سید فخرالدین سیدی قمی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۰۸:۴۹ توسط بهنام (بحث | مشارکت‌ها) (ويژگي های سید فخرالدین)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نسب وخاندان سید فخر الدین

سيد فخرالدين از سلسله جليله و عالي مقام سادات حسيني است كه با سي و پنج واسطه به حضرت امام زين العابدين علیه السلام مي رسد.[۱] جد گرامي وي، ميرزا ابوطالب، پسر ميرزا ابوالحسن حسيني، مشهور به «سيدي» مي باشد.[۲] و شايسته است از زبان علماي بزرگ اسلام او را بشناسيم.

سيد محسن امين: «ميرزا ابوطالب، فقيه، متكلم، محدث و اصولي بود. او داماد فاضل محقق قمي، مورد اعتماد و از شاگردان ممتاز استادش محسوب مي شد. استادش كتاب قوانين الاصول را كه به خط خودش نوشته بود، براي حفظ و نگهداري به او سپرد، تا وقف ذريه و اولاد اهل علم خود نمايد. از فرزندان مشهور ايشان ميرزا سيد فخرالدين شيخ الاسلام قمي است. آن عالم جليل القدر (ميرزا ابوطالب) در سال 1249 ق. وفات يافت و در مقبره زكريا بن آدم، راوي معروف و صحابي حضرت امام رضا علیه السلام واقع در قبرستان شيخان قم، دفن شد».[۳]

آقا بزرگ تهرانی: «ميرزا ابوطالب قمي از اجلا و علماي بزرگ قم، از ائمه موثق جماعت و جمعه و داماد ميرزاي قمي، مؤلف كتاب قوانين الاصول و جد ميرزا فخرالدين (شيخ الاسلام) مي باشد».[۴]

شيخ محمدحسن هزارجريبي نجفي اصفهاني: «محقق قمي نسخه‌اي از كتاب قوانين را كه به خط خودش نوشته بود، به دامادش ميرزا ابوطالب داد تا حفظ و نگهداري كند. اين عمل، دليل بر مكانت و جايگاه والاي ميرزا ابوطالب است، زيرا مقدم داشتن او بر ساير دامادهايش، خود دليل بر فضيلت و بزرگي است. وي مشهور به «شيخ الاسلام» و «ميرزا فخرالدين قمي» مي باشد».[۵]

سيد حيدر آملي: «ميرزا ابوطالب قمي ثلث اموال و املاك خود در قم و اطراف آن را جهت روضه خوانی، خيرات و مبرات، وقف نمود كه هم اكنون بيشتر آن ها باقي مانده و به مصارف خيريه مي رسد».[۶]

جد مادري و مادر سید

ميرزا سيد فخرالدين از ناحيه جد مادري اش به يكي از دختران ملا محمدطاهر شيرازي قمي، از علماي مشهور قرن يازدهم هجري و صاحب تأليفات فراوان، مي رسد. مدفن آن عالم رباني در مقبره زكريا بن آدم در شيخان قم مي باشد.[۷]

مادر مكرمش دختر ميرزا سيد محمدرضا - متولي باشي آستان مقدس كريمه اهل بيت، حضرت معصومه سلام الله علیها و جد حاج سيد ابوالفضل[۸] توليت معروف به مصباح التولية - بود. خاندان متولي باشي از سادات حسيني در جبل عامل لبنان و از احفاد سيد الساجدين علیه السلام مي باشند. سيد حسين و سيد محمدباقر متولي باشي هر كدام در زمان‌هاي مختلف، مفتخر به خدمتگزاري آستان مقدس بودند و از اجداد توليت محسوب مي شوند. آنان با مراجع عظام تقليد و علماء و بزرگان قم مراوده داشتند و از اكرام و اعزاز آن ها فروگذاري نمي كردند.[۹]

پدر وی

پدر بزرگوار اين عالم بزرگ، علامه سيد ابوالقاسم قمي، معروف به «سيدي» است كه از علماي بزرگ عصر خود بشمار مي آمد و او را با شهرت «شيخ الاسلام قمي» مي شناختند.

