سید ابوالحسن رفیعی قزوینی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Rafiii.jpg
نام کامل سید ابوالحسن حسینی رفیعی قزوینی
زادروز 1276 شمسی
زادگاه قزوین
وفات ۲۴ دی ۱۳۵۳ شمسی
مدفن قم، حرم حضرت معصومه سلام الله علیها

Line.png

اساتید

عبدالکریم حائری یزدی، حسن کرمانشاهی و محمدهاشم اشکوری

شاگردان

امام خمینی، حسن حسن زاده آملی


سید ابوالحسن حسینی رفیعی قزوینی (1315-1395 ق) از مشاهیر و معاریف اساتید در قرن 14 هجری بود. امام خمينى، علامه حسن زاده آملى از شاگردان او هستند. آن حكيم الهى، در عين كمال و فضيلت، به فروتنى و بزرگداشت اهل علم معروف بود.

ولادت و خاندان

سيد ابوالحسن قزوینی فرزند سيد ابراهيم، در سال 1310 هـ.ق برابر 1268 هـ.ش به دنیا آمد. تبار آیت الله رفيعى قزوينى از خاندان‌هاى علمى شيعه در قزوين است. آنان از سادات حسينى به شمار مى آيند و از ذريه سيد ميرزا محمدزمان طالقانى قزوينى (متوفى 1272 هـ.ق)، از اكابر علماى عصر خويش و از شاگردان ملا خليل قزوينى اند.[۱]

سيد ميرزا رفيع، از مجتهدان و حكماى الهى عصر خويش بود كه نامش عنوان اين خاندان جليل گشت. بدين ترتيب اين سلسله به «آل رفيعى» شهرت يافتند.

پدر سيد ابوالحسن كه از خاندان علم و از پارسايان عصر خويش است، تربيت آغازين فرزند را خود بر عهده مى گيرد و با نام خدا «گوهر معرفت» را به وى مى آموزد و جان ابوالحسن را با خالق هستى بخش آشنا مى سازد.

تحصیلات و استادان

سيد ابوالحسن با راهنمايى پدر به تحصيل دانش‌هاى رايج مى پردازد. از اين رو در مكتب درسى فقيهان، اصوليان، رياضيدانان، حكيمان و عارفان حاضر مى آيد.

وى پس از تحصيل كتب ادبى و بلاغى در مدرسه صالحيه قزوين سطوح علمى و كتب فقهى و اصولى را نزد فرزانگان قزوين، حاج ملا على طارمى و آیت الله ملا على‌اكبر تاكستانى آغاز نمود.[۲] ليكن تشنه معارف الهى بر آن است تا علوم عقلى را نيز بياموزد.

سيد ابوالحسن قزوينى سپس در حوزه علميه تهران در سال 1333 هجرى قمرى به مجلس درس آيت الله حاج شيخ عبدالنبى نورى راه مى يابد و علوم عقلى و عرفانى را از او فرامى گيرد. البته وجود فرزانگان ديگرى چون حاج ميرزا مسيح طالقانى، آیت الله سيد محمد تنكابنى و آیت الله شيخ محمدرضا نورى را هم مغتنم شمرده و دانش فقهى و اصولى خويش را تكميل مى كند.

دانشجوى حكمت و عرفان و رياضيات در حوزه تهران حكيمان ديگرى را مى يابد و با حضور در مكتب حكيم متأله ميرزا حسن كرمانشاهی، حاج فاضل تهرانى شميرانى، ميرزا محمود رضوان قمى، حكيم محمد هيدجى زنجانى، حاج شيخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى و آقاى ميرزا هاشم اشكورى در فلسفه و عرفان بهره هاى فراوان مى برد و علوم رياضى را از ميرزا ابراهيم زنجانى و شيخ على رشتى مى آموزد.[۳]

آیت الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى در طى آموزش علوم عقلى در حوزه علميه تهران، در مدرسه صدر ساكن و پس از فراغت از تحصيل به قزوين بازمى گردد و مدت يك سال در زادگاه خود توقف مى كند.

در سال 1340 هجرى قمرى، حضرت آیت الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى به قم آمد و حوزه قم را رونق دوباره بخشيد. آیت الله رفيعى با هجرت به قم قصد دارد تا هم دانش فقهى و اصولى خويش را در مكتب آیت الله حائرى به كمال رساند و هم علوم عقلى را در حوزه علميه قم رواج دهد. لذا به دارالعلم قم هجرت مى كند و به تدريس كفاية الاصول، رسائل، مكاسب شيخ انصارى، اسفار اربعه و شرح منظومه مى پردازد و در محضر فقيه و اصولى فرهيخته آیت الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى و آیت الله شيخ ابوالقاسم كبير قمى حاضر مى گردد.

