شیطان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اصلاح الگو)
 
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
{{مدخل دائرة المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]}}
+
هر موجود سرکش و متمرد از فرمان [[الله|خداوند]] متعال از [[جن]] و [[انسان|انس]] که دور از رحمت خداست و کارش [[وسوسه]] خلق است را «شیطان» می‌گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از باب های [[فقه|فقهی]] همچون [[طهارت]]، [[نماز|صلات]] و [[حج]] آمده است.
  
هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت است و کارش وسوسه خلق است را شیطان می‌گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از باب های فقهی همچون طهارت، صلات، [[حج]] و [[نکاح]] آمده است.  
+
==تعریف شیطان==
 +
 
 +
کلمه «شیطان» از ماده «شطن» است و «شاطن» یعنى موجود خبیث و پست، متمرّد و سرکش، طاغى و نافرمان. اعم از [[انسان]]، [[جن|جنّ]] یا جنبندگان دیگر. حتى به معناى روح شریر و دور از [[حق]] نیز آمده، که در حقیقت قدر مشترک همه این معانى یکى است.
 +
 
 +
بنابراین، شیطان اسم عام (اسم جنس) است که به موجود موذى و منحرف کننده (خواه انسان یا غیر انسان) اطلاق می‌شود. چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف - یعنی [[ابلیس]] - که از [[سجده]] بر [[حضرت آدم]] علیه السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می‌باشند، شیطان گفته می‌شود.<ref>لسان العرب ج۱۳، ص۲۳۷؛ المیزان ج۲، ص۴۱۲.</ref>
 +
 
 +
کلمه شیطان در [[قرآن]] به سه صورت استعمال شده است:
 +
 
 +
*مفرد شیطان بدون الف ولام؛ در این صورت مراد، شیطان غیر معین است و می تواند شامل هر فردی از شیاطین جن و انس، بشود مثل این آیه شریفه: {{متن قرآن|«وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ»}} ([[سوره زخرف]]، ۳۶).
 +
 
 +
*مفرد الشیطان همراه با الف و لام؛ در این صورت غالباً به معنی خاص یعنی ابلیس آمده است، مثل آیه شریفه: {{متن قرآن|«یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ»}} ([[سوره اعراف]]، ۲۷). و در برخی موارد نیز به معنای عام آمده است، مثل این آیه شریفه: {{متن قرآن|«الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء...»}} ([[سوره بقره]]، ۲۶۸). در این جا (الف و لام) در معنای جنس (عام) بکار رفته است؛ چون ترساندن از فقر و دعوت به عمل خلاف شرع گاهی از طرف شیطان انسانی نیز صورت می پذیرد.
 +
 
 +
*شیاطین به صورت جمع؛ و این نشانگر آن است که شیطان مصادیق متعدد و مختلفی دارد در حالی که اگر کلمه شیطان اسم برای فرد خاص (ابلیس) بود، ‌به صورت مفرد می آمد. علاوه این که در برخی از آیات بعد از کلمه شیاطین به ‌اختلاف جنس شیطان ها نیز اشاره می کند، مانند آیه شریفه: {{متن قرآن|«وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن»}} ([[سوره انعام]]، ۱۱۲).
 +
==مشخصات شیطان در قرآن==
 +
در [[قرآن کریم]] براى [[شیطان]] که همان ابلیس است، اوصافى ذکر شده که به خوبى این موجود [[وسوسه]]<nowiki/>گر و مکار را معرفى مى کند، از جمله:
 +
 
 +
*شیطان دشمن [[حضرت آدم علیه السلام|آدم]] و فرزندان اوست: {{متن قرآن|«إِنَّ الشَّیطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ»}}. ([[سوره یوسف]]، آیه ۵) همانا شیطان براى انسان دشمنى آشکار است.
 +
 
 +
*شیطان اغواگر و گمراه کننده است: {{متن قرآن|«قالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ»}}. ([[سوره ص]]، آیه ۸۲) شیطان گفت: به عزت تو قسم که همه آن ها را اغوا خواهم کرد.
  
==تعریف شیطان==
+
*شیطان وعده های دروغ می دهد: {{متن قرآن|«یعِدُهُمْ وَ یمَنِّیهِمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلَّا غُرُوراً»}}. ([[سوره نساء]]، آیه ۱۲۰) به آن ها وعده مى دهد و آن ها را به آرزو وادار مى کند و شیطان به آن ها جز غرور وعده نمى دهد.
  
