محدث نوری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

شیخ حسین بن محمد تقی، مشهور به میرزای نوری یا محدّث نوری، از پژوهشگران و محققان حدیث، در دوران اخیر است که آثار علمی گوناگونی، در زمینۀ معارف اهل بیت(ع) به رشتۀ تحریر درآورده است.

ولادت

زادگاه نوری دهی است از روستاهای سرسبزِ شهر نور، به نام «یالو» واقع در استان مازندران. هیجدهم شوال (۱۲۵۴) در شهر نور شور و سروری برپاست. شهر حال و هوایی دیدنی دارد. همه خوشحال و شادمانند و دل خوش از این که نوری بر نوریان اضافه شده است. تو گویی در آیینه دل، آسمان حدیث را می‌دیدند که آفتابش آیت الله نوری شده است و سرآمد محدثان شیعی، همین کودک امروزِ نور است که نام آوری زبانزد گشته است.

سفیر سفرها در راه تحصیل علم

مردان بیدار، مردان میدان اند و مدام در حرکت و تکاپو. بی خود نیست که مبدأ تاریخ اسلام را هجرت قرار داده‌اند؛ هزار نکته باریکتر از مو اینجاست.

در حدیث حیات و روایت بلند نوری، بخش گسترده‌ای است که تنها با تفسیری از سفرهای سبز او روی نشان می‌دهد. محدث نوری قرار و آرام ندارد، همیشه در حرکت و هجرت است، زندگانیش سراسر سیر و سفر است.

در همان سال‌های آغازین عمر، تحصیلاتش را از موطن خود آغاز نمود و سپس در تهران، نزد شیخ عبدالرحیم بروجردی، علم آموزى را دنبال کرد. در سن ۱۹ سالگی، براى فراگیرى علوم و معارف اسلامی و غور در کلمات اهل بیت(ع)، به نجف اشرف مهاجرت نمود و در آن‌جا، نزد اساتید بنام و پر آوازۀ روزگار خویش، کسب فیض و علم نمود. ایشان در نجف اشرف، در درس میرزای بزرگ، شرکت می‌جست.[۱]

سیر در بوستان دانشمندان ـ کتاب ها و کتابخانه‌های ایران و عراق ـ سیاحت او، استنساخ و نسخه‌برداری از نسخه‌های نفیس و استراحت او، جستن و یافتن کتاب های کمیاب و کیمیاهای نایاب عیش و عشق اوست همچنان که تحقیق و تفحص، تفریح روح و تفرج فکر اوست.

جالب‌تر این که نوری در این سفرهای سبز برای سیر و سلوک، نقشی بس نگارین و بسیار زیبا هم دارد که مثلث وار و دیدنی است. یک نقطه از این نقشه، مکه مکرمه، خانه خداست و نقطه دیگر آستان قدس رضوی علیه السلام و نقطه سوم عتبات عالیات عراق است. محدث به دور این سه پایه پایدار، پروانه‌وار می‌گردد و پرواز می‌کند.

در سال ۱۲۷۳ ق، از تهران به همراه استادش و پدر زنش به عراق هجرت می‌کند. پس از گذشت چهار بهار مجبور می‌شود حوزه علمیه نجف را ترک گفته، به ایران برگردد ولی باز توفیق رفیقش گشته، با فاصله کمی (۱۲۷۸ ق) به عراق هجرت می‌کند. این بار همراه و همگام با دانشمند بزرگواری به نام آیه الله شیخ عبدالحسین تهرانی معروف به «شیخ العراقین» است. پس از اندک زمانی که در کربلا همراه او بود با هم به شهر کاظمین سفر می‌کنند و دو سال در سایه سار دو امام معصوم (امام کاظم و امام جواد علیهماالسلام‌) بیتوته می‌کنند.

محدث در این فرصت مشغول تحصیل و تحقیق بود تا در سال ۱۲۸۰ ق در حالی که بیست و شش بهار را پشت سر گذاشته بود، نخستین سفرش را به سوی دیار دوست آغاز می‌کند تا ضمن تجدید عهد الست، در کنگره سالانه و عظیم حج و سیمنار سراسری مسلمانان شرکت جوید.