آن جناب مورد عنايت مؤسس حوزه علميه قم قرار مى گيرد و به امر ايشان در ماه رمضان 1344 هجرى قمرى در مسجد بالاسر بر كرسى تدريس مى نشيند و همزمان با تدريس، به تحرير تعليقاتى بر شرح منظومه و رسائل همت مى گمارد.

آیت الله سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى در سال 1348 هجرى قمرى با اجازه صريح مراجع تقليد به مقام اجتهاد نايل مى آيد. علاوه بر آيت الله العظمى حائرى يزدى در قم، آيت الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى از نجف اشرف و آيت الله شيخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى هم به ايشان اجازه اجتهاد و نقل روايت مى دهند.[۴]

تدریس و شاگردان

آیت الله رفيعى در مدرسه عبدالله خان تهران، به تدريس كتب فقهى و اصولى چون شرح لمعه و قوانين مى پردازد و از تدريس كتب فلسفى غفلت نمى ورزد و شرح منظومه حكيم سبزوارى و اشارات شيخ الرئيس ابو على سينا را تدريس مى كند. حوزه درسى وى چنان شهرت مى يابد كه شاگردان مدارس ديگر نيز در درس آیت الله رفيعى حاضر مى شوند.[۵]

ایشان همچنین با اخذ درجه اجتهاد به حوزه علميه قزوين بازگشته و با تدريس متون فقهى و حكمى و سطوح عالى فقه و اصول به عنوان مجتهد قزوين، مرجع خاص و عام در عقد و حل امور و علوم و معارف الهى شناخته مى شود و در مسجد سلطانى قزوين به اقامه نماز جماعت پرداخته و بر فعاليت اجتماعى مردم نظارت مى كند.

در ايام اقامت سى و دو ساله اش در قزوين، گروهى از طلاب علوم عقلى و پژوهندگان حكمت به قزوين مهاجرت كرده و از مكتب فلسفى وى بهره مى برند، تا اين كه در سال 1380 قمرى حكيم متأله به قم رفته و با برپايى حوزه درسى در علوم فقه، اصول و فلسفه به رونق حوزه قم مى افزايند؛ ليكن اين اقامت بيشتر از دو ماه به طول نمى انجامد و در مراجعت به قزوين با اصرار مشتاقان معارف، در حوزه تهران به تدريس مى پردازد.

آيت الله رفيعى قزوينى، ترجمان حكمت و علوم الهى است و چون نسيم سحرگاهان اهل معرفت را به وادى عرفان هدايت مى كند و با معارف حقه الهى و لطايف قرآنى آشنا مى سازد، او چون دريايى پر جنب و جوش در حركت از شهرى به شهرى و تدريس در حوزه هاى گوناگون است از اين شاگردان مكتب آيت الله رفيعى در حوزه هاى قزوين، قم و تهران پراكنده اند، از آن جمله:

امام خمينى، علامه حسن زاده آملى، محى‌الدين انوارى، سيد رضى شيرازى، شاهچراغى، مصطفى امام جمعه اى، حكيم ذهبى شيرازى، مهدوى كنى، ميرزا عبدالحسين ابن الدين، سيد مهدى كشفى، شيخ شعبان لنگرودى، سيد جلال الدين آشتيانی، سيد محمد يزدى، سيد مصطفى خوانسارى، شيخ محمد ابن الشيخ قمى، سيد مرتضى مبرقعى، علاءالدين كرمانشاهى، سيد احمد قمى، حاج ميرزا محمد ثقفى تهرانى، ميرزا حسين نورى، سيد محمد رضايى، محمدرضا ربانى تربتى، شيخ محمدحسين اويسى، ميرزا ابوالقاسم خرمشاهى، مهدى باقرى كنى، دكتر غلامحسين دينانى، امامى كاشانى، شيخ محمدتقى شريعتمدارى، نجم‌الدين اعتمادزاده، نظام‌الدين قمشه اى، دكتر سيد حسين نصر، سيد محمدمهدى تقوى، شيخ هادى سلمانى، غلامرضا رضانژاد، سيد محسن رفيعى (فرزند آيت الله رفيعى)، ذوالمجد طباطبايى، حاج احمد سياح، سيد ابوترب ابوترابى قزوينى.

