سید مرتضی حسینی فیروزآبادی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۰ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==سيد مرتضى حسينى فيروزآبادى == «آيت ولايت» '''تبارى پاك ''' حاج...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

سيد مرتضى حسينى فيروزآبادى

«آيت ولايت»

تبارى پاك

حاج سيد مرتضى در آخر ربيع الاول 1329 ه.ق، در نجف اشرف به دنيا آمد.(1) او در خانواده اى پا به عرصه وجود گذاشت كه سابقه علمى ديرينه داشت. پدر بزرگوارش آيت الله حاج سيد محمد فيروزآبادى يزدى(2)، عالم، عابد فاضل و مجتهدى بود كه بعد از رحلت استاد خود، مرجع عالم تشيع، آيت الله حاج سيد محمدكاظم طباطبائى يزدى (1337 ه.ق)، به مقام مرجعيت رسيد.(3)

حجت الاسلام سيد على كمالى دزفولى مى گويد: «قريب هشتاد سال قبل پدرم، مرحوم سيد رضى الدين، در محضر درس آيت الله العظمى مرحوم آقا سيد محمد فيروزآبادى كه مرجع بزرگ اماميه بود، بهره مند گرديد و از آن مرحوم اجازه اجتهاد گرفت. من در ده سالگى به ياد دارم كه رساله عمليه آن مرجع عاليقدر با حروف سربى و قطع كوچك بين كتاب هاى مرحوم پدرم بود».(4)

كتاب هاى «جامع الكلم فى حكم اللباس المشكوك»(5) و «اصول الفقه» و «مناسك الحج والعمرة» از ديگر آثار باقى مانده او است.(6) آيت الله حاج سيد محمد فيروزآبادى در شب جمعه آخر ربيع الاول 1345 ه.ق در سامرا وفات يافت و پيكر مطهرش را به نجف اشرف منتقل و دفن كردند.(7)

آيت الله حاج احمد علومى، فرزند آيت الله آخوند ملا حسين اردكانى (1319-1393 ه.ق) حجت الاسلام محمد حائرى اردكانى (1292-1381 ه.ق)(8) و سيد رضى الدين كمالى، فرزند حاج سيد حسين ظهير الاسلام(9)، از شاگردان آن مرحوم بودند.

سلسله نسب

نسب شريف آيت الله حاج سيد مرتضى به اين صورت است: سيد مرتضى فرزند سيد محمد، فرزند سيد محمدباقر، فرزند حسين حسينى فيروزآبادى... تا اين كه به امام الساجدين، على بن الحسين بن على بن ابيطالب علیه السلام مى رسد.(10)

استادان

علامه بزرگوار، حاج سيد مرتضى، از ابتداى نوجوانى به تحصيل علم و دانش، علاقه زيادى داشت. با فراگيرى دانش هاى ابتدايى، براى فراگيرى علوم اسلامى به حوزه علميه نجف اشرف رفت و پس از تكميل. علوم پايه، (رسائل، مكاسب و كفايه) از محضر آيات عظام و علماى اعلام؛ حاج ميرزا على ايروانى (متوفاى 1354 ه.ق) و صاحب حاشيه بر مكاسب مرحوم شيخ انصارى، حاج شيخ ميرزا ابوالحسن مشكينى (متوفاى 1358 ه.ق) و صاحب حاشيه بر كفاية الاصول مرحوم آخوند خراسانى، حاج سيدابوالحسن اصفهانى (متوفاى 1365 ه.ق) و حاج شيخ محمدكاظم شيرازى بهره هاى فراوانى برد.(11) او در سال‌هاى اخير در مجلس استفتاى خصوصى مرحوم آيت الله حاج شيخ محمدكاظم شيرازى نيز حاضر مى شد.

وى مدتى به درس آيت الله حاج شيخ محمدحسين اصفهانى (متوفاى 1361 ه.ق) حاضر شد و در معقول و منقول كسب فيض كرد. و از محضر عالم ربّانى، عارف والامقام، حاج سيدعلى قاضى (استاد علامه طباطبايى) و آيت الله العظمى سيد جمال الدين گلپايگانى، مراحل اخلاق و عرفان را كسب كرد.(12)

