حوزوى است که بنا به اظهار خود ایشان قبل رسیدن به سن بلوغ در حوزه ی علمیه ی قزوین به تدریس [[شرح لمعه]] اشتغال داشت[48] و پس از عزیمت به [[عتبات عالیات]] در زمان استادش مرحوم [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ مرتضى انصارى]]، محفل علمى داشت. پس از وفات استادش، مجلس درس ایشان یکى از دروس مهم حوزه ی علمیه ی نجف اشرف را تشکیل مى داد. او اصول را شب ها در [[حرم امیرالمؤمنین علیه السلام|صحن مطهر امیرالمومنین على]]، علیه السلام، و صبح ها فقه را در مسجد شیخ طوسى ایراد می کرد و جمع کثیرى از فضلا در آن شرکت مى کردند.[49]
 
 
 
آیت الله ملا على واعظ خیابانى درباره ی احاطه ی ایشان بر مطالب و اطلاعات وافر مى نویسد: تبحّر و احاطه و جامعیّت این عالم یگانه و فاضل فرزانه در اطراف عالم و بسیط محیط معروف و مشهور بود و در مجلس درس همواره از دیگر علوم و فنون عنوان و استشهاد مى فرمود و نظایر مطلب را بیان مى نمود. از نجف نوشته بودند که تحریر و تقریرات و ضبط بیانات آقاى فاضل ایروانى به واسطه تنوّع و توسّع ممکن نیست.[50]
 
  
 
اسامى برخى از شاگردان ایشان چنین است:
 
اسامى برخى از شاگردان ایشان چنین است:
  
سید احمد مستنبط تبریزى؛ [51]
+
*[[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتى]]؛
 
+
*[[سید حسن صدر]]؛
سید اسدالله اشکورى ؛ [52]
+
*[[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجى]]؛
 
+
*سید احمد مستنبط تبریزى؛
سیّد على جزائرى شوشترى ؛ [53]
+
*سید اسدالله اشکورى؛
 
+
*سید على جزائرى شوشترى؛
سیّد على کوه کمرى ؛ [54]
+
*سید على کوه کمرى؛
 
+
*سید محمدتقى خویى نجفى؛
سیّد محمّد تقى خویى نجفى ؛ [55]
+
*سید محمدتقى طالقانى؛
 
+
*سید محمد شریف تقوى شیرازى؛
سیّد محمّد تقى طالقانى ؛ [56]
+
*شیخ ابراهیم سالیانى نجفى؛
 
+
*شیخ ابوالحسن فقیهى قزوینى؛
سیّد محمّد شریف تقوى شیرازى ؛ [57]
+
*شیخ احمد تفرشى نجفى؛
 
+
*شیخ اسماعیل خویى؛
سیّد محمّد شریف رضوى شیرازى ؛
+
*شیخ باقر دزفولى کاظمى؛
 
+
*شیخ باقر کاظمى تسترى؛
شیخ ابراهیم سالیانى نجفى ؛ [58]
+
*شیخ عبدالحسین ایروانى (برادر زاده معظم له)؛
 
+
*شیخ عبدالصمد ارونقى تبریزى؛
شیخ ابوالحسن فقیهى قزوینى ؛[59]
+
*شیخ عبدالغنى بادکوبى؛
 
+
*شیخ محرم على طارمى ابهرى زنجانى؛
شیخ احمد تفرشى نجفى ؛[60]
+
*شیخ محمدباقر بیرجندى قائنى خراسانى؛
 
+
*شیخ محمد حرزالدین نجفى؛
شیخ اسماعیل خویى ؛[61]
+
*شیخ محمدحسن آل یس؛
 
+
*شیخ محمدحسن میانه اى؛
شیخ باقر دزفولى کاظمى ؛[62]
+
*شیخ مرتضى عاملى (نظام الدین)؛
 
+
*شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى مشهور به امام؛
شیخ باقر کاظمى تسترى ؛ [63]
+
*شیخ میرزا محمد همدانى جولانى؛
 
+
*شیخ هادى تهرانى؛
شیخ عبدالحسین ایروانى (برادر زاده معظم له)؛[64]
+
*ملا احمد شبسترى؛
 
+
*ملا احمد کوزه کنانى؛
شیخ عبدالصمد ارونقى تبریزى ؛[65]
+
*ملا عبدالکریم ایروانى؛
 
+
*ملا محمدعلى نخجوانى؛
شیخ عبدالغنى بادکوبى ؛ [66]
+
*ملا مهدى آرانى؛
 
+
*میرزا ابوالقاسم اردوبادى؛
شیخ محرم على طارمى ابهرى زنجانى ؛ [67]
+
*میرزا جواد مجتهد تبریزى؛
 
+
*میرزا حسن علیارى تبریزى؛
شیخ محمّدباقر بیرجندى قائنى خراسانى ؛[68]
+
*[[میرزا صادق آقا تبریزی|میرزا صادق آقا مجتهد تبریزى]]؛
 
+
*میرزا على اکبر اردبیلى؛
شیخ محمّد حرزالدین نجفى ؛ [70]
+
*میرزا محمدباقر ایروانى نجفى؛
 
+
*میرزا محمدحسن زنوزى؛
شیخ محمّدحسن آل یس ؛ [71]
+
*میرزا محمود شیخ الاسلام تبریزى؛
 
+
*میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى؛
شیخ محمّدحسن میانه اى ؛ [72]
+
*میرزا یحیى امام جمعه خوئی؛
 
+
*میرزا یوسف مجتهد تبریزى؛
شیخ مرتضى عاملى (نظام الدین) ؛ [73]
 
 
 
شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى مشهور به امام ؛ [74]
 
 
 
شیخ میرزا محمّد همدانى جولانى ؛ [75]
 
 
 
شیخ هادى تهرانى؛[76]
 
 
 
ملاّ احمد شبسترى؛[77]
 
 
 
ملاّ احمد کوزه کنانى ؛ [78]
 
 
 
ملاّ عبدالکریم ایروانى ؛ [79]
 
 
 
ملاّ محمّد على نخجوانى ؛[80]
 
 
 
ملاّ مهدى آرانى؛ [81]
 
 
 
[[سید ابوالحسن انگجی|میرزا ابوالحسن انگجى]] ؛ [82]
 
 
 
میرزا ابوالقاسم اردوبادى ؛ [83]
 
 
 
میرزا جواد مجتهد تبریزى ؛ [84]
 
 
 
[[میرزا حبیب الله رشتی|میرزا حبیب الله رشتى]] ؛ [85]
 
 
 
میرزا حسن علیارى تبریزى ؛ [86]
 
 
 
میرزا صادق آقا مجتهد تبریزى ؛ [87]
 
 
 
میرزا على اکبر اردبیلى ؛ [88]
 
 
 
میرزا محمّدباقر ایروانى نجفى ؛
 
 
 
میرزا محمّدحسن زنوزى ؛[89]
 
 
 
میرزا محمود شیخ الاسلام تبریزى ؛ [90]
 
 
 
میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى ؛
 
 
 
میرزا یحیى امام جمعه خوئی؛
 
 
 
میرزا یوسف مجتهد تبریزى ؛ [91]
 
  
 
معظم له همچنین به برخى از علما و فضلاى آن روز نیز [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل [[حدیث]] داده است. نام آنان چنین است:
 
معظم له همچنین به برخى از علما و فضلاى آن روز نیز [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] نقل [[حدیث]] داده است. نام آنان چنین است:
  
