خطیب بغدادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۳ نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است)
سطر ۱: سطر ۱:
خطيب بغدادى، ابوبكر احمد بن على بن ثابت احمد بن مهدى( 392- 463 ه) در محل تولدش دو قول است: برخى غزيه در اطراف حجاز را محل ولادت او دانسته ‌اند و برخى روستايى در هنيقه را.
+
'''«ابوبکر احمد بن على»''' معروف به '''«خطیب بغدادى»''' (۳۹۲-۴۶۳ ق)، مورخ، [[محدث|محدث]]، فقیه و رجالی نامدار مسلمان در قرن ۵ قمری است. خطیب بغدادى اهتمام زیادى به نقل [[حدیث]] و [[تاریخ]] داشت و مسافرتهاى بسیارى براى نقل اخبار و حدیث از بزرگان به سائر بلاد نمود. بسیارى از علمای [[اهل سنت]] او را توثیق کرده‌اند. کتاب «[[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]» از مهمترین آثار اوست.
 +
{{شناسنامه عالم
 +
||نام کامل = احمد بن على خطیب بغدادى
 +
||تصویر=
 +
||زادروز = ۳۹۲ قمری
 +
|زادگاه = [[بغداد]]
 +
|وفات =  ۴۶۳ قمری
 +
|مدفن = بغداد
 +
|اساتید =  [[ابوبکر احمد برقانی خوارزمی|ابوبکر احمد برقانی]]، طاهر بن عبداللّه طبرى، ابن رزقویه، ابوسعید صیرفى، احمد بن حسن حیری نیشابورى، [[ابونعیم اصفهانی|ابونعیم اصفهانى]]،...
 +
|شاگردان =  ابن البصرى، عبدالعزیز بن احمد کتّانى، ابن طُنَیز، ابن ماکولا، طاهر بن برکات خشوعى، محمد بن ابى‌نصر ازدى حُمیدى،...
 +
|آثار = [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، اطراف الموطأ، الکفایة فى علم الروایة، اقتضاء العلم العمل، شرف اصحاب الحدیث، مسألة الکلام فى الصفات، الفقیه و المتفقّه، البُخلاء،...
 +
}}
 +
== زندگی‌نامه ==
 +
احمد بن على بن ثابت خطیب بغدادى، در [[ماه جمادی الثانی|جمادى الآخر]] ۳۹۲ ق. در قریه هَنیقِیا در اطراف نَهُرالمَلِک به دنیا آمد. ظاهراً هنیقیا قریه اى در نزدیکى درزیجان (از روستاهاى بزرگ جنوب [[بغداد]]) بوده که پدر خطیب، ابوالحسن على بن ثابت بیست سال [[امام جماعت‌|امامت جماعت]] و قرائت خطبه را در آن برعهده داشته است.
  
پدرش در جامع روستا به مدت بيست سال به ايراد خطابه اشتغال داشت. از اينرو فرزندش را به هلال بن عبداللّه طيبى سپرد تا به او ادب و قرآن بياموزد، چنانكه در قرائات از منصور حبّال نيز بهره‌ مند گشت. در حلقه درس ابوالحسن بن رزقويه در جامع بغداد به استماع حديث نشست و به مجالس ابى حامد اسفراينى، فقيه شافعى، نيز رفت و آمد داشت. بعد از وفات حبّال، خطيب از ابن صيدلانى كه به تعليم قرائات در جامع دار قطنى اشتغال داشت بهره برد. پس از آن به حلقه ابن رزقويه بازگشت و تا سال 412 ه در آن حلقه حضور داشت. وى همچنين از محدث بزرگ ديگرى چون ابوبكر برقانى كه خطيب به وى بسيار احترام مى ‌گذاشت، بهره‌ مند گشت. وى علاوه بر حديث از محضر فقهايى چون ابى الطيب طبرى و احمد بن محمد محاملي فقه آموخت. خطيب از تعداد زيادى از علماى بغداد و نيز علمايى كه به اين شهر وارد مى ‌شدند استفاده كرد از جمله: ابوالقاسم عبيد بن احمد ازهرى، ابومحمد حسن بن محمد خلال بغدادى، ابن توزى، ابوالقاسم على بن محسن تنوخى، ابومحمد حسن بن على جوهرى و غيره.
+
خطیب بغدادى بنابر خبرى که از پدر خود نقل کرده، تبارى عربى داشته و از عشیره اى بوده است که در حصّاصه از نواحى [[فرات]] سکونت داشته اند.
  
وى در جستجوى دانش سفرهاى متعددى انجام داد. سفرهايى به شهرها و روستاهايى چون: عكبرا، بعقوبه، انبار، نهروان، درزيجان، كوفه، بصرة، نيشابور، حلوان، اسدآباد، همدان، رى، ساوه، دمشق، صور، مكة، بيت المقدس و...
+
درباره اطلاق لقب خطیب بر وى، از این حیث که نسبت پدرش به او رسیده یا خود او این شغل را داشته است، باید خاطر نشان کرد که به نوشته [[یاقوت حموی]] از قول عبدالعزیزبن محمد نخشبى (متوفى ۴۵۶) خطیب بغدادى در برخى روستاهاى بغداد به ایراد خطبه مى پرداخت.
  
