فی ظلال نهج البلاغه (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ في ظلال نهج البلاغة (کتاب) را به فی ظلال نهج البلاغه (کتاب) منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
[[پرونده:Ketab366.jpg|بندانگشتی|في ظلال نهج‌البلاغة]]
+
[[پرونده:Ketab366.jpg|240px|بندانگشتی|فی ظلال نهج‌البلاغه]]
كتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه»، تألیف [[مغنیه، محمدجواد|محمدجواد مغنيه]]، به زبان عربى شرح كتاب شريف نهج‌البلاغه است.
 
  
كتاب فى ظلال نهج‌البلاغه، تفسير نهج‌البلاغه است كه در 4 جلد براى نخستين بار در سال (1972 م) به سرمايه دارالعلم للملايين بيروت چاپ شده است كه با زبانى ساده و شيوه‌اى كارآمد مى‌باشد.
+
کتاب '''«فى ظلال نهج‌البلاغه»'''، اثر [[شيخ محمد جواد مغنيه|محمدجواد مغنیه]] (م، ۱۴۰۰ ق) از علمای [[شیعه]] [[لبنان]]، در شرح کتاب شریف [[نهج البلاغة|نهج‌البلاغه]] به زبان عربى است. مؤلّف، شرحى آسان و در عین حال کارآمد براى نهج‌البلاغه در اختیار مى‌گذارد.
  
== ساختار كتاب ==
+
==معرفی اجمالی کتاب==
كتاب در چهار جلد كه جلد اول داراى مقدمه مؤلف، بخشى از خطب نهج‌البلاغه مى‌باشد. جلد دوم، در خطب؛ جلد سوم، خطبه‌ها و نامه‌ها؛ جلد پنجم نامه‌ها و كلمات قصار مى‌باشد.
+
کتاب در چهار جلد تدوین شده، به این صورت که جلد اول کتاب داراى مقدمه مؤلف است که در آن هدف خود از شرح [[نهج البلاغة|نهج‌البلاغه]] و شیوه کار خود را به همراه صحبتى چند درباره کتاب شریف نهج‌البلاغه بیان می کند. بعد از مقدمه، کتاب در جلد اول مشتمل بر شرح [[خطبه|خطبه‌هاى]] نهج‌البلاغه است و جلد دوم کتاب، در ادامه بیان خطب نهج‌البلاغه مى‌باشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامه‌هاى حضرت در نهج‌البلاغه مربوط شده و در جلد چهارم تتمه نامه‌ها و کلمات قصار مى‌باشد.
  
مؤلف درباره چگونگى اين شرح در مقدمه خود چنين مى‌نويسد: «تفاوت ميان هر كتابى با كتاب ديگر در هر علمى از علوم همان تفاوت ميان هر مؤلف با مؤلف ديگر است؛ چرا كه شيوه هر كس برخاسته از شخصيت اوست و بنابراين هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنويسند يا متن واحد را شرح دهند، هر كدام از آن‌ها از ديدگاه خود بدان موضوع يا كتاب خواهد پرداخت و از زاويه گرايش‌ها و تمايل خود بدان خواهد نگريست.
+
مؤلف درباره چگونگى این شرح در مقدمه خود چنین مى‌نویسد: «تفاوت میان هر کتابى با کتاب دیگر در هر علمى از علوم همان تفاوت میان هر مؤلف با مؤلف دیگر است؛ چرا که شیوه هر کس برخاسته از شخصیت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنویسند یا متن واحد را شرح دهند، هر کدام از آن‌ها از دیدگاه خود بدان موضوع یا کتاب خواهد پرداخت و از زاویه گرایش‌ها و تمایل خود بدان خواهد نگریست. از همین جاست که بر [[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (کتاب)|شرح ابن ابى‌الحدید]] جنبه‌هاى تاریخ و ادب غلبه دارد، بر شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن میثم بحرانى]]، [[علم کلام]]، همراه با اندکى از ذوق [[تصوف|صوفیانه]] چیرگى دارد و شرح [[میرزا حبیب الله هاشم خویی|خویى]] تکرار همان گفته‌هاى [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن‌میثم]] همراه با پاره‌اى اضافاتِ برگرفته از روایات و [[حدیث|احادیث]] است.»
  