فرزند بزرگوارش مرحوم آيت الله حاج سيد محمد فيروزآبادى مى گويد: «از منبع موثق شنيده شد كه بارها استاد ايشان مرحوم آيت الله حاج ميرزا على ايروانى به فرزند ارشدش و ساير شاگردانش مى فرمود: جديت در تحصيل و پشتكار را از آقاى سيد مرتضى بياموزيد. اين در هنگامى بود كه كفاية الاصول را نزد ايشان مى خواند و هر روز نوشته هاى خود را به ايشان عرضه مى داشت و استاد براى تشويق، آن ها را بررسى مى نمود و پس از مقدارى اصلاح، تحسين فراوان مى كرد».(13)

تدريس

استعداد و نبوغى كه داشت، بزودى او را در رديف بهترين اساتيد حوزه نجف قرار داد. كتاب هاى سطح را چندين بار، از جمله كفاية الاصول را بيش از شش مرتبه و خارج آن را يك مرتبه تدريس كرد.

بيان زيبا و تعبير رسايش در تدريس، سبب شد طلاب و شاگردانش با عشق و شوق به محضر درسش، در مقبره مرجع عالم تشيع آيت الله حاج سيد محمدكاظم طباطبايى يزدى، حاضر شوند و از خرمن پرثمر علم و دانش او خوشه ها بچينند.

شيوه تدريس آيت الله فيروزآبادى به گونه اى بود كه با مقدماتى مناسب و بيانى روان و ساده مطالب سنگين را به شاگردان منتقل مى كرد و كمتر كسى از درك مسائل مشكل فقهى يا اصولى بى بهره مى ماند. اگر شخصى سؤال مى كرد، يا نقض و ايرادى داشت، با برخوردى نيكو و رعايت انصاف به جوابگويى مى پرداخت، و چه بسا حق را به جانب وى مى داد.(14) علامه عبدالحسين امينى (صاحب الغدير)، يكى از ده‌ها شاگرد او بود كه از محضر استاد بهره مى برد.

وى دوازده ساعت براى تدريس و تأليف وقت مى گذاشت و ايام تعطيل را به تأليف اثر گرانقدرش «فضائل الخمسه» و «السبقة من السلف» اختصاص داده بود.(15)

ويژگي هاى اخلاقى

مرحوم فيروزآبادى در خانواده علم و تقوا، در جوار مرقد مطهر اميرمؤمنان امام علی بن ابى طالب علیه السلام، پرورش يافت و فضائل و محاسن اخلاقى عالى كسب كرد. بيشتر روزها، براى زيارت و كسب معنويت، به حرم مطهر اميرمؤمنان علیه السلام، مشرف مى شد و از آن بارگاه ملكوتى و پرفيض بهره ها مى برد.(16)

با مردم با نيكويى و روى گشاده برخورد مى كرد. خوش مشرب و خوش برخورد بود. مجالس عمومى او، مجلس انس و صفا بود و بيشتر به موضوعات، علمى و نقل قضاياى تاريخى و شيرين سپرى مى شد، به گونه اى كه اهل مجلس، مشتاق شنيدن و ادامه آن بودند.

در امور زندگى قانع و عفيف بود. و مقدار زيادى از زيرزمين منزلش را به دست خود حفر كرد. هر روز صبح با لحنى شيوا و صدايى رسا قرآن تلاوت مى كرد. شب‌هاى چهارشنبه و در سال‌هاى آخر شب‌هاى پنج شنبه كه خلوت بود، پياده به مسجد سهله كوفه مى رفت. على دوانى، يكى از همراهان وى در اين مراسم مى گويد: «در حجره آيت الله فيروزآبادى در مسجد سهله، يك حصير و بالشى از سبوس گندم و آفتابه اى بيشتر موجود نبود».

در مسجد كوفه مانند مسجد سهله، مقاماتى از انبياء و اوصياء علیهم السلام برپاست. از آن جمله «مقام حضرت ابراهیم علیه السلام» مى باشد. ايشان به اين مقام علاقه زيادى داشتند تا آن جا كه مى فرمودند، دوست دارم پس از مرگم مرا دور مقام ابراهيم چند مرتبه طواف دهند.(17)

هجرت

آيت الله فيروزآبادى در سال 1391 ه.ق به خاطر فشار حزب بعث عراق به همراه هزاران تن از ايرانيان شرافتمندِ مقيم عراق و صدها عالم و دانشمند، به ايران كوچ داده شد. وى به شهر مقدس قم، مهد علم و دانش و حرم امن آل محمد صلی الله علیه و آله، وارد شد و تا آخر عمر شريف به تدريس فقه و اصول مشغول بود و شب ها در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها در رواق پايين پا، نماز را جماعت اقامه مى كرد.(18)