درباره شخصيت وى نوشته‌ اند كه مردى باوقار و خوش لباس و داراى مروت و اهل بخشش و تواضع بود هيچ اشتياقى به تقرّب با سلاطين و ثروتمندان نداشت. با اين همه از گزند تيغ تهمت دشمنان بى ‌نصيب نماند تا جائيكه برخى او را به شرب خمر و برخى به انحراف جنسى متهم ساختند. ولى اينهمه باشخصيت علمى او سازگار نيست علاوه بر اينكه راويان برخى از اين گونه اخبار مورد اطمينان نيستند.
+
دوران زندگانى خطیب مقارن با [[خلافت]] دو خلیفه عباسى، [[قادر(خلیفه عباسی)|القادرباللّه]] (حک: ۳۸۱ـ۴۲۲) و [[قائم(خلیفه عباسی)|القائم بامراللّه]] (حک: ۴۲۲ـ۴۶۷)، بود که درواقع حکومت صورى و ظاهرى داشتند و قدرت واقعى در دست [[آل بویه]] و سپس سلجوقیان بود. خطیب بغدادى در دوران اقامت در بغداد با ابن مَسلَمه، وزیر القائم بامراللّه، مناسبات استوارى برقرار کرده بود و ابن مسلمه نیز قدردانِ شأن و منزلت علمى وى بود، چنان که در بسیارى از امور به او رجوع مى کرد و حتى مقرر کرده بود که قُصّاص و وُعاظ پیش از بیان هر حدیثى آن را بر خطیب عرضه کنند و نظر او را درباره آن جویا شوند، یک بار هم ابن مسلمه نامه اى را به خطیب احاله کرد که [[یهود|یهودیان]] آن را به [[پیامبر اسلام|پیامبر اکرم]] صلى اللّه علیه وآله نسبت داده بودند، نامه متضمن برداشته شدن [[جزیه|جِزیه]] از اهل خیبر بود و او ساختگى و جعلى بودنِ آن را به اثبات رساند.
  
بيشتر همت و تلاش خطيب مصروف حديث و علوم مرتبط با آن گشت هر چند به فقه و اصول و نيز ادبيات و تاريخ و اخبار نيز اهميت مى‌ داد. وى در اصول پيرو مذهب اشعرى و در فروع پيرو مذهب شافعى بود. برخى از معاصرين وى او را توثيق كرده‌ اند و برخى ديگر كه از دشمنان وى به شمار مى‌ روند دانش او را خدشه‌ دار دانسته ‌اند, برخى او را متهم به روايت از ضعفاء كرده‌ اند و برخى ديگر او را فردى متعصب كه با حنابله ضديت دارد معرفى نموده ‌اند.
+
ابن مسلمه در هنگام اشغال بغداد به دست [[بساسیری|بساسیرى]] کشته شد. خطیب در این اوضاع، هم به سبب از دست دادن حامى خود و نیز رفتار دشمنانه [[حنبلی|حنبلیان]] متعصب با وى، به علت تغییر مذهب از حنبلى به [[شافعی|شافعى]] پنهان شد.
  
==برخى آثار==
+
او با وجود از میان رفتن بساسیرى و آرام گرفتن اوضاع و احوال بغداد تصمیم گرفت به دمشق برود و در آنجا حلقه درس حدیث خود را تشکیل دهد، از همینرو در نیمه [[صفر]] ۴۵۱ ق. از بغداد خارج شد و در جمادى الاولى همان سال در دمشق بود.
1- الأمالى
 
2- حديث النزول
 
3- كتاب السنن
 
4- المسلسلات
 
5- اطراف الموطأ
 
6- الكفاية في علم الرواية
 
7-[[ تاريخ بغداد ]]
 
8- مناقب شافعى و غيره.
 
  
خطيب بغدادى در رمضان سال 463 ه به بيمارى دچار شد و دستور داد تمام دارايى‌ اش را به ديگران بدهند. همچنين كتاب‌هايش را وقف مسلمانان كرد. وى در ذى حجه همان سال بدرود حيات گفت و در مقبره باب حرب در كنار بشر حافي به خاك سپرده شد.
+
خطیب در این سالها در [[مسجد اموی دمشق|مسجد جامع دمشق]] به روایت احادیث و کتابهاى خود و دیگر کتابهایى که به همراه خود آورده بود پرداخت. به نوشته خطیب تبریزى که در این ایام در درس او حاضر مى شد، او داراى حلقه بزرگى از شاگردان بوده است.
  
«تاريخ بغداد» از مهمترين و بزرگ‌ترين تأليفات خطيب بغدادى است. چرا كه كتاب شرح حال 7831 محدث و ديگر صاحبان علوم مختلف و رجال اجتماعى و دولتى را در خود جاى داده است. اهميت اين كتاب از جهت حيات علمى در اينست كه اين كتاب از روشهاى تدريس و رويه‌ هاى علما در برخورد با شاگردانشان و نيز از مدارسى كه در دو قرن 4 و 5 هجرى وجود داشته و حلقات علمى و نشست‌ه اى دانشمندان در مساجد به جهت حديث كردن و تدريس، گزارشى مى‌ دهد. چنانكه از نشاط علمى موجود در شهرهاى اسلامى آن دوران خبر مى‌دهد.
+
خطیب مدت زیادى در دمشق که در این ایام تحت سیطره فاطمیان اداره مى شد به تدریس ادامه داد، هرچند این کار مطلوب آنان نبود. سرانجام شخصى به نام حسین بن على دمشقى، مشهور به دَمَنشى، وى را نزد امیرالجیوش، والى دمشق، متهم به [[ناصبی|ناصبى]] بودن و روایت فضائل [[صحابی|صحابه]] و [[بنى عباس]] کرد. اگر دوست خطیب، شریف ابوالقاسم على بن ابراهیم علوى از او حمایت نکرده بود بیم کشته شدن وى مى رفت، از اینرو والى دمشق به تبعید وى از دمشق بسنده کرد. البته براى [[سعایت]] دَمَنشى از خطیب دلایل دیگرى نیز ذکر شده است.
  