پس از دیدار با دیار دلدار و راز و نیاز با حضرت حبیب، برای بار سوم به عراق هجرت می‌کند و در درس آیت الله شیخ مرتضی انصاری‌ که در نجف اشرف دایر بود حاضر می‌شود. سوگمندانه استفاده از افادات شیخ اعظم بیش از چند ماه طول نمی‌کشد زیرا در همین زمان (۱۲۸۱ ق.) شیخ انصاری از سرای فانی به جهان باقی رخت سفر بسته جاودانه می‌شود.

محدث پس از سه سال (۱۲۸۴ ق) برای دومین بار به وطن خویش ایران برمی‌گردد تا ضمن زیارت آستان قدس رضوی ‌علیه السلام وضع مردم مسلمان ایران را بررسی کرده، از نزدیک حال رقت انگیز هموطنانش را که آن روز در دست حاکمان قاجار اسیر بودند، ببیند تا بعد از بازگشت به نجف اشراف ـ که آن روز مرکز تشیع بود ـ گزارشی داشته باشد.

پس از خاکبوسی امام رضا علیه السلام با یک دنیا درد و غم از غربت شیعه، برای چهارمین بار (در سال ۱۲۸۶ ق.) به عراق بار سفر می‌بندد. همان سال استادش شیخ العراقین از دنیا می‌رود و با فراقش دلِ دانشمند جوان و شاگرد شیدای خویش را می‌سوزاند.

نوری که می‌بیند استادش رخت سفر بست و رفت تنهایی و دوری استاد را برنمی‌تابد و برای فرار از فراق، دل به دریا می‌زند و برای بار دوم رو به سوی خانه خدا به راه افتاده، می‌رود که دیداری دوباره با دلدار تازه کند. پس از اتمام اعمال حج، از همان جایگاه مقدس عزم عراق کرده، رو به سوی نجف اشرف، طی طریق می‌کند، تا چون کبوتران حرم هر سپیده دم به دور گنبد عین عدل، و داد مجسم، امام علی علیه السلام پر گشوده، طواف کند.

این بار با عزمی راسخ در نجف اشرف رحل اقامت می‌افکند و پروانه درس میرزای بزرگ می‌گردد. از این جاست که فصل تازه‌ای از زندگانی نوری شروع می‌شود و سرفصل جدیدی از حوزه نجف تا تاریخ سامرا گشوده و گسترده می‌شود.[۲]

اساتید

بی ‌شک فقیه نور از خرمن خیلی‌ها خوشه چینی کرد و شاگرد شایسته دانشمندان و اندیشمندان زیادی بود و بعضی از آن ها تعهد و تخصص او را به طور کتبی تأیید کرده‌اند. به اختصار از چند استاد نوری نام می‌بریم:

  1. فقیه فاضل ملا محمدعلی محلاتی (۱۲۳۲ ـ ۱۳۰۶ ق).[۳]
  2. عالم جلیل القدر شیخ عبدالرحیم بروجردی (درگذشته ۱۳۰۶ ق)، ایشان پدرزن محدث نوری نیز بود.[۴]
  3. شیخ العراقین عبدالحسین تهرانی (در گذشته ۱۲۸۶ ق).[۵]
  4. شیخ اعظم، مرتضی انصاری (۱۲۱۴ ـ ۱۲۸۱ ق).
  5. جمال السالکین، آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی (۱۳۱۲ق).[۶]
  6. فقیه کبیر ملا شیخ علی خلیلی (۱۲۲۶ ـ ۱۲۷۹ ق).[۷]
  7. معزالدین سید مهدی قزوینی (۱۲۲۲ ـ ۱۳۰۰ ق).[۸]
  8. میرزا محمدهاشم خوانساری (۱۲۳۵ ـ ۱۳۱۸ ق).[۹]
  9. آیت الله حاج ملا علی کنی (۱۲۲۰ ـ ۱۳۰۶ ق).[۱۰]

آثار ماندگار

«هر کس با چشم باز و با در نظر گرفتن شرایط آن روزگار، به آثار خطیر نوری نظر کند، آثاری که در آن ها دقت و تحقیق موج می‌زند، شک و تردید نخواهد کرد که او مؤید به روح القدس بود».[۱۱]

آثار نوری با ملاحظه ترتیب در تاریخ تألیف، چنین است:

  1. مواقع النجوم، شجره نامه‌أی است در سلسله اجازات نوریان، و نخستین اثر او است که در ۲۱ سالگی نوشته است.
  2. نفس الرحمن فی فضائل سیدنا سلمان، حدیثی است از حیات سلمان فارسی و فراتی است از فضایل جوشان او که در شهر کربلا به سال ۱۲۸۳ ق تألیف لطیف آن تمام شده است.
  3. دارالسلام، در دو جلد، درباره خواب و تعبیر خواب و... است و جلد دوم در اخلاق و... است که به ترتیب الفبایی و کارساز نوشته شده، و در ۱۲۹۲ ق، به زیر سایه آستان قدس عسکریین، در سرزمین سامرا تألیف آن تکمیل شده است.
  4. فصل الخطاب... (تألیف: ۱۲۹۲ ق. در نجف، چاپ: ۱۲۹۸ ق).
  5. معالم العبر (تألیف: ۱۲۹۶ ق. در شهر سامرا).
  6. میزان السماء (تألیف: ۱۲۹۹ ق. تهران).
  7. کلمه طیبه: (تألیف: ۱۳۰۱ ق. چاپ نخست: بمبئی ۱۳۵۲ ق، در ۶۱۶ صفحه).
  8. جنه المأوی: (تألیف: ۱۳۰۲ ق) تصنیفی است در مقام امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف و با سوز فراق حضرت یار روحی فداه‌.
  9. فیض القدسی: (تألیف: ۱۳۰۲ ق، سامرا) اولین کتاب مستند و معتبر در خصوص زندگانی علامه مجلسی. این کتاب چندی پیش به قلم مترجم معاصر حجه الاسلام سید جعفر نبوی به فارسی ترجمه و منتشر شد.
  10. بدر مشعشع: (تألیف: ۱۳۰۸ ق.) در شرح حال فرزندان موسی مبرقع پسر امام جواد علیه السلام است که همراه با تقریظ و تأیید میرزای بزرگ چاپ شد.
  11. کشف الاستار (۱۳۱۸ ق.) پرتوی است از حُسن دل انگیز حضرت مهدی روحی فداه.[۱۲]
  12. صحیفه ثانیه علویه (۱۳۰۳ ق.).
  13. صحیفه اربعه سجادیه.
  14. سلامه المرصاد (۱۳۱۷ ق).
  15. مستدرک مزار بحار.
  16. حاشیه بر منتهی المقال.
  17. ظلمات الهاویه در معایب معاویه و...
  18. نجم الثاقب (۱۳۰۳ ق) پر انتشارترین کتاب محدث نوری.
  19. موالید الائمه.
  20. شاخه طوبی.
  21. دیوان شعر محدث نوری که با نام «مولودیه» چاپ شده است.
  22. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، بزرگترین اثر محدث نوری و معتبرترین مجموعه مفصل روایی که پس از وسائل الشیعه نوشته شده است و به راستی مستدرک، مرجعی معتبر برای مجتهدان است و هیچ فقیهی از آن بی‌نیاز نیست.[۱۳]
  23. لؤلؤ و مرجان (۱۳۱۹ ق.) این کتاب که از سر اخلاص و درد دین نوشته شده نخستین کتاب مستقلی است که در رد خرافات ساخته و پرداخته شده در ساحت مقدس حماسه عاشورا، سخن می‌گوید و با صمیمیت و صداقت از مداحان و منبریانِ محترم می‌خواهد که در این کار حساس و حیاتی، به هیچ وجه ارکان سه گانه راستگویی، درست گویی و اخلاص را فراموش نکنند و با فدا کردن علم و عقل در پای عشقِ فرضی، آبروی همه را نبرند...
  24. تحیه الزائر، از متون زیارتی است.
  25. تقریرات بحث استادش شیخ العراقین.
  26. تقریرات درس استاد دیگرش میرزای بزرگ.
  27. اربعونیات، همان که در حاشیه کلمه طیبه چاپ شده است.
  28. اخبار حفظ القرآن.
  29. رساله‌ای در شرح حال مولی ابی الحسن شریف عاملی فتونی که در ۱۲۷۶ ق نوشته است.
  30. کشکول، گلستانی که گلبرگ های گوناگونی را شامل می‌شود.
  31. حواشی بر توضیح المقال حاج ملا علی کنی که در آخر رجال ابی علی چاپ شده است.
  32. رساله فارسی در جواب به شبهات کتاب «فصل الخطاب» و در رد تحریف قرآن مجید. تذکر این نکته ضروری است که علاوه بر کتاب القرآن در ضمن مستدرک الوسائل، محدث نوری سه کتاب دیگر نیز در علوم قرآنی نوشته است و بی‌گمان با چشم پوشی از هر کدام از این چهار کتاب، قضاوت در حق نوری و او را متهم به تحریف کردن، ناقص و ناروا خواهد بود.
  33. ترجمه جلد دوم دارالسلام به فارسی.
  34. اجوبه المسائل.
  35. حواشی بر «رجال» ابی علی که نیمه تمام مانده و غیر از شماره ۳۱ می‌باشد.
  36. فهرست کتابخانه بی‌نظیر خویش که به ترتیب الفبایی نوشته شده و در مقدمه‌اش به تفصیل در خصوص کتاب و نویسندگی سخن گفته است.[۱۴]
  37. نامه‌ها و اجازه‌نامه‌ها و اعلامیه‌ها. اگر در کتابی گردآوری شود گنجینه گرانبهایی را تشکیل خواهد داد. بیش از ده نامه از محدث نوری که در جواب نامه‌های میر حامد حسین هندی نویسنده اثر گرانسنگ «عبقات الانوار» نوشته شده است در مجله نور علم، البته بخش های بریده‌ای از آن ها چاپ شد.[۱۵] و بسیاری از نامه‌ها و... که در لابه‌لای کتاب ها و... پراکنده‌اند.

