سوره احزاب: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تعیین رده)
جز
سطر ۱: سطر ۱:
==سوره 33 / الأحزاب==
+
نام سى و سومين سوره [[قرآن كريم]].
  
'''<I>بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ</I>''' / به نام خداوند رحمتگر مهربان
+
سوره احزاب مدنى و نودمين سوره در ترتيب نزول و سى و سومين سوره در ترتيب مصحف است كه پس از [[سوره انفال]] و پيش از [[سوره مائده]] نازل شده<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 377؛ المعجم الاحصائى، ج‌ 1، ص‌ 298 و 306؛ التحرير والتنوير، ج‌ 21، ص‌ 245.</ref> و داراى 73 آيه و 1280 كلمه‌ است.<ref> بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 377؛ التحرير والتنوير، ج‌ 21، ص 245.</ref>
  
'''<I>يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿1﴾</I>''' / اى پيامبر از خدا پروا بدار و [[كافران]] و [[منافقان]] را فرمان مبر كه خدا همواره داناى حكيم است.(1)
+
نام‌گذارى اين سوره به احزاب از اين‌رو است كه آيات 9‌ـ‌25 اين سوره، درباره جنگ احزاب است و كلمه «احزاب» دو بار در آيه‌ 20 و يك بار در آيه‌ 22 آمده و مقصود از آن گروه‌هاى كافرى است كه از قبايل مهم براى يك سره از بين بردن اسلام و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله متحد شده، جنگ احزاب را آغاز كردند: «يَحسَبونَ الاَحزابَ لَم يَذهَبوا و اِن يَأتِ الاَحزابُ يَوَدّوا لَو اَنَّهُم بادونَ فِى الاَعرابِ يَسـَلونَ عَن اَنبائِكُم ولَو كانوا فيكُم ما‌قـتَلوا اِلاّ قَليلا... ولَمّا رَءَاالمُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وعَدَنَا اللّهُ و رَسولُهُ‌...». ([[سوره احزاب]]/33، 20‌ و ‌22)
  
'''<I>وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿2﴾</I>''' / و آن چه را كه از جانب پروردگارت به سوى تو [[وحى]] مى  شود پيروى كن كه خدا همواره به آن چه مى  كنيد آگاه است.(2)
+
برخى آغاز سوره احزاب را با پايان سوره پيشين (سجده) مرتبط دانسته‌اند زيرا آن سوره با امر به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به اعراض از كافران و انتظار كيفر آنان به پايان رسيده و اين سوره با امر به تقوا و پيروى نكردن از كافران و منافقان آغاز شده است.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 524؛ اسرار ترتيب القرآن، ص‌ 124.</ref>
  
'''<I>وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿3﴾</I>''' / و بر خدا اعتماد كن همين بس كه خدا نگهبان توست.(3)
+
'''فضاى نزول:'''
  
'''<I>مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ وَ مَا جَعَلَ أَزْوَاجَكُمُ اللَّائِي تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِكُمْ وَ مَا جَعَلَ أَدْعِيَاءكُمْ أَبْنَاءكُمْ ذَلِكُمْ قَوْلُكُم بِأَفْوَاهِكُمْ وَاللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ ﴿4﴾</I>'''
+
حوادث مطرح شده در اين سوره بين سال دوم و پنجم هجرت روى داده است كه به ‌سبب نوپا بودن حكومت اسلامى در مدينه مسلمانان دوران سختى داشتند و مشركان، يهوديان و منافقان به آنان آسيب مى‌رساندند. طى اين مدت جنگ احزاب و بنى‌قريظه رخ داد و رفته رفته حكومت اسلامى در مدينه و نيز قوانين اجتماعى اسلامى بيشتر تثبيت شد.<ref> اهداف كل سوره، ج‌ 1، ص‌ 525.</ref>
  
خداوند براى هيچ مردى در درونش دو دل ننهاده است و آن همسرانتان را كه مورد ظهار قرار مى  دهيد مادران شما نگردانيده و پسر خواندگانتان را پسران واقعى شما قرار نداده است اين گفتار شما به زبان شماست ولى خدا حقيقت را مى  گويد و اوست كه به راه راست هدايت مى  كند.(4)
+
سوره احزاب همچنان‌ كه ويژگى‌هاى ديگر سوره‌هاى مدنى را دارد، محتوايش نيز با فضاى برهه نزول هماهنگ است.
  
'''<I>ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَاللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ مَوَالِيكُمْ وَ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿5﴾</I>'''
+
'''محتواى سوره:'''
  
آنان را به نام پدرانشان بخوانيد كه اين نزد خدا عادلانه تر است و اگر پدرانشان را نمى  شناسيد پس برادران دينى و موالى شمايند و در آن چه اشتباها مرتكب آن شده ايد بر شما گناهى نيست ولى در آن چه دل هايتان عمد داشته است مسؤوليد و خداست كه همواره آمرزنده مهربان است.(5)
+
نقطه اتصال ميان آيات اين سوره را مى‌توان از يك سو كوشش [[پيامبر اسلام]] براى تثبيت قوانين اجتماعى و مبارزه با رسوم جاهلى و از سوى ديگر تلاش مشترك مشركان، يهوديان و منافقان در دسيسه عليه حكومت اسلامى از طريق يورش نظامى، اخلال گرى در اوضاع اجتماعى مسلمانان و تضعيف جایگاه رهبرى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دانست.
  
'''<I>النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَ أُوْلُوالْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَن تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُم مَّعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿6﴾</I>'''
+
آيات 1‌ـ‌8 اين سوره با سفارش به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به تقوا و تبعيت نكردن از كافران و منافقان و پيروى از وحى و توكل به خدا آغاز مى‌شود و برخى رسوم جاهلى مانند ظهار (نوعى [[طلاق]] در جاهليت) و پسرخواندگى (كه در جاهليت همه [[احكام]] فرزند را بر پسرخوانده مترتب مى‌كردند) را رد و بر انحصار پيوندهاى خويشاوندى در پيوندهاى واقعى تأكيد مى‌كند.
  
پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر و نزديكتر است و همسرانش مادران ايشانند و خويشاوندان طبق كتاب خدا بعضى نسبت به بعضى اولويت دارند و بر مؤمنان و مهاجران مقدمند مگر آن كه بخواهيد به دوستان [[مؤمن]] خود [[وصيت]]  يا احسانى كنيد و اين در [[كتاب خدا]] نگاشته شده است.(6)
+
سپس ولايت عامه و سمتى بالاتر از پدر را براى [[رسول ‌خدا]] صلى الله عليه و آله نسبت به مسلمانان جعل مى‌كند چنان ‌كه همسران آن حضرت را با عنوان «اُمّ‌المؤمنين» معرفى مى‌كند و در پايان از پيمان محكمى ياد مى‌كند كه از پيامبران اولوالعزم (در ايفاى مسئوليت تبليغ و رسالت) گرفته است.
  
'''<I>وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَ مِنكَ وَ مِن نُّوحٍ وَ إِبْرَاهِيمَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا ﴿7﴾</I>''' / و ياد كن هنگامى را كه از [[پيامبران]] پيمان گرفتيم و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم و از همه آنان پيمانى استوار گرفتيم.(7)
+
آيات 9‌ـ‌27 اين سوره حادثه غزوه احزاب و بنى‌قريظه و امدادهاى غيبى و نصرت الهى را يادآور شده، سختى‌ها و صحنه‌هاى آن را اين‌گونه ترسيم مى‌كند: هنگامى كه گروه‌هاى كفر از بالا و پايين مدينه حمله كردند و كار بر مسلمانان به شدت دشوار شد و جان‌ها به لب رسيد، منافقان و بيماردلان در وعده‌هاى خدا و پيامبر (مبنى بر پيروزى و دست يافتن بر گنج‌هاى پادشاهان ايران و روم) ترديد كرده، آن را فريب خواندند.
  
'''<I>لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَن صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿8﴾</I>''' / تا راستان را از صدقشان بازپرسد و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است.(8)
+
آنان آرزو مى‌كردند كه در كنار صحرانشينان بودند و به دور از جنگ گزارش‌هاى جنگ را پى‌گيرى مى‌كردند. برخى از انصار هم با قصد فرار و با اين بهانه كه خانه‌ها و خانواده‌هايشان امنيت ندارند از پيامبر اجازه بازگشت خواستند! اينان بايد مى‌دانستند كه گريز از صحنه نبرد به حال آنان سودى نداشته، [[مرگ]] آنان را به تأخير نمى‌اندازد.
  
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ كَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿9﴾</I>'''
+
در اين جنگ، مؤمنان ثابت‌قدم و راستين هنگامى كه با گروه‌هاى دشمن روبرو شدند، نه ‌تنها از ايمانشان كاسته نشد بلكه بر ايمان و فرمانبردارى آنان افزوده گرديد و از عهده آزمون الهى به نيكويى برآمدند. (=>‌احزاب، غزوه) آياتِ پايانىِ اين بخش از فرار كافران بدون هيچ خير و غنيمتى ياد ‌كرده و نيز حمايت خداوند قوى عزيز از مسلمانان و دست يافتن آنان بر اموال و قلعه‌هاى مستحكم بنى‌قريظه را گزارش كرده است.
  
اى كسانى كه [[ايمان]] آورده ايد نعمت  خدا را بر خود به ياد آريد آن گاه كه لشكرهايى به سوى شما درآمدند پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آن ها را نمى  ديديد فرستاديم و خدا به آن چه مى  كنيد همواره بيناست.(9)
+
بخش بعدى اين سوره كه از آيه ‌28 تا پايان سوره را دربرمى‌گيرد، مربوط به پيامبر و كيفيت تعامل با آن حضرت است. ابتدا جایگاه همسران پيامبر را (بر اثر انتساب آنان به پيامبر و انتظاراتى كه از آنان مى‌رود) بيان مى‌دارد مانند روى‌گردانى از دنيا و ترك دنياطلبى، پيشى گرفتن از ديگران در عمل به اوامر الهى و پرهيز از گناه و خارج نشدن از خانه سپس از ازدواج پيغمبر با زينب، دختر جَحْش و همسر مطلقه زيد (پسرخوانده پيغمبر) براى مبارزه با رسم جاهلى (حرمت ازدواج با مطلقه پسرخوانده) حمايت كرده است.
  
'''<I>إِذْ جَاؤُوكُم مِّن فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَ إِذْ زَاغَتْ الْأَبْصَارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿10﴾</I>''' / هنگامى كه از بالاى سر شما و از زير پاى شما آمدند و آن گاه كه چشم ها خيره شد و جان ها به گلوگاه ها رسيد و به خدا گمان هايى نابجا مى  برديد.(10)
+
آن‌گاه به برخى از شئون پيامبر پرداخته و تأكيد كرده است كه او پدر هيچ يك از مردان شما نيست تا ازدواج با همسر مطلقه او بر پيامبر [[حرام]] باشد. در ادامه بيان مى‌كند كه ازدواج پيامبر با چه زنانى رواست و نيز حرمت ازدواج با همسران پيامبر را اعلام مى‌كند و مردم را از آزار پيامبر خدا (در مورد خانواده و همسرانش) بر حذر مى‌دارد و آزاردهندگان را به لعنت دنيا و آخرت تهديد مى‌كند؛ همچنين منافقان و بيماردلان مدينه را كه به آزار پيامبر مى‌پرداختند به اخراج از مدينه تهديد مى‌كند.
  