اهميت خاص اين كتاب در توجه آن به «حديث» آشكار مى‌ شود، چرا كه مؤلف شرح حال حدود پنج هزار نفر از رجال حديث را در اين كتاب گرد آورده است. مؤلف در سند اخبارى كه نقل مى‌كند نهايت دقت را به كار مى ‌برد. خطيب به شرح حال رياضى دانان، منجمين و فلاسفه نپرداخته چنانكه درباره رجال سياسى و فرماندهان جنگ و اديبان و شاعران و مغنى‌ ها نيز بصورت كامل بحث نكرده است. از اين رو « تاريخ بغداد» يك كتاب تاريخى فراگير و شامل به شمار نمى‌آيد.
+
در هر حال خطیب در ۱۸ [[صفر]] ۴۵۹ ق. دمشق را به مقصد صور ترک کرد. وى در صور به عِزالدوله پیوست و از حمایت وى برخوردار شد، از آنجا گهگاه براى [[زیارت|زیارت]] به [[بیت المقدس|قدس]] مى رفت و باز به صور برمى گشت. در سال ۴۶۲ ق. خطیب تصمیم گرفت به بغداد برگردد. در این سفر شاگردش عبدالمُحسنبن محمد شیحى او را همراهى مى کرد. خطیب در حُجره اى در کنار مدرسه نظامیه ساکن شد و باقى عمر خود را به روایت تاریخ بغداد براى شاگردان و طلاب حدیث پرداخت.
  
خطيب در اين كتاب به شرح حال دانشمندانى كه در بغداد مى‌زيسته و يا از آن ديدار كرده‌اند مى‌پردازد. از اينرو به نوشته‌هايى كه قبل از وى در شرح حال محدثين، خلفاء، أدبا و شعراء به رشته تحرير در آمده است اعتماد مى‌ورزد. وى در اين كتاب در صدد ارائه شرح حال كاملى از افراد است كه شامل معرفى شخصى به وسيله ذكر نام و نسب و كنيه او و نيز ياد كرد شيوخ و شاگردان وى و برخى ويژگى‌هاى اخلاقى افراد و نيز جرح و تعديل‌هايى كه نسبت به آنها از جانب منتقدان صورت گرفته و همچنين تاريخ درگذشت و محل دفن آنان مى ‌باشد.
+
خطیب بغدادى در نیمه ماه [[ماه رمضان|رمضان]] ۴۶۳ ق. بیمار شد. در این حال ابن خیرون، شاگرد و دوستش، را وصى خود کرد و کتابهایش را به او سپرد و وصیت کرد تا اموالش را میان اهل علم و حدیث توزیع کند. وى سرانجام در [[ماه ذی الحجه|ذى الحجه]] همان سال بدرود حیات گفت و در مقبره باب حرب [[بغداد]] در کنار [[بشر حافی|بشر حافی]] به خاک سپرده شد.
  
خطيب دانشمندى نقّاد و جستجوگر است. وسعت اطلاعات و قابليت وى براى نقد و ارزيابى در آنجا ظاهر مى‌ شود كه وى به بيان اوهام علماء و مصنفين گذشته مى‌پردازد و سپس اين اوهام را تصحيح مى‌كند. اين اوهام يا مربوط به تاريخ وفات افراد و يا مربوط به تاريخ ولادت آنان و نيز شهرهايى كه افراد در آن مى‌ زيسته‌ اند و... مى‌ باشد.
+
== تحصیل و استادان ==
 +
وى خواندن و نوشتن را در بغداد نزد هلال بن عبداللّه بن محمد فراگرفت. خطیب بغدادى سپس به تشویق پدرش به سماع [[حدیث]] و تعلم [[فقه]] پرداخت. نخستین سماع وى در یازده سالگى و در نزد ابن رِزقویه بود. سپس به فراگیرى فقه مشغول و در مسجد عبداللّه بن مبارک به درس ابوحامد اسفراینى (متوفى ۴۰۶) حاضر شد، اما به سبب صِغَرِ سن از محضر درس او استفاده چندانى نبرد.
  