خوشبختانه آثار محدث نوری ـ به جز سه یا چهار کتاب ـ بارها چاپ شده و بسیاری از کتاب ها از عربی به فارسی و از فارسی به عربی ترجمه و منتشر شده‌اند. به تازگی کتاب نجم الثاقب از فارسی به عربی و در دو جلد بزرگ ترجمه گشت و انتشار یافت، پس از آن، چندی پیش نیز شاهد انتشار جلد ۱۹ مستدرک الوسائل (جزء اول از خاتمه مستدرک) گشتیم که به کوشش مؤسسه آل البیت تحقیق و به بازار کتاب عرضه شد.

شاگردان

بسیاری از بزرگان به افتخار شاگردی نوری نایل شده و از انفاس قدسی او بهره‌مند گشته و از خرمن خلوص او خوشه‌چینی و از دریاهای دانش او دانش‌اندوزی کرده‌اند. ما با نام بعضی از آن بزرگمردان به کتاب خود زینت می‌بخشیم:

  1. شیخ آقا بزرگ تهرانی، نویسنده دائره المعارف بزرگ کتابشناسی شیعه «الذریعه الی تصانیف الشیعه» در ۲۶ جلد و کتاب هایی دیگر.
  2. حاج شیخ عباس قمی، محدث مورد وثوقی که در سایه اخلاص و صمیمیت بسیار، آوازه و نام نیکش چون آفتابی تابان است. کتاب مقدس مفاتیح الجنان تنها یک اثر از میراث ماندگار اوست.
  3. مصلح مجاهد آیت الله شیخ محمدحسین کاشف الغطاء (۱۲۹۴ ـ ۱۳۷۳ ق) از آثار پرارج او در عالم ادب قصیده‌ای است غرا در دفاع از یوسف حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیه، حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه شریف که چکیده‌ای از کتاب کشف الاستار استادش محدث نوری است.
  4. اندیشمند نامی آیت الله علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (۱۲۹۰ ـ ۱۳۷۷ ق).
  5. شیخ اسماعیل اصفهانی.
  6. شیخ مرتضی بن محمد عاملی.
  7. سید جمال الدین عاملی اصفهانی.
  8. حاج شیخ محمدباقر بیرجندی (۱۲۷۶ ـ ۱۳۵۲ ق.) مؤلف کبریت احمر.
  9. حاج شیخ علی اکبر نهاوندی.
  10. حاج شیخ علی زاهد قمی (۱۲۷۳ ـ ۱۳۷۱ ق).
  11. حاج شیخ محمدتقی قمی.
  12. عارف واصل آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی.
  13. حاج میرزا ابوالفضل تهرانی معروف به کلانتری نوری و نویسنده «شفاء الصدور فی زیاره العاشورا».
  14. شیخ جعفر نوری نجمی.
  15. سید علم الهدی نقوی کابلی (متولد ۱۲۸۸ ق) نویسنده «دستورالمل للنسوان».
  16. آقا میرزا محمد تهرانی (متولد ۱۲۸۱ ق).
  17. شیخ مهدی نوری فرزند میرزا هادی نوری، برادرزاده محدث نوری. ایشان پیش عمویش رسائل و مکاسب و دیگر کتاب های درسی آموخته بود و در شمار شاگردان میرزای بزرگ شیرازی بود.
  18. شیخ جلیل محمد حَسن آل کبه (۱۲۶۹ ـ ۱۳۳۳ ق).
  19. صدر الاسلام حاج میرزا علی اکبر همدانی معروف به دبیر که ابوالمکارم هم خوانده می‌شود.
  20. مرحوم حاج میرزا محمد ارباب قمی (۱۲۷۳ ـ ۱۳۴۱ ق). همان طور که از آثار چاپ شده ایشان برمی‌آید نسبت به استادش محدث نوری فوق العاده ارادتمند بوده است و از او به نیکی بسیار یاد می‌کند.
  21. شیخ علی اکبر همدانی (۱۲۷۰ ـ ۱۳۲۵ ق) نویسنده ناسخ التفاسیر.[۱۶]
  22. پسر خواهرش و دامادش شیخ شهید، آیت الله فضل الله نوری (۱۲۹۵ ـ ۱۳۲۷ ق)
  23. آیت الله شیخ محمدتقی بافقی (۱۲۹۲ ـ ۱۳۲۵ ق) دلیر مردی که مبارزاتش با رضاخان پهلوی به ویژه در دفاع از حجاب بسی معروف و مشهور است.[۱۷]