سیّد احمد بن محمّدباقر بهبهانى حائرى ؛[34]
+
*سید احمد بن محمدباقر بهبهانى حائرى؛
 
+
*سید على جزائرى؛
[[سید حسن صدر]] ؛ [35]
+
*شیخ على محاویلى نجفى؛
 
+
*شیخ محمدباقر بیرجندى قائنى خراسانى؛
سیّد على جزائرى ؛[36]
+
*شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى (مشهور به امام)؛
 
+
*مولی محمدمهدى بنابى حائرى؛
شیخ على محاویلى نجفى ؛ [37]
+
*میرزا على اکبر اردبیلى؛
 
+
*میرزا محمدباقر ایروانى نجفى؛
شیخ محمّدباقر بیرجندى قائنى خراسانى ؛[38]
+
*میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى؛
 
+
*میرزا یحیى امام جمعه خوئی.
شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى (مشهور به امام )؛ [39]
 
 
 
مولی محمّدمهدى بنابى حائرى ؛ [40]
 
 
 
میرزا على اکبر اردبیلى ؛ [41]
 
 
 
میرزا محمّدباقر ایروانى نجفى ؛ [42]
 
 
 
میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى ؛ [43]
 
 
 
میرزا یحیى امام جمعه خوئی.[44]
 
<br />
 
 
 
== زندگى فاخرانه ==
 
مرحوم آیت الله فاضل ایروانى بسیار فاخرانه زندگى مى کرد و داراى خدم و حشم بود، ولى مرحوم آیت الله شیخ محمّد حسن مامقانى بسیار فقیر و تهى دست بوده، و زمانى که از او پرسیدند: این که یک روحانى آن طور با رفاه زندگى مى کند و یک روحانى تا این حدّ تحت فشار اقتصادى باشد، چه گونه باید توجیه شود؟ فرمودند: او عزّت اسلام است و من زهد اسلام هستم.[92]
 
 
 
احترام آیت الله مامقانى به آیت الله فاضل ایروانى
 
 
 
آیت الله ملاّ على واعظ خیابانى مى نویسد: در حال حیات مرحوم فاضل ایروانى یکى از منسوبان ما از مرحوم آیت الله آقا شیخ حسن مامقانى، رحمة الله علیه، مسئله اى استفتا کرده بود. ایشان در جواب نوشته بودند: مادامى که آقاى فاضل در حال حیات است ، از ما استفتا نکنید که صحیح نیست ما اظهار رأى بکنیم . و حال آن که آقاى شیخ در آن زمان مجتهد مسلّم و صاحب رأى و مرجع تقلید بودند. [93]
 
 
 
تاثیر فتوای آیت الله فاضل ایروانى
 
 
 
<nowiki>آیت الله ملاّ على واعظ خیابانى مى گوید: شخص موثّقى از اقوام ما نقل کرد که بعد از این که رساله ی عملیّه آقاى فاضل ایروانى در تبریز طبع شد ، من مقدار کثیرى حمل کرده به نجف بردم . در خانقین ضبط کردند که باید تفتیش بشود و یکى از آن رساله ها برداشته ، پیش قاضى بردیم . چون قاضى رساله را گشود ، احکام اموات آمد که مذکور بود واجب است تجهیز میّت مسلم، خواه سنّى و خواه شیعه . قاضى خیلى خوش وقت شد. گفت: این عالم بسیار خوش عقیده بوده است، اسم این شخص چیست ؟ گفتم : ملاّ محمّد ایروانى مرجع تقلید ما است . دفتر خود را برداشت ، اسم او را ثبت کرد که فلان عالم از شیعه در رساله خود سنّى و شیعه را در احکام تجهیز مساوى دانسته و رساله ها را ردّ نمودند و قاضى نفهمیده بود که این مسئله بین علماى امامیّه اتّفاقى است .[94]</nowiki>
 
<br />
 
 
 
== آثار علمى ==
 
احاطه بر متون علمى، ادبى، فقهى، اصول، ... و تخصص و جامعیت در علوم عقلى و نقلى، سبب گردید که آثار سودمند و ارزشمندى از ایشان به یادگار بماند. [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] آنها را در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] معرفى و تصریح کرده که [[نسخه خطی|نسخ خطى]] بعضى از آن ها در [[نجف]] اشرف پیش فرزندش شیخ محمدجواد ایروانى است. فهرست آن ها چنین است:
 
 
 
1 ـ حاشیه بر [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد]] [97]
 
 
 
2 ـ حاشیه بر [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]][98]
 
 
 
3 ـ رساله عملیّه [99]
 
 
 
4 ـ اجتماع الامر و النهى [100]
 
 
 
5 ـ المکاسب المحرمه [101]
 
 
 
6 ـ البیع [102]
 
 
 
7 ـ اصول الفقه [103]
 
 
 
8 ـ الاجتهاد و التقلید [104]
 
 
 
9 ـ الاجزاء [105]
 
 
 
10 ـ الاستصحاب [106]
 
 
 
11 ـ اصالة البرائة [107]
 
 
 
12 ـ التعادل و الترجیح[108]
 
 
 
13 ـ حجیتة المظنة [109]
 
 
 
14 ـ رسالة فی صلاة الجماعة [110]
 
 
 
15 ـ تعلیقه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]][111]
 
<br />
 
 
 
== از منظر صاحب نظران ==
 
شرح حال نویسان در نوشته هاى خود، ایشان را ستایش و موقعیت علمى و دینى و اجتماعى او را تمجید کرده اند. ما براى نمونه سه مورد از آن ها را متذکر مى شویم:
 
 
 
در ''مآثر و آثار'' گوید :
 
 
 
آخوند ملاّ محمّد ایروانى اصلا، نجفى جواراً، از جمله رؤساى مجتهدین درجه ی نخستین بود و در معقول و منقول و فروع و اصول، او را استادى اعظم و محقّقى مفخّم مى دانند . شهرتش ممالک اسلامیّه روس و [[ایران]] و عثمانى و هند، همه را، فرو گرفته است و به جلالت شأن و عظمت رتبه و علوّ مقام و رفعت مقدار بسیار کم نظیر بود و در اکثر علوم مانند [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[علم رجال|رجال]] و فنون عقلانیّه، از صنادید اساتید معدود مى گردید . [113]
 
 
 
آیت الله امین الشرع خویى نیز مى گوید: آن جناب شخصى سیاه چرده و ضعیف الاندام و لاغر و خفیف الجثّه و طویل اللحیه و القامه بودند ... آن حضرت خود عالمى بود نحریر و بحرى بود مواج از اکثر علوم مثل ریاضى و مجسطى و هیئت و [[علم نجوم|نجوم]] و [[حکمت]] و [[علم کلام|کلام]] و [[طب]] و فقه و اصول و [[منطق]] بهره ی کامل و حظى وافر داشت.... عالمى بدان سادگى و بى ساخته گى کم تر دیده مى شود، منزّه از لوث [[ریا]] و شائبه ی تزویر بود، مخصوصاً در محاورات و [[نماز جماعت]] خیلى بى تکلّف بودند و بى غایت، نسّاب بودند و انساب مردم را کما هو حقه مى شناختند و چون بعضى از زوار یا اهل [[ایران]] به خدمتش مى رسیدند از تمامى پدر و مادر و جدّ و جدّه اش خبر مى دادند. و در نماز جماعت به اقل واجب اکتفا کرده و به اختصار مى گذرانید.[114]
 
 
 