'''<I>هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴿11﴾</I>''' / آن جا بود كه مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند.(11)
+
به دنبال آن پرسش كسانى را نقل مى‌كند كه (از سرِ استهزا) مى‌پرسيدند: قيامت كى فرا‌مى‌رسد؟ در ادامه عذاب سخت كافران و گناه‌كاران در [[دوزخ]] و پشيمانى آنان از كردارشان را بازگو مى‌كند سپس خداوند از مؤمنان مى‌خواهد كه پيغمبر ‌اكرم صلى الله عليه و آله را نيازارند و همچون مردمى نباشند كه [[حضرت موسى]] عليه‌السلام را آزردند.
  
'''<I>وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴿12﴾</I>''' / و هنگامى كه [[منافقان]] و كسانى كه در دل هايشان بيمارى است مى  گفتند: خدا و فرستاده  اش جز فريب به ما وعده  اى ندادند.(12)
+
در پايانِ سوره از افكنده شدن بارِ سنگين امانت و تكليف الهى بر دوش انسان خبر داده و نتيجه نفاق و شرك را عذاب الهى و ثمره ايمان را غفران و رحمت الهى برشمرده است. [[علامه ‌طباطبايى]] اين سوره را مشتمل بر معارف، [[احكام]]، داستان‌ها، پندها و موعظه‌هاى گوناگونى مى‌داند.<ref> الميزان، ج‌ 16، ص‌ 273.</ref>
  
'''<I>وَ إِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَامُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَ يَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِّنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَ مَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِن يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿13﴾</I>'''
+
'''آيات مشهور:'''
  
و چون گروهى از آنان گفتند: اى مردم [[مدينه]] ديگر شما را جاى درنگ نيست برگرديد و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى  خواستند و مى  گفتند خانه  هاى ما بى  حفاظ است ولى خانه  هايشان بى  حفاظ نبود آنان جز گريز از جهاد چيزى نمى  خواستند.(13)
+
برخى از آيات اين سوره از آيات نامدار و مشهور به حساب مى‌آيد. آيه‌ 6 اين سوره كه ارث را بر اساس خويشاوندى به رسميت مى‌شناسد: «و‌اولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولى بِبَعض» به «آيه اُولواالأَرحام»<ref> نهج الحق، ص‌ 203.</ref> و آيه ‌15: «و‌ما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّى نَبعَثَ رَسولا» به «آيه نفى ‌تعذيب»<ref> نهاية الافكار، ج‌ 2، ص‌ 206.</ref> و آيه‌ 21: «لَقَد كانَ لَكُم فى رَسولِ‌اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» به «آيه تأسّى» مشهور شده است.<ref> جواهرالكلام، ج‌ 14، ص‌ 156.</ref>
  
'''<I>وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَ مَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا ﴿14﴾</I>''' / و اگر از اطراف مدينه مورد هجوم واقع مى  شدند و آن گاه آنان را به ارتداد مى  خواندند قطعا آن را مى  پذيرفتند و جز اندكى در اين كار درنگ نمى  كردند.(14)
+
آيه ‌33 اين سوره را آيه تطهير نام نهاده‌اند:<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 560؛ تتمة المراجعات، ص‌ 7.</ref> «اِنَّما يُريدُاللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَكُم تَطهيرا».
  
'''<I>وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ لَايُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَ كَانَ عَهْدُاللَّهِ مَسْؤُولًا ﴿15﴾</I>''' / با آن كه قبلا با خدا سخت پيمان بسته بودند كه پشت به دشمن نكنند و پيمان خدا همواره بازخواست دارد.(15)
+
در ذيل اين آيه بحث‌هاى كلامى فراوانى طرح شده است و [[شيعه]] با استناد به اين آيه و روايات شأن نزول بر امامت و عصمت [[اهل ‌بيت]] عليهم‌السلام استدلال كرده است. <ref> مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 559؛ الميزان، ج‌ 16، ص‌ 310.</ref>
  
'''<I>قُل لَّن يَنفَعَكُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذًا لَّاتُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿16﴾</I>''' / بگو اگر از [[مرگ]] يا كشته شدن بگريزيد هرگز اين گريز براى شما سود نمى  بخشد و در آن صورت جز اندكى برخوردار نخواهيد شد.(16)
+
آيات 28‌ـ‌29 اين سوره را كه زنان پيامبر را ميان انتخاب دنيا و برگزيدن خدا و پيامبرش مخير كرده است آيات تخيير گفته‌اند:<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 22، ص‌ 182.</ref> «ياَيُّهَا النَّبىُّ قُل لاَِزوجِكَ اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ الحَيوةَ الدُّنيا... × و اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ اللّهَ و رَسولَهُ‌...».
  
'''<I>قُلْ مَن ذَاالَّذِي يَعْصِمُكُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿17﴾</I>''' / بگو چه كسى مى  تواند در برابر خدا از شما حمايت كند اگر او بخواهد براى شما بد بياورد يا بخواهد شما را رحمت كند و غير از خدا براى خود يار و ياورى نخواهند يافت.(17)
+
آيه ‌56 را «آيه صلوات»(12) خوانده‌اند؛ «اِنَّ اللّهَ و مَلئِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا صَلّوا عَلَيهِ و سَلِّموا تَسليما» و سرانجام آيه ‌72 كه از پذيرش امانتى بزرگ به وسيله انسان خبر مى‌دهد به «آيه امانت» شهرت دارد:<ref> الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 66؛ تتمة المراجعات، ص‌ 53.</ref> «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّموتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها وحَمَلَهَا الاِنسـنُ اِنَّه كانَ ظَلومـًا جَهولا». (=>‌آيات نام‌دار)
  
'''<I>قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنكُمْ وَالْقَائِلِينَ لِإِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنَا وَلَا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿18﴾</I>''' / خداوند كارشكنان و مانع  شوندگان شما و آن كسانى را كه به برادرانشان مى گفتند نزد ما بياييد و جز اندكى روى به جنگ نمى  آورند خوب مى  شناسد.(18)
+
بر اساس نقلى از [[امام صادق]] عليه‌السلام هر كس [[سوره احزاب]] را فراوان قرائت كند، روز قيامت در همسايگى پيامبر و خاندان آن حضرت خواهد‌بود.<ref> [[مجمع‌البيان]]، ج‌ 8‌، ص‌ 524؛ البرهان، ج‌ 4، ص‌ 407.</ref>
  
'''<I>أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشَى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿19﴾</I>'''
+
==پانویس ==
 +
<references />
 +
(12)‌. نهج الحق، ص‌ 187.
  