راویان نور

در طول صد و پنجاه سال و اندی که در عصر حاضر بر تاریخ حدیث شیعه گذشته است کمتر «اجازه‌نامه روایی» یافت می‌شود که نام نوری زینت بخش آن نباشد. همین است که او را با نام «خاتمه المحدثین» و سرآمد نوریان، معروف ساخته است. محدث نوری «شیخ روایتی» بسیاری از دانشوران نامی است که از بابت نمونه علمای زیر نام برده می‌شود:

  1. آیت الله سید محسن امین عاملی (۱۲۸۴ ـ ۱۳۷۱ ق) نویسنده اعیان الشیعه و...
  2. آیت الله میرزای نائینی (متوفای ۱۳۵۵ ق).
  3. حاج شیخ محمدهادی بیرجندی (۱۲۷۷ ـ ۱۳۶۶ ق) معروف به هادوی و متخلص به «هادی».
  4. حاج شیخ محمدباقر همدانی (متوفای ۱۳۳۳ ق) از شاگردان عارف نامی ملا حسینقلی همدانی.
  5. فدا حسین کهنویی مشهور به نظیر حسن‌ (متولد ۱۲۷۸ ق).
  6. منیرالدین بروجردی (۱۲۶۹ ـ ۱۳۴۱ ق.) نوه دختری میرزای قمی (صاحب «قوانین الاصول»).
  7. علامه مجاهد حاج شیخ محمدجواد بلاغی (۱۲۸۲ ـ ۱۳۵۲ ق) نویسنده تفسیر آلاء الرحمن.
  8. شیخ محمدعلی کچویی اردستانی (متوفای حدود ۱۳۳۵ ق).
  9. سید ابوطالب شیرازی.
  10. حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، (متولد حدود ۱۲۷۶ ـ ۱۳۵۵ ق).
  11. سید ابومحمد حسن صدرالدین موسوی کاظمینی، نویسنده «تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام».
  12. سید هبه الدین شهرستانی، نویسنده «الهیئه والاسلام».
  13. علامه سید شمس الدین محمود حسینی مرعشی (۱۲۶۰ ـ ۱۳۳۸ ق).
  14. شریف الاسلام سید اسماعیل مرعشی نجفی نویسنده قانونچه در علم طب.
  15. حاج میرزا علی حسینی مرعشی شهرستانی، شارح و جیزه شیخ بهایی در علم حدیث شناسی.
  16. شیخ محمد حرزالدین نجفی نویسنده معارف الرجال.
  17. شیخ مهدی حکمی قمی مشهور به پایین شهری.
  18. حاج میرزا حسن علیاری تبریزی فرزند حاج ملا علی علیاری سردرودی.
  19. حاج شیخ عبدالنبی نوری تهرانی.
  20. آقا ضیاءالدین عراقی (متوفی ۱۳۶۱ ق).[۱۸]