از همين جاست كه بر [[شرح نهج‌البلاغة (ابن ابي‌الحديد)|شرح ابن ابى‌الحديد]] جنبه‌هاى تاريخ و ادب غلبه دارد، بر شرح [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن ميثم بحرانى]] علم كلام، همراه با اندكى از ذوق صوفيانه چيرگى دارد و شرح خويى تكرار همان گفته‌هاى [[ابن میثم، میثم بن علی|ابن‌ميثم]] همراه با پاره‌اى اضافاتِ برگرفته از روايات و احاديث است.»
+
[[شيخ محمد جواد مغنيه|مغنیه]] در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهج‌البلاغه چنین گزارش مى‌کند: «از آنجا که اعتقاد دارم و بر این باورم که دین [[اسلام]] تنها براى خیر و سعادت بشر تشریع شده و از همین روى دانش‌هاى سودمند را فضیلت و فریضه مى‌داند و کار و تلاش براى رسیدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مى‌شمرد، این اعتقاد مرا بر آن داشته است که نهج‌البلاغه را شرح کنم و یک یک واژه‌ها و جمله‌هاى آن را از این نگرگاه تفسیر کنم، البته اگر که ظاهر عبارت چنین تفسیرى را برتابد یا بدان اشاره‌اى داشته باشد. اما معنى این سخن آن نیست که هیچ از دانش کهن گذشتگان در این حوزه بهره نجسته‌ام و همه میراث فرهنگى گذشته را رد کرده و پشت سر نهاده‌ام. چگونه مى‌توانم چنین کنم، در حالى که اگر این مى‌کردم، کتابى که حاصل مى‌آمد یا شرحى براى چیزى جز نهج‌البلاغه بود یا اساساً شرح نبود و کارى کرده بودم که هیچ آهنگ آن نداشته‌ام! از این گذشته، آیا مى‌توانم واژه‌ها را به چیزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مى‌کند و جز آنچه در واژه‌نامه‌ها آمده است، تفسیر کنم یا رخدادهاى تاریخ را عوض کنم و یا سیاقى را که همه در فهم آن با همدیگر وحدت نظر دارند نادیده انگارم؟ البته، من آنچه را از برداشت‌هاى قدیم در این عصر شایسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چیزى از دین نمى‌کاهد رد کرده‌ام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذیرفته‌ام، آن را توضیح داده‌ام و تثبیت کرده‌ام و از همین نقطه راهى به سوى آنچه همه انسان‌ها مى‌پذیرند و همه خردها در این روزگار و در هر روزگار دیگر مى‌فهمند و برمى‌تابند گشوده‌ام. متون دینى، همه آنها به جز آنچه عقیده و عبادت است، نیازمند چنین نگرگاهى معاصر است. این نگرگاه کاملاً با اصول [[شریعت|شریعت]] سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مى‌توان جوانانى را که از عقیده پدران و نیاکان روى برتافته‌اند، جذب کرد».
  
مغنيه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهج‌البلاغه چنين گزارش مى‌كند: «از آنجا كه اعتقاد دارم و بر اين باورم كه دين اسلام تنها براى خير و سعادت بشر تشريع شده و از همين روى دانش‌هاى سودمند را فضيلت و فريضه مى‌داند و كار و تلاش براى رسيدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مى‌شمرد، اين اعتقاد مرا بر آن داشته است كه نهج‌البلاغه را شرح كنم و يك يك واژه‌ها و جمله‌هاى آن را از اين نگرگاه تفسير كنم، البته اگر كه ظاهر عبارت چنين تفسيرى را برتابد يا بدان اشاره‌اى داشته باشد. اما معنى اين سخن آن نيست كه هيچ از دانش كهن گذشتگان در اين حوزه بهره نجسته‌ام و همه ميراث فرهنگى گذشته را رد كرده و پشت سر نهاده‌ام. چگونه مى‌توانم چنين كنم، در حالى كه اگر اين مى‌كردم، كتابى كه حاصل مى‌آمد يا شرحى براى چيزى جز نهج‌البلاغه بود يا اساساً شرح نبود و كارى كرده بودم كه هيچ آهنگ آن نداشته‌ام! از اين گذشته، آيا مى‌توانم واژه‌ها را به چيزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مى‌كند و جز آنچه در واژه‌نامه‌ها آمده است، تفسير كنم يا رخدادهاى تاريخ را عوض كنم و يا سياقى را كه همه در فهم آن با همديگر وحدت نظر دارند ناديده انگارم؟
+
==گزارش محتوا==
  