بر شما بخيلانند و چون خطر فرا رسد آنان را مى  بينى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته چشمانشان در حدقه مى  چرخد و به سوى تو مى  نگرند و چون ترس برطرف شود شما را با زبان هايى تند نيش مى  زنند بر مال حريصند آنان ايمان نياورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانيده و اين كار همواره بر خدا آسان است.(19)
 
  
'''<I>يَحْسَبُونَ الْأَحْزَابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِن يَأْتِ الْأَحْزَابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُم بَادُونَ فِي الْأَعْرَابِ يَسْأَلُونَ عَنْ أَنبَائِكُمْ وَلَوْ كَانُوا فِيكُم مَّا قَاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا ﴿20﴾</I>'''
+
===منابع===
  
اينان چنين مى  پندارند كه دسته  هاى دشمن نرفته  اند و اگر دسته  هاى دشمن بازآيند آرزو مى  كنند كاش ميان اعراب باديه  نشين بودند و از اخبار مربوط به شما جويا مى  شدند و اگر در ميان شما بودند جز اندكى جنگ نمى  كردند.(20)
+
على خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 2، ص 263-266.
  
'''<I>لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا ﴿21﴾</I>''' / قطعا براى شما در اقتدا به [[رسول خدا]] سرمشقى نيكوست براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى  كند.(21)
+
[[رده: سوره های قرآن]]
 
 
'''<I>وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَ تَسْلِيمًا ﴿22﴾</I>''' / و چون مؤمنان دسته  هاى دشمن را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و فرستاده اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده اش راست گفتند و جز بر [[ايمان]] و فرمانبردارى آنان نيفزود.(22)
 
 
 
'''<I>مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿23﴾</I>''' / از ميان مؤمنان مردانى  اند كه به آن چه با خدا عهد بستند صادقانه وفا كردند برخى از آنان به [[شهادت]] رسيدند و برخى از آن ها در همين انتظارند و هرگز عقيده خود را تبديل نكردند.(23)
 
 
 
'''<I>لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَ يُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِن شَاء أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿24﴾</I>''' / تا خدا راستگويان را به پاداش راستى  شان پاداش دهد و منافقان را اگر بخواهد عذاب كند يا برايشان ببخشايد كه خدا همواره آمرزنده مهربان است.(24)
 
 
 
'''<I>وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا ﴿25﴾</I>''' / و خداوند آنان را كه كفر ورزيده اند بى  آن كه به مالى رسيده باشند به غيظ و حسرت برگرداند و خدا زحمت جنگ را از مؤمنان برداشت و خدا همواره نيرومند شكست  ناپذير است.(25)
 
 
 
'''<I>وَ أَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقًا ﴿26﴾</I>''' / و كسانى از اهل كتاب را كه با مشركان هم پشتى كرده بودند از دژهايشان به زير آورد و در دل هايشان هراس افكند گروهى را مى  كشتيد و گروهى را اسير مى  كرديد.(26)
 
 
 
'''<I>وَ أَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِيَارَهُمْ وَ أَمْوَالَهُمْ وَ أَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا ﴿27﴾</I>''' / و زمينشان و خانه  ها و اموالشان و سرزمينى را كه در آن پا ننهاده بوديد به شما ميراث داد و خدا بر هر چيزى تواناست.(27)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتَهَا فَتَعَالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿28﴾</I>''' / اى پيامبر به همسرانت بگو اگر خواهان زندگى دنيا و زينت آنيد بياييد تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم شما را رها كنم.(28)
 
 
 
'''<I>وَ إِن كُنتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿29﴾</I>''' / و اگر خواستار خدا و فرستاده وى و سراى آخرتيد پس به راستى خدا براى نيكوكاران شما پاداش بزرگى آماده گردانيده است.(29)
 
 
 
'''<I>يَا نِسَاء النَّبِيِّ مَن يَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ يُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَيْنِ وَ كَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿30﴾</I>''' / اى همسران پيامبر هر كس از شما مبادرت به كار زشت آشكارى كند عذابش دو چندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است.(30)
 
 
 
'''<I>وَ مَن يَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنَا لَهَا رِزْقًا كَرِيمًا ﴿31﴾</I>''' / و هر كس از شما خدا و فرستاده  اش را فرمان برد و كار شايسته كند پاداشش را دو چندان مى  دهيم و برايش روزى نيكو فراهم خواهيم ساخت.(31)
 
 
 
'''<I>يَا نِسَاء النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ﴿32﴾</I>''' / اى همسران پيامبر شما مانند هيچ يك از زنان ديگر نيستيد اگر سر پروا داريد پس به ناز سخن مگوييد تا آن كه در دلش بيمارى است طمع ورزد و گفتارى شايسته گوييد.(32)
 
 
 
'''<I>وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِينَ الزَّكَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا ﴿33﴾</I>'''
 
 
 
و در خانه  هايتان قرار گيريد و مانند روزگار جاهليت قديم زينت هاى خود را آشكار مكنيد و [[نماز]] برپا داريد و [[زكات]] بدهيد و خدا و فرستاده اش را فرمان بريد خدا فقط مى  خواهد آلودگى را از شما [[خاندان پيامبر]] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.(33)
 
 
 
'''<I>وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا ﴿34﴾</I>''' / و آن چه را كه از آيات خدا و سخنان [[حكمت]] آميز در خانه  هاى شما خوانده مى  شود ياد كنيد در حقيقت  خدا همواره دقيق و آگاه است.(34)
 
 
 