 +
اولین کسى که به گفته خطیب از درس فقه او بهره برد و از آن یادداشت برداشت، ابوالحسن احمد بن محمد معروف به ابن المَحامِلى، شاگرد اسفراینى بود. در عین حال نخستین استاد حقیقى خطیب بغدادى در فقه، قاضى ابوالطیب طاهر بن عبداللّه طبرى بود که شیخ [[شافعی|شافعیان]] بغداد محسوب مى شد.
 +
 +
خطیب نزد بیشتر [[مشایخ]] بغداد سماع حدیث کرد، از جمله از سال ۴۰۶ تا ۴۱۲ ق. به مدت شش سال نزد ابن رزقویه حدیث آموخت و به صورت [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه]] یا [[سماع (علم الحدیث)|سماع]]، تألیفات پرشمار و مشهور ۲۴ تن از مؤلفان را ـ که بیشتر در زمینه حدیث و رجال بود ـ از وى شنید.
 +
 +
خطیب سپس به [[ابوبکر احمد برقانی خوارزمی|ابوبکر احمد خوارزمى بَرْقانى]]، محدّث و مؤلف مشهور، پیوست و سالها در مصاحبت او احادیث بسیار سماع کرد. برقانى هم متقابلا احادیث فراوانى از خطیب شنید. او درباره روش علمى آینده خود از برقانى مشورت و راهنمایى مى گرفت.
 +
 +
خطیب در ۴۱۲ ق. در [[بصره]] بود و در این سفر از شمارى از مشایخ آنجا اخذ حدیث کرد، از جمله ابوالحسن على بن قاسم بن حسن شاهد و ابومحمد حسن بن على سابورى. در ۴۱۵ ق، به منظور اخذ احادیث بیشتر به فکر سفر به مراکز علمى افتاد و پس از مشورت با برقانى راهى نیشابور شد و در [[رمضان]] ۴۱۵ به آنجا رسید.
 +
 +
خطیب در مسیر خود تا نیشابور، در برخى شهرها همچون نهروان و دینور سماع حدیث کرد و به رى نیز وارد شد. در این سفر ابن القُنّى همراه وى بود.
 +
 +
مهمترین مشایخى که خطیب در نیشابور از آنها سماع حدیث کرد و همگى هم از شاگردان ابوالعباس محمدبن یعقوب اَصَم (متوفى ۳۴۶) بودند عبارت اند از: ابوالحسن على بن محمد ترازى، ابوحازم عبدویى، ابوسعید صیرفى، ابوبکر احمدبن حسن حرشى حیرى نیشابورى و ابوبکر صیدلانى نیشابورى.
 +
 +
به نظر مى رسد خطیب در ۴۱۶ ق. از نیشابور به بغداد بازگشته است. او سپس در ۴۲۱ ق. به قصد استفاده از محضر [[ابونعیم اصفهانی|ابونُعیمِ اصفهانى]] عازم [[اصفهان]] شد، در حالى که حاملِ سفارشنامه [[شیخ (علم الحدیث)|شیخ]] و دوست خود [[ابوبکر احمد برقانی خوارزمی|ابوبکر برقانى]] براى او بود. از اشارات خطیب بغدادى برمى آید که از ۴۲۱ ق. تا [[ربیع الاول]] ۴۲۲ ق. در اصفهان به سر برده و به احتمال قوى در همین سال به بغداد بازگشته، زیرا در ۴۲۳ ق. در بغداد بوده است.
 +
 +
خطیب بغدادى در اصفهان ظاهرا بیشترِ احادیث ابونُعیم اصفهانى را به طریق سماع یا اجازه از او اخذ کرده باشد. او در اصفهان به جز ابونعیم از مشایخ دیگرى همچون ابوالحسن على بن یحیى بن جعفربن عبدکویه، حسین بن ابراهیم بن محمد جمّال و محمدبن عبداللّه بن شهریار سماع حدیث کرد. سفر اصفهان، واپسین سفر علمى خطیب براى کسب حدیث با علوّ اِسناد بود و براى او دستاورد علمى عمده اى داشت.
 +
 +
ظاهراً خطیب میان سالهاى ۴۲۳ ق. تا ۴۴۰ ق. در بغداد مستقر بوده است. از این دوره زندگى وى اطلاعات چندانى در دست نیست، جز اینکه در ۴۲۳ ق. هنگام عبور اسماعیل بن احمد حیرى از بغداد، [[صحیح بخاری (کتاب)|صحیح بخارى]] را در سه مجلس نزد وى قرائت کرد. همچنین در این دوره بود که تصنیف [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]] را آغاز کرد.
 +
 +
در ۴۴۵ ق. خطیب عازم [[حج]] شد و به قصد استفاده از مشایخ [[شام]]، سفر خود را از [[دمشق]] آغاز کرد، اما به سبب نزدیک بودن موسم حج مدت زیادى در دمشق نماند و عازم [[مکه]] شد.
 +
 +
در حج با برخى مشایخ آنجا همچون ابوعبداللّه محمدبن سلامة بن جعفر قُضاعى مصرى، ابوالقاسم عبدالعزیزبن بُنداربن على شیرازى و محمدبن احمد اردستانى دیدار کرد. او پس از اقامت کوتاهى در مکه به شام بازگشت و در [[جمادى الاولى]] ۴۴۶ ق. به دمشق رسید و مهمترین شهرهاى منطقه شام از جمله صور را دید. سپس اندکى بعد به بغداد بازگشت، چنانکه در دوم [[ماه محرم|محرّم]] ۴۴۷ ق. در بغداد بر جنازه شیخ خود على بن محسِّن تنوخى [[نماز میت|نماز]] خواند.
 +
 +
== شاگردان و راویان ==
 +
درباره شاگردان و راویان خطیب باید گفت که به سبب از میان رفتن بسیارى از منابع قرون اولیه، امکان آگاهى از اسامى همه شاگردان و راویان خطیب وجود ندارد. بشار عواد معروف، نامهاى مشهورترین راویان و شاگردان خطیب را ذکر کرده است، از جمله:
 +
 +
* ابن البصرى (متوفى ۴۶۲)،
 +
* ابومحمد عبدالعزیز بن احمد کتّانى (متوفى ۴۶۶)،
 +
* ابن طُنَیز (متوفى ۴۷۴)،
 +
* ابن ماکولا (متوفى ۴۸۰)،
 +
* ابوالفضل طاهر بن برکات معروف به خشوعى (متوفى ۴۸۲)