شیطان به هر موجود طغیانگر و دور از رحمت خداوند متعال که کارش وسوسه خلق و دعوت آنان به بدی ها است، اطلاق می‌گردد؛ چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف؛ یعنی ابلیس که از [[سجده]] بر [[حضرت آدم]] علیه السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می‌باشند، اطلاق می‌شود.<ref>المیزان ج۲، ص۴۱۲.</ref><ref>لسان العرب ج۱۳، ص۲۳۷.</ref>
+
*شیطان کارهاى زشت را در نظر انسان خوب جلوه مى دهد: {{متن قرآن|«وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ»}}. ([[سوره نمل]]، آیه ۲۴) و شیطان اعمال آن ها را در نظرشان زینت داد پس آن ها را از راه [[حق]] بازداشت.
  
==موارد استحباب استعاذه==
+
*شیطان امر به فحشا و [[گناه]] مى کند: {{متن قرآن|«الشَّیطانُ یعِدُکمُ الْفَقْرَ وَ یأْمُرُکمْ بِالْفَحْشاءِ»}}. ([[سوره بقره]]، آیه ۲۶۸) شیطان به شما وعده فقر مى دهد و شما را به فحشاء امر مى کند.
  
پناه بردن به خداوند متعال از شر شیطان با گفتن «أعُوذُ باللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَجیم» و مانند آن در هر حال، به ویژه اوقات زیر مستحب است: هنگام تلاوت [[قرآن کریم]]؛<ref>[[سوره نحل]]/سوره۱۵، آیه۹۸.</ref>پیش از قرائت در نماز؛<ref>جواهر الکلام، ج۹، ص۴۲۰.</ref>هنگام آمیزش؛<ref>العروة الوثقی، ج‌۵، ص۴۸۲.</ref>و زمان ورود به مستراح.<ref>جواهرالکلام، ج۲، ص۵۶.</ref> <ref>وسائل الشیعة ج۱، ص۳۰۶.</ref>
+
*هر چند که شیطان حیله گر و مکار است ولى کید او ضعیف است: {{متن قرآن|«إِنَّ کیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعِیفاً»}}. (سوره نساء، آیه ۷۶) همانا کید و حیله شیطان ضعیف است.
  
==حالات حضور شیطان==
+
*شیطان باعث فراموشى مى شود: {{متن قرآن|«فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیطانُ»}}. ([[سوره کهف]]، آیه ۶۳) من ماهى را فراموش کردم و آن را از یاد من نبرد مگر شیطان. {{متن قرآن|«فَأَنْساهُ الشَّیطانُ ذِکرَ رَبِّهِ»}}. ([[سوره یوسف]]، آیه ۴۲) شیطان ذکر خدا را از یاد او برد.
  
برخی افعال و حالات در [[انسان]]، بستر و زمینه‌ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می‌گردد؛ از این رو در روایات از چنین افعال و حالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده‌اند، مانند: خضاب کردن در حال جنابت<ref>الحدائق الناضرة ج۳، ص۱۴۸.</ref> <ref>وسائل الشیعة ج۲، ص۲۲۳.</ref> و حیض؛ <ref>الحدائق الناضرة ج۳، ص۲۷۴. </ref> <ref>وسائل الشیعة ج۲، ص۳۵۳.</ref>تخلی بر روی قبر؛ <ref>جواهر الکلام ج۲، ص۷۵.</ref> <ref>وسائل الشیعة ج۱، ص۳۲۹.</ref>ایستاده ادرار کردن در آب.<ref>وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۲۹.</ref> <ref>وسائل الشیعة ج۱، ص۳۵۳.</ref>؛ تنها بودن در خانه؛<ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۳۳۴.</ref>به تنهایی مسافرت کردن؛<ref>جواهرالکلام، ج۱۸، ص۱۶۶.</ref><ref>وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۰.</ref>خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛ <ref>جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۴۳.</ref> نگهداری زباله در منزل در شب و بیرون نبردن آن در روز <ref>وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۱۸. </ref>و راه رفتن در یک کفش.<ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۷۵.</ref>
+
*شیطان ذریه دارد و زاد و ولد مى کند: {{متن قرآن|«فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَ هُمْ لَکمْ عَدُوٌّ»}}. (سوره کهف، آیه ۵۰)، آیا او (شیطان) و ذریه او را اولیاء خود قرار مى دهید در حالى که آنها براى شما دشمن هستند.
  