صدرالاسلام محمّد امین امامى خویى هم مى گوید: ایشان که خداوند بر او رحمت کند، [[فقیه]]، اصولى، متکلم، ادیب، داراى ذهن تیز، قلب پاک، فهم عالى، فکر درست، سلیقه ی راست، راه نیک، خوش مجلس، محاوره دوست داشتنى، داراى خلق و خوى بزرگوارانه، در دوستى پا برجا، متقى، با [[ورع]] و بسیار [[خوش خویی|خوش اخلاق]] بود. درک و فهم و ضبط مطالب او دقیق و نهایت سعى و تلاش در تحقیق و علم داشت و به انواع علوم از جمله حکمت متعالیه، طب، [[ریاضی|ریاضیات]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[علم معانی|معانى]]، [[علم بیان|بیان]]، منطق مسلط بوده و حافظ «الفیه» ابن مالک و متون [[علم نحو|نحوى]] و فقهى و اصولى بود.[115]
 
 
 
== وفات ==
 
سرانجام این زعیم و [[فقیه]] بزرگ [[شیعه]]، در صبح روز چهار شنبه دوّم [[ماه ربیع الاول|ربیع الاوّل]] سال 1306 قمری[116] در [[نجف]] اشرف چشم از جهان فروبست و به ملکوت اعلى پیوست.[117] جسم پاکش در مدرسه اى که خود بنا کرده بود (معروف به [[مدرسه ایروانی]]) به خاک سپرده شد.
 
 
 
== پانویس ==
 
[1] . عرشیان خاک نشین، محمّد الوانساز خویى، صص 33ـ36؛ بلوغ الامانى ، سیّد محمّد تقى حشمت الواعظین طباطبایى قمى، صص 353ـ356 ؛ دانشمندان آذربایجان ، محمّد على تربیت، ص 358 ؛ الفوائدالرضویه ، شیخ عباس قمى، صص 239ـ243؛ فرهیختگان آذربایجان، محمّد الوانساز خویى، خطى .
 
 
 
[2] . الکرام البرره، شیخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، صص 295ـ296 .
 
 
 
[3] . بلوغ الامانى ، صص 344ـ346 ؛ مرزداران فقاهت ، محمود طیار مراغى، صص 139ـ140 .
 
 
 
[4] . بلوغ الأمانى، ص 251.
 
 
 
[5] . علماى معاصرین، ملاّ على واعظ خیابانى،
 
 
 
ص 21.
 
 
 
[6] . خاندان ایروانى، سیّد محمّد تقى حشمت الواعظین طباطبایى قمى، ص 126.
 
 
 
[7] . بلوغ الامانى، صص 259ـ260؛ خاندان ایروانى، صص 123ـ124.
 
 
 
[8]. معارف الرجال، شیخ محمّد حرزالدین، ج 2، ص 141؛ خاندان ایروانى ، صص 130ـ131 .
 
 
 
[9] . بلوغ الامانى ، صص 259ـ260 , خاندان ایروانى ، صص 132ـ133 .
 
 
 
[10]. خاندان ایروانى ، صص 134ـ136 .
 
 
 
[11] . بلوغ الامانى ، صص 253ـ256 .
 
 
 
[12] . خاندان ایروانى ، صص 26ـ65 ، 137ـ160 ؛ بلوغ الامانى ، صص 69ـ101 ؛ اثر آفرینان، ج 1، ص 333 ؛ معارف الرجال، ج 2، صص 140ـ142 ؛ گنجینه ی دانشمندان، شیخ محمّد شریف رازى، ج 4، ص 383 ؛ فهرست کتاب هاى چاپى عربى ، خان بابا مشار صص 298 ، 396 ، 628 ، 974 ، 1005 ؛ فرهیختگان آذربایجان، خطى.
 
 
 
[13]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص 384 ؛ خاندان ایروانى ، صص 56ـ108 و 161ـ163 .
 
 
 
[14] . خاندان ایراونى، ص 124.
 
 
 
[15] . علماى معاصرین، ص 21؛ وقایع الأیام، ملاّ على واعظ خیابانى، ج 2، ص 622.
 
 
 
[16] . خاندان ایروانى، ص 128.
 
 
 
[17] . شهرت وى به صورت هاى ایروانى، فاضل ایروانى و ایروانى نجفى نیز آمده است.
 
 
 
[18] . صدرالاسلام امامى خویى در مورد لقب ایشان مى نویسد: عرّف المترجم بـ«الفاضل» من ایام تحصیله تقدیراً لمقام فضله و تشریفاً له و کان لایذکر فی الالسنة الاّ به و کان حقیقاً و مستحقاً لهذا اللقب الجلیل. (مرآة الشرق، ج 2، ص 1182).
 
 
 
[19]. برخى از کتاب ها از جمله مرآة الشرق، ج 2، ص 1182 ولادت ایشان را حدود 1242 قمری و دائرة المعارف تشیع تولد او را 1235 قمری ضبط کرده اند .
 
 
 
[20] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1182 .
 
 
 
[21] . فقیه بلند آوازه ، عالم ربانى حاج میرزا عبدالکریم ایروانى در روز نهم ذو الحجه سال 1220 قمری در ایروان پا به دنیا گشود . پدرش عالم فرهیخته و عارف واصل حاج میرزا ابوالقاسم مجتهد ایروانى از بزرگان علماى آذربایجان بود . وى در کودکى به همراه پدر به ایران آمد و از اوان کودکى مشغول فراگیرى علوم ادبى و عربى گردید و سپس براى تکمیل معلومات به عتبات عالیات رفت و در شمار شاگردان آیت الله سیّد على طباطبایى (صاحب ریاض) و فرزندش آقا سیّد محمّد قرار گرفت و در اصول و فروع احکام اسلامى به مرتبه بلند اجتهاد و استنباط نایل آمد .
 
 
 
ایشان سپس به ایران آمد و در قزوین اقامت نمود و به تدریس کتاب شریف ریاض همّت گماشت و شاگردانى چون : آیت الله میرزا محمّد على ملاّ باشى (فرزندش) ، آیت الله ملاّ محمّد فاضل ایراونى ، آیت الله میرزا حبیب الله رشتى و آیت الله میرزا محمّد تنکابنى نویسنده قصص العلماء پرورش داد .
 
 
 
آیت الله فاضل ایروانى در حق استادش گفته بود:
 
 
 
وى از علماى مجهول القدر در ایران بودند و عیبى نداشتند جز اینکه به عمل کیمیاگرى و اکسیر آلوده شده بودند.
 
 
 
تألیفات او چنین است :
 
 
 
1 . حاشیه بر کتاب الطهارة ، تألیف استادش آیت الله سیّد طباطبایى ؛ 2 . اصالة البرائة ؛ 3 . قواعد النحو و الصرف فى لغة الفرس ؛ 4 . قوائد فارسى ، (تبریز ، 1262 قمری) ؛ 5 . رساله اى در قافیه ؛ 6 . مختصر العروض ، (تبریز ، 1262 قمری).
 
 
 
ایشان در 74 سالگى در شب چهار شنبه چهاردهم محرم الحرام سال 1294 قمری در تبریز رحلت نمود و در مقبره ملاّ باشى که خود قبلا آماده نموده بود به خاک سپرده شد . (عرشیان خاک نشین، صص 33ـ36؛ میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، امین الشرع خویى، ج 8، ص 415).
 
 
 
[22] . شایان یادآورى است که مرحوم امین الشرع خویى در میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج 8، ص 415 ایشان را از شاگردان شریف العلماء در قزوین یاد کرده که بعید به نظر مى رسد.
 
 
 
[23]. همان، ج 8، ص 415.
 