 +
* ابوعبداللّه محمد بن ابى‌نصر اَزْدى حُمیدى (متوفى ۴۸۸).
 +
 +
==جایگاه علمی==
 +
بیشتر همت و تلاش خطیب مصروف [[حدیث|حدیث]] و علوم مرتبط با آن گشت، هر چند به [[فقه]] و [[اصول فقه‌‌‌‌|اصول]] و نیز [[ادبیات عرب|ادبیات]] و [[تاریخ|تاریخ]] و اخبار نیز اهمیت مى‌ داد. خطیب بغدادی در زمینۀ [[ادبیات عرب]] نیز توانمند بود و نشانه‌های دانش ادبی او را می‌توان در شیوۀ نگارش مقدمۀ برخی از آثارش مشاهده نمود.
 +
 +
بیشتر کسانى که شرح حال خطیب را نوشته اند بر منزلت والاى علمى وى به ویژه در قلمرو حدیث تأکید کرده اند. [[ابوبکر احمد برقانی خوارزمی|ابوبکر برقانى]]، از نخستین مشایخ حدیثى وى، در نامه اى که به [[ابونعیم اصفهانی|ابونُعیمِ اصفهانى]] نوشته و خطیب بغدادى جوان را به او معرفى کرده بر فهم درست و دانش فراوان وى در علم حدیث تأکید کرده است. سمعانى او را پیشوا و حافظ بلامنازع عصر خود دانسته است. ابواسحاق شیرازى، خطیب بغدادى را در معرفت و حفظ حدیث همتراز دارقُطنى و همتایان او دانسته  و ابن نقطه محدّثان متأخر را ریزه خوار وى تلقى کرده است.
 +
 +
از نظر حفظ احادیث، از او با عناوینى همچون «خاتمهُ الحفاظ» و «اَحْفَظُ اهل عصره» و در ردیف حافظان بزرگ قدیم مانند یحیى بن مَعین و على بن مَدینى و ابن ابى خیثمه یاد شده است. ابن ماکولا که خود صاحب نظر در [[حدیث]] و [[رجال]] است، در «تهذیب مستمر الاوهام على ذوى المعرفه و اولى الافهام»، خطیب را پس از دارقطنى، در میان محدّثان بغداد مهمترین فرد و جانشین وى دانسته است.
 +
 +
تبحر و وسعت اطلاع وى در حوزه حدیث، رجال و علوم وابسته به آنها به اندازه اى بود که ابن جوزى، از جمله منتقدان او، معتقد بود که [[علوم حدیث|علم حدیث]] به وى ختم شده است. سُبْکى وى را از فقهاى بزرگ شمرده، گرچه بشار عواد معروف در مقدمه خود بر تاریخ مدینه السلام بر آن است که وى هیچگاه به عنوان فقیه شهرت نیافت و در هیچ مکانى فقه تدریس نکرد.
 +
 +
خطیب به لحاظ عقیده [[کلام|کلامى]]، متمایل به مذهب [[اشاعره]] بود و از حیث مذهب [[فقه|فقهى]]، وى در دوره اى از زندگانى خود بر مذهب [[حنبلی|حنبلى]] بود، اما سپس به دلیل آزارى که از حنبلیان به اتهام متمایل شدن به اهل [[بدعت]] متحمل گردید، به مذهب [[شافعی|شافعى]] گروید.
 +
 +
خطیب همچون بسیارى از علماى [[اهل سنّت]]، احادیث و مطالبى در فضائل [[اهل بیت]] علیهم السلام نقل کرده است، با این حال وى نسبت به برخى از بزرگان [[شیعه]] مانند [[شیخ مفید]] اظهار خصومت نموده است.
 +
 +
خطیب بغدادى را به داشتن هیبت و وقار، فصاحت، حُسنِ قرائت، خط خوش و [[فتوت]] ستوده اند. خطیب همچنین اهل ادب بود و [[شعر]] نیکو مى سرود و پاره اى از اشعار وى در منابع نقل شده است. از او دو کتاب ادبى به نامهاى کتاب «التطفیل» و «البُخلاء» نیز باقى مانده است.
 +
 +
در کنار آنچه در باب منزلت والاى علمى وى گفته شده است، در شرح حال او خرده گیریهاى اخلاقى و علمى نیز در حق وى دیده مى شود، از جمله آنکه بنابر گزارشى، خطیب اهل [[شراب خواری|باده گُسارى]] بوده است. ابن جوزى خطیب بغدادى را داراى دو عیب عمده اخلاقى و روش شناختى دانسته است: یکى [[تعصب]] در مخالفت با [[احمد بن حنبل]] و حنبلیان و دیگرى [[جرح و تعدیل]] راویان به شیوه عوام محدّثان.
 +
 +
==آثار و تألیفات==
 +
خطیب بغدادى از زمره نویسندگان کثیرالتألیفى است که بسیارى از آثار او بر جاى مانده و تعداد درخور توجهى از آنها هم به چاپ رسیده است. عمرى مجموعه آثار خطیب را در موضوعات مختلف حدیث، رجال، تاریخ، عقاید، اصول فقه، فقه، زهدیات و ادبیات معرفى کرده است:
 +
 +
# [[تاریخ بغداد (کتاب)|تاریخ بغداد]]، یا تاریخ مدینة السلام
 +
# اطراف [[موطأ مالک بن انس (کتاب)|الموطأ]]، جزء فیه احادیث [[مالکی|مالک بن انس]]
 +
# الامالى
 +
# الکفایة فى علم الروایة
 +
# اقتضاءُ العلمِ العملَ، در باب ضرورت قرین بودن علم و عمل
 +
# شرف اصحاب الحدیث
 +
# نصیحة اهل الحدیث
 +
# الرحله فى طلب الحدیث
 +
# تقیید العلم
 +
# الجامع لاخلاق الراوى و آداب السامع
 +
# الاسماء المبهمه فى الأنباء المحکمه
 +
# غُنیة الملتمس فى ایضاح الملتبس
 +
# مناقب الشافعى
 +
# مسألة الکلام فى الصفات
 +
# الفقیه و المتفقّه
 +
# نهج الصواب فى أن التسمیة آیة من فاتحه الکتاب
 +
# ابطال النکاح بغیر ولى
 +
# الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحیم فى الصلاة
 +
# المنتخب من کتاب الزهد و الرقائق
 +
# البُخلاء
 +
# التطفیل.
 