همگام با انقلاب

آيت الله حاج سيد مرتضى فيروزآبادى، با اين كه بيشتر وقت خود را صرف تحقيق و تدريس و تأليف مى كرد، اما هيچ گاه انقلاب اسلامى را از نظر دور نداشت و در مواقع حساس وظيفه خود را به خوبى انجام مى داد. او مورد احترام بيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمینی بود. حجت الاسلام حاج شيخ محمدجواد طبسى در اين رابطه چنين مى گويد: «روزى كه رژيم ستمشاهى پهلوى، تشكيل كابينه را به بختيار واگذار كرد، او براى انحراف اذهان مردم و انقلابيون. اعلام كرد 0/9 علما مرا تأييد مى كنند. به خاطر دارم كه در همان ايام برخى از دوستان بيانيه اى را تنظيم نموده و خواستار نظرات بزرگانى چون؛ مرحوم آيت الله فيروزآبادى شدند. بنده به محضر ايشان رفته، ابتدا عرض كردم، شاپور بختيار چنين ادعا كرده كه 0/9 علما موافق من هستند، شما چه مى گوئيد؟ فرمودند: بيخود گفته، دروغ است. عرض كردم: پس شما نظرش را مردود مى دانيد؟ فرمود: بله. آنگاه اطلاعيه را خدمتشان تقديم كرده تا آن را امضا و مهر كنند. ايشان بلافاصله ورقه را از دستم گرفته و پاى آن را مهر كردند».

آقاى طبسى مى گويد: «روزى كه حضرت امام امت به قم تشريف آوردند، روز دوم يا سوم ورود ايشان به قم بود كه جهت ديدار با ايشان در سالن كتابخانه مدرسه فيضيه همراه عده زيادى از علما و روحانيون حضور داشتم. از دور چشمم به مرحوم آيت الله فيروزآبادى افتاد كه ايشان نيز جهت ملاقات با امام امت به سالن كتابخانه آمده بودند. شنيدم كه مرحوم امام، پس از اتمام ملاقات و سخنرانى كسى را خدمت ايشان فرستادند و از آن مرحوم تشكر كردند».

آثار و تأليفات

آيت الله فيروزآبادى، آثارى پرمايه و گرانبها از خود به يادگار گذاشت. انتخاب موضوع و ترتيب زيباى بحث و بررسى همه جانبه آن، گوياى ذوق، تسلط و تحقيق عميق وى بود، به گونه اى كه آن تأليفات نزد علماى بزرگوار مورد قبول قرار گرفت و بيشتر آن ها در رديف مصادر مهم درسى حوزه هاى علميه درآمد.

تأليفات وى عبارتند از:

1- عناية الاصول فى شرح كفايةالاصول (در 6 جلد):

اين كتاب شامل تحقيقاتى پيرامون كتاب‌هاى «تقريرات شيخ انصارى»، «رسائل»، «فصول»، «بدايع»، «معالم»، «قوانين»، «هداية المسترشدين» و ساير كتاب‌هاى مهم در علم اصول است. اين شرح با اين كه بدون متن چاپ شده ولى از ساير شرح ها و حواشى كه متن كفاية الاصول را دارند، مشهورتر و از جهت تيراژ چاپ بر همه تقدم دارد. بعضى چنين عقيده دارند كه كتاب در حقيقت ايراد بر بسيارى از مضامين كتاب كفاية الاصول است. يكى از مراجع بزرگ نجف اشرف كه خود شرحى بر كفايه نوشته است، وقتى «عناية الاصول» را ملاحظه كرد گفت: اگر مى دانستم «عناية الاصول» چاپ مى شود، به نوشتن شرح خود اقدام نمى كردم.

2- الفروع المهمة فى احكام الائمة (3 جلد، در طهارت استدلالى):

يكى از علماى نامى قم هنگام عيادت از فقيد سعيد، پس از ملاحظه اين كتاب گفت: اين اثر به مراتب در دقت نظر و حسن اسلوب از «خلاصة الجواهر» بهتر است.

3- خلاصة الجواهر (شرح استدلالى بر منتخب المسائل):

تنها سه جلد خلاصة الجواهر از كتاب طهارت، به چاپ رسيده است. صلاة، صوم، زكات، خمس و حج آن نيز به خط مؤلف موجود است كه هنوز به زيور طبع آراسته نشده است. هر چند از نام كتاب به نظر مى رسد خلاصه اى از كتاب «جواهر الكلام» باشد ولى در تفصيل مطالب از آن كمتر نيست و به روش كتاب هاى حاج آقا رضا همدانى در دقت و حسن تعبير تأليف شده است.