القاب مشهور خاندان سیدی

خاندان سيدي به القابي همچون: طاهري، ميرزايي، آل امام جمعه، قوانين و سيدي شهرت يافته اند كه به دليل انتساب به جد مادري و اجداد پدري و يا به جهت اقامه جماعت و جمعه است؛ اما همه از ذريه ميرزا ابوطالب قمي، كه ذكرش گذشت، مي باشند.[۱۰]

تولد سید فخر الدین

در يكي از روزهاي سال 1280 يا 1281 ق. كودكي در خانواده علم، تقوا و اجتهاد پا به عرصه وجود گذاشت و چشمان پدر و مادر خود را فروغي دوباره بخشيد كه پدرش او را سيد فخرالدين نام نهاد. دوران كودكي او در محيطي آكنده از عشق، صميميت و محبت به اجداد پاكش سپري شد.

تربيت صحيح و تعاليم ديني را از پدر مجتهد و مادر نيك سيرتش آموخت، تا خود را براي نوشيدن جرعه‌هاي زلال قرآن و احاديث انسان ساز اهل بيت علیهم السلام، آماده سازد. با شروع دروس حوزوي، فصل جديدي در زندگي اش باز شد.[۱۱]

تحصيلات و اساتيد ایشان

سيد، مقدمات علوم ديني را ابتدا نزد پدر گرامي اش و آيت الله حاج سيد صادق روحاني آموخت. سپس به تهران رفت و از محضر مرحوم آيت الله ميرزا حسن آشتياني (صاحب حاشيه بر رسائل) علم اصول را فراگرفت. وي مدت كوتاهي به اصفهان رفت و از محضر آيت الله حاج آقا منيرالدين اصفهاني، شرح لمعه و مكاسب را آموخت.[۱۲]

هجرت سید به نجف اشرف

سيد فخرالدين در سنين جواني به عتبات عاليات هجرت كرد و پس از زيارت قبور امامان معصوم علیهم السلام، براي سپري كردن مدارج علمي، ابتدا در جوار جدش مولا امیرالمومنین علیه السلام ساكن شد و دل و جان خود را از محضر اساتيد معظم آن جا سيراب نمود.

اساتيد نجف سید فخرالدین سیدی قمی

اساتيد وي در نجف عبارتند از حضرات آيات عظام:

  • 1. ميرزا محمدحسن شيرازي (معروف به ميرزاي اول)؛
  • 2. ميرزا محمدتقي شيرازي (معروف به ميرزاي دوم)؛
  • 3. سيد محمدكاظم طباطبايي يزدي، صاحب كتاب عروةالوثقي (م 1327 ق)؛
  • 4. محمدكاظم آخوند خراساني، صاحب كفاية الاصول (م 1329 ق)؛
  • 5. شيخ الشريعت اصفهاني (م 1339 ق)؛
  • 6. حاج ميرزا حبيب الله رشتي؛
  • 7. سيد محمد فشاركي اصفهاني؛
  • 8. حاج آقا رضا همداني.[۱۳]

هجرت ایشان به سامرا==

او در اوايل سال 1329 ق. از نجف به سامرا رفت و از محضر عالمان بزرگي بهره مند شد؛ همچون حضرات آيات:

  • 1. آقا سيد محمد فشاركي؛
  • 2. حاج ميرزا حسين خليلي تهراني؛
  • 3. حاج ميرزا خليل تهراني؛
  • 4. سيدابوالحسن اصفهاني، مرجع بزرگ تقليد (م 1365 ق).