==منابع==
 
==منابع==
تراث (لوح فشرده)
+
*[[دانشنامه جهان اسلام|"خطیب بغدادی"، دانشنامه جهان اسلام]]، جلد ۱۶.
 
+
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/240775/%D8%AE%D8%B7%DB%8C%D8%A8-%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C "خطیب بغدادى"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی].
 +
*[[نرم افزار تراث]] (لوح فشرده).
 +
*موسوعة العربیة العالمیة.
 +
[[رده:علمای قرن پنجم]][[رده:محدثان]][[رده:رجالیون]]
 
[[رده:تاریخ نویسان]]
 
[[رده:تاریخ نویسان]]
[[رده:علمای قرن پنجم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۸

«ابوبکر احمد بن على» معروف به «خطیب بغدادى» (۳۹۲-۴۶۳ ق)، مورخ، محدث، فقیه و رجالی نامدار مسلمان در قرن ۵ قمری است. خطیب بغدادى اهتمام زیادى به نقل حدیث و تاریخ داشت و مسافرتهاى بسیارى براى نقل اخبار و حدیث از بزرگان به سائر بلاد نمود. بسیارى از علمای اهل سنت او را توثیق کرده‌اند. کتاب «تاریخ بغداد» از مهمترین آثار اوست.

نام کامل احمد بن على خطیب بغدادى
زادروز ۳۹۲ قمری
زادگاه بغداد
وفات ۴۶۳ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

ابوبکر احمد برقانی، طاهر بن عبداللّه طبرى، ابن رزقویه، ابوسعید صیرفى، احمد بن حسن حیری نیشابورى، ابونعیم اصفهانى،...

شاگردان

ابن البصرى، عبدالعزیز بن احمد کتّانى، ابن طُنَیز، ابن ماکولا، طاهر بن برکات خشوعى، محمد بن ابى‌نصر ازدى حُمیدى،...

آثار

تاریخ بغداد، اطراف الموطأ، الکفایة فى علم الروایة، اقتضاء العلم العمل، شرف اصحاب الحدیث، مسألة الکلام فى الصفات، الفقیه و المتفقّه، البُخلاء،...

زندگی‌نامه

احمد بن على بن ثابت خطیب بغدادى، در جمادى الآخر ۳۹۲ ق. در قریه هَنیقِیا در اطراف نَهُرالمَلِک به دنیا آمد. ظاهراً هنیقیا قریه اى در نزدیکى درزیجان (از روستاهاى بزرگ جنوب بغداد) بوده که پدر خطیب، ابوالحسن على بن ثابت بیست سال امامت جماعت و قرائت خطبه را در آن برعهده داشته است.

خطیب بغدادى بنابر خبرى که از پدر خود نقل کرده، تبارى عربى داشته و از عشیره اى بوده است که در حصّاصه از نواحى فرات سکونت داشته اند.

درباره اطلاق لقب خطیب بر وى، از این حیث که نسبت پدرش به او رسیده یا خود او این شغل را داشته است، باید خاطر نشان کرد که به نوشته یاقوت حموی از قول عبدالعزیزبن محمد نخشبى (متوفى ۴۵۶) خطیب بغدادى در برخى روستاهاى بغداد به ایراد خطبه مى پرداخت.

دوران زندگانى خطیب مقارن با خلافت دو خلیفه عباسى، القادرباللّه (حک: ۳۸۱ـ۴۲۲) و القائم بامراللّه (حک: ۴۲۲ـ۴۶۷)، بود که درواقع حکومت صورى و ظاهرى داشتند و قدرت واقعى در دست آل بویه و سپس سلجوقیان بود. خطیب بغدادى در دوران اقامت در بغداد با ابن مَسلَمه، وزیر القائم بامراللّه، مناسبات استوارى برقرار کرده بود و ابن مسلمه نیز قدردانِ شأن و منزلت علمى وى بود، چنان که در بسیارى از امور به او رجوع مى کرد و حتى مقرر کرده بود که قُصّاص و وُعاظ پیش از بیان هر حدیثى آن را بر خطیب عرضه کنند و نظر او را درباره آن جویا شوند، یک بار هم ابن مسلمه نامه اى را به خطیب احاله کرد که یهودیان آن را به پیامبر اکرم صلى اللّه علیه وآله نسبت داده بودند، نامه متضمن برداشته شدن جِزیه از اهل خیبر بود و او ساختگى و جعلى بودنِ آن را به اثبات رساند.

ابن مسلمه در هنگام اشغال بغداد به دست بساسیرى کشته شد. خطیب در این اوضاع، هم به سبب از دست دادن حامى خود و نیز رفتار دشمنانه حنبلیان متعصب با وى، به علت تغییر مذهب از حنبلى به شافعى پنهان شد.

او با وجود از میان رفتن بساسیرى و آرام گرفتن اوضاع و احوال بغداد تصمیم گرفت به دمشق برود و در آنجا حلقه درس حدیث خود را تشکیل دهد، از همینرو در نیمه صفر ۴۵۱ ق. از بغداد خارج شد و در جمادى الاولى همان سال در دمشق بود.

خطیب در این سالها در مسجد جامع دمشق به روایت احادیث و کتابهاى خود و دیگر کتابهایى که به همراه خود آورده بود پرداخت. به نوشته خطیب تبریزى که در این ایام در درس او حاضر مى شد، او داراى حلقه بزرگى از شاگردان بوده است.

خطیب مدت زیادى در دمشق که در این ایام تحت سیطره فاطمیان اداره مى شد به تدریس ادامه داد، هرچند این کار مطلوب آنان نبود. سرانجام شخصى به نام حسین بن على دمشقى، مشهور به دَمَنشى، وى را نزد امیرالجیوش، والى دمشق، متهم به ناصبى بودن و روایت فضائل صحابه و بنى عباس کرد. اگر دوست خطیب، شریف ابوالقاسم على بن ابراهیم علوى از او حمایت نکرده بود بیم کشته شدن وى مى رفت، از اینرو والى دمشق به تبعید وى از دمشق بسنده کرد. البته براى سعایت دَمَنشى از خطیب دلایل دیگرى نیز ذکر شده است.

در هر حال خطیب در ۱۸ صفر ۴۵۹ ق. دمشق را به مقصد صور ترک کرد. وى در صور به عِزالدوله پیوست و از حمایت وى برخوردار شد، از آنجا گهگاه براى زیارت به قدس مى رفت و باز به صور برمى گشت. در سال ۴۶۲ ق. خطیب تصمیم گرفت به بغداد برگردد. در این سفر شاگردش عبدالمُحسنبن محمد شیحى او را همراهى مى کرد. خطیب در حُجره اى در کنار مدرسه نظامیه ساکن شد و باقى عمر خود را به روایت تاریخ بغداد براى شاگردان و طلاب حدیث پرداخت.

خطیب بغدادى در نیمه ماه رمضان ۴۶۳ ق. بیمار شد. در این حال ابن خیرون، شاگرد و دوستش، را وصى خود کرد و کتابهایش را به او سپرد و وصیت کرد تا اموالش را میان اهل علم و حدیث توزیع کند. وى سرانجام در ذى الحجه همان سال بدرود حیات گفت و در مقبره باب حرب بغداد در کنار بشر حافی به خاک سپرده شد.