آثار و تألیفات

آيت الله رفيعى قزوینی از افراد نادرى است كه علوم عقلى و نقلى اعم از فقه و اصول و فلسفه و حكمت را به خوبى فراگرفته، مدارج عالى كمال را مى پيمايد. لذا وقتى كتاب نفيس حضرت آيت الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى چاپ مى شود، آن فقيه بزرگ و حيكم متأله بر «دُرَر الاصول» وى مقدمه اى وزين و درخور مى نگارد. ليكن او بيش از هر علمى با حکمت متعالیه مأنوس بود و به راستى وى را بايد ترجمان حكمت متعاليه خواند.

علامه رفيعى بر اين باور بود كه عرفان و قرآن و حديث و حكمت از يكديگر جدايى ندارند و اگر كتب حكمى و عرفانى به دست انسان زبان فهم بيفتد، آن را تفسير انفسى قرآن مجيد مى بيند.[۶] لذا وقتى شاگردان فرزانه مكتب فلسفى و عرفانى خويش را مى بيند كه به سبب علاقه به علوم رياضى به استخراج تقويم همت گمارده، مى فرمايد: «از اين كه رشته هاى رياضى را تحصيل كرده ايد بسيار كار خوبى كرده ايد، ولكن شما در علوم ديگر هم زحمت كشيده ايد و اين عمل شما سبب مى شود كه در عرف عام به سمت يك منجم شناخته شويد و همه كمالات ديگر شما ناديده گرفته شوند».[۷]

او همانند بنيانگذار اين مكتب فلسفى صدرالمتألهين شيرازى سير علمى را با سلوك عملى هماهنگ ساخته بود. چنان كه بر پشت جلد دوم اسفار طبع قديم خود، تحت عنوان فائدة علوية، اشاره مى كند كه در مبحث، لذت كتاب اسفار و تعريف آن كه آيا «لذت عين ادراك ملايم است يا امر ديگر بر آن مترتب است؟» اشكال كردم و نفس خويش را مضطرب يافتم، آن‌گاه به سوى امام و مولايم سيد الحكما الراسخين، اميرالاولياء الموحدين اميرالمؤمنين علیه‌السلام توجه تام كردم كه با افاضه ربانى به درستى كلام صدرالمتألهين يقين پيدا كردم.[۸]

آیت الله رفيعى به موجزنويسى شُهره است. با اين حال ايجاز به اتقان بحث لطمه اى وارد نمى سازد. وى در مسائل كلامى، فلسفى و اثبات عقايد شيعه و معارف اهل بيت علیهم‌السلام آثارى را از خود به ارث نهاده كه مورد توجه اهل معرفت است.

اين رسائل و حواشى عبارتند از:

  • 2. رساله معراج؛
  • 3. رساله اسفار اربعه؛
  • 4. رساله در بيان قوه مولده؛
  • 5. رجعت؛
  • 6. تخليه و تجليه و تحليه؛
  • 7. حركت جوهريه؛
  • 8. اتحاد عاقل و معقول (فارسى)؛
  • 9. اتحاد عاقل و معقول (عربى)؛
  • 10. رساله در وحدت وجود؛
  • 11. رساله در حقيقت عقل؛
  • 12. رساله در شب قدر؛
  • 13. سخن در معاد؛
  • 14. مقاله در وجود؛
  • 16. مقاله در تشريح اجزاء حمليّه و اجزاء حدّيه؛
  • 17. مقاله در قضاياى ضروريه ازليه؛
  • 18. رساله در حدوث دهرى؛
  • 19. مقاله در اراده و مشيت؛
  • 20. مقاله در مسح رأس و وضو؛
  • 22. بحث شريف معاد؛
  • 24. حواشى بر اسرار الحكم سبزوارى؛
  • 27. حواشى بر مشاعر؛
  • 28. حواشى بر عرشيه ملاصدرا؛
  • 29. حواشى بر تعليقات ملاصدرا بر كتاب شفاى بوعلى سينا؛
  • 30. حواشى بر شرح اصول كافى ملاصدرا؛
  • 31. حواشى بر مفاتيح الغيب ملاصدرا؛
  • 33. حواشى بر كتاب شرح الاشارات والتنبيهات؛
  • 36. حواشى بر مقدمه فصوص الحكم قيصرى؛
  • 37. تعليقات بر الشواهد الربوبية صدرالمتألهين؛
  • 38. تعليقات بر اسرارالآيات صدرالمتألهين؛
  • 39. حواشى بر شرح مطالع در منطق؛
  • 40. حواشى بر شرح تجريد قوشچى در كلام؛
  • 41. تعليقات بر مصباح الانس ابن فنارى در عرفان؛
  • 42. كتابى در حول عقايد امامیه در رد «جبانى» از نويسندگان كويت؛
  • 43. تقريرات درسى اصول عقايد.