==عوامل دوری شیطان==
+
*گاهى شیطان با تیرهاى آسمانى (شهاب ها) هدف قرار مى گیرد: {{متن قرآن|«وَلَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ»}}. ([[سوره ملک]]، آیه ۵) همانا آسمان نزدیک را به وسیله چراغ ها زینت دادیم و آن ها را تیرهایى براى شیاطین کردیم.<ref>تفسیر کوثر، یعقوب جعفرى، ج۱، ص۱۴۷.</ref>
  
برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می‌شود، مانند: ناخن گرفتن؛ <ref>وسائل الشیعة ج۲، ص۱۳۲.</ref> <ref>الحدائق الناضرة ج۵، ص۵۷۰.</ref>اذان گفتن در منزل؛ <ref>جواهرالکلام، ج۹، ص۱۴۹.</ref> <ref>وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۱۳. </ref>محافظت بر [[نماز]] و اوقات آن؛ <ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۸-۳۰. </ref> نگهداری کبوتر در منزل؛ <ref>وسائل الشیعة ج۱۱، ص۵۱۵. </ref>انگشتر جذع یمانی بدست کردن؛ <ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۹۶.</ref> و خوردن انار. <ref>وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۳. </ref>
+
==حالات حضور شیطان==
  
==نام گذاری به اسماء شیطان==
+
برخی افعال و حالات در [[انسان]]، زمینه‌ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می‌گردد؛ از این رو در روایات از چنین افعال و حالاتی نهی شده است و [[فقها]] به [[مکروه|کراهت]] آنها حکم کرده‌اند، مانند:
  
نام گذاری فرزند به یکی از اسم های شیاطین، مانند ضریس و صفات آنها مکروه است.<ref>جواهرالکلام، ج۳۱، ص۲۵۷.</ref>  
+
[[خضاب]] کردن در حال [[جنابت‌‌‌‌‌|جنابت]]<ref>الحدائق الناضرة ج۳، ص۱۴۸؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۲۲۳.</ref> و حیض؛<ref>الحدائق الناضرة ج۳، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۳۵۳. </ref> تخلی بر روی [[قبر]]؛<ref>وسائل الشیعة ج۱، ص۳۲۹؛ جواهر الکلام ج۲، ص۷۵.</ref> ایستاده ادرار کردن در آب؛<ref>وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۲۹.</ref> تنها بودن در خانه؛<ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۳۳۴.</ref> به تنهایی مسافرت کردن؛<ref>وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۰؛ جواهرالکلام، ج۱۸، ص۱۶۶.</ref> خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛<ref>جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۴۳.</ref> نگهداری زباله در منزل<ref>وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۱۸. </ref> و راه رفتن در یک کفش.<ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۷۵.</ref>  
  
==شیطان و سِحر==
+
==عوامل دوری شیطان==
  
به تصریح برخی از اقسام سحر [[حرام]] و ممنوع، ارتباط با شیاطین و کشف چیزهای پوشیده و پنهان از راه ایشان است.<ref>الروضة البهیة، ج۳، ص۲۱۵.</ref> <ref>مسالک الأفهام، ج۳، ص۱۲۸.</ref>
+
برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می‌شود، مانند:
  
 +
ناخن گرفتن؛<ref>وسائل الشیعة ج۲، ص۱۳۲؛ الحدائق الناضرة ج۵، ص۵۷۰.</ref> [[اذان]] گفتن در منزل؛<ref>وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۱۳؛ جواهرالکلام، ج۹، ص۱۴۹.</ref> محافظت بر [[نماز]] و اوقات آن؛<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۸-۳۰. </ref> نگهداری کبوتر در منزل؛<ref>وسائل الشیعة ج۱۱، ص۵۱۵. </ref> [[انگشتر به دست کردن|انگشتر]] جذع یمانی بدست کردن<ref>وسائل الشیعة ج۵، ص۹۶.</ref> و خوردن انار.<ref>وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۳. </ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
 
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://lib.eshia.ir/23017/4/779/%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4 فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۸۰-۷۸۱.] تاریخ بازیابی: 2 بهمن 1391.
+
*[http://lib.eshia.ir/23017/4/779/%D8%B3%D8%B1%DA%A9%D8%B4 فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۴، ص۷۸۰-۷۸۱.] تاریخ بازیابی: ۲ بهمن ۱۳۹۱.
 