4- منتخب المسائل :

مجموعه اى از مسائل فقهى و فتوائى به روش كتاب «منهاج الصالحين» و «وسيلة النجاة» است و احكام نماز جمعه و احكام مساجد و ريش تراشى را نيز شامل شده است. اين كتاب در حقيقت كتابى فقهى بوده است نه رساله عمليه.

5- فضائل الخمسة من الصحاح الستّة و غيرها من الكتب المعتبرة:

اين كتاب كه شامل احاديث و روايت هاى مربوط به فضائل و مناقب پنج تن آل عبا، پيامبر اسلام و حضرت فاطمه زهراى اطهر سلام الله علیها و امیرالمومنین و امام حسن و امام حسين علیهم السلام مى شود، از مهمترين كتاب‌هاى اهل سنت مى باشد. گذشته از رواج آن در همه شهرها خصوصاً بلاد اسلامى مدركى ارزنده براى مؤلفين در اين موضوع است.

علامه امينى اعلى الله مقامه (از شاگردان آيت الله فيروزآبادى) بارها كتاب فضائل الخمسه را خريده و به شهرهاى مختلف اسلامى مى فرستاد. هرگاه آيت الله فيروزآبادى به ايشان مى گفت: جا دارد به فرستادن كتاب «الغدير» اكتفا كنيد، پاسخ مى داد: «الغدير» در موضوع ولايت جاى خود دارد؛ ولى «فضائل الخمسه» در دسته بندى روايت هاى ولايتى متقن و مانند «وسائل الشيعه» داراى ترتيبى آسان است و با سرعت مى توان روايت مورد نياز را از آن استخراج كرد.

گفتنى است در شهرهاى اسلامى گروه‌هايى از اهل سنت با خواندن اين كتاب به مذهب تشيع گرويده اند، از جمله مؤلف كتاب «ثم اهتديت» بارها از ايشان ياد مى كند و معلوم مى شود به خدمت استاد رسيده، از محضرش استفاده كرده است.

آيت الله العظمى حاج ميرزا حسن بجنوردى بارها نقل مى كرد: «هيچ گاه از كتاب هاى اصولى يا فقهى آقا سيد مرتضى غبطه نمى خورم. زيرا چنين كتاب هايى به حد وافى در دسترس است به چيزى كه غبطه مى خورم، همانا كتاب «فضائل الخمسه» است كه در روز رستاخيز نجات دهنده مؤلفش است». اين كتاب توسط حجة الاسلام محمدباقر ساعدى به فارسى ترجمه و در چهار جلد به چاپ رسيده است.

6- السبعة من السلف من الصحاج الستة و غيرها من الكتب المعتبره عند اهل السنة والجماعة:

كتاب گزارشى از گفتار و كردار هفت تن از مخالفين امام على علیه السلام در صدر اسلام است و به چهل كتاب از مهمترين كتاب هاى حديثى و تاريخى اهل سنت مستند است پرده از رفتار نادرست آنان برمى دارد. دو كتاب «فضائل الخمسه» و «السبعة من السلف» از كتب مدركى در جهان اسلام محسوب مى شود و مورد توجه دانشمندان و محققين مى باشد.

شيوه تأليفى ايشان چنين بود كه سرتاسر كتاب هاى تفسير و رجال و حديث را با دقت كامل مطالعه و ملاحظه مى كرد تا اگر در موردى غير از «ابواب فضائل و مطاعن» روايتى قابل استفاده وجود دارد، بر وى مخفى نماند. علامه امينى صاحب الغدير با كثرت تتبع و پشتكارى كه داشت، گاه براى مدرك بعضى روايات به ايشان مراجعه مى كرد.