 
 
[24] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1182؛ الفوائدالرضویه،
 
 
 
ص 601.
 
 
 
[25] . الفوائدالرضویه، ص 601.
 
 
 
[26] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1182؛ الفوائدالرضویه ه، ص 601.
 
 
 
[27] . الفوائدالرضویه، ص 601.
 
 
 
[28] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1182؛ الفوائدالرضویه، ص 601.
 
 
 
[29] . شیخ محمّد حرزالدین اجازات ایشان از شیخ مرتضى انصارى و صاحب جواهر را اجازه اجتهاد ضبط کرده است. (معارف الرجال، ج 2، ص 362).
 
 
 
[30] . لازم به ذکر است که مرحوم صدرالاسلام محمّدامین امامى خویى در مرآة الشرق، ج 2، ص 1185 شریف العلماء را از مشایخ اجازه فاضل ایروانى یاد کرده که با محاسبه سال ولادت (1232 قمری) و تاریخ مهاجرت (1246 قمری) ایشان به عتبات عالیات و تاریخ وفات مرحوم شریف العلماء (1245 قمری) خیلى بعید به نظر مى رسد چون که قبل ورود او به کربلاء شریف العلماء دارفانى را وداع گفته بود، مگر با این فرض قبول کنیم که او قبل از مهاجرت به عراق و در سنین نوجوانى از طریق نامه از ایشان اجازه دریافت داشته بود.!
 
 
 
[31] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1184.
 
 
 
[32] . الاجازة الاکبیرة، سیّد شهاب الدین مرعشى نجفى، ص 155.
 
 
 
[33] . معارف الرجال، ج 2، ص 362.
 
 
 
[34]. الاجازة الکبیرة، ص 22.
 
 
 
[35]. المسلسلات فی الاجازات، سیّد محمود مرعشى نجفى، ج 2، ص 103.
 
 
 
[36]. المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 345.
 
 
 
[37]. الاجازة الکبیرة، ص 112.
 
 
 
[38]. المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 9.
 
 
 
[39]. الاجازة الکبیرة، ص 76.
 
 
 
[40]. الاجازة الکبیرة، ص 215.
 
 
 
[41]. الاجازة الکبیرة، ص 114.
 
 
 
[42]. الاجازة الکبیرة، ص 31.
 
 
 
[43]. المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 429.
 
 
 
[44]. الاجازة الکبیرة، ص 240.
 
 
 
[45] . ریحانة الادب، ج 4، ص 278؛ مرآة الشرق، ج 2، ص 1183.
 
 
 
[46] . شهریه حقوق ماهیانه اى است که مراجع تقلید براى اداره زندگى و تأمین معیشت براى طلاب مى دهند ولى تقسیمى هر چند وقت یک بار پرداخت مى شود.
 
 
 
[47] . بلوغ الاماغى، ص 219.
 
 
 
[48]. میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج 8، ص 415.
 
 
 
[49] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1183؛ معارف الرجال،
 
 
 
ج 2، ص 362.
 
 
 
[50] . علماى معاصرین ، ص 148 .
 
 
 
[51] . نقباءالبشر ، ج 1 ، ص 100 ؛ منار الهدى فى الانساب ، شیخ محمّد حسین اعلمى حائرى، ص 41 ؛ گنجینه ی دانشمندان ، ج 7 ، ص 287 ؛ بلوغ الامانى ، ص 168 ؛ آثارالحجة ، ج 2 ، ص 368 ؛معجم رجال الفکر و الادب فی النجف، محمّد هادى امینى، ج 3 ، ص 1198 ؛ فرهیختگان آذربایجان ، خطى .
 
 
 
[52] . مرآة الشرق، ج 1، ص 150؛ نقباءالبشر، ج 1،
 
 
 
ص 138 .
 
 
 
[53] . نقباءالبشر، ج 4، ص 1485 .
 
 
 
[54] . شرح حال ایشان به قلم نگارنده در ستارگان حرم، ج 17، ص 99. 112 امده است.
 
 
 
[55] . مرآة الشرق ، ج 1 ، صص 352ـ354 ؛ مقدمه التحفة المرضیة ؛ فرهیختگان آذربایجان ، خطى .
 
 
 
[56] . نقباءالبشر، ج 1، ص 243 .
 
 
 
[57] . نقباءالبشر، ج 2، ص 835 .
 
 
 
[58]. مرآة الشرق، ج 1، ص 65؛ نقباءالبشر، ج 1،
 
 
 
ص 4.
 
 
 
[59] . نقباءالبشر، ج 2، ص 838 .
 
 
 
[60]. مرآة الشرق، ج 1، ص 128؛ نقباءالبشر، ج 1، ص 97.
 
 
 
[61]. بلوغ الامانى، ص 417.
 
 
 
[62] . زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، شیخ مرتضى انصارى، ص 206.
 
 
 
[63] . نقباءالبشر، ج 1، ص 205 .
 
 
 
[64]. بلوغ الامانی، ص 259.
 
 
 
[65] . مرآة الشرق ، ج 1 ، صص 806ـ808 ؛ نقباءالبشر، ج 3، ص 1131 ؛ فرهیختگان آذربایجان ، خطى .
 
 
 
[66] . نقباءالبشر، ج 3، ص 1149 .
 
 
 
[67] . دانشمندان آذربایجان، ص 410 .
 
 
 
[68] . مرآة الشرق، ج 1، صص 292ـ293.
 
 
 
[69]. شرح حال وی در آخر همین مقاله خواهد آمد.
 
 
 
[70]. شرح حال ایشان در مقدمه معارف الرجال آمده است.
 
 
 
[71] . مرزداران فقاهت، 225 .
 
 
 
[72] . اعیان الشیعه، ج 5، ص 321 .
 
 
 
[73] . اعیان الشیعه، ج 10، ص 119 .
 
 
 
[74] . ریحانة الادب ، ج 5 ، ص 319 ؛ زندگى و شخصیت شیخ انصارى ، ص 410 ؛ علمای معاصرین ، ص 179 ؛ معارف الرجال ، ج 1 ، 45 .
 
 
 
[75] . المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 213 .
 
 
 
[76] . زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 323.
 
 
 
[77] . علماى معاصرین 21ـ32 ؛ نقباءالبشر،ج 1، ص 85 ؛ گنجینه ی دانشمندان، ج 5، ص 378 .
 
 
 
[78] . بلوغ الامانى ، ص 299ـ300 ؛ دانشمندان آذربایجان ، ص 31؛ مرآة الشرق، ج 1، ص 134 ـ 135؛ نقباء البشر، ج 1، ص 109؛ ریحانة ­,,,,,,الادب، ج 5،
 
 
 
ص 102 .
 
 
 
[79]. عرشیان خاک نشین، ص 33 ـ 36.
 
 
 
[80]. بلوغ الامانی، ص 308.
 
 
 
[81] . الذریعه، ج 1، ص 272.
 
 
 
[82] . عرشیان خاک نشین ، صص 77ـ82 .
 
 
 
[83] . مرآة الشرق، ج 1، صص 219 ـ 222؛ نقباءالبشر، ج 1، ص 62؛ ریحانة الادب، ج 1، ص 204؛ علماى معاصرین، ص 105؛ احسن الودیعه، ج 2، ص 86 .
 
 
 
[84] . نقباءالبشر، ج 1، ص 319.
 
 
 
[85] . گلشن ابرار، ج 1، ص 379.
 
 
 
[86]. نقباءالبشر، ج 1، ص 416.
 
