محمدسعید بارفروشی مازندرانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ملا محمدسعيد بارفروشی (1270–1187 قمری) معروف به «سعید العلماء مازندرانی»، یکی از علما و مشاهير دانشمندان قرن سيزدهم هجری بود. فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب شيخ انصاری مقدم می دانستند.


سيد العلما از اکابر و افضل مجتهدين روزگارش بود. در نطق و بيان و فصاحت کلام یگانه عصر خود بود. در کنار شيخ انصاری سالها از کرسی درس مراجع عراق امثال شريف العلما برخوردار بود و خود در تحقيقات فقهی کوشش می نمود تا به درجه اجتهاد رسيد.

نوشته اند با وجود سید العلما در جهان تشيع، شيخ انصاری از دادن فتاوی خودداری می فرمود، و مدتی پا از گليم خويش دراز ننمود. تا سرانجام کار به مکاتبه کشيد، و سيد در جواب شيخ مرقوم داشت:


سید العلمای مازندرانی سرانجام در سال 1270 قمری در ايران وفات نمود و به شهر بابل مدفون شد.

ولادت

ملا محمدسعید مازندرانی بارفروشی در سال 1187 قمری در شهرستان بارفروش (بابل مازندران)، دیده به عالم وجود گشود.

تحصیلات و استادان

محمدسعید مازندرانی برای کسب معرفت و علوم دینی قدم در حوزه علمیه بارفروش گذاشت و از محضر عالمان برجسته آن دیار کسب فیض کرد. وی مقدمات علوم حوزوی را در بابل و ساری فرا گرفت.

محمدسعید برای طی مدارج علمی و تکمیل تحصیلات، دست به هجرتی بزرگ و سرنوشت ساز به عتبات عالیات زد. او در کربلا، از محضر عالمان فرهیخته و فقهای بزرگ حوزه ی علمیه ی کربلا، مانند سید محمد مجاهد و شریف العلماء مازندرانی، بهره های علمی و عملی برد. بویژه در حوزه ی درس شریف العلماء به کمال علمی و مقام اجتهاد دست یافت و در حلقه ی شاگردان استادش مانند نگینی خوش درخشید. محدث قمی وی را از جمله ی شاگردان برجسته ی شریف العلماء نام می برد.[6]

روش درسی شریف العلماء چنین بود که پس از اتمام هر درسی، یکی از شاگردان برتر و فرهیخته اش می بایست درس را یک بار دیگر تقریر کند و خود با مشارکت، اشکالات بحث را برطرف می کرد. سپس شاگردانش را به گروه های مختلف چند نفر تقسیم می کرد و فردی مجدداً به تقریر همان درس می پرداخت. بنابراین در یک شبانه روز، هر درسی، چندین بار مورد بحث و بررسی قرار می گرفت و پس از آن، آنان به نگارش آن درس همت می گماشتند. این شیوه، موجب گردید که شاگردان شریف العلماء خیلی سریع مدارج ترقی را طی کنند.[7]

مرحوم سعیدالعلماء از جمله شاگردان برتر این حوزه بود که به تقریر درس استاد می پرداخت و بزرگانی مانند شیخ مرتضی انصاری که از فرزانگان حلقه ی درس شریف العلماء بودند، سعیدالعلماء را از حیث درس و معلومات بر خود مقدم می داشتند.[8]

از مرحوم سعیدالعلماء اثری علمی به جز تقریرات درس شریف العلماء گزارش نشده است. ظاهراً او نیز چون استادش اعتقاد راسخ به تربیت شاگردان فرهیخته داشت تا تألیف کتاب و متون علمی، ولی بزرگان علما بر فضل و دانش بی کران او در فقه و اصول و مقام استادی وی، اتفاق نظر دارند.

جایگاه علمی

شیخ آقا بزرگ طهرانی در توصیف جایگاه علمی ایشان فرموده است: ملا محمدسعید مازندرانی از اعاظم علما و بزرگان فقها و از مشاهیر عصر خود بود که به فقاهت تام و اجتهاد شناخته شده بود. او به سعیدالعلماء بارفروشی شهرت داشت. او همدرس ملاآقای دربندی و سید شفیع جابلاقی و شیخ مرتضی انصاری و اقرانشان از بزرگان علم و استوانه های دین بود و از شاگردان بزرگ شریف العلماء و دیگران شمرده می شد.[11]

پس از درگذشت شریف العلماء، حوزه ی درس سعیدالعلماء در کربلا مورد توجه بزرگان علم و فقاهت بوده است. در مورد اهمیت حوزه درس او آورده اند که فقاهت و استادی او مسلم همگان بود و بعضی او را بر جناب شیخ انصاری مقدم می دانستند. با وجود سعیدالعلماء در جهان تشیع، شیخ انصاری از دادن فتاوی خودداری می فرمود. سعیدالعلماء استادی بزرگ بین دو استاد یعنی صاحب جواهر و شیخ انصاری بود.[13]