'''<I>إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِينَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِينَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِينَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِينَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِينَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيرًا وَالذَّاكِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿35﴾</I>'''
 
 
 
مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان [[عبادت]]  پيشه و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان [[صدقه]]  دهنده و مردان و زنان [[روزه]]  دار و مردان و زنان پاكدامن و مردان و زنانى كه خدا را فراوان ياد مى  كنند خدا براى همه آنان آمرزشى و پاداشى بزرگ فراهم ساخته است.(35)
 
 
 
'''<I>وَ مَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا ﴿36﴾</I>'''
 
 
 
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده  اش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستاده  اش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.(36)
 
 
 
'''<I>وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَايَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَ كَانَ أَمْرُاللَّهِ مَفْعُولًا ﴿37﴾</I>'''
 
 
 
و آن گاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو نيز به او نعمت داده بودى مى  گفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آن چه را كه خدا آشكار كننده آن بود در دل خود نهان مى  كردى و از مردم مى  ترسيدى با آن كه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن زن كام برگرفت و او را ترك گفت. وى را به نكاح تو درآورديم تا در آينده در مورد [[ازدواج]] مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را [[طلاق]] گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد.(37)
 
 
 
'''<I>مَّا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَ كَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَرًا مَّقْدُورًا ﴿38﴾</I>''' / بر پيامبر در آن چه خدا براى او فرض گردانيده گناهى نيست اين سنت  خداست كه از ديرباز در ميان گذشتگان معمول بوده و فرمان خدا همواره به اندازه مقرر و متناسب با توانايى است.(38)
 
 
 
'''<I>الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَ كَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿39﴾</I>''' / همان كسانى كه پيام هاى خدا را ابلاغ مى  كنند و از او مى  ترسند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند و خدا براى حسابرسى كفايت مى  كند.(39)
 
 
 
'''<I>مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَلَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿40﴾</I>''' / محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست ولى فرستاده خدا و خاتم [[پيامبران]] است و خدا همواره بر هر چيزى داناست.(40)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿41﴾</I>''' / اى كسانى كه ايمان آورده  ايد خدا را ياد كنيد يادى بسيار.(41)
 
 
 
'''<I>وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا ﴿42﴾</I>''' / و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.(42)
 
 
 
'''<I>هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا ﴿43﴾</I>''' / اوست كسى كه با [[فرشتگان]] خود بر شما درود مى  فرستد تا شما را از تاريكي ها به سوى روشنايى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است.(43)
 
 
 
'''<I>تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا ﴿44﴾</I>''' / درودشان روزى كه ديدارش كنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نيكو آماده كرده است.(44)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِيرًا ﴿45﴾</I>''' / اى پيامبر ما تو را به سمت گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستاديم.(45)
 
 
 
'''<I>وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرَاجًا مُّنِيرًا ﴿46﴾</I>''' / و دعوت  كننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناك.(46)
 
 
 
'''<I>وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللَّهِ فَضْلًا كَبِيرًا ﴿47﴾</I>''' / و مؤمنان را مژده ده كه براى آنان از جانب خدا بخشايشى فراوان خواهد بود.(47)
 
 
 
'''<I>وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ كَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿48﴾</I>''' / و [[كافران]] و [[منافقان]] را فرمان مبر و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد كن و كارسازى چون خدا كفايت مى  كند.(48)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَكَحْتُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَمَا لَكُمْ عَلَيْهِنَّ مِنْ عِدَّةٍ تَعْتَدُّونَهَا فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَرَاحًا جَمِيلًا ﴿49﴾</I>'''
 
 
 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر زنان مؤمن را به نكاح خود درآورديد آن گاه پيش از آن كه با آنان هم خوابگى كنيد طلاقشان داديد ديگر بر عهده آن ها عده اى كه آن را بشماريد نيست پس مهرشان را بدهيد و خوش و خرم آن ها را رها كنيد.(49)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَنَاتِ عَمِّكَ وَ بَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَ بَنَاتِ خَالِكَ وَ بَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُّؤْمِنَةً إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَن يَسْتَنكِحَهَا خَالِصَةً لَّكَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿50﴾</I>'''
 
 
 
اى پيامبر ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده  اى [[حلال]] كرديم و كنيزانى را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده و دختران عمويت و دختران عمه  هايت و دختران دايى تو و دختران خاله  هايت كه با تو مهاجرت كرده اند و زن مؤمنى كه خود را داوطلبانه به پيامبر ببخشد در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد (اين [[ازدواج]] از روى بخشش) ويژه توست نه ديگر مؤمنان ما نيك مى  دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده ايم تا براى تو مشكلى پيش نيايد و خدا همواره آمرزنده مهربان است.(50)
 
 
 
'''<I>تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَ مَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا ﴿51﴾</I>'''
 
 
 
نوبت هر كدام از آن زن ها را كه مى  خواهى به تاخير انداز و هر كدام را كه مى  خواهى پيش خود جاى ده و بر تو باكى نيست كه هر كدام را كه ترك كرده  اى دوباره طلب كنى اين نزديكتر است براى اين كه چشمانشان روشن گردد و دلتنگ نشوند و همگى  شان به آن چه به آنان داده  اى خشنود گردند و آن چه در دل هاى شماست  خدا مى  داند و خدا همواره داناى بردبار است.(51)
 
 
 
'''<I>لَايَحِلُّ لَكَ النِّسَاء مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَّقِيبًا ﴿52﴾</I>''' / از اين پس ديگر گرفتن زنان و نيز اين كه به جاى آنان زنان ديگرى بر تو [[حلال]] نيست هر چند زيبايى آن ها براى تو مورد پسند افتد به استثناى كنيزان و خدا همواره بر هر چيزى مراقب است.(52)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَايَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ مَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَاللَّهِ عَظِيمًا ﴿53﴾</I>'''
 