 
 
[87] . اعیان الشیعه ، ج 7 ، صص 366ـ367 ؛ نقباءالبشر ، ج 3 ، ص 873 ؛ گنجینه ی دانشمندان ، ج 1 ، صص 236ـ238 و ج 4 ، ص 459 ؛ ستارگان حرم، ج 1، ص 113.
 
 
 
[88] . مرآة الشرق، ج 1، صص 154ـ157 .
 
 
 
[89] . علماى معاصرین ، ص 45 ؛ نقباءالبشر ، ج 1 ، ص 408 ؛ مرزداران فقاهت ، صص 229 ـ 230 ؛ زندگانى و شخصیت شیخ انصارى، ص 236.
 
 
 
[90] . مرآة الشرق ، ج 2 ، صص 1247 ـ 1248 ؛علماى معاصرین، ص 40 ؛ فرهیختگان آذربایجان ، خطى .
 
 
 
[91] . علماء معاصرین ، صص 114 ـ116 ؛ مستدرکات اعیان الشیعه ، ج 3 ، ص 329 ؛ فرهیختگان آذربایجان ، خطى .
 
 
 
[92] . بلوغ الامانى، ص 219.
 
 
 
[93] . علماى معاصرین، ص 22؛ وقایع الأیام، ج 2،
 
 
 
ص 621.
 
 
 
[94] . همان، ص 22؛ همان، ج 2، ص 621.
 
 
 
[95] . همان، ص 22؛ همان، ج 2، ص 621.
 
 
 
[96]. میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج 8،
 
 
 
ص 416.
 
 
 
[97] . الذریعه، ج 6، ص 173.
 
 
 
[98] . همان، ج 6، ص 43.
 
 
 
[99] . همان، ج 11، ص 218.
 
  
[100] . همان، ج 1، ص 268.
+
==آثار و تألیفات==
 +
احاطه بر متون علمى، ادبى، فقهى، اصولی،... و تخصص و جامعیت در علوم عقلى و نقلى، سبب گردید که آثار سودمند و ارزشمندى از ایشان به یادگار بماند. [[شیخ آقا بزرگ تهرانی|شیخ آقا بزرگ تهرانى]] آنها را در [[الذریعه الی تصانیف الشیعه|الذریعه]] معرفى و تصریح کرده که [[نسخه خطی|نسخ خطى]] بعضى از آن ها در [[نجف]] اشرف پیش فرزندش شیخ محمدجواد ایروانى است. فهرست آن ها چنین است:
  
[101] . همان، ج 22، ص 151.
+
۱. حاشیه بر [[قواعد الأحکام (کتاب)|قواعد]]  
  
[102] . همان، ج 3، ص 192.
+
۲. حاشیه بر [[انوار التنزیل و اسرار التأویل (کتاب)|تفسیر بیضاوى]]
  
[103] . همان، ج 2، ص 209.
+
۳. رساله عملیه
  
[104] . همان، ج 1، ص 272.
+
۴. اجتماع الامر و النهى
  
[105] . همان، ج 1، ص 274.
+
۵. المکاسب المحرمه
  
[106] . همان، ج 2، ص 25.
+
۶. البیع
  
[107] . همان، ج 2، ص 115.
+
۷. اصول الفقه
  
[108] . همان، ج 4، ص 204.
+
۸. الاجتهاد و التقلید
  
[109] . همان، ج 6، ص 278.
+
۹. الاجزاء
  
[110] . همان، ج 15، ص 62.
+
۱۰. الاستصحاب
  
[111] . ریحانة الادب، اعتمادالسلطنة، ج 4، ص 279.
+
۱۱. اصالة البرائة
  
[112] . خاندان ایروانى، صص 49ـ52.
+
۱۲. التعادل و الترجیح
  
[113] . ماثر و آثار ، ج 1 ، ص 205 .
+
۱۳. حجیتة المظنة
  
[114]. میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج 8، ص 415 و 416.
+
۱۴. رسالة فی صلاة الجماعة
  
[115] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1183.
+
۱۵. تعلیقه بر [[فرائد الاصول (کتاب)|رسائل]]
  
[116] . وفات ایشان در ریحانة الادب، ج 4، ص 279 شب چهارشنبه دوّم یا سوّم ربیع الاوّل یا ربیع الثانى 1306 قمری و در الذریعه، ج 2، ص 25 اوّل روز پنج شنبه سوّم ربیع الاوّل همان سال ذکر شده است.
+
==ویژگی‌های علمی و اخلاقی==
 +
شرح حال نویسان در نوشته هاى خود، ایشان را ستایش و موقعیت علمى و دینى و اجتماعى او را تمجید کرده اند:
  
[117] . علماى معاصرین، ص 21.
+
در مآثر و آثار گوید: آخوند ملا محمد ایروانى اصلا، نجفى جواراً، از جمله رؤساى مجتهدین درجه ی نخستین بود و در معقول و منقول و فروع و اصول، او را استادى اعظم و محققى مفخم مى دانند. شهرتش ممالک اسلامیه روس و [[ایران]] و عثمانى و هند، همه را، فرو گرفته است و به جلالت شأن و عظمت رتبه و علو مقام و رفعت مقدار بسیار کم نظیر بود و در اکثر علوم مانند [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و [[علم رجال|رجال]] و فنون عقلانیه، از صنادید اساتید معدود مى گردید.<ref>مآثر و آثار، ج ۱، ص ۲۰۵.</ref>
  
[118] . مرآة الشرق، ج 2، ص 1184.
+
آیت الله ملا على واعظ خیابانى درباره ی احاطه ی ایشان بر مطالب و اطلاعات وافر مى نویسد: تبحر و احاطه و جامعیت این عالم یگانه و فاضل فرزانه در اطراف عالم و بسیط محیط معروف و مشهور بود و در مجلس درس همواره از دیگر علوم و فنون عنوان و استشهاد مى فرمود و نظایر مطلب را بیان مى نمود. از نجف نوشته بودند که تحریر و تقریرات و ضبط بیانات آقاى فاضل ایروانى به واسطه تنوع و توسع ممکن نیست.<ref>علماى معاصرین، ص ۱۴۸.</ref>
  
[119] . علماى معاصرین، ص 21.
+
آیت الله امین الشرع خویى مى گوید: آن جناب شخصى سیاه چرده و ضعیف الاندام و لاغر و خفیف الجثه و طویل اللحیه و القامه بودند... آن حضرت خود عالمى بود نحریر و بحرى بود مواج از اکثر علوم مثل ریاضى و مجسطى و هیئت و [[علم نجوم|نجوم]] و [[حکمت]] و [[علم کلام|کلام]] و [[طب]] و فقه و اصول و [[منطق]] بهره ی کامل و حظى وافر داشت.... عالمى بدان سادگى و بى ساخته گى کم تر دیده مى شود، منزه از لوث [[ریا]] و شائبه ی تزویر بود، مخصوصاً در محاورات و [[نماز جماعت]] خیلى بى تکلف بودند و بى غایت، نساب بودند و انساب مردم را کما هو حقه مى شناختند و چون بعضى از زوار یا اهل [[ایران]] به خدمتش مى رسیدند از تمامى پدر و مادر و جد و جده اش خبر مى دادند. و در نماز جماعت به اقل واجب اکتفا کرده و به اختصار مى گذرانید.<ref>میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج ۸، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.</ref>
  