البته، من آنچه را از برداشت‌هاى قديم در اين عصر شايسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چيزى از دين نمى‌كاهد رد كرده‌ام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذيرفته‌ام، آن را توضيح داده‌ام و تثبيت كرده‌ام و از همين نقطه راهى به سوى آنچه همه انسان‌ها مى‌پذيرند و همه خردها در اين روزگار و در هر روزگار ديگر مى‌فهمند و برمى‌تابند گشوده‌ام. متون دينى، همه آنها به جز آنچه عقيده و عبادت است، نيازمند چنين نگرگاهى معاصر است. اين نگرگاه كاملاً با اصول شريعت سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مى‌توان جوانانى را كه از عقيده پدران و نياكان روى برتافته‌اند، جذب كرد».
+
مغنیه کتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه» را با شیوه‌اى همسان با آنچه در «[[تفسیر کاشف (کتاب)|تفسیر کاشف]]» در پیش گرفته است، شرح مى‌کند؛ جزئیات این شیوه به قرار زیر است:
  
== گزارش محتوا ==
+
۱- همانند دیگر شارحان قسمتى از متن خطبه یا نامه و در خطبه‌هاى کوتاه و نامه‌هاى کوتاه همه آن را و در کلمات قصار نیز کل عبارت را در آغاز نقل مى‌کند. او در بالاى هر بخش یا هر قسمت عنوانى قرار مى‌دهد و سپس تعداد بندها یا جمله‌هاى آن را نیز یادآور مى‌شود. براى نمونه در شرح خطبه اول نهج‌البلاغه آن را به ۱۱ بخش قسمت مى‌کند که مجموع این یازده بخش در بردارنده ۳۱ بند (فقره) است و عناوین این بخش‌هاى یازده گانه به ترتیب عبارتند از سپاس خدا (فقره ۱ - ۳)، آغاز دین (۴ - ۶)، پیدایش آفرینش (۷ - ۸)، آفرینش آسمان‌ها (۹ - ۱۳)، فرشتگان (۱۴ - ۱۶)، خلقت آدم (۱۷ - ۱۹)، آدم و ابلیس (۲۰ - ۲۱)، پیامبران (۲۲ - ۲۵)، محمّد (صلی الله علیه وآله) (۲۵ - ۲۷)، قرآن و شریعت (۲۸ - ۲۹) و حجّ (۳۰ - ۳۱).
جلد اول كتاب داراى مقدمه مؤلف است كه در آن هدف خود از شرح نهج‌البلاغه و شيوه كار خود را به همراه صحبتى چند درباره كتاب شريف نهج‌البلاغه مى‌باشد.
 
  
بعد از مقدمه كتاب در جلد اول با شرح خطبه‌هاى نهج‌البلاغه مى‌باشد و جلد دوم كتاب، در ادامه بيان خطب نهج‌البلاغه مى‌باشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامه‌هاى حضرت در نهج‌البلاغه مربوط شده است و در جلد چهارم تتمه نامه‌ها و كلمات قصار مى‌باشد.
+
هر یک از این بخش‌ها داراى حرکت گذارى کامل و همچنین نشانه‌هاى نگارش جدید است.
  
مغنيه كتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه» را با شيوه‌اى همسان با آنچه در «تفسير كاشف» در پيش گرفته است، شرح مى‌كند؛ جزئيات اين شيوه به قرار زير است:
+
۲- در ذیل هر قسمت، پس از متن نهج‌البلاغه، عنوانى به نام «اللغه» مى‌گشاید و در زیر آن به شرح مفردات آن قسمت مى‌پردازد. او در این توضیح‌ها از کتب لغت نامى به میان نمى‌آورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آیات قرآن یا شعر عربى ذکر مى‌کند.
  
1 - همانند ديگر شارحان قسمتى از متن خطبه يا نامه و در خطبه‌هاى كوتاه و نامه‌هاى كوتاه همه آن را و در كلمات قصار نيز كل عبارت را در آغاز نقل مى‌كند. او در بالاى هر بخش يا هر قسمت عنوانى قرار مى‌دهد و سپس تعداد بندها يا جمله‌هاى آن را نيز يادآور مى‌شود.
+
۳- در هر قسمت پس از اللغه، عنوان دیگرى به نام «الاعراب» به چشم مى‌خورد و مؤلف در زیر این عنوان به تجزیه و تحلیل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.
  