سيد فخرالدين در زمان تحصيل در نجف اشرف و سامرا با مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حايري يزدي (مؤسس حوزه مقدسه علميه قم) هم بحث شد و از هم رديفان وي به حساب مي آمد.[۱۴]

شاگردان وی

آن عالم رباني بعد از طي مراحل علمي در عتبات مقدس و دستيابي به درجات بالاي فقاهت، به ايران و زادگاهش قم بازگشت و در جوار ملكوتي حضرت معصومه‌ سلام الله علیها به تدريس، تربيت طلاب علوم ديني، تأليف و اقامه جماعت در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام (واقع در چهار راه بازار) و مساجد ديگري همچون: مسجد كوچه نو (مسجد حاج آقا تقي) واقع در خيابان باجك قم، و به موعظه مردم اهتمام ورزيد.

برخي از شاگردان آيت الله فخرالدين سيدي عبارتند از حضرات آيات:

  • 1. ميرزا علي ناسوتي وي همشيره زاده حكيم الهي ميرزا علي اكبر يزدي، استاد فلسفه و حكمت امام خمینی قدس سره بود؛
  • 2. حاج سيد محمدرضا گلپايگاني؛
  • 3. حاج ميرزا محمدحسن نويسي؛
  • 4. حاج شيخ محمدرضاي ملا جعفر قلي؛
  • 5. حاج شيخ حبيب الله قمي، معروف به «درگذرگنجي».[۱۵]

تأليفات سید فخر الدین سیدی قمی

مرحوم آيت الله نجفي مرعشي نقل نموده است كه: «مرحوم سيد فخرالدين تأليفات فراواني در فقه و اصول و... داشته كه خودم آن ها را ديده ام كه سيد خود نوشته و خطي است و تاكنون به چاپ نرسيده است، به جز يك كتاب به نام رسالة في الارث».[۱۶]

سید فخر الدین از ديدگاه عالمان

مرحوم حضرت آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي پس از ديدار وي در سال 1347 ش. به شاگردانش چنين فرموده است: «امروز مردي را ديدار كردم كه فقيه، محقق، ماهر، پرهيزكار به تمام معنا، زاهد، وجيه، فاضل و جليل القدر بود. اين عالم، شأن و مرتبه اي والا نزد طلاب و مردم شريف قم دارد».[۱۷]

مرحوم آيت الله گلپايگاني نيز گفته است: «مرحوم حجة الاسلام، آيت الله آقا سيد فخرالدين حسيني، بسيار پرهيزكار، محتاط، مورد احترام و تقدس نزد عموم علماي عظام و طلاب علوم دين و مردم شريف قم بود و من او را سلمان زمان مي شناسم».[۱۸]

نوه پسري وي حجة الاسلام والمسلمين ميرزا سيد محمدعلي سيدي مي گويد: روزي به قصد زيارت آيت الله محمدتقي بهجت به منزل ايشان رفتم؛ آيت الله بهجت فرمود: «دوست دارم عكس آقا سيد فخرالدين را ببينم.» عكس را بردم. وقتي ديد، مكرراً صلوات مي فرستاد. سپس فرمود: «زماني كه از نجف اشرف به قم آمدم، مشتاق زيارت ايشان بودم؛ اما شنيدم از دنيا به سراي باقي رحلت نموده؛ لذا از شما خواستم تا عكس او را ببينم».[۱۹]

جايگاه سيد در حوزه علميه

جلالت قدر و كمالات ميرزا سيد فخرالدين، بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد. او شخصيتي بسيار محترم، مجلل و معظم بود. ايشان در رونق و وسعت بخشيدن به حوزه علميه قم منشأ خدمات پرارزشي بود و با آيت الله مؤسس همكاري و همگامي مؤثر داشت.

او همان شخصيتي است كه مراجع عظام تقليد و زعماي حوزه مقدس قم وي را مقدم داشتند، تا بر جنازه مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي نماز گزارد. سيد، آينه تمام كمالات و فضايل و خصايص انساني بود. وجاهت والا و شأني بزرگ در نزد عموم مردم قم، به ويژه طلاب حوزه علميه، داشت. در تعابير و تعاريفي كه از وي شده، كلماتي از قبيل فقيه، متتبع، عالم پرهيزكار، جليل، باتقوا و زاهد آمده است.[۲۰]