وفات

محدث نوری که از پیروان پاک امام حسین علیه السلام بود در راه بازگشت از آخرین سفر زیارتی خویش از دشت گلگون لاله‌ها، یعنی کربلا، بیمار شده، درد خویش را، برای رعایت حال دیگر کاروانیان نینوا پنهان می‌دارد، مبادا که کربلاییان را اذیت کرده باشد. به نجف اشرف، محل اقامت خویش که می‌رسد، بیماریش روز به روز شدت یافته، درد دلش سحر به سحر سبز می‌شود. عاقبت زخمی را که از خنجر هجران خورده بود و سالیان سال، سینه سینایی‌اش را سوخته بود گل می‌کند.

شب چهارشنبه، ۲۷ جمادی الثانی سال ۱۳۲۰ قمری بود که آن روشنی بخش آسمان ولایت و درایت (در ۶۶ سالگی) غروب می‌کند و برای همیشه نوریان را در نار فراق می‌گدازد و بنا به وصیت خودش در یکی از ایوان های آستان قدس امیرالمومنین علی علیه السلام به خاک سپرده می‌شود.

پانویس

  1. گلشن ابرار: ج ۱ ص ۴۱۳.
  2. نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۲، ص ۵۴۴.
  3. خاتمه مستدرک الوسائل، محدث نوری، چاپ قدیم سه جلدی، ج ۳، ص ۸۷۷.
  4. مدرک پیشین، ج ۳، ص ۸۷۷.
  5. مدرک پیشین، فائده سوم.
  6. کیهان اندیشه(۱۳۷۱)؛ ش ۴۵، ص ۶۹ ـ ۷۹.
  7. ماضی النجف و حاضرها، آل محبوبه، ج ۲، ص ۲۳۹، چاپ بیروت.
  8. احسن الودیعه، اعتماد السلطنه، ج ۱، ص ۸۹، چاپ بغداد، ۱۳۴۸ ق.
  9. پیشین، ج ۱، ص ۱۴۱.
  10. پیشین، ج ۱، ص ۱۰۱.
  11. ر.ک: نقباء البشر، ج ۲، ص ۵۴۹.
  12. کشف الاستار، محدث نوری، چاپ دوم، قم ۱۴۰۰ ق، ص ۲۴۶، آن جا و در مقدمه کتاب هم حدیثی از حیات محدث نوری آمده است.
  13. به این معنی بسیاری از بزرگان اعتقاد داشته و دارند که از بابت نمونه می‌شود از آخوند خراسانی و شیخ الشریعه اصفهانی و... نام برد. بنگرید: نقباء البشر، ج ۲، ص ۵۵۳ و مکارم الآثار، ج ۵، ص ۱۴۷.
  14. در خصوص آثار محدث، علاوه بر نقباء البشر، ج ۲، ص ۵۴۹ و جلدهای مختلف «الذریعه» مراجعه شود به فیض قدسی، مقدمه مترجم.
  15. مجله نور علم، ش مسلسل ۴۸، دوره چهارم، ش ۱۲، (آذر و دی ۱۳۷۱) ص ۸۶ ـ ۱۰۸؛ فیض قدسی، با ترجمه سید جعفر نبوی، ص ۳۷ ـ ۴۰؛ چاپ اول، ۱۳۷۴، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران.
  16. زندگینامه این بزرگان را در مصادر زیر می‌توان یافت: نفس الرحمن، ص ۱۴؛ معارف الرجال، ج ۱، ص ۲۷۱؛ نقباء البشر، ج ۲، ص ۵۴۶ و ج ۴، ص ۱۶۰۱؛ حماسه حسینی، ج ۱، ص ۱۳؛ و هدیه الرازی الی الامام المجدد الشیرازی و ریحانه الادب.
  17. دانشنامه جهان اسلام، حرف ب، جزوه چهارم، ص ۶۲۳، چاپ اول.
  18. مشجره مواقع النجوم، محدث نوری، ص ۲۰، از منشورات کتابخانه نجفی مرعشی؛ الذریعه، ج ۱، ص ۱۸۱ و...؛ علماء معاصرین، واعظ خیابانی تبریزی، ص ۲۱۳، دائره المعارف تشیع، ج ۲، ص ۶۵، ج ۴، ص ۵۶۸ و...

منابع

  • تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد 1، زندگی نامه "محدث نوری" از صحتي سردرودي.

پیوندها