[120] . مرآة الشرق، ج ص 1184.
+
صدرالاسلام محمد امین امامى خویى مى گوید: ایشان که خداوند بر او رحمت کند، [[فقیه]]، اصولى، متکلم، ادیب، داراى ذهن تیز، قلب پاک، فهم عالى، فکر درست، سلیقه ی راست، راه نیک، خوش مجلس، محاوره دوست داشتنى، داراى خلق و خوى بزرگوارانه، در دوستى پا برجا، متقى، با [[ورع]] و بسیار [[خوش خویی|خوش اخلاق]] بود. درک و فهم و ضبط مطالب او دقیق و نهایت سعى و تلاش در تحقیق و علم داشت و به انواع علوم از جمله حکمت متعالیه، طب، [[ریاضی|ریاضیات]]، [[ادبیات عرب|ادبیات]]، [[علم معانی|معانى]]، [[علم بیان|بیان]]، منطق مسلط بوده و حافظ «الفیه» ابن مالک و متون [[علم نحو|نحوى]] و فقهى و اصولى بود.<ref>مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۳.</ref>
  
[121] . بلوغ الامانى ، ص 316 .
+
مرحوم آیت الله فاضل ایروانى بسیار فاخرانه زندگى مى کرد و داراى خدم و حشم بود، ولى مرحوم آیت الله شیخ محمد حسن مامقانى بسیار فقیر و تهى دست بوده، و زمانى که از او پرسیدند: این که یک روحانى آن طور با رفاه زندگى مى کند و یک روحانى تا این حد تحت فشار اقتصادى باشد، چه گونه باید توجیه شود؟ فرمودند: او عزت [[اسلام]] است و من [[زهد]] اسلام هستم.<ref>بلوغ الامانى، ص ۲۱۹.</ref>
  
[122] . مشاهیر المدفونین فی الصحن العلوى الشریف،
+
احترام آیت الله مامقانى به آیت الله فاضل ایروانى: آیت الله ملا على واعظ خیابانى مى نویسد: در حال حیات مرحوم فاضل ایروانى یکى از منسوبان ما از مرحوم آیت الله آقا شیخ حسن مامقانى، رحمة الله علیه، مسئله اى استفتا کرده بود. ایشان در جواب نوشته بودند: مادامى که آقاى فاضل در حال حیات است، از ما استفتا نکنید که صحیح نیست ما اظهار رأى بکنیم. و این در حالی است که آقاى شیخ در آن زمان مجتهد مسلم و صاحب رأى و مرجع [[تقلید]] بودند.<ref>علماى معاصرین، ص ۲۲؛ وقایع الأیام، ج ۲، ص ۶۲۱.</ref>
  
ص 271.
+
تاثیر [[فتوا|فتوای]] آیت الله فاضل ایروانى: آیت الله ملا على واعظ خیابانى مى گوید: شخص موثقى از اقوام ما نقل کرد که بعد از این که رساله ی عملیه آقاى فاضل ایروانى در [[تبریز]] طبع شد، من مقدار کثیرى حمل کرده به نجف بردم. در خانقین ضبط کردند که باید تفتیش بشود و یکى از آن رساله ها برداشته، پیش قاضى بردیم. چون قاضى رساله را گشود، احکام اموات آمد که مذکور بود واجب است [[تجهیز میت|تجهیز]] میت مسلم، خواه [[اهل سنت|سنى]] و خواه [[شیعه]]. قاضى خیلى خوش وقت شد. گفت: این عالم بسیار خوش عقیده بوده است، اسم این شخص چیست ؟ گفتم: ملا محمد ایروانى مرجع تقلید ما است. دفتر خود را برداشت، اسم او را ثبت کرد که فلان عالم از شیعه در رساله خود سنى و شیعه را در [[احکام شرعی|احکام]] تجهیز مساوى دانسته و رساله ها را رد نمودند و قاضى نفهمیده بود که این مسئله بین علماى [[امامیه]] اتفاقى است.<ref>همان، ص ۲۲؛ همان، ج ۲، ص ۶۲۱.</ref>
  
[123] . بلوغ الامانى، ص 317.
+
==وفات==
 +
سرانجام این زعیم و [[فقیه]] بزرگ [[شیعه]]، در صبح روز چهار شنبه دوم [[ماه ربیع الاول|ربیع الاول]] سال ۱۳۰۶ قمری<ref>وفات ایشان در ریحانة الادب، ج ۴، ص ۲۷۹ شب چهارشنبه دوم یا سوم ربیع الاول یا ربیع الثانى ۱۳۰۶ قمری و در الذریعه، ج ۲، ص ۲۵ اول روز پنج شنبه سوم ربیع الاول همان سال ذکر شده است.</ref> در [[نجف]] اشرف چشم از جهان فروبست و به ملکوت اعلى پیوست.<ref>علماى معاصرین، ص ۲۱.</ref> جسم پاکش در مدرسه اى که خود بنا کرده بود (معروف به [[مدرسه ایروانی]]) به خاک سپرده شد.
  
[124] . بلوغ الامانى ، صص 318ـ321 .
+
==پانویس==
 +
<references />
  
نویسنده: محمد الوانساز خوئی
 
<br />
 
 
==منابع==
 
==منابع==
  
*فرهیختگان تمدن شیعی
+
*فرهیختگان تمدن شیعی، نویسنده: محمد الوانساز خوئی.
*سایت شعائر
+
*سایت شعائر.
  
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 
[[رده:علمای قرن سیزدهم]]
 +
<references />

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۳۰

ملا محمدفاضل ایروانى (۱۳۰۶-۱۲۳۲ قمری) معروف به «فاضل ایروانی»، از علما و مراجع بزرگ شیعه در اواخر قرن سیزدهم هجری است. فاضل ایروانی از شاگردان مبرز صاحب جواهر و شیخ انصاری بود و خود نیز به درجه اعلای اجتهاد و مقام مرجعیت نائل آمد. فاضل در فقه، اصول، حدیث و تفسیر مهارت داشت. وی عنایت خاصی به تربیت و تعلیم فضلای حوزه علمیه می نمود، و در نجف اشرف مدرسه ای -معروف به مدرسه ایروانی- برای فضلا بنا نمود.

نام کامل ملا محمدفاضل ایروانى
زادروز ۱۲۳۲ قمری
زادگاه ایروان
وفات ۱۳۰۶ قمری
مدفن نجف

Line.png

اساتید

شیخ انصاری، شیخ محمد حسن نجفى، سید ابراهیم قزوینى،...

شاگردان

میرزا حبیب الله رشتى، سید حسن صدر، میرزا ابوالحسن انگجى،...

آثار

حاشیه بر قواعد، حاشیه بر تفسیر بیضاوى، اجتماع الامر و النهى،...

ولادت و خاندان

ملا محمد ایروانى فرزند مرحوم ملا محمدباقر، به سال ۱۲۳۲ قمری[۱] در شهر ایروان[۲] و در بیت دیانت و روحانیت چشم به جهان هستى گشود و در زادگاه خویش رشد کرد و پرورش یافت. در همان شهر با خواندن و نوشتن آشنا شد و برخى از علوم ادبى را در آن جا فراگرفت.[۳]

خاندان ایروانى یکى از خاندان هاى علمى و فقهى و زعامت و مرجعیت شیعه در ایران و عراق و قفقاز شوروى سابق است. این طایفه از ذریه ی آخوند ملا محمدباقر ایروانى، فرزند میر فتاح است. بانى نهضت علمى در این خاندان، همان آخوند ملا محمدباقر ایروانى است که پس از او فرزندانش (از جمله محمدفاضل ایروانى) این راه ارزشمند را ادامه دادند.