تحصیل و استادان

وى خواندن و نوشتن را در بغداد نزد هلال بن عبداللّه بن محمد فراگرفت. خطیب بغدادى سپس به تشویق پدرش به سماع حدیث و تعلم فقه پرداخت. نخستین سماع وى در یازده سالگى و در نزد ابن رِزقویه بود. سپس به فراگیرى فقه مشغول و در مسجد عبداللّه بن مبارک به درس ابوحامد اسفراینى (متوفى ۴۰۶) حاضر شد، اما به سبب صِغَرِ سن از محضر درس او استفاده چندانى نبرد.

اولین کسى که به گفته خطیب از درس فقه او بهره برد و از آن یادداشت برداشت، ابوالحسن احمد بن محمد معروف به ابن المَحامِلى، شاگرد اسفراینى بود. در عین حال نخستین استاد حقیقى خطیب بغدادى در فقه، قاضى ابوالطیب طاهر بن عبداللّه طبرى بود که شیخ شافعیان بغداد محسوب مى شد.

خطیب نزد بیشتر مشایخ بغداد سماع حدیث کرد، از جمله از سال ۴۰۶ تا ۴۱۲ ق. به مدت شش سال نزد ابن رزقویه حدیث آموخت و به صورت اجازه یا سماع، تألیفات پرشمار و مشهور ۲۴ تن از مؤلفان را ـ که بیشتر در زمینه حدیث و رجال بود ـ از وى شنید.

خطیب سپس به ابوبکر احمد خوارزمى بَرْقانى، محدّث و مؤلف مشهور، پیوست و سالها در مصاحبت او احادیث بسیار سماع کرد. برقانى هم متقابلا احادیث فراوانى از خطیب شنید. او درباره روش علمى آینده خود از برقانى مشورت و راهنمایى مى گرفت.

خطیب در ۴۱۲ ق. در بصره بود و در این سفر از شمارى از مشایخ آنجا اخذ حدیث کرد، از جمله ابوالحسن على بن قاسم بن حسن شاهد و ابومحمد حسن بن على سابورى. در ۴۱۵ ق، به منظور اخذ احادیث بیشتر به فکر سفر به مراکز علمى افتاد و پس از مشورت با برقانى راهى نیشابور شد و در رمضان ۴۱۵ به آنجا رسید.

خطیب در مسیر خود تا نیشابور، در برخى شهرها همچون نهروان و دینور سماع حدیث کرد و به رى نیز وارد شد. در این سفر ابن القُنّى همراه وى بود.

مهمترین مشایخى که خطیب در نیشابور از آنها سماع حدیث کرد و همگى هم از شاگردان ابوالعباس محمدبن یعقوب اَصَم (متوفى ۳۴۶) بودند عبارت اند از: ابوالحسن على بن محمد ترازى، ابوحازم عبدویى، ابوسعید صیرفى، ابوبکر احمدبن حسن حرشى حیرى نیشابورى و ابوبکر صیدلانى نیشابورى.

به نظر مى رسد خطیب در ۴۱۶ ق. از نیشابور به بغداد بازگشته است. او سپس در ۴۲۱ ق. به قصد استفاده از محضر ابونُعیمِ اصفهانى عازم اصفهان شد، در حالى که حاملِ سفارشنامه شیخ و دوست خود ابوبکر برقانى براى او بود. از اشارات خطیب بغدادى برمى آید که از ۴۲۱ ق. تا ربیع الاول ۴۲۲ ق. در اصفهان به سر برده و به احتمال قوى در همین سال به بغداد بازگشته، زیرا در ۴۲۳ ق. در بغداد بوده است.

خطیب بغدادى در اصفهان ظاهرا بیشترِ احادیث ابونُعیم اصفهانى را به طریق سماع یا اجازه از او اخذ کرده باشد. او در اصفهان به جز ابونعیم از مشایخ دیگرى همچون ابوالحسن على بن یحیى بن جعفربن عبدکویه، حسین بن ابراهیم بن محمد جمّال و محمدبن عبداللّه بن شهریار سماع حدیث کرد. سفر اصفهان، واپسین سفر علمى خطیب براى کسب حدیث با علوّ اِسناد بود و براى او دستاورد علمى عمده اى داشت.

ظاهراً خطیب میان سالهاى ۴۲۳ ق. تا ۴۴۰ ق. در بغداد مستقر بوده است. از این دوره زندگى وى اطلاعات چندانى در دست نیست، جز اینکه در ۴۲۳ ق. هنگام عبور اسماعیل بن احمد حیرى از بغداد، صحیح بخارى را در سه مجلس نزد وى قرائت کرد. همچنین در این دوره بود که تصنیف تاریخ بغداد را آغاز کرد.

در ۴۴۵ ق. خطیب عازم حج شد و به قصد استفاده از مشایخ شام، سفر خود را از دمشق آغاز کرد، اما به سبب نزدیک بودن موسم حج مدت زیادى در دمشق نماند و عازم مکه شد.

در حج با برخى مشایخ آنجا همچون ابوعبداللّه محمدبن سلامة بن جعفر قُضاعى مصرى، ابوالقاسم عبدالعزیزبن بُنداربن على شیرازى و محمدبن احمد اردستانى دیدار کرد. او پس از اقامت کوتاهى در مکه به شام بازگشت و در جمادى الاولى ۴۴۶ ق. به دمشق رسید و مهمترین شهرهاى منطقه شام از جمله صور را دید. سپس اندکى بعد به بغداد بازگشت، چنانکه در دوم محرّم ۴۴۷ ق. در بغداد بر جنازه شیخ خود على بن محسِّن تنوخى نماز خواند.