 
 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد داخل اتاق هاى پيامبر مشويد مگر آن كه براى خوردن طعامى به شما اجازه داده شود آن هم بى  آن كه در انتظار پخته  شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بى  آن كه سرگرم سخنى گرديد اين رفتار شما پيامبر را مى  رنجاند ولى از شما شرم مى  دارد و حال آن كه خدا از حق گويى شرم نمى  كند و چون از زنان پيامبر چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دل هاى شما و دل هاى آنان پاكيزه تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقا نبايد زنانش را پس از [[مرگ]] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين كار نزد خدا همواره گناهى بزرگ است.(53)
 
 
 
'''<I>إِن تُبْدُوا شَيْئًا أَوْ تُخْفُوهُ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿54﴾</I>''' / اگر چيزى را فاش كنيد يا آن را پنهان داريد قطعا خدا به هر چيزى داناست.(54)
 
 
 
'''<I>لَّاجُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاء أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ وَاتَّقِينَ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿55﴾</I>'''
 
 
 
بر زنان در مورد پدران و پسران و برادران و پسران برادران و پسران خواهران و زنان هم كيش و بردگانشان گناهى نيست كه ديده شوند و بايد از خدا پروا بداريد كه خدا همواره بر هر چيزى گواه است.(55)
 
 
 
'''<I>إِنَّ اللَّهَ وَ مَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿56﴾</I>''' / خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى  فرستند اى كسانى كه ايمان آورده ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش به خوبى گردن نهيد.(56)
 
 
 
'''<I>إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا ﴿57﴾</I>''' / بى  گمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى  رسانند خدا آنان را در دنيا و [[آخرت]] لعنت كرده و برايشان عذابى خفت  آور آماده ساخته است.(57)
 
 
 
'''<I>وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَ إِثْمًا مُّبِينًا ﴿58﴾</I>''' / و كسانى كه مردان و زنان مؤمن را بى  آن كه مرتكب عمل زشتى شده باشند آزار مى  رسانند قطعا [[تهمت]] و گناهى آشكار به گردن گرفته  اند.(58)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿59﴾</I>'''
 
 
 
اى پيامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش هاى خود را بر خود فروتر گيرند اين براى آن كه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند به احتياط نزديكتر است و خدا آمرزنده مهربان است.(59)
 
 
 
'''<I>لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَايُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا ﴿60﴾</I>''' / اگر [[منافقان]] و كسانى كه در دل هايشان مرضى هست و شايعه  افكنان در [[مدينه]] از كارشان بازنايستند تو را سخت بر آنان مسلط مى  كنيم تا جز مدتى اندك در همسايگى تو نپايند.(60)
 
 
 
'''<I>مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلًا ﴿61﴾</I>''' / از رحمت  خدا دور گرديده و هر كجا يافته شوند گرفته و سخت كشته خواهند شد.(61)
 
 
 
'''<I>سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا ﴿62﴾</I>''' / درباره كسانى كه پيش تر بوده  اند همين سنت  خدا جارى بوده است و در سنت  خدا هرگز تغييرى نخواهى يافت.(62)
 
 
 
'''<I>يَسْأَلُكَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَاللَّهِ وَ مَا يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًا ﴿63﴾</I>''' / مردم از تو درباره رستاخيز مى  پرسند بگو علم آن فقط نزد خداست و چه مى دانى شايد رستاخيز نزديك باشد.(63)
 
 
 
'''<I>إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا ﴿64﴾</I>''' / خدا كافران را لعنت كرده و براى آن ها آتش فروزانى آماده كرده است.(64)
 
 
 
'''<I>خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّايَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿65﴾</I>''' / جاودانه در آن مى  مانند نه يارى مى  يابند و نه ياورى.(65)
 
 
 
'''<I>يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا ﴿66﴾</I>''' / روزى كه چهره  هايشان را در آتش زيرورو مى  كنند مى  گويند اى كاش ما خدا را فرمان مى  برديم و پيامبر را اطاعت مى  كرديم.(66)
 
 
 
'''<I>وَ قَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَ كُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا ﴿67﴾</I>''' / و مى  گويند پروردگارا ما رؤسا و بزرگتران خويش را اطاعت كرديم و ما را از راه به در كردند.(67)
 
 
 
'''<I>رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا ﴿68﴾</I>''' / پروردگارا آنان را دو چندان عذاب ده و لعنتشان كن لعنتى بزرگ.(68)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَاتَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَ كَانَ عِندَاللَّهِ وَجِيهًا ﴿69﴾</I>''' / اى كسانى كه ايمان آورده ايد مانند كسانى مباشيد كه موسى را با اتهام خود آزار دادند و خدا او را از آن چه گفتند مبرا ساخت و نزد خدا آبرومند بود.(69)
 
 
 
'''<I>يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوااللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿70﴾</I>''' / اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد.(70)
 
 
 
'''<I>يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَن يُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿71﴾</I>''' / تا اعمال شما را به صلاح آورد و گناهانتان را بر شما ببخشايد و هر كس خدا و پيامبرش را فرمان برد قطعا به رستگارى بزرگى نايل آمده است.(71)
 
 
 
'''<I>إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَ أَشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿72﴾</I>''' / ما امانت الهى و بار تكليف را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند ولى انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود.(72)
 
 
 
'''<I>لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا ﴿73﴾</I>''' / آرى چنين است تا خدا مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را عذاب كند و [[توبه]] مردان و زنان با ايمان را بپذيرد و خدا همواره آمرزنده مهربان است.(73)
 
[[رده:مشخصات کامل سوره‌های قرآن]]
 

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۱۶

نام سى و سومين سوره قرآن كريم.