+
*"تفاوت ابلیس و شیطان"، سایت اسلام کوئست.
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:شخصیت‌های منفی در قرآن]]
 
[[رده:شخصیت‌های منفی در قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۱۷

هر موجود سرکش و متمرد از فرمان خداوند متعال از جن و انس که دور از رحمت خداست و کارش وسوسه خلق است را «شیطان» می‌گویند. عنوان یاد شده به مناسبت در بسیاری از باب های فقهی همچون طهارت، صلات و حج آمده است.

تعریف شیطان

کلمه «شیطان» از ماده «شطن» است و «شاطن» یعنى موجود خبیث و پست، متمرّد و سرکش، طاغى و نافرمان. اعم از انسان، جنّ یا جنبندگان دیگر. حتى به معناى روح شریر و دور از حق نیز آمده، که در حقیقت قدر مشترک همه این معانى یکى است.

بنابراین، شیطان اسم عام (اسم جنس) است که به موجود موذى و منحرف کننده (خواه انسان یا غیر انسان) اطلاق می‌شود. چنان که بر موجود سرکش و متمرد معروف - یعنی ابلیس - که از سجده بر حضرت آدم علیه السلام سر باز زد و نیز بر فرزندان او که از جنس جن می‌باشند، شیطان گفته می‌شود.[۱]

کلمه شیطان در قرآن به سه صورت استعمال شده است:

  • مفرد شیطان بدون الف ولام؛ در این صورت مراد، شیطان غیر معین است و می تواند شامل هر فردی از شیاطین جن و انس، بشود مثل این آیه شریفه: «وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» (سوره زخرف، ۳۶).
  • مفرد الشیطان همراه با الف و لام؛ در این صورت غالباً به معنی خاص یعنی ابلیس آمده است، مثل آیه شریفه: «یا بَنی‏ آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ» (سوره اعراف، ۲۷). و در برخی موارد نیز به معنای عام آمده است، مثل این آیه شریفه: «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاء...» (سوره بقره، ۲۶۸). در این جا (الف و لام) در معنای جنس (عام) بکار رفته است؛ چون ترساندن از فقر و دعوت به عمل خلاف شرع گاهی از طرف شیطان انسانی نیز صورت می پذیرد.
  • شیاطین به صورت جمع؛ و این نشانگر آن است که شیطان مصادیق متعدد و مختلفی دارد در حالی که اگر کلمه شیطان اسم برای فرد خاص (ابلیس) بود، ‌به صورت مفرد می آمد. علاوه این که در برخی از آیات بعد از کلمه شیاطین به ‌اختلاف جنس شیطان ها نیز اشاره می کند، مانند آیه شریفه: «وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن» (سوره انعام، ۱۱۲).

مشخصات شیطان در قرآن

در قرآن کریم براى شیطان که همان ابلیس است، اوصافى ذکر شده که به خوبى این موجود وسوسهگر و مکار را معرفى مى کند، از جمله:

  • شیطان دشمن آدم و فرزندان اوست: «إِنَّ الشَّیطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ». (سوره یوسف، آیه ۵) همانا شیطان براى انسان دشمنى آشکار است.
  • شیطان اغواگر و گمراه کننده است: «قالَ فَبِعِزَّتِک لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ». (سوره ص، آیه ۸۲) شیطان گفت: به عزت تو قسم که همه آن ها را اغوا خواهم کرد.
  • شیطان وعده های دروغ می دهد: «یعِدُهُمْ وَ یمَنِّیهِمْ وَ ما یعِدُهُمُ الشَّیطانُ إِلَّا غُرُوراً». (سوره نساء، آیه ۱۲۰) به آن ها وعده مى دهد و آن ها را به آرزو وادار مى کند و شیطان به آن ها جز غرور وعده نمى دهد.
  • شیطان کارهاى زشت را در نظر انسان خوب جلوه مى دهد: «وَ زَینَ لَهُمُ الشَّیطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ». (سوره نمل، آیه ۲۴) و شیطان اعمال آن ها را در نظرشان زینت داد پس آن ها را از راه حق بازداشت.
  • شیطان امر به فحشا و گناه مى کند: «الشَّیطانُ یعِدُکمُ الْفَقْرَ وَ یأْمُرُکمْ بِالْفَحْشاءِ». (سوره بقره، آیه ۲۶۸) شیطان به شما وعده فقر مى دهد و شما را به فحشاء امر مى کند.
  • هر چند که شیطان حیله گر و مکار است ولى کید او ضعیف است: «إِنَّ کیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعِیفاً». (سوره نساء، آیه ۷۶) همانا کید و حیله شیطان ضعیف است.
  • شیطان باعث فراموشى مى شود: «فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلَّا الشَّیطانُ». (سوره کهف، آیه ۶۳) من ماهى را فراموش کردم و آن را از یاد من نبرد مگر شیطان. «فَأَنْساهُ الشَّیطانُ ذِکرَ رَبِّهِ». (سوره یوسف، آیه ۴۲) شیطان ذکر خدا را از یاد او برد.
  • شیطان ذریه دارد و زاد و ولد مى کند: «فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّیتَهُ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِی وَ هُمْ لَکمْ عَدُوٌّ». (سوره کهف، آیه ۵۰)، آیا او (شیطان) و ذریه او را اولیاء خود قرار مى دهید در حالى که آنها براى شما دشمن هستند.
  • گاهى شیطان با تیرهاى آسمانى (شهاب ها) هدف قرار مى گیرد: «وَلَقَدْ زَینَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابِیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطِینِ». (سوره ملک، آیه ۵) همانا آسمان نزدیک را به وسیله چراغ ها زینت دادیم و آن ها را تیرهایى براى شیاطین کردیم.[۲]

حالات حضور شیطان

برخی افعال و حالات در انسان، زمینه‌ساز حضور شیطان و نزدیک شدن او به انسان می‌گردد؛ از این رو در روایات از چنین افعال و حالاتی نهی شده است و فقها به کراهت آنها حکم کرده‌اند، مانند:

خضاب کردن در حال جنابت[۳] و حیض؛[۴] تخلی بر روی قبر؛[۵] ایستاده ادرار کردن در آب؛[۶] تنها بودن در خانه؛[۷] به تنهایی مسافرت کردن؛[۸] خلوت کردن زن و مرد اجنبی در یک مکان؛[۹] نگهداری زباله در منزل[۱۰] و راه رفتن در یک کفش.[۱۱]

عوامل دوری شیطان

برخی اعمال موجب دور شدن و فاصله گرفتن شیطان از انسان می‌شود، مانند:

ناخن گرفتن؛[۱۲] اذان گفتن در منزل؛[۱۳] محافظت بر نماز و اوقات آن؛[۱۴] نگهداری کبوتر در منزل؛[۱۵] انگشتر جذع یمانی بدست کردن[۱۶] و خوردن انار.[۱۷]

پانویس

  1. لسان العرب ج۱۳، ص۲۳۷؛ المیزان ج۲، ص۴۱۲.
  2. تفسیر کوثر، یعقوب جعفرى، ج۱، ص۱۴۷.
  3. الحدائق الناضرة ج۳، ص۱۴۸؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۲۲۳.
  4. الحدائق الناضرة ج۳، ص۲۷۴؛ وسائل الشیعة ج۲، ص۳۵۳.
  5. وسائل الشیعة ج۱، ص۳۲۹؛ جواهر الکلام ج۲، ص۷۵.
  6. وسائل الشیعة، ج۱، ص۳۲۹.
  7. وسائل الشیعة ج۵، ص۳۳۴.
  8. وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۴۱۰؛ جواهرالکلام، ج۱۸، ص۱۶۶.
  9. جواهرالکلام، ج۳۲، ص۳۴۳.
  10. وسائل الشیعة، ج۵، ص۳۱۸.
  11. وسائل الشیعة ج۵، ص۷۵.
  12. وسائل الشیعة ج۲، ص۱۳۲؛ الحدائق الناضرة ج۵، ص۵۷۰.
  13. وسائل الشیعة، ج۵، ص۴۱۳؛ جواهرالکلام، ج۹، ص۱۴۹.
  14. وسائل الشیعة، ج۴، ص۲۸-۳۰.
  15. وسائل الشیعة ج۱۱، ص۵۱۵.
  16. وسائل الشیعة ج۵، ص۹۶.
  17. وسائل الشیعة ج۲۵، ص۱۵۳.

منابع