آيت الله فيروزآبادى در مقدمه «السبعة من السلف» مى فرمايد: «مقدارى از كتاب را به رشته تحرير درآورده بودم، براى اين كه بدانم آيا نوشتن اين مطالب مورد رضايت خداوند متعال مى باشد، به قرآن کریم تفأل زدم: اين آيه شريفه باعث دلگرمى بيشتر من گرديد: «و نُنَزّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمؤْمِنينَ وَلا يَزيدُ الضّالِمينَ اِلاّ خَسارا»؛(19) و ما آن چه از قرآن نازل كرديم، شفاى دل و رحمت الهى براى اهل ايمان است و بر كافران به جز زيان چيزى نخواهد افزود.(20)

آثار چاپ نشده آيت الله فيروزآبادى عبارتند از:

  • 7- حاشيه رسائل ؛
  • 8- حاشيه بر مكاسب ؛
  • 9- رساله عمليه فارسى ؛
  • 10- جزوه اى در ادعيه و مناجات و زيارات كه متأسفانه در دست نيست.(21)

وفات و محل دفن

آيت الله فيروزآبادى پس از سال‌ها تلاش براى احياى فقه و معارف اهل بيت علیهم السلام، بر اثر بيمارى و ضعف مزاج در هفدهم ذی الحجه الحرام 1410 ه.ق به كوى دوست پركشيد و حوزه هاى علميه و مسلمين را در فقدانش به سوگ نشاند. بر حسب وصيت، آن فقيد سعيد را در قم مقدسه زير آسمان رحمت الهى (در معرض باران) در صحن دوم مزار باغ بهشت، مقابل مزار شهدا، به خاك سپردند.(22)

از طرف مراجع عظام و علماى اعلام مجالس ختم در قم، مشهد، يزد و شهرهاى ديگر برپا گرديد و جمعى از شعرا با تجليل فراوان از مقام علمى و تقوايى آن بزرگوار، قصايد و ابياتى در سوگ وى سرودند كه نمونه اى از آن ذكر مى شود:

از غدير خم جهان پرنور شد × مرتضى با مرتضى محشور شد

در شب عيد غدير از امر حق × چون كليم الله به سوى طور شد

اِرْجِعى گفتا به او رَبّ غفور × گفت لبيك و ز ياران دور شد

منبع علم و كمال و معرفت × از ميان دوستان مستور شد

آيت حق بود و كان معدلت × پس به جنت همنشين حور شد

گفت رازى در رثاى آن فقيه × مرتضى با مصطفى محشور شد(23)

«محمد الرازى، 18 ذی الحجه 1410».

روى سنگ قبر چنين حكاكى شده است: هوالباقى . مرقد المرحوم المغفور له الورع التقى آية الله العظمى، الحاج السيد مرتضى الحسينى الفيروزآبادى اليزدى النجفى قدس سره المولود فى النجف الاشرف، سنة 1329 هجرية والمتوفى فى مدينة قم المقدسة فى 17 ذى الحجة الحرام سنة 1410 هجرية.

در دو طرف حاشيه سنگ اين دو بيت شعر نيز نوشته شده است:

وَ فَدْتُ عَلَى الْكَريمِ بِغَيْر زادٍ × مِنَ الْحَسَناتِ وَالْقَلْبِ السّليم

وَ حَمْلُ الزّادِ اَقْبَحُ كُلّ شَيى ءٍ × اِذا كانَ الْوُفُودُ عَلَى الْكَريم(24)

و بر ديوار پهلوى قبر، تابلويى از جنس استيل آويخته است كه در آن تاريخ وفات و تاليفات وى در آن نوشته شده است.

فرزندان

از آيت الله سيد مرتضى فيروزآبادى شش فرزند به جاى ماند. سيد على، دكتر سيد حسن و مرحوم آيت الله سيد محمد فيروزآبادى فرزندان پسر وى مى باشند. سيد على و دكتر سيد حسن هنوز در قيد حيات اند و در تهران سكونت دارند. سيد ابوالقاسم فيروزآبادى (صاحب انتشارات فيروزآبادى)، سيد حسن مدنى و سيد عبدالحميد موسوى فرزند سيد على و نوه آيت الله حاج سيدابوالحسن اصفهانى دامادهاى وى هستند. سيد على در فعاليت هاى اقتصادى و دكتر سيد حسن در سمت پزشكى مشغول به خدمت به مردم مى باشد.(25)

آيت الله سيد محمد فيروزآبادى

سيد محمد فرزند بزرگ وى به سال 1309 ه.ش در نجف اشرف متولد شد. او دوره مقدماتى حوزه را فراگرفت و سطوح عالى را از محضر بزرگان علماى زمان آموخت. بعضى از اساتيد وى عبارتند از:

  • 1- آيت الله سيد محسن حكيم ؛
  • 2- آيت الله العظمى سيدابوالقاسم خوئى ؛
  • 3- آيت الله العظمى حاج ميرزا حسين بجنوردى ؛
  • 4- مرحوم والدشان آيت الله سيدمرتضى فيروزآبادى .