معظم‌له در فقه استدلالى نيز تأليفاتى داشته اند كه عبارتند از:

  • 1. كتاب صلوة؛
  • 2. كتاب خمس؛
  • 3. كتاب حج؛
  • 4. كتاب ميراث؛
  • 5. كتاب نكاح؛
  • 6. كتاب طلاق؛
  • 7. كتاب مكاسب و بيع و تجارت؛
  • 9. توضيح المسائل؛
  • 10. هداية الانام؛
  • 11. حواشى بر عروة الوثقى؛
  • 12. رساله مناسك حج؛
  • 13. اسرار حج؛
  • 15. تعليقات بر رسائل شيخ انصارى؛

وفات

علامه سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى پس از سال‌ها مجاهدت، نيمه شب سه شنبه 24 دى ماه 1353 شمسى، برابر اول محرم 1395 قمرى در سن 85 سالگى در تهران به لقاءالله شتافت و در مسجد بالاسر آستان قدس فاطمى، كريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد.[۱۰]

عبارت زير بر روى سنگى تحرير و حك شده و بر ديوار روبروى قبر آن حكيم نصب گرديده است: «قد لبّى ربّه الجليل، سيّد العلماء المجتهدين، جامع المعقول والمنقول استاد الفقهاء والمحققين والحكماء المتألهين، مرجع العوام والخواص، علامه الزمان، آيت الله العظمى الحاج سيد ابوالحسن الحسينى، المشتهر بالرفيعى القزوينى - اعلى الله مقامه الشريف - فى عاصمة تهران، عرّة محرم الحرام فى سنة 1396 [۱۱] من الهجرة النبوية صلى الله عليه و آله و سلم».

آن جناب پس از ارتحال، با چهره اى نورانى و مسرور از لذات معنوى، به خواب برخى از شاگردانش آمده و اهتمام به قرآن كريم و نماز اول وقت را سفارش كرده است.

پانویس

  1. درباره علماى اين خاندان، ر.ك به: دايرة المعارف تشيع؛ ج 1، ص 173؛ مينو در؛ ص 325-324؛ تقريرات «آيت الله رفيعى».
  2. استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى در خصوص اساتيد آيت الله رفيعى گويد: ايشان «سفر نفس اسفار» و «الهيات شفا» را نزد آقا ميرزا حسن كرمانشاهى آموخته بود و «منظومه» را نزد حاج فاضل تهرانى و «مقدمه قيصرى» و قسمتى از «فص آدمى» را نزد آقا ميرزا محمود قمى فراگرفته بود. احاطه او بر آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود. كتاب اسفار و حواشى ملاصدرا و مفاتيح الغيب و حواشى ملاصدرا بر حكمت الاشراق را در حافظه داشت و خداوند گويا او را براى تدريس اسفار خلق كرده بود. كيهان فرهنگى؛ سال دوم، شهريور 1364، ش 6، ص 17.
  3. آئينه دانشوران، ص 183 و رسائل فلسفى، ص 6.
  4. رسائل فلسفى؛ ص 7.
  5. رسائل فلسفى؛ ص 6 و 7.
  6. همان؛ ص 56.
  7. همان؛ ص 398.
  8. رسائل فلسفى، ص 19.
  9. در آسمان معرفت؛ ص 284-282 و رسائل فلسفى، ص 25 و 26.
  10. معظم‌له چهارده فرزند دارند؛ اولاد ذكور آنها عبارتند از: 1. شهاب الدين 2. ضياءالدين 3. محسن 4. حسن 5. كاظم 6. رضا 7. عبدالله 8. مهدى 9. مصطفى 10. صادق. جناب آقاى محسن رفيعى قزوينى روحانى و مدرس سطوح عالى فقهى است. «رسائل فلسفى» ص 63.
  11. سال وفات كه روى سنگ قبر حك شده اشتباه است.

منابع

آرشیو عکس و تصویر