براى نمونه در شرح خطبه اول نهج‌البلاغه آن را به 11 بخش قسمت مى‌كند كه مجموع اين يازده بخش در بردارنده 31 بند (فقره) است و عناوين اين بخش‌هاى يازده گانه به ترتيب عبارتند از سپاس خدا (فقره 1 - 3)، آغاز دين (4 - 6)، پيدايش آفرينش (7 - 8)، آفرينش آسمان‌ها (9 - 13)، فرشتگان (14 - 16)، خلقت آدم (17 - 19)، آدم و ابليس (20 - 21)، پيامبران (22 - 25)، محمّد (25 - 27)، قرآن و شريعت (28 - 29) و حجّ (30 - 31).
+
۴- در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان دیگرى به نام «المعنى» وجود دارد که در زیر آن، جمله‌هاى قسمتِ مورد بررسى از متن را یک به یک شرح و تفسیر کرده است.
  
هر يك از اين بخش‌ها داراى حركت گذارى كامل و همچنين نشانه‌هاى نگارش جديد است.
+
۵- افزون بر این در هر قسمت یا پس از عنوان «المعنى» و یا پیش از آن و پس از عنوان «الاعراب» یک یا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زیر این عنوان یا عنوان‌ها بحثى مستقل مطرح کرده است.
  
2 - در ذيل هر قسمت، پس از متن نهج‌البلاغه، عنوانى به نام «اللغه» مى‌گشايد و در زير آن به شرح مفردات آن قسمت مى‌پردازد. او در اين توضيح‌ها از كتب لغت نامى به ميان نمى‌آورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آيات قرآن يا شعر عربى ذكر مى‌كند.
+
۶- افزون بر این در برخى از قسمت‌ها با عنوان دیگرى به نام «للمنبر» برخورد مى‌کنیم. مؤلّف درباره این کار انحصارى خود چنین توضیح مى‌دهد: «متوجّه شده‌ام کسانى که تنها کارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنین سحر بیان و عطرى که در نهج‌البلاغه و خطبه‌هاى آن است به فراوانى بدین کتاب مراجعه مى‌کنند. به همین دلیل کوشیدم هر چند به مقدارى اندک بدین گروه کمک کنم، باشد که منبرهایشان پربارتر و مفیدتر شود... بدین ترتیب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى یافتم که به گمان خودم در شنونده تأثیرى ویژه به جاى مى‌گذارد آن را با عنوان «للمنبر» بیان کردم تا هر کس در پى چنین مضمون‌هاى فشرده‌اى است با مراجعه به فهرست یا با ورق زدن کتاب بسادگى بتواند به آنها دست بیابد.» اولین نمونه للمنبر در ذیل خطبه بیستم به چشم مى‌خورد که عنوانش «للمنبر: الدنیا جنازه» است.
  
3 - در هر قسمت پس از اللغه، عنوان ديگرى به نام «الاعراب» به چشم مى‌خورد و مؤلف در زير اين عنوان به تجزيه و تحليل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.
+
۷- مؤلف گاه که شرح عبارتى را مفید و داراى ثمره علمى نمى‌داند، از آن خوددارى مى‌کند، چنانکه در ذیل بخش مربوط به [[فرشتگان]] در خطبه یکم نهج‌البلاغه تنها با گشودن عنوان «مشکل و شائک» (یک معضل و یک دشوارى) در حدود یک صفحه گزارش در این باره که در مورد فرشتگان بحث‌هایى میان قدما رایج بوده است به دست مى‌دهد و با اشاره به ناکارآمدى آگاهى‌هاى گذشتگان و ناتوانى ما در این زمینه و با اعتراف به این که حقیقت فرشتگان به کلّى بر ما پوشیده است، مى‌نویسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نیست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازیم».
  
4 - در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان ديگرى به نام «المعنى» وجود دارد كه در زير آن، جمله‌هاى قسمتِ مورد بررسى از متن را يك به يك شرح و تفسير كرده است.
+
۸ - مؤلّف در تقسیم خطبه‌ها و نامه‌هاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شیوه معمول درباره [[قرآن|قرآن کریم]] که - سجع و توازن آهنگ یکى از معیارهاى بخش‌بندى یک [[سوره]] است - سجع و تناسب وزن را معیار تقسیم قرار نمى‌دهد و بیشتر به وحدت موضوع توجه دارد. دیگر شارحان نهج‌البلاغه نیز عموماً در قسمت‌بندى خطبه‌ها و نامه‌ها به همین ملاک توجه داشته‌اند.
  