وى در جوانى به درجه اجتهاد نائل آمد و در هفده سالگى به تدريس دروس حوزه در مدرسه حاج سيد محمدكاظم يزدى در نجف پرداخت. سيد محمد كه يكى از بهترين اساتيد بشمار مى آمد دروس كفاية را تدريس مى كرد، بعد از مراجعه به ايران، در حوزه هاى علميه قم، شهر رى، شميرانات به تدريس «كفاية الاصول» مكاسب شيخ انصارى تفسير قرآن و خارج فقه و اصول مشغول شد و شاگردان ممتازى تربيت كرد. همچنين آثار گرانمايه اى نيز از خود برجاى گذاشته است كه اكثر آن ها به طبع نرسيده است. بعضى از آثار وى عبارتند از:

  • 1- شرح بر عروة الوثقى ؛
  • 2- التقليد والاجتهاد؛
  • 3- منتهى عناية الاصول ؛
  • 4- كفاية المفسرين .

تعبد و شب زنده دارى، عشق به اهل بيت علیهم السلام و مردم دارى از خصوصيات اخلاقى وى بود. به امر ارشاد و موعظه بسيار اهميت مى داد و ضمن اقامه نماز جماعت در مسجد جامع اقدسية، مردم آن سامان را ارشاد مى كرد. بارها به شهر و ديار پدرى خود، «دارالعبادة يزد» آمده و مردم منطقه فيروزآباد را مورد توجه قرار داد.

آيت الله سيد محمد پس از سال ها تدريس و تزكيه نفس بر اثر بيمارى سرطان در سال 1373 ه.ش در سن شصت و چهار سالگى از دنيا رفت.(26)

پى نوشت

(1). عناية الاصول فى شرح كفايةالاصول، تأليف السيد مرتضى حسينى فيروزآبادى، ج 3، ص 1.

(2). فيروزآباد، يكى از بخش هاى ميبد در 5 كيلومترى اردكان و 50 كيلومترى شهرستان يزد است.

(3). روزنامه جمهورى اسلامى، سه شنبه 4 بهمن 1373، ش 4538، ص 11.

(4). فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ترجمه فضائل الخمسه، فيروزآبادى، ترجمه محمدباقر ساعدى، ج 1، ص آخر.

(5). عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، سيد مرتضى فيروزآبادى، ج 3، ص 1. در اين كتاب «ازاحة الشكوك فى حكم اللباس المشكوك» آمده است.

(6). الذريعة الى تصانيف الشيعه، آقا بزرگ تهرانی، ج 20، ص 61-62 و ريحانة الادب، محمد على مدرس، ج 4، ص 364.

(7). عناية الاصول، فى شرح كفاية الاصول، ج 3، ص 1 و ريحانة الادب، ج 4، ص 364.

(8). تاريخ اردكان، على سپهرى، ج 1، ص 222 و 230.

(9). فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ج 1، ص آخر.

(10). عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، ج 3، ص أ.

(11). عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، ج 3، ص ب.

(12). فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ترجمه فضائل الخمسه من الصحاح السّتة، تأليف سيد مرتضى فيروزآبادى و ترجمه شيخ محمدباقر ساعدى، ص و-مقدمه.

(13). همان، ص د.

(14). عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، ج 3، ص ب-د.

(15). فضائل پنج تن در صحاح ششگانه اهل سنت، ج 1، ص د.

(16). گفتگو با آيت الله حاج سيد عباس خاتم يزدى.

(17). فضائل پنج تن... ج 1، مقدمه ص ز.

(18). گنجينه دانشمندان، شريف رازى، ج 2، ص 224.

(19). سوره اسراء، آيه 82.

(20). السبعة من السلف، ص 8.

(21). عناية الاصول فى شرح كفاية الاصول، ص د. و فضائل پنج تن، ج 1، ص مقدمه یب - ى.

(22). همان.

(23). فضائل پنج تن، ج 1، ص آخر يج.

(24). معناى اين دو بيت چنين است: بر خداوند كريم بدون هيچ زاد و توشه اى از حسنات و قلب سليم وارد شدم. و حمل زاد قبيح ترين چيز است اگر ورود بر شخص كريم باشد.

(25). گفتگو با سيدابوالقاسم فيروزآبادى، داماد آيت الله سيد مرتضى فيروزآبادى.

(26). روزنامه جمهورى اسلامى، سه شنبه 4 بهمن 1373، ش 4538، ص 11.

منبع

احمد محيطى اردكانى , ستارگان حرم، جلد 5