همگام با امام خميني قدس سره

دختر مرحوم ميرزا در مصاحبه اي با نگارنده اين سطور، نقل كرده است كه: «گاهي مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حايري همراه مرحوم حضرت امام خميني... به منزل ما مي‌آمدند. امام در مورد رضاخان اعتراض داشتند. با هم مشورت مي كردند و از مرحوم سيد فخرالدين نظر مي خواستند. حاج شيخ مي فرمود: الآن شرايط براي مبارزه آماده نيست. اما آن دو سيد، هم رأي بوده و از حاج شيخ انتظارات بيشتري داشتند. من كه چاي براي ميهمانان مي بردم، مي‌شنيدم كه مرحوم امام اعتراضش بسيار شديد بود».[۲۱]

خدمات فرهنگي سید فخرالدین

معظم له مورد علاقه و محبت آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري بود و سابقه آشنايي آن دو، به اقامت و تحصيل و هم مباحثه بودنشان در شهر مقدس نجف و سامرا بازمي‌گردد. اعتماد مرحوم حايري به ميرزا به حدي بود كه اداره امور طلاب مدرسه فيضيه را به او واگذار كرد و مرحوم ميرزا نيز با وجود اشتغال به تدريس و تربيت طلاب، در تحكيم پايه هاي حوزه علميه با آن جناب همكاري تنگاتنگي داشت.[۲۲]

چنان كه اشاره شد، ميرزا ابوطالب قمي، نسبت به دامادهاي ديگر ميرزاي قمي، جايگاه ويژه داشت و از سويي، مجتهد سرشناس آن زمان در قم بود. به همين جهت، كتاب هاي گرانسنگ علمي و فقهي پدر همسرش را از جمله كتب خطي، كه به خط خود ميرزا تدوين گرديده بود و نسل به نسل به آيت الله ميرزا فخرالدين رسيده بود، مانند قوانين الاصول، جامع الشتات، غنائم، مناهج و غيره را در اختيار بسياري از مراجع عظام و محققين و انديشمندان اسلامي قرار مي داد. آنان هم گاهي براي تطبيق كتب چاپ شده با نسخ اصلي ميرزاي قمي به كتابخانه شخصي ميرزا فخرالدين - كه توليت آن با نوه بزرگوارش حجةالاسلام سيد محمدعلي سيدي - مراجعه مي كردند.[۲۳]

مرحوم سيد فخرالدين بيش از صد جلد از كتب بسيار باارزش فقهي، علمي، اخلاقي و حديثي را كه مخطوط و بسياري از آن ها به زيور چاپ آراسته نگرديده بودند، را جهت حفظ اين آثار وقف كتابخانه آستانه مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها كرد و تعدادي از اين مخطوطات نيز همانند كتاب گرانسنگ محيط الاعظم في بحرالخِضّم، تأليف سيد حيدر آملي - متوفاي قرن هفتم - در كتابخانه حضرت آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي نگهداري و استفاده مي شود.[۲۴]

علاوه بر اين امور، ميرزا ابوطالب قمي ثلث اموال و املاك خود را در قم و اطراف آن، جهت مصرف در عزاداري (روضه خواني)، خيرات و مبرات وقف نمود. هم اكنون بسياري از آن موقوفات موجود است و در امور مورد نظر به مصرف مي رسد.[۲۵]

استجابت دعا

از آن عالم عامل، كرامات فراوان به ظهور رسيده كه به يك مورد آن اشاره مي شود. از اين كرامت تأثير اجابت دعا و توجه روح ملكوتي جدشان ميرزاي قمي به اين سيد جليل القدر معلوم مي شود.

ايشان در ابتداي تحصيل در قم وضع مالي خوبي نداشت؛ از اين رو، مبلغي را قرض مي گيرد و كتاب شرح لمعه مي خرد. روزي در قبرستان شيخان كنار قبر جد بزرگوارش ميرزاي قمي و با توسل به او، از خداوند مي خواهد كه وسايل اداي قرض فراهم گردد. بعد از اندكي به فكرش مي رسد كه چون امروز عيد است، خوب است براي ديدن دايي اش آقا سيد حسين متولي باشي آستانه حضرت معصومه سلام الله علیها به خانه ايشان برود.