تحصیلات و استادان

ایشان در حالى که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود. پس از استیلاى دولت روس بر آن منطقه. رهسپار ایران گردید و حوزه علمیه قزوین را براى تحصیل خویش انتخاب کرد و در محضر استاد والامقام آیت الله ملا عبدالکریم ایروانى به تحصیل پرداخت.

مهاجرت به عراق:

او پس از کسب فیض از استادان فاضل قزوین، راه کشور عراق را در پیش گرفت و در حالى که چهارده سال داشت وارد کربلا گردید و به مدت چهار سال از محضر آیت الله سید ابراهیم قزوینى (نویسنده ی کتاب ضوابط الأحکام و دلائل الأحکام) استفاده کرد و پس از آن به نجف اشرف رفت و در جلسات درسى شیخ مرتضى انصارى و آیت الله شیخ محمدحسن نجفى (صاحب جواهر) و آیت الله شیخ حسن کاشف الغطاء حاضر گردید و در اندک مدتى در بین شاگردان شیخ انصارى از همه پیشى گرفت و یکى از ارکان علمى جلسات ایشان شد.[۴]

مشایخ اجازه:

مرجعیت

آیت الله فاضل ایروانى پس از ارتحال شیخ انصارى و آیت الله سید حسین تُرک کوه کمرى، به مرجعیت شیعه رسید و ریاست مذهبى بدو منتهى شد. ایشان در ایران، عراق، هند، ترکیه، روسیه و قفقاز شهرت تام داشته و مرجع تقلید اغلب شیعیان آن کشورها بود.

اموال بسیارى به محضر او مى رسید و او در ضروریات طلاب علوم دینى و دیگر مصارف شرعى صرف مى کرد. مشهور است که آیت الله فاضل ایروانى اولین کسى است که شهریه داد. قبلا وجوه شرعی به صورت تقسیمى[۶] در بین طلاب بوده و نه به صورت شهریه و همه ماهه.[۷]

تدریس و شاگردان

یکى از برنامه هاى منظم و دقیق معظم له که از سنین نوجوانى تا آخر عمر مبارکش ترک نگردید، تدریس دروس حوزوى است که بنا به اظهار خود ایشان قبل رسیدن به سن بلوغ در حوزه ی علمیه ی قزوین به تدریس شرح لمعه اشتغال داشت[۸] و پس از عزیمت به عتبات عالیات در زمان استادش مرحوم شیخ مرتضى انصارى، محفل علمى داشت. پس از وفات استادش، مجلس درس ایشان یکى از دروس مهم حوزه ی علمیه ی نجف اشرف را تشکیل مى داد. او اصول را شب ها در صحن مطهر امیرالمومنین على، علیه السلام، و صبح ها فقه را در مسجد شیخ طوسى ایراد می کرد و جمع کثیرى از فضلا در آن شرکت مى کردند.[۹]

اسامى برخى از شاگردان ایشان چنین است:

  • میرزا حبیب الله رشتى؛
  • سید حسن صدر؛
  • میرزا ابوالحسن انگجى؛
  • سید احمد مستنبط تبریزى؛
  • سید اسدالله اشکورى؛
  • سید على جزائرى شوشترى؛
  • سید على کوه کمرى؛
  • سید محمدتقى خویى نجفى؛
  • سید محمدتقى طالقانى؛
  • سید محمد شریف تقوى شیرازى؛
  • شیخ ابراهیم سالیانى نجفى؛
  • شیخ ابوالحسن فقیهى قزوینى؛
  • شیخ احمد تفرشى نجفى؛
  • شیخ اسماعیل خویى؛
  • شیخ باقر دزفولى کاظمى؛
  • شیخ باقر کاظمى تسترى؛
  • شیخ عبدالحسین ایروانى (برادر زاده معظم له)؛
  • شیخ عبدالصمد ارونقى تبریزى؛
  • شیخ عبدالغنى بادکوبى؛
  • شیخ محرم على طارمى ابهرى زنجانى؛
  • شیخ محمدباقر بیرجندى قائنى خراسانى؛
  • شیخ محمد حرزالدین نجفى؛
  • شیخ محمدحسن آل یس؛
  • شیخ محمدحسن میانه اى؛
  • شیخ مرتضى عاملى (نظام الدین)؛
  • شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى مشهور به امام؛
  • شیخ میرزا محمد همدانى جولانى؛
  • شیخ هادى تهرانى؛
  • ملا احمد شبسترى؛
  • ملا احمد کوزه کنانى؛
  • ملا عبدالکریم ایروانى؛
  • ملا محمدعلى نخجوانى؛
  • ملا مهدى آرانى؛
  • میرزا ابوالقاسم اردوبادى؛
  • میرزا جواد مجتهد تبریزى؛
  • میرزا حسن علیارى تبریزى؛
  • میرزا صادق آقا مجتهد تبریزى؛
  • میرزا على اکبر اردبیلى؛
  • میرزا محمدباقر ایروانى نجفى؛
  • میرزا محمدحسن زنوزى؛
  • میرزا محمود شیخ الاسلام تبریزى؛
  • میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى؛
  • میرزا یحیى امام جمعه خوئی؛
  • میرزا یوسف مجتهد تبریزى؛

معظم له همچنین به برخى از علما و فضلاى آن روز نیز اجازه نقل حدیث داده است. نام آنان چنین است:

  • سید احمد بن محمدباقر بهبهانى حائرى؛
  • سید على جزائرى؛
  • شیخ على محاویلى نجفى؛
  • شیخ محمدباقر بیرجندى قائنى خراسانى؛
  • شیخ میرزا عبدالحسین مشکینى (مشهور به امام)؛
  • مولی محمدمهدى بنابى حائرى؛
  • میرزا على اکبر اردبیلى؛
  • میرزا محمدباقر ایروانى نجفى؛
  • میرزا هدایت الله قزوینى شهیدى؛
  • میرزا یحیى امام جمعه خوئی.

آثار و تألیفات

احاطه بر متون علمى، ادبى، فقهى، اصولی،... و تخصص و جامعیت در علوم عقلى و نقلى، سبب گردید که آثار سودمند و ارزشمندى از ایشان به یادگار بماند. شیخ آقا بزرگ تهرانى آنها را در الذریعه معرفى و تصریح کرده که نسخ خطى بعضى از آن ها در نجف اشرف پیش فرزندش شیخ محمدجواد ایروانى است. فهرست آن ها چنین است:

۱. حاشیه بر قواعد

۲. حاشیه بر تفسیر بیضاوى

۳. رساله عملیه

۴. اجتماع الامر و النهى

۵. المکاسب المحرمه

۶. البیع

۷. اصول الفقه

۸. الاجتهاد و التقلید

۹. الاجزاء

۱۰. الاستصحاب

۱۱. اصالة البرائة

۱۲. التعادل و الترجیح

۱۳. حجیتة المظنة

۱۴. رسالة فی صلاة الجماعة

۱۵. تعلیقه بر رسائل

ویژگی‌های علمی و اخلاقی

شرح حال نویسان در نوشته هاى خود، ایشان را ستایش و موقعیت علمى و دینى و اجتماعى او را تمجید کرده اند:

در مآثر و آثار گوید: آخوند ملا محمد ایروانى اصلا، نجفى جواراً، از جمله رؤساى مجتهدین درجه ی نخستین بود و در معقول و منقول و فروع و اصول، او را استادى اعظم و محققى مفخم مى دانند. شهرتش ممالک اسلامیه روس و ایران و عثمانى و هند، همه را، فرو گرفته است و به جلالت شأن و عظمت رتبه و علو مقام و رفعت مقدار بسیار کم نظیر بود و در اکثر علوم مانند فقه و اصول و رجال و فنون عقلانیه، از صنادید اساتید معدود مى گردید.[۱۰]