صاحب نجوم السماء می نویسد: بعضی از اهل تحقیق او را با شیخ الطائفه استاد الکل مرتضی الانصاری هم سنگ می گرفتند.[14]

مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی می نویسد: از جمله چیزها ئی که دلالت بر عظمت و جایگاه علمی و فقهی او دارد، این است که علامه انصاری با حضور وی فتوا نمی داد.[15]

در نامه ای شیخ انصاری به وی نوشت: ... هنگامی که در کربلا بودید و در محضر شریف العلماء استفاده می بردیم، استفاده و فهم تو از من بیش تر بود.[16]

مرحوم مدرس تبریزی نیز جایگاه علمی سعیدالعلماء را بدین گونه توصیف کرده است: بعضی از اهل خبره او را هم سنگ شیخ انصاری دانسته و بلکه گاهی ترجیحش می دهند. وبالجمله (در) فقه و اصول، او مسلم اهل عصر خود بود و شیخ انصاری با آن همه جلالت علمی که داشته، با حضور وی فتوا نمی داد.[17]

قطعاً موقعیت و منزلت علمی سعیدالعلماء در حوزه ی کربلا و نجف است که او را در معرض مرجعیت و زعامت شیعه قرار داد. زمانی که با نظر بر منزلت علمی شیخ انصاری و توصیه ی مرحوم صاحب جواهر، علمای بزرگ نجف از شیخ برای قبول این مسئولیت دعوت به عمل آوردند، شیخ با نظر به توانمندی و برتری های سعیدالعلماء در مبانی فقه و اصول، به اعلمیت ایشان بر خود اصرار می ورزد و علما را به دعوت از ایشان برای قبول این مسئولیت ترغیب کند.

اصرار شیخ بر اعلمیت سعیدالعلماء بدین دلیل بود که وی پس از درس شریف العلماء، به تقریر آن می پرداخت و شیخ نیز با درک تقریرات او کاملا به مقامات علمی سعیدالعلماء واقف و به اعلمیت او اقرار داشت.[18]

اما به گزارش شیخ آقا بزرگ تهرانی مرحوم سعیدالعلماء در مقابل این درخواست می گوید: من مدتها است در ايران از درس و بحث متارکه شده ام، ولی شيخ هميشه مشغول بوده، هر چند در ايام اشتغال اعلم بودم ولی امروز جناب شيخ برای فتوی متيقن (و متعين) است.[19]

علی رغم صلاحیت و توان مندی علمی سعیدالعلماء برای مرجعیت و زعامت دینی جهان شیعه، مهاجرت وی به ایران و غیبت او از حوزه ی عراق و متارکه ی با علما، او را از زعامت فرود آورد[21] و ایشان با تأکید بر اعلمیت مرحوم شیخ انصاری (ره) مقدمات مرجعیت تامه شیخ را فراهم کرد. [22]

این مطلب حکایت از اوج زهد و ورع علمای بزرگ شیعه چون شیخ انصاری و سعیدالعلماء دارد که علی رغم صلاحیت علمی، دیگری را در پذیرش مسئولیت رهبری دینی و زعامت شیعه، برخود ترجیح می دادند.

شاگردان

مرحوم سعیدالعلماء چه در حوزه ی درس کربلا و چه در حوزه ی علمیه ی بارفروش، شاگردان بسیاری را پرورش داد. حوزه ی علمیه ی بارفروش، در دوره ی زعامت و مدیریت ایشان به اوج رشد و شکوفایی خویش رسیده بود و بسیاری از طالبان علوم دینی در آن دوره به آن جا روی آوردند.

در این قسمت به برخی از شاگردان ایشان اشاره می شود:

شیخ زین العابدین مازندرانی؛ از اعاظم علما و بزرگان فقهای قرن سیزدهم و فرزند کربلایی مسلم بارفروشی مازندرانی است. وی پس از طی مقدمات علوم اسلامی در بارفروش به حوزه ی علمیه ی عراق مهاجرت و به طبقه شاگردان سعیدالعلماء در کربلا درآمد.

2ـ حاج ملامحمد اشرفی(ره)؛ از مشاهیر و علمای و عرفای بزرگ قرن سیزدهم، بود. آثاری مانند: اسرارالشهاده و شعائرالاسلام از او به یادگار مانده است.