توليت به عنوان عيدي، مبلغي به اندازه بدهكاري (پنج قران) به سيد فخرالدين مي دهد. بعد از خداحافظي به ذهنش مي رسد كه اين از توجه به قبر ميرزا حاصل شده، پس خوب است كه بار ديگر بر مزارش برود، تشكر و طلب مغفرت كند. زماني كه سر قبر حاضر مي شود، مي بيند همان طلبكار سر قبر ميرزا مشغول خواندن فاتحه است. پول را به او مي دهد.[۲۶]

ويژگي های سید فخرالدین

انس با خدا:

عبادت و بندگي موجب عزت و مايه كرامت انساني مي گردد. سيد فخرالدين اهتمام جدي به نماز اول وقت داشت. مستحبات را انجام مي داد و نماز شب او ترك نمي شد. در مدت عمرش ديده نشد كه اقامه جماعت او ترك شود. اما از دعا خواندن در جمع مردم پرهيز مي كرد و خود با خدايش خلوت كرده، به راز و نياز و دعا مي پرداخت تا مبادا مردم از حالات روحاني و معنوي او باخبر شوند. بعضي از افرادي كه او را درك كرده اند، مي گويند كه سيد، الگوي عبادت و تقوا و زهد و ورع بود.[۲۷]

از خصوصيات اخلاقي آن عالم عامل اين بود كه موقع دخول وقت نماز، از انجام هر امري تا اتمام نماز خودداري مي كرد و اكثر خواص و عوام متوجه اين عادت وي شده بودند. خاطره اي از ايشان نقل شده كه نشان دهنده همين نكته است. گفته اند: زماني كه وي در سامرا اقامت داشت، مقارن نماز ظهر از منزل خارج مي شود تا اين فريضه الهي را در مسجد نزديك خانه به جا آورد.

مي بيند آيت الله حاج آقا ميرزا محمدتقي خوانساري رحمة الله جلوي در منزل ايستاده است. مي پرسد: چرا اين جا ايستاده ايد و داخل تشريف نياورديد؟ ميرزا محمدتقي مي گويد: به قصد زيارت شما آمده بودم، اما متوجه وقت نماز شدم. كمي منتظر ماندم تا شما از منزل تشريف آوريد. آن ها از اين فرصت كوتاه بين راه استفاده كردند و مطالبي را بيان نمودند و سپس مشغول نماز شدند. اين روش چه در عتبات و چه در زمان سكونت در قم ادامه داشت. بسياري از مراجعين فهميده بودند كه يا بايد قبل از نماز يا بعد از آن، آقا را زيارت كنند و مطالب و خواسته هاي خود را بيان دارند.[۲۸]

بي توجهي به ماديات:

اين فرزانه ملكوتي، به زخارف دنيا بسيار بي‌توجه بود. به جز يك خانه محقر و قديمي و موروثي، - در اواسط خيابان 19 دي (باجك) در داخل كوچه پس كوچه‌هاي باريك قم - و لوازم زندگي كم ارزش از اموال دنيا چيز ديگري نداشت. اين نوع زندگي، او را تجسم تقوا و پارسايي ساخته بود؛ در حالي كه مي توانست در رفاه بيشتري باشد؛ زيرا او مجتهد مسلم با مقام رفيع سيادت بود و مورد اقبال و توجه خاص و عام بود و افراد خير، پول فراوان برايش مي آوردند تا هرگونه كه خود بخواهد، مصرف كند. به علاوه، با اين كه توليت تمام موقوفات جدش ميرزاي قمي با ايشان بود، اما او براي خود هيچ نخواست.