5 - افزون بر اين در هر قسمت يا پس از عنوان «المعنى» و يا پيش از آن و پس از عنوان «الاعراب» يك يا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زير اين عنوان يا عنوان‌ها بحثى مستقل مطرح كرده است.
+
== وضعیت کتاب ==
 +
کتاب فى ظلال نهج‌البلاغه در ۴ جلد براى نخستین بار در سال (۱۹۷۲ م) به سرمایه دارالعلم للملایین بیروت چاپ شده است که با زبانى ساده و شیوه‌اى کارآمد مى‌باشد.
  
6 - افزون بر اين در برخى از قسمت‌ها با عنوان ديگرى به نام «للمنبر» برخورد مى‌كنيم. مؤلّف درباره اين كار انحصارى خود چنين توضيح مى‌دهد:
+
==منبع==
 
 
«متوجّه شده‌ام كسانى كه تنها كارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنين سحر بيان و عطرى كه در نهج‌البلاغه و خطبه‌هاى آن است به فراوانى بدين كتاب مراجعه مى‌كنند. به همين دليل كوشيدم هر چند به مقدارى اندك بدين گروه كمك كنم، باشد كه منبرهايشان پربارتر و مفيدتر شود... بدين ترتيب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى يافتم كه به گمان خودم در شنونده تأثيرى ويژه به جاى مى‌گذارد آن را با عنوان «للمنبر» بيان كردم تا هر كس در پى چنين مضمون‌هاى فشرده‌اى است با مراجعه به فهرست يا با ورق زدن كتاب بسادگى بتواند به آنها دست بيابد.» اولين نمونه للمنبر در ذيل خطبه بيستم به چشم مى‌خورد كه عنوانش «للمنبرالدنيا جنازه» است.
 
 
 
7 - مؤلف گاه كه شرح عبارتى را مفيد و داراى ثمره علمى نمى‌داند، از آن خوددارى مى‌كند، چنانكه در ذيل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه يكم نهج‌البلاغه تنها با گشودن عنوان «مشكل و شائك» (يك معضل و يك دشوارى) در حدود يك صفحه گزارش در اين باره كه در مورد فرشتگان بحث‌هايى ميان قدما رايج بوده است به دست مى‌دهد و با اشاره به ناكارآمدى آگاهى‌هاى گذشتگان و ناتوانى ما در اين زمينه و با اعتراف به اين كه حقيقت فرشتگان به كلّى بر ما پوشيده است، مى‌نويسد:
 
 
 
«بهتر است آنچه را در توانمان نيست واگذاريم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازيم».
 
 
 
8 - مؤلّف در تقسيم خطبه‌ها و نامه‌هاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شيوه معمول درباره قرآن كريم كه - سجع و توازن آهنگ يكى از معيارهاى بخش‌بندى يك سوره است، - سجع و تناسب وزن را معيار تقسيم قرار نمى‌دهد و بيشتر به وحدت موضوع توجه دارد.
 
 
 
ديگر شارحان نهج‌البلاغه نيز عموماً در قسمت‌بندى خطبه‌ها و نامه‌ها به همين ملاك توجه داشته‌اند.
 
 
 
مؤلّف بدين سان شرحى آسان و در عين حال كارآمد براى نهج‌البلاغه در اختيار مى‌گذارد.
 
 
 
== منبع ==
 
 
ویکی نور
 
ویکی نور
 
{{نهج البلاغه}}
 
{{نهج البلاغه}}
 
[[رده:شروح نهج البلاغه]]
 
[[رده:شروح نهج البلاغه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۳

فی ظلال نهج‌البلاغه

کتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه»، اثر محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) از علمای شیعه لبنان، در شرح کتاب شریف نهج‌البلاغه به زبان عربى است. مؤلّف، شرحى آسان و در عین حال کارآمد براى نهج‌البلاغه در اختیار مى‌گذارد.

معرفی اجمالی کتاب

کتاب در چهار جلد تدوین شده، به این صورت که جلد اول کتاب داراى مقدمه مؤلف است که در آن هدف خود از شرح نهج‌البلاغه و شیوه کار خود را به همراه صحبتى چند درباره کتاب شریف نهج‌البلاغه بیان می کند. بعد از مقدمه، کتاب در جلد اول مشتمل بر شرح خطبه‌هاى نهج‌البلاغه است و جلد دوم کتاب، در ادامه بیان خطب نهج‌البلاغه مى‌باشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامه‌هاى حضرت در نهج‌البلاغه مربوط شده و در جلد چهارم تتمه نامه‌ها و کلمات قصار مى‌باشد.