3ـ شیخ ملا علی خلیلی؛ وی از مشایخ علمای امامیه و فقهای بنام قرن سیزدهم و عارفی وارسته و زاهدی کامل بود. او فرزند میرزا خلیل رازی طهرانی است.

مهاجرت به ایران

سعیدالعلماء تا پس از سال 1250قمری در حوزه ی کربلا به تربیت فقها اشتغال و استاد مسلم فقه و اصول بود.[23] علی رغم موقعیت ممتاز علمی و برخورداری از حوزه ی درس کم نظیرش در کربلا، ترجیح می دهد که جهت رفع نیازهای دینی مردم و تربیت نفوس به مازندران و شهر بارفروش مهاجرت کند.

حوزه علمیه و مدارس دینی بارفروش که مرکزیت در منطقه ی مازندران داشت، با ورود و زعامت این فقیه و اصولی فرزانه، جایگاه و موقعیت بس عظیم و برجسته ای یافت. طالبان علم و عالمان دینی از اقصی نقاط برای تربیت نفس و تعلیم و تعلم علوم دینی به بارفروش که از حوزه های معتبر شیعه به شمار می رفت، روی آوردند.

سعیدالعلماء در کنار تدریس و مدیریت حوزه ی علمیه، در پاسخ به مسائل دینی و بیان معارف اسلامی نیز از ید طولائی برخوردار بود و با منطق و بیان قوی از حقانیت مذهب دفاع می کرد. از این رو آورده اند که این بزرگوار به ملاحت منطق و فصاحت بیان، یگانه ی روزگار به نظر می آمد.[24]

از سویی دیگر از موقعیت اجتماعی خوب و تأثیرگذاری نیز برخوردار بوده است و حکم او در مسائل مختلف نافذ و لازم الاجراء بود. در توصیف قدرت و ریاست اجتماعی او نوشته اند: سعید العلماء از افاضل مجتهدین بود و ریاستی مُعْتَدّ بِها داشت.[25]

از این رو در برخورد با مسائل و پدیده های اجتماعی، نظرشان مطاع و حکمشان لازم الاجراء بود و عوامل حکومتی و شاه (قاجار) نیز برای او نهایت احترام را قائل بودند. از این رو گزارش کرده اند که (شاه)… را نسبت به وی، اقبالی عظیم و توجهی عن الصمیم بود.[26]

صاحب ریحانه الادب می نویسد: ملامحمد سعیدالعلماء مازندرانی بارفروشی از اکابر علمای امامیه در قرن سیزدهم و از تلامذه ی شریف العلماء مازندرانی است. ریاست علمی مذهبی معتدّ به داشته و مورد توجهات ملوکانه ناصرالدین شاه قاجار بوده...[27]

از این رو باید گفت، نفوذ و موقعیت اجتماعی ایشان موجب حل بسیاری از مشکلات از جمله عامل اصلی ریشه کن کردن فتنه بابیت در منطقه ی بارفروش به شمار می رود.

مبارزه با بدعت بابیت

از بدعت هایی که در قرن سیزدهم به ظهور پیوست، ظهور محمدعلی باب در ایران و ادعای بابیت حضرت حجت و پس از آن ادعای امام زمانی و سپس ادعای نبوت و آوردن دین جدید بود. علمای شیعه از جمله سعیدالعلماء در برابر این بدعت ها ایستادند و در برابر تبلیغ گسترده ی مدعیان و پیروان آنان، به مبارزه ی خستگی ناپذیر و نقد عالمانه ی اعتقادات و باورهای آنان پرداختند. آن جناب مبارزات دامنه داری با فرقه ضاله بابیه و سران آنان ملا حسین بشرویی و قرة العین کرد و نگذاشت آنان وارد شهر بابل شوند. در قلعه ای نزدیک بابل آنان را محاصره کرده و نابودشان کرد.[34]

برخی تفصیل مسئله را چنین گزارش کرده اند: ملامحمد بارفروشی که در میان بابیه به قدوس مشهور است، بعد از ملاقات با سید علی محمد باب در شیراز، در بابل شروع به تبلیغ و ترویج بابیگریکرد. علمای عصر، مخصوصاً سعیدالعلماء به مبارزه با او و تعالیم بابیگری پرداختند. در مقابل ملا محمد نیز با تبلیغ علنی از بابیت و قیام علیه مخالفان خویش و همراهی برخی با او، به فعالیت خویش ادامه می داد. ورود ملاحسین بشرویه که با 200 نفر از یاران خود به بابل آمده بود، ابعاد جدیدی را ایجاد و فعالیت آنان را تشدید کرد.