شاگردان و راویان

درباره شاگردان و راویان خطیب باید گفت که به سبب از میان رفتن بسیارى از منابع قرون اولیه، امکان آگاهى از اسامى همه شاگردان و راویان خطیب وجود ندارد. بشار عواد معروف، نامهاى مشهورترین راویان و شاگردان خطیب را ذکر کرده است، از جمله:

  • ابن البصرى (متوفى ۴۶۲)،
  • ابومحمد عبدالعزیز بن احمد کتّانى (متوفى ۴۶۶)،
  • ابن طُنَیز (متوفى ۴۷۴)،
  • ابن ماکولا (متوفى ۴۸۰)،
  • ابوالفضل طاهر بن برکات معروف به خشوعى (متوفى ۴۸۲)
  • ابوعبداللّه محمد بن ابى‌نصر اَزْدى حُمیدى (متوفى ۴۸۸).

جایگاه علمی

بیشتر همت و تلاش خطیب مصروف حدیث و علوم مرتبط با آن گشت، هر چند به فقه و اصول و نیز ادبیات و تاریخ و اخبار نیز اهمیت مى‌ داد. خطیب بغدادی در زمینۀ ادبیات عرب نیز توانمند بود و نشانه‌های دانش ادبی او را می‌توان در شیوۀ نگارش مقدمۀ برخی از آثارش مشاهده نمود.

بیشتر کسانى که شرح حال خطیب را نوشته اند بر منزلت والاى علمى وى به ویژه در قلمرو حدیث تأکید کرده اند. ابوبکر برقانى، از نخستین مشایخ حدیثى وى، در نامه اى که به ابونُعیمِ اصفهانى نوشته و خطیب بغدادى جوان را به او معرفى کرده بر فهم درست و دانش فراوان وى در علم حدیث تأکید کرده است. سمعانى او را پیشوا و حافظ بلامنازع عصر خود دانسته است. ابواسحاق شیرازى، خطیب بغدادى را در معرفت و حفظ حدیث همتراز دارقُطنى و همتایان او دانسته و ابن نقطه محدّثان متأخر را ریزه خوار وى تلقى کرده است.

از نظر حفظ احادیث، از او با عناوینى همچون «خاتمهُ الحفاظ» و «اَحْفَظُ اهل عصره» و در ردیف حافظان بزرگ قدیم مانند یحیى بن مَعین و على بن مَدینى و ابن ابى خیثمه یاد شده است. ابن ماکولا که خود صاحب نظر در حدیث و رجال است، در «تهذیب مستمر الاوهام على ذوى المعرفه و اولى الافهام»، خطیب را پس از دارقطنى، در میان محدّثان بغداد مهمترین فرد و جانشین وى دانسته است.

تبحر و وسعت اطلاع وى در حوزه حدیث، رجال و علوم وابسته به آنها به اندازه اى بود که ابن جوزى، از جمله منتقدان او، معتقد بود که علم حدیث به وى ختم شده است. سُبْکى وى را از فقهاى بزرگ شمرده، گرچه بشار عواد معروف در مقدمه خود بر تاریخ مدینه السلام بر آن است که وى هیچگاه به عنوان فقیه شهرت نیافت و در هیچ مکانى فقه تدریس نکرد.

خطیب به لحاظ عقیده کلامى، متمایل به مذهب اشاعره بود و از حیث مذهب فقهى، وى در دوره اى از زندگانى خود بر مذهب حنبلى بود، اما سپس به دلیل آزارى که از حنبلیان به اتهام متمایل شدن به اهل بدعت متحمل گردید، به مذهب شافعى گروید.

خطیب همچون بسیارى از علماى اهل سنّت، احادیث و مطالبى در فضائل اهل بیت علیهم السلام نقل کرده است، با این حال وى نسبت به برخى از بزرگان شیعه مانند شیخ مفید اظهار خصومت نموده است.

خطیب بغدادى را به داشتن هیبت و وقار، فصاحت، حُسنِ قرائت، خط خوش و فتوت ستوده اند. خطیب همچنین اهل ادب بود و شعر نیکو مى سرود و پاره اى از اشعار وى در منابع نقل شده است. از او دو کتاب ادبى به نامهاى کتاب «التطفیل» و «البُخلاء» نیز باقى مانده است.

در کنار آنچه در باب منزلت والاى علمى وى گفته شده است، در شرح حال او خرده گیریهاى اخلاقى و علمى نیز در حق وى دیده مى شود، از جمله آنکه بنابر گزارشى، خطیب اهل باده گُسارى بوده است. ابن جوزى خطیب بغدادى را داراى دو عیب عمده اخلاقى و روش شناختى دانسته است: یکى تعصب در مخالفت با احمد بن حنبل و حنبلیان و دیگرى جرح و تعدیل راویان به شیوه عوام محدّثان.

آثار و تألیفات

خطیب بغدادى از زمره نویسندگان کثیرالتألیفى است که بسیارى از آثار او بر جاى مانده و تعداد درخور توجهى از آنها هم به چاپ رسیده است. عمرى مجموعه آثار خطیب را در موضوعات مختلف حدیث، رجال، تاریخ، عقاید، اصول فقه، فقه، زهدیات و ادبیات معرفى کرده است:

  1. تاریخ بغداد، یا تاریخ مدینة السلام
  2. اطراف الموطأ، جزء فیه احادیث مالک بن انس
  3. الامالى
  4. الکفایة فى علم الروایة
  5. اقتضاءُ العلمِ العملَ، در باب ضرورت قرین بودن علم و عمل
  6. شرف اصحاب الحدیث
  7. نصیحة اهل الحدیث
  8. الرحله فى طلب الحدیث
  9. تقیید العلم
  10. الجامع لاخلاق الراوى و آداب السامع
  11. الاسماء المبهمه فى الأنباء المحکمه
  12. غُنیة الملتمس فى ایضاح الملتبس
  13. مناقب الشافعى
  14. مسألة الکلام فى الصفات
  15. الفقیه و المتفقّه
  16. نهج الصواب فى أن التسمیة آیة من فاتحه الکتاب
  17. ابطال النکاح بغیر ولى
  18. الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحیم فى الصلاة
  19. المنتخب من کتاب الزهد و الرقائق
  20. البُخلاء
  21. التطفیل.

منابع