آیت الله ملا على واعظ خیابانى درباره ی احاطه ی ایشان بر مطالب و اطلاعات وافر مى نویسد: تبحر و احاطه و جامعیت این عالم یگانه و فاضل فرزانه در اطراف عالم و بسیط محیط معروف و مشهور بود و در مجلس درس همواره از دیگر علوم و فنون عنوان و استشهاد مى فرمود و نظایر مطلب را بیان مى نمود. از نجف نوشته بودند که تحریر و تقریرات و ضبط بیانات آقاى فاضل ایروانى به واسطه تنوع و توسع ممکن نیست.[۱۱]

آیت الله امین الشرع خویى مى گوید: آن جناب شخصى سیاه چرده و ضعیف الاندام و لاغر و خفیف الجثه و طویل اللحیه و القامه بودند... آن حضرت خود عالمى بود نحریر و بحرى بود مواج از اکثر علوم مثل ریاضى و مجسطى و هیئت و نجوم و حکمت و کلام و طب و فقه و اصول و منطق بهره ی کامل و حظى وافر داشت.... عالمى بدان سادگى و بى ساخته گى کم تر دیده مى شود، منزه از لوث ریا و شائبه ی تزویر بود، مخصوصاً در محاورات و نماز جماعت خیلى بى تکلف بودند و بى غایت، نساب بودند و انساب مردم را کما هو حقه مى شناختند و چون بعضى از زوار یا اهل ایران به خدمتش مى رسیدند از تمامى پدر و مادر و جد و جده اش خبر مى دادند. و در نماز جماعت به اقل واجب اکتفا کرده و به اختصار مى گذرانید.[۱۲]

صدرالاسلام محمد امین امامى خویى مى گوید: ایشان که خداوند بر او رحمت کند، فقیه، اصولى، متکلم، ادیب، داراى ذهن تیز، قلب پاک، فهم عالى، فکر درست، سلیقه ی راست، راه نیک، خوش مجلس، محاوره دوست داشتنى، داراى خلق و خوى بزرگوارانه، در دوستى پا برجا، متقى، با ورع و بسیار خوش اخلاق بود. درک و فهم و ضبط مطالب او دقیق و نهایت سعى و تلاش در تحقیق و علم داشت و به انواع علوم از جمله حکمت متعالیه، طب، ریاضیات، ادبیات، معانى، بیان، منطق مسلط بوده و حافظ «الفیه» ابن مالک و متون نحوى و فقهى و اصولى بود.[۱۳]

مرحوم آیت الله فاضل ایروانى بسیار فاخرانه زندگى مى کرد و داراى خدم و حشم بود، ولى مرحوم آیت الله شیخ محمد حسن مامقانى بسیار فقیر و تهى دست بوده، و زمانى که از او پرسیدند: این که یک روحانى آن طور با رفاه زندگى مى کند و یک روحانى تا این حد تحت فشار اقتصادى باشد، چه گونه باید توجیه شود؟ فرمودند: او عزت اسلام است و من زهد اسلام هستم.[۱۴]

احترام آیت الله مامقانى به آیت الله فاضل ایروانى: آیت الله ملا على واعظ خیابانى مى نویسد: در حال حیات مرحوم فاضل ایروانى یکى از منسوبان ما از مرحوم آیت الله آقا شیخ حسن مامقانى، رحمة الله علیه، مسئله اى استفتا کرده بود. ایشان در جواب نوشته بودند: مادامى که آقاى فاضل در حال حیات است، از ما استفتا نکنید که صحیح نیست ما اظهار رأى بکنیم. و این در حالی است که آقاى شیخ در آن زمان مجتهد مسلم و صاحب رأى و مرجع تقلید بودند.[۱۵]

تاثیر فتوای آیت الله فاضل ایروانى: آیت الله ملا على واعظ خیابانى مى گوید: شخص موثقى از اقوام ما نقل کرد که بعد از این که رساله ی عملیه آقاى فاضل ایروانى در تبریز طبع شد، من مقدار کثیرى حمل کرده به نجف بردم. در خانقین ضبط کردند که باید تفتیش بشود و یکى از آن رساله ها برداشته، پیش قاضى بردیم. چون قاضى رساله را گشود، احکام اموات آمد که مذکور بود واجب است تجهیز میت مسلم، خواه سنى و خواه شیعه. قاضى خیلى خوش وقت شد. گفت: این عالم بسیار خوش عقیده بوده است، اسم این شخص چیست ؟ گفتم: ملا محمد ایروانى مرجع تقلید ما است. دفتر خود را برداشت، اسم او را ثبت کرد که فلان عالم از شیعه در رساله خود سنى و شیعه را در احکام تجهیز مساوى دانسته و رساله ها را رد نمودند و قاضى نفهمیده بود که این مسئله بین علماى امامیه اتفاقى است.[۱۶]

وفات

سرانجام این زعیم و فقیه بزرگ شیعه، در صبح روز چهار شنبه دوم ربیع الاول سال ۱۳۰۶ قمری[۱۷] در نجف اشرف چشم از جهان فروبست و به ملکوت اعلى پیوست.[۱۸] جسم پاکش در مدرسه اى که خود بنا کرده بود (معروف به مدرسه ایروانی) به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. برخى از کتاب ها از جمله مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲ ولادت ایشان را حدود ۱۲۴۲ قمری و دائرة المعارف تشیع تولد او را ۱۲۳۵ قمری ضبط کرده اند.
  2. شهر تاریخى ایروان تا انعقاد قرارداد ننگین گلستان در تاریخ ۲۹ شوال المکرم ۱۲۲۸ قمری یکى از شهرهاى ایران محسوب مى شد. هم اکنون پایتخت کشور جمهورى ارمنستان است.
  3. مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲.
  4. مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۲؛ الفوائدالرضویه، ص ۶۰۱.
  5. معارف الرجال، ج ۲، ص ۳۶۲.
  6. شهریه حقوق ماهیانه اى است که مراجع تقلید براى اداره زندگى و تأمین معیشت براى طلاب مى دهند؛ ولى تقسیمى، هر چند وقت یک بار پرداخت مى شود.
  7. بلوغ الاماغى، ص ۲۱۹.
  8. میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج ۸، ص ۴۱۵.
  9. مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۳؛ معارف الرجال، ج ۲، ص ۳۶۲.
  10. مآثر و آثار، ج ۱، ص ۲۰۵.
  11. علماى معاصرین، ص ۱۴۸.
  12. میراث اسلامى ایران (تذکرة المعاصرین)، ج ۸، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.
  13. مرآة الشرق، ج ۲، ص ۱۱۸۳.
  14. بلوغ الامانى، ص ۲۱۹.
  15. علماى معاصرین، ص ۲۲؛ وقایع الأیام، ج ۲، ص ۶۲۱.
  16. همان، ص ۲۲؛ همان، ج ۲، ص ۶۲۱.
  17. وفات ایشان در ریحانة الادب، ج ۴، ص ۲۷۹ شب چهارشنبه دوم یا سوم ربیع الاول یا ربیع الثانى ۱۳۰۶ قمری و در الذریعه، ج ۲، ص ۲۵ اول روز پنج شنبه سوم ربیع الاول همان سال ذکر شده است.
  18. علماى معاصرین، ص ۲۱.

منابع

  • فرهیختگان تمدن شیعی، نویسنده: محمد الوانساز خوئی.
  • سایت شعائر.