سعیدالعلماء با رهبری یک حرکت مردمی از سویی و حمایت حاکمان وقت از سوی دیگر، موجب گردید که بابی ها از شهر بارفروش بیرون رانده شوند و در نزدیکی روستای قراخیل مستقر گردند و آنان با ایجاد قلعه و خندق برای خود استحکاماتی را فراهم ساختند. در نهایت تلاش ها و مبارزات سعیدالعلماء علیه بابیت و نفوذ و تأثیر اجتماعی ایشان، موجب گردید که حکومت وقت با نیروی فراوانی به استحکاماتشان حمله کند و با نابودی سران بابیت و کشته شدن بسیاری از طرفداران شان این غائله را ختم کنند.[35]

وفات

مرحوم سعیدالعلماء پس از سال ها جهد و جهاد و اجتهاد در راه ترویج دین و توسعه فقه آل محمد و تربیت صدها نفر عالم مجتهد و سخن ور و مبارزه با بدعت ها و انحرافات فکری و اعتقادی و خدمت به محرومان و دستگیری از نیازمندان، در هشتاد و سه سالگی در سال 1270 قمری، ندای حق را لبیک و به ملکوت اعلی پیوست. پیکر او با حضور طبقات مختلف و با تجلیل تمام، تشییع و در مقبره ی معروفش در مسجد جامع شهر به خاک سپرده شد. اکنون مرقد شریف او یکی از بقاع متبرکه و زیارت گاه مردم مسلمان بابل است.[37]

پانویس

[1]. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج24، ص387.

[2]. اثر معروف محقق حلی(ره) از علمای شیعه قرن هفتم هجری است که در فقه نگاشته شده است.

[3]. اثر صدرالدین محمد قوام شیرازی معروف به ملاصدرا درگذشته سال 1050 قمری، که در فلسفه اسلامی به رشته تحریر در آمده است.

[4]. تراجم الرجال، ج 2، ص873.

[5]. الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 20، ص309 و

ج 15، ص86.

[6]. هدیه الاحباب، ص282 و ر.ک زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص181.

[7]. قصص العلما، تنکابنی محمدرضا، تحقیق محمدرضا حاج شریفی خوانساری، ص 120.

[8]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص96؛ زندگینامه استاد الفقها شیخ انصاری، ص97.

[9]. ر.ک. مصاحبه آقای لاریجانی در نشریه ستارگان ملکوت، ویژه نامه کنگره ملی بزرگداشت علامه سعیدالعلماء و علامه ملامحمد اشرفی، ص54،

[10]. الکنی والالقاب، ج 2، ص314.

[11]. الکرام البرره فی قرن الثالث بعد العشره، قسم الثانی من جزء الثانی، ص599.

[12]. آیت الله شیخ محمد حسن نجفی از بزرگان و عالمان برجسته حوزه نجف اشرف بود که اثر گرانسنگ « جواهرالکلام » که دائره المعارف بزرگ فقهی است در چهل واندی جلد از آن بزرگوار بجا مانده است.

[13]. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص255.

[14]. نجوم السماء، ج1، ص342.

[15]. الکرام البرره، ص599.

[16]. زندگینامه ی و شخصیت شیخ انصاری، ص97.

[17]. ریحانه الادب، ج 3 ص 37.

[18]. الکلام یجر الکلام، ج1، ص128.

[19]. الکرام البرره، ج 2، ص599.

[20]. ر. ک الکنی والالقاب، ج 2، ص 314؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص255.

[21]. همان، ص255.

[22]. رک گفتگو با حضرت آیه الله شبیری زنجانی، تاریخ و فرهنگ معاصر، ش3و4، سال سوم 1373، ص 274.

[23]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص159.

[24]. نجوم السماء، ج 1، ص342.

[25]. گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص159.

[26]. نجوم السماء، ج 1، ص342 به نقل از کتاب الماثر والآثار.

[27]. ریحانه الادب، ج 3، ص38.

[28]. ر. ک نقباء البشر فی قرن الرابع عشر، ج 2، ص805.

[29]. تراجم الرجال، ج 1، ص227.

[30]. معارف الرجال فی تراجم العلما والادباء، ج 2، ص103.

[31]. زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص236.

[32]. الفوائد الرضویه، ص292.

[33]. معارف الارجال فی تراجم العلماء والادباء، ج 2، ص103.

[34]. گنجینه ی دانشمندان، ج3، ص159.

[35]. ر. ک فرزانگان بابل، ص25 و 26؛ دانشنامه ی جهان اسلام، ج 1، ص88.

[36]. الکنی والالقاب، ج 2، ص314؛ گنجینه ی دانشمندان، ج 3، ص160.

[37]. همان، ص160.

منابع

  • سایت فرهیختگان تمدن شیعی، علی اکبر نیک زاد.
  • سایت شعائر.