برخي از كساني كه بيش از چهل سال با سيد محشور بودند، نقل كرده اند كه آقا ميرزا، در عبادت، خداترسي، تقوا و دوري از دنيا و لذايذ، كم نظير بود؛ به گونه اي زندگي مي كرد كه فقراي قم زندگي مي كردند. دعايش مستجاب و دلسوز همه مردم بود. اگر پولي به او مي رسيد، به طلاب و فقرا مي داد و آنان را بر خود مقدم مي داشت. حتي قبل از اين كه پولي را بخواهند، او به ديگران آدرس مي داد تا با احترام آن را به فرد مورد نظر بدهند. اخلاق و رفتارش مانند جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، به همه احترام و سلام مي كرد. اما در مقابل مأمورين دستگاه طاغوت كه طلبه‌اي را آزار داده بودند، بسيار ناراحت و عصباني مي شد. گاهي در مسجد، فرياد مي زد و به آنان نفرين مي كرد.</ref>. نقل از مرحوم آيت الله سيد حسن سيدي و حجةالاسلام والمسلمين سيد محمدعلي سيدي قمي.</ref>

فروتني:

با توجه به اين كه آقا ميرزا، سيدي عظيم القدر و مجتهدي وارسته بود، بسياري از اقشار مردم آرزوي دست بوسي اش را داشتند، اما او به احدي اجازه اين كار را نمي داد. همچنين اجازه نمي داد كه امور شخصي‌اش را ديگران انجام دهند؛ اگر چه مردم خدمت به سيد را، مايه افتخار خود مي‌دانستند.

بسيار ديده شد كه در ايام اعياد و شهادات ائمه معصوم علیهم السلام آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم (مؤسس حوزه علميه قم) به منزل آقا ميرزا مي رفت، بدون اين كه قبلاً اطلاع داده باشد و ناهار يا شام را در همان جا صرف مي كرد؛ در حالي كه ميرزا هم بدون تكلف و بدون تدارك غذاي بهتر براي ميهمان عزيزش از او پذيرايي مي كرد. مواقعي هم بود كه خادم حاج شيخ، به نام كربلايي عليشاه، با آن بزرگواران هم غذا و هم سفره مي شد.[۲۹]

عدم استفاده از وجوه شرعي:

آن عالم رباني، در تمام طول زندگي اش از وجوه شرعي (سهم مبارك امام و سادات) استفاده نكرد؛ با اين كه مرحوم آيت الله مؤسس در مورد سهم سادات و مصرف آن به ديگران از مرحوم سيد فخرالدين اجازه مي گرفت. البته افراد خيري بودند كه ارادت قلبي به سيد داشتند و دوست مي داشتند تا به او كمك كنند؛ اما او يا اصلاً قبول نمي كرد و يا وقتي اصرار مي ورزيدند، او تا كشف نمي كرد كه پول از چه كسي و از چه راهي و از كجا بدست آمده، نمي پذيرفت.[۳۰]

نرمش و پياده روي:

آقا ميرزا علاقه فراواني به ورزش صبحگاهي داشت؛ مي فرمود: «عقل سالم در بدن سالم است.» شيوه او اين گونه بود كه در تمام فصول سال، بدون اين كه حتي يك روز ترك شود، بعد از اقامه جماعت صبح در مسجد، فاصله طولاني مسجد تا منزل را پياده طي مي كرد. سپس ورزش هاي ساده ديگر را انجام مي داد و بعد صبحانه ميل مي نمود. در اين ورزش صبحگاهي بسياري از هم سن و سال‌هاي او همراهش مي شدند و او را براي صرف صبحانه دعوت مي كردند و به منزل مي بردند. او نيز دعوت افرادي را كه مي شناخت و با كسب و كار آن ها موافق بود، مي پذيرفت.[۳۱]

فرزندان وی

آقا ميرزا فخرالدين، زماني كه در سامرا و در جوار امام هادی و امام حسن عسکری علیه السلام مشغول تحصيل علوم ديني بود، با دختر آقا سيد علي اصغر، از سادات محترم و تجار تهران كه بعدها به نام خاندان تهراني و لاله زاري معروف شدند، ازدواج نمود. ثمره اين وصلت، چهار پسر و سه دختر بود. پسران او عبارتند از حجج اسلام:

  • 1. سيد علي؛
  • 2. سيد محمدعلي؛
  • 3. آيت الله سيد حسن سيدي.