مؤلف درباره چگونگى این شرح در مقدمه خود چنین مى‌نویسد: «تفاوت میان هر کتابى با کتاب دیگر در هر علمى از علوم همان تفاوت میان هر مؤلف با مؤلف دیگر است؛ چرا که شیوه هر کس برخاسته از شخصیت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنویسند یا متن واحد را شرح دهند، هر کدام از آن‌ها از دیدگاه خود بدان موضوع یا کتاب خواهد پرداخت و از زاویه گرایش‌ها و تمایل خود بدان خواهد نگریست. از همین جاست که بر شرح ابن ابى‌الحدید جنبه‌هاى تاریخ و ادب غلبه دارد، بر شرح ابن میثم بحرانى، علم کلام، همراه با اندکى از ذوق صوفیانه چیرگى دارد و شرح خویى تکرار همان گفته‌هاى ابن‌میثم همراه با پاره‌اى اضافاتِ برگرفته از روایات و احادیث است.»

مغنیه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهج‌البلاغه چنین گزارش مى‌کند: «از آنجا که اعتقاد دارم و بر این باورم که دین اسلام تنها براى خیر و سعادت بشر تشریع شده و از همین روى دانش‌هاى سودمند را فضیلت و فریضه مى‌داند و کار و تلاش براى رسیدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مى‌شمرد، این اعتقاد مرا بر آن داشته است که نهج‌البلاغه را شرح کنم و یک یک واژه‌ها و جمله‌هاى آن را از این نگرگاه تفسیر کنم، البته اگر که ظاهر عبارت چنین تفسیرى را برتابد یا بدان اشاره‌اى داشته باشد. اما معنى این سخن آن نیست که هیچ از دانش کهن گذشتگان در این حوزه بهره نجسته‌ام و همه میراث فرهنگى گذشته را رد کرده و پشت سر نهاده‌ام. چگونه مى‌توانم چنین کنم، در حالى که اگر این مى‌کردم، کتابى که حاصل مى‌آمد یا شرحى براى چیزى جز نهج‌البلاغه بود یا اساساً شرح نبود و کارى کرده بودم که هیچ آهنگ آن نداشته‌ام! از این گذشته، آیا مى‌توانم واژه‌ها را به چیزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مى‌کند و جز آنچه در واژه‌نامه‌ها آمده است، تفسیر کنم یا رخدادهاى تاریخ را عوض کنم و یا سیاقى را که همه در فهم آن با همدیگر وحدت نظر دارند نادیده انگارم؟ البته، من آنچه را از برداشت‌هاى قدیم در این عصر شایسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چیزى از دین نمى‌کاهد رد کرده‌ام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذیرفته‌ام، آن را توضیح داده‌ام و تثبیت کرده‌ام و از همین نقطه راهى به سوى آنچه همه انسان‌ها مى‌پذیرند و همه خردها در این روزگار و در هر روزگار دیگر مى‌فهمند و برمى‌تابند گشوده‌ام. متون دینى، همه آنها به جز آنچه عقیده و عبادت است، نیازمند چنین نگرگاهى معاصر است. این نگرگاه کاملاً با اصول شریعت سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مى‌توان جوانانى را که از عقیده پدران و نیاکان روى برتافته‌اند، جذب کرد».

گزارش محتوا

مغنیه کتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه» را با شیوه‌اى همسان با آنچه در «تفسیر کاشف» در پیش گرفته است، شرح مى‌کند؛ جزئیات این شیوه به قرار زیر است:

۱- همانند دیگر شارحان قسمتى از متن خطبه یا نامه و در خطبه‌هاى کوتاه و نامه‌هاى کوتاه همه آن را و در کلمات قصار نیز کل عبارت را در آغاز نقل مى‌کند. او در بالاى هر بخش یا هر قسمت عنوانى قرار مى‌دهد و سپس تعداد بندها یا جمله‌هاى آن را نیز یادآور مى‌شود. براى نمونه در شرح خطبه اول نهج‌البلاغه آن را به ۱۱ بخش قسمت مى‌کند که مجموع این یازده بخش در بردارنده ۳۱ بند (فقره) است و عناوین این بخش‌هاى یازده گانه به ترتیب عبارتند از سپاس خدا (فقره ۱ - ۳)، آغاز دین (۴ - ۶)، پیدایش آفرینش (۷ - ۸)، آفرینش آسمان‌ها (۹ - ۱۳)، فرشتگان (۱۴ - ۱۶)، خلقت آدم (۱۷ - ۱۹)، آدم و ابلیس (۲۰ - ۲۱)، پیامبران (۲۲ - ۲۵)، محمّد (صلی الله علیه وآله) (۲۵ - ۲۷)، قرآن و شریعت (۲۸ - ۲۹) و حجّ (۳۰ - ۳۱).