سوره احزاب مدنى و نودمين سوره در ترتيب نزول و سى و سومين سوره در ترتيب مصحف است كه پس از سوره انفال و پيش از سوره مائده نازل شده[۱] و داراى 73 آيه و 1280 كلمه‌ است.[۲]

نام‌گذارى اين سوره به احزاب از اين‌رو است كه آيات 9‌ـ‌25 اين سوره، درباره جنگ احزاب است و كلمه «احزاب» دو بار در آيه‌ 20 و يك بار در آيه‌ 22 آمده و مقصود از آن گروه‌هاى كافرى است كه از قبايل مهم براى يك سره از بين بردن اسلام و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله متحد شده، جنگ احزاب را آغاز كردند: «يَحسَبونَ الاَحزابَ لَم يَذهَبوا و اِن يَأتِ الاَحزابُ يَوَدّوا لَو اَنَّهُم بادونَ فِى الاَعرابِ يَسـَلونَ عَن اَنبائِكُم ولَو كانوا فيكُم ما‌قـتَلوا اِلاّ قَليلا... ولَمّا رَءَاالمُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وعَدَنَا اللّهُ و رَسولُهُ‌...». (سوره احزاب/33، 20‌ و ‌22)

برخى آغاز سوره احزاب را با پايان سوره پيشين (سجده) مرتبط دانسته‌اند زيرا آن سوره با امر به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به اعراض از كافران و انتظار كيفر آنان به پايان رسيده و اين سوره با امر به تقوا و پيروى نكردن از كافران و منافقان آغاز شده است.[۳]

فضاى نزول:

حوادث مطرح شده در اين سوره بين سال دوم و پنجم هجرت روى داده است كه به ‌سبب نوپا بودن حكومت اسلامى در مدينه مسلمانان دوران سختى داشتند و مشركان، يهوديان و منافقان به آنان آسيب مى‌رساندند. طى اين مدت جنگ احزاب و بنى‌قريظه رخ داد و رفته رفته حكومت اسلامى در مدينه و نيز قوانين اجتماعى اسلامى بيشتر تثبيت شد.[۴]

سوره احزاب همچنان‌ كه ويژگى‌هاى ديگر سوره‌هاى مدنى را دارد، محتوايش نيز با فضاى برهه نزول هماهنگ است.

محتواى سوره:

نقطه اتصال ميان آيات اين سوره را مى‌توان از يك سو كوشش پيامبر اسلام براى تثبيت قوانين اجتماعى و مبارزه با رسوم جاهلى و از سوى ديگر تلاش مشترك مشركان، يهوديان و منافقان در دسيسه عليه حكومت اسلامى از طريق يورش نظامى، اخلال گرى در اوضاع اجتماعى مسلمانان و تضعيف جایگاه رهبرى پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله دانست.

آيات 1‌ـ‌8 اين سوره با سفارش به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله به تقوا و تبعيت نكردن از كافران و منافقان و پيروى از وحى و توكل به خدا آغاز مى‌شود و برخى رسوم جاهلى مانند ظهار (نوعى طلاق در جاهليت) و پسرخواندگى (كه در جاهليت همه احكام فرزند را بر پسرخوانده مترتب مى‌كردند) را رد و بر انحصار پيوندهاى خويشاوندى در پيوندهاى واقعى تأكيد مى‌كند.

سپس ولايت عامه و سمتى بالاتر از پدر را براى رسول ‌خدا صلى الله عليه و آله نسبت به مسلمانان جعل مى‌كند چنان ‌كه همسران آن حضرت را با عنوان «اُمّ‌المؤمنين» معرفى مى‌كند و در پايان از پيمان محكمى ياد مى‌كند كه از پيامبران اولوالعزم (در ايفاى مسئوليت تبليغ و رسالت) گرفته است.

آيات 9‌ـ‌27 اين سوره حادثه غزوه احزاب و بنى‌قريظه و امدادهاى غيبى و نصرت الهى را يادآور شده، سختى‌ها و صحنه‌هاى آن را اين‌گونه ترسيم مى‌كند: هنگامى كه گروه‌هاى كفر از بالا و پايين مدينه حمله كردند و كار بر مسلمانان به شدت دشوار شد و جان‌ها به لب رسيد، منافقان و بيماردلان در وعده‌هاى خدا و پيامبر (مبنى بر پيروزى و دست يافتن بر گنج‌هاى پادشاهان ايران و روم) ترديد كرده، آن را فريب خواندند.

آنان آرزو مى‌كردند كه در كنار صحرانشينان بودند و به دور از جنگ گزارش‌هاى جنگ را پى‌گيرى مى‌كردند. برخى از انصار هم با قصد فرار و با اين بهانه كه خانه‌ها و خانواده‌هايشان امنيت ندارند از پيامبر اجازه بازگشت خواستند! اينان بايد مى‌دانستند كه گريز از صحنه نبرد به حال آنان سودى نداشته، مرگ آنان را به تأخير نمى‌اندازد.

در اين جنگ، مؤمنان ثابت‌قدم و راستين هنگامى كه با گروه‌هاى دشمن روبرو شدند، نه ‌تنها از ايمانشان كاسته نشد بلكه بر ايمان و فرمانبردارى آنان افزوده گرديد و از عهده آزمون الهى به نيكويى برآمدند. (=>‌احزاب، غزوه) آياتِ پايانىِ اين بخش از فرار كافران بدون هيچ خير و غنيمتى ياد ‌كرده و نيز حمايت خداوند قوى عزيز از مسلمانان و دست يافتن آنان بر اموال و قلعه‌هاى مستحكم بنى‌قريظه را گزارش كرده است.

بخش بعدى اين سوره كه از آيه ‌28 تا پايان سوره را دربرمى‌گيرد، مربوط به پيامبر و كيفيت تعامل با آن حضرت است. ابتدا جایگاه همسران پيامبر را (بر اثر انتساب آنان به پيامبر و انتظاراتى كه از آنان مى‌رود) بيان مى‌دارد مانند روى‌گردانى از دنيا و ترك دنياطلبى، پيشى گرفتن از ديگران در عمل به اوامر الهى و پرهيز از گناه و خارج نشدن از خانه سپس از ازدواج پيغمبر با زينب، دختر جَحْش و همسر مطلقه زيد (پسرخوانده پيغمبر) براى مبارزه با رسم جاهلى (حرمت ازدواج با مطلقه پسرخوانده) حمايت كرده است.