وي در مدرسه فيضيه حلقه درس بسيار جذاب داشت و به نظريات اساتيد بزرگوارش همچون: سيد محمدكاظم يزدي و سيد ابوالحسن اصفهاني احترام مي گذاشت. او نظريات علمي و تتبع و پژوهش ميرزا احمد قمي را «فقه و اصول بي‌بديل و كم نظير» مي دانست و ارادت خاصّي به او داشت.

در 31 خرداد 1380 ش. در 90 سالگي پس از سال ها تلاش در راه ترويج و نشر احكام اسلامی و اقامه جماعت و تهذيب نفس و تقوا درگذشت و در قبرستان شيخان قم، در مقبره زكريا بن آدم، كنار قبر جدش ميرزا ابوطالب به خاك سپرده شد.[۳۲]

4. آيت الله سيد عبدالحسين سيدي. وي سطوح را در محضر علماي حوزه علميه به پايان رسانيد. آن گاه در درس خارج آياتي همچون حضرات آيات: سيد محمد حجت كوه كمره اي، محمدتقي خوانساري، ميرزا محمد فيض قمي و به ويژه درس آيت الله العظمي سيد محمدحسين بروجردي، شركت نمود و بهره كافي برد. آن جناب در چهارم جمادی الثانی 1405 ق. وفات يافت و در قبرستان شيخان دفن شد.[۳۳]

دامادهای ایشان

دامادهاي آقا ميرزا فخرالدين، عبارتند از:

الف) آيت الله سيد ابوالحسن روحاني، پدر بزرگوار آيت الله حاج سيد مهدي روحاني (نوه دختري آقا سيد فخرالدين سيدي) كه وي مورد علاقه و محبت پدر بزرگوار خود بود و خاطراتي هم از آن جناب نقل فرموده است؛ از جمله اين كه: جدم آقا ميرزا قصد سفر داشت، من را كه طلبه جوان و كم سن و سالي بودم، صدا زد و در نهايت تواضع و فروتني فرمود: سيد مهدي! در گوشم دعاي سفر بخوان تا حركت كنم. اين برخورد تربيتي برايم بسيار جالب بود.

سيد مهدي بعد از فوت پدرش، در مسجد سلطان محمد شريف (معروف به مسجد آقا) اقامه جماعت مي كرد و آن جناب نزد مردم بسيار معزز و محترم بود. وي داراي خدمات ديني و اجتماعي فراواني در جاي جاي شهر مقدس قم است. سيد صادق بعد از مدتي به نجف اشرف مهاجرت كرد و تا آخر عمر در جوار مولا اميرالمؤمنين علیه السلام ماند و در همان جا وفات يافت و در قبرستان وادي السلام، مجاور بارگاه ملكوتي حضرت هود و حضرت صالح علیهم السلام دفن گرديد.[۳۴]

ب) حجة الاسلام والمسلمين حاج آقا شيخ حبيب الله فقيه. وي بعد از ازدواج به قائم شهر رفت و در آن جا به خدمات فرهنگي اشتغال داشت. وي در اواخر عمر به شهر مقدس قم آمد و پس از وفات، پيكر مطهرش در قبرستان شيخان دفن گرديد.[۳۵]

ج) داماد ديگر، ميرزا محمد تقديري قمي، كسبه محترم قم است.