هر یک از این بخش‌ها داراى حرکت گذارى کامل و همچنین نشانه‌هاى نگارش جدید است.

۲- در ذیل هر قسمت، پس از متن نهج‌البلاغه، عنوانى به نام «اللغه» مى‌گشاید و در زیر آن به شرح مفردات آن قسمت مى‌پردازد. او در این توضیح‌ها از کتب لغت نامى به میان نمى‌آورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آیات قرآن یا شعر عربى ذکر مى‌کند.

۳- در هر قسمت پس از اللغه، عنوان دیگرى به نام «الاعراب» به چشم مى‌خورد و مؤلف در زیر این عنوان به تجزیه و تحلیل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.

۴- در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان دیگرى به نام «المعنى» وجود دارد که در زیر آن، جمله‌هاى قسمتِ مورد بررسى از متن را یک به یک شرح و تفسیر کرده است.

۵- افزون بر این در هر قسمت یا پس از عنوان «المعنى» و یا پیش از آن و پس از عنوان «الاعراب» یک یا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زیر این عنوان یا عنوان‌ها بحثى مستقل مطرح کرده است.

۶- افزون بر این در برخى از قسمت‌ها با عنوان دیگرى به نام «للمنبر» برخورد مى‌کنیم. مؤلّف درباره این کار انحصارى خود چنین توضیح مى‌دهد: «متوجّه شده‌ام کسانى که تنها کارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنین سحر بیان و عطرى که در نهج‌البلاغه و خطبه‌هاى آن است به فراوانى بدین کتاب مراجعه مى‌کنند. به همین دلیل کوشیدم هر چند به مقدارى اندک بدین گروه کمک کنم، باشد که منبرهایشان پربارتر و مفیدتر شود... بدین ترتیب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى یافتم که به گمان خودم در شنونده تأثیرى ویژه به جاى مى‌گذارد آن را با عنوان «للمنبر» بیان کردم تا هر کس در پى چنین مضمون‌هاى فشرده‌اى است با مراجعه به فهرست یا با ورق زدن کتاب بسادگى بتواند به آنها دست بیابد.» اولین نمونه للمنبر در ذیل خطبه بیستم به چشم مى‌خورد که عنوانش «للمنبر: الدنیا جنازه» است.

۷- مؤلف گاه که شرح عبارتى را مفید و داراى ثمره علمى نمى‌داند، از آن خوددارى مى‌کند، چنانکه در ذیل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه یکم نهج‌البلاغه تنها با گشودن عنوان «مشکل و شائک» (یک معضل و یک دشوارى) در حدود یک صفحه گزارش در این باره که در مورد فرشتگان بحث‌هایى میان قدما رایج بوده است به دست مى‌دهد و با اشاره به ناکارآمدى آگاهى‌هاى گذشتگان و ناتوانى ما در این زمینه و با اعتراف به این که حقیقت فرشتگان به کلّى بر ما پوشیده است، مى‌نویسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نیست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازیم».

۸ - مؤلّف در تقسیم خطبه‌ها و نامه‌هاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شیوه معمول درباره قرآن کریم که - سجع و توازن آهنگ یکى از معیارهاى بخش‌بندى یک سوره است - سجع و تناسب وزن را معیار تقسیم قرار نمى‌دهد و بیشتر به وحدت موضوع توجه دارد. دیگر شارحان نهج‌البلاغه نیز عموماً در قسمت‌بندى خطبه‌ها و نامه‌ها به همین ملاک توجه داشته‌اند.

وضعیت کتاب

کتاب فى ظلال نهج‌البلاغه در ۴ جلد براى نخستین بار در سال (۱۹۷۲ م) به سرمایه دارالعلم للملایین بیروت چاپ شده است که با زبانى ساده و شیوه‌اى کارآمد مى‌باشد.

منبع

ویکی نور