آن‌گاه به برخى از شئون پيامبر پرداخته و تأكيد كرده است كه او پدر هيچ يك از مردان شما نيست تا ازدواج با همسر مطلقه او بر پيامبر حرام باشد. در ادامه بيان مى‌كند كه ازدواج پيامبر با چه زنانى رواست و نيز حرمت ازدواج با همسران پيامبر را اعلام مى‌كند و مردم را از آزار پيامبر خدا (در مورد خانواده و همسرانش) بر حذر مى‌دارد و آزاردهندگان را به لعنت دنيا و آخرت تهديد مى‌كند؛ همچنين منافقان و بيماردلان مدينه را كه به آزار پيامبر مى‌پرداختند به اخراج از مدينه تهديد مى‌كند.

به دنبال آن پرسش كسانى را نقل مى‌كند كه (از سرِ استهزا) مى‌پرسيدند: قيامت كى فرا‌مى‌رسد؟ در ادامه عذاب سخت كافران و گناه‌كاران در دوزخ و پشيمانى آنان از كردارشان را بازگو مى‌كند سپس خداوند از مؤمنان مى‌خواهد كه پيغمبر ‌اكرم صلى الله عليه و آله را نيازارند و همچون مردمى نباشند كه حضرت موسى عليه‌السلام را آزردند.

در پايانِ سوره از افكنده شدن بارِ سنگين امانت و تكليف الهى بر دوش انسان خبر داده و نتيجه نفاق و شرك را عذاب الهى و ثمره ايمان را غفران و رحمت الهى برشمرده است. علامه ‌طباطبايى اين سوره را مشتمل بر معارف، احكام، داستان‌ها، پندها و موعظه‌هاى گوناگونى مى‌داند.[۵]

آيات مشهور:

برخى از آيات اين سوره از آيات نامدار و مشهور به حساب مى‌آيد. آيه‌ 6 اين سوره كه ارث را بر اساس خويشاوندى به رسميت مى‌شناسد: «و‌اولُوا الاَرحامِ بَعضُهُم اَولى بِبَعض» به «آيه اُولواالأَرحام»[۶] و آيه ‌15: «و‌ما كُنّا مُعَذِّبينَ حَتّى نَبعَثَ رَسولا» به «آيه نفى ‌تعذيب»[۷] و آيه‌ 21: «لَقَد كانَ لَكُم فى رَسولِ‌اللّهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ» به «آيه تأسّى» مشهور شده است.[۸]

آيه ‌33 اين سوره را آيه تطهير نام نهاده‌اند:[۹] «اِنَّما يُريدُاللّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَيتِ و يُطَهِّرَكُم تَطهيرا».

در ذيل اين آيه بحث‌هاى كلامى فراوانى طرح شده است و شيعه با استناد به اين آيه و روايات شأن نزول بر امامت و عصمت اهل ‌بيت عليهم‌السلام استدلال كرده است. [۱۰]

آيات 28‌ـ‌29 اين سوره را كه زنان پيامبر را ميان انتخاب دنيا و برگزيدن خدا و پيامبرش مخير كرده است آيات تخيير گفته‌اند:[۱۱] «ياَيُّهَا النَّبىُّ قُل لاَِزوجِكَ اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ الحَيوةَ الدُّنيا... × و اِن كُنتُنَّ تُرِدنَ اللّهَ و رَسولَهُ‌...».

آيه ‌56 را «آيه صلوات»(12) خوانده‌اند؛ «اِنَّ اللّهَ و مَلئِكَتَهُ يُصَلّونَ عَلَى النَّبىِّ ياَيُّهَا الَّذينَ ءامَنوا صَلّوا عَلَيهِ و سَلِّموا تَسليما» و سرانجام آيه ‌72 كه از پذيرش امانتى بزرگ به وسيله انسان خبر مى‌دهد به «آيه امانت» شهرت دارد:[۱۲] «اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَى السَّموتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَينَ اَن يَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها وحَمَلَهَا الاِنسـنُ اِنَّه كانَ ظَلومـًا جَهولا». (=>‌آيات نام‌دار)

بر اساس نقلى از امام صادق عليه‌السلام هر كس سوره احزاب را فراوان قرائت كند، روز قيامت در همسايگى پيامبر و خاندان آن حضرت خواهد‌بود.[۱۳]

پانویس

  1. بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 377؛ المعجم الاحصائى، ج‌ 1، ص‌ 298 و 306؛ التحرير والتنوير، ج‌ 21، ص‌ 245.
  2. بصائر ذوى التمييز، ج‌ 1، ص‌ 377؛ التحرير والتنوير، ج‌ 21، ص 245.
  3. مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 524؛ اسرار ترتيب القرآن، ص‌ 124.
  4. اهداف كل سوره، ج‌ 1، ص‌ 525.
  5. الميزان، ج‌ 16، ص‌ 273.
  6. نهج الحق، ص‌ 203.
  7. نهاية الافكار، ج‌ 2، ص‌ 206.
  8. جواهرالكلام، ج‌ 14، ص‌ 156.
  9. مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 560؛ تتمة المراجعات، ص‌ 7.
  10. مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 559؛ الميزان، ج‌ 16، ص‌ 310.
  11. بحارالانوار، ج‌ 22، ص‌ 182.
  12. الاتقان، ج‌ 1، ص‌ 66؛ تتمة المراجعات، ص‌ 53.
  13. مجمع‌البيان، ج‌ 8‌، ص‌ 524؛ البرهان، ج‌ 4، ص‌ 407.

(12)‌. نهج الحق، ص‌ 187.


منابع

على خراسانی، دائرةالمعارف قرآن کریم، جلد 2، ص 263-266.