وفات سید فخر الدین سیدی قمی

سرانجام پس از گذشت هشتاد و دو سال از عمر پرارزش آن عالم بزرگوار روح ملكوتي اش در شامگاه سوم شعبان المعظم سال 1363 ق. به ملكوت اعلا پر كشيد و حوزه‌هاي علميه و علماي اعلام و مراجع عظام، مردم قم و خانواده خود را به سوگ نشاند. پس از تشييع باشكوه و كم نظير از مسجد امام حسن علیه السلام تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها آيت الله مرعشي نجفي بر پيكرش نماز گزارد. دروس حوزه به احترامش تعطيل شد و طلاب و فضلا در نماز و دفنش شركت نمودند. سپس پيكرش در مسجد بالاسر حرم مطهر، كنار قبر رفيق شفيقش مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حايري به خاك سپرده شد. هم اكنون سنگ قبري در محل دفن به نام آن مرحوم از طرف آستانه مقدس نصب گرديده است.[۳۶]

پانویس

  1. نسب نامه شريف اين خاندان نزد حجة الاسلام سيد محمدعلي سيدي موجود است.
  2. آينه دانشوران، سيد عليرضا ريحان يزدي، ص 151.
  3. اعيان الشيعه، ج 2، ص 386 و 387، بيروت.
  4. الكرام البررة في القرن الثالث بعد العشرة، ص 39.
  5. طبقات اعلام الشيعه، ص 54.
  6. وقفنامه ميرزا ابوطالب قمي (تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، ص 303).
  7. تربت پاكان، ج 2، حرف «ط» و ستارگان حرم، ج 13، زندگينامه مولا محمدطاهر قمي.
  8. تاريخ مذهبي قم، ص 219-210 و تاريخ قم، ص 211 شرح حال حاج سيد ابوالفضل توليت در تاريخ مذهبي قم، تربت پاكان، ج 2 آمده است.
  9. مصاحبه با حجة الاسلام سيد محمدعلي سيدي قمي.
  10. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 179.
  11. همان و نقل از فرزندش سيد حسن سيدي.
  12. نقل از نوه آن مرحوم، سيد محمدعلي سيدي والمسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 179.
  13. آينه دانشوران، ص 151.
  14. زندگينامه آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حايري، علي كريمي جهرمي، ص 115.
  15. مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمين سيد محمدعلي سيدي، به نقل از حضرت آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني.
  16. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 180.
  17. همان، ص 179.
  18. مكتوبات آيت الله سيد محمدرضا گلپايگاني، به نقل از سيد محمدعلي موسوي.
  19. نقل از حضرت آيت الله محمدتقي بهجت، به نقل از سيد محمدعلي سيدي.
  20. آثار الحجة، ص 219؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 177 و المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 179.
  21. رجال قم، ص 138 و 139 و گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 177.
  22. مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمين سيد محمدعلي سيدي.
  23. مصاحبه با حجةالاسلام والمسلمين سيد محمود مرعشي نجفي.
  24. وقفنامه ميرزا ابوطالب قمي (تاريخ مذهبي قم، ص 302-304).
  25. نقل از حجة الاسلام سيد محمدعلي سيدي.
  26. مصاحبه با سيد اسدالله محسني، فرزند سيد محمدجواد قمي، كه قريب به هشتاد سال دارد و از ملازمين چهل ساله مرحوم ميرزا بوده است.
  27. نقل از مرحوم آيت الله حاج سيد حسن سيدي (در زمان حياتش).
  28. مصاحبه با سيد اسدالله محسني و سيد محمدعلي سيدي و جمعي از كسبه قديم خيابان باجك.
  29. نقل از مرحوم آيت الله سيد حسن سيدي و حجةالاسلام والمسلمين سيد محمدعلي سيدي قمي.
  30. نقل از سيد اسدالله محسني و جمعي از هم دوره هاي ايشان.
  31. گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 177 و آينه دانشوران، ص 283.
  32. آثار الحجة، ج 1، ص 283 و مصاحبه با حجة الاسلام سيد محمدعلي سيدي.
  33. آينه دانشوران، ص 206؛ دايرةالمعارف تشيع، ج 1، ص 174؛ گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 163 و 164 و تاريخ جامع قم، ص 303.
  34. نقل از حجة الاسلام سيد محمدعلي سيدي.
  35. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 180 و آينه دانشوران، ص 151.
  36. المسلسلات في الاجازات، ج 1، ص 146.

منابع

سيد محمد سجادي نژاد دامغاني, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 12-26